📌 اجمالها را دریابیم
(اجمال و تفصیل و ذهن چند لایهای)
🔹انسانها به لحاظ ذهنی دو دستهاند:
۱. متشتت و کشکولوار
۲. منظم و ارتباطفهم؛ به این معنا که اشیا را در کنار یکدیگر و در رابطه میببیند.
اما دستهی دوم نیز خود بر دو دسته هستند: ۱. داری ذهن تک لایه /تک ساحتی ۲. ذهن چند لایهای / چند ساحتی.
♦️ ذهن تک لایه
🔸 افراد دارای ذهن تک لایهای، واقعیتهای مختلف را میببیند اما همه واقعیتهای ادراک شده را در یک سطح و یک لایه میبیند و در صدد چینش همعرض میان پدیدهها در قالب یک منظومه به هم پیوستهی (سیستم) در یک لایه هستند و همواره از روابط همعرض میان آنها پرسش میکنند. مانند روابط اجزای یک ماشین و یا کارخانه و یا ساختمان.
🔹به همین جهت چنین افرادی همواره دنبال #تفصیل یک شئ و دانش هستند و از اجمالها و روابط اجمالی ميان پدیدهها غفلت دارند و چندان آن را جدی نمیگیرند. لذا به محض ورود به یک دانش، این احساس را دارند که باید از اول تا آخر آن علم را بدانند و به جوانب مختلف آن پی ببرند و سپس وارد دانش دیگری بشود.
این تلقی برآمده از تلقی استقلال علوم و نگاه جزیرهای به علوم است. به این معنا که هر علم یا مبحثی دارای موضوع مستقلی است و از همه جهت مستقل از علوم و مباحث دیگر است. لذا امکان ورود و خروج تفصیلی به هر علم و مبحثی وجود دارد. مثلا میتوان "هستی شناسی" را مستقل از "معرفتشناسی" و "انسان شناسی" تحصیل کنند و به همهی ابعاد آن پی ببرند و سپس نوبت "معرفتشناسی" میرسد و سپس به "انسانشناسب" بپردازند. از این رو، هیچ گونه رابطه اجمال و تفصیلی میان این سهگانه قائل نیست.
♦️ ذهن چند لایهای
🔸 در مقابل آن، ذهن چند لایهای است که میان واقعیات رابطه #تشکیکی قائل است. هر شبکهای از واقعیات در عین رابطه عرضی و همسطحی با هم دارای روابط طولی و تشکیکی با شبکهی دیگری از واقعیات هستند که در مرتبهی پایینتر و یا بالاتر از آن قرار دارد. در این نگرش، جهان دارای لایههای وجودی متکثر و روابط طولی هستند. در متن هر ظاهری باطنی وجود دارد و در دل هر آشکاری سرّی نهفته است.
🔹در این نگرش میان علوم تاثیر و تاثّر متقابل وجود دارد و طیفی از علوم به هم مرتبط وجود دارد که مکمّل یکدیگرند و ورود تفصیلی به هر کدام متوقف بر آشنایی اجمالی با دیگری است.
🔸اجمالها دریچهی #تفکرند و افقهای دور دست را برای انسان میگشایند تا انسان در جهل گرفتار را به سیر و سفری جدید راهنمایی کند. نزد انسان چندلایه، اجمال امر کوچک و ناچیزی نیست. آغاز همزبانی با حقیقت است و مقدمهی کشف المحجوب. به تعبیر دیگر، حقیقت ناز و کرشمه دارد و در پس پردههای مختلف مخفی شده است و فقط گهگاهی جلوهای اجمالی از خود نشان میدهد تا اهل آشنایی را اشارتی باشد بر حقیقت، نفحهای باشد به عالم ربوبیت.
"إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ لَعَلَّهُ أن يُصِيبَكُم نَفحَةٌ مِنها فلا تَشقَونَ بَعدَها أبدا ."
همانا از سوى پروردگار شما در طول عمرتان نسيم هايى مى وزد ، پس خود را در معرض آنها قرار دهيد، باشد كه نسيمى از آن نفحات به شما بوزد و زان پس هرگز به شقاوت نيفتيد .
از اینرو، ذهنهای چند لایه اشارتهای "اجمال" و رابطهی آن با "تفصیلها" را بسیار مهم میشمارد و در فرایند سیر و سلوک معنوی و مسیر تحصیل و پژوهش همواره از اجمالی در یک دانش به اجمال در دانش دیگری حرکت میکند و پس از آن وارد لایههای تفصیلی و تخصصی هر کدام توجه میکند.
🔹بر این مبنا، برخی از دانشهای به هم مرتبط را باید در کنار یکدیگر آموخت و همواره در تلاش برای کشف روابط میان آنها است. به طور مثال، هرچند "هستیشناسی" و "معرفتشناسی" و "انسان شناسی" دارای سه موضوع مستقلی هستند اما در یکدیگر مؤثر هستند دانستن اجمالی از هر کدام، شرط ماتقدم ورود تفصیلی در دیگری است.
بر اساس این نگرش تشکیکی و چند لایه به علوم، روشن میشود که فرایند تحصیل و تعلیم کاملا تدریجی و بطی و شبکهای است که اساس آن حرکت از اجمالها به اجمال مرتبط و بعد از آن ورود به تفصیلهاست. و همین موجب تعمیق یافتهها و خیس خوردن مطالب در ذهن و همچنین تنظیم هماهنگی و بالانس آنها میشود. چنین دانشپژوهی به حیثیتها مختلف و ارتباطات متنوع مطالب و ادراکات پی میببرد و از این طریق، #لایههای_طولی_حقیقت برایش آشکار میشود.
#ذهن_تک_لایه
#ذهن_تک_ساحتی
#ذهن_چند_لایه
#ذهن_چند_ساحتی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 معرفةالنفس کلید علمالاجتماع متعالیه
🔹حکمت متعالیه، ظرفیتهای فراوانی دارد که از جمله ظرفیتهای آن پایهگذاری علمالاجتماع متعالیه است و بنیاد آن را معرفتالنفس تشکیل میدهد. چرا که در این رویکرد، حقیقت جامعه را فرهنگ و معانی بیناذهنی عمومیت یافته تشکیل میدهد و موطن معانی نفس آدمی است و اتصال اجتماعی ظهور اتصال جانهای صاحب معنا است.
🔸علمالنفس حکمت متعالیه، زیرساخت معرفتی عالَم معنایی متعالیه است که فرایند کشف معانی تا ساخت اجتماعی را به بهترین نحو توصیف و تبیین میکند.
🔹 قوانین محوری علمالنفس متعالیه:
۱. النفس جسمانیة الحدوث و روحانية البقا
٢. النفس مفطور بفطرة التوحید و المحجوب عنها في بدایة الخلق الجسمانی
۳. النفس و البدن یتعاکسان ایجابا و اعدادا
۴. النفس في وحدتها کلّ القوی
۵. اتحاد العلم و العالم و المعلوم
۶. الانسان نوع المتوسط فیالدنیا و جنس فی الآخره
۷. الانسان یصنع نفسه بعلمه و عمله
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙آیت الله العظمی جوادی آملی:
«بهترین وظیفه انتظار همان ادب است. ما هر وقتی که حضرت ظهور بکند باید آماده باشیم؛ چطور آماده باشیم؟ اگر بدانیم واقعاً که حضرت می بیند. اینکه دیگر گذشته از روایات فراوان، در آیه سوره مبارکه «توبه» هم روشن است: ﴿قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ﴾؛ خدا می بیند پیغمبر می بیند. ما الآن در برابر حضرت مسئول هستیم، او امام ماست و در کنار سفره او هم نشستیم: «بِیمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَی». باور بکنیم که امام دارد ما را می بیند؛ این بهترین عامل تزکیه است. »
درس تفسیر ۹۵/٩/٢٠
🆔 @daftar_ayatollah_javadi_amoli
📌 تحریم کنندگان مطالعه غربیان #بسیار_خطرناکتر از قائلین به قبض و بسط تئوریک شریعت
✍شهید سید مرتضی آوینی:
جامعه شناسی و روان شناسی نه تنها از زمره علوم اعتباری هستند ، بلکه از آنجا که رجوع قواعد این علوم ثابتی نیست ، از دقت و اعتبار ثابتی نیز برخوردار نیستند.
این سخن را با آنچه که بعضی دیگر از جناح های فرهنگی بیان می کنند اشتباه نگیرید . مسلمآ آنان که می گویند خواندن علوم انسانی بر طلاب دینی حرام است نیز اشتباه می کنند و شاید اشتباه آنان #بسیار_خطرناکتر از اشتباه کسانی است که قائل به قبض و بسط تئو ریک شریعت هستند .
♦️سید مرتضی اوینی، مقاله "بنیاد سفسطه بر باد است" در کتاب آغازی بر یک پایان، نشر ساقی، ص۹۰
مجموعه مقالات شهید آوینی
https://old.aviny.com/Article/Aviny/Chapters/BonianeSafsateh.aspx
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌خشت کج اول
(تأملی بر بیارزش شدن ارزشها و آیندهی مصنوعی انسان)
🔹عصر جدید در واکنش به وضعیت قرون وسطی و تعارض شدید آموزههای کلیسا و فلسفه، با شک و تردید و سپس نفی فضیلتهای معنوی و دینی آغاز شد و بر بنیاد عقل محاسباتی و تجربی و ارزشهای بشری و طبیعی استوار شد و چنین وانمود شد که غایت دین هم نفی غیب (به عنوان خرافه) و اثبات طبیعت (به عنوان تنها واقعیت)بوده است. لذا با ورد به عصر روشننگری و غلبهی ساینس، دین و فضايل اخلاقی جای خود را به علم تجربی واگذار کرد و از عرصهی عمومی کنار گذاشته شد و به پستوی امور شخصی و یا انبار آگاهیهای اثباتناپذیر و یا وارونه و کاذب نقل مکان کرد. بدین جهت فضیلتهای دینی و معنوی بیارزش و حتی ضد ارزش شد و محصولات تجربه و صنعت (تکنیک) جایگزین آن شد و به ارزش مبدّل شد. انسان جایگزین خدا و خالق شد. به تعبیر دیگر، در مفهوم "فضیلت" (به عنوان مفهوم مرکزی اخلاق) تغییر اساسی روی داد و مفهوم "ارزش" از اقتصاد آمد و جایگزین آن شد و جهان معنایی جدیدی خلق شد و معنای متفاوتی از انسان و مناسبات اخلاقی و فرهنگی آشکار شد. در این عالَم جدید اومانیستی، فهم برآمده از روابط اقتصادی بر مناسبات اخلاقی چیره شد و مفاهیم اخلاقی همچون راستی و صداقت، آزادی و عدالت، زهد و قناعت، همت و کار با معیارهای "ارزش اقتصادی" سنجيده میشد.
🔸 اما دیری نپایید و در کمتر دو قرن بعد و با آغاز جریانهای پستمدرن، اساس مدرنیته و عقل روشننگری با چالشهایی بنیادین روبرو شد و آرام آرام مرجعیت عقل تجربی و ساینس مورد تردید واقع شد و ارزش بودن محصولات آن نیز مورد انتقاد قرار گرفت. در این تحول جدید، اصل مفهوم "مرجعیت" و "ارزش"بودن زیر سوال رفت و مورد انکار قرار گرفت. لذا هیچ چیزی بر چیز دیگری برتری ندارد و فقط "قدرت" است که ارزشها و مرجعیتها را به وجود میآورد. هر چیزی برساختهی اراده و قدرت و در راستای تثبیت شبکهای از قدرت است هم آزادی، هم عدالت، هم حکمت هم علم . پس هیچ نفسالامری برای "ارزش"ها و "اعتبارات" انسانی متصور نيست و هیچ روایت عامی از واقعیت و هیچ مطابقتی در معرفت و هیچ حسن و قبحی در عمل و هیچ احترامی برای بزرگتر و هیچ تقدسی برای زمان و مکان وجود ندارد. همه چیز در یک درجهی از اعتبار و ارزش است و این فقط انگارههای ذهنی و خیالات اعتباری است که واقعیت، حقیقت، ارزش، احترام و تقدس را به وجود میآورد و بر دیگری تحمیل میکند.
🔹در این جهان معنایی جدید که در واقع ظهور ناپیداییهای مدرنیته و غلبهی جهان معنایی اقتصادی و مادی است، هيچ چيز ارزش و اعتبار ذاتی وجود ندارد و هرگونه اصرار و تصلبی هم که در کار باشد شکسته میشود. بخصوص با گسترش شبکههای متنوع رسانهای و مجازی، ذائقههای بشری از اعتدال خارج شده است و در ذهنیتهای برساختهی خبری و انشایی غرق در تصویرسازی و انگارهآفرینی شده است به نحوی که در خلقت ظاهری و جنسیت انسانی خود نیز تغییر ایجاد میکند. هیچ چیز حرمت و ارزش ندارد نه خود، نه حیات، نه خانواده، نه پدر و مادر، نه سفره و غذا، نه مسجد و محراب، نه حجاب و حیا، نه آزادی، نه عدالت، نه مسئولیت و تعهد. درعوض #سلبریتیهای خلاف عرف و چهرههای جنجالی سینما،موسیقی و ورزش و سیاست ارزش میشوند. بلکه هر امر خلاف عرف وخلاف عادت، ارزش خیالی مییابد آن هم موقتاً. تا زمانی که لذت دیگری عرضه شود.
این است بحران بزرگ #نهیلیسم و از جاکندگی معرفتی و معنوی عصر تجدد.
🔸 با #هوشمصنوعی وضعیت از این فاجعهآمیزتر هم خواهد شد. آنجا که ارادهی انسان هم سلب شود و در اختیار ماشینی قرار گیرد که هیچ منطق و فضیلت الهی، رحم و عطوفت انسانی بر او حاکم نیست و به تدریج احساس خدایی خواهد کرد و بشریت را از خالقیت به زیر میکشد و به بردگی میگیرد.
♦️ آیا به جهان جدید با حاکمیت مطلقالعنان هوش مصنوعی و بردگی همه جانبهی انسان فکر میکنیم؟ آیا به ذبح فرزندان و از بین بردن حیای بانوان میاندیشیم؟
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ
ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺟﻮﻳﻲ ﻭ ﺳﺮﻛﺸﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻣﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻭﻩ ﮔﺮﻭﻩ ﺳﺎﺧﺖ ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﺑﻮﻥ ﮔﺮﻓﺖ ، ﭘﺴﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻣﻰ ﺑﺮﻳﺪ ، ﻭ ﺯﻧﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻴﮕﺎﺭﻱ ﮔﺮﻓﺘﻦ] ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﮔﺬﺍﺷﺖ ; ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻣﻔﺴﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ. (قصص ۴)
♦️ چگونه باید بر این بشارت الهی بیاندیشیم که
وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ
ﻭ ﻣﺎ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺘﻴﻢ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ ﻭ ﺯﺑﻮﻧﻲ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﺑﺎﺍﺭﺯﺵ ﺩﻫﻴﻢ ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻥ ﻣﺮﺩم ﻭ ﻭﺍﺭﺛﺎﻥ ﮔﺮﺩﺍﻧﻴﻢ .(قصص ٥)
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
🔶 گریه بر سه متفکر انقلابی
🔷 دکتر احمد مهدوی دامغانی
یک نکتهای هم خدمتتان عرض کنم. سه نفر از سران انقلاب که ناگهانی از دنیا رفتند و شهید شدند خیلی مرا متأثر کرد. من برای هر سه شاید چند روز مستمرا گریه میکردم. اولین آنها مرحوم علامه بزرگوار آیت الله مطهری بود. ده روز قبل از مرگشان برای دیدن مرحوم دکتر مفتح به دانشکده الهیات رفته بودم که ایشان هم آمدند با هم صحبت کردیم و مرحوم آیت الله مطهری از این که طرفداران دکتر شریعتی خیلی حرفهای بیجا میزنند و ادعای عجیب و غریب میکنند اظهار نگرانی میکرد و ناراحت بود.
به من گفت: به آقای حاج شیخ (یعنی پدر من) میخواهم بنویسم که ایشان چیزی خدمت آقای خمینی عرض کند.
چیزهای دیگری هم گفت که آنها را نمیتوانم بگویم. خدایش رحمت کند! صبح ۱۲ اردیبهشت که شهید شد، پس از آن که به من خبر رسید، پدرم به من تلفن کرد که: آیا خبر راست است؟!
وقتی صحت خبر را گفتم، پشت تلفن گریه کرد. ایشان خیلی آیت الله مطهری را دوست داشتند. مرحوم امام خمینی هم در جواب تسلیت برای خراسانیها، به مرحوم پدرم نامه نوشته بودند. در تشییعاش هایهای گریه میکردم.
بعد واقعه ۷ تیر شد و شهید بهشتی که هم دورهای دانشکده من و رفیقم بود، شهید شد. ما ۳۰ سال با هم رفاقت داشتیم، با او از سال ۱۳۲۴ که دانشجوی الهیات (یعنی دانشکده معقول و منقول) بود، دوست بودیم. او که دبیر شد من هم دبیر بودم. بعد به آلمان رفت و همیشه با هم ارتباط داشتیم. او رئیس یک قسمت کتابخانه کتابهای درسی بود. با مرحومان (شیخ محمدجواد) باهنر و سید رضا برقعی که محل کارشان نزدیک خانه ما بود رفت و آمد داشتیم. دکتر بهشتی به من دلداری میداد که: دلواپس نباش، خیلی حرف میزنند ولی خیالت راحت باشد. من هستم.
وقتی او شهید شد خیلی دلم سوخت نه برای خودم که یکی را از دست دادم؛ چون واقعاً یک نعمتی بود. نفر سوم جواد باهنر بود. در هشتم شهریور سال ۱۳۶۰ با مرحوم محمدعلی رجایی شهید شد. من رجایی را نمیشناختم ولی میدانستم مرد خوبی است. وقتی به آمریکا رفته بود و اخبار را میخواندم به سادگی و صفای ذهنش احسنت و آفرین گفتم. خدایش بیامرزد! وقتی باهنر شهید شد، بر او هم خیلی گریه کردم و خیلی منقلب شدم. فیالواقع خیلی دلم سوخت.
اگر بدانید جواد باهنر چقدر شریف بود! این مرد معصوم بود و روح مجسم بود. اصلاً نمیتوانست بدی را تصور کند. او شاگرد من بود. به قدری آدم صاف و خوبی بود و به قدری آدم شریفی بود که الان به گریه میافتم. خدایش بیامرزد! یک لا قبا و یک پیراهن کرباسی؛ در حالی که نخست وزیر بود. هیچ کدام از اینها هیچ بهره مادی از انقلاب نبردند. شهادت باهنر مرا بسیار منقلب کرد. درست مثل شهادت مرحوم آقای بهشتی و مرحوم آقای مطهری رحمت الله علیهما.
📚 آیینه در برابر خورشید، دیدار و شناخت زندگی استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی، به کوشش: سید محسن علوی زاده و سید حسین حسینی نورزاد، ناشر: نشر نی، چاپ اول: ۱۳۹۹، ص ۲۵۲ ـ ۲۵۳
به نقل خاطرات انقلاب
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌ماهیت امر اخلاقي و نادرستی تقسیم اخلاق به فردی و اجتماعی
🔹یکی از تقسيمات جدیدی که سالهای اخیر رواج پیدا کرده است تقسیم اخلاق و فقه به فردی و اجتماعی است. چنین وانمود میشود که دو دستگاه اخلاقی و یا فقهی همعرض و متفاوت وجود دارد که هر کدام قلمروی مستقلی دارد و در قلمرو خود مستقل هستند. البته همواره امکان تزاحم میان این دو گونه اخلاق وجود دارد و باید به رفع بیرونی تزاحمها پرداخت.
🔸اما اگر به میراث اخلاقی و فقهی گذشته خوب بنگریم، اثری از این دو گانه وجود ندارد بلکه همواره از یک اخلاق و یک فقه سخن گفته شده است که در عین حال، مباحث فردی و اجتماعی در کنار یکدیگر قرار گرفته است. در این تلقی، اخلاق یک مجموعهی واحد، متصل و پیوسته است که ماهیت و حکم هر فضیلت و ارزشی کاملا در نسبت با سایر فضایل و ارزشها صورتبندی میشود و تزاحمها یا بدوی هستند که پس از دقت در ادله رفع میشود یا مربوط به حوزهی رفتارها و موقعیتهای خارجی است و ربطی به فردی بودن و یا اجتماعی بودن فضیلت و ارزش ندارد.
🔹در واقع یک روح واحد بر کل مجموعهی اخلاق حاکم است که به همه فضایل و ارزشها معنا و نظم میدهد و آن روح توحیدگرایی و کرامتمداری انسان است. به تعبیر دیگر، هر ارزش و رفتاری که جهت توحیدی داشته باشد و موجب تقویت کرامت و عزت حقیقی انسان بشود و هرگونه پستی (لئامت) و ذلت را در همهی ساحتهای زندگی (اعم از حوزه خصوصی و عمومی) از انسان نفی کند، امر اخلاقي است.
🔸 امر کرامتمدار که همان امر اخلاقي است دارای چند ویژگی اساسی است:
۱. ریشه در آگاهی و اراده و انتخاب انسان دارد.
۲. موجب بزرگی روح و بلندی افقهای بینشی، گرایشی و رفتاری انسان میشود.
۳. رهاییبخش از اسارتها و غل و زنجیرههای درونی(شهوت و غضب) و بیرونی(اجتماع و فرهنگ) است.
۴. شور آفرین، عزم آفرین، حرکتزا و نیرو بخش است.
#اخلاق
#توحید
#کرامت
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 فقه و اصول امام
آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی
من با اینکه یک دوره اصول 23 ساله گفتهام و حرفهای امام را جمله به جمله به دقت مورد بررسی قرار دادهام، با اینحال هر چه زمان میگذرد اعتقادم به #علمیت_امام واقعا بیشتر میشود و هر چه بیشتر توجه میکنم به نوآوریها و حرفهای تازه امام در اصول و فقه بیشتر میرسم.
حوزههای علمیه همانطور که باید با همه مردم در مسائل انقلاب و مسائل سیاسی همراه بوده و در خیلی از امور اجتماعی هم پیشگام باشند که بحمدالله هستند، ولی متأسفانه در حوزههای علمیه هنوز قدر علمی امام روشن نیست.
من #مظلومیت علمی امام را در حوزهها میبینیم و این حرفی از روی تعصب و علاقه مفرط به امام نیست. هر چند علاقه بنده به امام مفرط است و بر این افراط هم افتخار میکنم؛ اما خدا می داند این قضاوتم در مورد مسائل علمی روی تعصب نیست، روی این است که انسان میبیند این مرد چه مقدار عمیق و دقیق بوده و چه مقدار حرف دارد و چقدر از معاصرین خودش جلوتر بوده، اما بهگونهای در حوزه وانمود کردهاند که امام نسبت به اقران خودش از جهت علمی عقبتر بوده است.
من هر چه بیشتر روی کتاب مناهج امام کار میکنم در می یابم امام این کتاب را به عنوان یک متن درسی نوشتهاند چون قلم شان در مناهج با قلم شان در کتاب البیع خیلی فرق میکند، اما در ذهن آقایان نمیآید که یک بار این مناهج را باز کنند، یا به گروهی بدهند آن را ببینند و متن درسی قرار دهند.
📎 ادامه خبر
🌐https://rasanews.ir/0035IY
هدایت شده از عقلانیت انقلاب اسلامی
بیانات آیت الله فاضل لنکرانی در مورد امام خمینی.mp3
4.25M
🔹مطالبه آیت الله فاضل لنکرانی از مسئولین حوزه برای پرداختن به مکتب فقهی و اصولی حضرت امام(ره)
#مکتب_امام_خمینی
📌شهرآورد بیاخلاقی
نبود کرامتمداری الهی در سامانهی اخلاقی جامعهی ما موجب گسترش اخلاق حقارت آمیز میشود که به حقد و کینه، حسد و عقدهگشاییهای اجتماعی میانجامد.
فحاشیها وتوهینهای هواداران در شهرآوردهای فوتبالی ما نشانهای از این بیماری بزرگ اجتماعی است.
#کرامت
#حقارت
#شهرآورد
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
کلی گویی های بیفایده و فاقد تأملات عقلانی و بدون مطالعهی عینی واقعیت اجتماعی مشکله علوم انسانی ایرانی است.
📌ذهن تکساحتی و تضادگرایی اجتماعی
🔹 ذهن تکساحتی همهی ابعاد و عناصر اجتماعی را هم عرض میپندارد و همهی آنها را به یک مقوله تقلیل میدهد که در عرض سایر مقولات و عناصر است. لذا همواره دنبال تنها مقولهی بنیادین و تنها ارزش مطلقی است که آن را تنها ملاک و معيار بپندارد و همهی امور اجتماعی و سیاسی را در حاشیه آن فهم و تفسیر کند و کار دیگران را قضاوت نماید. به طور مثال آنکه گرایشهای آزادیخواهانه دارد "آزادی" را تنها ارزش مطلق میداند و هر مفهوم و ارزش دیگری را امر نسبی و حاشیهای میپندارد. همچنین است وضع فردی که چنین نسبتی را با "عدالت" یا "امنیت" یا "ولایت" برقرار میکند.
🔸 بدین جهت ذهن تک ساحتی، رویکردی تضادگرا دارد و بر نفی اصرار دارد چرا که توجه به هر مقولهی دیگری غیر مقولهی مورد نظر او، بیراهه رفتن است و موجب نفی امر بنیادین و ارزش مطلقی میشود که او میپندارد. از منظر چنین ذهنی برجسته شدن هر مقولهی دیگر و یا تفسیر آن در موقعیتی دوگانه با مقولهی مورد نظر، موجب انکار عقلانیت و نگرش بسیار سطحی است و موجب ندیدن وجوه منظومهای و امر دیالکتیکی مفاهیم و سازهی معرفتی است.
🔹 طبیعی است که چنین تلقیای به تجویز و ترویج رادیکالیسم و اصرار بر نفی و تضاد منجر شود و در #موقعیت_تزاحم تلقی وی از ارزش مطلق با قانون و نظم اجتماعی به نفی قانون و نظم اجتماعی فتوا میدهد و قانون و نظم اجتماعی و سیاسی را فاقد مشروعیت میداند و از ایدهی "انقلاب در انقلاب" و یا دوگانهی تقابل "انقلاب و نظام" دفاع میکند.
🔸 آنچه موجب خروج از این وضعیت تکساحتی و تقلیلگرایی و تضادگرایی میشود گذار از رویکرد منظومهی فکری هم عرض به نظام فکری طولی و تشکیکی است که به کشف روابط طولی و سلسله مراتب و درجات ارزشها در یک شبکهی به هم پیوستهی #چند_لایه در ساحتهای مختلف حیات انسانی است. ولا و وفاق اجتماعی در گرو خروج از نگرش تک ساحتی و اکتساب #ذهن_چند_ساحتی و:#ذهن_چند_لایه است تا بتواند مجموعهی ظرفیتها و همهی کنشگران اجتماعی را در کنار هم جمع و همبسته کند. راز موفقیت حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) در بسیج ملت ایران و رهبری انقلاب اسلامی در همین ویژگی مهم نهفته است.
#ذهن_تک_ساحتی
#ذهن_تک_لایه
#تضاد
#دیالکتیک
#رادیکالیسم
#عدالت_خواهی
#منظومه_فکری
#نظام_جامع_اندیشه_اسلامی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 ذهن چند ساحتی امام خمینی
🔹 حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) موفقترین انسان معاصر در بسیج ملی و رهبری انقلاب مردمی بزرگ قرن بیستم است که توانست عموم نیروها و کنشگران اجتماعی از طیفهای مختلف با تنوع فکری را در کنار هم قرار دهد و نیروی اجتماعی عظیمی را تولید کند و در برابر سیاستهای شرق و غرب و سیاسیون مستبد و گوشهنشینان متحجر بایستد و "قیام برای خدا" را به دالّ مرکزی حیات انسانی مبدل سازد. دالّی که در آن همه چیز معنا دار و همنشین شد، عدالت، آزادی، امنیت، اخلاق، معنویت، معیشت، عقلانیت و تجدد یک شبکهی معنایی به هم پیوستهای را شکل میداد که روح همهی آنها توحید و نفی طاغوت بود. این امام خمینی بود که توانست "عدالتخواه"، "آزادی طلب"، "حقیقتجو"، معنویتگرا"، "ولایتمسلک"، "تجددخواه" و ... را در کنار هم قرار دهد و آنها را به ید واحده و به یک ملت تبدیل کند.
🔸 این خصیصه، ریشه در ذهن چند ساحتی و چند لایهای امام خمینی دارد. امام خمینی به جهت تجربه زیسته و تحصیل عمیق در دانشهای متنوعی همچون فقه و اصول، فلسفه و کلام، عرفان و اخلاق و بهرهگیری وافر از قرآن کریم و سنت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) و اهلبیت طاهرین (علیهم السلام) فهمی عمیق و تشکیکی از واقعیت به دست آورد و تمام یافتههای ذهنی و شهودی و تجربی خود را بر یک نظام فکری منسجم چند لایه نظم و انسجام داده است به نحوی که هیچ جزئی نافی جزء دیگر نیست.
🔹حضرت امام خمینی بارها این نکته را تذکر دادهاند که بزرگترین فاجعه برای اسلام ، تفسیر تک ساحتی از انسان و اسلام است. برخی فقط عدالت را ارزش بنیادین اسلام میدانند و معنویت و معرفت و آزادی را فرعی میدانند و آن را تضعیف میکنند. برخی معرفت و حکمت را محور و دیگر ابعاد اسلام را تحقیر میکنند برخی عرفان و معنویت را. خلاصه هرکس یک بخش را مطلق میکند و دیگر بخشها را فرعی و تبعی و غیر اصیل. در حالی که هدف اسلام "انسان" ساختن است و همهی اینها از لوازم "صورت انسانی" انسان است. لذا همه جزء اسلام هستند و نتیجه اسلام.《اسلام انسانى مىسازد عدالتخواه و عدالتپرور، صاحب اخلاق كريمه، صاحب معارف الهيه؛ كه وقتى كه از اينجا رخت بربست و وارد شد در يك عالم ديگرى، به صورت انسان باشد، آدم باشد.》(صحيفه امام، ج۳، ص:۲۲۶)
🔸 #توحید به عنوان ارزش بنیادین و مفهوم مرکزی نظام فکری امام خمینی، نه یک مفهوم در عرض سایر مفاهیم بود که محوریتیافتن آن، جا را برای اصالت و محوریت دیگر مفاهیم تنگ کند و آنها را تضعیف و به حاشیه براند و یا به فروعات تقلیل دهد. بلکه توحید مفهومی فراگیر، مطلق و متعالی در طول سایر مفاهیم است که به همهی مفاهیم دیگر، روح، معنا، جهت و نظم میبخشد. عدالت، آزادی، ولایت، حکومت و امنیت و پیشرفت و مانند آنها، همه در تحت حقیقت توحید معنای حقیقی و اصالت رفتاری پیدا میکنند. از این رو، این مفاهیم، مفاهیمی جدا و متقابل و فرعی نیستند بلکه همهی این مفاهیم حیثیتهای به هم پیوستهی تجلّی توحید هستند که به اعتبارِ ساحتهای مختلف حیات انسانی از هم تفکیک شدهاند. مفاهیم عدالت، آزادی، ولایت، عقلانیت، امنیت کاملا متناظر به یکدیگر و موید هم هستند و از هر کدام میتوان به دیگری پل زد.
🔹برخلاف نظراتی که حسن و قبح ارزشی را به یک مفهوم تقلیل میدهد همهی مفاهیم پایه و بنیادین حیات انسانی که ریشه در فطرت کمالجویی و فطرت تنفر از نقص دارند از حسن و قبح ذاتي برخوردارند. به تعبیر دیگر، ارزش بنیادین و مطلق #توحید است و هرآنچه توحید را زندگی انسان محقق سازد از حسن ذاتی و ارزش مطلق برخوردار است و هیچ کدام جا را برای دیگری تنگ نمیکند.
《عمده نظر كتاب الهى و انبياى عظام بر توسعه معرفت است. تمام كارهايى كه آنها مىكردند، براى اين كه معرفت الله را به معناى واقعى توسعه بدهند؛ جنگها براى اين است، صلحها براى اين است، و عدالت اجتماعى، غايتش براى اين است. اين طور نيست كه دنيا تحت نظر آنها بوده است كه مىخواستند فقط دنيا اصلاح بشود. همه را مىخواهند اصلاح بكنند.》(صحيفه امام، ج۱۹، ص: ۱۱۵)
🔸 از اینرو تحقق هریک از ارزشهای عدالت، آزادی، عقلانیت، معنویت، معرفت، حکمت، همبستگی اجتماعی و امنیت درگرو تحقق دیگری است و به یکدیگر وابستهاند و بدین جهت نیازمند یک نظریهی جامع وبرنامهی راهگشا وهمه جانبه است. توجه به #انگیزه_الهی و #وحدت_ملی و پیوستگی اجتماعي مردم و #حفظ_نظام و توجه به #محرومان و مستضعفان از جمله مهمترین اصول حاکم برهمه برنامهریزی اجتماعی درجهت تحقق عدالت، پیشرفت، امنیت ومعنویت است. امام خمینی هم از همبستگی و وحدت اجتماعی سخن میگوید و هم از جنگ فقر و غنا. هم مردم را به مشارکت دعوت میکند و هم دولت را حمایت میکند.
🔴این قصه سر دراز دارد...
#ذهن_چند_لایه
#ذهن_چند_ساحتی
#امام_خمینی
#انقلاب_اسلامی
#عدالت
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌از نظام فکری امام خمینی تا مکتب معرفتی انقلاب اسلامی
✍ سید مهدی موسوی
♦️بخش اول:
❇️ مقدمه
🔹 انقلاب اسلامی ایران تولید کنندهی یک مکتب معرفتی جامع و بیبدیل است که طرحی نو در اسلامشناسی درافکند و بدین واسطه جهان معنایی جدیدی متولد شد و در این عالَم، افقهای جدیدی در عرصه ی شناخت هستی و انسان، معرفت و سیاست، اجتماع و مدیریت به روی بشریت گشوده شد. بنیان این مکتب معرفتی را نظام فکری حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) تشکیل میدهد. از این رو پرسش از چگونگی تبدیل نظام فکری امام خمینی به مکتب معرفتی انقلاب اسلامی میتواند الهام بخش ما در برقراری نسبت عمیقتر با امام و انقلاب و آینده ایران اسلامی باشد. چرا که شخصیت و نظام فکری امام صورت باطنی انقلاب اسلامی و تاریخ ماست و می تواند ما را از تحیر و پریشانی فکری و از جاکندگی معرفتی خلاصی بخشد. پریشانی ای که محصول غفلت از حقیقت انقلاب و عهد ملت ایران با امام خمینی است. نظام فکری امام خمینی تنها امکان ما جهت رجوع به فطرت و اسلام و خروج از سیطره تفکر غربی است چرا که به تعبیر رهبر معظم انقلاب «آن مرد عظیمی که بلاشک خداوند متعال لمعه ای و لمحه ای از انوار طیبه ی نبوت ها در وجود او قرار داده بود.» ۲۱/۱۱/۱۳۹٠
🔸 مقصود این نوشته از "نظام فکری" عناصر بنیادین معرفتی و محکمات فکری است که نقش معنابخشی، نظمدهی و جهتدهی به سایر عناصر و اجزای یک مجموعهی معرفتی دارد. نظام فکری در این تلقی، غیر از "منظومهی فکری" است که به مجموعه عناصر معرفتی به همپیوسته و مرتبط اطلاق میشود. در واقع "نظام فکری" هستهی سخت و اصول بنیادین در منظومه فکری است که به آن روح، معنا، نظم و جهت میدهد.
نظام فکری ان دسته از محکمات و مبادی ثابت و پایدار و عمومی یک متفکر است که مقدمه ی تفکر و اندیشه او قرار می گیرد و در نقش پایگاه فکری، با مجهولات و مسایل جدید روبرو می شود و در صدد پاسخ دادن بر می اید به نحوی که در مواجهه با همه مجهولات و پرسش ها به گونه ای سخن بوید که در آن تناقض و پریشانی نباشد بلکه همه پاسخ ها منظومه وار حول نظام فکری به عنوان نخ تسبیح سامان یابد. وجود نظم فکری و مبادی ثابت معرفتی، نظم شخصیتی، نظم شناختی و نظم دانشی ایجاد می کند و انسان از حزب باد بودن و همج رعا و متشتت و متحیر بودن در شرایط بحرانی و موقعیتهای مرزی می رهاند و به تفکر و اطمینان قلبی و ثبات در قدم میانجامد. بنابراین فرد و جامعهای تفکر می کند که از نظام فکری برخوردار باشد تا از یک پایگاه معرفتی مشخصی به پدبدههاو پرسشها بنگرد و به تجزیه و تحلیل اطراف آن و همچین مقایسه آن با وضع مطلوب و آرمانی بپردازد و الا گرفتار وهم و خیال پردازی و سطحینگری میشود و از حقیقت دور میگردد.
🔹 مقصود از "مکتب معرفتی" نظم معرفتی و دستگاه منسجم، هماهنگ و به همپیوستهای است که افقهای جدیدی را در تبیین پدیدهها و توصیف لایههای عمیقتر واقعیت میگشاید و به طرح و برنامهی زندگی میانجامد که امکان آن در دستگاههای دیگر وجود ندارد.
در درون هر "مکتب معرفتی" انواعی از "مدرسه معرفتی" متفاوتی امکان تحقق دارد که در عین اشتراک در نظم بنیادین از عناصر ویژهای برخوردارند که موجب شکلگیری نوآوریهای علمی میشود. به طور نمونه "حکمت متعالیه" یک مکتب فلسفی متفاوت از "حکمت مشاء" و " حکمت اشراق" و "فلسفه غربی" است اما در عین حال مدرسههای معرفتی مختلفی ذیل آن وجود دارد. مانند "مدرسه فلسفی اصفهان"، "مدرسه فلسفی تهران"، "مدرسه فلسفی خراسان" از آنجمله است. همچنين در حوزه فقه و اصول، دو "مکتب اصولی" و "مکتب اخباری" وجود دارد که ذیل هر کدام مدرسههای معرفتی متفاوتی وجود دارد . در ذیل مکتب اصولی چند مدرسه وجود دارد که در عین التزام به مکتب اصولی و مبادی و منهج کلان از نوآوریهای مختلفی ب خوردارند مثل "مدرسه فقهی قم" و "مدرسه فقهی نجف".
❇️ داراییهای فکری و معرفتی امام خمینی
امام خمینی به لحاظ فقهی در ادامه "مکتب اصولی" و "مدرسه فقهی قم" قرار دارد و در ادامه آیتالله حائري و آیتالله بروجردی به تقویت و تعمیق این مدرسهی فقهی پرداختند و نوآوريهای بسیاری هم دارند. به لحاظ فلسفی و عرفانی در ادامهی مکتب "حکمت متعالیه" و "مدرسهی فلسفی تهران و قم" قرار دارند که مهمترین ویژگی آن جمع میان حکمت وعرفان است. در این بین بسیار از آیتالله شاهآبادي متأثر است. اما آنچه امام خمینی را از دیگران متمایز میکند آن "نظام فکری" ایشان است که از جامعیت ویژهای برخوردار است که در نهایت به تولید مکتب فکری انقلاب اسلامی در عرصهی اسلامشناسی و طرح کلی و جامع زندگی انسان در عصر تجدد و حجاب حقیقت منجر شده است و موجب آغاز تاریخی نوین برای بشریت عصیانزده شده است.
#نظام_فکری
#منظومه_فکری
#مکتب_معرفتی
#مدرسه_معرفتی
#امام_خمینی
#انقلاب_اسلامی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌از نظام فکری امام خمینی تا مکتب معرفتی انقلاب اسلامی
✍ سید مهدی موسوی
♦️بخش دوم:
❇️ویژگی های نظام فکری امام خمینی
امام خمینی متفکری برجسته و صاحب یک نظام فکری و نظام جامع از اندیشهی اسلامی بود که از ویژگیهای مختلفی برخوردار بود که مهمترین آن از این قرار است:
۱. توجه جدّی به محکمات اندیشه و اصول معرفت در مسیر انکشاف حقیقت و تفکیک آنها از سایر معارفی که به توضیح و تفصیل و اثبات آن می پردازد و تلاش برای بازگرداندن همهی معارف تفصیلی و توضحی به آن محکمات و اصول ثابت و عمومی؛ محکمات نظام فکری امام خمینی همان مقاصد اصلی دین اسلام و فلسفهی واقعی احکام الهی است.
۲. توجه مراتب و درجات تشکیکی معرفت که کاملا ناظر به واقعیت ذومراتب حیات انسانی و نظام خلقت دارد. لذا تناظر میان معرفت، انسان و هستی برقرار میکند و از ظواهر اشیا و سطوح معرفت عبور کرده و راهی به لایههای باطنی و غیبی واقعیت جستجو می کند لذا #تفکر منزل اول سلوک انسانی است. تفکر یعنی عبور از خیالات و انگاره های ذهنی، مشهورات زمانه و عادات اجتماعی(حجابهای خودساخته) که حجاب موقعیت ما و مهجوریت قرآن و حقیقت شده است و نسبت ما را با حقایق ثابت هستی مختل کرده است و در عین حال توجه به حقایق ثابت و مقصد اعلای حیات انسانی است.
۳. از منابع مختلف معرفت بخش بخصوص قرآن و حدیث، عقل و تاریخ (بخصوص تاریخ انبیاء و اولیاي الهی) بهره میبرد تا جوانب مختلف واقعیت و لایههای معنایی هستی و ابعاد باطنی انسان آشکار شود. از اینرو معرفت امر ذو مراتب و درجات است که هرکس براساس ظرفیت خود از آن بهره دارد.
۴. پس از کسب اجتهاد در علوم اسلامی و تراث دانشی مسلمین(بخصوص، عرفان و فلسفه، فقه و اصول) از آنها برای صورتبندی نظام اندیشه خود و حل مسائل خرد و کلان جامعهی بشری بهره گرفته است. هیج علمی را فداي دیگری نمیکند و با هیچ دانشی سر ستیز و تقابل ندارد.(بسیج همهی علوم برای حل مسائل جامعه بشری)
۵. . در نظام اندیشه امام خمینی، همهی معرفتها و علوم برای "زندگی توحیدی"، عمل و حرکت انسان به سمت کمال است و هیچ دانشی فینفسه مقصود نیست مگر معرفت قلبی و ایمانی به خداوند متعال (به عنوان حقیقت همه حقایق و کمال مطلق فطری) که رهآورد عمل و حرکت آگاهانهی انسان و نتیجه تکامل وجودی او و اتصال قلبی به حقیقت است. چون هدف علم و معرفت انکشاف حقیقت و اتصال به حقیقت از طریق عمل است به جای کثرت اطلاعات، تذکر و درونی شدن معرفت بسیار اهمیت می یابد تا معرفت از حالت لقلقه زبان و حال خارج شود به ملکه و حقیقت وجودی مبدل شود.
۶. این نظام فکری چند بعدی و چند لایه است، محور در عرصهی انسان شناسی #فطرت است در عرصهی هستی شناسی #وحدت_هستی است، درعرصهی معرفتشناسی انکشاف حقیقت و #واقعگرایی_اجتهادی است و در عرصهی حرکت و زندگی #توحید_عملی و #قيام_لله در همهی ساحتهای حیات انسانی و تمامی زوایای زندگی است که برنامهی عملیاتی برای زندگی توحیدی عزتمندانه و جامعه متکامل در دنیا عرضه میکند.
۷. غایت اصلی کل تفکر اسلامی، #تربیت انسان و یافتن "صورت انسانی" است. باقی اهداف و مقاصد همچون پیشرفت و رفاه، قسط و عدالت، آزادی و رهایی، امنیت و سلامت نقش طریقی و مقدمی برای تربیت و کمال حقیقی انسان را دارند و نباید نگاه استقلالی به آنها داشت که نگاه استقلالی موجب تقلیلگرایی اسلام و تضاد فکری و اجتماعی میشود.
۸. نظام فکری علیرغم ثبات در محورها و اصول، درهر زمان و مکانی، دلالتها و اقتضاهای معرفتی ورفتاری خاصی دارد. لذا در ذات آن پویایی وانعطاف نهفته است. بدینجهت از جمود، تحجر والتقاط مبرا است و همواره به اجتهاد نو به نو و توجه به معادلات و اقتضائات زمان و مکان در همهی ساحتهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی لازم است.
#نظام_فکری
#منظومه_فکری
#مکتب_معرفتی
#مدرسه_معرفتی
#امام_خمینی
#انقلاب_اسلامی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 از نظام فکری امام خمینی تا مکتب معرفتی انقلاب اسلامی
✍ سید مهدی موسوی
♦️بخش سوم:
۹. نظام فکری امام خمینی، ناظر به ابعاد فطری و اشراقی حیات انسان و عناصر انسانی مکتب اسلام است و به همین جهت هویت جهانی دارد و به مناسبات سیاسی و اجتماعی جهان توجه دارد و در اندیشهی تحقق توحید و عدالت حقیقی در سراسر گيتي و کسب قدرت ادارهی جهان در قامت یک تمدن متعالی بواسطهی بیداری ملتها و جبهه مستضعفان جهانی و "آزادی انرژی متراکم جهان اسلام" است. بدین جهت، نظام فکری امام، آغازی بر تاریخ فطری و اشراقی جهان و تغییر مناسباتی است که در غیبت حقیقت و انحراف فطرت از غیب به طبیعت و ادعای حصر وجود در طبیعت محدود (علت نهیلیسم) بر جهان مسلط شده است. تفکری که اساس آن را تذکار به حقیقت و مشاهده ی افق های اشراقی و متعالی هستی شکل داده است و همه مناسبات انسانی و معادلات جهانی را در ان افق به توصیف و تفسیر و تبیین نشسته است تا بشر راهی به عالم قدسی بیابد و با عبور از مجازها، عصر حقیقت و وحدت را آغاز کند.
10. نظام فکری امام خمینی، اگرچه دارای بنیانهای حکمی و فقاهتی عمیقی است اما به عنوان یک دانش و علم رسمی وارد عرصهی عمومی نشد که مردم با درس و بحث رسمی با آن آشنا بشوند و بدان اقبال نشان دهند بلکه به عنوان یک گفتمان و عقلانیت عملی و اجتماعی وارد فرهنگ عمومی شد و با دردها و دغدغه های مردمان جامعه ارتباط برقرار کرد و پاسخی بود به تمنای تاریخی ملتی که در پی طرحی نو بودند. جامعهی ایرانی در نظام فکری امام خمینی گمشده ی تاریخی خویش را دیدند و با جان خود با آن اتصال برقرار کردند و اقبال نشان دادند. از اینرو، نظام فکری امام خمینی (محکمات و عصاره اندیشه و دانش) در چارچوب زبان مردم (ساده و بی قلق، عمیق و همه فهم) با ارجاع به فطرت و موقعیتی که مردمان در آن قرار گرفته و وجود اجتماعی انها را ساخته است و ازطریق اعلامیه ها و سخنرانی ها(رسانه ها) و بواسطه تلاش فکری و عملی شاگردان و مصلحان(تبلیغ و جهاد تبیین) به خلق یک جهان معنایی و چشم انداز بینشی، گرایش و کنشی نوینی در عرصهی فرهنگ عمومی انجامید.
❇️ فرایند تبدیل نظام فکری به مکتب معرفتی
حضرت امام خمینی از سال ۱۳۰۸ شمسی به بعد که قلم به دست گرفت، در تلاش بود تا بتواند یافتههای علمی و شهودی خویش را به نگارش درآورد و در لابلای این آثار، محکمات و اصول فکر وی به تدریج آشکار می شد. ایشان همچنین در تدریس و تربیت شاگردان فاضل و برجستهی فلسفی و فقهی توانست نظام فکری خویش را به شاگردان انتقال دهد و ذهن جان آنها را صیقلی دهد. اما بیش از همه جا، این تفکر و اندیشه در بیانات حماسی اعلامیههای انقلابی وی امتداد عینی و اجتماعی به خود گرفت و جوانب مختلف آن بر همگان آشکار میشد. به خصوص اینکه بعضی از شاگردان و تربیت شدگان در تلاش بودند تا اندیشههای حضرت امام را در سطح جامعه تبیین و تفسیر کنند و بنیانهای قرآنی و حدیثی، فلسفی و کلامی، تاریخی و اجتماعی آن را با زبان بلیغ و قلم روان بیان کنند و یک گفتمان فکری عمومی را به وجود آورد. با توسعه آثار قلمی و زبانی در اطراف ایدهی انقلاب اسلامی و تفسیر و تبییو اندیشههای امام و اکتشاف لایههای عینی و اجتماعی آن زمینه برای شکل گیری مکتب معرفتی انقلاب اسلامی فراهم شد، مکتبی که حرف نوئی برای بازگشت بشریت به عهد قدسی و استقرار توحید و عدالت بر همه مناسبات انسانی و معادلات جهانی عرضه کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در جریان تدوین قانون اساسی و مباحثات نخبگانی اطراف آن، ظرفیتهای این نظام فکری برای مطرح شدن به عنوان یک مکتب معرفتی پویا و فعال در برابر مکاتب لیبرالیستی و سوسیالیستی بیشتر آشکار شد. متفکران مسلمان نشان دادند که بر اساس معارف اسلامی میتوانند نقشه جامعه ای از زندگی انسان را در ساحتهای مختلف ترسیم کنند. پس از تدوین قانون اساسی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، مکتب معرفتی انقلاب اسلامی وارد دوران جدیدی شد و با توجه به حوادث و رویدادهای بعد از انقلاب (جنگها، تحدیدها، تحریمها، ریزشها و رویشها) و تجربههای جدید کنشگران ایرانی در عرصههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی روز به روز ابعاد بیشتری از ظرفیتهای این مکتب معرفتی روشن میشد و بر بالندگی آن افزوده میگشت.
نقش امام خمینی در دوران و بالندگی مکتب معرفت انقلاب اسلامی نیز بسیار حائز اهمیت است. ایشان از یک سو با رهبری الهی و حکیمانه خود این کاروان را منزل به منزل به جلو هدایت میکرد. از سوی دیگر، با حکمت و اجتهادات عمیق دینی و فقهی خود به بسیاری از اختلافات فکری پایان داد و موانع را از سر راه بر داشت و در عین حال افقهای امیدبخش آینده و مسیرهای جدید تفکر و حرکت را به مردم و نخبگان نشان داد.
#نظام_فکری
#منظومه_فکری
#مکتب_معرفتی
#مدرسه_معرفتی
#امام_خمینی
#انقلاب_اسلامی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
آرمان و هدف واحد و ایمان به آن عامل اصلی تشکیل مجتمع و جامعه است.
هرچقدر ایمان و امید به آن هدف و آرمان بالاتر و قوی تر و عمومیتر باشد آن جامعه محکمتر، پویاتر و پیشرفتهتر است.
ایجاد آرمان واحد در یک جامعه کار بسیار سختی است اما انسانهای بزرگ مثل انبیای الهی و شاگردان آنها مثل #امام_خمینی با داشتن یک فلسفه و جهانبینی قوی و نفوذ معنوی و کنش مجاهدانه میتوانند روح یک ملت بشوند و افقهای بلندی را برای مردم ترسیم کنند که سازندهی ذهن و جان آنها شود. اگر مردم هویت و گمشدهی خود را در یک انسان متفکر متعالی ببینند روح میگیرند و هویت خود را با فکر و اندیشهی او بازیابی میکنند چرا که او را نمایندهی تاریخ و هویت خود و نماد عزت و شرف و استقلال خود مییابند.
#امام_خمینی
#انقلاب_اسلامی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
«عمده مقصد و مقصود انبياي عظام و تشريع شرايع و تأسيس احكام و نزول کتابهای آسماني، خصوصاً قرآن شريف جامع، كه صاحب و مكاشف آن نور مطهّر رسول ختمي (ص) است، نشر «توحيد» و معارف الهيه و قطع ريشه كفر و شرك و دوبيني و دوپرستي بوده، و سرّ توحيد و تجريد در جميع عبادات قلبيه و قالبيه ساري و جاري است.
بلكه شيخ عارف كامل، شاه آبادي ـ روحي فداه ـ میفرمودند:
عبادات، اجراي توحيد است در ملك بدن از باطن قلب»
آداب الصلاه، ص152 و 153
#امام_خمینی
#انقلاب_اسلامی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 خطر انحراف و تحریف
🔹شخصی از مروجان افکار آقای سید محمد مهدی میرباقری نوشته است:
"هر کس بگوید با همان ظرفیتِ مباحث علمی مطرح شده از امام و آقا و حتی با ترکیب ایشان، مضاف بر اندیشمندان دیگری همچون شهیدصدر و شهیدبهشتی و شهیدمطهری و... میتوان به مسائل نوپدیدِ مطرحشده در فرآیند انقلاب اسلامی پاسخ داد، جزء دسته سهلپنداران قرار میگیرد. اینان هیچ چیز از سیر اجمال به تفصیل - فرآیند حل مسأله از روایت تا الگو - تعامل چرخهٔ نظر و عمل - و نیز سیطرهٔ دولت مدرن و زمانبر بودن فرآیند استحاله نفهمیدهاند."
🔸این حد صراحت در نفی و تخریب و حذف تفکرات و اندیشههای رهبران و متفکران انقلاب اسلامی حقیقتا تعجب آور و نگران کننده است.
قطعا ضربهی این نوشتهها و بیانیهها به بنیانهای فکری و مکتبی انقلاب اسلامی به اسمهای جذاب (تمدن سازی و فلسفه شدن و غرب ستیزی و استحاله) بیشتر از کارهای ایذایی مخالفان خارجی است. چون اینان موریانهوار در حال نابود کردن زیربناهای فکری و فلسفی انقلاب اسلامی هستند. هر چند که نویسنده قصد خیر داشته باشد⁉️
🔹 هر چقدر که جلوتر میآییم فلسفه اصرار و تاکید حضرت امام خامنهای بر مطالعهی عمیق آثار حضرت امام خمینی، فیلسوف انقلاب شهید مطهری، نظریهپرداز انقلاب شهید بهشتی، فقیه انقلابی شهید صدر و متفکر انقلابی آیت الله مصباح یزدی آشکارتر میشود. تا ما را از انحراف و تحریف، التقاط و نفی بنیانهای فکری و فلسفی انقلاب اسلامی و از افتادن در دام هگل، مارکس، دیالکتیک و ارادهگرایی و اخباریگری نگه دارد و حفاظت کند.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌عقلانیت انقلاب اسلامی
🔹انقلاب اسلامی ایران بر محور حکمت نظری و عقلانیتی اجتماعی شکل گرفت که ریشه در معارف قرآن و مکتب اهلبیت(ع) و علوم اسلامی اعم از حکمت و عرفان و فقه و اصول دارد. عقلانیتی که در شخصیت جامع و بیمانند یگانهی دوران حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) رهبر انقلاب و سایر متفکران اصیل انقلاب اسلامی (همانند فیلسوف انقلاب شهید مطهری، نظریهپرداز انقلاب شهید بهشتی، حکیم انقلاب آیت الله العظمی خامنهای و ...) تبلور و در اندیشهها، آثار و کنشهای ایشان عینیت یافته است و به تاسیس نظام جمهوری اسلامی ایران و تدوین قانون اساسی و ۴۳ سال تجربهی حکمرانی اسلامی منتهی شده است.
🔸این عقلانیت بعد از چهار دهه همچنان مبنای فکری انقلاب است و "بیانیهی گام دوم انقلاب اسلامی" یکی از ظهورات آن است. بازخوانی دوبارهی این عقلانیت پس از چهار دهه تجربهی حکمرانی نشان میهد که همان عقلانیت موسس و علت ایجاد، علت بقا و پویایی و دوام هم هست و از ظرفیت فوقالعاده زیادی برای حرکت پر قدرت به سمت آینده باشکوه و ساخت تمدن نوین اسلامی و استحالهی تمدن غرب است.
🔹عقلانیت انقلاب اسلامی در همه دوران عمر خود توانست اندیشهای انحرافی و التقاطی چپ و راست را کنار بزند و با تقویت ایمان و امید در مردم، به حل مسائل جامعه بپردازد و فرایند حرکت از نظر تا عمل و چرخهی رشد و پیشرفت جامعه اسلامی را فراهم کند.
#امام_خمینی
#امام_خامنهای
#انقلاب_اسلامی
#عقلانیت
#متفکران_انقلاب
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌بلوغ ملت در همراهی با ولایت
همه با افکار و ظاهر متفاوت پای ولی جامعه هستند. ای کاش #تضادگرایان این همبستگی را تضعیف و این اعتماد را تخریب نکنند.
#امام_خامنهای
#انقلاب_اسلامی
#رشد_سیاسی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
بسمه تعالی
📌 طرحوارهی اجمالی درس تمهیدی آشنایی با نظام فکری و منظومه معرفتی امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)
نام درس:
آشنایی با نظام فکری و منظومه معرفتی امام خمینیمخاطب: طلاب سطوح عالی تعداد جلسات: حداقل ۶ جلسه مدت زمان جلسات: ۱:۳۰ جلسه اول: ویژگی و مختصات نظام فکری امام خمینی متن پیش مطالعه طلاب: ۲۰ صفحه اول کتاب ولایت فقیه امام جلسه دوم: آشنایی با آثار و نوآوريهای فلسفی متن پیش مطالعه طلاب: نامه امام به گورباچف جلسه سوم: آشنایی با آثار و نوآوريهای عرفانی متن پیش مطالعه طلاب: نامه عرفانی امام به حاج احمد آقا جلسه چهارم: آشنایی با آثار و نوآوريهای اصولی متن پیش مطالعه طلاب: بخشهایی از منشور روحانیت و نامه به آيةالله قدیری پیرامون نقش زمان و مکان در اجتهاد جلسه پنجم: آشنایی با آثار و نوآوريهای فقهی متن پیش مطالعه طلاب: نامه امام خمینی به آیةالله خامنهای پیرامون ولایت فقیه جلسه ششم: مکتب اجتماعی و سیاسی امام خمینی متن پیش مطالعه طلاب: پیام حج امام در سال ۱۳۶۷ #اسلام_شناسی #امام_خمینی #فقه #اصول #فلسفه #عرفان #مکتب_امام_خمینی #انقلاب_اسلامی ✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه https://eitaa.com/hekmat121
📌 مکتب زنده، پویا و توانمند امام خمینی
حکیم انقلاب آیت الله العظمی خامنهای :
مكتب سياسى امام نمىتواند از شخصيت پُرجاذبهى امام جدا شود. راز موفقيت امام در مكتبى است كه عرضه كرد و توانست آن را بهطور مجسم و بهصورت يك نظام، در مقابل چشم مردم جهان قرار دهد. البته انقلاب عظيم اسلامى ما بهدست مردم به پيروزى رسيد و ملت ايران عمق توانايىها و ظرفيت فراوان خود را نشان داد؛ اما اين ملت بدون امام و مكتب سياسى او قادر به چنين كار بزرگى نبود. مكتب سياسى امام ميدانى را باز مىكند كه گسترهى آن حتّى از تشكيل نظام اسلامى هم وسيعتر است.
مكتب سياسىيى كه امام آن را مطرح و براى آن مجاهدت كرد و آن را تجسم و عينيت بخشيد، براى بشريت و براى دنيا #حرف_تازه دارد و #راه_تازه پيشنهاد مىكند. چيزهايى در اين مكتب وجود دارد كه بشريت تشنهى آنهاست؛ لذا كهنه نمىشود. كسانى كه سعى مىكنند امام بزرگوار ما را به عنوان يك شخصيت متعلق به تاريخ و متعلق به گذشته معرفى كنند، در تلاشِ خود موفق نخواهند شد. امام در مكتب سياسى خود #زنده است، و تا اين مكتب سياسى زنده است، حضور و وجود امام در ميان امت اسلامى، بلكه در ميان بشريت، منشأ آثار #بزرگ و ماندگار است.
بيانات مقام معظم رهبری در مراسم پانزدهمين سالگرد ارتحال امام خمينى(ره) 14/03/1383
#امام_خمینی
#انقلاب_اسلامی
#عقلانیت
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 از مردمسُرایی تا مردمشناسی
🔹متاسفانه یکی از آفتهای جریان سیاسی واجتماعی ما این است که از مردم زیاد سخن میگوییم اما کمتر با آنها زندگی میکنیم. از عدالت و یا آزادی و یا اقتصاد خیلی حرف میزنیم و دیگران را به نقد میکشانیم و نفی میکنیم اما با مردم کوچه و بازار، با فامیل و همسایه ارتباط کمتری داریم. هر کدام از ما پیلهای دور خود کشیدهایم و در جمع دوستان خوشیم و همان را مردم میپنداریم. عدالتخواه بهگونهای، آزادیطلب به گونهی دیگر. آری همه مردم را میخواهیم و از مردم میخوانیم اما مشکل کار این است که همهی مردم را نمیببینیم.
🔸مردم یعنی همین خواهر و برادر و عمو و عمه و خاله و دایی.
مردم یعنی فامیل و همسایه و همولایتی و هم شهری.
هم روستا نشینان مردم هستند و هم شهرنشینان، هم کوخنشینان و هم کاخ نشینان. فقیر و غنی، کارگر و کارفرما. هم مذهبیها و هم سستطریقان.
همه ما مردم هستیم از دولتی و مجلسی تا پزشک و دانشگاهی، اژ طلبه و معلم تا پلیس و وکیل، از کارتنخواب و معتاد تا کارمند و تاجر، از مفسدان اقتصادی و اجتماعی تا عارفان الهی.
مردم همین افراد کوچه و بازار، اداره و ورزشگاه، کاسب و خریدار، ... هستند و هستیم.
🔹خلاصه همهی ما مردم هستیم کوچک و بزرگ، پیر و جوان، فقیر و غنی، عالم و جاهل.
اما:
✔️همدیگر را چقدر میشناسیم؟
چقدر ازدرد و رنج هم مطلع هستیم، درد فقر و بیماری غنا، رنج تنهایی و غصهی افسردگی، بحران معنا و کمبود ارزاق؟
چقدر اعتماد متقابل به یکدیگر داریم؟
چقدر جویای احوال هم هستیم؟
چقدر به هم سر میزنیم و پای حرف یک دیگر مینشینیم؟
چقدر میتوانیم با هم گفتگو کنیم و حرف هم را نقادی کنیم؟
چقدر مفاخر شهر و فامیل و ولایت خود را میشناسیم و با تاریخ و فرهنگ و هویت خود انس داریم؟
چه میزان به مردم شناسی و فرهنگ شناسی عمیق مخاطبان پرداختهایم و نقاط مثبت و ضعف آنها که در واقع آینه خودمان هست را به تحلیل نشستهایم؟
🔸 بی تعارف باید گفت: همهی ما متهم هستیم؛ از مردم خیلی حرف میزنیم اما کمتر تاریخ و فرهنگ شهر و فامیل و ملت خودم را خواندهایم و ننوشتهایم و پیرامون آن پرسش کردهایم.
پدران و مادران ما، کنشگران و فعالان دیروز با کولهباری از تجربه و اندوخته، تاریخ و فرهنگ، درس و عبرت رفتند دریغ از ثبت و ضبط این سرمایهی بزرگ.
از درد و رنج بخشی از مردم مطلعیم اما از غصه و اضطراب دیگران بیخبر.
🔹 ای کاش کمی هم به جای برج عاج نشینی در دانشگاه و حوزه، رسانه و رایانه، سخنرانی و تریبونداری، دستور و تخریب، سرککشیدن در خصوصی و افشاگری در فضای مجازی، با همهی مردم زندگی کنیم و مردم را آن گونه که هستند بشناسیم و توقعاتمان را واقعی کنیم و به مردم و وکلای آنها، به مردم و منتخبین آنها، به مردم و دینواری آنها به عدالت و انصاف نظر کنیم.
🔸 اینها سفارشات پدر سرد و گرم چشیدهی روزگار در اواخر دهه ۷۰ به فرزندی بود که در اوج انقلابیگری، آرمانخواهی و عدالتجویی و پس از پایان دورهی مقدمات حوزه و ورود به مقطع سطح قرار داشت و همواره ستیز و تضاد را تنها راه بیرون رفت از فروبستهای اجتماعی میدانست و با جعل مفهوم #جرأت_اجتماعی، به تبیین چرایی فروکش کردن جرأت انقلابی مردمان شهر خود میاندیشید و بیهیچ سابقهای آن را قلمی کرد. پدری که خود همواره در متن حوادث مبارزات انقلابی و دفاعی بر آرمانها تصلب داشت و هیچگاه عقب ننشست. اما او همواره در متن زندگی مردم بود و مراودات گستردهی اجتماعی با همهی طیفهای اجتماعي و سیاسی، فکری و فرهنگی داشت. صلهی رحم با همهی فامیل دور و نزدیک، اصل انکارناپذیر سلوکش بوده و هست. انذار او دربارهی بیگانگی نسل ما با مردم کوچه و بازار، فرهنگ و هویت موجب شد که آن طلبهی جوان دهه ۸۰ را در همنشینی با مردم سپری کند و صدها گفتگو و مصاحبه دربارهی تاربخ و فرهنگ، خاطره وداستان، خوشیها و ناخوشیهای مردمان ولایت پدری انجام دهد و به گنجینهای بزرگ از #عقل_عملی و دانش اجتماعی متصل شود.
🔹 نظریههای فیلسوفانه و تئوریهای جامعهشناسانه وروانشناسانه تنها آنگاه مفید فایده به حال هم دانشپژوه و هم جامعه ومردم است که برعقبهی عمیق از ارتباطات مردمی و مراودات گستردهی اجتماعی استوار باشد و صرفا ابزاری برای سامان دادن نظری به یافتههای واقعی و تجربههای زیسته در جهت کنشکری عاقلانه و حکیمانه باشد. بدون این این شرط لازم و ضروری، نه میتوان از #عقل_عملی سخن گفت و نه میتوان از درد مردم مطلع شد. بیشتر نوعی #مردم_سُرایی است تا مردمدانی واجتماعپژوهی. بیشتر در جهت نوعی آرزوی عدالت و آزادی است تا عدالتخواهی و آزادیجویی.
🔸حقیقتا ورود به جهان معنایی مردمان که از تکثر وتنوع جالب وجذابی برخوردار است یک صیرورت و دگرگونی ذهنی و دریچهای به حقیقت عقلانیت و دانشپژوهی است.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121