eitaa logo
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
476 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
144 ویدیو
91 فایل
کانال عمومی حرفه‌ی هنر راه ارتباطی: @zisabet
مشاهده در ایتا
دانلود
گزیده پیام‌های تشکر نویسندگان از بانو قربانی 😊🥰 طول عُمر، عزت و عاقبت بخیری برای‌شان آرزومندیم 🤲 @herfeyedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تفاوت قصه و داستان- موضوع ۸.m4a
5.06M
🎧 فایل آموزشی تفاوت داستان با قصه قسمت هفتم مدرس: توران قربانی صادق 🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋 گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 🍋🍋🍋🍋🍋🍋🍋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴 بند نافم را هنوز نبریده‌اند که از بند این دنیا رها می‌شوم. رهاتر از پَر! پَرپَرزنان برمی‌گردم به سمت خدا. عجب سفر کوتاه و آسانی! 🖋 زهرا ملک‌ثابت 🏴🏴 ‎ | @herfeyedastan
ملکه.pdf
8.39M
داستان بیست‌و‌پنجم داستان: ملکه نویسنده: جمیله فلاحی 🌷🌷🌷🌷🌷 گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
داستان بیست‌و‌پنجم داستان: ملکه نویسنده: جمیله فلاحی #داستان_کوتاه_دفاع‌مقدس 🌷🌷🌷🌷🌷 گروه ادبی حرف
📕 نقد داستان "ملکه" 🖋 منتقد: استاد توران قربانی به نام خدا نویسنده محترم داستان " ملکه " خانم جمیله فلاحی * در مرکز توانبخشی اردبیل جانبازی به اسم عباس بود که فکر می کرد زن و دو بچه دارد . اسم زن را می گفت " لیلا " از پزشک شان سوال کردم که گفتند : در ذهن شان بوده است که اگر زن بگیرند حتما دو بچه هم خواهند داشت . این تنها خاطره شان هست که بعد از موج انفجار در ذهن شان باقی مانده بود . در ضمن این جانباز عاشق عباس قادری بود و ترانه های او را می خواند . با بچه های کارگاه داستان گاهی سری به جانبازان عزیزمان که مهمان شهر ما هستند از سراسر ایران به خاطر آب و هوای خوب ؛ دیداری می کنیم و یادی و یادآوری برای خودمان که آرامش مان را مدیون شهدا و ایثارگران و اسراء عزیز هستیم . از شما ممنونم که از دنیای این ها داستان عاشقانه نوشتید. اما نکاتی در باره داستان ملکه * ایده خوبی را انتخاب کرده اید . * تعبیرهای خوبی از حال روانی شخصیت و توصیف چهره ظاهری اش ارائه داده اید . * کلی گویی داشتید که نمونه اش " موج انفجار با آدم همه کاری می کند " * وقتی شخصیت داستان ما همجنس نیست دچار مشکل می شویم . بانو جان این در اثر شما هم مشهود است . بعضی حس ها کاملا زنانه از آب در آمده است . برای رفع این مشکل در ابتدا سعی کنیم از آدم‌های عینی که در کنارمان هستند استفاده کنیم . با آنها حرف بزنیم و عمل و عکس العمل آن ها را بسنجیم و در داستان بیاوریم . بعدها تخیل مان برای شخصیت سازی قوی تر خواهد شد . * تمام مشکلات ما در نوشتن بر می گردد به ننوشتن طرح داستان ؛ قبل از شروع ! * اغلب داستان‌های دفاع مقدس بر اساس خاطرات نوشته می شوند و این دست نویسنده را می بندد . با الهام از خاطره خلق کنید دوستان عزیزم . * شروع داستان شما باید از جایی شروع می شد که یوسف پلاکش را در آورده و داخل آب کرخه پرت می کند . نحوه آشنایی و کودکی را رها کنید . * آقای مندنی پور رمان دارند به اسم " عَقرب کِشی " کتاب در خارج از ایران چاپ شده است . در باره جانبازی است که به دنبال دست قطع شده اش به منطقه جنگی بر می گردد . حتما پی دی اف اش را از اینترنت بگیرید و بخوانید . * دیالوگهای زن و شوهری خیلی سبک است ، غنی ترش بکنید . حالا که اهل کتاب هستند ؛ از متن کتاب‌ها استفاده کنید برای رد و بدل کردن عاشقانه هایشان . موفق و موید باشید. با سپاس : توران- قربانی صادق 📕🖋📕🖋📕 حرفه‌داستان، حامی نویسندگان مستقل @herfeyedastan 📕🖋📕🖋📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵 خلاصه‌ای از اهداف گروه ادبی حرفه‌داستان https://eitaa.com/herfeyedastan/772 مدیر گروه از همراهی همه مخاطبان در راستای برنامه‌‌های کانال تشکر می‌کند 🙏 لطفاً با برنامه و نظم گروه حرفه‌داستان همراه باشید 😊
مسابقه داستان‌نویسی گروه ادبی حرفه‌داستان برنامه آبانماه گروه ادبی حرفه‌داستان مسابقه داستانک در قالب داستان کوچک ایرانی/ مینیمالیسم با دو موضوع: قهرمان من ایران من محدودیت واژه: تا پانصد کلمه به صورت متن در ایتا از هر نویسنده یک اثر در هر بخش و در مجموع دو اثر پذیرفته می‌شود. داور و منتقد: استاد هما ایرانپور جوایز: نَماداستان ⚠️ تذکر مهم: در صورتی که متن بیش از پانصد کلمه باشد یا بنا به تشخیص داور خارج از موضوعات ذکرشده باشد، از دور مسابقه حذف شده و اثرتان نقد نمی‌شود ارسال آثار به این این نام کاربری @zisabet ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan
حرفه‌داستان، امروز دوساله شد 🌹 @herfeyedastan
🌹🌹🌹 دوسال پیش، در ۲۷ مهرماه اولین جلسه داستان‌خوانی در کتابخانه مرکزی با حضور فقط ۳ نفر برگزارشد. اما حرفه‌داستان هم‌اینک بیش از ۵۰۰ مخاطب در پیامرسان ایتا و حدود ۶۰ عضو فعال در گروه بانوان حرفه‌داستان دارد 🌹🌹🌹
🎂🎂🎂 امروز برای تولد دوسالگی حرفه‌داستان می‌خواستیم برنامه‌های شادی بگذاریم. اما باوجود مسائل ناراحت‌کننده‌ای که این روزها در جهان رُخ می‌دهد، مجالی برای شادی نیست. به خاطر همه موفقیت‌های گروه حرفه‌‌ی داستان خداراشاکریم 🎂🎂🎂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانکهای فلسطین.pdf
2.43M
🇵🇸 مجموعه داستانک‌های فلسطین 🖋نویسنده: زهرا ملک‌ثابت کانال حرفه‌داستان @herfeyedastan ▫️▫️▫️▫️▫️▫️ کانال آرشیو داستان و کتاب @herfeyedastangroup 📘📙📗📔📕📓 انتشار با لینک کانال آزاد است ✅️
سلام، سپاس فراوان از فرهیختگان گرامی این داستانک‌ها را هرکجا صلاح می‌دانید ارسال بفرمائید. لطفاً در توزیع متن‌های مربوط به فلسطین، حامی و رسانه نویسندگان باشید🙏
📚 تحفه تِدمُر 🖋 احمد کریمی «تحفه تدمر» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/159246
لینک مصاحبه👇 https://ruydadiran.com/?newsid=254803 مصاحبه نویسنده کتاب "تحفه تدمر" با روزنامه رویداد امروز ▫️■▫️■▫️■▫️■▫️ کانال حرفه‌ی داستان @herfeyedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اذان عشق.pdf
10.24M
داستان بیست‌و‌ششم داستان: اذان عشق نویسنده: تلما میرزایی 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 حرفه‌داستان @herfeyedastan 🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
داستان بیست‌و‌ششم داستان: اذان عشق نویسنده: تلما میرزایی #داستان_کوتاه_عاشقانه 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 حرفه‌داستا
📔 نقد داستان "اذان عشق" 🖋 منتقد: استاد توران قربانی به نام خدا نویسنده محترم داستان " اذان عشق " خانم تلما میرزایی از شهر بوشهر گویند خلایق که توی یوسف ثانی چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی بیتی از غزل ۴۷۵ حافظ * شروع خوبی داشتید ؛ فلسفه گونه و تحلیلی ؛ از نوع داستان‌هایی که نویسنده ، خواننده را مخاطب قرار می دهد . اما متاسفانه بعد به رئال برگشتید . * در گویش ها ما بعضی از حرفها یا حتی برخی از واژه ها را حذف می کنیم . اما وقتی می خواهیم نثر کتابی بنویسیم و احتمالا می نویسیم که دیگران بخوانند باید ادبیات فارسی را کامل رعایت کنیم و بنویسیم . * برای خواننده قابل قبول نیست رفتار و شخصیت خانم معلم که در مسجد از پسر دلبری می کند . اما چند جمله خوب آوردی / تار موهایش ذکر می گفت - نگاهش با جان آدم بازی می کرد - مادربزرگ بهم عشق یاد داد عاشقی کرد به ولی- چادر آمده بود با من حرف بزند - قطره های باران مثل نقل سفیدی از آسمان بر سرمان می بارید . * مهربانی مادربزرگ را با کلمه های خوبی القاء کرده بودید با دیالوگ‌هایی که لحن داشتند . * کاش داستانت دور محور صدای اذان و چادر بود . یا به خانواده محمدمهدی می پرداختی که ایثارگر بودند . * تلما جان برای داستانت به اندازه یک رمان شخصیت آورده ای ؛ فقط نگار باشد و مادربزرگ ؛ دیالوگهای این ها داستان را پیش ببرند . * اما کلمات غیر داستانی اثر /جاری و ساری-تصادف شدید-سرپرست-مسئولیت-طبق معمول-برانداز-قرائت-مرد هیکلی-مومن-جنگ تحمیلی-پریشان-رخسار-مضطرب-رسالت-التیام-مدهوش-عرض تسلیت-صاحب عزا-نحیف . * پایان شیرینی داشت ؛ هر چند جای مادربزرگ خالی بود . موفق و موید باشید. با سپاس : توران- قربانی صادق 🖋📔🖋📔🖋📔 گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 🖋📔🖋📔🖋📔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجموعه داستانک فلسطین حرفه‌داستان.pdf
3.03M
🕊 گروه ادبی حرفه‌داستان تقدیم می‌کند: مجموعه داستانک‌ فلسطین (۱۹ داستانک در ژانرها و سبک‌های گوناگون) 🖋جمعی از نویسندگان کانال حرفه‌داستان @herfeyedastan ▫️▫️▫️▫️▫️▫️ کانال آرشیو داستان و کتاب @herfeyedastangroup 📘📙📗📔📕📓 انتشار با لینک کانال آزاد است ✅️