eitaa logo
هجرت | مامان دکتر |موحد
22هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
306 ویدیو
22 فایل
مادرانگی هایم… (پزشکی، تربیتی) 🖊️هـجرتــــــــ / مادر-پزشک / #مامان_پنج_فرشته @movahed_8 تصرف در متن‌ها و نشر بدون منبع (لینک) فاقد رضایت شرعی و اخلاقی (در راستای رعایت سنت اسلامی امانت داری+حفظ حق‌الناس💕) تبلیغ https://eitaa.com/hejrat_tabligh
مشاهده در ایتا
دانلود
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ -------- بعضی شب‌ها ما یه آیینی اجرا میکنیم تو خونه قبل خواب همه میشینیم دور هم؛ چند دقیقه ای رو باهم تو این زمان کوتاه هر نفر باید مثلا سه یا پنج تا از خوشی ها و شادی های اون روزش رو بگه سه چیز که خوشحالش کرده و براش شیرین بوده. در کنار لذت شنیدن حرفهای بقیه، خیلی فایده هم داره از گشتن تو خاطرات و پیداکردن خوشی ها و یاد گرفتن اینکه چقدر چیزهای کوچکی وجوددارن که باهاشون شادیم () تا ایجاد یه محفل کوتاه اما گرم خانوادگی و گفتگوی افراد و شناخت اعضای خانواده ها و روحیات شون و اینکه چی خوشحالشون میکنه و افزایش و دایره لغات و توانایی و... خیلی از خانواده ها اینو دارن اما من بخش دیگه ای هم بهش اضافه کردم: گفتن خاطرات تلخ و اذیت کننده روز! مگه همیشه شادی و خوشی ه؟ کی گفته که باید همیشه قه قه خندید؟ یه وقتهایی چیزای ای پیش میاد. یه وقتایی از خشم سرخ میشیم، از غصه چروک میشیم، از ناراحتی آویزون میشیم. ، بیهوده ترین کاره اصل مسئله رو از بین نمی‌بره. فقط حس مارو میکنه ما باید بتونیم مون رو بشناسیم و بپذیریم اما بله، اسیر اونها نشیم... نهایتا، اگررر میشه و دست ماست، تلاش کنیم برای از بین بردن اونها خلاصه که ما در کنار پنج شادی روز، سه ناراحتی روز مون رو هم بیان میکنیم دوست دارم بچه‌ هام یاد بگیرن حس های منفی شون رو بشناسن و بتونن بیان کنن بدونن دقیقا از چی ناراحت میشن دقیقا چه موقعیت هایی است براشون و دقیقا تو اون شرایط، چه حسی رو میکنن دوست ندارم بچه هام فکر کنن حق ندارن باشن، حق ندارن بشن. فک نکنن همیشه باید و شاد باشن دوست دارم بدونن زندگی بالا داره، پایین داره. شادی داره، داره. یه روز با توئه یه روز علیه تو دنیا قرار نیست بر مدار خواستن های تو بچرخه، همیشه به تو سرویس بده، همیشه برات همه چیزو مهیا کنه این تویی که باید پرتلاش باشی، با هدف باشی، پر از معنا باشی، محکم باشی، ثابت باشی با همه اهداف و ارزش هات پی‌نوشت : ۱- تو این گفتگوها میشه یه حرفهایی رو به همسر هم زد. خیلی غیرمستقیم و نرم😏مثلا یه شب شوهر من به عنوان یکی از دو ناراحتی روزش فرمود: کم بودن گوشت خورشت😭 😒😑😑 ولی از شوخی گذشته، میشه به اطرافیان بفهمونیم که از چه رفتارهاییشون فهم محبت یا توجه میکنیم. و چه رفتارهاییشون برای ما تلخه. البته میشه خیلی مستقیم تر هم صحبت کرد ۲-تزئین کیک کار خودمونه😊 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ -------- امشب که نرجس خاتون درد شکفتن دارد و سحر نور مولودش کائنات را می‌شکافد، کاش *درد مخاض دنیا* هم به سر آید و سحر نور پاشیده شود به سرتاسر این نقاشی غم گرفته دنیا کاش فردا همان روزی باشد که إنَّهُم یَرَونه بَعیداً و نَراهُ قریباً ! همان روزی که حتی مؤمنین میگویند: فکر نمیکردیم انقدر زود اتفاق بیفتد! همان روزی که بین رُکن و مقام می ایستد و به تمام عالَم ندا می دهد: ألا یا أهلَ العالَم أنا الصَّمصام المُنتَقم! ألا یا أهلَ العالَم إنَّ جَدّیَ الحُسین، قَتَلوه عَطشاناً .............. اصلاً آقا گویی کعبه را برای شما خلوت کرده اند! به حق حضرت مادر *بیا* ..... پی‌نوشت : و قال: شیعَتُنا أَصبَرُ مِنّا لِأَنّا نَصبِر وَ نَحنُ نَعلَم وَ هُمْ یَصبِرون وَ هُم لا یَعلَمون😞 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
-------------***----------- سه سال پیش، همین روز و شب‌ها بود که رسیده بودم سامرا و کنار سرداب جاخوش کرده بودم. نه این‌که روبه‌راه باشم و زیارت‌های حضرت را پشت سر هم رج بزنم؛ نه. خسته از همه چیز، فقط جایی پیدا کرده بودم که حال و هوایش، حال و هوایم را عوض کند. کتاب دعای عربی را هم ـ که عراقی‌ها کنار سرداب گذاشته بودند ـ فقط برای این برداشتم که مقدمه‌اش را بخوانم و به عربی‌بلدبودنم بنازم. مقدمه، کلیاتی درباره امام زمان و نواب خاصش بود اما ناگهان مطلب جدیدی رو کرد: تاریخ وفات علی‌بن‌محمد سمری ـ که آخرین نائب خاص حضرت بود ـ پانزدهم شعبان بوده! نمی‌دانستم؛ اما آن موقع بود که تازه فهمیدم *چرا نیمه‌ی شعبان‌ها این‌قدر سنگین است و دل آدم به شادی راضی نمی‌شود.* درست است که نیمه شعبانِ سال دویست و پنجاه و پنج، روز عید و میلاد حضرت ولی‌عصر بوده اما دقیقا هفتادوچهارسال بعد در همان روز، دوران غیبت صغری به پایان رسیده و عزای عالَم و آدم شروع شده. همانجا کنار سرداب، یاد این متن پایینی افتادم و فهمیدم که در واقع روضه نیمه‌ی شعبان را نوشته‌ام؛ همان وقتی که از علی‌بن‌محمد سمری پرسیدند «جانشین‌ت کیست» و او همین‌طور که داشت جان می‌داد، گفت: «لله امرٌ هو بالغه»... امروز هم وقتی خورشید غروب کند، دقیقا هزار و صد و دوازده سال است که از نیمه شعبانِ سال سیصد و بیست و نُه گذشته و صدای علی‌بن‌محمد سمری هنوز دارد توی تاریخ می‌پیچد و همین‌طور که دارد جان می‌دهد، جواب ناله‌های بشر و عنادها و انکارها یا سستی‌ها و مستی‌هایش را می‌دهد: لله امرٌ هو بالغه... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ توقیع را جلوی چشمانش گرفته بود و زمان مرگ خودش را از روی دست‌خطِ حضرت می‌خواند: «بسم الله الرحمن الرحیم. ای علی‌بن‌محمّد سَمُری! خداوند در وفات تو به برادرانت اجر دهد. تو شش روز دیگر خواهی مُرد. پس کارهایت را جمع کن و به هیچ‌کس برای جانشینی‌ت وصیت نکن که غیبت دوم واقع شده است ...» شیعیان مشغول رونویسی از توقیع شدند و بعد از استنساخ، عرض ادبی کردند و رفتند. [رفتند؟ همین؟ خاک بر سرشان نریختند؟ ضجه نزدند؟ التماس نکردند؟ رفتند؟] شش روز بعد، به خانه‌ی سَمُری برگشتند و آخرین نائب خاصّ حضرت را دیدند که دارد جان می‌دهد. انگار تازه باورشان شده بود که بدبختی به سراغ‌شان آمده. هفته‌ی قبل خودشان رونویسی کرده بودند که «به هیچ کس برای جانشینی‌ت وصیت نکن» ولی دوباره پرسیدند: ـ بعد از تو جانشین‌ت کیست؟ آنجا بود که فهمیدند دیگر دورانِ سوال‌های بی‌پاسخ فرارسیده. چون با این‌که سَمُری خیلی سخت به حرف آمد، اما آخرین پرسش از بهترین پاسخ‌دهنده، عملاً بی‌جواب ماند: + *لله أمرٌ هو بالغه* ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حالا درست است که بدون شما خوشیم و نبودن‌تان مشکل حادّی برای روزمرّگی‌های‌مان درست نمی‌کند؛ اما بالاخره ادای ناراحت‌ها را که باید دربیاوریم! اصلاً چرا ما برای غیبت، مجلس نمی‌گیریم و روضه نمی‌خوانیم؟! مگر به ما یاد نداده‌اند که در ندبه بگوییم: «هل من معین فاُطیل معه العویل و البکاء» ؟ پس چرا به همدیگر کمک نمی‌کنیم برای گریه‌ی دسته‌جمعی بخاطر نبودن‌تان؟ مگر مصیبت فقط همان لحظه‌ای بود که حسین با تن چاک‌چاک، صورتش را روی خاک گرم کربلا گذاشت؟! مگر یکی از بزرگترین بدبختی‌های ما همان لحظه‌ای نیست که آخرین نائب خاصّ گفت «لله أمرٌ هو بالغه» و چشم‌هایش را روی‌هم گذاشت؟ چرا شاعری نمی‌آید این مصرع معروفِ پایینی را با ابیات دیگری از جنس روضه‌های غیبت ادامه دهد؟ اگر شعرش جور بشود، شاید بتوانیم کسی را پیدا کنیم که نفَسش مثل نفَس مرحوم «کوثری» باشد و گوشه‌ی حسینیه‌ی جماران بایستد و با حال نزار، دقایق آخرِ علی بن محمّد سَمُری را برای‌مان تعریف کند. همان دقایقی را یادآوری کند که «باب الله الذی منه یؤتی» بسته شد و ما بی‌چاره و بیچاره شدیم و بخواند: آااااااه از آااان لحظه‌ای ... @msnote 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ --------- درد شکفتن امروز دچار انتظار شدیم! از همان انتظارهای مضطرب شیرین😊👶 برای یکی از نزدیکان عزیز که وقتش رسیده بود بارش را زمین بگذارد... دردها از وسط صبح و ظهر شروع شد رفتند بیمارستان، ما در خانه منتظر. قرآن ها را برداشتم دادم دست همه گفتم انشقاق بخوانیم خودم شروع کردم بار اول خواندم بار دوم اما.... انگار تازه این سوره را کشف کرده ام! انگار اولین بار بود که این آیه ها را میبینم!! احساس کردم این سوره برای ما زنان مادر نازل شده! انگار دقیقاً دارد، با استعاره، درباره رویداد باعظمت زایمان حرف میزند! و رنج تولد نوزاد را تشریح میکند: وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ وَأَلْقَتْ مَا فِيهَا و تَخَلَّتْ وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَ حُقَّتْ . هنگامی که زمین کشیده میشود، و آنچه در درونش است را بیرون می اندازد و خالی میشود! و در این امر، اطاعت پروردگار خود را کرده و این است که کند! و آنگاه… این آیه عجیب این آیه عظیم، شیرین ترین و دلپذیرترین نتیجه این رنج : يَآ أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ مخلوق من ای زن! رنج میبری و من از رنج تو آگاهم! رنج هایت در راه رسیدن به من است و بدان که در انتها، به ملاقات من خواهی رسید! 😭😭😭 با چشمهای تار از اشک، نفسم حبس شد! انگار که برای اولین بار خون به قلب من رسیده باشد، قلبم تپیدن گرفت! لحظاتی انگار بین من و خدا خلوتی شده باشد؛ منِ زن و خدای ربّ ! بی هیچ پرده ای... و گویی لحظه ای به جای خون، نور در وجودم گسترده شد . سپس آیه معطر بعد، نیلوفرانه به شاهرگ های قلبم پیچید: فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيراً انگار خدا در گوشم گفت: بانو زائو! بلند شو و زندگی از سر بگیر که حساب‌ت سبُک شد! آمرزیدم تو را به سبب دردهایی که برای تولد خلیفه من در زمین متحمل شدی به سبب رنجی که آگاهانه انتخابش کردی و عاشقانه در آغوشش گرفتی! به خاطر آسایشی که از خود گرفتی تا بار دیگر انسانی از بهشت به زمین کند برای ادای پیمانی که با من در اَلَست ازلی بست… . . . سوره که تمام شد و قلبم که کمی آرام گرفت، به مادرم گفتم: یقین دارم بچه بدنیاآمده!😊 زنگ بزنیم و احوال بپرسیم. زنگ زدیم و بچه درست در همان دقایق به دنیا آمده بود! گویی تشعشع لحظه ملکوتی زایمان ، مرا از راه دور فراگرفته بود و همان بود که دلم این چنین صدای خدا را میشنید… . . 🖋هـجرتــــــــــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ -------- کلاس نرفتم. توفیق نشستن منظم و درست حسابی پای و گوش دادن صوت هم نداشتم. پای منبر نشستن خوبه ها. اما خب هی دنبال "چیز جدید" یادگرفتن بودن خوب نیست! همونایی که بلدیم رو عمل کنیم، خدا چیزایی که نمیدونیم رو بهمون می‌فهممونه (اتفاقا علما و اساتید بزرگ اخلاق هم همین چیزای معمولی رو میگن. یادآوری همین اصولی که همه بلدیم؛ اما عمل یُخ!) بگذریم میخوام بگم الان یه چیز کارشناسی خفن نمیخوام بگم اما تو این زندگی، یه چیزو تو رفتار با دریافتم: . اینکه *بفهمم و یادم باشه* که موضوع زندگی "من"، "همسر من و رفتارهاش" نیست! زندگی من "درباره خود من"ه! این منم که دارم در "زمین ویژه خودم" زندگی میکنم حالا تو این بازی افراد دیگه ای هم حضور دارن، اما مسئله منم! ! تا کی میخوام اسیر واکنش های طرف مقابل باشم؟ اسیر مقابله؟ اون اینو گفت منم اینو جوابش دادم😒 اون این کاری کرد منم اینطوری کردم😤 بسه! زندگی من راجع به من ه! نه دیگران! زندگی هرکس درباره خودشه! خودش! تنها! هرکسی هم خودش خوب میدونه چکاره ست! إنّ الانسان علی نَفسه بصیرة هرچقدرم بخواد توجیه بیاره و ببافه! و لو القي معاذیره! . مسئله اینه که من در روزمره م، یادم میره که مهم ترین ، است (و خدای من!) بالاخره ما اعتقاد داریم که این زندگیِ چندده ساله دنیا، تمام زندگی ما نیست دیگه؟ یه چیزی پشت این زندگی هست؟ از تمام اتفاق های زندگی من، قراره یه چیزی برای من دربیاد؟ منم که باید به یه جایی برسم؟ به یه رشدی کمالی چیزی؟ منم که باید یه روزی پاسخ بدم؟ تنها؟ در برابر معبود یکتا؟ . خدا اگر ه، من هم میشم ** پس جز اینه که در هر رفتار و گفتار و پندارم باید * و بهترین* رو انتخاب کنم؟ جز اینه که موضوع، *"منم و انتخاب های من"* ؟؟ نه شوهر و بچه و همکار و همسایه و انتخاب هاشون؟! اونا موضوع زندگی خودشونن! رفتار اونها مال خودشونه! مال بازی خودشون. من آیا در مواجهه با اونها، *بهترینِ خودم* هستم یا نه؟؟ 😌 پی‌نوشت ۱- برای تلنگر خودم نوشتم.ضعف دارم توش ۲- قطعاً منظور مورد ظلم واقع شدن نیست! اما آیا با مقابله به مثل و رفتارهای نسنجیده و کریه (در عالم معنا) درست میشه؟؟ هرگز!ضمن اینکه اون ظالم، همسر اوست. آیا وظیفه ای در قبالش نداره جز شاخ زدن و "نشونش میدم"؟ و آیا اصلاح حقیقی افراد جز با صبر و و انجام میشه؟ ۳- همسرداری مرد و زن نداره. اخلاق و کمال و رشد زن و مرد نداره. زندگی راجع به من ه و من، زن و مرد نداره! و اصلاً مگر کم عارف و عالم برزرگ داشتیم که به سبب صبری که بر بداخلاقی زنشون کردن به کرامات رسیدن؟ از عرفا داشتیم که به خاطر صبر و عطوفتی که دربرابر کتک خوردن از همسرشون (😰) داشتن، بهشون چشم برزخی عطا شده. يعنی فک کن تا دم در خونه با چه عزت و جلالی میومدن با احترام از طرف کلی از شاگردان، تو خونه که پا میذاشتن از زنشون کتک میخوردن! 😢اما انقققدر که اسلام بر رعایت حقوق زن در خانه و بالاتر از گل به او نگفتن تاکید داره، بزرگان دین بسیار اهل رعایت همسر در خانه بودن و بسیاری از کرامات شون رو از همینجا گرفتن! حالا البته باز نگم خب پس مرد موظفه رعایت کنه، اخلاق اسلامی اینو میگه! قرارشد من *به خودم فکر کنم* ؛ فارغ از دیگران. چه زن خانه ام چه مرد خانه چه دختر/پسر خانه. این بستر، بستر تربیت منه، بستر رشد من. ۴- بحث ارتباطی با امر به معروف و نهی از منکر نداره. یا مثلا آیه مبارکه «قوا انفسکم و اهلیکم». منظور مشخصه. رهاشدن از اسارت واکنش! ۵- همسر من هرکی هست و هرجور هست، *من کی هستم و چه جورم؟ موضوع اینه!* 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ -------- 👆لباسِ ، 😊 چه مزه ای داشت که قدیم‌ترها هر بچه‌ای چند دست لباس مامان دوز یا مادربزرگ دوز داشت؛ موندنِ ابدی *بوی عشق تو تاروپود اون لباسها...* 👕 الان خب درصدی از خانمها شاغلن. اما چه خوبه خانم‌های کدبانوی ، بلد باشن. مخصوصاً تو این گرونی‌ها واقعاً کمک بزرگی به است. آخه کاری هم نداره لباس بچه؛ حداقل توخونه‌ای هاش. دیگه ضایع تر از این لباسایی که من دوختم که نمیشه😅 یاد نوانخانه ی میفتم خودم😁 چقدم کِیف داره این خلق اثر😆 👖 نکاتی راجع به بگم؟ (خوب شد من نشدم و الا مدام رو منبر بودم😅) 💟 لباس بچه باید تمیز باشه. و مادر و پدر حساسیت به تمیزی لباس رو "نشون بدن"(منظور وسواس نیست). چرا؟ چون این گرایش به تمیزی و در بچه نهادینه میشه. در کودکی: لباست کثیف شد نازدونه؟ سریع دربیار بشوریمش😘💦 در جوانی: گناهی ازت سر زد عزیزم؟ سریع بشورش و جبران کن! 🌈 تمایل به تمیزی لباس و بدن در کودکی، زمینه‌ساز تمایل به و توبه کنندگی و جبران اشتباهات در آینده ست. نکته ۱: منظور این نیست که بچه رو طوری محدود کنیم که لباسش کثیف نشه. نه. بچه شو میکنه، ماکارونیشو با دست میخوره، شو میکنه؛ اما تمام که شد، باید تمیز بشه. بدونه که ناپاکی باید فوراً رفع بشه. "حالا بعداً" نداریم. نکته ۲: از نظر من پوشیدن لباس کهنه یا ارث خواهربرادرها اگر *تمیز باشه* و *پاره نباشه* اشکالی نداره. به شرط اینکه از نباشه، از هم نباشه. 💟 لباس بچه باید ساده باشه. *بچه تابلوی تبلیغاتی نیست* که هرچیزی رو لباسش نوشته شده باشه! شأن بچه‌ها رو حفظ کنیم. بعضی تصاویر روی لباس‌ها نیستند. اینها در ذهن بچه حک میشه، ذائقه‌سازی میشه. 💟 لباس بچه نباید تنگ یا گشاد باشه. درواقع لباس بچه نباید حواس و توجه بچه رو به *بدن خودش* جلب کنه. چون ممکنه زمینه‌ساز در نوجوانی بشه. اگر تنگ باشه، تماس لباس با بدن و اگر گشاد باشه، تماس بدن با بدن این زمینه رو ایجاد میکنه. کارشناسان تربیت دینی به طور ویژه تأکید دارن که ران پای بچه‌ها پوشیده باشه (یعنی حتی در خانه، دامن بدون شلوارک یا ساق شلواری برای دختران یا شورت کوتاه برای پسران پوشیده نشه) 💟 لباس بچه‌ها، حد معقولی از پوشیدگی رو داشته باشه؛ چه دختر چه پسر. لوح وجود انسان از بچگی نقش میپذیره. از این سن در بچه‌ها نهادینه میشه. رو به بچه‌ها *تحمیل* نکنیم. رو برای این فرشته‌های معصوم سخت و طاقت‌فرسا جلوه ندیم. حیاء در دین ما خیلی مهمه. چه در زمینه پوشش چه در رفتارها لا دینَ لمَن لا حیاء لَه... 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ ------ امروزه خیلی از افراد یه مشکلی در مورد معده شون دارن! و به نظرمیاد بیشتر بخاطر سبک زندگی و تغذیه ماست خیلی مختصر راجع به () میگم براتون: ازنظر طب سنتی و نوین، هردو، رفلاکس بخاطر شُل شدن دریچه معده به مری هست. طب سنتی میگه از رطوبته و طب نوین هم نشون داده در و مایع میان بافتی دریچه (همون رطوبت طب سنتی) زیاد شده! هردو هم اولین توصیه شون ه. گاهی رفلاکس به جز خودشو با های تک مزمن، خلط پشت حلق و تو بچه‌ها با وزن نگرفتن، بدعنقی، بی اشتهایی، بدخوابی نشون میده. و البته که هر گردی گردو نیست😊 🚫چی رفلاکس رو بدتر میکنه؟ خوردن سالاد (مخصوصاً شیرازی) و ماست "با غذا" (به عنوان میان وعده و با مصلح بخورید. حذف نکنید) مداومت بر خوردن آب یخ مخصوصاً نیمه شب و ناشتا هرگونه نوشیدنی با غذا یا تا یک ساعت بعد غذا مخصوصاً دوغ پیاز و سیر خام افراط در قهوه و شکلات چای پررنگ؛ مخصوصاً مانده (چای فقط نیم ساعت اول بعد دم کشیدن مفیده) نوشیدنی گازدار خوابیدن با شکم پر پرخوری غذاهای خمیری مثل ماکارونی، لازانیا، آش رشته، پیتزا، الویه، ترید(تلیت) ها و نان فطیر بسیار مضر معده ان انواع سس و کنسرو افراط در شیرینیجات خصوصاً انواع کیک ✔ چی معده رو تقویت میکنه و رفلاکس رو بهبود میده؟ از مهم ترین عوامل ، خوب جویدن غذا ست👌حداقل سی بار پرهیز از پرخوری و درهم خوری و برهم خوری رو بازم میگم چون خیلی مهمه بادام، مویز، کرفس عالی ان سبزی نعناع، ریحان و جعفری(چندشاخه) و زیتون "به همراه غذا" مقوی معده ان میوه بِه و سیب بسیار با معده رفیقن و تقویتش میکنن گوشت های لطیف کباب شده آب عسل و جُلّاب 🎯برای تسکین سوزش و درمان رفلاکس چه کنیم؟ دو سه تکه از میوه به داخل مربای به که شیره ش رو با یه ذره گلاب شستیم و گرفتیم. عالی حتی برای شیرخواران👌 رب انار شیرین ۱ ق م بعد غذا جوارش آمله که ترکیب میوه آمله و گلاب و عسل هست جوشانده ۱ ق چ زنیان بعد غذا هم مفیده همینطور ۱ ق چ بارهنگ در یک لیوان آب جوش دمنوش بِه دمنوش بابونه، بادرنجبویه، نعناع و رازیانه سوزش رو تسکین میده و البته پاکسازی معده هم خیلی مهمه (مراجعه به متخصص طب سنتی) 🎈توجه: ۱- علائم خطر: سن بالا، مدت ابتلای زیاد، استفراغ، کاهش وزن، مدفوع قیری رنگ، رنگ پریدگی و کم خونی ۲-داروهای طب نوین برای کاهش ترشح اسید یا خنثی کردن اسید هستن.قدم اول باز اصلاح نحوه غذاخوردنه ۳- ضعف هضم و زخم گوارشی یه مبحث جداست. بعداً ان‌شاءالله ۴-برای درمان بایدبه اوضاع مادر هم توجه کرد 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ --------- -: سخت نیست؟! رو میگن؛ (چه با دیدن همین ۳تا، چه وقتی میگم حداقل ۵تا میخوام.) 👶👦👧👦🧒 چرا کسی با ناراحتی و از من نمیپرسه: درس خوندی برا سخت نبود؟ خوندی سخت نبود‌؟! اونهمه کشیک شب، اونهمه دوندگی، اونهمه بی‌خوابی و گرسنگی، اونهمه استرس و فشار، اونهمه دوری از خانواده و نداشتن تعطیلات و تفریح در اوج جوانی... 🎯 نمیپرسن چون نتیجه‌ش رو میدونن! و اون نتیجه، در منطق ما، مهم‌ه! 🎳چون واضحه که *بهترین نتایج با بیشترین سختی‌ها عاید انسان میشه!* نمیدونم چرا تحمل این حددد از سختی برای شدن ارزش داره و همه با تحسین ازش یاد میکنن و منطقی و عقلانی‌ه اما برای شدن، نه! چه مون شده که "درمان" و رسیدگی به "جسم" یک انسان، برامون از "شکل دادن" به "شخصیت و روح" یک انسان بالاتره؟ پزشکی مقدس‌ه، حقاً اما مادری... مقدس تره! 👩👩‍⚕👩👩‍⚕👩👩‍⚕👩👩‍⚕ من عاااشق و شیفته‌ی پزشکی و طبابتم اما از عشق نهادینه در وجود تمام زنان دنیا روگردان نیستم... مادری برای من حس و نیست مادری برای من است حس حس حس ! حس حس حس همیشه در بودن 🌾🌿🌾🌿🌾 برای من، "بخشی از زندگی" است نه سربار زندگی! نه عقوبت، سرخوردگی و بیچارگی. من برای مادری، متوقف نشده ام..... مادری برای من، قسمتی از برنامه‌ی رشد شخصیتی، کمال معنوی، اثرگذاری اجتماعی، جهاد دینی، سلامت جسم و روان، ایفای وظیفه‌ی ! (😅) و البته ادای دین به و است😊 ❤ فرزند داشتن سختی دارد. سختی دارد. مادری سختی دارد. من، . . 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ ------ عرضی ندارم فقط خواستم بگم هر یک کدوم‌شونو که میخوابونم حس شعف و غرورِ اتمام و افتتاح یکی از پروژه های پارس جنوبی رو دارم😭 حس موفقیت غنی سازی چمیدونم ان درصد! 😖😭 الانم یکی شون مونده قبل غروب خواب بوده آخه الان نمیدونم چطوری بشکنم این محور مقاومت رو😭 . . 😠😴😪 😧😭 😢 😩 💄 😑 . . . پی‌نوشت : ۱- امشب به عنوان قصه خواب، حدیث کساء خوندم برا دخترا (ترجمه، داستان مانند) یه اشتباهی کردم آخرش گفتم الان هر دعایی بکنید برآورده میشه 😓 دختر دومم که یه کم (فقط یه کم😒) تپل و خوش خوراکه، از اون موقع تا قبل خواب داشت میگفت: خدایا آرزو میکنم به من از میوه های بهشتت بدی خدایا آرزو میکنم از اون نوشیدنی خوشمزه کوثرت به من بدی مامان آرزو میکنم امام علی به شما هم از اون نوشیدنی بده. آخرشم دیگه عنان از کف داد گفت مامان اصلاً خوش بحاااال اونایی که زودتر میمیرن و میرن بهشت 😂😂😂😂 . . آخرشم یه دعای قشنگ کرد و به سلامتی خوابید بالاخره 😥: مامان دعا میکنم همیشه برای ما یه مامان خوب باشی😍😊😊😊🎯💗 . ۲- عکس مال الان نیست 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ --------- از من می‌پذیری اگر گاهی تعقیبات نمازم به‌جای تسبیح و حمد تو، «اینجا روی درخت توت/نشسته خاله عنکبوت» است؟ می‌پذیری وقتی بعد نماز هرسه تایشان به سرم می‌ریزند و سرِ نشستن روی پاهایم، دعوا می‌کنند و من به‌جای سجده‌ی شکر، باید هی خودم را کش بیاورم تا هرسه جا شوند و با هم، کمی کتاب بخوانیم و بخندیم و بعد به کَلَکِ قلقلک و مسابقه‌ی جمع کردن توپ، از روی پا بلندشان کنم تا بتوانم دم حبس شده را بیرون بدهم؟ می‌پذیری اگر گاهی نمازهایم یک‌دفعه سرعت می‌گیرد چون دخترک دستش را گرفته جلویش و هی قر کمر میدهد و هرچه بلند «الله اکبر» می‌گویم، نمیفهمد باید برود دستشویی وگرنه میریزد؟ می‌دانم خیلی وقت‌ها مقصر منم و ایمان و اراده‌ی ضعیف‌م؛ که نمی‌توانم به خوبی جمع کنم بین این دو؛ *اما می‌دانم که تو می‌پذیری...* تو می‌پذیری اگر هیئت رفتنم کم شده، شب‌های قدرم خانگی شده، روضه‌هایم پای گاز و ظرف‌شویی شده، وقت «کمیل»م در پارک و پای تاب دادن‌ها می‌گذرد و وقت «ندبه» ام... در خوابِ خستگیِ شب‌بیداری‌ها... می‌پذیری نماز شب‌هایم را که در آن به جای ۳۰۰بار «العفو»، ۱۳۰۰ بار «پیش پیش لا لا» می‌گویم و پاهایم نه از ، که از ضعف و خستگی می‌لرزد... تو می‌پذیری اگر در ماه مهمانی‌ات، بخاطر وظیفه‌ی تأمین غذای بنده‌ی کوچکت، همراه تشنگی و گرسنگی روزه‌دارانت نیستم و سفره‌ی نهار پهن می‌کنم... یقین دارم می‌پذیری "حسرت" دعاهای نخوانده را، زیارت‌های نرفته را، منبرهای نشنیده را، نمازهای مستحبی نخوانده را، روزه‌های نگرفته را، مسجدهای نرفته را، سحرهای خفته را... اصلاً خودت دوباره به دلم بگو! عبادت مگر چیست جز اطاعت تو؟ جز دست بر سینه نهادن دربرابر خواست تو؟ و مادری چیست جز اطاعت تو؟ را تو آفریدی، و *فطرت من می‌گوید شو! مادری کن!* نور عشقی‌ست که تو از نورِ خودِ خودت در سینه‌ی من به ودیعه گذاشتی! محبت، بخشش، پرورش، تربیت، تغذیه، تأمین، مدد، عطوفت، خیرخواهی، آغوش همیشه باز، دست همیشه گرم... این‌ها که ویژگی‌های توست! اصلاً *مادری، خود تویی!..* . کمک کن این را بفهمیم و ببینیم ... کمکمان کن مادری برایمان... حقیر نباشد... بالاترین باشد... مگر نه این‌که تو بخشی از خالقیت و ربوبیت‌ت را به مادرها داده‌ای؟ 🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱 پی‌نوشت: ۱- موسی بن عمران علی نبینا و علیه السلام به خدا عرض کرد: کدامیک از اعمال نزد تو بافضیلت‌تر است؟ خداوند فرمود: *محبت به کودکان* ۲-امام صادق علیه السلام: به طولانی بودن رکوع و سجده کسی نگاه نکنید. اینها چیزهایی است که ممکن است به آن عادت کرده باشد که اگر ترکش کند وحشت می کند. 🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
🖋هـجرٺــــ بله https://ble.im/hejrat_kon ایتا @hejrat_kon اینستاگرام @dr.mother8
﷽ ------ به مناسبت روز زمین پاک🌍 این تصمیم اخیر منه: «دستمال و پوشک و پدهای پارچه ای و قابل شستشو» راستش نه اصلاً بخاطر حساسیت پوستی و جلوگیری از عفونت و… چون نه من نه بچه‌هام هيچوقت هییچ مشکلی با ها نداشتیم بلکه برای.... و ❤ 🌳🌳🌳🌳🌳🌳 دوست دارم اون روزی که اکثر آدم ها به رفاه و راحتی حداکثری فکر میکنن، من یه کم، فقط یه کم بیشتر، به محیط زیست و طبیعت فکر کرده باشم کمی "تولید زباله و پسماندِ" کمتر . به جز این من از خرید و خرید و خرید و مصرف و مصرف و مصرف بیزارم مصرف گرایی یه جورایی برام قبح داره راحت تر بگم، حتی رو اعصابمه . برای سؤال های احتمالی تو ذهنتون، یه سر به صفحه خانم حمداوی بزنید مثلاً اینکه برا شستن اینها کلی آب و مواد شوینده مصرف میشه و این خودش آسیب به محیط زیسته جواب همه رو اونجا پیداکنید و از من نپرسین😉❤ . . . . برام مهمه که بگم اینطوری نیست که اصلاً از یکبارمصرف ها استفاده نکنم. ترکیبی میرم جلو☺ واقعاً همینکه تو هفته مثلاً پنج تا پوشک و تو ماه چهار تا پد کمتر مصرف کنم و ده تا زباله کمتر تولید کنم، برام مهم و ارزشمنده. همین هم به من آرامش میده؛ اینکه در حد توانم، متعهدم به رعایت و محیط زیست. 🌳🌳🌳🌳🌳🌳 درباره روش من اولاً زمانی که میدونم بچه قراره سنگین کار کنه😁 یکبارمصرف استفاده میکنم. گاهی هم همون پارچه‌ای ها رو محافظ پوشک میذارم. روزهای اول و شدید سیکل زنانه هم میشه یکبارمصرف استفاده کرد اگر اذیت میشیم برای شست وشو. ثانیاً واقعاً آب کمی مصرف میشه برای شست و شو. با کمی صابون تمیز تمیزه. من هم که کلاً وسواسی نیستم . . نکته مهم دیگه: نمیتونم مثل خیلیها بیام و فقط کلی تعریف کنم از این پوشک ها! گاهی کلافه میشم از پس دادن مکرر ادرار(با وجود تعویض زود) و هی لباس عوض کردن😩 یا شستن چندش آور ِ …😷 ولی خب چون در راستای ارزشمه، باش کنار میام. بدون و ، واقعاً لذت میبرم از اینکه به جای پوشک تو سطل انداختن، لباسی که با کمی آب و گاه صابون، شسته شده رو پهن میکنم و یک زباله متعفن کمتر تو حلق زمین فروکردم! خیلی لذت داره، امتحان کنین حس تعهد و توجه و رفتار آگاهانه . .