eitaa logo
حدیث اشک
7هزار دنبال‌کننده
44 عکس
85 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
به دل دارد ولایش را دارم اگر از عشق تنها ادعایش را اما همیشه در سرم دارم هوایش را او جان به من داده اگر جان مراهم خواست هرگز نمیپرسم از او چون و چرایش را گفت: البَلاءُ لِلْوِلا ، پس میخرم با جان وقتی که باشد از ولای او بلایش را کافر تر از آن کس ندیدم که در این دنیا از جز امیرالمومنین دارد خدایش را بد بخت آن کس که به دل بغض علی دارد خوشبخت آن کس که به دل دارد ولایش را دلتنگ رفتن سوی او هستم الهی که سمت نجف دعوت نماید مبتلایش را انگور های بر ضریحش را ببوسم باز در خود ببینم مستی بی انتهایش را زایر سر از پا میشناسد در حرم؟هرگز گم میکند جبریل اینجا دست و پایش را در باب ساعت مینشیند باز ساعت ها تا که ببیند بیشتر ایوان طلایش را خوشبخت آن شاعر که در بدوِ ورود خویش قبل از زیارتنامه خوانده شعر هایش را فردای محشر که همه از هم گریزانند مولای ما دارد هوای آشنایش را  احمدجواد نوآبادی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
محراب غرق آتش مهمانِ دختر است علی ، جز نمک نخورد یک ظرف شیر بود ولی جز نمک نخورد دختر به گریه گفت که مهمانِ من مرو شالش گرفت حلقه‌ی در : جانِ من مرو پیشِ یتیمها پدری سر به زیر رفت این بارِ آخر است که با ظرف شیر رفت مسجد رسید روضه‌ی خود را به پا کُنَد مسجد رسید قاتل خود را صدا کند تا ضربه خورد بُغضِ پریشانی‌اش شکست تا ضربه خورد صفحه‌ی پیشانی‌اش شکست جبریل پیشِ ضربه‌ی او شهپرش گرفت از بس شدید بود که زهرا سرش گرفت اُفتاده است بر رویِ سجاده پیکرش اُفتاده مثلِ فاطمه‌اش وای با سرش محراب غرق آتش و سیلی و دود شد سر ضربه خورد گوشه‌ی چشمش کبود شد خَم شد گمان کنم که به دیوار خورده است شاید به پهلویش نوکِ مسمار خورده است خون می‌چکید از سر و روی و محاسنش زهرا رسیده بود ، در آغوش محسنش رویِ عبای سرخ ولی خانه میرود چشم انتظار دارد علی خانه میرود آهسته گفت آه عبا را رها کنید زینب دَمِ در است مرا رویِ پا کنید ماندم حسن که زیر بغلهاش را گرفت یا باز چشم زینب کبراش را گرفت اینبار شُکر که زینب عبا ندید اینبار شکر که او بوریا ندید  حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
ابر بهار کوفه اینجا نشسته در گذرش رو به شب می رود چرا سحرش کوچه در کوچه زود می پیچد در دهن ها مصیبت خبرش حجم داغش ز صورتش پیداست خون دل می خورد مگر جگرش..؟ عاشقان با هم اند،،،می ریزد خون پهلوی فاطمه ز سرش همه ی گریه ها ز خوشحالی است همچنان خالی است دور و برش حکم داغ برادران است این مصطفی هم شکسته شد کمرش در و دیوار خوب می فهمند آنچه را که گذشته از نظرش مثل ابر بهار می گرید به لب چاک خورده ی پسرش زینبش را اسیر می بیند دست اوباش کوفه بال و پرش چیست غیر از آستین پاره زیر باران سنگ ها سپرش دخلت زینب و علی ابن زیاد... خورد از روی نی زمین قمرش  حسین واعظی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
فزت و رب الکعبه دلم دریائی از غمهای بسیار غم غربت،غم داغ وغم یار من از روز ازل مظلوم بودم ز حق خویشتن محروم بودم هم از اهل مدینه ظلم دیدم هم از این کوفیان طعنه شنیدم دلم سوزان بسان آفتاب است سلامم بین مردم بی جواب است از آن روزی که بی زهرا(س)شدم من دراین عالم تک وتنها شدم من خدا داند که زهرا(س) جان من بود بدرد بی کسی درمان من بود ولی از اوفقط یک شکوه دارم به سینه غصه ای ناگفته دارم توکه تنهائیم را دیده بودی مرا ایکاش باخود برده بودی ز دنیا سوی جنت رهسپارم که تنها با اجل یک حرف دارم اجل فارغ زرنج ومحنتم کن زدیدارمغیره راحتم کن اگر زینب(س) گذارت کوفه افتاد به بازار و میان کوچه افتاد بدان معنای نام کوفه ننگ است پذیرائیشان باخاک وسنگ است سعید خرازی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
مهمان منی امشب که مهمان منی با چشم تر بابا خیلی هوای وصل داری بیشتر بابا من را مکن با گریه‌هایت خون‌جگر بابا از رفتن مسجد بیا و درگذر بابا شاید هوای روضه‌های فاطمه داری انا الیه الراجعون را زمزمه داری دیدم که با خونِ جگر افطار می‌کردی بر خوردن نان و رطب اصرار می‌کردی نام خدا را زیر لب تکرار می‌کردی گاهی شکایت از در و دیوار می‌کردی وقت اذان صبح دیدم اشک می‌باری یافاطمه یافاطمه روی لبت داری سی سال درد سینه را با چاه می‌گفتی این روزهای آخری جانکاه می گفتی در سجده هایت ذکر یا الله می گفتی سبحانَ یا قدوس را با آه می گفتی آهِ دلت را امشب از سینه برو‌ن کردی قلب مرا قصد سفر کردی و خون کردی باید بمانی سایه‌ی بالا سرم باشی دلواپس جسم حسین و معجرم باشی ای دلشکسته قوتِ بال و پرم باشی حالا که مادر نیست جای مادرم باشی سی سال، بعد مادرم مویت پریشان است شب‌های بعد فاطمه شام غریبان است قصد جدایی کرده‌ای از دخترت امشب دیگر توانی نیست در بال و پرت امشب خیلی شدی دلتنگ روی همسرت امشب این چه بلایی هست کآید بر سرت امشب اصرار من را گوش کن من دخترت هستم دلواپس این حال گریه آورت هستم گفتم نرو، رفتی سرت را غرق خون کردی این قامت استاده‌ات را واژگون کردی از خون فرقت پیکرت را لاله گون کردی نقش زمینت معنیِ هُم راکعون، کردی رفتی و حالا دخترت ماند و پریشانی من مانده‌ام با سینه‌ای از غصه طوفانی رفتی و حالا آمدی و من پر از دردم دلشوره دارم می‌زنم بر سینه‌ام هر دم زخم سرت را دیدم و دور تو می‌گردم یاد شکستگیِ دست مادرم کردم یادت می‌آید ضربه‌ی مسمار را بابا حوریه در بینِ در و دیوار را بابا محراب، غرق خون شد از فرق سرت، اما خیلی شبیهِ مادری در بسترت، اما بعد از تو رحمی نیست بر این دخترت، اما گفتی به من محکم گره زن معجرت، اما بالای جسمت ای پدر غرقِ محن هستم دلواپس جسم حسین بی کفن هستم  رضا باقریان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
با غُل و زنجیرِ دورِ دست و ‌پام آخرش هر طوری که بود اومدم هیچکسی جز تو محلم نمیداد تا تعارفم زدی، زود اومدم حالا که من اومدم خودت بگو روسیاه با چشم گریون نمیخوای؟ خیلی وقته پشت در مُعطلم! درو وا کن خدا، مهمون نمیخوای؟ واسه جبران بدی‌هام اومدم لااقل بهم یه راهِ حل بده کتابِ روی سرم واسطمه تورو قرآن به منم محل بده معصیت حس خوبی بهم نداد حال خوبِ سحرو ازم گرفت بغلم کن، منو تحویلم بگیر آخه قهر تا کِی خدا؟ دلم گرفت برا عاقبت بخیر شدن، باید از همه غیر خودت فرار کنم اگه امشب منو عَفوَم نکنی با شب اول قبر چکار کنم؟ یه کاری کن که شب اول قبر رو لبم ذکر خدا خدا بیاد قَسَمِت میدم منو تنها نذار زود خبر بده امام رضا بیاد بیا امشبو به جای غضبت مهربونیتو بهم نشون بده آی اونی که به بدا امون میدی یه باره دیگه بهم امون بده تو‌ بزرگی پس بزرگی کن برام جلو خوبات بدیمو وجب نکن جونمو بگیر ولی جونِ حسین با عقوبتت منو ادب نکن تورو به جون اونی قسم دادم که تو گودالم تورو صدا میزد قربونش برم نه واسه‌ی خودش واسه خاطر ما دست‌وپا میزد! محمد زوار لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
پهلویِ او درد گرفت تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو تا که از ضَرب علی با سرش اُفتاد زمین به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت دید از ضربه‌یِ در همسرش اُفتاد زمین کَس نفهمید که عباس چگونه آمد بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین خواست تا خانه‌یِ زینب رویِ پا راه رَوَد دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین ذوالجناح آه ببین نیزه‌ای او را هول داد از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین دید پایین قدمهاش سَنان می‌خندید دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
بابا بمان بابا بمان که هستی زینب فدای تو گویا نوشته اند شهادت برای تو مانند روز آخر زهرا شدی پدر قالب تهی مکن که نبینم عزای تو گویا جواب کرده طبیبت حسین را مخفی کند ولی ز همه مجتبای تو دارد عجیب این دل من شور می زند این کاسه های شیر نباشد دوای تو انگار اعتماد ندارم به کوفیان گرچه نشسته اند یتیمان بپای تو گه گاه می رسد خبری از نگاهشان عهد ترا وفا نکند بی وفای تو □□□ این شیر را بنوش ولی یا علی! بدان کوفه دهد جواب همه خوبیای تو شبها که آمدی به در خانه های ما آید تلافی اَش به سر بچه های تو بسپار خوب چهره ما را بخاطرت با زینبت حساب شود ماجرای تو حالا قرار ما سرِ دروازه های شهر سنگ است و اهل بیت تو و ابتلای تو محمود ژولیده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
خونِ سَرَت بند آمده تا صبح گردِ بسترت آرام می‌پرم شاید دوباره بال بگیری کبوترم شد قسمتم دوباره پرستاریَت کنم بابا بگویم و تو بگویی که دخترم... از بس که قطره قطره‌ی خون‌ات گرفته‌ام خون لخته بسته است تمامیِ معجرم شُکرِ خدا که خونِ سَرَت بند آمده دیدی چه کرد چادر خاکی مادرم حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
مهمان زهرا(س) خدایامشکل ازکارمن مشکل گشاواکن گره واکردی ازکارم،مرامهمان زهرا(س)کن اجل،ازبعدزهرا(س)منتظربودم که برگردی بیاامشب علی(ع)رابین شهرکوفه پیداکن من ازتویاددارم،فاطمه(س)اجل وفاتی را بیامرگ مراازحق بجای من تمناکن نشان من نمیدادی اگرآنروزرویت را کنون رخسارسیلی خورده ی خوراهویداکن طبیبم رابگوزینب(س)که من دارونمیخواهم زخاک قبرزهرا(س)زخم فرقم رامداواکن توای کوفه هرآنچه خواستی برمن جفاکردی گذشت آب ازسرم اماتوبازینب(س)مداراکن سعید خرازی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
طاقتِ ديدن نداشتى فَرقِ مرا تو طاقتِ دیدن نداشتى هِجده سَرِ بُریده ببینى چه میکُنى اینجا همه به گریه ى توگریه میکنند خَنده به اَشک دیده ببینى چه میکُنى خون ریزد از شِکافِ سَرَم خونجگرشدى جسمى به خون طپیده ببینى چه میکُنى تو یکسره به چشم پدر بوسه میزنى تیرى درونِ دیده ببینى چه میکُنى وقتى که میرسد، زِشَریعه، حُسین ع را با قامَتى خَمیده ببینى چه میکُنى من پیکرم به غیرِ سَرَم لطمه اى ندید جسمى به خاک ، دَریده ببینى چه میکُنى طفلانِ دربِدر به بیابانِ کربلا چون آهوىِ رَمیده ببینى چه میکُنى یک ضَربه زَدبه فرقِ سرم راحتم نمود تو قَتلِ صبر، دیده ؟ببینى چه میکُنى سعید خرازى لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹
وای بر دل زینب امشب انگار به دل قالب غم ریخته اند همه آفاق و عوالم چه بهم ریخته اند هیچ جایی خبری نیست خبرها اینجاست خانه شیر خدا آمد و رفتِ زهراست گاه مولا به حسن داشت وصیت می کرد گاه این زخم سرش سخت اذیت می کرد حسنم ! اصل مداراست به دشمن حتی گرچه او ضربۀ کاری زده بر من حتی عمق این زخم زیاد ، است نمک جای خودش به یتیمان چو پدر لطف و کمک جای خودش کوفیان شیر بیارند ولی پیش کش است شیر آورد نشان ، نزد علی ، زجرکُش است کوفیان هرچه ببینند تلافی بکنند لیک در کفّه خود سنگ ، اضافی بکنند چه نگویند تشکر – چه تشکر بکنند شکم از لقمه ناپاک ، همه پُر بکنند بعد من کوفه پریشان تر از اینها بشود بر علیه تو گِره ها به جبینها بشود توشه هایی که سر دوش و تنم می بردم زیر لب نام حسین و حسنم می بردم نان خرمای مرا عاقبتش پس بدهند آنچنان فحش ، که انگار به ناکس بدهند بعد از این جان تو و دختر محرومه من وای بر حال دل زینب مظلومۀ من روز روشن به حرم تیرگی شب بزنند سنگها از در و دیوار به زینب بزنند هیچ حرفی به لبم نیست به غیر از یک آه نه به این شیر سفید و نه بر آن سنگ سیاه محمود ژولیده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹 جدیدترین اشعار مذهبی در کانال حدیث اشک 🌹@hadithashk 🌹