eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
705 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل لالایی‌ست در گوشِ خلایق، شیونم عاقبت خود را میانِ شهر، آتش می‌زنم ساده بودم، فکر می‌کردم حراست کرده‌ام با خطوطِ دفترم از مرزهایِ میهنم از تمامِ دل‌خوشی‌هایِ جهان دل کنده‌ام روز و شب چشم‌انتظارِ لحظه‌ی جان کندنم باز در آیینه تصویرم کمی ناآشناست از صدایِ خویش می‌پرسم که این آیا منم؟! از تبِ عشق است یا داغِ برادر کاین چنین مثلِ مرغی در تنورافتاده می‌سوزد تنم؟ ردِپایِ بوسه‌ی یار است یا خونِ رفیق لکه‌ی سرخی که جا مانده‌ست بر پیراهنم بار، سنگین است و من کم‌طاقت و دنیا حسود خم شدن را عار می‌دانم، دعا کن بشکنم! @golchine_sher
ای غم! رفیق دم به دم روزگار من! حق با تو بود نیست کسی بیقرار من چیزی نمانده است به جز آه در بساط یعنی که غصه‌‌ها شده دار و ندار من مانند بادبادکی‌ام دست سرنوشت! بر باد رفته‌است نخ اختیار من جز اینکه با تلاطم هجر آشنا شدم لطفی نداشت عاشقی بی‌گدار من در من هزار عاشق دیوانه مرده است اما نبوده هیچ‌کسی سوگوار من دیگر لبم به خنده شکوفا نمی‌شود انگار رخت بسته بهار از دیار من چشمم به در که مرگ کی از راه می‌رسد؟ شاید به سر رسید شبی انتظار من... @golchine_sher
امروز خدا را در شهر دیدم مردی که تمام فالهای کودکی را خریده بود! @golchine_sher
مرا دیوانه می خوانند عاقل های اطرافم به جرم اینکه روز و شب برایت شعر میبافم @golchine_sher
ای کاش که از تفرقه پروا می کرد تا راهش را درست پیدا می کرد برگی که جدا ز اصل خود شد باید افتادن خویش را تماشا می کرد @golchine_sher
از صدای گذر آب چنان فهمیدم.. تند تر از آب روان عمر گران میگذرد زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست آرزویم این است: آنقدر سیر بخند تا که ندانی غم چیست... @golchine_sher
سرشار شد از عطر خدا تقویمت دلهای تمام عاشقان تسلیمت ای مژده ی لبخند بهار آور عشق یک دسته گل محمدی تقدیمت @golchine_sher
عجب از عشق که من را به کجاها برده است دل رســــوا شــده ام را به تماشــا برده است او همان است که یک روز سر یاری داشت او همان است که عمریست دل از ما برده است این سرابست در این دشت که من میبینم؟؟؟ یا که نه... عشق مرا تا لب دریا برده ست؟؟؟ من که مجنـــونم و بی عشق پریشـــان حالم دیر وقتیست دلـــم را غـــم لیــلا برده است در نسیمی دل من را به ســر زلفش بست نکنــــد قلب مــــرا باد به یغمــــا برده است هوش و تاب و دلم از دست برفته است ببین عشق از زندگی ام این دو سه یکجا برده است در تپش ماند دلم، کوچه، غزل، چشمانش چه کنم ؟دست خودم نیست ... دلم را برده است @golchine_sher
بانکداری چنین نمی‌ماند اینچنین ضد دین نمی‌ماند با خیانت عجین نمی‌ماند "حرف آقا زمین نمی‌ماند" شعبه‌ها شعبه‌های املاکی هی غلط در غلط ز بی‌باکی پول مردم به راه ناپاکی ملت این‌سان متین نمی‌ماند سودها طعنه می‌زند به ربا با ربا می‌رود به جنگ خدا و خدایی که در کمین... اما تا ابد در کمین نمی‌ماند هرکه وامی گرفته حیران است دائم از ضامنش گریزان است ضامن از کرده‌اش پشیمان است یاری اندر زمین نمی‌ماند بانکداری تو یا که دلالی؟ مرهمی یا که زهر قتّالی؟ بانک با این همه دغلکاری نزد مردم، امین نمی‌ماند صبر مردم به سر رسیده ازین ظلم و پُر کرده این شعار وزین در و دیوار، از یسار و یمین "حرف آقا زمین نمی‌ماند" @golchine_sher
کسی مرا نپسندید و باز می‌چرخم که این حکایتِ تلخِ چراغِ آژیر است... چه قدر خاطره‌ی ناتمام دارم من! که اسم تک تکشان حکمت است و تقدیر است @golchine_sher
وای اگر بشکند این بغض که هر شب تا صبح از فراق تو فرو می‌خورم و می‌میرم... @golchine_sher
باور نمی‌کنم که تو بی‌هیچ زحمتی از خیر هر چه بود گذشتی به راحتی گفتم محبتی که به دل مانده سهم ماست گفتی دلی نمانده که باشد محبتی این‌قدر پشت هم بد ما را مگو به خلق بین کنایه‌ها نفسی! استراحتی! این جام‌های سرخ که در سفره چیده‌ای خون گریه‌های ماست، چه رنگین ضیافتی! ما رازدار قصه‌ی عشقیم غم مخور از ما نمی‌رسد ز تو هرگز شکایتی آزرده از دل خود و بازیچه‌ی توایم ما ساده نیستیم، تو اهل سیاستی! @golchine_sher
این دیر ممکن است ولیکن محال نیست هر چند ما شرایطمان ایده آل نیست عاشق شدن برای من و تو طبیعی است در کار شاعران جهان اعتدال نیست من با تو در سکوت خودم حرف میزنم این یک حقیقت است،حقیقت خیال نیست پرسیدی عاشقم؟به من این حرف را نزن در عشق جا برای جواب و سوال نیست تقویم را ورق زده ام،روزهای خوب انگار توی حافظه ی ماه و سال نیست یک روز میرسیم به هم طبق سرنوشت این دیر ممکن است ولیکن محال نیست @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
صبح آمد و ماهتاب خمیازه کشید گهواره و تختخواب خمیازه کشید لالایی روز و شبمان تکراریست ماه آمد و آفتاب خمیازه کشید @golchine_sher
*در کلبه ی ما رونق اگـــــر هست صفا نیست چون پنجـــــــره داریم ولی رو به خدا نیست از دودکـــش خـــــانه‌ ی مـــــان آه بلنــد است در سفره به جز غصه‌ی شب مانده غذا نیست دیدیـم زمیــــــن خـــــــالیِ از نور شد امـــــــا یک بار نگفتـیم که خورشید چــــــــــرا نیست سـردی دل از آتـش جــــــــــانسوز گناهـــــــان سرمــایه ی خوبی ست ولـی در سـر ما نیست هـــــــرچند کـــــه مشغول دعاییم شب و روز با لقـمه ی مشکـوک امیــــــــدی به دعا نیست *برگرفته از مصرع معروف استاد محمد خرمشاهی؛ "در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست" @golchine_sher
این سرزمین که قطعه ای از کربلا شده است یاد آور شهید سر ازتن جدا شده است نامش بلند گشته به تاریخ خط خون چون نخل سر بریده که خون خدا شده است اینجا هوای زائر دلداده می خرند این آستان به خشت اجابت بنا شده است خیل ملک به دور و برش مانده در طواف چشم فلک به قبله ی او آشنا شده است شد اردهال کعبه ی دلهای بی قرار این سرزمین که مامن امید ما شده است @golchine_sher
جان ميدهم از حسرتِ ديدار تو چون صبح باشد كه چو خورشيد درخشان به در آيى @golchine_sher
ندانم کان مَهِ نامهربان یادم کند یا نه؟! فریب‌انگیزِ من با وعده‌ای شادم کند یا نه؟! خرابم، آنچنان کز باده هم تسکین نمی‌یابم لبِ گرمی شود پیدا که آبادم کند یا نه؟! صبا از من پیامی دِه به آن صیّادِ سنگین‌دل که تا گل در چمن باقی‌ست، آزادم کند یا نه؟! من از یادِ عزیزان یک نفس غافل نی‌اَم امّا نمی‌دانم که بعد از این کسی یادم کند یا نه؟! رهی! از ناله‌ام خون می‌چکد امّا نمی‌دانم که آن بیدادگر گوشی به فریادم کند یا نه؟!   @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو هم رفتی که من پیش خودم باشم! رها کردی کس و خویش خودم باشم! همین اندازه هم از سر زیادی بود برو تا من کم و بیش خودم باشم! تو می‌گفتی بداندیشی!... مرا بگذار، همان روح بداندیش خودم باشم! دلم آکنده از اندوه و تشویش‌ است نمی‌خواهی به تشویش خودم باشم؟ مرام من سلوک و سیر درویشی‌ست خوشا زین‌پس که درویش خودم باشم! پس از پایان این پاییز می‌خواهم برای تا ابد پیش خودم باشم! @golchine_sher
رفتی و بعد تو بر پنجره باران زده است بی سبب نیست که مردی به خیابان زده است رفتی و بعد تو این خانه پُر از دلهره شد وضعِ جسمانیِ من آه چه بُحران زده است بین من با تو که یک "واو" نباید باشد هر کسی آمده بر فاصله دامان زده است نیمه شب یک نفر از آینه بیرون زد و گفت : خانه ی بی تو فقط خانه ی شیطان زده است رفته ای ، قافیه هاطعم عجیبی دارند قلب من سیبِ گلابیست که دندان زده است دسـت تقدیر مرا از تو جدا می خواهد فالِ تلخی هم اگر دست به جبران زده است آمدی از دَر و همسایه شنیدی...دیر است عاشق از داغِ جُنونت به بیابان زده است! @golchine_sher
من عقربه ی ساعتم و خسته ی دردم پس کی به تو من میرسم ای ثانیه گردم تا پلک زدم آمدی و رد شدی از من تو صبر نکردی و منم صبر نکردم تو غیب شدی،غیب شدی،غیب شدی تو من با خودم و فکر تو در حال نبردم دنبال تو از زهره و خورشید گذشتم مانده ست فقط جیب خدا را که بگردم ای لاغر جذاب جدا بافته ی من ای کاش بفهمی که من از داغ تو سردم این ساعت پر استرس ای کاش بمیرد وقتی که به تو میرسم ای ثانیه گردم!! @golchine_sher
کشیده مرغ دلم بال بر زیارت تو    و بسته چشم به الطاف بی‌نهایت تو منم که با همه‌ی دل‌شکستگی دارم           هزار چشم تمنّا پِیِ شفاعت تو تویی پناه غریبان در این غریب‌آباد چرا که بوده محبت همیشه عادت تو به پایبوس تو از دوردست آمده‌ام   که تا جواب دهم عاشقانه دعوت تو دلم چو آینه پر نور و باصفا گردد    در این زمانه‌‌ی تیره ز یک اشارت تو در امتداد زمان تا همیشه می‌پیچد  به کوچه‌های خراسان طنین غربت تو @golchine_sher
ماه من وقتی که پنهانی سراغم را گرفت باز هم یک بغض توفانی سراغم را گرفت ناگهان در می نوردد باد سردی بیشه را پیک سرمای زمستانی سراغم را گرفت خواستم کاخی بسازم خشت خشتش آرزو موجی از آوار ویرانی سراغم را گرفت حس خود را کردم ابراز و پی اش حس می کنم هر چه احساس پشیمانی سراغم را گرفت بغض را خواباندم و گفتم بخواب ای نازنین می وزد دردی ڪه پنهانی سراغم را گرفت گفته بودی بار دیگر چشم هایت را ببند خواب می دیدم پریشانی سراغم را گرفت @golchine_sher