.
#روضه_شهادت_امام_صادق
خدا لعنت کنه ابن ربیع نانجیب رو ، یه جوری آقامونُ تو کوچهها میبرد ، این آقای من و تو زمین میافتاد پا میشد .. همه روضه ها باید ختمه به کربلا بشه .. بریم کربلا .. اینجا گرچه آقا امام صادق زمین میافتاد ، آقا رو رو زمین میکشیدن ، ولی آی نوکرا دیگه کسی آقای من و تو رو نزده ...
همچین که رسید ، منصور دوانقی ملعون سه بار شمشیر رو برد بالا تا آقا رو به شهادت برسونه نتونست ، بعدها ازش سوال کردن پس چرا نکشتی؟
گفت آخه هرباری که شمشیر رو از نیام درآوردم دیدم پیغمبر ایستاده ، هی داره میگه اگه آسیبی به این آقا برسه زندهت نمیذارم .. از غضبِ پیغمبر ترسیدم ...
معذرت خواهی کرد از امام صادق گفت آقاجان ببخشید شما رو تا اینجا آوردم ، اگه کاری با من داری بفرما؟! فرمود من کاری باهات ندارم، آدمای تو منو اینجا آوردن، حالا به من میگی کار داری؟
گفت نه منم باهات کار ندارم ، اگه درخواستی داری بهم بگو ، فرمود منو زود برسونید خونهم .. الان زن و بچهم تو خونه نگرانن .. آخه با این وضع منو از خونه بیرون آوردید اینا الان دلشون بهم ریخته ، تازه درِ خونهم رو آتیش زدید میدیدم بچهها هی دارن اینطرف و اونطرف میدَوَن ، مضطربن ، نگرانن ...
فقط یه جمله بگم ..
اینجا امام صادق خیلی نگران زن و بچهش بود ، آقای من و تو هم همچین که تو گودال افتاد .. یهمرتبه نگاه کرد دارن سمت خیمهها حملهور میشن .. با یه نیزه شکسته خودشو آروم آروم بلند کرد ، صدا زد هنوز حسین زندهست داره نفس میکشه ، چرا به خیمهها حملهور شدین ...
حسین ..
.
.
#روضه_امام_صادق
✾═════✾✾═════✾
*منصور دوانقی ملعون سه بار شمشیر تا نیمه از غلاف بیرون کشید ، آخرین بار غلاف کرد ، غلط کار شد گفت : منو ببخش اشتباه کردم ؛ چی دیده مگه ، ازش پرسیدن گفت : هر موقع اومدم شمشیر بکشم دیدم رسول خدا پشت سر جعفر بن محمد ایستاده ، غصبناک ، بارِ سوم اومدم شمشیر بکشم فرمود : منصور یه مو از سر جعفرم کم بشه دودمانتُ به باد میدم ... ترسیدم ...
زَعفر بزرگِ اَجنه ست ، شبِ عروسیش بود ، مهمانیِ اَجنه ست ، مهموناش دیراومدن ، گفت چرا دیر اومدید ؟ مهموناش گفتن گرفتار شدیم ، داشتیم میومدیم ، نیمۀ راه رسیدیم یه جایی ، وسطِ بیابان بینِ دو تا نهر آب ، بچۀ فاطمه (س) رو محاصره کرده بودن ... گفت عروسی تعطیله ... پاشیم بریم کمک کنیم ... با اَجنه اومدن ... صبح رسیدن به آقا سیدالشهدا علیه السلام ، به آقا عرض کرد آقا سلام علیکم ... من نمی دونستم شما رو محاصره کردن ... آقا اشاره کنی نابودشون کردیم شما دست به قبضۀ شمشیر نبر ، مبادا خودتو خسته کنی ... مبادا بچه هات ناراحتی به دل راه بِدن ... مبادا دلهره داشته باشه خانم ... اشاره کنی همه رو از دمِ تیغ می گذرانیم ... میگه دیدم ابی عبدالله فرمود زَعفر ممنونم اومدی ، خدا خیرت بده ... برو پشتِ سرِ من بایست ، نگاه کن ببین چه خبره ... دیدم همۀ انبیاء با سرِ برهنه و شمشیرِهایِ آخته ...
امیرالمومنین ، امام مجتبی ، آسمان ها پر از مَلکِ عذاب ... فرمود زَعفر ببین ، من اشاره کنم اَحدی از اینا زنده نمی مونن ، ولی دشمن شما رو نمی بینه ، نامردیه .... نامردیه بهشون حمله کنن ... این کار نامردیه ، یکی نیست بهشون بگه بچه زدن نامردی نیست؟ ... خیمه آتیش زدن چی ؟ ...
فرمود : منصور دو تا کار دارم ، گفت هرچی بگید چشم .
یکیش اینکه نیمه شب دنبالِ من نفرست ، بچه هامُ خانواده ام دلواپس میشن ، یا امام صادق جدِ شما تو خیمه بود ، خواهراش دورِشُ گرفته بودن یه نانجیبی اومد گفت حسین ، رفتی تو زن ها قایم شدی ... دوماً اگه خواستی کسی بفرستی این ابن ربیع ملعونُ نفرست ، بی ادبِ ... جسارت می کنه فحش می ده ...
✾═════✾✾═════✾
#حاج_محمود_کریمی
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_سید_الشهدا_علیه_السلام
.
.
#نوحه_سنتی
#زمزمه
#امام_صادق
مانده ذکرِ وا اماما بر لب ما
کشته شد بنیانگذار مذهب ما
وا اماما، وا اماما، وا اماما ۲
.....
صادق آلِ محمّد گشته مسموم
گریه کن از بهر آن مولای مظلوم
وا اماما، وا اماما، وا اماما
.....
فاطمه سویِ مدینه کُن نظاره
قلب فرزندت شد آخر پاره پاره
وا اماما، وا اماما، وا اماما
.....
آنکه بوده عالم و آدم مطیع اش
سر برهنه از چه برد ابن ربیع اش
وا اماما، وا اماما، وا اماما
.....
گه به دل داغ عزیزانش نهادند
گه به او انگور زهر آلوده دادند
وا اماما، وا اماما، وا اماما
#غلامرضا_سازگار
#سبک_کو_به_باغم_یک_گل_پرپرنگشته
.👇
عشاق الحسین محب الحسین.کرمانشاهی.mp3
2.73M
.
🔊 #زمینه آقا امام جعفر صادق(ع) و آقا اباعبدالله(ع)
⭕ متن:دو تا اباعبدالله...
🎙️ حاج #امیر_کرمانشاهی
#شهادت_امام_صادق
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
دوتا اباعبدالله
یکی رئیس مذهب
یکی عزیز زینب
داره یه اباعبدالله
حرم و شورِ اربعین
داره یه اباعبدالله
یه مزار خاکی همین
غربت و گریه و ناله
آخر ماهِ شواله
روضهٔ حضرت صادق
یک گریزش به گوداله
غریب آقام غریب آقام آقام آقام
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
چه بی وفان این مردم
دوباره تاریخ انگار
برای تو شد تکرار
میسوخت خونهٔ تو اما
همسر تو سیلی نخورد
میسوخت خونهٔ تو اما
بچه ای پشت در نبود
اما چند ساله قبل اینجا
بین دیوار و در زهرا
ناله زد کشته شد محسن
وای من از دلِ مولا
غریب آقام غریب آقام آقام آقام
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
شهیدِ زهرِ کینه
تشنه لب و تنهایی
به یاد عاشورایی
دو تا اباعبدالله
یکی رئیس مذهب
یکی عزیز زینب
شمشیر رو سرت بود اما
سرِ تو روی نی نرفت
شمشیر رو سرت بود اما
خواهرت بَزم می نرفت
نیمه شب چی کشیدی تو
پشتِ مرکب دویدی تو
کی میدونه چه حرفا از
یک یهودی شنیدی تو
غریب آقام غریب آقام آقام آقام
.
نماهنگ قبر خاکی_۲۰۲۳_۰۵_۱۴_۲۰_۳۰_۰۳_۴۵۸.mp3
3.57M
🎙 #حسین_طاهری
#️⃣ #شهادت_امام_جعفر_صادق
#️⃣ #استودیویی
غم تو داغ روی همه دلای عاشق
همه پناه آوردیم به تو امام صادق
شیعه هرچی داره از احسان شماست
سفره دار همه این آقاست
قبر خاکی تو بغض تو سینمه
خوابی که از حرم هر شب میبینمه
آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه
حرم برای تو شه کرم میسازه
رئیس مذهبی و به سر ما تو حق دار
برای مکتب ما تویی خودت علمدار
رویای هر شبم اینه یک روز آقا
باشم با مادرم بین صحن شما
میبینم روزی رو غرق نور بقیع
بین چهار تا حرم اوج شور بقیع
آخر برات یه گنبد طلا میسازیم
شبیه گنبد امام رضا میسازیم
آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه
حرم برای تو شه کرم میسازه
.
#شهادت_امام_صادق
🔴 شیعیان ما صبورترند
يكى از اصحاب از امام صادق عليه السّلام روايت مىكند فرمود: ما صابر هستيم ولى شيعيان ما از ما صابرتر مىباشند، عرض كردم قربانت گردم چگونه شيعيان شما از شما صابرتر هستند، فرمود؛ ما مىدانيم و صبر مىكنيم و آنها صبر مىكنند در حالی که نمىدانند چه خواهد شد.
عَن بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّا صُبَّرٌ وَ شِيعَتُنَا أَصْبَرُ مِنَّا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَيْفَ صَارَ شِيعَتُكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ قَالَ لِأَنَّا نَصْبِرُ عَلَى مَا نَعْلَمُ وَ شِيعَتَنَا يَصْبِرُونَ عَلَى مَا لَا يَعْلَمُونَ .
الکافي , جلد۲ , صفحه۹۳
خوشبحال کسانی که در راه دین صبر کنند و ثابت قدم باشند و دینداری را رها نکنن
الاستقامة ثم الاستقامة
الصبر ثم الصبر
.
.
#امام_صادق
#چارپاره
#روضه_امام_صادق
کاش من هم به لطف مذهب نور
تا مقام حضور می رفتم
کاش مانند یار صادقتان
بی امان در تنور می رفتم
علم عالم در اختیار شماست
جبر در این مسیر حیران است
چشم هایت طبیب و بیمارش
یک جهان جابر بن حیان است
روز و شب را رقم بزن آخر
ماه و خورشید در مُرکّب توست
ملک لا هوت را مراد تویی
آسمان ها مرید مذهب توست
قصه تکرار می شود یعنی
باز هم در مدینه عاشق نیست
کوچه در کوچه شهر را گشتم
هیجکس با امام ، صادق نیست
خواب دیدم که پشت پنجره ها
روبروی بقیع گریانم
پابه پای کبوتران حرم
در پی آن مزار پنهانم
گریه در گریه با خودم گفتم
جان افلاک پشت پنجره هاست
آی مردم ! تمام هستی ما
در همین خاک پشت پنجره هاست
#سید_حمیدرضا_برقعی✍
#سیدمهدی_میرداماد 🎤
.👇
YEKNET.IR - roze - shabe shahadat imam sadegh - 1399.03.27 - mirdamad.mp3
19M
🔳 #شهادت_امام_جعفر_صادق(ع)
🌴کاش من هم به لطف مذهب نور
🌴تا مقام حضور می رفتم
🎙 #سید_مهدی_میرداماد
⏯ #روضه_شهادت_امام_صادق
.
#تک_بیتی
#امام_صادق
گر نبودی مکتب و مذهب دگر چیزی نداشت
اعتبار و عزت شیعه ز"قال الصادق"است
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #تک_بیتی #امام_صادق گر نبودی مکتب و مذهب دگر چیزی نداشت اعتبار و عزت شیعه ز"قال الصادق"است .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.
#واحد_سنگین
#شهادت_امام_صادق علیه السلام
عزا باز بپا شد
بگو که چها شد
مدینه دوباره
مثه کربلا شد
غمم بی شماره
دلم بی قراره
چشه آسمونم
براتو میباره
بازم شعله از در کشیده زبونه
غم تو به اندازه ی آسمونه۲
یه مرد غریبی که زار و حزینه
همونکه بلا دید و قامت کمونه۲
گرفته قلبم ای خدا _باز توی این دقایق
دوباره سینه میزنم _برا امام صادق
واویلتا واویلتا غریب امام صادق
تو رو پشت مرکب
به زحمت کشیدن
واست سخته آقا
رو خاکا دویدن
بدون عبا و...
بدون عمامه
حیایی نکردن
نگفتن امامه
عرق روی پیشونی تو نشسته
عدو با جسارت دودستا تو بسته۲
بزرگ همه باشی اما زمین گیر
تصور کن این درد و غصه چه سخته۲
شبیه مرتضی تو رو_کشون کشون میبردن
هموناکه یه عمریه_نون شما رو خوردن
واویلتا واویلتا غریب امام صادق
اگه بین خونه
دلت رو سوزوندن
یا پای پیاده
شما رو دووندن
ولی بچه هاتو
نبردن اسارت
به ناموست آقا
نکردن جسارت
بمیرم برا جدّ مظلومت آقا
که دور از وطن ،بی پناه بود و تنها۲
به انگشت و انگشترش رحم نکردن
سرش روی نی پیکرش بین صحرا۲
شیخ الائمه روضه خون_شدی برای زینب
نوحوا علی الحسین تو_شده شعار این لب
واویلتا واویلتا غریب امام صادق
......
چشا خیسه اشکه
دلا پر شراره
که روی مزارِ...
تو گرد و غباره
نه شمع و چراغ و
نه یه روضه خونی
نه حتی یه زائر
نه یه سایبونی
مگه این غریبی آخه میره از یاد
اقامون میاد و حرم میشه آباد ۲
یه صحن و سرا مثل مشهد میسازیم
ایشالله بزودی بقیع میشه آزاد ۲
بنیان گذار روضه ها_اقام امام صادق
ای زاده خیرالنسا_اقام امام صادق
واویلتا واویلتا غریب امام صادق
#هاشم_محمدی_آرا ✍
.👇
.
⚫️ ذکر مصیبت امام صادق علیه السلام و گریز به کربلاء
▪️مرحوم کلینی در کافی این چنین روایت کرده اند: عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ أَنَا كَفَّنْتُ أَبِي فِي ثَوْبَيْنِ شَطَوِيَّيْنِ كَانَ يُحْرِمُ فِيهِمَا وَ فِي قَمِيصٍ مِنْ قُمُصِهِ وَ فِي عِمَامَةٍ كَانَتْ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع وَ فِي بُرْدٍ اشْتَرَاهُ بِأَرْبَعِينَ دِينَاراً.
◾️امام کاظم علیه السلام فرمودند: من پدرم را در دو لباس احرامشان و یک پیراهنی و یک عمامه که برای امام سجاد علیه السلام بود و همچنین یک بُرد، کفن کردم.
⚫️ سلام بر بی کفن کربلاء
اما دلها بسوزد بر آن امامی که نعل ستوران و خاک کربلا، بر بدن مبارکش پوشش شد ....
.
enc_16237102591563465453578.mp3
8.72M
📃#در_که_شعله_میکشه
🎙 #زمینه #امام_صادق
⬛️ #عصر_شهادت_امام_صادق "علیهالسلام"
🕌 هیئت ماتمکده حضرت زینب "سلامالله"
در که شعله میکشه از آتیش بدم میاد
روضه های مادرم پشت در یادم میاد
روی در که جای پای لشکر افتاد
انقده زدن با لگد که در روی مادر افتاد
در که شعله میکشه از آتیش بدم میاد
روضه های مادرم پشت در یادم میاد
منو بزنید ولی
به مادرم حرف بد نزنید
منو ببرید ولی
به در خونم لگد نزنید
خاطرات تلخیه خاطرات کوچه ها
باز حکایت غمو غصه های مرتضی
یک نفر نگفت که بسه مردم آزار
حرمت موهای سفیدشو لااقل نگه دار
کار روزگارو ای خدا ببین که
دوره کردن این پیرمردو بازم دوباره اشرار
منو بزنید ولی
به مادرم حرف بد نزنید
حاج حسین سیب سرخی
.
.
#زمینه
#شهادت_امام_صادق
#امام_صادق_زمینه
دست نگه دار، عبا برنداشته
پیرمرده؛ عصا برنداشته
یک قدم تاحالا بی عمامه
توی این کوچه ها برنداشته
بی عبا بردن
پیرمردُ وسط کوچه ها بردن
دست بسته شبیه مرتضی بردن...
ناسزا گفتن
من نمیتونم بگم که چیا گفتن
بی حیاها جلوی بچه ها گفتن....
وای غریب آقام...
راهشو تو دل شب نبندین
دستش پشت مرکب نبندین
دستای روضه خون حسین و
مثل دستای زینب نبندین
کوچه باریکه
شبای مدینه دل گیر و تاریکه
صدا پای دشمنا خیلی نزدیکه...
هی میره از حال
اومده جلو چشش روضه ی غارت
گریه میکنه برا غارت خلخال
وای غریب آقام....
تا که اتیش به در زد زبونه
تازه پیچید صدا ، تازیونه
دخترای قد و نیم قد تو
پا برهنه دویدن تو خونه
روضه دلگیره
دلش از مدینه تا کربلا میره
بدن حسین پر از زخم شمشیره....
روضه سنگینه
یه نفر داره روی سینه میشینه
تازه خواهش داره اونو میبینه...
وای غریب آقام....
#محمدصادق_باقی_زاده ✍
.👇
4_5906541318695291431.mp3
14.12M
■ نوحه #امام_صادق(ع)
■دست نگه دار عبا برنداشته...
■#کربلایی_حسین_طاهری
.
#امام_صادق
( ریشه ی نخل تشیع )
یا امام الصادقین (علیه السلام) ...
می نویسم از مقام صادق آل عبا
آنکه می جوشد ز نامش دم به دم عشق و صفا
اَلسّلام ای نور ! ای دریای تقوا و یقین
حاکم دین خدا ! ای خادِمت روح الامین !
ای رئیس مذهب ما ! مظهر اسلامِ ناب !
ریشه ی نخل تشیع ! معنی حُسن المَآب !
چشم تو آرایه ی وحی است ، بر ما کن نظر
حضرت صادق ! تویی جلوه گهِ شمس و قمر
تا نگاهت را به روی قرصِ ماه انداختی
ماه را در فهمِ خود در اشتباه انداختی ...
ای ستونِ محکم دین ! حضرت صادق ! مدد ...
ای که هستی بر تمام دشمنان فائق ، مدد ...
ای فراتر از تصور ! ناشر آیاتِ حق !
روشنی مشعل دانش ! ولیّ ذاتِ حق !
انقلابِ عِلم با کُرسیِ دَرسَت پا گرفت
بحث و استدلال از عصرِ شما بالا گرفت
جابرت از چهره های ماندگار شیعه است
در حقیقت مکتب تو اعتبار شیعه است
بِینِ خلقُ الله ، بِینِ مردم یکتاپرست ...
کَفّه ی ایمان تو از هر کسی سنگین تر است
ای صداقت جاری از هر صحبت و گفتارتان
عالمی محو جمال و سیرت و کردارتان ! ...
از مسیحایی دمت هر درد درمان می شود
با نفس های شما آدم مسلمان می شود
اشک چشمم را منِ بیچاره مدیون تواَم
یا امام الصادقین ! همواره ممنون تواَم
بر جبینِ آسمان آثارِ غم شد آشکار
اشک می ریزند نم نم ابر های داغدار
دست هایت بسته شد ، پس بی اراده می روی
بی ردا و بی عبا ، پای پیاده می روی
آنچه پیرت کرده داغ کشته ی کرب و بلاست
آنچه دائم پیش چشم توست ، شرح روضه هاست
یثربی ها جملگی در فکر تو بعد از فراغ
من بمیرم از برای قبرِ بی شمع و چراغ
کاش می شد گنبد و صحن و سرا می ساختیم
کاش می شد در بقیع ایوان طلا می ساختیم
کاش می شد در کنار قبرت آقا سینه زد
عاقبت مهدی به این تقدیر پایان می دهد ...
آخرش می آید و اسلام معنا می شود
با طلوعِ حضرتش " خورشید " پیدا می شود
دولتِ فردا از آنِ بندگانِ عاشق است
صبح نزدیک است آری ! وعده ی حق صادق است ...
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#ع_س_خورشید #انتظار
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #امام_صادق_ع_شهادت #روضه_عاشورا از زبان مبارک امام صادق(ع) امان از بادها... سوزان وزیدند امان از
.
#امام_زمان
با موضوع #شهادت_امام_صادق علیه السلام
تنها مقیم خاک غریبان ولی عصر
ای زائر دیار حبیبان ولی عصر
یک گوشه ی بقیع شده خیمه ی عزات
خاک بقیع، گِل شده از اشک ندبه هات
نه گنبدی ست تا که شود سایه ی سرت
نه گریه کن که لطمه زند پای منبرت
حرف از ضریح و مرمر پای مزار نیست
حق می دهم که چشم ترت را قرار نیست
با اشک ِ شرم، از تو نوشته چنین قلم
قبر رییس مذهب شیعه ست بی حرم
شیخ الائمه ای که هزاران بلا کشید
از کینه های دشمن ظالم شده شهید
از چه شده ست بی حرم وصحن و بارگاه
پیش مزار خاکی او روضه شد گناه
روضه برای حمله ی دشمن به خانه اش
شعله زدن به راز و نیاز شبانه اش
او را عدو بدون عبا برده با غضب
خیلی جفا کشیده از او نیمه های شب
او را کشانده روی زمین، خصم بی ادب
با ناسزای او شده هر لحظه جان به لب
در کوچه ها دویده و اشکش روان شده
با یاد داغ روز دوشنبه کمان شده
روز دوشنبه ای که به زهرا کتک زدند
بر زخم قلب حضرت حیدر نمک زدند
روز دوشنبه ای که حسن دید مادرش
افتاده بین کوچه و بشکسته یک پرش
کم کم گریز روضه شده کوچه های شام
ناموس اهل بیت و گذر بین ازدحام
بودند عمه ها سپر سنگ بغض بام
سنگی رسیدو نقش زمین شد سر امام
در بین کوچه قامت عمّه شده کمان
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#امام_صادق دلم هواى بقیع دارد و غم صادق عزا گرفته دل من ز ماتم صادق دوباره بیرق مشکى به دست دل گی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽
▪️بمناسبت #شهادت_امام_صادق (علیه السلام)
🔸وقتی خبر شهادت امام صادق(عليه السلام) به اهل نيشابور رسيد، شيعيان نيشابور، علی بن محمد نيشابوری را انتخاب كردند كه به مدينه رفته و درمورد امام بعد از امام صادق(عليه السلام) تحقيق كند.
🔸علی بن محمد می گويد: در نيشابور اعلام کردیم هر كس نامه، پيام يا هديه ای برای امام زمانش دارد بياورد. هدايای زیادی آوردند!
ديدم پيرزنی يك كلاف نخ و دو درهم پول آورد گفت: اين هديه مرا هم به امام زمان برسان.
به هدايای او نگاه كرده و گفتم: خجالت می كشم از اينجا تا مدينه دو درهم و يك كلاف نخ با خود به محضر امام(عليه السلام) ببرم!
پيرزن گفت: علي بن محمد! "إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَق"
خدا از گرفتن حق حيا نمی كند. اين حقی است كه بايد به امام(عليه السلام) برسد.
هدايا را گرفتم و راه افتادم. به مدينه كه رسيدم چند روز سرگردان بودم تا اينكه مرا به در خانه امام موسی بن جعفر(عليه السلام) راهنمايی كردند.
وقتی به محضر ایشان رسيدم قبل از آنكه حرفی بزنم به همه نامه ها جواب دادند و فرمودند:
"اين هدايا به درد ما نمی خورد!
إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَق" فقط هديه ای كه آن پيرزن داده به ما بده!"
حضرت دو درهم را گرفت و چهل درهم به من داد و فرمود: "اين درهم ها را به آن پيرزن برسان، چند روز بعد از رسيدن تو به نيشابور آن پيرزن از دنيا خواهد رفت. بگو يك مقدار از اين پول ها را صدقه دهد و بقيه را خرج كند. وقتی كه پول ها تمام شد از دنيا خواهد رفت و من خودم برای خواندن نمازش خواهم آمد!"
🔸بعد امام(عليه السلام) بقچه ای را باز كرده و كفنی به من داد و فرمود:
"اين كفن را حليمه خاتون خواهرم (دختر امام صادق(عليهم السلام) با پنبه هايی كه از روستايی بنام مادرمان فاطمه(سلام الله عليها) آورده اند براي آن پيرزن دوخته است!
{(ببينيد ارتباط روحی را!! به حسب ظاهر دورند اما در باطن واحد و هم خانواده اند!
به ظاهر كثرت است اما در درون وحدت است. منزل اهل بيت(عليهم السلام) منزل دل است!)}
به نيشابور كه رسيدم ديدم هدايای كسانی كه پس داده شده، از امامت امام موسی بن جعفر(عليه السلام) برگشته و بيراهه رفته اند! بخاطر همين امام(عليه السلام) هم هدايای آنان را قبول نكردند!
🔸پيرزن را خبر كردم، هدايايش را دادم. همانطور كه امام(عليه السلام) خبر داده بودند چند روز بعد، از دنيا رفت. غسلش داديم، كفنش كرديم. آورديم قبرستان زمانی كه تابوت را گذاشتيم، ديدم امام(عليه السلام) بالای سر تابوت ايستاده اند و شروع به نماز خواندن كردند.
بعد از آنكه نماز تمام شد، رو به من كرده و فرمودند:
"علی بن محمد سلام مرا به شيعيان ما برسان و بگو مثل اين پيرزن زندگی كنيد، امام هر زمان می آيد و برايتان نماز می خواند." 😭
(بحار الأنوار، ج39، ص 114)
#امام_صادق
#امام_کاظم
.
.
واقعا پیرو مکتب #امام_صادق باشیم
این روزا بحثهای زیادی بین مردم هست درباره موضوعات مختلف که گهگاه به دعوا تبدیل میشه. یکی از دورههایی که این بحثها بخصوص اعتقادی چه بسا خیلی بیشتر از الان صورت میگرفت، زمان امام صادق(علیه السلام) بود. چون اون دوره فرقههای مختلفی بوجود اومده بوده. حنفیها، معتزلیها، اشعریها مالکیها، از اون طرف ملحدان، مادیگراها و گروههای دیگه
🔻ماهایی که ادعا میکنیم شیعه امام صادقیم باید ببینیم امام صادق(ع) چجوری با مخالفین برخورد میکرده، همون برخورد رو الگو قرار بدیم. اولش خودم رو مخاطب قرار میدم
🔻در یک مورد چندتا از این ملحدان که اصلا بوجود خدا اعتقاد نداشتن درحال صحبت بودن و عقاید کفرآمیزشون رو مطرح میکردن و گهگاه بی احترامیهایی هم به خدا و مسلمونا انجام میدادن، مفضل بن عمر که از اصحاب خاص امام صادق بود، حرفاشونو میشنید و خون جلو چشماشو گرفته بود، با عصبانیت رفت شروع کرد داد وبیداد که این چرندیات چیه میگید؟
اون زنادقه گفتن تو پیرو کدوم فرقه هستی؟ مفضّل گفت پیرو امام جعفر صادق. گفتن بعید میدونیم. چون ما همین حرفهارو به خود جعفر گفتیم نه عصبانی شد نه داد زد. خیلی آروم و با احترام به حرفامون گوش داد، سوالامونو شنید، آخرش جوابمونو با دوتا جمله داد که دیگه نتونستیم جوابشو بدیم. که بعد از این اتفاق مفضل میره پیش امام وسوالات ملحدا رو مطرح میکنه، و امام توحید مفضّل رو بهش آموزش میده.
🔻مناظرات امام صادق با این مادیگراها خیلی جالبه. بعضی وقتا شیعیان عصبانی میشدن و میخواستن بپرن وسط حرف مخالفا ولی امام دستور میداده سکوت کنن. و امام خیلی مستدل وبا آرامش جواب میدادن، حتی حرفهای محبت آمیزهم میزدن بهشون. مثلا اون زندیق شامی رو برادر خطاب داد و گفت ای برادر شامی.... آخرشم مسلمون شد و به امام گفت منو به شاگردی قبول کن
جالبه، برخی از امام صادق سوال فقهی میپرسیدن که شیعه نبودن، حضرت اول سوال میکرد از چه کسی تبعیت میکنید؟ اونا مثلا میگفتن از امام شافعی، حضرت میفرمود طبق نظر ایشون، حکم اینه. یعنی حکم علمای اهل سنت رو میفرمودن نه حکم خودشون
🔻برخی شاگردان امام صادق هم تو مناظره تبحر داشتن مثل هشام. بعضیاشونم نه. اصلا امام بعضی از یارانشون رو از مناظره منع کرده بودن. یعنی اگه بلد نیستی یا نمیتونی مثل آدم بحث کنی، بحث نکن
بیاید یه بار تأمل کنیم در اینکه برای چی با دیگران بحث میکنیم؟
برا خدا؟ برای هدایت دیگران؟
یا برای اینکه روشونو کم کنیم؟ حرف خودمونو به کرسی بنشونیم؟ یکی از دلایلی که بحثامون فایده نداره و هیچکس راضی و هدایت نمیشه، همینه. نه نیتمون درسته، نه روش بحث کردنمون
امامان در بحثا، هیچوقت عصبانی نمیشدن. نهایتا اگر حرفاشون روی طرف مقابل تاثیر نمیگذاشت، بحث رو ادامه نمیدادن. اصلا اگر بحث به نتیجه نرسه و به جدال و #مراء تبدیل بشه، و هرکی بخواد حرف خودشو به کرسی بنشونه، این حرام شرعیه. چون تو دیگه برای خدا دیگه بحث نمیکنی. برای خودت و ثابت کردن خودت داری بحث میکنی
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ زحمت امام صادق علیه السلام برای هدایت بندگان خدا
دلامونو ببریم نجف و کربلا پیش امیرالمؤمنین و سیدالشهدا
حجتالاسلام #حامد_کاشانی .
.
#امام_صادق(علیه السلام) در مقایسه مقام زمین کعبه و کربلا فرمود:
زمین کعبه گفت: چه کسی مقام مرا داراست که خدا خانه خود را روی من بنا نهاده و مردم از هر طرف به سوی من می آیند و خدا مرا حرم امن الهی قرار داده است. پس خداوند به او وحی کرد: بس کن و آرام باش، به عزت و جلالم قسم، فضیلتی که به تو داده شده، در برابر فضیلتی که به سرزمین کربلا داده ام، همانند سوزنی است که در آب دریا فرو رود و مقداری از آن آب بردارد
و اگر خاک کربلا نبود، فضیلتی به تو نمیدادم و اگر آنچه سرزمین کربلا در بر دارد نبود، تورا و خانه ای را که به آن فخرمیکنی، نمی آفریدم، پس آرام بگیرو متواضع و حقیر باش و با نظر حقارت و تکبر به سرزمین کربلا ننگر وگرنه تورا فرو می برم و در آتش جهنم می اندازمت
منبع: کامل الزیارات، ص۲۶۷؛ وسائل الشیعه،ج ۱۴، ص۵۱۴؛ بحارالانوار، ج۹۸، ص۱۰۶.
السلام علیک یا اباعبدالله
....
در توضیح حدیث بالا که چرا، زمین کربلا از زمین کعبه برتر است، به حدیثی از زین العابدین علیه السلام توجه کنید:
《حضرت سجاد(ع) روزی به مکه وارد شدند و مردم را در حال طواف دیدند، ایشان به یکی از اطرافیان فرمودند عمل ایشان مانند عمل اعراب جاهلیت قبل از اسلام است.》
یعنی اگر اعتقاد به ولایت که روح توحید است در اعمال نباشد، طواف کعبه نیز با مناسک جاهلیت فرقی ندارد
حسیندارابی ✍
.
📋کشید بند طناب و تو را زمینت زد
#روضه_امام_صادق (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روضه امام صادق خیلی با روضه مادرمون گره خورده...
یکی از اصحاب چند روزی غیبت داشت، آقا سوال کردن کجا بودی؟
چند روزی پای درس ما نیومدی!
گفت آقا از شما چه پنهون بچهدار شدم، خدا بهم دختر داده. آقا یه نگاهی بهش کرد گفت خدا بهش سلامتی بده، انشاءالله عاقبت بهخیر بشه، حالا اسمش رو چی گذاشتی؟
گفت آقاجان چه نامی بهتر از نام مادر شما زهرا.
تا این حرف رو زد امام صادق شروع کرد گریه کنه...
گفت آقاجان نکنه بیادبی کردم! چرا گریه میکنید؟
فرمود آخه نام مادر مارو رو بچهت گذاشتی؛ یهوقت نکنه بهش بیاحترامی کنی، یهوقت نکنه سرش داد بزنی، یهوقت نکنه کتکش بزنی...
کشید بند طناب و تو را زمینت زد
میان کوچه تو را بی هوا زمینت زد
همین که پا شدی از جا، دوباره افتادی
دوباره کینۀ آن بی خدا زمینت زد
*یه پیرمرد اگه تند راه بره نفسش زود میگیره، باید یهکم بایسته استراحت کنه. اما آقای من و تو رو نذاشتن استراحتی بکنه....*
بلند شو که دوباره جسارتی نکند
چهها نگفت به تو، هر کجا زمینت زد
رسیدهای وسط کوچۀ بنی هاشم
صدای نالۀ خیرالنسا زمینت زد
یه وقته یه مرد زمین میافته، زود بلند میشه، یاعلی میگه، سریع خودش رو جمعوجور میکنه. اما یهوقته یه زن زمین میافته. وقتی یه زن زمین میافته خیلی خجالت میکشه، دوروبرشرو نگاه میکنه کسی ندیده باشه. تازه مادر ما باردار بوده. همچین که زمین افتاد، امام حسن دستش رو گرفت: پاشو مادر....
یازهرا....
*شاعر شعر : #وحید_محمدی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋#روضه_امام_صادق (ع)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اون نانجیب یه جوری آقامونو تو کوچهها میبرد، این آقای من و تو زمین میافتاد، پا میشد...
اما اینجا گرچه آقا امام صادق زمین میافتاد، آقا رو رو زمین میکشیدن، ولی آی نوکرا دیگه کسی آقای من و تو رو نزد....
همچین که رسید، منصور دوانیقی ملعون سه بار شمشیر رو برد بالا تا آقا رو به شهادت برسونه اما نتونست، بعدها ازش سوال کردن پس چرا نکشتی؟ گفت آخه هرباری که شمشیر رو از نیام درآوردم دیدم پیغمبر ایستاده، هی داره میگه اگه آسیبی به این آقا برسه زندهت نمیذارم. از غضب پیغمبر ترسیدم....
معذرت خواهی کرد از امام صادق، گفت آقاجان ببخشید شما رو تا اینجا آوردم. اگه کاری با من داری بفرما. فرمود من کاری باهات ندارم، آدمای تو منو اینجا آوردن، حالا به من میگی کار داری؟
گفت نه منم باهات کار ندارم، اگه درخواستی داری بهم بگو. فرمود منو زود برسونید خونهم، الان زن و بچهم تو خونه نگرانن. آخه با این وضع منو از خونه بیرون آوردید اینا الان دلشون بهم ریخته، تازه درِ خونهم رو آتیش زدید میدیدم بچهها هی دارن اینطرف و اونطرف میدَوَن، مضطربن، نگرانن....
(فقط یه جمله بگم)
اینجا امام صادق خیلی نگران زن و بچهش بود. آقای من و تو هم همچین که تو گودال افتاد یهمرتبه نگاه کرد دارن سمت خیمهها حملهور میشن، با یه نیزه شکسته خودشو آروم آروم بلند کرد، صدا زد هنوز حسین زندهست داره نفس میکشه، چرا به خیمهها حملهور شدین....
حسین..
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇