من برای تمام آدمها حالِ خوب آرزو میکنم،
برای تمام قفلها کلید،
و برای تمام دلها آرامشی که تمام نشدنی باشد.
من برای تمام آدمها آرزو میکنم که عاشق شوند، عاشق آدمها و چیزهای خوب؛ آرزو میکنم هر صبح که چشم باز کردند، به اشتیاق هدفی لبخند بزنند، تلاش کنند و امیدوار باشند به رسیدن...
آرزو میکنم برای تمام آدمها که زندگی کنند، که آرام باشند، که نگران نباشند.
آرزو میکنم همه یکنفر را داشتهباشند که دوستشان داشتهباشد، که بگوید؛ نگران چیزی نباش، درستش میکنیم...
آرزو میکنم عمرها طولانی باشد و زیستنها عمیق! که آدمها عمیقا زندگی کنند.
آرزو میکنم روزی برسد که همه به آرزوهاشان رسیدهباشند...
و شهر پر باشد از آدمهای آرام و خوشبختی که هیچ آرزویی ندارند.🌹
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
◻️▫️موضوع #اصل_برائت • قسمت — شصت هفتم ✅
💌 گزیده ای از روایات تبری ▫️#کفر_خلفا
🔹حضرت امام محمد الباقر علیه السلام در ضمن روایتی فرمودند :
حضرت امیرمومنان علی بن الی طالب علیه السلام پس از شهادت حضرت پیامبر خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله به مسجد آمده و آیه شریفه :
« الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ »
«كسانىكه كفر ورزيدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، (خداوند) اعمالشان را تباه گردانيد.»
را با صدای بلند خواند.
👈یعنی آن را بر غاصبین خلافت و پیروانشان تطبیق نمود 👉
📖سوره محمد ایه 1
📚تفسیر قمی 301/2 ،
بحار 19/29 _20
📍 ضرورت اظهار محبت و ندامت به درگاه خدا و حضرت حجت بن الحسین العسکری عجل الله فرجه از خطاياي كه - خواسته و ناخواسته - از آدمي در طول شبانه روز سر ميزند:
حضرت امام جعفر الصادق عليه السلام فرمودند:
للقلوب صداء كصداء النحاس فأجلوها بالاستغفار
❤️ بدرستی که قلب ها نیز مثل آهن 👈 زنگ 👉میزنند پس با استغفار آنرا جلاء دهید‼️
Imam Sadegh (a.s): Indeed, The Hearts rust like iron so polish it with forgiveness!
🟡 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟡
✦༻⃘⃕▒⃟🕊️﷽༻⃘⃕࿉❖┅┄•✦༻⃘⃕
◼️▪️#منتخب_الأثر • قسمت - شانزدهم ✔️
📝..اعتقادِ من به شما , باوری است که به تحقیق جُسته ام …✏️
📕📗🔍🔎📘📙
✍..پس از بررسی اجمالی روایات منقول از "عبدالله بن مسعود" راوی مورد اعتبار اهل سنت عمری , از منابع شیعی و عمریه , به بررسی روایات نقل گشته از
🗣 " أنَس بن مالك" لعین
خواهیم پرداخت ؛
👈👈 با نگاهی به ۶ روایت ذکر شده از او در کتاب #منتخب_الأثر , این ۵ عنوان را می توان برای "دوازده جانشین حضرت رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله " یافت:
🔰 "دوازده نفر از قریش"
🔰 "دوازده قیم از قریش"
🔰 "دوازده امام از قریش"
🔰 "دوازده خلیفه از ما"
🔰 "دوازده امام به تعداد نقبای بنی اسرائيل"
که ان شاء الله , به تفکیک به هر کدام خواهیم پرداخت…👌…
……با ما همراه باشید ……
حرم
* 💞﷽💞 #بسم_رب_الحسین رمان: #از_نجف_تا_کربلا نویسنده: #رضوان_میم #قسمت_چهارم امروز را این چنین نوشت
* 💞﷽💞
#بسم_رب_الحسین
رمان: #از_نجف_تا_کربلا
نویسنده: #رضوان_میم
#قسمت_پنجم
امروزم را نوشتم:
آمده ام با عطش سال ها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانی ام
خوب ترین حادثه می دانمت
خوب ترین حادثه می مانی ام؟
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام
حرف بزن،حرف بزن سال هاست
تشنه یک صحبت طولانی ام
گوشی تلفن رو برداشتم و زنگ زدم نرگس.
-الو سلام نرگس جون خوبی؟
—ممنون عزیز خوبم.
-ببین نرگس من چی بردارم؟وا استرس دارم.دوروز فقط مونده دارم دق می کنم.
—چته دختر تو؟؟؟ببین رضوان جان چیز زیادی برندار چون خودمون باید وسایل رو بیاریم کم بیار.لوازم واجب رو.
بعد از اینکه یه ذره دیگه حرف زدیم گوشی تلفن رو قطع کردم و رفتم سروقت کشو لباس ها و کوله پشتی ام.پشت کوله پشتی به عربی نوشته بود:به سوی راه حسین.
با خودم گفتم:کربلا به رفتن نیست به شدن است.اگر رفتنی بود که شمر هم کربلایی بود...
و امروز هم گذشت و فردا شد...
موبایلم رو برداشتم و به همه دوست و فامیل پیام دادم که حلال کنید و این ها منم عازم شدم.همین طور که داشتم لیست مخاطبینم رو زیر و رو می کردم اسم دوست دوران دبیرستانم رو دیدم که یک ماهی میشد ازش بی خبر بودم.بهش پیام دادم.به سی ثانیه نکشید که بهم زنگ زد.گوشی رو جواب دادم:
-به به خانوم گلی.دیگه ماهم رفتنی شدیم خواهر.حلالمو....
هنوز حرفم تموم نشده بود که هق هق گریه اش حرفم رو نصفه گذاشت.
-الو.الو نازنین حالت خوبه؟
—ببین رضوان چیزی نگو.فقط رفتی کربلا،رفتی بین الحرمین رو به حرم حسین بگو نازنین گفت:ارباب جان یک سوال داشتم ازت.من میومدم کربلا خیلی آبروریزی میشد نه؟
این حرفش اتیش به دلم زد.یاد حال خودم افتادم.تلفن قطع شده بود و منم مات و مبهوت.بغضم ترکید و مثل خود نازنین هق هق به گریه افتادم.تنها حرفی که می تونستم بین گریه ام بزن این بود:این حسین کیست که جان ها همه پروانه اوست؟
توی حال خودم بودم که یک پیامک اومد از طرف نازنین.
-رضوان ببخشید حالم اصلا خوش نیست.دارم شعله ور میشن.همه رفیق هام دارن میرن.تا حالا شده جا بمونی رضوان؟؟
نتونستم جوابی بهش بدم.
—نازنین جونم غصه نخور.قسمت باشه میایی ان شالله.
-رضوان تو دیگه آرزو داری؟؟الان که رفتنی شدی؟
نمی خواستم نمک به زخمش بپاشم.نمی خواستم جنونش به امام حسین رو شعله ور تر کنم.ولی باید می نوشتم.یعنی دستم بدون فرمان عقل روی صفحه گوشی حرکت می کرد.مگه میشه اسم حسین بیاد و عقل من کار کنه؟نه فرمان دست دله.فرمان زندگی من از همون اول دست خود حسین بود و هست.
—نه هنوز هم حرفم همونه.آرزو یعنی داشتن یک جفت پای خسته،هشتاد کیلومتر کربلا،اربعین حسینی...
-رضوان چشم من که لایق دیدار نیستودل من رو ببر پیشش و بیار خواهر.فقط همین.
دیگه توان نداشتم چیزی بهش بگم.ولی دوست دارم امروزم رو شرح حال نازنین بنویسم و مطمئنم روز او هم چنین نوشته شد:
ویزا بلیط کرببلا مال خوب هاست
سهم چو من پیامک هستم به یادت است
🌸 پايان قسمت پنجم #از_نجف_تا_کربلا
امیدوارم لذت برده باشید🌷
کپی بدون اجازه و ذکر نام نویسنده مجاز نیست.
* 💞﷽💞
#بسم_رب_الحسین
رمان: #از_نجف_تا_کربلا
نویسنده: #رضوان_میم
#قسمت_ششم
بلاخره بعد از یک عالمه وقت سوار اتوبوس شدیم.سریع با نرگس و زینب سه تا صندلی کنار هم پیدا کردیم و نشستیم.وای خدا.بالاخره تموم شد.بالاخره داریم راه میوفتیم.خدایا شکرت.هوا خیلی گرم بود و بلافاصله بعد از راه افتادن اتوبوس کولر ها هم روشن شد.من و نرگس و زینب هم شروع کردیم به حرف زدن از این ور و اون ور.
-وای رضوان یک مشکلی دارم من نرگس گفت نمی تونه تو می تونی کمک کنی.
—آره عزیزم.اگر از پسش بر بیام چرا که نه.
-ببین موضوع یه ذره پیچیده شده.یکی از دختر عمو های مامان من که گفتم توی دانشگاهه!
—خب خب آره یادمه که گفتی دین و مذهب آن چنانی هم ندارن.
-آره دیگه.چند روز پیش با هم بحثمون شد.سر همین حجاب و ....خلاصه بهش گفتم با بیاد تا بفهمه این حرف ها یعنی چی
—وا یعنی الان اومده؟
-آره.ردیف اول نشسته چادرش هم افتاده روی دوشش.اولش می خواست بدون چادر بیاد ولی دید خیلی تو چشم میشه.ببین می تونی راضیش کنی یک ذره؟
—یعنی چی کار کنم؟
-یعنی از این چاهی که افتاده توش نجاتش بدی.
—باشه ببینم چی میشه.
و پاشدم و به طرف جلوی اتوبوس راه افتادم تا بشینم کنار صندلی خالی کنارش.هدفون گذاشته بود توی گوشش و داشت آهنگ گوش میداد.صدای آهنگ با اینکه از توی هدفون بود اما تا گوش من میرسید.با لبخند نشستم کنارش و گفتم:
-گوشت درد نگیره خواهر جون.
در حالی که پوزخندی به لب داشت گفت:
-نترس خودم صاحابشم.
—آخ ببخشید دخالت کردم.می تونیم با هم صحبت کنیم؟
-بفرما امرتون؟
هنوز حرفم رو شروع نکرده بودم که پرید وسط حرف و گفت:
-اگر می خواهی درباره غنا و ... این ها صحبت کنی از الان بدون که من راضی نمیشم.
منم همین موضوع رو نشونه گرفتم و ادامه حرفش گفتم:
-حالا حرف بزنیم چیزی نمیشه که.
—ببین خواهر محترم که نمی دونم اسمتون چیه...
-زینب هستم عزیزم.
—منم گلی هستم.خب داشتم می گفتم من کل قران رو زیر و رو کردم.هیچ آیه مستقیم درباره این نداره که آهنگ گوش ندید.
از همین جا فهمیدم که طرف حسابم اطلاعات زیادی داره برای همین عزمم رو جزم کردم تا بتونم راضیش کنم.
-ببین اگر تو قران رو خونده باشی حتما به این عبارت رسیدی که:اطیعو الله و اطیعو الرسول و اولی الامر.
—خب اره شنیدم این چه ربطی داره؟
-ببین گلی جونم موضوع همین جاست.خدا گفته اطاعت کنید از خدا و رسولتون و ولی امرتون.حالا بیا بریم یک سری به حرف های رسول و امام هامون بزنیم.تا اینجا موافقی که خود قران این دستور رو به ما داده؟
—خب اره.موافقم.
-حالا که خدا گفته اطلاعت کنیم از حرف رسول و امام ها مون باید بگردیم حرف امام و رسولمون رو پیدا کنیم.حرف رسول و مولا چیه؟حدیث و روایت.حالا ما توی هرکدوم از روایت ها می بینیم که همه اون ها غنا و لهو و لعب رو حرام کرده.
و در آخر لبخندی تحویلش دادم.
-بهش فکر می کنم.الان خسته ام و خوابم میاد.
منم پاشدم و فعلا ازش خداحافظی کردم و رفتم طرف صندلی های خودمون.
-آخی.یک نفس راحت کشیدم.زینب این دختر عمو مامانتون چقدر وارده ها.
—گفتم که.
منم سرم رو تکیه دادم به صندلی و چشم هامو بستم.همون موقع بود که صدای پسر های اتوبوس بلند شد:
کربلا کربلا ما داریم میاییم...
امروز را هم نوشتم:
تصویر قشنگیست که در صحنه محشر
ما دور حسینیم و بهشت است که مات است
🌸 پايان قسمت ششم #از_نجف_تا_کربلا 🌸
امیدوارم لذت برده باشید🌷
کپی بدون اجازه و ذکر نام نویسنده مجاز نیست.
#تلنگر
❗️از اجارهٔ قاطر تا خشکسالی
⚠️ هشدار دربارهٔ قضاوتهای ناحق
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
أبوولّاد نقل میکند:
در کوفه از شخصی قاطرش را اجاره کردم تا با آن به جایی روم و طلبم را از شخصی که به من بدهکار بود ستانده و بازگردم. چون به پل کوفه رسیدم با خبر شدم که بدهکارم به سوی نیل (جایی در عراق) رفته، و چون به سوی نیل رفتم خبردار شدم که به بغداد رفته است. در بغداد او را یافتم و طلبم را از او ستانده و به کوفه بازگشتم.
رفت و برگشت من مجموعاً ١۵ روز شد. به صاحب قاطر گفتم و از او حلالیّت طلبیدم و برای اینکه راضیاش کنم به او ١۵ درهم (به ازای پانزده روز) دادم ولی قبول نکرد (و بیشتر خواست).
هر دو رضایت دادیم که #ابوحنیفه میان ما حکم کند. (نزد او رفته و) داستان را برای او بازگفتیم.
ابوحنیفه به من گفت: با قاطر چه کردی؟ گفتم: صحیح و سالم به او بازگرداندم. صاحب قاطر گفت: بله، ولی پس از ١۵ روز. ابوحنیفه گفت: از او چه میخواهی؟ گفت: کرایۀ قاطر را، چون ١۵ روز بیقاطر ماندم.
✖️ابوحنیفه گفت: برای تو حقّینمیبینم (و همان ١۵ درهم نیز به تو نمیرسد)؛ چون او قاطر را برای رفتن به جایی اجاره کرده بود ولی بدانجا نرفته است و به جای دیگری رفته، پس (چون قاطر را در راهی که اجاره کرده، استفاده نکرده) اجاره بهای قاطر از ذمّهاش ساقط شده و ضامن قیمت آن است (اگر قاطر تلف میشد، میباید قیمت قاطر را به تو میداد). حال که قاطر را صحیح و سالم بازگردانده، قیمت قاطر هم بر عهدۀ او نیست، (پس نه مبلغ اجاره به تو تعلّق میگیرد و نه قیمت قاطر).
از نزد ابوحنیفه خارج شدیم. صاحب قاطر با خود میگفت: «إنا لله و إنا إلیه راجعون». من نیز به خاطر فتوا (و قضاوت) ابوحنیفه دلم به حال او سوخت. از این روی مبلغی (بیش از پیش) به او داده و از او حلالیت طلبیدم.
✅←همان سال به #حج رفتم و برای امام صادق علیهالسلام (داستان، قضاوت و) فتوای ابوحنیفه را بازگو کردم.
امام فرمودند: در این قضاوت و قضاوتهایی اینچنین است که آسمان بارانش و زمین برکاتش را حبس کرده (و نازل نمیکند).
🔚🔚آن گاه امام حکم مسأله را بهنحو کامل برای من بیان کردند. عرض کردم: به او چند درهم (بیشتر) دادم و او نیز راضی شد و مرا حلال کرد. امام فرمودند: چون قضاوت ابوحنیفه را دید به این مقدار رضایت داد. به نزد او برو و سخن من را برایش بازگو کن. اگر حلال کرد چیزی بر ذمّۀ تو نیست.
چون (به کوفه) بازگشتم به نزد صاحب قاطر رفته و نظر امام (علیهالسلام) را برای او نقل کردم. آن گاه گفتم: هر مقدار خواستی بگو تا به تو بدهم (و مرا حلال کن). او نیز گفت: با این سخنت، جعفر بن محمد را نزد من محبوب ساختی، و در قلب❤️م (بر دیگران) برتری یافت. تو را حلال کردم و اگر خواستی همان مقداری که پرداخت کردهای را نیز به تو باز میگردانم.
📙الکافی ۵: ٢٩٠-٢٩١، ح ۶
📘تهذیب الأحکام ٧: ٢١۵-٢١۶، ح ٢۵
📗الاستبصار ٣: ١٣۴-١٣۵، ح ٢
پینوشت: از داستان چنین برمیآید که صاحب قاطر، شیعه نبوده است چون هم به قضاوت ابوحنیفه رضایت داده (و ابوولاد نیز ناچار شده به نزد ابوحنیفه برود) و هم در آخر داستان گفته است جعفر بن محمد را نزد من محبوب ساختی.
همچنین جهل قاضی به حکم، از بار معصیت او نمیکاهد؛ بلکه برعکس، جسارت وی را آشکار میکند که با وجود جهل و بدون آگاهی از حکم الهی، به خود اجازۀ داوری میدهد ، لذا جهل او از عواقب حکم باطل نمیکاهد؛
مطابق با این حدیث، امام صادق علیهالسلام میفرمایند که قضاوت نابهجا که منجر به از بین رفتن حق یک فرد (ولو غیر شیعه) شود نیز باعث خشکسالی میشود، هر چند این جور در حد چند درهم اجارهبهای یک قاطر باشد!
زین پس برای یافتن علل خشکسالی، راه دور نرویم، عامل آن همین نزدیکیهاست، عامل آن خود ما مردم هستیم!
*⃣مولانا امیرالمؤمنین علیهالسّلام:
اُذكُرُوا إِنْقِطَاعَ اللّذّاتِ وَ بَقَاءَ التَّبِعَاتِ
آن ساعتی را که دیگر خوشیها برای همیشه پایان مییابد و تنها تبعات و اثرات شوم گناهان بر جای میماند، همواره به یاد داشته باشید (هیچ وقت مرگ را فراموش نکنید).
📚نهجالبلاغه کلمهٔ ۴۲۵
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
*⃣امام صادق علیهالسّلام:
مَنْ لَمْ يَعْرِفْ أَمْرَنَا مِنَ الْقُرْآنِ لَمْ يَتَنَكَّبِ الْفِتَنَ
کسی که امر ما (خلافت و امامت) را از قرآن نشناسد، از فتنهها نجات پیدا نمیکند.
📚منابع:
الكافی ج۱ ص۷
بحارالانوار ج۸۹ ص۱۱۵
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
4_5895749813932133953.mp3
4.89M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج}
دوست داری خدا رو زیارت کنی؟!
🎤استاد سیدعلی علوی؛
4_5895321459663834553.mp3
6.47M
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج}
•حفظ حرمت منبر و مجالس اهلبيت عصمت و طهارت علیهم السّلام/
•شبهه افکنی در مورد حضرت اُمّ کلثوم سلام اللّه علیها/
🎤استاد شیخ محمدجواد محقّق یزدی؛
✴️دوشنبه 👈19 دی /جدی 1401
👈16 جمادی الثانی 1444👈9 ژانویه 2023
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی.
📛تقارن نحسین، صدقه صبحگاهی رفع نحوست کند.
📛امروز روز برای امور زیر مناسب نیست:
📛مسافرت.
📛جابجایی و نقل و انتقال.
📛و دیدارها خوب نیست.
🚘سفر: مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
🤕 مریض مراقبت بیشتری نیاز دارد.(منظوری مریضی است که امروز مریضیش شروع شود).
👶زایمان مناسب و نوزاد عاقل و عابد خواهد شد.ان شاالله.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج اسد و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️عهد و پیمان گرفتن رقیب.
✳️خرید احشام و حیوانات.
✳️شروع به کار.
✳️آغاز درمان و جراحی.
✳️و کندن چاه و جوی نیک است.
📛ولی کتابت ادعیه و امور حرز خوب نیست.
👩❤️👨 مباشرت و مجامعت:
مباشرت امشب،(شب سه شنبه)،مباشرت برای سلامتی سودمند و فرزند حاصل از آن دهانی خوشبو دارد و مهربان و دل رحم است.
💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث حزن و اندوه می شود.
🔴 حجامت:
#خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث فرج و نشاط می شود.
🔵ناخن گرفتن:
دوشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد.
👕دوخت و دوز لباس:
دوشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود.
✴️️ استخاره:
وقت #استخاره در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه.
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه #یا لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد.
💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_حسن_علیه_السلام و #امام_حسین_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
😴😴 تعبیر خواب:
تعبیر خوابی که شب " سه شنبه " دیده شود طبق ایه ی 17 سوره مبارکه "بنی اسرائیل" است.
و کم اهلکنا من القرون من بعد نوح ...
و از معنای آن استفاده می شود که چیزی باعث حزن و اندوه خواب بیننده شود پدیدار گردد صدقه بدهد تا برطرف شود.ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
🌸زندگیتون مهدوی🌸
شخصی از ایت الله بهاالدینی پرسید
مگر سلام مستحب نیست و پاسخش واجب
ایشان گفت بله
مرد گفت پس چرا ما حرم ها برای زیادت میرویم سلام میدیم اهلبیت پاسخ جواب سلام ما را نمیدهند ؟
در حالبکه جواب سلام واجب هست
ایشان گفت شما هر وقت حرم میروید مثلا مشهد و میگین
السلام علیک یا ابالحسن یا علی ابن موسی الرضا
سلام نمیدید
بلکه در اصل توی حرم اهلبیت جواب سلام اهلبیت رو پس میدهید
یعنی اهلبیت قبلا به شما سلام داده اند و شما که مشهد میروید پاسخ سلام اهللیت رو پس میدهید .
حالا کجا اهلبیت سلام داده اند ؟
وقتی دلت یک دفعه دلتنگ مشهد یا کربلا میشه
و شاید مشغول آشپزی هستی یاد امام میفتی اون لحظه امام داره بهت سلام میده
و داره دعوتت می کنه بری زیارتش و شما وقتی میری مشهد جواب چندین سلام حضرت رو پس میدی
و هر بار که دلت هوای مشهد یا کربلا می کنه
یعنی دارن دعوتت می کنند به مشهد و کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️#سلام_صبحگاهی🚩
هر روز را با سلام بر شما آغاز میکنیم!
سلام بر شما ... که صاحباختیار مایی!
تمام دنیا یک طرف،
لذت دعا
برای آمدنتان یک طرف،
شما را از خدا خواستن،
شیرین ترین آرزوی دنیاست
اَلسَّلامُعَلَیکَ اَیُّهَا المُهَذَّبُالخائِف
...
🟡 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟡
▫️◽️#درس_های_کافی
قسمت 🔖 نود-هفتم✔️
☀️تصریح خداوند متعال و حضرت رسول الله محمد مصطفی صلی الله علیه و اله بر امامت و جانشینی ائمه اطهار علیهم السلام
♦♦➖➖➖➖♦♦
👥عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ وَ بُكَيْرِ بْنِ أَعْيَنَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ وَ أَبِي الْجَارُودِ جَمِيعاً👥
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیهما السلام قَالَ:
🔸أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ- إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ فَرَضَ وَلَايَةَ أُولِي الْأَمْرِ فَلَمْ يَدْرُوا مَا هِيَ فَأَمَرَ اللَّهُ مُحَمَّداً صلی الله علیه و اله و سلم أَنْ يُفَسِّرَ لَهُمُ الْوَلَايَةَ كَمَا فَسَّرَ لَهُمُ الصَّلَاةَ وَ الزَّكَاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الْحَجَّ فَلَمَّا أَتَاهُ ذَلِكَ مِنَ اللَّهِ ضَاقَ بِذَلِكَ صَدْرُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ تَخَوَّفَ أَنْ يَرْتَدُّوا عَنْ دِينِهِمْ وَ أَنْ يُكَذِّبُوهُ فَضَاقَ صَدْرُهُ وَ رَاجَعَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ- يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ فَصَدَعَ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ فَقَامَ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ ع يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ فَنَادَى الصَّلَاةَ جَامِعَةً وَ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ يُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ قَالَ عُمَرُ بْنُ أُذَيْنَةَ قَالُوا جَمِيعاً غَيْرَ أَبِي الْجَارُودِ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ كَانَتِ الْفَرِيضَةُ تَنْزِلُ بَعْدَ الْفَرِيضَةِ الْأُخْرَى وَ كَانَتِ الْوَلَايَةُ آخِرَ الْفَرَائِضِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیهما السلام يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا أُنْزِلُ عَلَيْكُمْ بَعْدَ هَذِهِ فَرِيضَةً قَدْ أَكْمَلْتُ لَكُمُ الْفَرَائِضَ.
•———••———••———••———••———•
🔹عمر بن اذينه از زراره و فضيل و بكير و ابن مسلم و بريد و ابى الجارود، همگى از حضرت امام محمد الباقر عليه السلام روايت كنند كه فرمودند : خداى عز و جل رسولش را به ولايت على عليه السلام امر كرد و آيه
«سرپرست شما تنها خداست و رسولش و كسانى كه ايمان آورده، نماز بپا دارند و زكاة دهند- 📖55 سوره مائده-»
را بر او نازل فرمود و ولايت اولو الامر (كار داران) را واجب ساخت، مردم ندانستند مقصود از ولايت چيست، خدا به حضرت محمد مصطفی صلّى اللَّه عليه و آله امر فرمود تا ولايت را براى آنها توضيح دهد، چنان كه نماز و زكاة و روزه و حج را توضيح داد، و چون امر به ولايت از جانب خدا به حضرت پيغمبر صلی الله علیه واله رسيد حضرتش دلتنگ شد و ترسيد مردم از دين برگردند و او را تكذيب كنند، از اين جهت دلتنگ شد و بپروردگارش مراجعه كرد، خداى عز و جل به او وحى فرستاد «اى پيغمبر آنچه از پروردگارت به تو نازل شده برسان، و اگر نكنى پيام او را نرسانيده اى، خدا تو را از گزند مردم حفظ ميكند-
📖67 سوره مائده-» او هم امر خداى- تعالى ذكره- را اعلان كرد و به امر ولايت حضرت على بن ابی طالب عليه السلام در روز غدير خم قيام نمود و مردم را براى نماز جماعت بانگ زد و فرمان داد كه حاضرين به غائبين برسانند.
عمر بن اذينه (كه از آن شش نفر روايت ميكند) گويد: همگى جز ابى الجارود گفتند: حضرت امام محمد الباقر عليه السلام فرمودند : واجبات خدا يكى پس از ديگرى نازل ميشد و امر ولايت آخرين آنها بود، كه خداى عز و جل اين آيه را نازل فرمود: «امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم- 📖3 سوره مائده-» حضرت امام محمد الباقر عليه السلام فرمودند : خداى عز و جل مي فرمايد: بعد از اين واجبى بر شما نازل نكنم، واجبات را براى شما كامل كردم.
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص: ۲۸۹
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
◻️▫️موضوع #اصل_برائت • قسمت — شصت هشتم ✅
💌 گزیده ای از روایات تبری ▫️#لقب_غصبی
☀️حضرت امام محمد الباقر علیه السلام فرمودند:
لقب 👈 امیرالمومنین 👉 فقط شایسته حضرت امیرمومنان علی بن ابی طالب علیه السلام است و خدا آن را به آن حضرت اختصاص داده است . کسی نیست که او را به این لقب بخوانند و به این امر راضی باشد مگر اینکه منکوح واقع شود اگرچه قبلا مبتلا به آن نبوده باشد .
همین مطلب مقصود خدای تعالی است از آیه شریفه :
« إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِناثاً وَ إِنْ يَدْعُونَ إِلَّا شَيْطاناً مَرِيداً »
«(مشركان) به جاى خدا، جز معبودانى مؤنث (كه نام زن بر آنها نهادهاند مانند لات و مناة وعُزّى) نمىخوانند وجز شيطان سركش وطغيانگر را نمىخوانند.»
📖 نسا 117
📚تفسیر عیاشی 276/1 ، وسائل 600/14 ، مستدرک 400/10 ، بحار 331//37 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علامه حسن زاده آملی (ره)
ماجرای احضار جن توسط علامه قاضی و سوال ایشان از اجنه
ماجرای ولایت امیر المومنین علی علیه السلام
اجنه ها دارای قبیل مختلف هستند از جمله
شیعه ((شیعیان آنها همه شیعه اثنی عشری هستندو سنی و سایر فرقه ها ندارند))
مسیحی یهودی و سایر اهل کتاب نیز می باشند
و برخی شیطانی و کافر و بدون دین
نه اینکه یَخچالِ ساید بای سایدِ خوش بَر و رو، بدون بَرفَک و جادار، بَد باشَد ها! نه، خیلی هم خوب اَست،
امّا چیزی هَست که این یَخچالِ سبزِ کوچَک با آن قَفَسههای فلزیِ راه راه و جا یَخیِ همیشه پُر از بَرفَکَش را خواستنی تَر می کُنَد !
از همان چیزی حَرف میزَنَم که در کاسه بُشقاب های قدیمی هَست امّا در ظرف هایِ لوکس و لَب طلاییِ اِمروز، نه!
همان که در تار و پودِ رومیزی هایِ قلاّب بافیِ کِرم رنگ ، یا آن مَخمَلِهای سبز و سُرخابی و یا همین تورهای سپیدِ اطلس پود، بافته شده و در رومیزیهای اَبریشم و زَربافتِ مارکدارِ بازارِ این روزها پیدایش نمیکُنی.
آن چیزی که به تلویزیون های نارنجیِ کوچکِ سیاه و سفید، رَنگِ زندگی می بَخشید و در ال ای دی های ۸۶ اینچی و اُلِدِ امروز نیست که نیست !
همانی که "کُتلت و گوجهی سرخ شده و ریحانِ تازهای" که مادر برایمان لُقمه میگرفت را به جانِمان مینِشاند، امّا بیف اِستراگانُفها و شیشلیکهای امروز را،
بعید میدانَم...
همان که هَنوز دَر لابِلای چروکهایِ پیشانی و دستهای زِبرِ مادربُزُرگ خانه دارَد؛
همان سادِگی و یِکرَنگیِ اَهالیِ مهربانِ قَدیم...
هدایت شده از شهر نوره | نوره درمانی
4_5897931129037524084.mp3
16.98M
💠 #قوانین_و_اصول_درمان
👌۴ قاعده اصلی درمان : پرهیزات ، درمان غیر خوراکی ، درمان خوراکی و دارو هست .
👈اصل درمان پرهیزات هست .
🔻زمان استفاده از داروی مفرد و ترکیبی.
🔸 سته ضروریه چیست ❓
📌اعراض نفسانی چیست و مهمترین رکن سته ضروریه هست.
✨درمان نشدن بیماری در صورت رعایت نکردن سته ضروریه و اعراض نفسانی .
🔹شش نوع غذا داریم : غذای بویایی ، چشایی ، دیداری ، گفتاری ، جذبی ، اُنسی .
👈در تجویز دارو باید مزاج فصل ، مزاج شخص بیمار ، مزاج عضو درگیر شده ، مزاج بیماری و مزاج دارو در نظر گرفته شود.
🔅دیدگاه روایت و حکما بر تجویز دارو بدون پرهیزات و تغذیه درمانی چیست .
🤔دلیل عارضه دادن دارو❓
📣 #حتما_گوش_داده_و_انتشار_دهید
+989358094099
🎤 #استاد_سید_حسین_افشار_نجفۍ
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفـرج_الساعه🍃🌺
@shahrenore
حرم
* 💞﷽💞 #بسم_رب_الحسین رمان: #از_نجف_تا_کربلا نویسنده: #رضوان_میم #قسمت_ششم بلاخره بعد از یک ع
* 💞﷽💞
#بسم_رب_الحسین
رمان: #از_نجف_تا_کربلا
نویسنده: #رضوان_میم
#قسمت_هفتم
#بخش_اول
-رضوان.رضوان جان.پاشو دیگه چقدر می خوابی تو دختر.نمی دونستم انقدر خواب الویی .پاشو یه ذره بریم پایین یه آبی به دست و صورتت بزن حالت جا بیاد.الان اتوبوس حرکت می کنه ها.
باشه ای به نرگس گفتم و خمیازه کشیدم و پاشدم.هیچکس توی اتوبوس نبود.نگاه که به ساعت انداختم دیدم ساعت 9 شبه.ای وای چقدر خوابیدم من.از پله های اتوبوس که پایین اومدم یک راست رفتم و آب زدم به صورتم.خواب از سرم پریده بود و خستگی ام حسابی در رفته بود.تازه اونجا بود که فهمیدم زینب خانم و نرگس هم پا به پای من خوابیده اند.الحمدالله هر سه تا مون تا خود صبح بیداریم دیگه.وضو گرفتم و از وضو خونه اومدم بیرون.نسیم خنکی به صورت خیسم خورد و حسابی حالم رو خوب کرد.اومدم برم سمت نماز خونه که گلی رو دیدم.تکیه داده بود به درخت و با موبایلش ور میرفت.چادرش دوباره روی شونه اش بود و موهاش ریخته بود روی پیشونیش.بسم الله گفتم و رفتم برای برداشتن قدم دوم.با لبخند رفتم سمتش و :
-سلام گلی جونم.
برای اولین بار بهم لبخند زد و گفت:
—سلام بر رضوان خانم گل
تعجب کردم که انقدر باهام خوب شده.وقتی تعجب من و چشم های گرد شده ام رو دید خندید و گفت:
-ببین من پشیمون شدم چرا اونجوری باهات حرف زدم.آخه هر چادری که دیده بودم اصلا شبیه تو نبود.می دونی چی میگم همشون خشک و خشن.
می فهمیدم چی میگفت و از اینجا بود که اشتباه خودمون رو فهمیدم.ما می خواهیم بهشون کمک کنیم اما با بعضی از رفتار هامون گاهی اوقات هم خشن و مستبد اون ها رو نه تنها از خودمون می رونیم بلکه از خدا و دین و پیامبر هم می رونیم.بایدنرم باشیم.درست مثل خود پیامبر.نرم و مهربون.که اگر این جوری نبود نمی شد پیام آور خدا.
بهش گفتم:
-خوش حالم که باهام دوست شدی.
—اره منم خوش حالم ولی این دلیل نمیشه اعتقادت رو هم زود قبول کنم ولی واقعا درمورد غنا خوب گفتی.من قبول کردم.
-خوشحالم.خیلی زیاد.
در حالی که دستم رو بردم سمت شالش و موهاش گفتم:
-حیف این موهای قشنگ تو نیست که اینجوری میزاری نامحرم ببینه؟
—وا خب موهام خوشگله می خوام نشون همه بدم دیگه!
-ببین گلی خانوم.خدا بهت می گه برای خودت ارزش قائل شو.خودت رو محترم بشمار.نگاه کن به خلقت خدا.یک مثال برات می زنم مگه ندیدی مروارید توی صدفه؟مروارید خیلی ارزشمنده و چون ارزشمنده به وسیله صدف نگه داری میشه.حالا هم نمازمون داره دیر میشه.الان هم اتوبوس حرکت می کنه.بیا بریم نماز بخونیم باقی حرف ها باشه برای توی اتوبوس.راهی نمونده تا مرز.تا پس فردا توی بغل خود امام علی هستیم.
وضو بلد نبود رفتیم و ریز به ریز یادش دادم.وقتی رفتیم توی نماز خونه نگاهی به چادر های کثیف روی چوب لباسی انداخت.قبل از اینکه چیزی بگه گفتم:
-صبر کن الان میام....
🌸 پايان قسمت هفتم پخش اول #از_نجف_تا_کربلا 🌸
امیدوارم لذت برده باشید🌷
کپی بدون اجازه و ذکر نام نویسنده مجاز نیست.
* 💞﷽💞
#بسم_رب_الحسین
رمان: #از_نجف_تا_کربلا
نویسنده: #رضوان_میم
#قسمت_هفتم
#بخش_دوم
سریع رفتم از توی کوله پشتی ام دوتا چادر گل گلی خیلی خوشگل که مامان بزرگ از مکه برام اورده بود رو در اوردم و رفتم توی نماز خونه.یکی از چادر ها رو که گل های ریز صورتی داشت گرفتم سمتش و گفتم:
-بیا خانوم خانوم ها.این چادر تمیز و نو است.برای خود خودت.عطر یاس میده.بیا بگیرش دیگه.
گلی همین طوری مات و مبهوت نگاهم میکردم.چادر رو توی دستش جا دادم و خودم هم چادرم رو عوض کردم.وقتی برگشتم و نگاهش کردم این دفعه من بودم که مات و مبهوت او شدم.چقدر چادر بهش میومد.صورتش شده بود یک گوله نور.نتونستم جلوی اشک هامو بگیرم و همون جا نشستم رو زمین و گریه کردم.دستش رو گذاشت رو شونه ام گفت:
رضوان.رضوان چی شدی؟مگه من چی کار کردم.بد شدم؟
—نه عزیزم چه بدی.خیلی خوشگل شدی.
مکثی کردم و ادامه دادم:
—حتی خوشگل تر از قبل.
هیچی نگفت و همین جوری نگاهم کرد.بلند شدم و قامت بستم.او هم کنار من.بلند بلند نمازم را خواندم.بعد از نماز دستش را گرفتم و فشار دادم:
-حاج خانوم تقبل الله.
خندید و گفت:
—اتوبوس رفت ها بدو بریم.
سریع آماده شدیم و از نمازخونه بیرون رفتیم.سریع تر راه رفتیم تا به اتوبوس برسیم.ناگهان چادرم پیچید توی پاهام و خوردم زمین.دست هام رو حائل زمین کردم تا با صورت نخورم.گلی جیغ کوتاهی کشید و دست هایم رو گرفت و بلندم کرد.از پله های اتوبوس بالا رفتیم و روی صندلی هامون نشستیم.تازه فهمیدم کف دستم خون اومده و دست گلی هم خونی شده.سریع از توی کوله پشتی اش دستمالی در اورد و گذاشت رو دست های زخمی ام.بهم گفت:
- میگم چادر دست و پاگیره می گی نه.
لبخندی زدم و گفتم:
-آره چادر دست و پام رو میگیره تا نرم سمت گناه.
—مگه حجاب فقط چادره؟
-تو قبول داری حضرت زهرا بهترین بانوی عالم هستند؟
—خب آره.
-چادر حجاب حضرت زهراست پس بهترین حجابه منم همیشه بهترین هارو دوست دارم.
—درسته.ولی سخته.گرمه و کلی چیز های دیگه.
-می دونی الماس چه جوری تشکیل میشه؟ببین الماس اول یک چیز سیاه و بی ارزش بوده.اما بر اساس یک سری فشار ها و گرما و ترکیب ها از اون چیز بی ارزش میشه الماس.ببین الماس از اول الماس نبوده یه چیز هایی رو تحمل کرده که شده الماس.
—هنوز کلی سوال دارم ازت رضوان.انگار تو یک آبی و من دارم از تو سیراب میشم.ولی الان خستم.خیلی خسته.بزار برای بعد.
دستمال رو از دستش می گیرم و پا میشم.لبخند میزنم میگم:
-بخواب عزیزم.شب بخیر.
—رضوان رضوان چادرت خاکی شده ها.
-عیب نداره بزار مثل چادر مادرم بشه.
—مگه چادر مادرت چه جوری بوده؟
-جوری نبوده.هولش دادن خورده زمین.چادرش خاکی شده.
امروز با بغض نوشتم:
حجاب همان چادری بود که پشت در خانه سوخت،ولی از سر فاطمه نیوفتاد...
🌸 پايان قسمت هفتم پخش دوم #از_نجف_تا_کربلا 🌸
امیدوارم لذت برده باشید🌷
کپی بدون اجازه و ذکر نام نویسنده مجاز نیست.
May 11
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
◻️▫️موضوع #درباره_عايشه سلقلقیه • قسمت — پنجاه - پنجم✔️
#عایشه_سلقلقیه_توبه_نکرده_است
📣آیا عایشه سلقلقیه توبه کرد؟
🔻همانگونه که حضرت پیامبر اکرم محمد مصطفی صلی الله علیه وآله فرمودند:
«خداوند هیچ فریضه ای را جز به محبت علی بن ابی طالب علیه السلام نمیپذیرد."(٣)
🔻و همچنین حضرت رسول الله محمد مصطفی صلی الله علیه واله فرمودند:
«سوگند به آنکه مرا به حق برانگیخته است! خداوند هیچ کار نیکی از بنده ای نمیپذیرد تا از محبت علی بن ابی طالب علیه السلام از او سوال کند !"(۴)
📚 ۳. بحرالمناقب ابن حسنویه، ص ۱۲۵ به نقل از: شرح احقاق الحق، ج۴، ص ۹۴و ج .۶ ص ۱۰۴؛
الوسیله الموصلی، ص ۱۶۲ به نقل از: شرح احقاق الحق، ج ۲۲، ص ۳۵۴؛
مناقب ابن شهرآشوب، ج ۲، ص ۷۵؛ بحارالانوار، ج ۳۹، ص ۹۹؛
الصراط المستقیم، ج ۱، ص۱۹۸؛
الروضه ابن شاذان، ص ۱۷۹.
۴. مناقب ابن شهرآشوب، ج ۲، ص ۵؛ الامالی شیخ طوسی، ص ۱۰۶؛
الفضائل ابن شاذان، ص ۶؛
بحارالانوار ج ۱۶، ص ۳۱۸؛
بشارة المصطفی، ص ۷۸؛
الدر النظيم ابن حاتم ص١٠٧ کشف الغمة، ج ۲، ص ۶
کشف الیقین علامه حلی، ص ۴۶۴؛
غایة المرام، ج ۱، ص ۲۵۱
🔻 تقسیم برابر ثروت و باج ندادن به اشراف، در حکومت عدل علوی علیهالسلام
✍ راوی نقل میکند که گروهى از شيعيان، نزد امام على (عليه السلام) رفتند و گفتند: اى اميرمومنان! كاش اين اموال را ميان اشراف و بزرگان تقسيم كنى و آنان را بر ما (طبقه متوسط) برترى دهى تا هنگامى كه كارها سامان يابد. آن گاه به بهترين خصلت هايى كه خداوند تو را بدان عادت داد، بازگردى؛ يعنى تقسيم برابر و عدالت در ميان شهروندان.
🔸 اميرمؤمنان (عليه السلام) فرمودند:
«واى بر شما! مرا وا مى داريد كه پيروزى را با ستم و جور بر مسلمانانى كه بر آنها حكومت يافتم، طلب كنم؟! نه؛ به خدا سوگند، چنين نخواهد شد تا روزگار باقى است و تا زمانى كه در آسمان، ستاره ببينم. به خدا سوگند، اگر اينها ثروت هاى شخصى ام بود، به برابرى ميان آنها رفتار مى كردم، چه رسد كه اينها اموال خودشان است.»
📓کتاب الكافی جلد 4 صفحه 31 شماره ۳
🏷 lib.eshia.ir/11005/4/31
#حکومت_علوی
✴️ سه شنبه 👈20 دی 👈 جدی 1401
👈17 جمادی الثانی 1444👈10 ژانویه 2023
🕌مناسبت های دینی و اسلامی.
❇️احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅خواستگاری عقد و کل امور ازدواجی.
✅ختنه کودک.
✅خرید رفتن.
✅فروش اجناس.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅انعقاد قرار دادهای تجاری.
✅دیدار روسا و دوستان.
✅درختکاری.
✅و شراکت و امور شراکتی خوب است.
👶نوزاد امروز مبارک و خوشبخت خواهد شد.
🤕بیمار امروز خوب شود. ان شاءالله.
📛مسافرت بی نتیجه است و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد.
💑مباشرت امشب :مباشرت و عروسی کراهت دارد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج اسد و از نظر نجومی مناسب برای امور زیر است:
✳️خواستگاری عقد عروسی و ازدواج.
✳️جابجایی و نقل و انتقال.
✳️بردن جهاز عروس.
✳️خرید خانه و ملک.
✳️رفتن به خانه نو.
✳️ورود به شهر جدید.
✳️فصد و خون دادن.
✳️عهد و پیمان گرفتن از رقیب.
✳️خرید احشام و حیوانات.
✳️شروع به کار و شغل.
✳️آغاز درمان و جراحی.
✳️کندن چاه و جوی.
✳️کتابت ادعیه و حرز و استفاده از آن.
✳️و ارسال کالاهای تجاری نیک است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) ، میانه است.
💉💉حجامت.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت موجب صحت بدن می شود.
✂️ناخن گرفتن.
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد.
👕👚دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید.( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد.)
✅ وقت استخاره:
در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
😴😴تعبیر خواب:
تعبیر خوابی که شب چهار شنبه دیده شود طبق ایه ی 18 سوره مبارکه" کهف" است.
و تحسبهم ایقاظا و هم رقود...
و مفهومش این است که کسی دوست یا دشمن خواب بیننده به وی برسد. و شما مطلب خود را قیاس کنید.
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه.
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد.
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸زندگیتون مهدوی🌸
هدایت شده از سلامتکده مشکات | ارگانیک
✅یه طرح جذاب اشتغالزایی 💥
👌تو هر شهری هستید میتونید شعبه ای از فروشگاه های مجموعه ما باشید 😊
✅اگر مغازه دارید یا دنبال یک شغل خونگی پردرآمد هستین و یا کانال و گروه دارید، یا اصلا ندارید کانال بزنید، گروه بزنید...
👈محصولات کانال ما رو تو کانالتون با ۲۰/۳۰ درصد افزایش قیمت بزارید مشتری پیدا کنید و بعد از گرفتن سفارش بفرستید به واحد فروش ما
و حدود یک هفته بعد از فاکتور و واریز، محصول رو دریافت کنید و به مشتریتون تحویل بدید😊
توجه👈 در صورت تمایل شما مجموعه ما مستقیما محصولات را با نام و برند شما برای مشتریاتون ارسال می کنه✅️
👌حتی بدون سرمایه هم میتونید درآمد داشته باشید ❤️
♨️❌قیمتهای همکاریمون عااالیه♨️❌
👈اطلاع از قیمت های همکاری :
@meshkat120
سلامتکده مشکات قم👇
@meshkatqom
فروشگاه بزرگ شهر نوره👇
@shahrenore
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️#سلام_صبحگاهی🚩
هر روز را با سلام بر شما آغاز میکنیم!
سلام بر شما ... که صاحباختیار مایی!
پر است قبرستان هایمان
از کسانی که
رفتند
بدون اینکه حتی یکبار
شما را دیده باشند
علت بودنشان را...
ترسم چو بازگردی از دست رفته باشم
اَلسَّلامُعَلَیکَ اَیُّهَا الوَلیُّ النّاصِح
...
🟡 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🟡
◽️#درس_های_کافی
قسمت 🔖 نود-هشتم✔️
دوران غیبت قسمت یکم✔️
💭(خیلی زیبا و پر نکته)
♦♦➖➖➖➖♦♦
👥مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْكُوفِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّيْرَفِيِّ عَنْ صَالِحِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ يَمَانٍ التَّمَّارِ 👥
قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام جُلُوساً فَقَالَ لَنَا إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ فِيهَا بِدِينِهِ كَالْخَارِطِ لِلْقَتَادِ ثُمَّ قَالَ هَكَذَا بِيَدِهِ فَأَيُّكُمْ يُمْسِكُ شَوْكَ الْقَتَادِ بِيَدِهِ ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِيّاً ثُمَّ قَالَ إِنَ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَ لْيَتَمَسَّكْ بِدِينِه.
•———••———••———••———••———•
▫️يمان تمار گويد: خدمت حضرت امام جعفر الصادق عليه السلام نشسته بوديم، به ما فرمودند : همانا صاحب الامر را غيبتى است، هر كه در آن زمان دينش را نگه دارد مانند كسى است كه درخت خار قتاد را با دست بتراشد سپس فرمود:- اين چنين و با اشاره دست مجسم فرمود- كداميك از شما ميتواند خار آن درخت را به دستش نگهدارد، سپس لختى سر به زير انداخت و باز فرمود: همانا صاحب الامر را غيبتى است، هر بنده ای بايد از خدا پروا كند، و به دين خود بچسبد.
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص: ۳۳۶
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
◻️▫️موضوع #اصل_برائت • قسمت — شصت نهم ✅
💌 گزیده ای از روایات تبری ▫️#ظلمت_تاریخ
☀️حضرت امام جعفرالصادق علیه السلام فرمودند : مقصود از آیه شریفه :
«وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا » ¹
«سوگند به شب چو پرده بر آن پوشد. »
پیشوایان جائر هستند که خلافت را غصب نموده ، با جور و ستم دین حضرت پیامبر خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله را تیره و تار کرده و پوشاندند .²
در روایت دیگر از حضرت امام جعفر الصادق علیه السلام در بیان همین آیه نام ابوبکر زندیق و عمر بن زنا به کنایه آمده . ³
کلام حضرت امام محمد الباقر علیه السلام در آیه :
«وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى » ⁴
«سوگند به شب چون پرده افكند .»
نیز مفید همین مطلب است .
📖الشمس« 4 »
📚تفسیر قمی 424/2 ، کافی 50/8 ، تاویل الایات 778 ، مناقب283/1 ، بحار 70/24_ 73 .
بحار 72/24 .
📖 اللیل « 1 »
تفسیر قومی 425/2 ، بحار 71/24_ 72 و 205/27 ، نورالثقلین 588/5 .