دو خوانش غزل ۳۳۰ حافظ.mp3
3.79M
🌹☘🍃🌹☘🌹✨
☘🍃✨🕊
🍃✨🕊
🌹🕊
☘
غزل شمارهٔ ۳۳۰
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همیسپرم
چنین که بر دل من داغ زلف سرکش توست
بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم
بر آستان امیدت گشادهام در چشم
که یک نظر فکنی خود فکندی از نظرم
چه شکر گویمت ای خیل غم عفاک الله
که روز بیکسی آخر نمیروی ز سرم
غلام مردم چشمم که با سیاه دلی
هزار قطره ببارد چو درد دل شمرم
به هر نظر بت ما جلوه میکند لیکن
کس این کرشمه نبیند که من همینگرم
به خاک حافظ اگر یار بگذرد چون باد
ز شوق در دل آن تنگنا کفن بدرم
#استاد_آهی
#استاد_موسوی_گرمارودی
#حافظ_خوانی
@hafez_adabiyat
💫
✨
☘
🌹🕊
🍃✨🕊
☘🍃✨🕊
🌹☘🍃🌹☘🌹✨
وانمایم راز رستاخیز را.mp3
4.65M
وا نمایم راز رستاخیز را
نقد را و نقد قلبآمیز را
دستها ببریده اصحاب شمال
وا نمایم رنگ کفر و رنگ آل
وا گشایم هفت سوراخ نفاق
در ضیای ماه بی خسف و محاق
وا نمایم من پلاس اشقیا
بشنوانم طبل و کوس انبیا
دوزخ و جنات و برزخ در میان
پیش چشم کافران آرم عیان
وا نمایم حوض کوثر را به جوش
کاب بر روشان زند بانگش به گوش
وانک تشنه دور کوثر می دوند
یک به یک را نام واگویم کیند
میبساید دوششان بر دوش من
نعرههاشان میرسد در گوش من
اهل جنت پیش چشمم ز اختیار
در کشیده یکدگر را در کنار
کر شد این گوشم ز بانگ آه آه
از خسان و نعرهٔ واحسرتاه
همچنین میگفت سرمست و خراب
داد پیغمبر گریبانش به تاب
گفت هین در کش که اسبت گرم شد
عکس حق لا یستحی زد شرم شد
آینهٔ تو جست بیرون از غلاف
آینه و میزان کجا گوید خلاف
آینه و میزان کجا بندد نفس
بهر آزار و حیاء هیچکس
آینه و میزان محکهای سنی
گر دو صد سالش تو خدمتها کنی
چون خدا ما را برای آن فراخت
که به ما بتوان حقیقت را شناخت
این نباشد، ما چه اَرزیم ای جوان؟
کی شویم آیین روی نیکوان
لیک در کش در نمد آیینه را
گر تجلی کرد سینا سینه را
گفت آخر هیچ گنجد در بغل
آفتاب حق و خورشید ازل
هم بغل را هم دغل را بر درد
نه جنون ماند به پیشش نه خرد
گفت یک اصبع چو بر چشمی نهی
بیند از خورشید عالم را تهی
یک سر انگشت پردهٔ ماه شد
وین نشان ساتری شاه شد
تا بپوشاند جهان را نقطهای
خصم گردد آفتاب از سخته ای
لب ببند و غور دریایی نگر
بحر را حق کرد محکوم بشر
همچو چشمهٔ سلسبیل و زنجبیل
هست در حکم بهشتی جلیل
#خوانش
#بهروز_رضوی
#شرح
#بشیری_راد
#مثنوی_معنوی
دفتر اول
@hafez_adabiyat
هدایت شده از ادبخانه
🟦#نکته ۶
🟥#انسان_شناسی
🟨یکی از بهترین تحلیل های انسان شناختی تربیتی از مرحوم آیت الله حائری شیرازی
⬛️شیاطین میگویند: «انسان آزاد است» و با این آزادی، انسان را بندۀ همه چیز میکنند!!
🟩اما پیامبران میگویند: «انسان بنده است» و با این بندگی، او را از بندگی دیگران آزاد میکنند!!
🟪@adabkhane
گل درفراق حضرت باران شهیدشد.mp3
1.64M
گل در فراق حضرت باران شهید شد
پس باغ گل مزار هزاران شهید شد
هی سرو پشت سرو که بستان قیام کرد
هی لاله پشت لاله گلستان شهید شد
در شام هجر زنده به شوق وصال بود
در روز وصل از غم هجران شهید شد
هر تن برای حفظ وطن تکه تکه شد
لشکر نیاز بود که گردان شهید شد
این معنی دقیق و عمیق شهادت است
اسلام زنده ماند و مسلمان شهید شد
مردن به راه دوست سرآغاز زندگی است
جسمی که بود در طلب جان شهید شد
از چشمه آب خشک نشد ، آب درگرفت
از سفره نان بریده نشد ، نان شهید شد
آموزگار نام پدر را سوال کرد
طفل تو پشت میز دبستان شهید شد
انسان به اوج قله ی انسانیت رسید
آنسان بزرگ زیست که اینسان شهید شد
جانباز از تاسف آنکه نشد شهید
یکبار زخم خورد و فراوان شهید شد
از مرگ جان اگر چه به در برد در عوض
در انتظار نوبت درمان شهید شد
مفقود نیست چون اثرش را گذاشته
پیداست آن ستاره که پنهان شهید شد
بن بست هم که بود به افلاک می رسید
روزی اگر که نام خیابان شهید شد
دریا کمال مقصد رود است و هرکسی
افتاد در مسیر شهیدان شهید شد
جاری شده دهان به دهان ماجرای تو
هرچند واقعیت جریان شهید شد
پرچم به لطف پیکر او شد بلندتر
هرکس که زیر پرچم ایران شهید شد
#شعرخوانی
#زارعی
@hafez_adabiyat
حکایت دوم باب اول گلستان.mp3
12.13M
🌹☘🍃🌹☘🌹✨
☘🍃✨🕊
🍃✨🕊
🌹🕊
☘
حکایت شمارهٔ ۱
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان
یکی از بزرگان گفت پارسایی را: چه گویی در حق فلان عابد که دیگران در حق وی به طعنه سخنها گفتهاند؟
گفت: بر ظاهرش عیب نمیبینم و در باطنش غیب نمیدانم.
هر که را جامه پارسا بینی
پارسا دان و نیکمرد انگار
ور ندانی که در نهانش چیست
محتسب را درون خانه چه کار
#خوانش
#ژاله_صادقیان
#شرح
#رشید_کاکاوند
@hafez_adabiyat
💫
✨
☘
🌹🕊
🍃✨🕊
☘🍃✨🕊
🌹☘🍃🌹☘🌹✨
هدایت شده از موسیقی سنتی گزینشی
خون غزل - سالار عقیلی.mp3
10.53M
سالار عقیلی
در وصف رشادتهای شهید
#نواب_صفوی
@sonatimazhabi
سعدی غزل ۱۳۸.mp3
942K
غزل ۱۳۸
عشق در دل ماند و یار از دست رفت
دوستان دستی که کار از دست رفت
ای عجب گر من رسم در کام دل
کی رسم چون روزگار از دست رفت
بخت و رای و زور و زر بودم دریغ
کاندر این غم هر چهار از دست رفت
عشق و سودا و هوس در سر بماند
صبر و آرام و قرار از دست رفت
گر من از پای اندرآیم گو درآی
بهتر از من صد هزار از دست رفت
مرکب سودا جهانیدن چه سود
چون زمام اختیار از دست رفت
سعدیا با یار عشق آسان بود
عشق باز اکنون که یار از دست رفت
#روایت_استاد_مهدی_امین_فروغی
#سعدی_نامه
@hafez_adabiyat
به نام حضرت دوست
رواق منظر چشم من آشیانه توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
شصت و هفتمین نشست ادبی شاعران پردیسان و قم
در انجمن شعر «رواق»
با همکاری امور فرهنگی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام
و
حضور «جناب آقای عباس صادقی زرینی»
سه شنبه ۲ بهمن ماه
ساعت۱۸ تا ۱۹:۳۰
پردیسان،بلوار دانشگاه،دانشگاه باقرالعلوم،ساختمان علامه طباطبایی
https://eitaa.com/joinchat/4167041496Cbc50b4da4e