eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
748 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
عهد کردم که خودم پشت خودم باشم و بس! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دست تو و انگشتر زیبای بهار سرسبزی روی تو به پهنای بهار لبخند تو ناشتایی هر صبحم خوشمزه‌تر از طعم "مربای بهار" @golchine_sher
خسته ام .. خسته تر از آنچه که می پنداری خسته از ” رفتنم ” این حادثه ی تکراری پشت پایت عوض آب، من از کاسه ی چشم اشک می ریزم عجب حال تاسف باری! خوب من! دست تو خود حافظ من بود چطور دلت آمد که مرا دست خدا بسپاری؟ کاش می شد که به جای چمدانت من را موقع رفتنت از روی زمین برداری @golchine_sher
دست به دست مدعی شانه‌به‌شانه می‌روی آه! که با رقیب من جانب خانه می‌روی بی‌خبر از کنار من، ای نفس سپیده‌دم گرم‌تر از شرارهٔ آه شبانه می‌روی من به زبان اشک خود می‌دهمت سلام و تو بر سر آتش دلم همچو زبانه می‌روی در نگه نیاز من موج امیدها تویی وه که چه مست و بی‌خبر سوی کرانه می‌روی گردش جام چشم تو هیچ به کام ما نشد تا به مراد مدعی همچو زمانه می‌روی حال که داستان من بهر تو شد فسانه‌ای باز بگو به خواب خوش با چه فسانه می‌روی؟ @golchine_sher
دید در دریائی از خون پیکر شش ماهه را در ره عشق آزمود آن باور شش ماهه را تا به قوم تیره دل گردد حقیقت آشکار بُرد بالا روی دستش اصغر شش ماهه را خنده جای گریه در آغوش بابا می نمود تا نبیند دیده ای چشم تر شش ماهه را بال و پر بر هم زدن چون مرغ بسمل غرق خون دیدنی تر می کند بال و پر شش ماهه را گشت پرپر ، عطرش اما رفت تا باغ ولا کوفیان کی دیده اند آن شهپر شش ماهه را؟ سرخ شد قنداقه و جسمش چو جامی سر کشید رنگ از خونش خدا زد ساغر شش ماهه را کرده ( شایق) نیمه های شب هوای کربلا تا که از شش گوشه بوسد اصغر شش ماهه را @golchine_sher
من مسلمانم ... قبله‌ام یک گل سرخ جانمازم چشمه ، مُهرم نور ... دشت سجاده من ! من وضو با تپش پنجره‌ها می‌گیرم ! در نمازم جریان دارد ماه جریان دارد طیف سنگ از پشت نمازم پیداست همه ذرات نمازم متبلور شده است من نمازم را وقتی می‌خوانم ، که اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته سرو ! من نمازم را پِیِ تکبیره الاحرام علف می‌خوانم ! پِیِ قد قامت موج ... @golchine_sher
حالِ ما بی قراری است رفیق خواب از ما فراری است رفیق بنگر از عجز تا کجا رفتیم زور در گریه زاری است رفیق بند را خود به گردن افکندیم جبرِ ما اختیاری است رفیق سازِ ناسازگارِ این دوران چاره اش سازگاری است رفیق باختم من که صبرم اندک بود بُرد در بُردباری است رفیق پیِ درمانِ من چه میگردی زخمِ عشق است، کاری است رفیق خوفِ رسوایی قیامت چیست؟ کار او پرده داری است رفیق @golchine_sher
هزار مرتبه گفتم که دوستت دارم شنیده ای و به روی خودت نمی آری @golchine_sher
تو ماهی و من ماهیِ این برکه ی کاشی.. اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی! آه از نفس پاک تو و صبح نشابور از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی.. پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار فیروزه و الماس به آفاق بپاشی! ای باد سبک سار! مرا بگذر و بگذار! هشدار! که آرامش ما را نخراشی.. هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم! اندوه بزرگی ست چه باشی.. چه نباشی.. @golchine_sher
در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم یارای گفتن گله‌ها نیست، بگذریم دردیست در دلم که دوایش نگاه توست دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست؟ گفتم رقیب با تو کجا نیست؟ بگذریم... ابری که می‌گذشت به آهنگ گریه گفت: دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم» هرچند دشمنم شده‌ای دوست دارمت بر دوستان گلایه روا نیست، بگذریم @golchine_sher
نقاره می‌زنند... چه شوری به پا شده‌ست؟ نقاره می‌زنند... کِه حاجت‌روا شده‌ست؟ نقاره می‌زنند... نوای جنون کیست؟ بر سنگ‌فرش صحن حرم خط خون کیست؟ آهنگ دیگری‌ست که نقاره می‌زند خون کبوتری‌ست که فواره می‌زند هنگامهٔ تقرب حَبل‌الوَرید شد آن‌کس که داشت نذرِ شهادت، شهید شد... @golchine_sher
خورشید بتاب، چشممان باز شود این خانه دوباره غرق ِاعجاز شود با گرمی دستهای بالنده ی تو یک هفته ی سبز دیگر آغاز شود @golchine_sher
باید این فاصله یک روز به پایان برسد درد این آدم دل خسته به درمان  برسد برسد آنکه مرا مرهم جان خواهد شد سرِ شوریده ی ما نیز به سامان برسد رخت بر بندد از این خانه غم تنهایی خبر از یوسف گم گشته به کنعان برسد چه ترافیک شود کلِّ خیابان هایش پای معشوقه ی ما گر که به تهران برسد مست خواهد شد از این کوچه اگر رد بشوی هر کسی پا قدمش تا سر ایوان برسد آن نسیمی که سر موی تو را شانه زده کاش یک روز به درّود خراسان برسد @golchine_sher
ایران من پاشو... دنیا برامون نقشه های تازه داره ایران من پاشو که خواب اندازه داره گلهای لاله لا به لای منجنیقه ایران من پاشو که این زخما عمیقه دنیا به خاک لاله گونت کرده پیله میخواد که از پا در بیای با هر وسیله روباهِ مکاره که با صدها بهونه امنیت این خاکُ می گیره نشونه تو کفش دنیا تا همیشه جای ریگه رخصت بده امر جهادُ بار دیگه حرفی بزن از داغ های پشت داغت قلبم کبابه واسه ی شاه چراغت اشکام سرازیره برا زخمای ایذه کی گفته واسه دشمنت راه گریزه؟ با هم صدایی خاک پاکِت، باده میشه حتما جواب دشمنی ها داده میشه تو چشم دنیا این حقیقت میره دودش هیشکی حریف مردم عاشق نبودش وقتی دلامون رو به روی ظلم سد شه دنیا فقط از نعشمون می تونه رد شه @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در قلبِ غزل، نشسته داغی تازه از فتنه شده‌ست، درد بی اندازه ای شاهچراغ ما شریک غم تو نام تو همیشه باد پر آوازه @golchine_sher
تو می خندی دهانِ باغِ لیمو آب می افتد و سیب از اشتیاقِ دیدنت بی تاب ، می افتد تمام ماهیانِ برکه عاشق می شوند آن دم که عکس رویِ چون ماهت به رویِ آب می افتد ببین خود را درون قابِ چشمانِ پر از شوقم چه عکست روی موجِ اشکِ من جذاب می افتد چه تصویر لطیفی خلق شد از شال و رخسارت چو شال شب که روی شانه ی مهتاب می افتد بخند ای گل ! تمام شعرهایم‌ را بهاری کن بدون خنده ات از سکه شعر ناب می افتد تو می آیی ،کنارم می نشینی ، شعر میخوانی و گاهی اتفاقاتی چنین در خواب ‌ می افتد ... @golchine_sher
من نیستم مانند تو، مثل خودم هم نیستم تو زخمی صدها غمی، من زخمی غم نیستم با یادگاری از تبر، از سمت جنگل آمدی گفتم چه آمد بر سرت؟ گفتی که مَحرم نیستم مجذوب پروازم ولی، دستم به جایی بند نیست حالا قضاوت کن خودت، من بی‌گناهم! نیستم با یک تلنگر می‌شود، از هم فروپاشی مرا نگذار سر بر شانه‌ام، آن‌قدر محکم نیستم خواندی غزل‌های مرا، گفتی که خیلی عاشقم اما نمی‌دانم خودم، هم عاشقم هم نیستم @golchine_sher
غم روی غم آمده تلنبار شده وای از غم مهلکی که تکرار شده در آتش فتنه ایم وبا عکس شهید هر روز مزین در و دیوار شده... @golchine_sher
دنبال ستاره رفتی و گفتی عشق با دست اشاره رفتی و گفتی عشق گفتند بگو که غیر او عشقی نیست بالای مناره رفتی و گفتی عشق @golchine_sher
با رفتنمان نه بی اثر می‌گردیم با نور سحر دوباره بر می‌گردیم ما شور بهاریم، هَزاریم، هَزار ما را بکشید زنده‌تر می‌گردیم @golchine_sher
گفتند؛ که درب آسمان ها باز است تنها ره عاشقی ره پرواز است انگار دوباره پرکشیده است کسی نجوای دوباره ، است @golchine_sher
من را دوست بدار. به سان ِ گذر از یک سمت خیابان به سمتی دیگر، اول به من نگاه کن بعد به من نگاه کن بعد باز هم مرا نگاه کن! @golchine_sher
ای غمت ؛ سنگین ترین حدّ از مجازات ِ خدا! " پلّه پلّه"  با تو هستم "  تا ملاقات خدا " هر کتابی ناگهان افتاد از چشم همه تا که چشمت چاپ شد در انتشارات خدا سال ها گفتند و... کافرتر شدم ، اما چه خوب پیش تو  آورده ام ایمان به آیات خدا ! عشق؛ خطّ مستقیمی در قطار زندگی است مثل ریل راه آهن در موازات خدا مهره ها با چشم زیبای تو حرکت می کنند من؛ همان شطرنج بازی که شدم مات ِ خدا! ، من ؛ همان پیغمبر بی جبرئیلی که مدام سوره نازل کردم از قلبت در اثبات خدا! از سفر برگشته ام ،در دستهایم دست توست از سفر آورده ام اینبار سوغات خدا! @golchine_sher