eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱نظام رشتی را در خواب دیدند و از او پرسیدند: «چه چیز به درد عالَم آخرت می‌خورد؟» گفت: «دو چیز: یکی امام حسین (صلوات الله علیه) و یکی هم تقوا» پرسیدند: «حالت چطور است؟» جواب داد: شکر خدا را که در پناه حسینم گیتی از این خوب‌تر پناه ندارد 📚 کتاب طریق دوست@hosseinieh_net
بشنوید ای عاشقان! احمد روایت می‌کند هر که می‌گوید علی، دارد عبادت می‌کند یا علی! شد بر تو نازل روح همراه ملک مطلع فجر از جبین تو روایت می‌کند لیله‌ی قدر است افضل از هزاران ماه اگر قدر، از زهرای تو کسب فضیلت می‌کند پاک می‌گردد دو گوشی کز ثنایت بشنود پاک می‌گردد زبانی کز تو صحبت می‌کند گر که خلقت جمع گردد بر تولایت، خدا شعله‌های نار را سرد و سلامت  می‌کند دوستش دارد خدا و دوستش دارد رسول هر که بر آل تو ابراز محبت می‌کند خیر هر کس را که می‌خواهد خداوند علیم دوستیِ تو به قلب او عنایت می‌کند آیه‌ی اکملت بر دوش نبی تکلیف بود دین به تأیید تو تکمیل رسالت می‌کند سه هزار و سه ملک بر تو سلام آورده‌اند در شبی که مشکِ آب تو سقایت می‌کند می‌شود فهمید که از بعد "منذر"، "هاد" کیست هرکس آیات برائت را قرائت می‌کند نان و خرما روی دوش و سنگ بستن بر شکم بین خلق و خود، علی این‌گونه قسمت می‌کند طشت رسواییِ باطل از سر بام اوفتاد چون علی در مسجد کوفه قضاوت می‌کند هر قدم یک حج و در برگشت دو حج می‌شود آن مثالِ کعبه را هرکس زیارت می‌کند تا نجف را دید آدم، روی خاکش سجده کرد در بهشت آمد دوباره شکر نعمت می‌کند :: در عزایش قامت محراب‌ها از غم خمید در رثایش منبر از ناله قیامت می‌کند همچو خورشیدی شفق‌گون گشت در مغرب نهان آنکه با ایمای او خورشید، رجعت می‌کند نوحه‌خوانش جبرئیل است و میان آسمان نوحه از ویرانیِ رکن هدایت می‌کند ای مسلمانان! به مسجد حرمت قرآن شکست گریه‌ها ختم رُسُل بر این مصیبت می‌کند بر روی سجاده‌اش گلبرگ‌های لاله ریخت مسجد از خون خدا، کسب طهارت می‌کند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره سهم زینب کرده غم، بیمار داری را دل خون را، نگاه مضطرب را، بی قراری را کسی از خانه بیرون رفته، گویا دیر هم کرده دوباره خانه دارد می‌چشد چشم‌انتظاری را صدایی می‌رسد از سجده‌گاه مسجد کوفه که "نوشیدم به رب کعبه جام رستگاری را" پدر می‌آید و در دست یاران دست‌های او کجا سد می‌کند لبخند او خون‌های جاری را؟! پدر پوشانده با عمامه و دست و عبا سر را مبادا دخترش یک دم ببیند زخم کاری را مگو با گریه‌ی فرزندها: آهسته...آهسته... که می‌دانند اهل خانه رسم سوگواری را :: شب قدر است، با من ذکر یا الله و یا حیدر... ببین آورده‌ام با خود هر آنچه دوست داری را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای دل صدپاره گُلِ باغ تو! تا ابدیت به جگر داغ تو ظلم‌کُشِ از همه مظلوم‌تر! رهبر از فاطمه مظلوم‌تر! پادشهِ وسعت ملک خدا! صدرنشین حرم ابتدا! محفل انس تو دل سوخته "عدل" به نوع بشر آموخته ساخته و سوخته با آه خود! رانده جهان را ز سر راه خود! سینه‌ات از لوح و قلم پاک‌تر از گل پرپر شده صدچاک‌تر باغ جنان شیفتۀ قنبرت روح‌الامین مستمع منبرت خانۀ تو کعبۀ عالم شده خاک قدم‌های تو آدم شده ماه، ‌طلوعش به تو آغاز گشت مِهر به دست تو ز ره بازگشت ای همه‌جا طور مناجات تو چشم اجابت پی حاجات تو در دل شب هم‌سخن‌ چاه‌ها! سوخته با نالۀ تو آه‌ها جام طهورای خدا مست تو وسعت گردون به کف دست تو قنبر کوی تو سراج‌الهدی‌ست صوت بلال تو صدای خداست لالۀ زخمی شده از خارها! جهل بشر کشته تو را بارها خون دل و اشک بصر داشتی زخم رَعیّت به جگر داشتی زخم به دل، شعلۀ آتش به جان خار به دیده، به گلو استخوان نالۀ تو نالۀ بی‌زمزمه خانۀ تو خانۀ بی‌فاطمه چشم به دیوار و به در دوختی سوختی و سوختی و سوختی ای به مقام از همه بالاترین رهبر در جامعه تنهاترین دوست تو، دشمن تو ناسپاس تا صف محشر همه‌جا ناشناس سوزِ درونت به فلک تاب داد خونِ سرت آب به محراب داد کشتۀ توحید و عدالت شدی فُزتُ بِرَب گفتی و راحت شدی تا که شود نخل و گل و باغ، سبز در نفس ما بُوَد این داغ، سبز دل به عزایت حرم ماتم است زخم سرت بر جگر «میثم» است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر کس برای توبه مصمم نمی‌شود با صد هزار موعظه آدم نمی‌شود امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم فردا همین مجال فراهم نمی‌شود طاعات ما و حلقه‌ی پیوند با خدا خالص نبوده است که محکم نمی‌شود نامردی است بندگی لحظه‌ای ما شوق گناه و نافله با هم نمی‌شود باید برای خشکی چشم التماس کرد این چاه خشک، یک شبه زمزم نمی‌شود ساکت نباش، حرف بزن با خدا، بگو: من آمدم کنار تو باشم، نمی‌شود؟ شاید که از نگاه تو افتاده‌ام دگر وقتی دلم، شکسته و محرم نمی‌شود در بین خوب‌ها منِ آلوده هم بخر چیزی که از کریمی تو کم نمی‌شود حلوا نخواستم، تو خودت را به من بده حلوا برای غم‌زده مرهم نمی‌شود جای بهشت، کرب و بلا روزی‌ام کنید بی کربلا، بهشت، مجسم نمی‌شود نان علی و فاطمه را سائلی که خورد دیگر مقابل احدی خم نمی‌شود :: شمشیر زهر خورده به فرق علی زدند پس مرهمی براش فراهم نمی‌شود جوری که آیه‌های سرش ریخته بهم هر کار هم کنند منظم نمی‌شود این ضربه سخت بود؛ ولی در دل علی بر دردهای کوچه مقدم نمی‌شود زینب... مدینه، کوفه، مدینه، زمینِ طَف یک زینب است و این همه ماتم؟! نمی‌شود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
و امّا و امّا و امّا علی غریب است و مظلوم و تنها علی سحر شد - منادی - شنیدم که گفت دریغا دریغا دریغا علی به یک ضربه ارکان دین شد خراب جدا شد به یک لحظه از ما علی شب قدر، آیا چه باید سرود؟ به جز یاعلی یاعلی یاعلی؟ کجا می‌توان رفت غیر از نجف؟ مگر می‌توان بود جز با علی؟ مناجات، دیدی به جز ذکر او؟ غزل خوانده‌ای شاعر! الّا علی؟ علی گفتم و خواندم از فاطمه که مولاست زهرا و زهرا علی گرفته‌ست قرآن به سر مصطفی حسن گفته در حال احیا علی الهی! الهی! الهی! حسین خدایا! خدایا! خدایا! علی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دو لقمه اشک و نان و بغض خورد از سهم افطارش نمکدان ریخت بر زخم دلِ از زخم سرشارش تبسم‌های بغض‌آلود، از درد دلش می‌گفت نگاهش روضه بود؛ اما لبش می‌کرد انکارش دو چشمش ابر شد وقتی نگاهش را به بالا دوخت تمام آسمان‌ شد خیس، از آیات رگبارش سکوتش را شکست «انا الیه الراجعون»هایش نمی‌دانم چرا بوی سفر می‌داد اذکارش قدومش خسته بود از ماندن و رؤیای رفتن داشت همان مردی که در دل، دردهای مردافکن داشت پدر از کوچه‌‌های ‌نوحه‌ی «بابا بمان» می‌رفت زمین، همراهِ جانش آسمان تا آسمان می‌رفت به زخم شانه‌اش فرمود: امشب استراحت کن به وقت هر شبش، این بار بی‌انبان نان می‌رفت کلون در دخیلش را گره می‌زد به دامانش و بابا از میان روضه‌ی در، روضه‌خوان می‌رفت تمام شهر، خوش بودند در خوابِ زمستانی امیرالمؤمنین از دستِ سرد کوفیان می‌رفت شهادت داد بر مظلومی‌اش همراه گلدسته مراد «اشهدُ انّ علی» سمت اذان می‌رفت قدوم قبله‌ی سیار، مسجد را مزیّن کرد چراغ روضه‌‌ی خود را به دست خویش روشن کرد به وقت سجده، مسجد اتفاقی را خبر می‌داد سجودِ آخر مولا به ذکرش بال و پر می‌داد به دستی مست، می‌رقصید تیغِ کهنه‌ی کینه چه شمشیری که زهرش بوی خونِ میخ در می‌داد خدای روضه از آوار ارکانُ‌الهدیٰ می‌گفت نمازِ غرق خون «فزتُ و ربّ الکعبه» سر می‌داد تَرک در تارک خورشیدِ نخلستانیِ کوفه خبر از آیه‌ی مکشوفه‌ی «شق‌القمر» می‌داد شب قدری که قرآن جای قرآن، تیغ بر سر داشت درخت آرزوی دیدن زهرا ثمر می‌داد محاسن را خضاب و دست خود را شُست از دنیا به جای "یا علی" هنگام رفتن ‌گفت: "یا زهرا" ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ﻋﻠﯽ از ﭘﺎ اﻓﺘﺎد ﺧﺒﺮ زﺧﻢ ﺳﺮش ورد زﺑﺎن‌ﻫﺎ اﻓﺘﺎد آﺳﻤﺎن‌ﻫﺎ ﻟﺮزﯾﺪ ﻧﺎﮔﻬﺎن وﻟﻮﻟﻪ در ﻋﺮش ﻣﻌﻠﯽ اﻓﺘﺎد روﺿﻪ‌ای ﺑﺮﭘﺎ ﺷﺪ مصطفی در وسط ﺻﺤﻦ ﻣﺼﻠﯽ اﻓﺘﺎد ﺗﺎ زﻣﯿﻦ ﺧﻮرد ﻋﻠﯽ ﮐﻨﺞ ﻣﺤﺮاب دﮔﺮ ﺣﻀﺮت زﻫﺮا اﻓﺘﺎد ﯾﺎدی از فاطمه ﮐﺮد غرق خون ﺑﺮ روی ﺳﺠﺎده ﺳﺮش ﺗﺎ اﻓﺘﺎد ﺑﻪ در ﺧﺎﻧﻪ رﺳﯿﺪ ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻤﺎنِ ﺗﺮ زﯾﻨﺐ ﮐﺒﺮی اﻓﺘﺎد ﺑﺎز ﻫﻢ زﺧﻢ زﺑﺎن ﺑﺎر دﯾﮕﺮ ﺷﺮری در دل آﻗﺎ اﻓﺘﺎد ﻫﻤﮕﯽ دﻟﮕﯿﺮﻧﺪ ﻣﺤﻨﯽ در دل ﻣﺮﻏﺎﺑﯽ درﯾﺎ اﻓﺘﺎد ﺑﺴﺘﺮی ﭘﻬﻦ ﮐﻪ ﺷﺪ ﯾﺎد ﺑﺎغ ﮔﻞ انسیه‌ی حورا اﻓﺘﺎد ﻧﻪ ﻓﻘﻂ در ﮐﻮﻓﻪ ﮐﺮﺑﻼ ﻫﻢ ﻋﻠﯽ دﯾﮕﺮی از ﭘﺎ اﻓﺘﺎد :: إﺑﻦ ﻣﻠﺠﻢ آﻣﺪ ﺣﯿﺪری در دل دشمن تک و تنها اﻓﺘﺎد ﺑﺎز ﻫﻢ ﺿﺮب ﻋﻤﻮد ارﺑﺎً ارﺑﺎ ﭘﺴﺮی در دل ﺻﺤﺮا اﻓﺘﺎد ﺑﺎز ﻫﻢ ﻓﺮق دو ﻧﯿﻢ از سر زﯾﻦ ﺑﻪ زﻣﯿﻦ، اﮐﺒﺮ ﻟﯿﻼ اﻓﺘﺎد پدر از راه رسید ﺗﺎ ﺑﻪ زاﻧﻮ ﺑﮕﺬارد ﺳﺮش اﻣﺎ افتاد ساعتی بعد از آن سر طفلی به روی شانه‌ی بابا افتاد روضه در لفافه‌ست سیب سرخی بغل حضرت مولا افتاد ﻋﺎﺷﻘﯽ دردﺳﺮ اﺳﺖ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻫﻢ ﻧﺎم ﻋﻠﯽ ﺷﺪ، ﺑﻪ ﺧﻄﺮﻫﺎ اﻓﺘﺎد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقت پرواز آسمان شده بود گوئیا آخر جهان شده بود کعبه می‌رفت در دل محراب لحظه‌ی گریه‌ی اذان شده بود کوفه لبریز از مصیبت بود باد در کوچه نوحه‌خوان شده بود شور افتاد در دل زینب پی بابا دلش روان شده بود در و دیوار التماسش کرد در و دیوار مهربان شده بود شوق دیدار حضرت زهرا در نگاه علی عیان شده بود خار در چشم و تیغ بین گلو زخم، مهمان استخوان شده بود سایه‌ای شوم پشت هر دیوار در کمین علی نهان شده بود ناگهان آسمان ترک برداشت فرق خورشید، خون‌فشان شده بود در نجف سینه بی‌قرار از عشق گفت "لا یمکن الفرار" از عشق ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوش بر فرق تو شمشیر فرود آمده بود سنگ بر آینۀ اصل وجود آمده بود شب تودیع تو از جوش ملک غوغا شد وحی نازل شده و روح فرود آمده بود به تمنّای حضور تو ز بام ملکوت پیک قدسی به سلام و به درود آمده بود آن شب از سرخی خون تو شفق رنگین شد فجر حیرت زده با روی کبود آمده بود جان ما بودی و بدرود جهان می‌گفتی آن شب قدر که مسجد به سجود آمده بود به امید کرمی، پیک اجل این همه راه به گدائی به در خانۀ جود آمده بود ای گره خورده حیات دو جهان با نفَسَت! مرگ آن‌شب به سراغ تو چه زود آمده بود غمت این بود که در خانۀ بی فاطمه باز محشر تازه‌ای آن شب به وجود آمده بود می‌شنید از گل لب‌های تو الله الله شاهد غیب که از بزم شهود آمده بود ای نماد حرم عشق و محبّت، نجفت! از تو شعر شفق آن جا به نمود آمده بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ناله كن اى دل به عزاى على گريه كن اى ديده براى على كعبه ز كف داده چو مولود خويش گشته سيه پوشِ عزاى على عمر على عمرۀ مقبوله بود هر قدمش سعى و صفاى على ديدۀ زمزم كه پُر از اشک شد ياد كند، زمزمه‌های على تيغ شهادت سر او را شكافت كوفه بُوَد، كوهِ مناى على عالم امكان شده پر غلغله چون شده خاموش صداى على منبر و محراب كشد انتظار تا كه زند بوسه به پاى على ماه دگر در دل شب نشنود صوت مناجات و دعاى على آه كه محروم شد امشب دگر چشم يتميان ز لقاى على مانده تهى سفرۀ بيچارگان منتظر نان و غذاى على واى امير دو سرا كشته شد خانۀ غم گشته، سراى على پيش حسين و حسن و زينبين خون چكد از فرق هماى على خواهم اگر ملك دو عالم "حسان" از دل و جان باش گداى على ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مسجد می‌رود معنا کند روح عبادت را به مسجد می‌برد با خود علی امشب شهادت را مگر این‌بار در بستر بخوابد ساعتی آرام که سوزانده‌ست عمری در فراقش خواب راحت را برای کشتنش از بدر تا محراب، راه افتاد ندیدم هیچ‌جا از تیغ، تا این حد سماجت را چنان آغوش واکرده‌ست رفتن را که تا امروز میان مرگ با انسان ندیدم این قرابت را سحر، در کمتر از یک لحظه ارکانِ هُدی لرزید مگر گویاتر از این بود تفسیر قیامت را؟ رها شد نغمه‌ی «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه» در عالم علی می‌خواست دریابیم معنای سعادت را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کشتی عالم ایجاد به موج خطر است چرخ را توطئه‌ای باز مگر زیر سر است؟! کوفه از نقشه‌ی شوم دگری باخبر است دل شب جانب مسجد شبحی رهسپر است تیغ در جامه نهان، جانب مسجد پوید گام گامش سخن از فاجعه‌ای می‌گوید شرر از فاجعه‌ی برق نگاهش ریزد تیره‌گی از دل تاریک و سیاهش ریزد خشم دادار ز تصمیم گناهش ریزد آسمان خون بنگر بر سر راهش ریزد با شتاب از همه‌جا روی به مسجد آرد نقشه‌ی ریختن خون علی را دارد کاش گردد ز سما صاعقه نازل امشب کاش از پنجه‌ی غم پاره شود دل امشب یا سر راه بگیرید به قاتل امشب یا علی را بنشانید به منزل امشب چه به تعجـیل ز ره مهر جهان‌تاب آید! نگذارید که مولا سوی محراب اید آسمان! ناله خدا را ز دل تنگ بزن شیشه‌ی عمر قدر را ز قضا سنگ بزن کوفه! آتش به‌خود از بردن این ننگ بزن حلقه‌ی در! به کمربند علی چنگ بزن مرغکان! سخت به‌منقار عبایش گیرید ورنه فردا همگی نوحه برایش گیرید شده نزدیک که طوفان همه‌جا را گیرد زلزله قامت ارکان هدی را گیرد موج خون، دامن محراب دعا را گیرد یک نفر نیست ره شیر خدا را گیرد منبر و مسجد و محراب! برآرید خروش آخر ای مسجدیان! از چه نشستید خموش عاشق این است که از شوق وصال یارش خصم را خواند و از خواب کند بیدارش خبر از سِرّ ضمیرش دهد و از کارش تا به تأخیر نیفتد شرف دیدارش زودتر از همه بشْتابد و قامت بندد نشود قامت او، دست قیامت بندد اوست آرام؛ ولی ارض و سماء می‌لرزد جز دل او همه عالـم به خـدا مـی لرزد مسجد و منبر و محراب و دعا می‌لرزد دست و تیغی‌ست که در موج فضا می‌لرزد جان حق در خطر افتاده خدا می‌داند یک نفر نیست که تیغ از کف او بستاند آسمان شعله، فضا دود، زمین زلزله شد عالم نامتناهی همه‌جا ولوله شد کوفه تنها نه! که در عرش به‌پا غلغله شد حامل وحی به‌فریاد در آن مرحله شد شاهد حُسن خدای ازلی را کشتند آه ای مسجدیان! آه! علی را کشتند ایـن نـظام اسـت که یکباره بهم افتاده یا وجود است که در بیم عدم افتاده لوح آغشته به خون گشته قلم افتاده علی از پای به شمشیر ستم افتاده رفته از هوش و همه دیده به‌سویش دارند شاید از اشک حسن، باز به هوشش آرند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود با وضو آمد به قصد لیلة الفرقت، علی! ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود! دور محرابت نمی‌بیند ملائک را مگر؟ با چه رویی دارد این شمشیر می‌آید فرود کینه‌ای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش تا چنین فرق تو را وا کرد شمشیرِ حسود رسم شد شق القمر کردن میان کوفیان از همین شمشیر درس آموخت عاشورا، عمود در وداعت با حسین اشک تو جاری می‌شود دیده‌ای گویا از اینجا خیمه‌ها را بین دود بین فرزندانی اما این حسینت را غریب می‌کشندش با لبان تشنه در بین دو رود با یتیمان آمدم پشت سرای زینبت شیر آوردم پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نَخْلى از اَشك تو سيراب نگرديد دگر از همان لحظه كه بر فرقِ تو شمشير آمد حوريان هم به عزاى تو سيه پوشيدند تا بِگوشِ فَلَكَتْ، نَعره ى تكبير آمد شير، تَجْويز به درمان سَرت كرد طبيب هر كه آمد به مُلاقات تو، با شير آمد صُحبت از شير شد و رَفت دلم كرب‌وبلا كه به ميدان، پسرى با پدرى پير آمد قَدْرِ يك جُرعه ازين شير، اگر داشت رُباب طفل مى‌مانْد، ولى حرمله با تير آمد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام ما به علی و نماز آخر او به حال راز و نیاز و به دیدۀ تر او سلام ما به علی و به عدل و ایمانش سلام ما به رخ غرق خون و منبر او سلام ما به سجودش که رنگ خون دارد سلام ما به رخ غرق خونِ اطهر او سلام ما به پریشانی حسین و حسن سلام ما به دل پُر زآه دختر او سلام ما به نفس‌های نفْس پیغمبر سلام ما به فروغ نگاه آخر او سلام ما به غمی کز مدینه دارد او سلام ما به ملاقات او و همسر او چو خاک اوست سزای ابوذر و مقداد فتاده است «وفائی» به خاک قنبر او ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ﺷﯿﺮﺵ ﺣﻼﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﺮﺍ ﺧﺎﮎ ﭘﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﻧﺎﻧﺶ ﺣﻼﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﺮﺍ ﻣﺒﺘﻼﺵ ﮐﺮﺩ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﻣﯽ‌ﺩﻫﺪ ﮐﺮﻣﺶ ﮐﻢ ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺮﻡ ﺭﺍ ﮔﺪﺍﺵ ﮐﺮﺩ ﭘﺎﯾﻢ ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺟﻬﻨﻢ ﻧﻤﯽ‌ﺭﻭﺩ ﺩﺳﺘﻢ ﺗﻮﺳﻠﯽ ﺑﻪ ﺿﺮﯾﺢ ﻋﺒﺎﺵ ﮐﺮد ﻣﻮﺳﯽ ﻭ ﺧﻀﺮ ﻭ ﯾﻮﺳﻒ ﻭ ﻋﯿﺴﯽ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺸﮑﻼﺕ، ﻧﺒﯽ ﻫﻢ ﺻﺪﺍﺵ ﮐﺮﺩ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺍﻭﺳﺖ ﻋﮑﺲ ﺗﻤﺎﻡ ﭘﯿﻤﺒﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﺪﺍﺵ آینه‌ی ﺍﻧﺒﯿﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﻩ ﺯﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻡ، ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﺮﺩ پنجه‌ی ﻣﺸﮑﻞ‌ﮔﺸﺎﺵ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﺁﺳﺘﺎﻥ ﯾﮏ ﻧﺦ ﻋﻤﺎﻣۀ ﺳﺮﺵ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺧﻠﻖ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﺵ ﮐﺮﺩ :: با گریه ایستاد، دوباره نگاش کرد تسبیح را به‌دست گرفت و دعاش کرد معلوم می‌شود که نمک‌گیر زینب است وقتى به‌جاى شیر، نمک را غذاش کرد بین دو سجده بود که فرق سر على مانند ذوالفقار دودم شد... دوتاش کرد اى روزگار! آخر على را زمین زدند باید ازین به بعد جگر را فداش کرد وقت وصال بود، دوباره خضاب کرد وقت خضاب، خون سرش را حناش کرد بین حصیر پاره پدر را حسین بُرد تا اینکه از قضا پسرش بوریاش کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بگیر ای مرگ! عالم را در آغوش که از فرق علی خون می‌زند جوش متاب ای مه! متاب ای مه! که امشب چراغ عمر مولا گشته خاموش به جز سجّاده و محراب خونین به هر جا بنگرم باشد سیه پوش در و دیوار مسجد را مشوئید! مبادا تا شود این خون فراموش چه سان باور کنم مرگ علی را گمانم باز مولا رفته از هوش سزای آن همه خوبی همین بود که خون در سجده ریزد از سر و روش کجا رفت آن‌که رنج عالمی را چو قوت مستمندان بُرد بر دوش صدای واعلیا واعلیا رسد امشب زهر ویرانه بر گوش چو اطفال یتیم کوفه (میثم) گرفته زانوی ماتم در آغوش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مسجد می‌رود یا سمت قربانگاه می‌آید؟ چرا از هر طرف امشب نسیم آه می‌آید؟ قدم‌هایش چقدر از خانه تا مسجد شتابان است به سختی عرش دارد پا به پایش راه می‌آید چه شوقی می‌چکد از صورتش وقت وضو امشب برایش عاقبت آن لحظۀ دلخواه می‌آید برای بار آخر کوچه‌کوچه، کوفه می‌بیند سراغ سایه‌های تیره، نور ماه می‌آید هلا ای شهر! شام آخر است آماده‌ای آیا؟ چه بر روز تو در این فرصت کوتاه می‌آید؟ نمی‌بینند مردم حجم تنهایی مولا را غریبی علی تنها به چشم چاه می‌آید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رها ز درد و غم و رنج بی‌شمار شدم قسم به خالق کعبه که رستگار شدم همین که خون سرم ریخت روی سجّاده برای دیدن زهرا امیدوار شدم همه جوانی من ختم شد به یک مصرع گل خزان‌زده در موسم بهار شدم به روزگار من آن شد در این دو روزه‌ی عمر که تا قیامت، مظلوم روزگار شدم به چاه گفتم: ای چاه! گریه کن بر من که من به کینه‌ی یارانِ خود دچار شدم چه سال‌ها که ز عمرم گذشت بی زهرا خدا گواست که آب از فراق یار شدم به نخل میثم خود ثبت کن بگو «میثم» که من اسیر ستم‌های بی شمار شدم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باید شب قَدرَت مرا آدم بسازد حُر و زهیر و عابس و اَسلم بسازد باید مفاتیح الجنانِ "شیخ عباس" دل را که شد ویرانه دستِ کم بسازد یارب! به من اشکی بده سازنده باشد اشکی بده از بنده‌ات میثم بسازد چشمی بده تا خوب را بشناسم از بد تنها نگاهم را بدوزم سمت گنبد دستی بده دست از تهیدستان بگیرم دستی بده تا راه بر شیطان بگیرم پایی بده جز در ره مولا نکوبم پا جای پایی چون "ابوموسی" نکوبم میلی بده از جام همدردی بنوشم در سیل ماتم نذر هم‌نوعم بکوشم عزمی بده آماده‌ی ایثار باشم وقت ضرورت، راهی پیکار باشم نسلی بده عشق شهادت در دل آن نسلی بده "فهمیده" باشد حاصل آن جانی بده سرشار از نور ولایت لب تر کند مهدی، کنم تقدیم حضرت هرکس به نوعی می‌کند نجوا شبانه من هم بخوانم از شهادت عاشقانه زیباترین نثر مناجاتم جهاد است امروزه وقتی صحبت از "جنگ اراده "ست جزءِ مجاهدهای در راه خدایم سجاده‌ام حکم کفن دارد برایم بر نفْس سرکش راه طغیان را ببندم با معنویت در دو عالم سربلندم بیش از چهل سال گذشته پای کاریم وقتی که خرمشهرها در پیش داریم رمز بقا قطعاً به دست مردم ماست این اولین تحلیل گام دوم ماست ما را سفارش می‌کند آقا به تقوا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا :: درس دبستان امیرالمؤمنین است گوشم به فرمان امیرالمؤمنین است نص اشداءُ علی الکفار یعنی منشور قرآن امیرالمؤمنین است حکم پدر دارد برای خاک یعنی ایران هم ایران امیرالمؤمنین است هرکس به هر جایی رسید از دار دنیا مدیون احسان امیرالمؤمنین است عمری محدث بودن و از غیب گفتن این کار سلمان امیرالمؤمنین است در کعبه مولایم علی آمد به دنیا پس صاحب خانه امیرالمؤمنین است ساعات خوب زندگی ما همیشه در زیر ایوان امیرالمؤمنین است حبل المتینم هست و فردای قیامت دستم به دامان امیرالمؤمنین است با دست او حق سفره‌اش را پهن کرده هر بنده مهمان امیرالمؤمنین است زهرای مرضیه همیشه دوست دارد چشمی که گریان امیرالمؤمنین است :: شخص پیمبر بانی بزم عزایش چشمان زهرا نیز می‌بارد برایش مرغ دلم پر می‌زند بر بام کوفه حلوای ختم مرتضی در کام کوفه می‌ریزد از غم‌های خود در جان دختر وقتی که بابا می‌شود مهمان دختر از غصه دیوارِ دلِ دختر ترک خورد وقتی که بابایش فقط نان و نمک خورد آماده دارد می‌شود بر قتل حیدر قومی که هر شب میوه از باغ فدک خورد سی سال پیش، از پا در آمد مرد خیبر وقتی میان کوچه ناموسش کتک خورد دلواپس فردای بابا اُم کلثوم باید بخواند روضه‌ها را اُم کلثوم از خانه که بابای از گل بهترم رفت گفتم که دیگر سایه‌ی روی سرم رفت دیدم به چشمم گوییا تا مسجد شهر پشت سر بابا دوباره مادرم رفت دیدم از این کوچه شروع کربلا را هجده سر بر روی نیزه، از حرم رفت.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شهر را تا خبر لطف کریمان برداشت همه‌ی میکده را دیده‌ی گریان برداشت گریه کردیم و خدا بر سر ما دست کشید باری از شانه‌ی هر عبدِ پریشان برداشت تا که گفتیم ببخشید، دلش زود شکست نام مارا خودش از دفتر خسران برداشت غصه خوردیم ولی غصه و غم‌ها را بُرد گفت: باید که غم از سینه‌ی مهمان برداشت! پارسال آمده بودم که دگر توبه کنم باغ اعمال مرا آتش شیطان برداشت بعد یک عمر به این خانه پناه آوردیم گرد و خاک از تَن ما با لب خندان برداشت کار ما خورد به یک مانع بسیار بزرگ تا که یک مرتبه گفتیم علی جان!برداشت دست در دست یداللهی مولا دادیم پای ما را علی از خار مغیلان برداشت من شبِ قدر فقط کرببلا می‌خواهم باید از کرببلا توشه فراوان برداشت من حسینی شده‌ام چون که خودش خواسته است کام مارا پدر از تربتِ جانان برداشت :: علی امشب به سر سفره‌ی زینب رفت و... طبق معمول عوضِ شیر و نمک، نان برداشت امشب از فاطمه خیلی به عزیزانش گفت... هرچه برداشت قدم، فاطمه‌گویان برداشت آخرین لقمه‌ی نان را به یتیمانش داد کوفه را زمزمه‌ی آهِ یتیمان برداشت امشب ای کوفه! علی پیش شما مهمان است صبح فردا وسط خونِ خودش غلتان است 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وجودم نخلِ از غم بارور بود تمام حاصلم خونِ جگر بود ز هر شاخه هزاران ميوه دادم همانا پاسخم نيش تبر بود اگر چه شاخه‌هايم را شکستند به هر شاخه هزارانم ثمر بود چه باک از تيغ زهرآلود دشمن علی يک عمر در کام خطر بود به جان فاطمه آنکه مرا کشت نه تيغ ابن ملجم، ميخ در بود هزاران استخوان بودم گلوگير هزاران نيش خارم در بصر بود به هر آهم هزاران زخم فرياد به هر زخمم هزاران نيشتر بود تو اي قاتل! مرا کشتی نگفتی علی يک عمر غمخوار بشر بود زدی شمشير بر فرق امامی که حتی مهربان‌تر از پدر بود به اشک و خونِ دل بنويس "ميثم" علی از فاطمه مظلوم‌تر بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای نخل‌ها! چرا همه امشب خمیده‌اید افسرده، سینه سوخته و داغ دیده‌اید ای چاه‌های خسته‌ی کوفه! علی کجاست؟ آیا صدای ناله‌ی او را شنیده‌اید؟ در مسجد ای نمازگزارانِ داغدار! بنشسته سر به جیب خموشی کشیده‌اید؟! افسرده، دل شکسته، پریشان و نا امید گویا تمامتان زعلی دل بریده‌اید ای داغدیدگان علی! ناله سر کنید ساکت نسشته‌اید و خموش آرمیده‌اید! ای دشمنان دین خدا! با کدام جرم هنگام سجده، فرق علی را دریده‌اید؟! مرغابیان! شما که گرفتید عبای او در لانه‌ها چرا همه ساکت خزیده‌اید؟! عمّامه زرد و چهره زعمّامه زردتر ای رنگ‌ها زصورت مولا پریده‌اید! ای ناله‌ها! زداغ علی بس که سوختید آتش درون سینه‌ی ما آفریده‌اید ای اهل بیت! جان به فداتان که از کرم سوز درون «میثمتان» را خریده‌اید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب چه سینه‌سوز است، بانگ اذان مولا خیزد صدای تکبیر، از عمق جان مولا از لحظه‌های افطار، در شوق وصل دلدار بر چهره می‌درخشید، اشک روان مولا مولا گشوده آغوش، بهر وصال جانان قاتل به مسجد آید، بَر قَصد جان مولا زهرا کنار محراب، با ذکرِ وا علیّا یا فاطمه‌ست امشب، ورد زبان مولا زخم سرعلی را، دیدند اهل مسجد دردا که نیست پیدا، زخم نهان مولا ای نخل‌ها! بگریید؛ ای چاه‌ها! بنالید دیگر علی ندارید، ای دوستان مولا! حق علی ادا شد، فرق علی دو تا شد سرهایتان سلامت، ای خاندان مولا ای دوستان! بیایید، با من به شهر کوفه تا سر نهیم امشب، بر آستان مولا ریزید ای یتیمان! در سفره‌های خالی خونِ جگر به جایِ، خرما و نان مولا «میثم!» دگر امیدی، در ماندن علی نیست از دست رفته دیگر، تاب و توان مولا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e