eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
لازم به ذکر است: هزینه کتاب، توسط متقاضیان کتاب، مستقیم به حساب (به نفع جبهه مقاومت) واریز می‌گردد.
ای جمع خوبی‌ها و مصداق رشادت‌ها پیداست در آیینه‌ی چشمت نجابت‌ها در هر قیام تو شکوه بی‌نظیری هست پایت ورم کرده‌ست از فرط عبادت‌ها سرچشمه‌ی فیض الهی هستی ای بانو با اذن تو وا می‌شود دارالعنایت‌ها تفسیر ناب سوره‌ی انسان تو هستی که می‌ریزد از دامان پر مهرت کرامت‌ها هم پیرهن، هم نان شب می‌بخشی از لطفت دل می‌بری از سائلت با این سخاوت‌ها یاد تو کردن رونقی دارد به دنبالش جانی دوباره می‌دهد نامت به هیئت‌ها کوچه به کوچه روضه‌ات در شهر ما برپاست با همت و ایثار چمران‌ها و همت‌ها میل اناری کن که من حاجت روا گردم چشم امید هر شب و روز رعیت‌ها! هر شب به انصار و مهاجر سر زدی بانو اما دریغ از یک اجابت بعد دعوت‌ها یک بار صحن خانه و یک بار در کوچه با تو چه کرده، ای فرشته هتک حرمت‌ها؟ انگار نه انگار "...قد آذانی... " احمد دیوار و در بود و تو بودی و اذیت‌ها تنها نه چادر که پرت را هم لگد کردند در رفت و آمدهای کوچه بی‌مروّت‌ها درهم شکستی تا درِ خانه شکست آن روز با اتحاد بی‌نظیرِ بی‌بصیرت‌ها "أشکوا الیک یا رسول الله" می‌خوانی با اشک‌هایت، از اهانت‌ها جسارت‌ها با خود مروری می‌کنی "الا المودة" را خسته شدی دیگر از اظهار محبت‌ها گل از گل گل‌ها شکفت ای مادرم وقتی برخاستی از بستر خود بعد مدّت‌ها دستاس یاری می‌کند نانی مهیا کن آخر نتیجه می‌دهد مادر! ریاضت‌ها با طعنه می‌سوزی و با همسایه می‌سازی کم نیست از درد لگد درد شکایت‌ها دیگر به چشم آشنایان هم نمی‌آیی مانند شمعی آب گشتی از جراحت‌ها حرف از یتیمی می‌زند همسایه با زینب دل‌شوره می‌گیرد حسینت با عیادت‌ها ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شرح‌ غمت نمی‌شود این بیت‌های لال باید نوشت از غم تو سالیان سال آن روز کاش پشت در خانه مثل قبل سائل رسیده بود به دنبال عرض حال هیزم وَ شعله‌های حسد هم‌قسم شدند تا روسیاهی‌اش بشود قسمت ذغال این خانواده منتظر یک مسافرند با استعاره روضه بخوانم در این مجال با استعاره روضه‌ بخوانم که بهتر است با دست باد‌ می‌شکند زودتر نهال آیینه‌ی تمام‌نمای پیمبری اما چرا شکستن آیینه شد حلال؟ از آسمان چشم تو غم چکه می‌کند مرثیه خواندن است اذان گفتن بلال دلتنگ اقتدا به قد و قامت پدر! دلتنگ یک قنوت شدی با فراغ بال مثل پری سبک شده‌ای از وبال تن بگذار بگذرم دگر از شرح کالخیال ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من گريه می‌كنم سحر انتظار را تا كه به سينه‌ام برسانی قرار را دارد بدون تو سپری می‌كند دلم اين جمعه‌های پرغم و ناسازگار را وقتي كه با قدوم تو ما زنده می‌شويم بايد به پای‌ تو بنويسم بهار را دارم غروب جمعه به اين فكر می‌كنم اين هفته هم گذشت نديدم نگار را من مطمئن شدم كه دلت را شكسته‌ام وقتی شكستم آن همه قول و قرار را من را به پای‌بوسی خود مفتخر كن و من هم به چشم می‌كشم اين افتخار را پيراهن سياه تنم بيرق عزاست از من نگير اين سند اعتبار را ای كاش صحن حضرت زهرا پس از ظهور روزی ببيند اين همه خدمتگزار را امن يجيب كيست كه می‌خواهد اينچنين از حق شفای مادر در احتضار را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز در شهر رسیدی و نفهمید کسی آشنایی طلبیدی و نفهمید کسی درد این است که ما مدعی هجرانیم! درد هجران تو چشیدی و نفهمید کسی غافل از چشمِ خدابین تو مستیم همه فعل ما را همه دیدی و نفهمید کسی بی‌حیاییم و به جای همه‌ی ما آقا لبت از شرم گزیدی و نفهمید کسی هر سحر توبه به جای همه‌ی ما کردی جور یک شهر کشیدی و نفهمید کسی بارها وقت زمین خوردن ما با عجله بهر امداد دویدی و نفهمید کسی چه شد آخر وسط روضه‌ی ما غوغا شد؟ به گمانم که رسیدی و نفهمید کسی هر زمان روضه گرفتیم برای زهرا سرمان دست کشیدی و نفهمید کسی صبح و شب گریه برای غم مادر کردی مثل یک شمع چکیدی و نفهمید کسی دیده‌ای واقعه را... آجرک الله آقا شاهد قتلِ شهیدی و نفهمید کسی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با پیامبر رحمت... تو می‌روی، پس از این، احترام می‌شکند تو می‌روی و دل من مدام می‌شکند علی، غریب‌ترین عابر است وقتی که میان کوچه جواب سلام می‌شکند بگو امام جماعت اگر معاویه شد نماز از اول رکن قیام می‌شکند امام اگر که " مُذل" خوانده شد در این کوچه بگو که معنی قرآن، تمام می‌شکند مدینه شهر فروش غدیر اگر بشود بگو "عقیله" به بازار شام می‌شکند هر آن که چشم بدوزد به سکه‌های طلا میان برق دو چشمش، امام می‌شکند به منفعت‌طلبی گر خواص رو کردند حریم شرع، میان عوام می‌شکند سر حسین مرا سنگ‌های کوفی نه که لقمه، لقمه‌ی شوم حرام می‌شکند :: چه فرق می‌کند این کوچه یا ته گودال؟ چه فرق می‌کند این سال یا کدامین سال؟ بگو امام‌کُشی رسم می‌شود وقتی که جابه جا بشود سنت حرام و حلال بگو که شبهه چنان میکند که "ابن زیاد" "حسین" جلوه کند زیر سبزی یک شال بگو حرام اگر خورده شد نمی‌فهمید امام عصر به خطبه نشسته یا دجال مشخص است که یک روز خیمه می‌سوزد که روشن است مداوم، چراغ بیت‌المال دگر به تاک خراسان هم اعتمادی نیست اگر که پیش رود وضع، بر همین منوال... گران گرفت فدک را... گرانتر از هر چیز نخوانده بود به عمرش" مکاسب" این دلّال دلم گرفته، دلم داغدار رفتن توست مگر که کارگشایی کند اذان بلال ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دری که شد عتبات نبی به وقت اذان دری که در پس آن سِرّ عرش گشته نهان دری که وا شده رو به رواق عرش نجف که رشک برده به جاهش شکوه درب جنان دری که باب حسین است و پنجره فولاد دری که باب خدا بوده است در دوران به حلقه‌اش متوسل ملائکه همگی به آستانه‌ی او سر نهند پیر و جوان دری که کعبه‌ی آمال سدره و طوباست ضریح چوبی حاجات عالم امکان دری‌ست از شجر طور هم گرامی‌تر مبارک است بسوزیم در مصیبت آن درون آتش طور است، "بسم رب النور" که بوده جان جهان، مادر پیامبران در آستانه‌ی در ایستاده نبض زمین به احترام نفس‌هایش ایستاده زمان بدون واسطه با رب خود تکلم کرد در آن مقام که نزدیک‌تر شد از دو کمان* چکامه‌های بهاری خانه زهرا چگونه گشته لگدکوب چکمه‌های خزان منزه است از اینکه به روی خاک افتد شده است ذکر همه کائنات "یا سبحان" چه شد که در به روی باب حاجت افتاده که بند آمده بعدش زبان مرثیه خوان هزار مرتبه آتش بزن مرا، اما مگو که فاطمه آتش گرفته؛ دور از جان بس است صحبت میخ و غلاف، در عوضش هزار مرتبه از قتلگاه روضه بخوان هزار مقتل خطی ورق زدم اما هنوز هم که هنوز است مانده‌ام حیران کشید بر گلویش تیغ، شمر یا قنفذ شکسته پهلوی او را مغیره یا که سنان هزار جان گرامی شبیه جان حسین فدای کشتی پهلو گرفته در کوچه ... ✍ * اشاره به آیه ٩ سوره مبارکه نجم "فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ" و روایت معراج 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کیستم من خاک پای حضرت خیر النساء می‌شناسندم گدای حضرت خیر النساء هرچه دارم از سر لطف و نگاه فاطمه ست هرچه که دارم فدای حضرت خیرالنساء می‌رسد مادر به داد بچه‌هایش روز حشر آه، ماییم و عطای حضرت خیرالنساء سوره‌های عشق را گر بنگری با چشم دل حک شده آیه به آیه حضرت خیرالنسا کیست او آنکه رسول الله شد دلداده‌اش ناسزا نَبْوَد سزای حضرت خیرالنساء می‌کشد ما را غم فِضّه خُذیٖنی گفتنش می‌کشد ما را عزای حضرت خیرالنساء گفت تا عَجِّلْ وَفاتٖی، مرتضی بی تاب شد کشته مارا این دعای حضرت خیرالنساء هرکه هر چه داشت همراه خودش آورده بود کوچه شد کرب و بلای حضرت خیر النساء ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هنگام استغاثه، این ذکرِ اعظمِ ماست "یافاطمه دَخیلکْ" عنوانِ پرچمِ ماست دارالشفاست زهرا؛ عین دواست زهرا واضح‌ترین دلیلِ تأثیرِ مرهمِ ماست در سینه چند وقتی‌ست دیگر نفس ندارد انبوهِ دردهایش، اندوهِ هر دمِ ماست افتاده بینِ بستر، حالِ خوشی نداریم هستیم بچه‌شیعه! مادر، غمش غمِ ماست از ضربه‌های بر "در" آخر به بستر افتاد دیدیم داغِ سنگین! ایّامِ ماتمِ ماست در صحنهٔ قیامت، زهرا بگوید ای‌کاش این گریه‌کُن به نامِ ما خورده! آدمِ ماست ماییم و گریهٔ شوق از آن همه کرامت محشر دچارِ حیرت از اشکِ نم‌نمِ ماست والله فاطمیه، هم خط قرمز ماست؛ هم تا قیام مهدی؛ خطّ مقدّم ماست ما فکر آب و نانیم در فاطمیه هر سال مادر ولی به فکرِ رزقِ محرّمِ ماست تنها نَه در محرّم! بلکه تمامِ ایّام... داغِ حسینِ عطشان، داغِ دمادم ماست! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دنیا به چشم گریه‌کنان تار می‌شود تا روضه، روضه‌ی در و دیوار می‌شود زخم هزار ساله‌ی‌مان تیر می‌کشد تا صحبت از حرارت مسمار می‌شود بی اختیار یاد غم محسنت کنیم تا یک گلی به شعله گرفتار می‌شود "دیوار می‌کند کمکش راه می‌رود" وقتی جوان ز حادثه‌ای زار می‌شود با بغض و درد یاد مغیره کند دلم تا بین خلق، صحبت کفتار می‌شود زخمی که تیغ خنده‌ی کفتار می‌زند بدتر ز هر چه زخم شرربار می‌شود یثرب چه شهری است که بعد از پیمبرش زهرا فقط برای علی یار می‌شود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای امید دل بی تاب همه رعیت‌ها چشم ما پُر شده از اشک پر از حسرت‌ها باز از مرحمت یک نظرت جمع شدند بر سر سفره‌ی روضه، همه‌ی هیات ها ما سیه‌پوش غم مادر مظلومه شدیم و در این روضه گرفتیم بسی عزت‌ها تو حواست به من نوکر نالایق هست بارها دست گرفتی وسط غفلت‌ها بارها مرحمتت شامل حالم شده است بارها داده‌ام آقا به تو من زحمت‌ها (تا نیایی گره از کار بشر وا نشود) همگان منتظرت؛ امت‌ها ... دولت‌ها تو بیا تا که به زیر قدم فاطمی‌ات بشکند سیطره‌ی کل ابرقدرت‌ها پسر مادری هستی که به مسجد فرمود بارها جمله‌ی "هیهات من الذلت" ها... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خیال کن پسری مادرش زمین بخورد به پیش چشم ترش، یاورش زمین بخورد خدا کند که نبینی یگانه مادر تو همین که پا شود از بسترش زمین بخورد سر نماز قیامش چونان رکوع شود هنوز سجده نرفته، سرش زمین بخورد بدا به حال مدینه که در نبود نبی گذاشت دختر پیغمبرش زمین بخورد اگر چه پشت در از پا نشست مادر ما نخواست ثانیه‌ای حیدرش زمین بخورد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو را سرشت که خلقت، عیار داشته باشد که خاک بایر هستی، بهار داشته باشد فقط نه سوره‌ی کوثر؛ فقط نه آیه‌ی تطهیر تو را سرشت کتاب اعتبار داشته باشد اراده کرده خدا بین خیل عالم و آدم علی به داشتنت افتخار داشته باشد ز احترام‌ بدل می‌شود به خاک سرایت اگر که هفت فلک اختيار داشته باشد ز بیکرانِ وقار تو قطره‌ای‌ست کفایت که کل عالم هستی وقار داشته باشد ولی دریغ که از نور خلقت تو چه‌فهمد؟ دل آنکه در گرو شام تار داشته‌ باشد رقم زدند چنان عده‌ای، که صفحه‌ی تاریخ به سینه حادثه‌ای ناگوار داشته باشد از آنکه منکر جریان خانه‌است بپرسید چرا نخواسته زهرا مزار داشته باشد؟ چرا نخواسته از بین خلق در شب دفنش _به غیر چند نفر_ سوگوار داشته باشد؟ ز داغ آنکه به آتش کشیده شد دل زهرا رواست سینه‌ی جنت شرار داشته باشد شکوفه سوخت و نگذاشتند خانه مولا از او گل دگری يادگار داشته باشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
‌ من بی تو بی کسم، دل من همزبان توست آقا سه‌شنبه‌ها دل من جمکران توست محراب خالی تو پُر از آهِ حسرت است عالم در انتظار زمان اذان توست "ما بی تو خسته‌ایم، تو بی ما چگونه‌ای؟!" این نغمه‌ی همیشگی پیروان توست من را مران ز خود که به تو منتسب شدم پیراهن سیاه تن من، نشان توست من شِکوه می‌کنم... تو دعا می‌کنی مرا این هم ز عادت نظر مهربان توست وابستگی من به تو، عین حقیقت است تنها دلیل اشک من اشک روان توست باید برای تو چو اویس قرن شویم ‌وقتی که ذکر فاطمه ورد زبان توست :: امشب مسیر روضه‌ی ما دست مجتباست امشب شهید کوچه، خودش روضه‌خوان توست این کوچه تا همیشه ز خاطر نمی‌رود این قتلگاهِ مادر قامت کمان توست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به میدان می‌رود جنگاوری گویا به پیکاری به مسجد می‌رود زهرا امامش را دهد یاری به مسجد می‌رود تا پایه‌هایش را بلرزاند که مسجد بی علی چیزی ندارد جز ستمکاری که مسجد بی علی بتخانه‌ی محض است ای مردم   علی اسلام و جز زهرای اطهر نیست دینداری صلابت یعنی یکصد زخم خوردی و سر پایی که ظالم را بکوبی و به مظلومان دهی یاری آهای اهل مدینه! فاطمه سر خم نخواهد کرد برای هیچ طاغوتی؛ برای هیچ جباری زبان وا کرد تا نفرین کند، مسجد تنش لرزید عجب شمشیر برانی! عجب زهرای کراری! اگر بند طناب از دست حیدر وا نمی‌کردند نمی‌ماند از همان مسجد براشان غیر آواری فدک را غصب کردند و ندانستند در واقع علی سرمایه‌ی زهراست؛ نه باغ و زمین، آری... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شکوه پوشیه‌ی فاطمه‌ست پرده‌ی ذات فقیر روشنی نور چادرش مشکات غبار چادر او توتیای چشم علی به خاک چادر او عرش می‌رسد؟! هیهات! مگر خداست که هر روز از ورای حجاب سه بار جلوه کند بر علی به وقت صلات گلیم خانه‌ی او دم گرفته "یا قدوس" ترنم لب دستاس اوست، تسبیحات گُلی که خون به بهشت لباس او می‌کاشت به اشک، آیه‌ی تطهیر را کند اثبات جهان به دست کسی رفته سوی بی‌راهه چرا که بسته یکی راه را به راه نجات قباله‌ی فدکش پاره پاره شد اما به شیعیان علی داده است برگ برات به بخت عالم و آدم کسی لگد می‌زد به چادری که به سر کرده کعبه با صلوات برای دیدن او مرگ هم نمی‌آید میان بستر غم، آب رفته، آب حیات به اشک توصیه بر گریه می‌کند، کوثر برای کشته‌ی لب تشنه کنار فرات خدا کند برود پایبوس او شعرم که خاک چادر او را بیاورد سوغات ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﯼ ﭘﺪﺭﺕ ﺭﺍ، ﭘﺪﺭﺕ ﺟﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﻢ‌ﺳﺨﻨﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺑﺮﺩﻥ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺍﻋﻈﻢ ﺑﻮﺩﻩ‌ست ﻓﻀﻪ ﺑﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻭﺻﻠﻪﺩﺍﺭ اﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﻣﻌﺠﺰﻩ‌ﺍﺕ ﺑﺎﮐﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﺎﺩﺭﺕ ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻔﺮ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﯾﮏ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﺭﻭ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩ ﺁﻥ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺗﻮ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﺭ و ﺩﯾﻮﺍﺭ، ﺷﺒﯿﻪ ﺩﺭ ﺧﯿﺒﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ، ﻣﺤﺴﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﻢ ﺑﻌﺪ ﻧﺒﯽ ﮐﻮﭼﻪ‌ﯼ ﻧﺎ ﺍﻣﻨﯽ ﺷﺪ ﺳﺮّ ﻧﺎﻣﻮﺱ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﻍ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﺷﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﯾﺎ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﯾﻨﺐ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﮔﯿﺴﻮﯼ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻣﻮﺳﭙﯿﺪﯼ ﺗﻮ یک‌مرتبه ﺍﺯ ﭼﯿﺴﺖ ﻋﻠﯽ! ﭼﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺗﻮ ﻣﮕﺮ ﺷﺎﻡ ﻏﺮﯾﺒﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دود بود و دود بود و دودبود گل ميان آتش نمرود بود شعله می‌پيچيد بر گرد بهار خون دل می‌خورد تيغ ذوالفقار يک طرف گلبرگ اما بی‌سپر يک طرف ديوار بود و ميخ در ميخ ياد صحبت جبريل بود شاهد هر رخصت جبريل بود قلب آهن را محبت نرم كرد ميخ از چشمان زينب شرم كرد شعله تا از داغ غربت سرخ شد ميخ كم‌كم از خجالت سرخ شد گفت با در رحم كن سويش مرو غنچه دارد! سوی پهلويش مرو حمله طوفان سوی دود شمع كرد هرچه قوت داشت دشمن جمع كرد روز رنگ تيره‌ی شب را گرفت مجتبی چشمان زينب را گرفت پای ليلی چشم مجنون می‌گريست ميخ بر سر می‌زد و خون می‌گريست جوی خون نه! تا به مسجد رود بود دود بود و دود بود و دود بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صدای هق‌هق‌ات آقا طنین چاووشی دوباره در غم مادر سیاه می‌پوشی بلند گریه کنی در عزای فاطمیه روا نباشد از این پس به شیعه خاموشی دعا برای ظهورت همیشه یادم رفت مرا ببخش برای همین فراموشی خودت بگو چه جوابی به مادرت بدهم؟ که سالیان درازی‌ست خانه بر دوشی دو چشم مهدی زهرا که خیس اشک شده نگاه خشک من! از غم چرا نمی‌جوشی؟! خودت بگو اثر ضرب دست سنگین نیست، زمین می‌افتد اگر گوشواره از گوشی؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دوباره گرد یتیمی نشسته بر مویت و رود رود عزا جاری است از رویت به یاد مادرت امشب نشسته می‌خوانم نماز صبر به محراب طاق ابرویت گمان کنم که شمیم مدینه را دارد اگر به ما رسد امشب نسیمی از کویت دوباره دست گدایی دراز خواهم کرد برای گریه به غم‌های مادرت سویت شبیه قامت زهرا شکسته است قدت شبیه زانوی حیدر خمیده زانویت برو مدینه و از مرتضی بپرس: چه شد که رفت نیمه‌شب از آشیان پرستویت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا قیامت بنویسم اگر از پروانه ندهم جز خبرى مختصر از پروانه زندگى‌کردن عشاق تماماً درس است می‌شود یاد گرفت آنقدر از پروانه آبرو را همه از برکت چیزى دارند عارفان از سحر، اما سحر از پروانه عالمى را نفس سوخته‌اى زنده کند معجزه هیچ ندیدم مگر از پروانه سوز معشوق به سوز دل عاشق نرسد شمع هم سوخته، نه بیشتر از پروانه عاشق آن است که معشوق‌فروشى نکند هیچگه دل نَبَرَد سیم و زر از پروانه آنقدر وصل تو سوزنده‌تر از هجران است که نمانده‌است نه بال و نه پر از پروانه تا سحر سوختنش را به تماشا بنشین تو فقط اول شب دل ببر از پروانه :: جگر سوخته‌ی من خبرش پیچیده چه بگیرى چه نگیرى خبر از پروانه تا نفس هست مرا دور سرت می‌گردم بیش ازین برنمی‌آید دگر از پروانه پر و بالى که نمانده‌ست برایم، اما آنقدر هست بسازى سپر از پروانه دل به آتش زدم و سعى خودم را کردم دست تو باز نشد... درگذر از پروانه نوبت شستن پروانه رسید و حالا تازه فهمید چه می‌خواست در از پروانه در همان مرحله‌ى سوختنش می‌مانم تا قیامت بنویسم اگر از پروانه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هزار بار شکستند رکن مولا را یکی نگفت چرا می‌زنید زهرا را همین که فاطمه‌اش بر روی زمین افتاد سیاه دید علی روی آسمان‌ها را کسی که شیعه بود مادرش بود زهرا خدا گواست که کشتند مادر ما را فراق فاطمه بر کشتن علی بس بود روا نبود ببندند دست مولا را هزار مرتبه نفرین بر آن ستم‌گستر که کشت حامی تنها امام تنها را برای مادر سادات گریه منع شده که بهر گریه گرفته‌است راه صحرا را علی چگونه ببیند بر آن رخ نیلی شرار تابش خورشید و سوز گرما را کنار سایۀ نخلی در آفتاب گریست شب از عناد بریدند نخل خرما را رواست عالمیان جان دهند از این غصه که جای پنجۀ دیو است روی حورا را قسم به سورۀ یاسین و هل‌اتی میثم که پیش چشم علی می‌زدند طاها را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر آن دلی که مصرانه مبتلای تو بود عزیز هر دو جهان شد که خاک پای تو بود در آن زمان که جهان بود مست غفلت خویش خدا به عرش خودش مست ربنای تو بود خدا به دست تو سیبی به دست احمد داد در آن شبی که صدای خدا، صدای تو بود به غیر پنج نفر یک نفر مسلمان نیست که فرق مسلم و کافر فقط ولای تو بود طناب، صبر خدا بود دور دستانت... وگرنه گردش گردون به دست‌های تو بود چقدر گفتی اناالحق، ولی نفهمیدند... سکوت کردی و این تازه ابتدای تو بود...!! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماه، پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت ظاهراً گردانده زهرا دستۀ دستاس را باطناً دور فلک بی اذن او گردش نداشت نیمِ عمرش با نبی بوده‌ست، نیمی با وصی از ازل عمر کسی این‌قدر گنجایش نداشت شانه بر گیسوی طفلان پریشان می‌کشید دست اگر بالا می‌آمد، دست اگر لرزش نداشت رنج او را روز اگر می‌دید می‌شد شام تار لحظه‌ای بعد از پدر ریحانه آرامش نداشت شانه بر گیسوی طفلان پریشان می‌کشید دست اگر بالا می‌آمد یا اگر لرزش نداشت رفت یکبار از علی خواهش کند، تابوت خواست در تمام عمرِ کوتاهش جز این خواهش نداشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e