eitaa logo
حدیث اشک
6.5هزار دنبال‌کننده
41 عکس
79 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
سر زده مهمان من شدی بابا خوش آمدی چه عجب مال من شدی شبهای قبل وقف حسین و حسن شدی چیزی بمن نگفتی از این راز سر به مُهر اصلاً چه شد که سر زده مهمان من شدی از ابتدای ماه نگاهم به این در است لاغر شدی نهیف شدی دل شکن شدی با من سکوتِ محض نمی کردی ای دریغ ای ناطق خدا چقدر کم سخن شدی بابا بجان تو دل من شور می زند با بانوی بهشت مگر هم سخن شدی این حالَتَت شبیه به حالات مادر است حالا چه شد که این همه فکر کفن شدی اینقدر ذکر آیه ((انّا اِلَیه)) چیست؟ گویا که حاملِ خبرِ پَر زدن شدی افطار تا سحر سخن از وصل می کنی آماده اراده کشته شدن شدی مرغان خانه هم دم از این داغ می زنند انگار خویش باعث این خواستن شدی بابا نگفتم از حرمِ زینبت مرو؟ رفتی ز پیش زینب و خونین بدن شدی گفتی بمن که زینبِ ام المصائبم باید کنم نظاره که چه خونین دهن شدی ضربت به فرق شاه ولایت روا نبود آیا همین مقدمه کربلا نبود محمود ژولیده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
مردی میان نخلستان صدای هق هقِ مردی میان نخلستان حکایت جگری پاره پاره را دارد ز دست مردمی از جنس سنگ سی سال است میان حنجره‌اش بغض بی صدا دارد هرآنچه غصه و غم بود در دلش جا شد فقط خدا صحه‌ی صدر را به او داده کنار نخل سرافکنده‌ای شبی دیگر میان سجده به یاد مدینه افتاده نمی‌رود ز دلش خاطرات آن کوچه که پیش او همه‌ی هستی‌اش زمین افتاد اگرچه تیغ به دادِ دلش رسید اما درست لحظه‌ی تدفین فاطمه جان داد میان بسترش افتاده غرقِ در خون است شبیهِ فاطمه دردی به رویِ سر دارد برای اینکه به بالینِ او رسد زهرا هنوز منتظر است و به در نظر دارد به زحمتی تنِ خود را کمی تکان داد و نشست رو به روی زینب و تأمل کرد همی‌نکه خاطره‌ها بینشان تداعی شد دوباره روضه‌ی زهرا میانشان گل کرد یکی یکی همه را تا مرور می‌کردند حسن تمام تنش مثل بید می‌لرزید و نام قنفذ ملعون که در میان آمد شبیه طفل کتک خورده باز می‌ترسید چگونه می‌شود اینکه زنی زمین بخورد خدای صبر نشیند به او نظاره کند چگونه می‌شود اینکه میان کوچه، علی نظاره‌ای به دو گوشی که گشته پاره کند رضا باقریان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
هُوالاول علی هُوالاول علی بود و هُوالآخر علی بوده همیشه اولین و آخرین سنگر علی بوده خودش را در درون کعبه آورده به این دنیا که هم مولود علی بوده ست و هم مادر علی بوده جهان را می زند بر هم اگر شمشیر بردارد که الگوی نَبردِ مالکِ اشتر علی بوده به واقع معنی همراه کل انبیاء بودن همین جمله است که بر انبیا داور علی بوده اگر یک سو تمام انبیاء،یک سو علی باشد یقیناً کفّه ی هموار سنگین تر علی بوده حدیث نور را خواندم چنین از درک آن ماندم علی بوده پیمبر یا که پیغمبر علی بوده به جز نقش ولی بودن به هرجایی علی بودن برای نقش خالق نیز بازیگر علی بوده برای آن کسی که فاتح عرش الهی شد فضیلت نیست اینکه فاتح خیبر علی بوده فقط جای پیمبر نه،یقیناً جای زهرا هم همیشه روزهای سخت در بستر علی بوده وجود کربلا میزان حُب اوست وقتی که علی اکبر علی بوده، علی اصغر علی بوده یقیناً شام و کوفه مات و مبهوتند از زینب که الگوی سخنرانی این دختر علی بوده به نوکر بودن درگاه فرزندش خوشم وقتی امام حضرت صدیقه و قنبر علی بوده  مهدی رحیمی زمستان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
فزت و رب الکعبه کوچه در کوچه دلم ریخته بر دور و برت چقدر خون جگر میرود از فرق سرت پیش من راه برو بی کمکِ از حسنین باورم نیست چنان تا شده امشب کمرت ناله ی سوخته ی فزت و رب الکعبه پرده بر داشته از راز دل خون جگرت چشمت از ضربه شمشیر چه کم سو شده است مثل زهرا شده دستان تو چشم دگرت پنجه بر شانه ی دیوار نکش راه برو پهلوی زخمیِ یاس است مگر در نظرت؟ مجتبی باز عصای دگری گردیده خوب در کار عصا تجربه دارد پسرت حتم دارم که در ان لحظه تیغ و محراب اتش و داغی مسمار شده جلوه گرت  حسن کردی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
محراب غرق آتش مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد یک ظرف شیر بود ولی جز نمک نخورد دختر به گریه گفت که مهمانِ من مرو شالش گرفت حلقه‌ی در : جانِ من مرو پیشِ یتیمها پدری سر به زیر رفت این بارِ آخر است که با ظرف شیر رفت مسجد رسید روضه‌ی خود را به پا کُنَد مسجد رسید قاتل خود را صدا کند تا ضربه خورد بُغضِ پریشانی‌اش شکست تا ضربه خورد صفحه‌ی پیشانی‌اش شکست جبریل پیشِ ضربه‌ی او شهپرش گرفت از بس شدید بود که زهرا سرش گرفت اُفتاده است بر رویِ سجاده پیکرش اُفتاده مثلِ فاطمه‌اش وای با سرش محراب غرق آتش و سیلی و دود شد سر ضربه خورد گوشه‌ی چشمش کبود شد خَم شد گمان کنم که به دیوار خورده است شاید به پهلویش نوکِ مسمار خورده است خون می‌چکید از سر و روی و محاسنش زهرا رسیده بود ، در آغوش محسنش رویِ عبای سرخ ولی خانه میرود چشم انتظار دارد علی خانه میرود آهسته گفت آه عبا را رها کنید زینب دَمِ در است مرا رویِ پا کنید ماندم حسن که زیر بغلهاش را گرفت یا باز چشم زینب کبراش را گرفت اینبار شُکر که زینب عبا ندید اینبار شکر که او بوریا ندید  حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ابر بهار کوفه اینجا نشسته در گذرش رو به شب می رود چرا سحرش کوچه در کوچه زود می پیچد در دهن ها مصیبت خبرش حجم داغش ز صورتش پیداست خون دل می خورد مگر جگرش..؟ عاشقان با هم اند،،،می ریزد خون پهلوی فاطمه ز سرش همه ی گریه ها ز خوشحالی است همچنان خالی است دور و برش حکم داغ برادران است این مصطفی هم شکسته شد کمرش در و دیوار خوب می فهمند آنچه را که گذشته از نظرش مثل ابر بهار می گرید به لب چاک خورده ی پسرش زینبش را اسیر می بیند دست اوباش کوفه بال و پرش چیست غیر از آستین پاره زیر باران سنگ ها سپرش دخلت زینب و علی ابن زیاد... خورد از روی نی زمین قمرش  حسین واعظی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
پهلویِ او درد گرفت تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو تا که از ضَرب علی با سرش اُفتاد زمین به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت دید از ضربه‌یِ در همسرش اُفتاد زمین کَس نفهمید که عباس چگونه آمد بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین خواست تا خانه‌یِ زینب رویِ پا راه رَوَد دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین ذوالجناح آه ببین نیزه‌ای او را هول داد از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین دید پایین قدمهاش سَنان می‌خندید دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹