eitaa logo
گلچین شعر
13.7هزار دنبال‌کننده
709 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
گذرنامه ای کاش به دستش برسد نامه‌ی من هم بدجور به هم ریخته برنامه‌ی من هم! در شهر، مشام همه از بوی تو پر بود می‌میرم اگر وانشود شامه‌ی من هم جز در دل آغوش تو آرام نگیرد این نفسِ ملامتگرِ لوّامه‌ی من هم رفتند رفیقان همگی، کِی شود آیا مُهری بخورد روی گذرنامه‌ی من هم... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Jamae-Mastan-E39.mp3
3.29M
کدام چله نشین است این چنین که منم علم به دوش در این ظهر اربعین که منم اویس،دست تکان می دهد بر اهل یمن چهل عمود بیایید از یمین که منم چهل عمود نرفتم که دست حرمله ای کمان به دست فرود آمد از کمین که منم ببین در آینه ی شط شکوه ساقی را خدا که دست برآرد از آستین که منم چهل عمود،شبی ازفرات رد شده ام به روی دست،ورق های یاسمین که منم! سکوت تشنه لبانیم ساقیا مددی أَدِر، و ناوِلُني مثلَ ساتكين كه منم امام خوانده تو را "نافذالبصیره" و بس برآر دست ازآن چشمه ی یقین که منم علم به دوش،شهیدان کیستند به دشت؟ به لاله پوش ترین قسمت زمین که منم کجاست سوره ی یاسین سربریده به طف به نیزه می شنوم شرح یا و سین که منم میان معرکه "هل من معین"کیست به دشت؟ به نیزه ،شعشعه ی ماه بی معین که منم نشسته جلوه ی ثاراللهی به پیرهنش نشسته نقش هوالله برنگین که منم خموش رد شدی از خیمه گاه سوخته ای شکسته بشنو از این تار بی طنین که منم کنار علقمه ساعت به وقت مرثیه است در این قصیده ببین داغ بر جبین که منم @golchine_sher
برخیز از خاک و ببین چشم ترم را آرام کن، آرام، حال مضطرم را برخیز و دلجویی کن از جمع پریشان آرام کن آرام کن اهل حرم را بی تو چهل منزل بلا همدوش من بود درهم  شکسته ماتمت بال وپرم  را نیلوفری گشتم شبیه مادر خود حتی نمی خواهم ببینی  پیکرم   را روز دهم دیدم کنار قتلگاهت بر سر زنان افتاده ازپا مادرم را نگذاشت دشمن تا بجویم از دل دشت در عصر ماتم لاله های پرپرم را آتش به جان خیمه ها افتاد و با اشک خاموش کردم چادر شعله ورم را وقتی سرت را بر فراز نیزه دیدم ازغم زدم بر چوبه ی محمل سرم را با جان خریدم ضربه ی شلاق ها را اما ندادم دست دشمن معجرم را جز کودکی جا مانده در ویرانه ی شام همراه خود آورده ام اهل حرم را @golchine_sher
حضرت_زینب_سلام_الله علیه عمری به پای روضۀ تان غم گریسته هر صبح و شام چشم محرم گریسته یک اربعین قدم به قدم درفراق تو زینب شبیه چشمۀ زمزم گریسته @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کربلای_معلی التماس دعای شاعر محمد حسین بنی اسدی برای تمام اعضا کانال @golchine_sher
امروز به احترام ابا عبدالله الحسین و روز اربعین اشعار فقط در این موضوع می باشد 🙏🙏 @golchine_sher
در میان جمعیت هستی، دعامان می‌کنی سختی این راه را بر جمع آسان می‌کنی اربعین‌ها حال و روز دیگری دارد زمین فرق دارد این زمان ما را که مهمان می‌کنی عطر نرگس با نسیمی می‌وزد بین مسیر هر نفس را تا که تقدیم بیابان می‌کنی می‌شود چشم و چراغ ما شوی در بین راه موکب ما را به نور خود چراغان می‌کنی؟ خوش به حال پای زخمی تمام زائران زخم هایی را که تو با عشق درمان می‌کنی انتظار دیدنت را می‌کشد این جمعیت روی خود را از چه از این جمع پنهان می‌کنی؟ @A_Hashemii @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل خون و غمین به محضرت برگشتم از شوق نگاه آخرت برگشتم زینب به زبان گریه میگفت: حسین شرمنده بدون دخترت برگشتم @golchine_sher
لب تشنه ی چه آب حیاتی بودم در آرزوی آب فراتی بودم حالا که نشد کاش عصایی ساده در کوله ی یک پیر دهاتی بودم... @golchine_sher
اربعین است جهان یکسره غوغاست بیا شعله ی عشق خدا بر دل مولاست بیا به صبوری گذرانم شب هجران تو را روشنی فصل شکوفایی فرداست بیا جاده از منزلت هر قدمِ زائرِ تو جایگاهش بخدا عرش معلاست بیا شیشه ی عمر زمین می شکند بی نفست دم عیسایی تو بر همه احیاست بیا ماهی اشک مرا رقص کنان صید کنی ای که هر قطره ی تو اینهمه دریاست بیا گرچه قسمت نشده زائر دلدار شویم دل دیوانه ی دیوانه مهیاست بیا بعد صد سال بمیریم؛؛ بخود می‌بالیم که کسی مثل تو ارباب دل ماست بیا @golchine_sher
زیارت_اربعین 🔹دست خالی برنگردی🔹 می‌روی دریا دل من! دست خالی برنگردی از میان دردها با بی‌خیالی برنگردی خاطر آشفتۀ من! می‌روی یادت بماند تا سر و سامان نیابی این حوالی برنگردی با تو نامی و نشانی از اسیران بلا نیست از بیابان‌ها اگر با خسته‌حالی برنگردی با نسیم اشک و آهت پر بزن تا آستانش تا نسوزد آتش عشق از تو بالی برنگردی خانۀ ما کربلا و دوریِ از خانه تا کی! می‌شود آیا به خانه چند سالی برنگردی؟ ماهی تنگ بلورم! ای دل بی‌تاب و تنگم می‌روی و کاشکی از آن زلالی برنگردی @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
کپی فقط با نام شاعر کانالهایی که کپی می کنید لطفا اسم شاعر رو هم بنویسید از نظر اخلاقی درست نیست 🙏🙏🙏 @golchine_sher @robaiiyat_takbait
بايد تو را هميشه به دقت نگاه كرد يعني نه سَرسری، سر فرصت نگاه كرد خاتون! بگو كه حضرت خالق خودش تو را وقتی كه آفريد چه مدت نگاه كرد هر دو مخدرند كه بيچاره می كنند بايد به چشم هات به ندرت نگاه كرد هر كس نظاره كرد تو را دلسپرده شد فرقی نمی كند به چه نيت نگاه كرد عارف اگر برای تقرب به ذات حق زاهد اگر برای ملامت نگاه كرد تو بی گمان مقدسی و كور می شود هر كس تو را به قصد خيانت نگاه كرد @golchine_sher
تا ابد دنیا نمی ماند نمی دانی بدان جز خدا بر جا نمی ماند نمی دانی بدان نقطه ی آغا محمد خود گواه ماجراست   اهل ظلم آقا نمی ماند نمی دانی بدان خار و خس را باد بالا میبرد گاهی ولی  تا ابد آنجا نمی ماند نمی دانی بدان زیر و رو کردم تمام عرصه ی تاریخ را  شاه یا ملا نمی ماند نمی دانی بدان دل به دست آور که از مال بشر جز نام نیک  هیچ در دنیا نمی ماند نمی دانی بدان عشق، راه چاره است و در نبودش زندگی لحظه ای زیبا نمی ماند نمی دانی بدان پیر مردی مشت خاکی را نشانم داد و گفت جز همین از ما نمی ماند نمی دانی بدان @golchine_sher
نیستی و بین گلدان ها بهارم کوچک است چارچوب دلخوشی هایی که دارم کوچک است سرزمینی تازه تاسیسم، بدون اسم و رسم کشوری بی پرچمم، ایل و تبارم کوچک است کوپه هایم میزبان یک مسافر هم نشد توی دست کودکان بی شک قطارم کوچک است! در زمان رفتنت از کار افتادم چه زود بس که قلب ساعت ِ شمّاطه دارم کوچک است دُور ِ این سیّاره ی تنها نمی چرخد کسی ماه من! دور از قدم هایت مدارم کوچک است شاعرم! بر شانه ام بار بزرگ واژه هاست گرچه در چشمان کور شهر، کارم کوچک است چیز چندانی نمی خواهم ، در این کوچه بمان! گاه گاهی یک تبسّم...! انتظارم کوچک است. @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گمانم عاشقی هم مثل من خون جگر خورده تو سنگی را رها کردی که بر این بال و پر خورده خودت گفتی جدایی حق ندارد بین ما باشد کجایی تا ببینی که جدایی هم شکر خورده نمی­دانم کجا باید بیفتم از نفس دیگر درختی را تجسم کن که از هر سو تبر خورده غم­ انگیزم، دلم چون کودکی ناشی ا­ست در بازی که از لبخندهای تلخ استهزاء سر خورده شبیه پوشه ­ای در دست مردی گیج و مبهوتم به خاک افتاده­ ام، در راه او بر صد نفر خورده هوایم بی تو همچون حال ورزشکار دلخونی­ است که در دیدار پایانی به اسرائیل برخورده @golchine_sher
این قلبهای یخ‌زده را امتحان نکن بی‌مهری و سکوت جهان را بیان نکن ای عشق سربه‌راه نگاهت نمی‌شویم خود را میان منطق ما خسته‌جان نکن بر دوشهای ماست گناهان عاشقی دل را دوباره وارد این داستان نکن ما را فراز نیست در این عرصه فرود احساس را برای غزل نردبان نکن خوابیده‌ایم خواب زمستان دراز باد در روزگار یخ‌زده بیدارمان نکن اصلا چه کار داری و حرف حساب چیست؟ عزت زیاد، پیله به ما "مهربان" نکن @golchine_sher
بنده ی عشقم خدایا هجر تقدیرم مکن من که بی تاب توام در خاک زنجیرم مکن از بزرگیِ تو کی کم می‌شود رب ودود پیش چشم دشمنان خویش تحقیرم مکن من که می‌دانم که میدانی به جان میخواهمت از غم دلتنگی و مهجوری ات پیرم مکن خم شدم بر دوشِ خود ای دوست دستم را بگیر قامتم را راست کن ؛خوار و زمینگیرم مکن @golchine_sher
برگرد و عکس دیگری از گنجه رو کن گاهی مرا در خاطراتت جستجو کن خود را پس از یک عمر دوری مثل سابق با این پلنگ لنگ لنگان رو برو کن من روی تپه گیج و تنها می نشینم اما تو هر شب برکه را بی تاب قو کن در انجمادم گُر بگیر از عشق رد شو با خون سرد شعر من کمتر وضو کن عادت ندارم با خودم درگیر باشم شلیک کن من را بکش یا آرزو کن قانون جنگل ظاهرا رحمی ندارد حرفی بزن یا سرب داغی در گلو کن هی کینه، بدبینی، دورنگی؛ عشق مشروط بوی تعفن می دهد این قصه، بو کن @golchine_sher
تو را برای شبی عاشقانه کم دارم تو را برای دعای شبانه کم دارم تو را و گرمی آغوش مهربانت را برای خلوت و سرمای خانه کم دارم غروب آمد و اسباب غم فراهم شد برای گریه ام این بار شانه کم دارم من آن پرنده ی تنهای زیر بارانم کمی درخت و کمی آشیانه کم دارم نخواه از تو و این میل کهنه برگردم که در برابر حرفت بهانه کم دارم ببخش اگر سخنانم تو را مکدر کرد من از تبار عذابم ترانه کم دارم @golchine_sher
در شهر من این نیست راه و رسم دلداری باید بفهمم تا چه حدی دوستم داری موسی نباش اما عصا بردار و راهی شو تا کی تو باید دست روی دست بگذاری بیزارم از این پا و آن پا كردنت ای عشق یا نوشدارو باش یا زخمی بزن كاری من دختری از نسل چنگیزم كه عاشق شد بیگانه با آداب و تشریفات درباری هر كس نگاهت كرد چشمش را درآوردم شد قصه ی آغامحمدخان قاجاری آسوده باش، از این قفس بیرون نخواهم رفت حتی اگر در را برایم باز بگذاری چون شعر هرگز از سرم بیرون نخواهم كرد باید برای چادرم حرمت نگه داری تو می‌رسی روزی كه دیگر دیر خواهد بود آن روز مجبوری كه از من چشم برداری @golchine_sher