چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبان اشک های بی صدا گفتم حسین
یاد تو مهر قبولی نمازم بوده است
در قنوت خویش قبل از ربنا گفتم حسین
درمناجات شب جمعه نمیدانم چه شد
خواستم بر لب برم نام خدا گفتم حسین
ماند هل من ناصرت بی پاسخ اما بارها
آمد از کرب و بلا لبیک تا گفتم حسین
نام زهرا را شنیدم هرکجا گفتم علی
نام زینب را شنیدم هرکجا گفتم حسین
کل ارض کربلا من تازه میفهمم چرا
در خراسان در نجف در سامرا گفتم حسین
عاشقی گفت آنچه میخواهد دل تنگت بگو
با دلی غمبار گفتم کربلا گفتم حسین
#علی_ذوالقدر
#شعر_مناجات_سیدالشهدا
@hadithashk
نفَس های مرا وابستهی آهِ دمادم کن
طناب بُغض را دور گلویم سخت محکم کن
چه کم دارد کسی که در دلش داغ تو را دارد
تنور سینه ام را روشن از گرمای این غم کن
به جای مال دنیا گریه می خواهم فقط از تو...
دو جرعه اشک را در استکان چشم من دم کن
پس از مُردن لباس روضه ام نذر حسینیّه است
تمام تار و پود مشکی اش را خرج پرچم کن
در آغوشم نمی گیری ، چه زجری بیشتر از این!...
بیا با بوسه ای دردِ دلِ عُشّاق را کم کن
همه عالم مرا دیوانه ی عشق تو می خوانند
اگر این است رسوایی ، مرا رسوای عالم کن
حبیب تو شدن شیرینترین رویای نوکرهاست
پس از عُمری به پایت سوختن ، پشت مرا خم کن
نسیم کوی تو حُرِّ یزیدی را حسینی کرد
مرا با عطر بابالقبله ات یک روز آدم کن
برایم هر شبی که از حرم دورم ، شبِ یلداست
خودت این حسرت طولانی من را مجسم کن
فقیرم..،کربلایِ این گدا را لنگ نگذاری...
بساط رفتنم را یک شبِ جمعه فراهم کن
من از تعداد زخم پیکرت سر درنیاوردم
خودت فکری به حال پرسشی اینگونه مبهم کن
کسی جز تو تن پاشیده را جمعش نخواهد کرد
بیا ای بوریا! کاری برای جسم درهم کن
#شعر_مناجات_سیدالشهدا
#شب_یلدا
#بردیا_محمدی
@hadithashk
#مناجات
سال ها فکر من این است که تو الزاماً
از دعای چه کسی این همه خوبی با من
لحظه به لحظه ، دقیقه به دقیقه ، هر آن
لطف بی حدّ تو شد شامل من ، اما من
جرم کردم عوضش فضل تو را می طلبم
نرخ تعیین کنم اینجا وسط دعوا من
کاش آنگونه که رود از وسط دشت گذشت
بگذری از من و آلودگی این دامن
گر بنا هست نبخشی و معطل بکنی
این همه عبد گنهکار ! چرا تنها من ؟!
همنشینان گنه کار من از اول ماه
همگی دوست خوب تو شدند ، الّا من
مهر العفو خودت را بزن امشب بلکه
صبح محشر نشوم معطل یک امضا من
سفر قبر چه نزدیک شده پس باید
کوله و بار مهیا کنم از اینجا من
در همه عمر فقط دغدغه ام این بوده
خوب تر جلوه کنم در نظر زهرا من
اگر امروز مرا خرج حسینش نکنی
چه جوابی بدهم پیش علی فردا من ؟!
هر حسینی که به لب های من آمد، دیدم
خیلی از فاصله ها کم شده از تو تا من
روضه ی کرببلا خوانده شد و از این فیض
دل به امید تو بستند همه ، حتّی من
خواهری گوشه ی گودال صدا کرد حسین
چه کنم بی تو عزیزم وسط صحرا ،من
#حسین_قربانچه
#شعر_مناجات
#شعر_مناجات_سیدالشهدا
@hadithashk
نمانده است بجز فکر دیدن تو در این سر
نه فکر جنت و رضوان نه فکر آتش و ناری
اگر به مرگ تو را میتوان مشاهده کردن
مرا بکش سر جدت ! مرا بس است خماری
کفن گشاده -تو را- سینه میزنم وسط قبر
اگر که پای شریفت به خاک گور گذاری
#شعر_مناجات_سیدالشهدا
#علیرضا_وفایی_خیال
@hadithashk
خاكم ولي به دست گدا آسمان بده
دل مرده ام كمي به من مرده جان بده
داغ تو اعظم است چرا جان نميدهم
قلب مرا براي غم خود تكان بده
زخم تنت زيادتر از گريه هاي ماست
ما را براي گريه بر اين غم زمان بده
گر چه هميشه زحمت ما را كشيده اي
ما را به زير سايه ي پرچم امان بده
با گفتن حسين زبان باز كرده ام
در تنگي لحد به غلامت زبان بده
داري هزار و نهصد و پنجاه زخم در بدن
خود را به زير تيغ به خواهر نشان بده
از روي تل به قتلگهت ميكند نگاه
دارد ز دست ميرود او را توان بده
هنگام رفتن است ولي بي برادرش
پشت سرش ز حنجره ي خود اذان بده...
#شعر_مناجات_سیدالشهدا
#محسن_صرامی
@hadithashk
همه جا رفتم عاقبت شر بود
زندگی بی تو شرم آور بود
سر هر سفره ای نشستمحیف
بخدا سفره تو بهتر بود
زیر هر پرچمی اسیر شدم
پرچم روضه های تو سر بود
لا اوبالی شدم نفهمیدم
چایی روضه مستی آور بود
روضه خوان گفت رزق هرکس نیست
روضه خوان گفت و گوش من کر بود
پسر فاطمه نگاهم کن
باز با گریه رو به راهم کن
دوره گردم فقیر و بیچاره م
تو مرا پای روضه شاهمکن
من پشیمان رسیده ام تو ببخش
دیده گریان رسیده امتو ببخش
قول مردانه آمدم بدهم
با دل و جان رسیده ام تو ببخش
در سرم غیر تو هوایی نیست
غیر این بزم آشنایی نیست
غیر این وادیِ محبت تو
منِ آلوده را که جایی نیست
آه عالیجناب رحمی کن
باز بر این خراب رحمی کن
تو در خانه ات نگاهم دار
گوش من را بتاب رحمی کن
ای کس و کار من امام حسین
همه جا یار من امام حسین
من همان جنس بنجل شهرم
ای خریدار من امام حسین
#امیر_فرخنده
#شعر_مناجات_سیدالشهدا
@hadithashk
اگر ستاره و خورشید و ماه تابنده است
تمام علتش این است بر درت بنده است
به دیده ی متکبر که آب رو ندهند
هرآنکه خاک در توست آبرومند است
مرا به گریه بیانداز و خود حکومت کن
که پادشاهیِ دریا، به تو برازنده است
به روز حشر که عالم به گریه مشغولند
جزای گریه کنان غم شما خنده است
از آن زمان که به لبهای خشک تو نرسید
فرات از پدر و مادر تو شرمنده ست
گریستند به ذبح گلوت حیوانات
که جزء گریه کنانت وحوش درنده است
بنی اسد چه کند؟! از کجا شروع کند؟!
تن تو اين طرف و آن طرف پراكنده ست
#گروه_شعر_یامظلوم
#شعر_مناجات_سیدالشهدا
@hadirhashk
غم را نگیر از دل و بی نورمان نکن
بی نور این حسینیه ها کورمان نکن
حالا که تا حریم تو یک عمر فاصله ست
دیگر بیا ز روضهٔ خود دورمان نکن
گر چه بدیم ، خوب ولی گریه کرده ایم
جز با خودت به میکده محشورمان نکن
ما با علیِ اکبر تو جور گشته ایم
بر ما نبند دیده و ناجورمان نکن
#حامد_آقایی
#شب_زیارتی_سیدالشهدا_ع
#شعر_مناجات_سیدالشهدا
@hadirhashk
به نام آنکه دلم را زده به نام حسین
که جلد کس نشوم تا که هست بام حسین
خوش است اینکه شب جمعه جان دهم از شوق
بدون دغدغه در پاسخ سلام حسین
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
به لطف بند تعلق شده غلام حسین
چقدر حال جهان مرا عوض کرده
شده است گریه به کام من و به نام حسین
برای گریه نبود و به لطف توبه نبود
خدا گذشت از آدم به احترام حسین
به این امید که یک جمعه عاقبت بدمد
به برق تیغ دعا صبح انتقام حسین
#عاطفه_سادات_موسوی
#شعر_مناجات_سیدالشهدا
#شب_زیارتی_سیدالشهدا_ع
@hadithashk
چشم یک شهر به دست کرم توست حسین
بهترین شادی ما اشک غم توست حسین
سوخت از عمر هرآن لحظه که بی عشق گذشت
عشق نابی که، فقط در حرم توست حسین
از گزند همه آفات سلامت باشد
آنکه تا هست گرفتار غم توست حسین
دل ویرانه که در معرض نابودی بود
سبزی زندگی اش از قدم توست حسین
فکر تنهایی ما بوده ای از صبح ازل
تا قیامت دل ما ملتزَم توست حسین
تا جهان چشم گشوده است تو حاضر بودی
آنچه در ذهن نگنجد عدم توست حسین
لحظه ی آخر و پیراهن خونینی که
شاهد رنج دم و باز دم توست حسین
مثل عباس،سرِ نیزه نشینت، قاری
بر روی نیزه نگین علم توست حسین
#شعر_مناجات_سیدالشهدا
#شب_زیارتی_سیدالشهدا_ع
#حسن_کردی
@hadithashk
حسین جان
خانه ها را روضه کردی خانه ها جنت شدند
کل زحمت های ما در روضه ات رحمت شدند
بیشتر از آهوان سگ میرود با صاحبش..
بیشتر از پاک ها آلوده ها دعوت شدند
مور را اینجا سلیمان میبرد بالای قصر..
شاه با سائل سر یک سفره هم صحبت شدند
این جوانها که پی کار شما افتاده اند..
از همه دل کنده اند آماده خدمت شدند
خستگی نوکری از نوکری کمتر نبود
خواب های ما به زیر پرچمت طاعت شدند
فرش های خانه را فرش حرم کردی حسین
خاک های ساده زیر پای تو تربت شدند
آبرودار محلم کرده ای با معرفت!
جمع ذلت های من با نام تو عزت شدند
کودکان ما دویدند آنقدر در روضه ها..
تا جوانانی رشید و خوش قد و قامت شدند
این زمین روضه یک قطعه ز خاک کربلاست
روضهرفته های ما به کربلا دعوت شدند
حرصشان در آمد از یا رب و یارب گفت
نیزه بین حنجرت کردند تا راحت شدند
سید پوریا هاشمی
#سید_پوریا_هاشمی #شعر_آیینی #شعر_روضه #شعر_مناجات_سیدالشهدا #محرم_1403
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دستگیر عالم
کشید چشمِ تو خورشید کامل ما را
گرفته وسعتی از نور ، محفل ما را
به سمت جَذْبهی داغ تو جذب خواهد شد
هر آنکه خوب ببیند دلایل ما را
همه، بنی اَسَدِ بوریا به دستِ توائیم
به گُودِ عشق کشاندی قبایل ما را
همیشه پرچم تو روی دوشِ این خانه است
غمت حسینیه کرده ست منزل ما را
هزار روزَنِ اُمّید را در آن وا کن
لباس کهنه ی خود فرض کن دل ما را
چِقَدر تیغ فراقِ تو کُشته مُرده گرفت...
خودت قصاص کن اینبار قاتل ما را
قسم به دامن آتش گرفته ی طفلت
شرارِ هجر تو سوزانده حاصل ما را
منِ نشسته دمِ در..،غذا نمی خواهد
به کربلا برسان دست سائل ما را
فنونِ اهل جنون درس می دهد یک عمر...
بیا ببین هنر پیرِ عاقل ما را
اواخر همه ی ما کنارِ جز تو مباد!
تویی که خاطره کردی اوایل ما را
فرات؛ مِلکِ سند خوردهی اباالفضل است
سپرده اند به عبّاس ساحل ما را
همین که خورد زمین..،دستگیر عالم شد
هزار مرتبه حل کرده مشکل ما را
نوشته اند سرش روی نیزه بند نشد
همین به ضَجّه رسانده مقاتل ما را
عقیله بعد علمدار رو به علقمه گفت:
خدا بخیر کند وضع محمل ما را
سنان یکی دو قدم مانده تا بمن برسد
تو نیستی بِکِشی حدِّ فاصل ما را
بردیا محمدی
#بردیا_محمدی #تاسوعا_1402 #شعر_روضه_حضرت_قمر_بنی_هاشم #شعر_مناجات_سیدالشهدا #محرم_1402
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹