بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات
#عادل_حسین_قربان
▶️
دعای گوشهنشینان، اثر کند، کافیست
عزیزِ فاطمه، بر ما، نظر کند، کافیست
@hosenih
برای اینهمه بیچارگی، اگر مهدی،
نگاهِ مرحمتی، بر بشر، کند کافیست
زِ عشقِ یار، خودم را رها نمیخواهم
مرا اسیرِ نگاهش، اگر کند، کافیست
در این جهانِ پر از نقشهای پوشالی،
به عشقِ خویش، مرا دربدر کند، کافیست
از آن شرابِ بهشتی که در کفِ ساقیست
همین که سهمِ مرا، بیشتر کند کافیست
.
.
.
زِ اهلِ خاک، خدایا!، نمیکشم منت
فقط حسین، به حالم، نظر کند، کافیست
@hosenih
اگرچه راهِ حرم، بسته است، این نوکر،
به پای دل، به حریمش، سفر کند، کافیست
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
#بردیا_محمدی
▶️
تصویرِ هجرِ تو که به ذهنم خطور کرد
آهِ فراق،آینه ام را نَمور کرد
جز "اشک" چیست چاره ی یوسفندیده ها!
یعقوبِ چشم هایِ مرا گریه کور کرد
@hosenih
بین من و تو پرده ی عصیان حجاب شد
ما را گناهکاریِ مان از تو دور کرد
یک بار هم گناه مرا رویِ من بیار
آخر خدا چِقَدر شما را صبور کرد
در راه دوست هرچه هزینه دَهی..،کم است
اصلاً به پای یار نباید قصور کرد
تمرین "سوختن" به تماشا نمی شود
باید میان شعله همین را مرور کرد
مست از شرابِ عشق به آغوش شمع تاخت
پروانه سوخت..،مِیکده را غرق نور کرد
گاهی صلاح طفل به تنبیهِ والد است
باید به سر به راه شدن گاه زور کرد
دست از "تَعَلُّقات" بِکش..،"وصل" را بگیر
رودی به "بحر" ریخت که از "شِن" عبور کرد
شرط ورود وادی حق..،پابرهنگی است
باید کلیموار عزیمت به طور کرد
هجران بس است ای پسر فاطمه..،بیا
شاید که مرگ جسم مرا سهم گور کرد!
@hosenih
ما را به حق روضه ی "زهرا"..،درست کن
حوریّه ای که در دل آتش ظهور کرد
▪️
▪️
آئینه ی زلال نبی پشت در شکست
این شیشه را چگونه علی جمع و جور کرد!؟
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#عبدالحسین_میرزایی
▶️
ای مادر حسین چرا گریه میکنی
بعد از پدر تو صبح و مسا گریه میکنی
بودی سیاه پوش پدر ، بی پسر شدی
گشتی دوباره صاحب عزا گریه میکنی
@hosenih
داری هزار درد نگفته به جان ولی
بر بیکسیِ شیر خدا گریه میکنی
گرمیِ خانه بسته به لبخند مادر است
تا کی صفای خانه ما گریه میکنی
با پهلوی شکسته چسان می روی اُحد
بر قبر سیدالشهدا گریه میکنی
دستت مگر شکسته که در موقع قنوت
یک دست میبری به دعا گریه میکنی
مادر بگو برای چه تا شانه می زنی
موی سرِ حسینِ مرا گریه میکنی
آهسته نیمه شب که به او آب میدهی
هستی به یاد کرببلا گریه میکنی
@hosenih
دادی به من به جای کفن کهنه پیرهن
یاد مرمل بِدِما گریه میکنی
گفتی که جای تو بزنم بوسه بر گلوش
یاد سر جدا زقفا گریه میکنی
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#محمدجواد_مطیع_ها
▶️
پر از دردی و پیش من صدایت در نمی آید
دلم میسوزدو کاری زدستم بر نمی آید
به شب آهسته گریانی گمانت من نمیدانم
شبیه شمع میسوزی ولی شب سر نمی آید
@hosenih
به قلبم میزند آتش به چشم خود که میبینم
چنان گردیده جسمت آب در باور نمی آید
قنوتت را که میبینم به یاد کوچه می افتم
زتو شرمنده ام دست تو بالاتر نمی اید
چرا اصرار داری تا که برخیزی زجاپیشم
چرا پا میشوی وقتی به همره سر نمی آید
کنارسفره ایم و تو میان بستری زهرا
نگاه زینبت گوید چرا مادر نمی اید
@hosenih
نفس بادرد میگیری ولی ارام میخندی
واین لبخند آرامت به این بستر نمی اید
نمیدانم حسن جانت چه زخمی بر جگر دارد
از آن روزی که افتادی، پشت در نمی اید
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#زبان_حال_امام_حسن_ع
#حضرت_زهرا_س_کوچه_بنی_هاشم
#محمد_بنواری
▶️
مردک پست که عمری نمک حیدر خورد
نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد
ایستادم به نوک پنجۀ پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
@hosenih
هرچه کردم سپر درد و بلایش گردم
نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد
آه زینب تو ندیدی! به خدا من دیدم
مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد
سیلی محکم او چشم مرا تار نمود
مادر از من دوسه تا سیلی محکم تر خورد
لگدی خورد به پهلوم و نفس بند آمد
مادر اما لگدی محکم و سنگین تر خورد
@hosenih
حسن ازغصه سرش را به زمین زد، غش کرد
باز زینب غم یک مرثیۀ دیگر خورد
قصۀ کوچـه عجیب است (مهاجر) اما
وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#مهدی_مردانی
▶️
تفسير او به دست قلم ناميسر است
در شان او غزل ننويسيم بهتر است
شان نزول يك پري از آسمان به خاك
دامان مادري ست كه در شان كوثر است
@hosenih
هر مصرعم لبي ست كه لبخند مي زند
اين بيت من شبيه لبان پيمبر است
از عرش تا به فرش ملائك خمار او
ذكرش سبو سبو مي الله اكبر است
او فاطمه ست معني اين نام را هنوز
از هر زبان كه مي شنوم نامكرر است
از زخم او اگر بنويسي قلم ، بدان
نامت از اين به بعد قلم نيست خنجر است
ننويس فتنه پشت دري شعله مي كشد
در كوچه شر به پا شده در خانه محشر است
در كوچه بوي آتش و در خانه عطر گل
مرز بهشت و دوزخ از آن روز اين در است
@hosenih
با پهلوي شكسته هم از كوه كوه تر
با قامت خميده هم از آسمان سر است
لبخند مي زند كه بخندند بچه ها
مادر اگر كه جان بدهد باز مادر است...
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محمود_ژولیده
▶️
آن بانویی که داشت مواسات با علی
افتاده بود خسته و میگفت یاعلی
افتاده بود دربِ شکسته به روی او
با ناله گفت حرف دل خویش با علی
@hosenih
شش ماهه اَم، فدای سرت ای امام من
افتاده ام به پای تو دیگر ز پا علی
یا فضۀُ خُذینیِ او چون شنیده شد
دیگر نگفت یاریِ زهرا بیا علی
زهرا چگونه دستِ تو را بسته بنگرد
با اینکه هست، دست تو دست خدا علی
تا زنده ام، مقابلشان قد عَلَم کنم
تنها نمیگذارمَت ای مقتدا علی
یک عمر تو، سپر به پیمبر شدی، کنون
زهرا شود تو را سپر هر بلا علی
مُزد رسالتِ پدر این بس که اُمتَش
تنها گذاشت بعدِ پیمبر تو را علی
انصار با مهاجر اگر هم قسم شوند
من یک تنه به عهدِ تو سازم وفا علی
من دامنت رها نکنم روز بی کسی
حتی اگر به شعله زنم دست و پا علی
با اینکه زیر ضرب لگد پهلویم شکست
هرگز نیفتد از لب من ذکرِ یاعلی
@hosenih
با قنفذ و مغیره بگو بازویم که هیچ
جانم فدای جان تو یا مرتضی علی
از کربلای کوچه دهم کوفه را نشان
پیداست راه فاطمه تا کربلا علی
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#طلیعه_فاطمیه
#مرضیه_عاطفی
▶️
هر چند گنهکار و شرمنده و گمراهیم
تا فاطمه(س) را داریم محبوبۂ درگاهیم
از آتش دوزخ ما داریم امان نامه
از معجزۂ نام پُر برکتش آگاهیم
@hosenih
ایکاش دو روزی در همسایگی اش بودیم
عمریست که غمگین از این حسرتِ جانکاهیم
تا ذکر قنوت او از جان برسد بر گوش
محتاجِ دعا بیدار؛ شب تا به سحرگاهیم
ما داغِ جوان دیدیم! عمریست عزادارِ
آن مادر مظلوم و عمرِ کم و کوتاهیم
ای بشکند آن دستِ بیعت شکنِ ظالم
بیطاقت و بیتاب از آن سیلیِ ناگاهیم
@hosenih
ما را غم سنگینِ «یا فضه خُذیني» کشت
دلسوختۂ داغِ شش ماهۂ دلخواهیم
پیراهن مشکی را با اشک به تن کردیم
ما إذن عزاداری از فاطمه(س) میخواهیم!
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#محمدجواد_پرچمی
▶️
اصلا نیازی نیست
از بسترت پاشی
با درد پیش پای
همسرت پاشی
هی گفتم از دردات
هی گفتی چیزی نیست
گفتی اگه گاهی
می افتی چیزی نیست
@hosenih
تو دست به دیواری
گفتی یکم خستم
ديدم قنوتت رو
گفتی یکم دستم
این بچه ها سایه
روسر میخوان زهرا
تا وقت دامادی
مادر میخوان زهرا
از رفتن و از مرگ
کمتر بگی ای کاش
مادر میخواد زینب
فکر عروسیش باش
چشم پرآب تو
نقش برآبم کرد
تابوت تو اومد
خونه خرابم کرد
دنیا عجب خاکی
روی سرم ریخته
همموی زینب ،هم
خونم بهم ریخته
طفلی حسن هرشب
تو خواب عزاداره
هی میگه دیوارو
هی میگه گوشواره
سینه سپر کردی
خیلی محک خوردی
خانوم سر من تو
خیلی کتک خوردی
زینب با دلشوره
هی روتو می بوسه
شونه کهمیفته
بازوتو می بوسه
@hosenih
وقتی همه خوابن
فضه با دلشوره
خون رو دیوارو
با گریه میشوره
حرف حسينت شد
رفتى چرا از حال
پيرهن رو كه دوختى
هى گفتى از گودال...
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
شعر از گروه "یا مظلوم"
شاعران: #مرضیه_نعیم_امینی، #ابراهیم_لآلی، #محسن_همتی، #امیر_علوی، #حسین_زارع_زاده، #رضا_قربانی، #علی_مستوفی، #علی_سپهری، #یاسین_قاسمی
▶️
وا مانده زخم سینه از مسمار وامانده
در حسرت بهبود زخم تو دوا مانده
ما نیز بیماریم از بیماری ات بانو
پس خوب شو زهرا و اینگونه شفامان ده
@hosenih
ای مستجاب الدعوه ام طوری دعا کردی
که در دهان زینب آمینِ دعا مانده
محجوب من، حرف تو را میخواندم از چشمت
آن هم که پشت پلک مجروح تو جا مانده
ما هر دوتا مشگل گشا هستیم اما تو
آنقدر مجروحی که این مشگل گشا مانده
حال علي بدتر نباشد بهتر از تو نيست
من مانده ام با اين غرور زير پا مانده
هر بار که میبینمش صدبار میمیرم
حق دارم آخر روی چادر رد پا مانده
@hosenih
داری نفس را نیمه نیمه میکشی، پیداست
یک استخوان دنده از باقی جدا مانده
تا صبح مثل زخم تو خون گریه میکردم
وا مانده زخم سینه از مسمار وامانده
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#عادل_حسین_قربان
▶️
خورشید؛ دیگر میلِ تابیدن، ندارد
بارانِ رحمت؛ قصدِ باریدن، ندارد
@hosenih
دنیا سراسر تیره گشته؛ رود دیگر
انگیزهای، بهرِ خروشیدن، ندارد
این قدر "هوهو" میکند این بادِ حیران،
انگار، کاری غیرِ نالیدن، ندارد
...باغِ علی، غارت شد و مردم نگفتند،
یاسِ حریمِ کبریا، چیدن ندارد
هیزم به دست آمد عدو... آیا نفهمید؟
بانوی هجده ساله، جنگیدن ندارد؟
خیلِ ملائک، رو به اهلِ خاک، گفتند:
سیلی، به احساسِ علی، دیدن ندارد
@hosenih
بر زخمِ بازِ مرتضی، مابعدِ زهرا،
دیگر نمک، اینقدر، پاشیدن ندارد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#محمد_داوری
▶️
آورده هیزم کافری، لشکر کشیده
آتش به درب خانه ی حیدر کشیده
با ضربه ی سنگینِ پا بر پهلوی یاس
زخم عمیقی میخ روی در کشیده
@hosenih
از شاخه ی طوبایِ باغِ آل احمد
مسمارِ خانه میوه ی نوبر کشیده
بر ماه رویش ضرب دست بی حیایی
نقش رکاب چند انگشتر کشیده
پهلو به پهلو تا شده با خون پهلو
گل های سرخی بر روی بستر کشیده
آید صدای استخوان از سینه هربار
خود را به بستر جانب دیگر کشیده
تا چشم بسته ریخته قلب حسینش
گوید به خود مادر مبادا پر کشیده
تا روی زردش را نبیند زینب او
خوابیده بر روی سرش معجر کشیده
**
شد روضه خوان کربلا این روز و شب ها
آنجا که ناله روی تل خواهر کشیده
@hosenih
از بوسه های فاطمه دیگر نبُّرید
هر بار قاتل تیغ بر حنجر کشیده
آخر کلافه شد تنش را زیر و رو کرد
اینبار خنجر را به پشت سر کشیده
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e