eitaa logo
قرار اندیشه
258 دنبال‌کننده
466 عکس
191 ویدیو
3 فایل
✦؛﷽✦ 🍀چیزهای زیادی برای دیدن هست، ولی چه وقت می‌توان دید؟ قرار اندیشه، محفلی است برای دیدن‌های ساده و گفتن‌های بی‌پیرایه تا لابلای قلم‌زدن‌ها خود را بیابیم و تحقق خود را رقم زنیم... راه ارتباط: @ta_ghaf @Rrajaee
مشاهده در ایتا
دانلود
چند صباحی است که بین وادی "می‌دانم" و "نمیدانم" به نظاره نشسته ام وادی "می‌دانم" جایی که می‌دانی و به خاطر دانستن پا در راه نمی نهی و اینجاست که می‌دانم و ترس در هم تنیده بودنش به ظهور می رسد. وادی "نمی‌دانم" که با رؤیت حرکتت آغاز می‌شود و همین جاست که با بذرافشانی در خط مقدم، هم آغوشی نمی‌دانم و حیرت تو را به ادامه ی مسیر فرا می‌خواند. شدن زمانی رخ می‌دهد که بخواهی و خواستن و طلب تو، اراده ی الهی را به ظهور می‌رساند.  امان از وادی غفلت و دلخوش شدن به مهارتها.  انگار بزنگاه سید اهل قلم، در تلاقی وادی می‌دانم و نمی‌دانم به فوران رسید، زمانی که دست نوشته ها و اشعارش را در کوران آتش سوزاند و ندای هست و بودنش را با گوش جان شنید و در وادی حیرت قلمش به رقص آمد، قلمی که زبان انقلاب شد و جان تشنه ی رهروان را سیراب کرد به گونه ای که دریا شد و هر خسته دلی را با شراب طهورش به شعف می‌رساند. به راستی این چه خانه و بنای با عظمتی است که با صدای نجیب و قلم روان سید نهاده شد.  آدمهای غریب اما قریب، در یگانگی این خانه سکنی گزیدند؛ چنان همدیگر را یافتند که فاصله ها محو شد.  عشق متولد شد و همراهی در یگانگی ها، تعارض‌ها را کنار زد‌؛ راهی که با غلتیدن در خون امتداد یافت و به کمتر از شاهد بودن و شهادت راضی نمی‌شوند. خون دلی که لعل شد @gharare_andishe
فقط میخواهی روز بزرگداشتش باشی، هرچند مختصر و کوتاه؛ با کوله‌باری از امید و یأس، اشک و لبخند، یقین و تردید، سؤال و جواب. بین آدم‌ها و لابلای حضورشان، چشم می‌چرخانی به این امید که او را حس کنی. گوش هایت را آماده می‌کنی شاید صدای آشنایش را، بشنوی که می‌گوید، ای دل می‌مانی یا می‌روی؟ یا شاید نهیبی از سویش بیایید که اى دل! نپندار که تنها عاشورائیان را با بلا آزموده‏اند، صحراى بلا به وسعت همه‌ی تاریخ است و کار با یک «یالیتنى کنت معکم» ختم نمى‏شود! یا همدلانه در گوشت نجوا کند، یاران؛ پای در راه نهیم که این راه رفتنی است و نه گفتنی.. هر چه هست می‌آیی به امید دیدارش تا شاید دست یاری به سویت بگشاید و با دم مسیحایی‌اش، تو را از قبرستان عادات‌ و روزمرگی‌ها رهایی بخشد و اگر همچنان تردید و دودلی در وجودت ببیند بگوید اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر، پرستویی كه مقصد را در كوچ می‌بیند، از ویرانی لانه‌اش نمی‌هراسد. @gharare_andishe
شهادت جوهر آدمی را آشکار می‌کند.mp3
9.62M
. 🎙 شهادت جوهر آدمی را آشکار می‌کند... 📄 یادداشت دکتر در شهادت سید شهیدان اهل قلم 🆔 https://eitaa.com/didar_aviny
▫️سید شهیدان اهل قلم به راستی چه کسی این گونه می‌تواند واقعیات تاریخ و آینده پیش روی بشر کنون را این چنین در قالب کلمات بی جان و قاب تصاویر بی‌روح بر جان مرده بشر نقش زند و آن را سرمست از حیات و زندگی نماید؟!! چنین کاری تنها از انسان‌هایی صادر می‌شود که حقیقت را یافتند و در نسبت با آن خو گرفتند و در آن زیست کردند تا آنچه را که مستور بود، بر روح بی جان عالم نگاشتند. نگار زدنی که جان مرده بشر را وسعت بخشید و جهان بیکرانی را به روی او گشود. آری شهید اهل قلم با اشارات آسمانیش جهانی را به پرده نمایش کشید که پویندگان حقیقت خود را با تمام وجود در آن بیابند. یافتنی که بودن و هست شدن در عین بی رنگی را در ظلمت تاریخ رقم می‌زند و گذر از جهان تنگ و تاریک و صعود و رسیدن به قله کمال را سهل می‌کند. و چه زیبا ملاقاتی چنین یابندگانی دارند!! @gharare_andishe
دیدار آوینی نشست اول بحمدلله برگزار شد و تلاش کردیم آوینی را به یکدیگر نشان دهیم آنجا که او را در مستند می‌دیدیم که آنچنان ناپیدا روایت را می‌خواند که گویی این حرفها بدیهی است و هرکس می‌تواند چنین روایت کند و با خود می‌گفتی در این صحنه‌ها مگر جز این کلمات را می‌توان بکار برد. مثل این است که بگویی در مقابل مادر جز ادای احترام کاری می‌توان کرد. آری کلمات او چیزی جز شهادت بر یک راه نیست و تاریخ سازان نیز جز آنکه خود را مهیای شهادت کنند کاری نمی‌کنند. آنجا که در شبهای عملیات از یک طرف در مقام توبه هستند و از یک جهت شوق دیدار وجود آنان را در برگرفته است. اما همچنان یک سوال باقی است. که چرا آوینی بجای اسلحه قلم و دوربین در دست گرفته است؟ کسی که چنین درکی از تاریخ سازی دارد و جبهه را تحقق آن وعده‌های الهی می‌داند به کجا می‌نگرد که وادی هنر و تفکر را بر می‌گزیند؟ آری اگر خوب به جبهه مقابلت بنگری، می‌بینی که چطور مستکبران خود را پنهان کرده‌اند و با مکر لیل و نهار مستضعفان را به ورطه هلاکت کشانده‌اند و تا این مکر لیل و نهار هست این فریب خوردگان و سست همتان در مقابل جبهه حق صف آرایی می‌کنند. و حقیقتا خود را در مقابل یک فرهنگ واحد جهانی می‌یابی که با تسلط رفاه و اقتصاد بر همه وجوه بشری آنها را به وادی هلاکت کشانده است. قلم و کاغذ برای آوینی لوح و قلم تاریخ است و در تمنای آن است تا جهانی دیگر بیافریند. آری همچنان که سعدی و فردوسی با سخن خود در زیر تاخت و تاز مغول، ایرانی دیگر آفریدند و ایران را از زیر دست و پای جباران دوباره متولد کردند. گویا آوینی نیز در انتظار چنین سخنی است تا در زمانی که از هرسو ایران آماج حملات و تاخت و تاز شده است خود را در پناه این سخن بسازد. آوینی برای خود خانه‌ای در دهانه آتشفشان ساخته است و از آنجا ما را به سوی خود فرا می‌خواند و دیدار او دیدار در غربت است... غربت از مخلوق و قربت به خالق و آنجاست که همچون او مظهر آفرینندگی خواهی شد. ...روز دوم... @didar_aviny
▫️شاید بتوان گفت آنچه درد اصلی ما نیست، نداشتن توان و علم و تخصص نیست، چه، بسیار از این نظر به کفایت و حتی بیش از ضرورت نیروی درس‌خوانده و متخصص در علوم مختلف داریم. ▫️آنچه ما را در نقطه‌ای متوقف کرده یا توهم حرکت و پیشرفت داده‌است، نبودن مجالی برای رویش هر چه بیشتر تخصص‌ها در زمین مسائل و مشکلات است، چه بسا آنجاست که دانسته‌های انسان به ثمر می‌نشیند و احساس اثرگذاری حقیقی به او دست می‌دهد. ▫️آوینی نمونه‌ی بارز کسی بود که توانست از زمین بایر و بی‌محصول هنر انتزاعی یا بی‌نسبت با مردم و به تعبیر دقیق‌تر هنر روشن‌فکرانه نجات یابد و همگام با رخدادهای پیرامونش سخن بگوید و آینه‌ی تمام‌نمای آنها شود. او با کمک عشق و عقل، قدرت یافت تا سایه‌ی سنگین نظم مقبول مردم را کنار زند و یافت خود را در هر موقعیتی با صدایی رسا بگوید ...جایی از مبانی توسعه‌ی غرب بگوید و جایی دیگر از سینما و هنر، جایی عارفانه از شهادت بگوید و وقتی از جهادسازندگی حرف بزند... ▫️... و اگر در آوینی این تنبه تاریخی رخ نداده بود ما از دفاع مقدس چه داشتیم؟ روایت متفاوت او از حقیقت دفاع مقدس پناه امروز ما نبود، هیچ یک جرأت یافتن کربلاهایمان را نداشتیم و به راه آینده‌ای که انقلاب اسلامی به‌نحو ملموس پیش پای ما نهاده فکر نمی‌کردیم و در طلب آن برنمی‌آمدیم، انسان‌هایی کوچک بودیم که در پناه روزمرگی و عادات و مشهورات می‌خزیدیم و روزگار سپری می‌کردیم... ▪️آوینی، هنر را در میدان عمل دید و نشان داد و در نسبت با شرایط جامعه اندیشید، شاید به همین خاطر است که شهادتش در فکه رخ داد ، جایی که روح بی‌قرار و سرشار او قرار ابدی گرفت...به این امید که صدایش به واسطه‌ی خون بر زمین ریخته شده‌اش، رساتر و گویاتر به گوش ما برسد... مِی نابی ولی از خلوت خُم چو در ساغر نمی آیی چه حاصل... @gharare_andishe
بهار، رستاخیز جانِ طبیعت است و روز شهادت تو نیز بهاری می کند جانهایی را که در انتظار رستاخیز اند، که بعثی رخ دهد در درونشان و بیدار شوند. در این روز، هنرمندِ منتظر را آرزویی ست که ماندگار کند اثرش را، قلمش را و هر آنچه که او را پیوند می‌زند با تو. هنوز طنین صدایت که از قلب تپنده ات گرمای عشق می‌گرفت، در رگِ نوشتارهایت پیداست ولی افسوس که "قلمِ هیچ کس تشنه شهادت نیست." دوربین ها همه سودای تفکر دارند که بیدار بمانند و خلق کنند بهترین لحظات عاشقی را. اما بیداری قلم و دوربین هر دو یک چیز را می طلبد:"عشق می گوید بیدار باش" آری عشق هنوز گمشده ترین است در میان نوشتن هایمان و غریب ترین است در میان آن چه او را هنر می‌خوانند. مبعوث شو بر کویرِ جاهلیت قلبِ ما ای شهید، که این هنرِ توست... @gharare_andishe
. آوینی، همه‌ی تاریخ تفصیلی آینده‌ی ما است که به طور اجمال در او جمع بود... اگر از حضور دائمی او در منظر خود غفلت کنیم، مسلم مسلم بدانید در بی تاریخی دائم به سر می‌بریم. او در عین اجمال بودن به یک معنا تفصیل حضرت روح‌الله بود. باید که برای نگهبانی خود؛ نگهبان آوینی باشیم... @didar_aviny
مَعْرِفَتِي يَا مَوْلايَ دَلِيلِي عَلَيْكَ وَ حُبِّي لَكَ شَفِيعِي إِلَيْكَ؛ اینکه می‌شناسمت، خود، راهنمای من به سوی توست اینکه دوستت دارم و محبتت در دل من است، خود شفاعت کننده من نزد توست... وَ أَنَا وَاثِقٌ مِنْ دَلِيلِي بِدَلالَتِكَ وَ سَاكِنٌ مِنْ شَفِيعِي إِلَى شَفَاعَتِكَ وقتی این معرفت خودم به تو را می‌بینم، وقتی این محبتم به تو را مشاهده می‌کنم، می‌بینم این تویی که این محبت را به وجود آوردی! تویی که کمکم می‌کنی دلم آرام می‌گیرد ... @gharare_andishe
هیچ دستگیره ای برایمان باقی نگذاشت هیچ سایبانی رهامان کرد بر فراز زمینی که دیگر هیچ نشانی از هیچکس بر آن نبود و آسمانی که جاروب کنان همه چیز را می‌برد حتی جمجمه را و دل ها را بر سر دست چه بر سر که آمده؟ کسی چه می‌داند! نه سری نه دلی که سر از پا بشناسد نمی‌دانم که گویا ولی گویا آمده... ✍ @gharare_andishe
فلسفه ماده آموزشی نیست و هیچ حوزه ای از دانش نیست که در جایی خارج از وجود ماهوی بشری قرار داشته باشد. فلسفه به گرد بشر روز و شب به مانند آسمان و زمین است و حتی نزدیک‌تر از این دو به بشر است. چیزی به مانند روشنایی که میان روز و شب آرام می‌گیرد که اما بشر همواره از آن چشم می‌پوشد چراکه وی فقط آن چیزی را دنبال می‌کند که برایش در روشنایی به طلعت آید. هر از گاهی نیز بشر این روشنایی را انگار از آنِ او باشد، به مراقبه می‌نشیند و این بدان هنگام است که تاریکی فرارسد. ولی از آن پس او در پیشگاه این روشنایی به هوش تر نیست، چراکه وی را عادت آن بوده که این روشنایی خود بازگردد. 📚تفکر و شاعری/ مارتین هایدگر @gharare_andishe
-1855381760_-1156089403.mp3
4.02M
اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ بِالشُّکْرِ وَ الْقَبُولِ، عَلَی مَا تَرْضَاهُ وَ یَرْضَاهُ الرَّسُولُ، مُحْکَمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُولِ، بِحَقِّ سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ. خدایا روزه ام را در این ماه، بر پایه آنچه تو و پیامبر، آن را می‌پسندد مورد سپاس و پذیرش قرار ده، درحالی که فروعش بر اصولش استوار باشد، به حق سرورمان محمّد و اهل بیت پاکش، و سپاس خدای را پروردگار جهانیان. @gharare_andishe
تو پاک، همچو نسیمی بلند، همچو چکادی تو موج تند زمانی تو شور حنجره سوزی ... تو در زمان بهانه تمام بود و نبودی... @gharare_andishe
▫️راه انسان در مواجهه های با خطرات و مسائل، ملت‌ها چه از خود بروز می‌دهند؟ در جهانی که چنین ناامن است، انسانها به اطمینانهای مخدری پناه می‌برند که آنان را از وضعیت بی پناهی و ناامنی رها سازد. انسان تراژیک غربی که گویی طرحی از بدبختی انسان است که در آن انسان با جهان مبارزه می‌کند و نهایتا خشونت است که دامنگیر بشر می‌گردد. خشونت‌های مهمی که شاید از نظر آدمی مغفول می‌ماند، گویی در لحظه ای است که سؤال‌ها را در لحظه علم طوری می‌پرسد که به جوابهای قطعی و بی رحم برسد. در پس این جوابها و نظریه های انسانی، چه مواجهه هایی برای آدمی رقم می‌خورد؟ گویی بشر وضعیت ضعیفی پیدا می‌کند و جهان خشونت‌هاست که بروز می‌کند. آدمی است که گم می‌شود... گویا تکوین هویت انقلابی در روزگار ما خبر از جهانی است که راهی برای انسان گشوده می‌شود. طرحی تازه از انسان که به او توان می‌دهد از نو از خود بپرسد من کیستم؟ و از زندگی ای که نیست، بپرسد و درکی از آینده مقابل او قرار می‌گیرد که مقام انسان در آن پیدا می‌شود. افقی که آدمی در آن، در وضعیت مهر قرار می‌گیرد؛ وضعیتی که در جنگ با خود و جهان و دیگری نیست، از سر مهر با جهان و خود روبروست، مهری که احساس صرف گاه فایده انگارانه نیست بلکه مهری است که با عظمت قرین است و در دل خود مخاطره ای عظیم دارد چرا که اشداء علی الکفار است و رحماء بینهم... @gharare_andishe
. در جهان ما که تحقیق و پژوهش به روش فروکاسته شده هرکس در خود می‌تواند به این احساس برسد که می‌تواند یک پژوهشگر یا محقق شود. کار به جایی رسیده است که هوش مصنوعی نیز می‌تواند در ظرف چند دقیقه یک پژوهش موفق را به نتیجه برساند. در طول سالیان گذشته و آشنایی حوزه‌های علمیه با روش‌های پژوهشی گمان کردیم با این روش‌ها دیگر رنج تحقیق از دوش ما برداشته شد و با این روش‌ها می‌توان مطالب دینی را دسته بندی کرد و سپس از آنها جمع بندی‌های متفاوت در موضوعات مختلف ارائه کرد. شاید گمان کردیم مطهری شدن آسان است و به مدد این روش‌ها می توان هزاران تحقیق و پژوهش مانند شهید مطهری و ای بسا دقیق تر از آنها تولید کرد. تجربه سال‌های گذشته نشان داد که حقیقت چیز دیگری است. ایام شهادت استاد مطهری فرصتی است تا به راه او بیاندیشیم. به راستی او در چه مواجهه‌ای با اسلام قرار گرفت که توانست صاحب این سخنان عمیق و راهگشا باشد؟ @soha_sima @gharare_andishe
معلم شهید.mp3
40.65M
. 🎙 معلم شهید... 🔹 نگاهی به آثار و راه شهید مطهری در مواجهه با اسلام به مناسبت سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری(ره) 📆 سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ @soha_sima
بشر تاریخی "در" فلسفه است. این بشر دیگر نیاز ندارد تا به فلسفه هدایت شود. او نمی‌تواند به یکباره به جانب فلسفه روی آورد و از جایی نامعلوم در آن جایگیر شود. لیکن وقتی در حقیقت چنین است، پس تمامی آدمیان فیلسوفند و یا آنگونه که می‌گوییم، متفکرند... بشر در میان همه موجودات، آن موجودی است که می‌تفکرد. بشر موجود متفکر است. از این رو و تنها از این جهت می‌تواند و می‌باید در میان آدمیان اندیشه ورزی در این معنای ویژه و یا به بیان ما متفکرانی بوده باشند. اما و تنها از این جهت نیز صرفا در میان آدمیان بی تفکری هم وجود دارد که به طور پایدار ریشه خود را در یک بی تأملی داراست. 📚تفکر و شاعری/مارتین هایدگر صفحه١٥ @gharare_andishe
24.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
: راهی این چنین کوتاه برای حضور در حقیقت جز راهی که اسلام مقابل ما می‌گذارد، می‌شناسید؟!! و حضوری این چنین بزرگ برای تحمل شهادت فرزند جز در مسیر ایمان، قابل تصور است؟!! که این مادر در مأمن ایمان خود این چنین آرام با فرزند خود در انس است؟! مگر معجزه ایمان جز این نیست که بانویی به ظاهر ساده و کم سواد، این اندازه خردمندانه عمل می‌کند. @matalebevijeh
قرار اندیشه
#استاد_طاهرزاده : راهی این چنین کوتاه برای حضور در حقیقت جز راهی که اسلام مقابل ما می‌گذارد، می‌شناس
کدام قلم و زبان توان و یارای بیان لحظات سوختن عاشقانه و مادرانه ات را دارد؟ و گوش‌ها و چشم‌ها کی و کجا آماده شنیدن و دیدن توست؟ و قلب‌ها و جان‌ها در مواجهه با گرمای شعاع وجودت و خنکای نسیم گونه جانت، جز استقامت و حضور زینب وار چه می‌خواهد؟ ای مادرانِ ایستاده ی تاریخ! ای احیا کنندگان اسماء قیوم عالم! وقتی دُرِّ کلام از جانتان بر می‌خیزد، گوش‌ها تازه باز می‌شود و جان‌ها در مقابل‌تان سر تعظیم فرود می‌آورند و همه وجود، آه می‌شود و چشم، اشک شوق و انتظار؛ و جان طالبِ سوزان یک دعای مادرانه تان تا قدم در قدمگاه عشق نهد و سر تقدیم او کند و سرود "لله الحمد" سر دهد... مادرِجان! برایم بخواه رسیدن به بهترین وجوه خودم که او برای آن مرا خلق کرد، بخواه برایم رنگین شدن به رنگ حضرت عشق را، بخواه آن ایستادن و حیات و قیام را هدیه دهند که چون فرزندان تان ... و چون حججی ها و حاج قاسم ها، معنای انسانیت را باز در جای خویش به صحنه آورم و جام "مَن طَلَبَنی عَشَقَنی... " را بنوشم. جان فدای یک نفس تان که معنای زندگی، علم و عشق و آزادگی، شمایید... ✍ @gharare_andishe
بحث از اخلاق است. اما نویسنده‌ی این سطور واعظ نیست و قصد وعظ و نصیحت ندارد. هرچند همه‌ی ما به موعظه و نصیحت نیاز داریم، مع هذا وقت، وقتِ اندرز نیست. اکنون موعظه اگر بتواند دل و جان را برانگیزاند و تکانی در وجود اشخاص و گروه‌ها پدید آورد اثرش بیشتر تسلی‌بخش و آسوده کردن خاطرها و ایجاد حسِ رضایت از کار و بار خویش و قبول وضع موجود است.... 🖊 رضا داوری اردکانی 📚اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی @gharare_andishe
اخلاق در زندگی کنونی-جلسه اول.MP3
41.08M
🎙 🔹متن خوانی و گفتگو 🔹کتاب "اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی" دکتر داوری 🔹جلسه اول ١٩ اردیبهشت ١٤٠٢ @gharare_andishe
باید رفت تا یار پرده براندازد ایستادن تماشا کردن معلق و بی‌ریشه در هوای یخبندان تکنیک یعنی نیستی... ✍ @gharare_andishe
بودن، زمان و زبان رابطه تنگاتنگی باهم دارند یا اصلا یکی هستند. ما چیزی جز زمانه خود نیستیم و این بودن، خود را در زبان آشکار می‌سازد. از آنجا که ما بیشتر در دنیای انتزاعی ذهن به سر می‌بریم، این جمله را زیاد می‌شنویم که "آنچه را بودم، نتوانستم بیان کنم!"؛ در حالی که این بیان همان بودنِ ماست. اگر این بیان نصفه نیمه است، بودن ماست که نصفه نیمه است. ✍ @gharare_andishe
روزها و معناها معلقند! در راهی دراز تا بازگشت به زندگی.. سالها در گذر است، زندگی در لبه ای از نور، در سراشیبی معرفت در گذر است. آن‌گاه که آسمان و زمین از هم تشخیص داده نمی‌شود، سخن شماست که نوری در دلها می‌تاباند و عزم در دلها پدید می‌آورد و آدمی راه می‌افتد... راهی در دل تاریخ که او را از پس اتفاقها و عزمها می‌رساند به ضریح، ضریحی از اشک .... این اشک‌ها می‌خواند ما را به شکستن ظلم؛ ما را ملت حماسه می‌کند... ملت امام حسین @gharare_andishe
به نام حضرت تو دریا نام توست که از آسمانهای وجودت به زمین افتاده است، بَه بَه از مستانگی اسماءت که زمین را برای‌مان زنده کرده است و تمثیل شان هم چونان صراطی است که قلبمان را در بر می‌گیرد و به سوی تو می‌کشد. دریا؛ آری دریا هم چون تو شبیه هیچ چیز نیست و نَمی از «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیء» دارد، عظمت بیکرانه ی او، آن‌چنانی است که شناگر او هیچ حس نمی‌کند جز او؛ چونان عشاق مبتلای تو که تمام جان‌شان مضمحل و مجذوب در توست و جز تو نمی‌بینند و جز تو نمی‌اندیشند و جز تو نمی‌نوشند و جز تو نمی‌خواهند و جز تو... اصلا مگر جز تو هست!؟ آن اسمت که به زمین افتاد، دریا خلق شد و همو که به زمان افتاد، در طول تاریخ انسان‌هایی خلق کرد که دریا سیرتند و جوش و خروش شان نوایی شد در گوش تاریخ که ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست آری! همین نام دریایی ات کوچه پس کوچه های تاریخ را زنده کرد و؛ خطر در مواجهه با موج های عظیمش رنگ باخت، چونان پرتگاههای انسانیت تاریخ و دهانه ی آتشفشان هایش که توسط دریا در برگرفته شد و دریا شد. آری این دریا صفتان تاریخ که با خون شان زمین و زمان حیات یافت و انسان معنا و عشق مصداق. دریا که باشی حیات و قیام و قعود هر دم و تولد موجها و جوشش اراده ها و عزم ها، قصه آن به آن توست. و چون حضرات معصومین علیهم السلام زیستن، تجلی تاریخی توست... دریاها هم جلوات مختلف دارند، آب شیرین و آب شور! در حیرتم که زبان هم! و در عظمت تو همین بس که هر دو را حیات می‌بخشی و از اختلاط حفظ می‌کنی! اما ای دریای شیرین من! تو را با کدام نام بخوانم؟ ابراهیم علیه‌السلام یا نوح علیه‌السلام؟ موسی علیه‌السلام یا عیسی علیه‌السلام؟ محمد مصطفی صلوات الله علیه یا علی مرتضی علیه السلام؟ آسیه سلام الله علیها یا مریم سلام الله علیها؟ خدیجه سلام الله علیها یا زهرا سلام الله علیها؟ حسن علیه السلام یا حسین علیه السلام؟ زینب سلام الله علیها یا سکینه سلام الله علیها؟ معصومه سلام الله علیها یا حکیمه سلام الله علیها؟ نجمه سلام الله علیها یا نرگس سلام الله علیها؟ و.... نام شیرین تو در این عصر مهدی فاطمه عجل الله تعالی فرجه الشریف است که گویا زمین و زمان هنوز تاب آن را ندارد و به کدام نام بخوانمش که زمین تاب آورد؟ مدرس ره یا خمینی ره؟ چمران یا آويني؟ حاج حسین یا حاج احمد؟ حاج قاسم یا حاج قاسم؟! به تأسی از او آرمان یا روح الله؟ و هنوز مائیم دریایی که.... 🔰اشاره به حکمت ١٥٩، کتاب "در راستای بنیان‌های حکمت در جهانی بین دو جهان" @gharare_andishe
این جهان باردار موعود است و آنچنان شرایط پیچیده شده که باور کردن این بارداری بر ذهن سنگینی می‌کند. اما نمی‌دانم! انگار قلبهای مأنوس با برهان پروردگار می‌یابند وجودش را؛ می‌یابند که انقلابی دوباره، روح ها را حیات خواهد بخشید... ✍ @gharare_andishe
کوثر نوری به کویر قمی آب حیات دل این مردمی @gharare_andishe
23.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 فلسفه پاسدار وجود است و می‌گذارد چیزها چنان که هستند، باشند. اما جهان تفرقه و پریشانی از وجود دور است. فلسفه به معنی تفکر، باید باشد تا جای چیزها و وقت کارها را تذکر دهد و البته اگر نباشد، پریشانی و بی سامانی و ندانم کاری همه جا را می‌گیرد. 🎥 همایش «داوری در ترازوی داوری» @gharare_andishe
گمشده جهان امروز، اخلاق است اما اخلاق به چه معناست؟ این جهان چگونه جهان بی اخلاقی است و در چه فهمی این اتفاق افتاده است؟ چگونه است که فرد نسبت به معضلات جامعه خود احساس مسئولیت نمی‌کند؟ چه نسبتی است که در آن انسان متصف به اخلاقی بودن می‌شود؟ جهان امروز جهانی رو به پیشرفت است و آدمی می‌خواهد مدام قدم‌هایی رو به جلو بردارد. اما پیشرفت در چه شرایطی محقق می‌شود؟ گویا در جهان امروز نیاز به یک حضور اخلاقی داریم و گویی حضور اخلاقی، خود را در یک نسبت بی انتها یافتن است. حضوری بی غرض که می‌تواند نسبتی آزاد با امور و کارها برقرار کند و می‌تواند شرایط پیشرفت و تحول را فراهم کند. @gharare_andishe
اخلاق در شرایط کنونی-جلسه دوم.mp3
41.99M
🎙 🔹متن خوانی و گفتگو 🔹کتاب "اخلاق در زندگی کنونی و شرایط اخلاقی پیشرفت و اعتلای علوم انسانی" دکتر داوری 🔹جلسه دوم ١ خرداد ١٤٠٢ @gharare_andishe