هم موسم بخشش است روز عرفه
هم لحظه ی رویش است روز عرفه
بیچاره کسی که جای خالق از خلق
محتاج گشایش است روز عرفه
#محمد_جواد_منوچهری
#عضوکانال
#روز_عرفه
@golchine_sher
من گم شده ام؛ خسته ز پا افتادم
در دستِ تو ای عشق چرا افتادم؟
از شوقِ تو ای ماه ترین رویایم
از بس که شدم سر به هوا افتادم
#سید_علی_خوش_قامت
#عضوکانال
@golchine_sher
انتخابات
طوفان میان قلب مواج تو برپاست
هر قطره یِ شور آفرینت مثل دریاست
رد می شویم از خشم نیل و موج هایش
وقتی عصای قدرت تو دست موساست
ای هم وطن با استواری گام بردار
رای من و تو انقلاب دوم ماست
با دشمنان هر روز در جنگیم و این بار
خط مقدم پای هر صندوق آراست
ما مرد میداندار پیکار و جهادیم
این سرزمین عمری ست مهد آرمان هاست
باید به استقبال خورشید جهان رفت
وقتی تمام ترس شب از صبح فرداست
#فرزانه_قربانی
#عضوکانال
@golchine_sher
01 حسنی محمد زاده بانوی کاشانی. - Gahvareh .mp3
6.32M
تو از فرهاد مجنون تر تو ازشیرین زلیخا تر
ببر بالا عیار عشق را بالا و بالاتر......
#حسنا_محمد_زاده
#خوانش_اعظم_کلیابی #بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
سفر میکردی و کار تو را دشوار میکردم
که چون ابر بهاری گریۀ بسیار میکردم
همان "آغاز" باید بر حذر میبودم از عشقت
همان دیدار "اول" باید استغفار میکردم
ملاقات نخستین کاش بار آخرینم بود
تو را دیگر میان خوابها دیدار میکردم
«به روی نامههایت قطرۀ اشک است، غمگینی؟»
تو میپرسیدی و با چشم خون انکار میکردم
در آن دنیا اگر قدری مجال همنشینی بود
به پای مرگ میافتادم و اصرار میکردم
خدا عمر غمت را جاودان سازد که این شاعر
غزل در گوش من میخواند و من تکرار میکردم
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
یک درخت پیرم و سهم تبرها می شوم
مرده ام، دارم خوراک جانورها می شوم
بی خیال از رنج فریادم تردّد می کنند
باعث لبخند تلخ رهگذرها می شوم
با زبان لال خود حس میکنم این روزها
هم نشین و هم کلام کور و کرها می شوم
هیچ کس دیگر کنارم نیست، می ترسم از این
این که دارم مثل مفقود الاثرها می شوم
عاقبت یک روز با طرز عجیب و تازه ای
می کُشم خود را و سر فصل خبرها می شوم!
#نجمه_زارع
@golchine_sher
مرا دردی به جان آمد که ؛ پنهانی نمی ماند
میان استخوان ؛ زخمِ گرانجانی نمی ماند
صبوری می کنم بر دل فراق سینه سوزت را
تو را می بارم از چشمی که بارانی نمی ماند
چه اصراری به ماندن ها که باید رفت از تن ها
به تن مرغ نفس جانا تو میدانی نمی ماند
به نیشابور چشم من اگرچه گوهرِ نابی
ولی خاتم به انگشت سلیمانی نمی ماند
به روی شانه می ریزی چنین بخت سیاهم را
و می دانم که می دانی پریشانی نمی ماند
مرا پرپر مکن ای گل که عمر عیش کوتاه است
به خاک این جهان جانا گلستانی نمی ماند
عزیز مصر می بیند به کابوسی که تعبیرش
کمی و کاستی ها در فراوانی نمی ماند
صبوری کن به موجِ غم که بار قطره ای
حتی
بهروی دوشِ این دریای طوفانی نمی ماند
#اکرم_نورانی
#عضوکانال
@golchine_sher
نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم
رسیدهای به سرانجام ماجرا مسلم
علی ندیده وفا از اهالی این شهر
نشستهای به امید وفا چرا مسلم؟
نماز مغرب اگر صدهزار هم باشند
دوباره یکنفری موقع عشا مسلم
دو چشم مردم این شهر کور خواهد شد
اگر اشاره کند برقی از طلا مسلم
ببین که مردتر از مردهاست پیرزنی
امید نیست به این قوم بیحیا مسلم
شب نجات تو از دست شبهمردان است
هزار شکر که دیگر شدی رها مسلم
نمانده راهی و تو بیپناهی و باید
فقط بلند کنی دست بر دعا مسلم
اگرچه از سر دارالاماره میاُفتی
سرت نمیرود اما به نیزهها مسلم
هزار مرتبه شکر خدا نمیماند
تن تو روی زمین زیر دستوپا مسلم
ولی قرار شده تشنهلب شهید شوی
به احترام لب شاه کربلا مسلم
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#امام_زمان
#مسلم_بن_عقیل
@golchine_sher
گل کرد به لب ، دوباره نام عرفه
سرمست شدم ز وصل جام عرفه
لبریز گناه بودم و خالق من؛
بخشید مرا به احترام عرفه...
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
#عضوکانال
مِنَ الذُّنوبِ ذُنوبٌ لاتُغفَرُ إلّا بِعَرَفَاتٍ
برخی از گناهان جز در عرفات بخشوده نمیشوند
امیرالمومنین،علی علیه السلام
«دعائم الاسلام ، ج 1 ، ص294»
@golchine_sher
دیوان مولوی ست لبان اناری اش
معبد شدست چشم غزال ِخماری اش
ریواس های ترش و ملس تازه می شوند
از چشمه های بارش ابر بهاری اش
سیب و هلوست گونه ی انگور زای او
شاتوت بوده رنگ گل گوش واری اش
فرعون شده به کاخ زراندود عاشقی
افعی زدست زخم فراوان کاری اش
طعم لبان فتنه ی او قهوه ی قجر عاشق شدم به طعم لب زهرماری اش .
زیتون چشم های غزل واره اش عجیب
سبز -آبی است رنگ دو تا رودباری اش
صوفی شدم به میکده ی چشم های او
پیچک شدم به دور تن حلقه داری اش
جبری شدم به قاعده ی عشق بی دلیل
جبری که دل سپرده به او اختیاری اش
مانده است بر دلم سبدی از ترانه ها
مانده است روی دفتر من یادگاری اش
هر لحظه در خیال غمش آب می شوم
شوری زدست بر دل من افتخاری اش
صبر است کار و بار من و حال روزگار
من مانده ام کنار غم و سوگواری اش
#زینب_حسامی
#عضوکانال
@golchine_sher
تو ماندگارتر از من بمان که رفتنی ام
تو باغ باش و من آن باغبان که رفتنی ام
نفس به یاد تو پس می دهم بمان دریا
حباب بر سر آبم بدان که رفتنی ام
تو جاودانه بر این در بتاب ای خورشید
یخم قسم به همین آسمان که رفتنی ام
تو مثل آینه ای روشنی که خواهی ماند
منم غبار نشسته بر آن که رفتنی ام
ملامتم مکن ای دوست قسمتم این بود
نداشتم خبر از ناگهان که رفتنی ام
#سیاوش_پور_افشار
@golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
نشستم بر مزار کودکانم، آه، غمگینم
مگر بر آتش این سینه گردد اشک، تسکینم
منم باغ گلی که غنچه هایم را لگد کردند
درون سینهام دشتی پر از گلهای خونینم
منم آن مادری که پا به پای کودکش زخمیست
و هر شب موشکی تب دار میآید به بالینم
بگو خمپاره ها دست از سر گهواره بردارند
بگو آژیرها ساکت، که لالایی ست تلقینم
زمین دور سرم چرخید، وقتی سینهام میسوخت
جهان! پا بر دلم نگذار، من میدانی از مینم
چه سِیلی راه افتادهست در چشمان بی تابم
نمی دانم که با چشمان مات خود چه میبینم
خداوندا خداوندا خداوندا خداوندا
پر از اشک و مناجاتم، پر از لبیک و آمینم
به صفحه صفحهی تاریخ عالم نام من پیداست
به صفحه صفحهی تاریک عالم، برگ زرینم
چه تقویمیست که رخت عزا را در نیاوردم
پر از لبخند تلخم، خالی از یک اشک شیرینم
اگر اسحاق و ابراهیم را، یعقوب و یوسف را
درون سینه دارم، لیک اسلام است آیینم
منی که روزگاری قبله گاه مسلمین بودم
مبادا دست بردارم، نخواه از پای بنشینم
مسلمانان مسلمانان مسلمانان مسلمانان
بپا خیزید فرزندان من، یاران دیرینم
اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار تفسیر من است ای دوست
که من دست خدا در آستینم، من فلسطینم
#احمد_ایرانی_نسب
#فلسطین
#روز_قدس
@ahmadiraninasab