جهان به شور محرم پر از نوا شده است
شمیم یاد تو جانبخش و جانفزا شده است
دوباره هر نفسم ذکر کربلا گوید
که باز فصل غم و موسم عزا شده است
به گوشه گوشه عالم به اشک و ناله و آه
دوباره چتر غم و غربت تو وا شده است
هزار قافله ی دل به شوق کرب وبلا
ببین که از قفس سینه ها رها شده است
چو عطر روضه ی داغ تو در فضا پیچید
به عشق روی تو شاعر غزلسرا شده است
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
زبان حال حضرت رقیه(س)
تورا بر مسند خورشید تابان جست و جو کردم
تورا در آسمان همراه باران جست و جو کردم
تو سکّان دار کشتی خدا بودی چرا پس من
تو را در خاک و خاشاک بیابان جستجو کردم
تو را صفحه به صفحه خط به خط آیه به آیه من
تو را از دشت ای آیات انسان جست و جو کردم
تورا هر منزلی با جلوهای نو یافتم انگار
که ابراهیم و یحیی و سلیمان جست و جو کردم
بگو یوسفترین این گرگها با تو چهها کردند
تو را من نخ به نخ کنعان به کنعان جستجو کردم
صدایت میزدم اما به جایت «زجر» میآمد
تو را هر بار با چشمان گریان جستجو کردم
تو حالا آمدی و دخترت را جست و جو کردی
تو را منزل به منزل من فراوان جستجو کردم
#محمدحسین_امیری
#عضوکانال
@golchine_sher
شکر حق هم خون دل داریم هم اشکی روان
سفرهی درویش را زینت ببخشد آب و نان
در فراقت شعر میگویم، ببین این شعرها
حاصل داغ من است اما به کام دیگران
آه از دنیا که جام بیبهای عمر را
اندک اندک پر کند اما بریزد ناگهان
خیره بر تنهایی بیمرز خود در آینه
سهم ما این بوده شاید از تماشای جهان
آمد و با خود گمانکردم که قصدش ماندناست
رفت تا با رفتنش پایان بگیرد داستان
#مجید_ترکابادی
@golchine_sher
امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن
از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن
چشم امید من به دو تا قطره اشک بود
این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن...
فرزند هیأتی مرا زیر پرچمت
از چشم شور مردم بیروضه دور کن
ما مُردهایم بی تو و بی کربلای تو
فکری به حال مردم اهل قبور کن
کردی سفارش آن دو مَلَک را ولی حسین
گاهی هم از کنار مزارم عبور کن
پروندهام پُر است از اعمال بد ولی
تو صفحههای نوکریام را مرور کن
#محسن_ناصحی
@golchine_sher
او که میپنداشت من لبریز از خوشحالیام
پی نبُرد از خندهی تلخم به دستِ خالیام
نارفیقانم چه آسان انگِ بیدردی زدند
تا که پنهان شد به لبخندی، پریشانحالیام
سالها کنج قفس آواز خوش سر دادهام
تا نداند هیچکس زندانی «بیبالی» ام
شادم از عمری که زخمم منتِ مرهم نبُرد
گفت هرکس: « حال و روزت چیست؟»،
گفتم: « عالیام! »
#سجاد_رشیدیپور
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
❤️کاش جای بوسهاش میماند بر پیشانیام
با خدا بودن نشان از مِهر میخواهد نه مُهر!❤️
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
تا ابرها بر مرکب ماتم نشستند
باران شدند و بر زمین نم نم نشستند
با زخمهای پیکرت بر جان شیعه
گویا هزاران زخم بی مرهم نشستند
تا پرتو مِهر تو را در بر بگیرند
گلبرگها هم سایه با شبنم نشستند
در بزم اهل آسمان در سوگ خورشید
آه و فغان و ناله گرد غم نشستند
تا خط به خط روضه هایت راشنیدند
لوح وقلم بر کرسی ی ماتم نشستند
تنها نه آدم زیر این پرچم نشسته
پیغمبران تا حضرت خاتم نشستند
جمعی که پای کار عشقت ایستادند
در جنت الماوی کنار هم نشستند
#محسن_درویش
#عضوکانال
#امام_حسین
@golchine_sher
السلام علیک یا اباعبدالله(ع)
دیده بی تاب است و جان در التهابِ دیدنت
چکه چکه آب شد دل در تبِ بوسیدنت
سوخت ازهُرمِ گلویت سینه ام آتش گرفت
سیبِ سرخِ من بگو .....حالا چه وقتِ چیدنت
شانه شانه می روی بانیزه تامتنِ بهشت
خاک عرشی میشود ازلحظه ی روییدنت
چشمه ی آبِ حیاتی رود رودت زندگی
نبض هستی می زند در قُل قُلِ جوشیدنت
روی الواح تنت تذهیبِ خون حک
می شود
باغ تن پر لاله میگردد ز خون باریدنت
ای تماشایی ترین نقاشیِ حیّ ِ ودود
چشم ها وا کرده هر زخمی برای دیدنت
پخش شد آیات جسمت زیرِ سُمّ ِ اسبها
تیرها؛؛؛؛ سرنیزه ها؛؛؛؛ آماده ی برچیدنت
کی رَود از خاطرِ دنیا غروبِ آخرت
بانوای العطش درخاک وخون غلتیدنت
مشکلِ عریانی ات را بوریا حل می کند
پرده ایی جز اشک اینجا نیست بر پوشیدنت
پر شود از عقل گرچه کاسه ی فهمِ زمین
کی رسد قدّ جهان بر قله ی فهمیدنت
#اکرم_نورانی
#عضوکانال
@golchine_sher
تو پادشاهی و من مستمند دربارم
مگر تو رحم کنی بر دو چشم خونبارم
مرا اگر به جهنم بیفکنی ای دوست
هنوز نعره برآرم که دوستت دارم...
ردای عفو، برازندۀ بزرگی توست
وگرنه من به عذاب تو هم سزاوارم
امید من به خطاپوشی تو آنقدر است
که در شمار نیاید گناه بسیارم
تو را به فضل تو میخوانم و امیدم هست
اگر به قدر تمام جهان خطاکارم ...
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد
در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد
ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد
شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد
احساس کرد از همه عالم جدا شده است
در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است
در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت
باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست
شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست
بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت
دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت
یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت
تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت
حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند
دارد غروب فرشچیان گریه می کند
با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید
بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید
او را چنان فنای خدا بی ریا کشید
حتی براش جای کفن بوریا کشید
در خون کشید قافیه ها را ، حروف را
از بس که گریه کرد تمام لهوف را
اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت
بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت
این بند را جدای همه روی نیزه ساخت
"خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت
بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود"
اوکهکشان روشن هفده ستاره بود
خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن ...
پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن ...
خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن ...
شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن ...
در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچکس
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...
#سیدحمیدرضا_برقعی
@golchine_sher
از ساقی مشک دوشِ بی دست هنوز
از این عَلمی که میشود مست هنوز
از داغ دل تو چارده قرن حسین !
دود از سر خیمه ها بلند است هنوز
#الهه_بیات_مختاری
#عضوکانال
@golchine_sher
شاعر نشست دست خودش را قلم گرفت
اول نوشت نام خدا را قسم گرفت
قلبش شکست چشم ترش را که غم گرفت
تا چای روضه دم شد و مداح دم گرفت
عاصم نوشت صافی و یک بیت از شهاب
یک بیت منزوی کمی از محتشم گرفت
وقتی رسید روضه به میدان کربلا
یک دست مشک را و یکی را علم گرفت
نهر فرات تشنه دستان عشق بود
وقتی گرفت بوسه از آن دست کم گرفت
در گوش خود که العطش کودکان شنید
با مشک پر سراغ ز اهل حرم گرفت
تیری ز دور مشک حرم را شکار کرد
آن تیر روزگار مرا شام تار کرد
#حسن_ملائکه_خسروشاهی
#عضوکانال
@golchine_sher
اینکه از دور مرا زیر نظر داشتهای
یعنی از حال من زار خبر داشتهای
چون نسیمی که به تنهایی خود خو کرده است
تو هم از خانه خود قصد سفر داشتهای
فکر تردید به خود راه مده شرم مکن
تو به قدر نفسی بوسه جگر داشتهای
شاید از عشق به من نیز بگویی اما
در نهایت هوسی زودگذر داشتهای
از وفاداری من دم زدنت علت داشت
که فراموش کنم یار دگر داشتهای
مرگ را در نظرم خوار شمردی اما
شادم ای عشق همینقدر هنر داشتهای
#محمدحسن_جمشیدی
@golchine_sher
این رقص موج زلفِ خروشندهی تو نیست
این سیب سرخِ ساختگی، خندهی تو نیست
ای حسنت از تکلّف آرایه بینیاز
اغراق صنعتیاست که زیبندهی تو نیست
در فکر دلبری ز من بینوا مباش
صیدی چنین حقیر، برازندهی تو نیست
شبهای مهگرفتهی مردابِ بخت من
ای ماه! جای رقصِ درخشندهی تو نیست
گمراهی مرا به حساب تو مینهند
این کسرِشأن چشمِ فریبندهی تو نیست
ای عمر! چیستی که به هرحال عاقبت
جز حسرت گذشته در آیندهی تو نیست
#فاضل_نظری
@golchine_sher
حالا که دلت غرق نیاز است بیا
ارباب جهان بنده نواز است بیا
هرچند که راه را به رویش بستی
آغوش حسین باز باز است بیا
#مهدی_رضایی_آدریانی
#عضوکانال
#توبه_حُر
@golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا ابا عبدالله
روی بدنِ تو لاله کاری کردند
فصل نفسِ تو را بهاری کردند
از نیزه وتیغ و خنجر و تیر و سنان
در قصرِ تنت آینه کاری کردند
#اکرم_نورانی
#عضوکانال
@golchine_sher
رفت آبرویش مثل آب از جو، چه خواهد کرد؟
شیری که شد بازیچهی آهو، چه خواهد کرد؟
از دستهای دوست جز این انتظاری نیست
جز زخمِ پیدرپی مگر چاقو چه خواهد کرد؟
سنگم مزن زاهد! که دست از شیشه بردارم
بیمار معلوم است با دارو چه خواهد کرد!
من ماندهام یک عمر این دل، زندگانی را
دور از طنابِ دارِ آن گیسو چه خواهد کرد؟
از ردِ پای رفتنش پیداست دیگر، عشق
خون مرا امروز فرش کوچه خواهد کرد
حاشا حسادت ورزم احوال رقیبم را
با من چه کرد او تا مگر با «او» چه خواهد کرد؟
#سجاد_رشیدیپور
@golchine_sher
الهی با حُسَینم آشنا کُن
به مِهرَش جان ودل را باصفاکُن
بیا مرغِ دلم را از سرِ عشق
خدایا راهیِ کربُبَلا کُن
خداوندا مرا تا زنده هستم
به دردِ عشقِ مولا مُبتلا کُن
کَشَم در بندِ عشقِ حضرت دوست
زِ بندِ عشقِ تَزویرَم رَها کُن
عزای سَروَر و سالارِدین است
مرا جانا شریک این عزا کُن
دلم را کُن رها ازهرچه عشق است
دلم را عاشقِ مِهرِ وَلا کُن
ندارد شعر(مهدی) گربهائی
خدایا این سخن را پُربَها کُن
#مهدی_میرابی_جاجرم
#عضوکانال
@golchine_sher
دیگر سراغ از غنچه در محبس نگیرید
پیراهن خونین گل را پس نگیرید
فصل گلاب ای شامیان دیر است آری
خون دل از گلغنچه ای نورس نگیرید
شد کربلا خاکش، بهشت عاشقی ها
دیگر سراغش را در این اطلس نگیرید
حتی سر اصغر به روی نیزه ها بود
هرگز نفس را از گلی بی کس نگیرید
گودال خون می جوشد از فریاد مولا
معجر از آن غمخوارِ دلواپس نگیرید..
#ألسلام_عليک_یا_سيدتي_یا_رقيه
#مریم_محبی_نژاد_کرمان_نرماشیر
#عضوکانال
@golchine_sher
سفید و صورتی یا زرد باشید
حسین می گفت اهل درد باشید
اگر هم اعتقاد و دین ندارید
در این دنیا اقلآ مرد باشید
#حسین_کیوانی
#عضوکانال
کربلا میدان بصیرت
@golchine_sher
ما زیر هفت پرده مِی ناب میکشیم
خون میخوریم و دست و دهن آب میکشیم
برخلق روشن است همه راز ما چو روز
جامی چو آفتاب به مهتاب میکشیم
در مسجدیم و طاعت میخانه شغل ماست
جامی به طاق ابروی محراب میکشیم
هرکس که بود، شد به خسی شکرگوی بحر
ما انتظار گوهر نایاب میکشیم
بر یاد او، به نیت او، بر خیال اوست
گر زهر و گر شراب، و گر آب میکشیم
#طالب_آملی
@golchine_sher