eitaa logo
گلچین شعر
13.7هزار دنبال‌کننده
709 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
شده آیا به وقت دلتنگی ،بشمری روزهای هجران را هی بگویی مگر نمی بیند ،گریه های شبیه باران را تو شدی غرق غم از این دوری ،او فقط در مدار بی دردی مثل ابر عظیم باران زا ،که نمی بیند این بیابان را فاصله پشت فاصله انگار ،هست دیوار بین من با او دوست دارم بریزد این دیوار،تا ببینم من آن خیابان را اینکه از راه دور می آیی،چمدانی پر از گل سوسن با تو دیگر خزان نمی بینم هدیه می آوری بهاران را این غم لعنتی که می آید ،روزه ای از سکوت می گیرم واژه ها ی غزل خودش گوید ،شرح درد و غم فراوان را هر چه گویم از این همه محنت ،باز در قالبم نمی گنجد مثنوی هم  نمی تواند گفت  ،شرح یک پاره از هزاران را @golchine_sher
مگر قرار نشد دست بر دلم نگذاری نیامدم که مرا جزء رفتگان بشماری هنوز خط و نشان می کشی و واهمه دارم که رسم نیست شکایت از این دلی که تو داری چراغ های سر شاخه ،دانه دانه ی اشکند خوش است بگذری امشب به کوچه باغ اناری قرار بود بر این چینی شکسته نکوبی بر این انار ترک خورده ، زخم تازه نکاری به سارهای سراسیمه فکر کرده ای آیا دمی که رد شده ای از غروب جنگل ساری چه فرق می کند ای دوست!بعد کوچ مسیحا که بود کشتن او نقشه ی کدام حواری چه فرق بین قفس هست و نرده های نفسگیر به محبسی و دلت خوش به بال بال قناری مگو که زنده به عشقی و اوست دار و ندارت که کشته عاشق بسیار را به جرم نداری @golchine_sher
اگر میخواهی از حالِ من بدانی سخت نیست! تصور کن کسی را که هر روز چند بار و هر‌ بار چند ساعت روبروی پنجره می ایستد و کسی که نیست را به خاطر می‌آورد کسی که نیست کسی که هست را از پای در می‌آورد ... @golchine_sher
جانم به فدای نفس ناز محمد عالم همه یک میمِ سرآغاز محمد معشوق خدا حضرت خاتم نفس عشق گل کرده و آلاله در اعجاز محمد در زیر پَر عشق به سدره به سرآمد جبریل شده همدم و همراز محمد فردوس برین جنت ماوای خداوند پُر گشت ز عطر خوش طناز محمد تفسیر الفبای غزل های جهان است منظومه چشمان پُر از راز محمد کیوان و زحل، زهره و افلاک مُدوَّر مشتاق وفاداری و سرباز محمد لولاک، که افلاک پدیدار نمیشد گر باز نمی شد، گل آغاز محمد فخرم بود اینک ز(حدیث)و سخن عشق در خامه ی من آمده اعجاز محمـــــد ( حدیث) @golchine_sher
شادمان گفتی از آن عاشق تنها چه‌خبر خبری نیست، بپرس از غم دنیا چه خبر؟! خاطرم هست رقیبان پر از کینه من همنشینان تو بودند، از آن‌ها چه خبر؟! همه لب‌تشنه، تو دریایی و من ماهی تنگ از کنار آمدگان با لب دریا چه‌خبر؟! زاهدی دست به گیسوی رهای تو رساند عاشقی گفت که از عالم بالا چه‌خبر؟! باز دیروز به من وعده فردا دادی آه پیمان‌شکن از وعده فردا چه خبر؟.. @golchine_sher
غزه تنها نیست، دنیا با فلسطین است هرچه پیش آید، دل ما با فلسطین است حق‌کشی‌های شما حق را نخواهد کشت حق در این پیکار تنها با فلسطین است گوش کن: قرآن چه خواند و با که نجوا کرد؟ سوره‌ی نصر است، گویا با فلسطین است صبح نزدیک است اگرچه سرخ می‌آید فتح، آسان نیست اما با فلسطین است دست روی دست بسیار است و این نوبت دست خون شد؛ دست بالا با فلسطین است در گلو خشکیده بغض کربلا، این بار امتحان تشنگی‌ها با فلسطین است موج‌ها دستی برآوردند و می‌گویند آب را بستند؟ دریا با فلسطین است نرم می‌تابد به نعش کودکان، خورشید صبح نزدیک است و فردا با فلسطین است @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
اعضای محترم کانال که اشعار کانال رو بدون نام میفرستند تو گروه ها و کانالها حتما نام شاعر رو هم بنویسند بدون نام شاعر ما راضی به کپی کردن نیستیم و اشکال شرعی دارد 🌷🌷 @golchine_sher @robaiiyat_takbait
هدایت شده از رباعی_تک بیت
انگار کمی مُردَّدی خواهم رفت دلخسته از این همه بدی،خواهم رفت بیخوابی امشبم گذشت اما شکر یک روز به خوابی ابدی خواهم رفت... @robaiiyat_takbait
صد باغ ِپرنده با خودش آورده صد قلب ِتپنده با خودش آورده امروز سپیده از سفر برگشته سوغاتی خنده با خودش آورده ! @golchine_sher
دعای روز هفتم ماه رمضان نما یاری‌ام روزه‌داری کنم دلم را ز بیهوده عاری کنم خدایا عنایت بکن تا مُدام کلامی به ذکرِ تو جاری کنم @golchine_sher
تمامِ عمر چه خوش با غمِ تو سر کردیم نداشت حاصلی اما مگر ضرر کردیم! نبود در دلِ ما شوق دیدنِ فردا به شب‌نشینی اگر روز را هدر کردیم به شکوه لب نگشودیم و ماجرای تو نیز حکایتی‌ست که از گفتنش حذر کردیم به هیچ‌جا نرسیدیم، چون پرستوها میانَ مبدأ و مقصد فقط سفر کردیم چنان که طفل زِ بازی، از این جهان ما را نبود تابِ گذشتن، ولی گذر کردیم! @golchine_sher
هر بار با صدای تو از پشت سیم‌ها پل می‌زنم به خاطره‌ای از قدیم‌ها لبخند تو تلافی یک عمر خستگی‌ست لبخند من تلاقی امّید و بیم‌ها آه! ای تمام آنچه که باور نداشتم ای حسرت همیشگیِ «می‌رسیم»ها این ماجرا برای همیشه تمام شد وقتی شکست بین من و تو حریم‌ها پرواز هم غبار دلم را نمی‌برد مانند گرد روی تن یاکریم‌ها امشب شبیه قاصدکی کوچ می‌کنم فردا بپرس حال مرا از نسیم‌ها دستم اگر به سوی تو کوتاه‌تر شده پایم درازتر شده باز از گلیم‌ها @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گل کرده بهار، شادمانی بکنیم با شوق دوباره زندگانی بکنیم حالا که رسیده رمضان با نوروز با روزه بیا خانه تکانی بکنیم @golchine_sher
برگی شده، افتاده‌ام از شاخه به کویی چون باد مرا می‌بَری امّا به چه سویی؟ این چیست که جذبش شده‌ام موی تو؟ هرگز! دلبستگی آن نیست که بسته است به مویی ای غنچه که در عمق دلم ریشه دواندی عشقی و عجب نیست که از سنگ برویی من با تو چه باید بکنم عشقِ گریزان؟ با صید چه باید بکند ببرِ پتویی؟! می‌خواهی‌ام اما به چه عنوان؟ به چه منطق؟ می‌خواهمت اما به چه قیمت؟ به چه رویی؟ من بغضِ تو هستم چه بباری چه نباری من راز تو هستم چه بگویی چه نگویی @golchine_sher
چه خوب کوک شد این دل به ساعتِ رمضان که میرسد سرِ خوانِ ضیافتِ رمضان چه رمز و راز شگفتی ست،از همه لب ها به گوش می شنوم من،عبارتِ رمضان عجیب غرق تماشا،عجیب حیرانند زمین و هفت سما از قیامتِ رمضان چقدر زشتی و عصیان چقدر تاریکی بچرخ سوی چراغ هدایتِ رمضان به پای من ننویس این غزل نماها را!. به پای مهر نویس و ارادتِ رمضان @golchine_sher
اول هر بهار عادت داشت با خودش یک قرار بگذارد برود چند شاخه گل بخرد روی سنگ مزار بگذارد ‌ هفت سین را همیشه عادت داشت روی سجاده ات بیاندازد دم تحویل سال بغض کند همه مان را خمار بگذارد روی آئینه را بپوشاند که نیفتد به عمق تنهایی جای شمع ِ کنار آئینه، لاله ای داغدار بگذارد وقت تحویل سال عادت داشت قاب عکس تو را بغل بکند داغ یک سال بی تو بودن را به دل روزگار بگذارد آن زمان ها که سفره می چیدی، سیب در ظرف آب بود ولی او به ما گفت سال نو در آب دوست دارد انار بگذارد آخرین هفت سین عمرش بود پدر از بس پرنده بود پرید رفت اما نرفت از یادش سهم ما را کنار بگذارد این وصیت وصیت پدر است هر که فرزند دختری آورد دوست دارم به یاد مادرتان نام او را بهار بگذارد @golchine_sher
مراقب کسی باش که دوستش داری چرا که درهای قلب همیشه باز نیست... @golchine_sher
سفره هفسینُ وا کن جاده ها سبزه ندارن سیبای سرخ درختا توی جاده بیقرارن تو دل غنچه خندون نم نمک سرکه می جوشه مث کودکی که داره لباسای نو می پوشه می چینم تو سفره سیرُ کنار سماغ و سنجد می پیچه تو خونه بوی نون خشخاشی و کنجد مث سکه می درخشن پولکای سرخ ماهی ماهیا یه پارچه ماهن نگا کن، اونم چه ماهی! می شینم کنار سفره لحظه تحویل ساله سفرمون فصل بهاره جاده سبز شماله سفره هفسینُ وا کن جاده ها سبزه ندارن سیبای سرخ درختا توی جاده بیقرارن @golchine_sher
ساعت به وقت خنده‌ی تو عید می‌شود مهرت به جان نشسته و خورشید می‌شود تا می‌رسی به پشت در از عطر خنده‌هات شب‌بو دچار حسرت و تردید می‌شود دعوت به آسمان پر از نور می‌شوم تا چشم من به چشم تو تبعید می‌شود می‌آیی و جهان مرا سبز می‌کنی هنگام رقص پُرتپش بید می‌شود با من بیا به صبحِ هیاهوی سال نو وقتی دل آشیانه‌ی امّید می‌شود با بوسه‌های لحظه تحویل سالمان قلبم برای عشق تو تمدید می‌شود @golchine_sher
زندگی کوچه‌یِ سبزی است میانِ دِل دشت که در آن عشق مهم است و ؛ گذشت.. َ @golchine_sher
جمع مفرد - مجتبی خرسندی.pdf
650.5K
نام کتاب؛ برگزیده‌ابیات‌علوی، از رودکی تاشهریار گردآورنده؛ ناشر؛ انتشارات عصر صادق قم دانلود رایگان و حلال لطفا برای دیگران هم ارسال کنید. تعجیل در ظهور صلوات. @Mojtaba_khorsandi @golchine_sher
قلم ز بردن نامت قرار می‌گیرد بدون تو دلم از نوبهار می‌گیرد نشسته‌ام سر راهِ تو ماه کنعانم بیا که کلبه ام از تو وقار می‌گیرد اگر نسیم نگاهت به جان من نرسد چه زود آینه‌ی دل غبار می‌گیرد شبیه معجزه هستی برای حال دلم مس وجود من از تو عیار می‌گیرد اگر امید وصالت بگیری از قلبم دلم از این غم بی غمگسار می‌گیرد هوای وصل تو آخر مرا هوایی کرد ز دوریت دل من آشکار می‌گیرد @golchine_sher
دُنیـٰا امان نَداد به دَستت بیاورم هِی خواستم نَقشه بِچینم، به باد رَفت... @golchine_sher