بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمهی شراب
بیمار خندههای توام بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی گرمتر بتاب
#فریدون_مشیری
@golchine_sher
تو لیلی نیستی !
من اما
مجنون حرفهایت میشوم
دیوانهی دستهایت
مبهوت خندههایت
شیرین نیستی !
ولی من
صخرههای شب را آنقدر میتراشم،
تا خورشیدم طلوع کند
و تو در آغوشم لبخند بزنی...!
#عباس_معروفی
@golchine_sher
خویش را در جادهای بیانتها گم کردهام
بعد تو صدبار راه خانه را گم کردهام
من غریبافتادهای بی تکیهگاهم؛ سالهاست
کوهِ خود را بین پژواک صدا گم کردهام
از عبادتهای حاجتمند خود شرمندهام
گاه میبینم تو را بین دعا گم کردهام!
شیشهی عطرم که حیران در هوایت مدتیست
هستی خود را نمیدانم کجا گم کردهام
زیر بار عشق از قلبم چه باقی مانده است؟
گندمی را زیر سنگ آسیا گم کردهام...
#حسین_دهلوی
@golchine_sher
دنیا همه اش به کام ایرانی ها
بر شوق رسیده اند کرمانی ها
درلحظه ی انفجار یک ملت دید
تکثیر شده نسل سلیمانی ها
#عبدالرحمن_رستمیان_جهرمی
#عضوکانال
@golchine_sher
نَمی از جذبهی چشم تو به دریا برسد
عمر این قوم بعید است به فردا برسد
از منِ سوختهدل روی بگردان، بگذار
بخشی از پیرهنت هم به زلیخا برسد
منِ بیمایه کجا؟ یوسف حُسن تو کجا؟
راضیام از تو به من سهمِ تماشا برسد
نعمت همدم و همصحبت عیسی بودن
گاه لطفیست که شاید به یهودا برسد
بعد از آن روز که موی تو رها شد در باد
گردنت -گرد جنونی- که به هرجا برسد
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
فصل خون گشته و لاله به کمین افتاده
آسمان گریه کنان روی زمین افتاده
در دل معرکه ای عشق و جنون می ریزد
باز فتوای شُریح است که خون می ریزد
ضربه ی تیغ رسیده ست به پیشانی ها
می چکد خون ز سر و دست سلیمانی ها
تبر ناخلفان بر چمن گُل زده است
تیر تکفیر به بال و پَر بلبل زده است
تا عمو رفت همه سوی خیام آمده اند
ناکسانند که از منبر شام آمده اند
لشکر حرمله و تیر دوشعبه در دست
بین زوار ببین کودک زائر هم هست
شعله در دست گرفتند و هیاهو دارند
چشم بر میخ در و کودک و پهلو دارند
روضه خوان آمده از اوج خطر می خواند
روضه از کودک از ترکش و سر می خواند
روضه از چادر خاکی که زمین گیر شده ست
دختری یک شبه از داغ پدر پیر شده ست
روضه داغ پس از داغ بسی سنگین است
راه گلزار به خون دلمان رنگین است
گرچه شلاق خزان آتش و تب ریخته است
نخل می سوزد و درباغ رطب ریخته است
ماهمه ملت عشقیم و شهادت غم نیست
این زمین لرزه که پایان حیات بم نیست
تا که از عشق به سردار همه لبریزیم
دستِ امید به زانو زده بر می خیزیم
#مرتضی_برخورداری
#عضوکانال
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher
او میرود دامن کشان
من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس ازمن نشان
کز دل نشانم میرود
#سعدی
@golchine_sher
عمریست که میگِریم و یارم شده این اشک
آرامش چشمان خمارم شده این اشک
دستم به قلم آمد و از اشک نوشتم....
دیدم همهی دار و ندارم شده این اشک!
تقدیرِ مرا دست خزان برده به اندوه!
هر ساله زمستان و بهارم شده این اشک
در غربت و تنها شدنم هیچ ندیدم!
جز دیدن هر لحظه کنارم شده این اشک
تقویم نمیخواهم و از عمر چه حاصل؟
وقتی که همین، روزشمارم شده این اشک
بر سنگ مزارم بنویسید که آخر...
مرگم به غم و چوبهی دارم شده این اشک!
#الهه_نودهی
#عضوکانال
@golchine_sher
در این شهر پر از درد و پر از دود
در این فصل غم انگیز و مِه آلود
تحمل کردهام سرمای غم چون
امید من به دست گرم تو بود
#میلاد_الماسی
#عضوکانال
@golchine_sher
از سخنچینان شنیدم آشنایت نیستم
خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم...
سیلیِ همصحبتی از موج خوردن سخت نیست
صخرهام،هر قدر بیمِهری کنی میایستم...
تا نگویی اشکهای شمع از کم طاقتیست
در خودم آتش به پا کردم ولی نَگْریستم...
چون شکست آیینه، حیرت صد برابر میشود
بیسبب خود را شکستم تا ببینم چیستم...
زندگی در برزخِ وصل و جدایی ساده نیست
کاش قدری پیش از این یا بعد از آن میزیستم...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
با سنگ اجل شیشه ی جان می شکند
روزی صدف عمر گران می شکند
ای ماه بیا مثل زمین خاکی باش
یک روز غرور آسمان می شکند
#حسن_رستم_زاده
#شاعر_روشندل
@golchine_sher
هزار بار نگفتم که بیتو میمیرم؟!
چگونه از منِ تنها خبر نمیگیری؟!
#جواد_محمدی_دهنوی
#عضوکانال
@golchine_sher
پیر که شوم
رنگ موهایم را می بخشم
کلاغی را به آرزویش می رسانم!
#اقدس_خیرالله_پور
#عضوکانال
@golchine_sher
مثل عروسِ خان که میداند "پسرزا" نیست
حس میکنم عمر خوشی هایم به دنیا نیست
ته مانده ی یک قهوه ی تلخم که مدت هاست
در من کسی دیگر پی تعبیر فردا نیست...
وابستگی تلخ است هنگامی که می فهمی
آنقدر هایی که خودش میگفت تنها نیست...
نفرین به دست خالی و این دل سپردن ها
نفرین به من ،نفرین به تصویری که زیبا نیست
از بی تفاوت بودنم هم درد می بارد
یعنی گلوی بغض کرده اهل حاشا نیست
تنهاییِ گنجشک باران خورده ایی هستم
که در خیابان هم برایش ذره یی جا نیست
عاشق که باشی تازه می فهمی که گاهی مرگ
چیزی به جز دل کندن از دلبستگی ها نیست
دیشب نشستم با خودم از زندگی گفتم
گفتم ببین حال دلم خوب است، اما نیست..
#سجاد_صفری
@golchine_sher
در کوه ناله میکنی و ضجّه میزنی
آه ای پلنگ پیر مگر چون دل منی
گم کرده ای مگر ز بَد ِبخت جفت خویش
کین گونه روی و موی به سر پنجه میکنی
سرشاری از غرور و نیندیشی از شکست
در حسرت تصاحب آن ماه روشنی
در پیچ و تاب عشق نمیبینمت قرار
با خود که در جدالی و با خویش دشمنی
آه ای دل پلنگ من ای شیشه ی غرور
ترسم به دست ماه غریبانه بشکنی
#بهرام_احدی
#عضوکانال
@golchine_sher
در تنم تابی ندارم ، زندگی از بارِ غم
رویِ دوشِ کاهِ من، صد کوهسار انداخته
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
رباعی۱
ای در پی گنج، گنج و گنجینه علیست
ای اهل عمل، دست پر از پینه علیست
ای آن که به دنبال خدا میگردی
دنبال علی باش که آئینه علیست
رباعی۲
هرکس که در این جهان گرفتار علیست
با قیمت جان و دل خریدار علیست
عمریست جهان ریزهخور سفرهی اوست
هرچند که نانونمک افطار علیست
رباعی۳
هر دل که شناختهست راهی بهعلی
پس رو زده با کوه گناهی بهعلی
پیغمبر ما که "مُستَجابُ الدَّعوة" است
در سجده چنین گفت؛ "الهی بِعلی"
رباعی۴
بر پای تو کوه درد و غم سجده کند
نامت که نوشته شد، قلم سجده کند
از بس که به سجده رفته ای در دل شب
حق است که برتو سجده هم سجده کند
رباعی۵
شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در انتظار تکرار علیست
خوشبخت کسی که مُهر پروندهی او
امضای "براءَةٌ مِنَ النّارِ" علیست
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#رباعیات_علوی
#امام_زمان
@golchine_sher
عمرم بدون بودنت ای گُل تباه شد
از دوریات نصیب دلم درد و آه شد
گفتم بیا که چشموچراغ دلم شوی
اما گذشتی و شب و روزم سیاه شد
باور نداشتم که چنین بیوفا شوی
بیمهریِ تو قاتل این بیپناه شد
روزی که رفتی و نشنیدی غم مرا
مشتاق دردهای دلم گوش چاه شد
وقتی قدم به جادهٔ رفتن گذاشتی
سهم من از تمام تو تنها نگاه شد
.....
اما تو رفتی و منِ تنهاترین، هنوز
با این فراقنامهٔ جانسوز دمخورم!
#جواد_محمدی_دهنوی
#عضوکانال
@golchine_sher
به دنیایم قدم بگذار تا من جانِ جان باشم
در آغوشم کبوتر جان بیا تا آسمان باشم
بیا تا پابهپایت نقره بر موهام بنشیند
بیا تا با وجود تو شبیه مادران باشم
تو آغاز تمام لحظههای تازه ای در من
تو میآیی که من هرلحظهای با تو جوان باشم
تو باید پیش من باشی که مهرم شعلهور باشد
اگر آتش بسوزانی خودم آتشنشان باشم
پناهت میشوم وقت فرار از گرگ بازیگوش
تو باشی میتوانم قهرمان داستان باشم
بیا مخفی شو در چادر نمازم موقع بازی
بیا تا بیشتر یاد خدای مهربان باشم
اگر از من بپرسی مینویسم مادری یعنی
گلی را از بهشت آوردهام تا باغبان باشم
#سعیده_کرمانی
@golchine_sher
💥 باشگاه طنز و کاریکاتور انقلاب اسلامی برگزار میکند:
ششمین جشنواره شعر طنز «امضای کری تضمین است»
📋 با موضوعات متنوع [موجود در پوستر]
و
💯 بخش ویژه «جاش خوب نمیشه!»:
شکست غیرقابل ترمیم رژیم صهیونیستی در عملیات بزرگ #طوفان_الاقصی
🎁 با جوایز کاملا ارزنده برای سه نفر اول و مبالغ قابل توجهی وجه نقد برای ۵ برگزیده بعدی 💰😎
✍️ ارسال آثار به همراه مشخصات کامل و تصویر کارت ملی به:
ایمیل: emzayekerry@gmail.com
و
🆔 @emzayekerry
🗓️ مهلت ارسال آثار تا ۲۰ دی ماه ۱۴۰۲ تمدید شد
@golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
برادر جان، ببین در خون و آتش مام میهن را
تفاوتهای بغض دوستان و بغض دشمن را
جهان بازیچهی لبخند و تزویر است، باور کن
که گاهی پنبه راحت میبُرد حلقوم آهن را
بپرس از دختران مرده، تاریخ جهالت را
تپشها در سکوت گورها، هنگام مردن را
بپرس "آزادی زن در نگاه غرب" یعنی چه؟
نخواهی یافت در انبارهای کاه، سوزن را
مپندارند ایران برکهی آب گل آلودی ست!
که اقیانوس آرام است طوفانهای دشمن را
مگو بید است، بلکه سَروی از جنس شهیدان است
درختی که به زانو در میآرد هر تبرزن را
جگرسوز است اما سختتر از کوه خواهد کرد
غم سهراب اگر از پا نیندازد تهمتن را
برای عزت ایران و این خاک غرورانگیز
بیا تا واژه های "ما" بگیرد جای هر "من" را
برای عزت "جمهوری اسلامی ایران"
سزاوار است فروردین کنی هر سال بهمن را
#احمد_ایرانی_نسب
💠 کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا 💠
https://eitaa.com/ahmadiraninasab
💠 کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام 💠
https://t.me/ahmadiraninasab
هدایت شده از رباعی_تک بیت
افتادن شاخ و برگ را می بینم
تکّه شدن تگرگ را می بینم
سردم شده مثل یک زمستان خدا
بعد از تو همیشه مرگ را می بینم
#نوروزرمضانی
@robaiiyat_takbait
امّید نشسته بر سر شانهی ما
پرواز کند دوباره پروانهی ما
صبح آمده گلها همگی خندانند
خورشید سرک کشیده در خانهی ما
#نوروزرمضانی
@golchine_sher