eitaa logo
گلچین شعر
13.7هزار دنبال‌کننده
709 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
ای تا ابــد داغ تـو بردل های بیدار رفتی ولی یاد تو جاوید است سردار مارا دعا کن تا که سرگردان نمانیم درفتنه ها و این دوراهی های بسیار @golchine_sher
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد صیاد رفته باشد از آه دردناکم سازم خبر دلت را روزی که کوه صبرم بر باد رفته باشد آواز تیشه امشب از بیستون نیامد گویا به خواب شیرین فرهاد رفته باشد شادم که از رقیبان دامن‌کشان گذشتی گو مشت خاک ما هم بر باد رفته باشد پر شور از «حزین» است امروز کوه و صحرا مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد @golchine_sher
بنشین به تماشا تب دیوانگی ام را تا پاره کنم پیله ی پروانگی ام را تر دامن از آن دست سماعی کنم آغاز کز آن بِدَرم جامه ی فرزانگی ام را تا کعبه ی دل را ز پلیدی بزدایم در خود شکنم پیکر افسانگی ام را در دست تو ای عشق چنان سبحه بگردم تا سیر کنم چرخه ی بی خانگی ام را تا چند گریزانی از این سوخته ، برگرد بنشین به تماشا تب دیوانگی ام را @golchine_sher
غـم با وطنم چه ماجرا هـا دارد یک لحظه نشد که راحتش بگذارد هرجا که زبان لال شد از شدت غم از گوشـه ی چشـم واژه ها می بارد @golchine_sher
ما را برای رونق بازار می‌خواهی ای باغبان! تا چند گُل را خوار می‌خواهی اسفند و فروردین ما فرقی نخواهد داشت تقویم را بیهوده در تکرار می‌خواهی پاداش حرف حق زدن جز سربلندی نیست حق با من است اما مرا بر دار می‌خواهی ای دل چرا دست از سر من برنمی‌داری تا کی مرا از زندگی بیزار می‌خواهی؟ ای عشق! ای سنگ صبور روزهای من! امشب خودت هم محرم اسرار می‌خواهی @golchine_sher
شهر یک جاده پر از نعش، به دامان دارد ساعت انگار سوی فاجعه، فرمان دارد آسمان، واقعه در واقعه غم می بارد و زمین اشک از این داغ، به چشمان دارد باز گلزار شهیدان بگشاید آغوش که چنین حادثه در حادثه، مهمان دارد زخم اگر چند عمیق است، ولی می دانم زخم دلتنگی این طایفه، درمان دارد صبح خواهد شود و صاحب خون می آید دل به باز آمدن روشنی ایمان دارد این غزل، بابت همدردی «کابل» باشد که به دل، داغ به خون خفتن «کرمان» دارد @golchine_sher
در چشم تو آیات خدا اعجاز است در آرزویت حماسه ی پرواز است از پر زدن چلچله ها فهمیدم دروازه ی آسمان همیشه باز است @golchine_sher
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت روزی که کمترین سرود بوسه است و هر انسان برای هر انسان برادری‌ست... @golchine_sher
در این زمانه ی تاریک رو سپیدم کن در این بمیر بمیر ای خدا شهیدم کن @golchine_sher
خون می چکد از زائران بی قرارت از لاله های پرپر روی مزارت باران بگیرد کاش در کرمان خونین از شدت آن چشم های سوگوارت صد دانه شد پاشید در پیش نگاهت وقتی خزان زد بر دل باغ انارت دیشب پرستوی میان خواب میدید در آسمان ها آشیان دارد کنارت قالی سرخی پهن شد از خون گلها در زیر پای زائران داغدارت موجی که می آمد به سوی تو پریشان آرام می گیرد به زودی در جوارت @golchine_sher
قصه‌ ات بوی کربلا دارد آنچنان‌ از‌ حماسه‌ سرشاری‌ داستانت‌ به سر‌ نمی‌آید بین دلها‌ همیشه سرداری‌ بین‌ دلها دوباره‌ طوفان‌ شد دست‌و پاهای‌ عشق‌ بی‌جان‌ شد گریه‌ ی خیمه ها نمایان شد‌ یا اخا‌ آمد از علمداری‌ ماجراهای‌ علقمه‌ رو‌ شد‌ چون حبیبش‌ سفید رو شد‌ اِربا‌ً اِربا‌ً چو‌ اکبر او‌ شد فاش‌ کرده دوباره‌ اسراری‌ مرد‌ شبگرد‌ سالیان‌ دور‌ می‌شود با تمام‌ جان مامور‌ ‌ بلکه بردار‌د‌ از نشاط‌ نور‌ شبنمی‌ از نگاه‌ رخساری‌ حاج قاسم سرود مانایی‌ درس عشقی‌ و خط‌ خوانایی‌ مکتبی‌ را که‌ داده‌ دانایی‌ جان‌فشان سپاه ایثاری شاعری‌ شد‌ اگر غزلخوانت‌ دیده‌ پهنای‌ سبز‌ عرفانت‌ یک مسمان‌ شبیه‌ سلمانت‌ بین قول و قرار‌ و کرداری‌ یک جهان را به حیرت آوردی افتخاری به ملت آوردی جان سپردی و غیرت‌ آوردی ای علمدار عصر بیداری‌ @golchine_sher
ما دور و بَرِ خانه ی تنهایی خویشیم جز غم کَسِ دیگر نَبُود دور و بَرِ ما @golchine_sher
با حالِ خوش، براتِ زیارت گرفت و رفت پرواز قسمتش شد و حاجت گرفت و رفت أمن یُجیب هایِ دلش کارساز شد در سیلِ خون؛ کلیدِ اجابت گرفت و رفت گلزار، مملو از قطَرَاتِ گلاب شد گلبرگِ تازه؛ راهِ سعادت گرفت و رفت رزقی رسید و باز شد آغوش آسمان یک جرعه از زلالِ بشارت گرفت و رفت بر دستهای زخمیِ سردار بوسه زد با افتخار آمد و رخصت گرفت و رفت یک عمر با عزیزترین یارِ رهبرم با جان و دل بنایِ رفاقت گرفت و رفت بر خاک، جان سپرد و به دیدارِ حق شتافت کامش عجیب مزّهٔ تربت گرفت و رفت دنیا به کام ِ هر که از این فیض جا نمانْد دنیا به کام ِ هر که شهادت گرفت و رفت فرقی میانِ مقتلِ کرمان و فکّه نیست وقتی شهید اجرِ اطاعت گرفت و رفت زیباست لحظه ای که از اربابِ تشنه لب آبِ حیات و برگِ رضایت گرفت و رفت حتی برای دیدنِ آن جسم ِ بی کفن از چشم هایِ فاطمه(س) مهلت گرفت و رفت مهمانِ تازه واردِ شب های جمعه شد در کربلا جوازِ اقامت گرفت و رفت چشم دلش به روضهٔ مکشوفه باز شد آن ساعتی که شمر(لع) غنیمت گرفت و رفت- از پیکری که نیزه به نیزه توان نداشت آمد عقیق را؛ به جسارت گرفت و رفت زینب(س) تمام ِ هستیِ خود را رها گذاشت با دستِ بسته؛ رنجِ اسارت گرفت و رفت! @golchine_sher
دوباره آمده آن شب، شب جدایی او سرم فدایی او شد، دلم هوایی او دوباره نیمه‌شب قدر و ساعت یک و بیست سکوت ثانیه در لحظۀ رهایی او تمام خاطره را بُرد با خودش ناگاه چقدر گریه کنم از غم جدایی او چه حال و روز خوشی داشت آن یگانه‌ترین که بود رشک ملک حال ربنایی او چقدر مردم دنیا هوایی اویند چقدر خاطره دارند از آشنایی او.. هنوز هم که هنوز است پی نبرده کسی به خُلق اَحسَن و اخلاق مصطفایی او به زهد حیدری و شور مرتضایی وی به صبر زینبی و داغ کربلایی او.. کسی ندیده‌ام این‌گونه بی‌ریا هرگز کسی سراغ ندارم به با صفایی او هزار پنجره واکرده دست غیبی وی هزار عقده گشوده گره‌گشایی او نشسته‌ام به تماشای صبح لبخندش کجاست عکس غریبی به دلربایی او شبی به فطرت دیرین خویش برگشتم گرفت شهر دلم حال روستایی او.. بلند مرتبه پرواز سربلندی داشت در آسمان شهادت دل هوایی او میان این همه سردار و آن همه سرباز ندیده‌ایم کسی را به بی‌ریایی او نرفته است ز خاطر، نمی‌رود پس از این به روی خاک وطن عشق جبهه‌سایی او کنار صحن غریبی هنوز می‌سوزد چراغ نیمه‌شب خادم‌الرضایی او.. بیا و روضۀ قاسم بخوان در این پایان به شرحه شرحۀ آن جسم کربلایی او @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
به لب آمد، هزاران بار، جانِ قاصد از شوقت نمی دادم به دستش کاشکی من نامه یِ خود را @robaiiyat_takbait
صبح است و بخیر بودنش فقط بستگی به این دارد که تو یک لیوان چای بریزی و لبخند بزنی که به همین سادگی با دست خالی عشق را در آغوش بگیریم @golchine_sher
درسینه ی من مِهر تو حاکم شده است آن وعده ی انتقام لازم شده است دیوارنگاره ها سرودند به خون "یک شهر شبیه حاج قاسم شده است" @golchine_sher
شبِ دلگیر پر مخاطره بود آسمان بغض بی امانی داشت گوییا در تبلور مهتاب شام غم قصد روضه خوانی داشت نیمه شب بود آرزویش را لابلای قنوت نجوا کرد یاد کل مدافعان حرم شبنم اشک خود هویدا کرد لرزه افکند بر شیاطین با رجز حیدری و فاطمی اش دشمن از سایه اش هراسان بود چه رسد از جدال قاسمی اش لرزه انداخت بر تن عدوان یل و اسطوره ی شجاعت بود با تمام رشادتش سردار در پی جرعه ی شهادت بود شوق رفتن میان چشمش بود ذکر زینب به روی لبهایش اشهدش را که خواند هدیه گرفت گل سرخی ز دست مولایش گوییا در وداع آخر او شهدا آمدند استقبال قتلگاهش گریز روضه ی سخت در هیاهوی شیب یک گودال بین آن هجمه های آتش و دود دست سردار تا ز تن افتاد یاد سقای تشنه لب آنجا در کنار برادرش جان داد خودمانیم لحظه ی اخر نزْدِ خواهر که دست و پا نزده تن او نیزه زار دشت نشد مادر خویش را صدا نزده خودمانیم لحظه ی آخر خم نشد از غم کسی پشتش یا به یغما نرفت اموالش مانده انگشترش به انگشتش او علمدار رهبرش بودو پشت رهبر خمید از غم او انقلابی به پاشد از سردار بعد از آن ماجرای ماتم او @golchine_sher
کافر به چشم‌های تو باور می‌آورد آن چشم‌ها که آه مرا برمی‌آورد من در پِیِ تو هستم و مردم پی بهشت ایمان شهر، کفر مرا درمی‌آورد عطر تو خوش‌تر است از آن عطرها که باد از سوی باغ‌های معطر می‌آورد آتش بزن به خاطره‌هایی که در قفس پرواز را به یاد کبوتر می‌آورد عاشق شدم، که تلخی ایام سرنوشت بی یاد عشق، حوصله را سرمی‌آورد... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با چِرکِ حسد عاملِ موساد شدند جلّادِ جوان و جانِ نوزاد شدند با حادثه ی کور تِرور در کرمان دیدیم حرام لقمه ها شاد شدند @golchine_sher
تمام ثانیه‌هایم به انتظار گذشت ببین چگونه بر این خسته روزگار گذشت برای داشتن تو گذشتم از دنیا جوانی‌ام همه پای همین قمار گذشت تمام پنجره‌ها بسته‌اند از آن شب شبی که از سرِ من نقشه‌ی فرار گذشت بدون خنده‌ی تو بزم شاعرانه‌ی من به صرف چای و غزل‌خوانی سه‌تار گذشت به حرمت غم من چشم آسمان ابری‌ست هنوز وانشده غنچه‌ها، بهار گذشت ...! @golchine_sher