eitaa logo
رهروان شهدا زمینه سازان ظهور
130 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
49 فایل
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 🌹کانال شهدا و علما شروع به کار کرد برای اینکه با محتوا قابل عمل کردن سخنان و شیوه زندگانی معصومین علیهم السلام ، علما و شهدا بتوانیم زمینه ساز ظهور باشیم و بتوانیم دیگران را هم مشتاق به ظهور بابا جانمان بکنیم @asemon_1311
مشاهده در ایتا
دانلود
2⃣9⃣5⃣ 🌷 🌷 را نمی‌شناختم. یک سالی در اردوی او را دیدم و باهم، هم صحبت شدیم. 🌷یادم میاد در مورد یک که در اردوگاه نصب شده بود صحبت می‌کردیم. 🌷 روح‌الله در میان حرف‌هایش گفت: «تو این دوره زمونه گاهی یه کلیپ یک دقیقه‌ای یا یه عکس و پوستر از یک ساعت منبر و سخنرانی بیشتره...» 🌷این حرفش در من خیلی اثر کرد. تاثیر حرف او بود که به سمت «کارهای » رفتم. 🌷بعد از چند سال وقتی با رفقا به بهشت زهرا(س) آمده بودیم، در کمال تعجب با او روبه‌رو شدم. 🌷بعد از شهادتش متوجه شدم که او هم در کارهای هنری و گرافیکی و کامپیوتری سررشته داشته و معتقد بوده: باید همه کاری بلد باشه. شهید_مدافع_حرم 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔆 خورشید باش! ♨️ خورشید است و تابشش! فرض کنید خورشید فقط خودش را روشن می‌کرد، یا فقط خود را گرم می‌کرد، آن موقع با جهانی #تاریک و #سرد رو به رو بودیم! 🔥 اصلا خورشید به #گرما بخشی و #نور بخشی معروف است و این #تاثیر خورشید بر محیط اطراف است که این منبع عظیم #انرژی را انقدر کارآمد و پرفایده می‌کند، انرژی که در خلقت جاری می‌شود و موجب رشد گیاهان و زندگی و حیات می‌شود... 💎 بعضی انسان‌ها هم به منبع انرژی بزرگی وصل هستند، منبعی که تمام شدنی نیست و هزینه‌ای هم ندارد... این منبع انرژی را می‌شناسیم، امید ... 💥 انرژی که در خون افراد جاری می‌شود و آن‌ها را به #حرکت می‌اندازد و پیش می‌برد، اما بعضی افراد این منبع انرژی بزرگ را فقط برای خودشان نگه نمی‌دارند... ⭐️ آن‌ها امید می‌تابند و دیگران را هم پرانرژی می‌کنند، مثل خورشید... امیدی که حالا در خون دیگران هم جریان می‌یابد و این حرکت به یک #حرکت_جمعی تبدیل می‌شود... 💪 آقا در #بیانیه_گام_دوم این کار را ریشه‌ای ترین جهاد معرفی می‌کنند و ما را به جهاد دعوت می‌کنند 🔗 اما چگونه این امید را به دیگران هم منتقل کنیم؟ نظرات و مطالبتون رو به @h_azizi ارسال کنید تا پس از بررسی در کانال هم قرار دهیم. 👌 #آینده_روشنه #گام_دوم_انقلاب @gamedovomenghelab
🌻هیچ‌گاه اول وقتش ترک نمی‌شد.❌ همیشه و در هر شرایطی سعی می‌کرد نماز را برپا کند. وقتی نماز می‌خواند، صورتش از اشک خیس می‌شد،😭 خصوصا گاهی که نمی‌دانم چه مسائلی برایش پیش می‌آمد ولی می‌دیدم با صدای بلند در نماز گریه می‌کرد.‼️ آنقدر گریه می‌کرد که اطرافیان را تحت قرار می‌داد.   🌻به مناسبت برادر کوچکترش، سید حسین، به تهران آمده بودیم😔. بعد از مراسم ختم، از پدر و مادرش عذرخواهی کرد و گفت: «باید به برگردم، نمی‌توانم در تهران بمانم». حتی من خواهش کردم که چون حسین تازه شهید شده،‼️ بمانم و در دیگر مراسم او شرکت کنم. اما او گفت: «شما بدون من تا حالا در نبودید، حالا هم نباشید.»   🌻ساعت 12 شب به طرف حرکت کردیم. در راه مرتبا از حسین صحبت می‌کرد و می‌گفت: «سن حسین کمتر از من بود،😢 کمتر از من هم جبهه بود، ولی چون بود خدا او را طلبید.»واقعا می‌سوخت 🔥و من تا آن زمان او را آن‌طور بودم. 🌻 همان روز که به رسیدیم، به منطقه رفت، شب🌙 دوشنبه بود که گرفت و گفت: «حاج خانم، شب دعای توسل📖 بگیرید.» گفتم: مگر خبری هست؟ و ایشان تاکید کردند: «شما سعی کنید دعای توسل بگیرید.» 💯و بعد گفت: «حاج خانم شما مرا کنید.»   🌻من باور نکردم و طبق عادت خود ایشان به گفتم: «می‌خواهید احساسات مرا تحریک کنید⁉️ گفت: «نه حاج خانم، این دفعه با دفعه‌های دیگر فرق می‌کند. شما مرا کنید.» گفتم: «من که از شما بدی ندیدم شما باید مرا حلال کنید.» گفت: «من از شما جز خوبی😇 چیز دیگری ندیدم، شما همیشه به خاطر من بودید.»   🌻تا آن موقع هیچ وقت این طوری نکرده بودیم.😔 حاجی دقیقا می‌دانست چه زمانی می‌شود و من غافل بودم.... ✍ به روایت همسر بزرگوار شهید 📎 قائم‌مقام لشگر ۲۷ محمدرسول‌الله(ص) 🌷 http://eitaa.com/joinchat/2590638082Cd5b472439f