eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.6هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
329 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
چه آمد بر سرت ای دل نوای آشنایت کو چرا خاموش و غمگینی فروغ رَبّنایت کو @hosenih بنا بود آسمان باشی چرا در خاک جا ماندی چه شد رویای پروازت پر و بال دعایت کو چنین بی حال و بی حاصل نبودی پیش از این ای دل رها کن این تکلف را وجود بی ریایت کو چنان در گیر دنیایی که آرامش نمی یابی تامل کن شبی در خود ببین صبر و رضایت کو چه پیش آمد که این گونه سیاهی شد نصیب تو در این تاریکی ممتد چراغ اشک هایت کو به غیر از گریه درمان چیست این زخم قدیمی را تویی که سر به سر دردی دل من پس دوایت کو چرا ساکن نشستی هان مگر گم نیستی در خود چه کردی با خودت ای دل توسل بر خدایت کو بگو حال مناجاتت کجای زندگی گم شد بپرس از نفس اماره ببین سوز صدایت کو @hosenih پس از عمری حسن گفتن چرا اینگونه خاموشی در این هنگامه ی غربت دم یا مجتبایت کو شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۲۹ فروردین ۱۴۰۱
غنچه در وادی الفاظ دهن معنا شد غزل انشا شد و آنگاه سخن معنا شد @hosenih سخن از مرد میان آمد و حیدر گل کرد نام زهرا به زبان آمد و زن معنا شد پسرِ حیدر و زهراست حسن ، با او بود مشک در نافه ی آهوی ختن معنا شد "در ازل پرتو حُسنش ز تجلی دم زد" حُسن ، نوری است که در روی حسن معنا شد وزن این شعر طربناک شد از نام حسن فاعلاتن فعلاتن فعلن معنا شد می شود عاشق و دل شیفته ی او نشویم؟ در جواب آنچه نوشتم ابداً معنا شد @hosenih مانده بودیم کجا خانه بسازیم اما از بقیعش که نوشتیم وطن معنا شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۲۹ فروردین ۱۴۰۱
برای دردهایم روز و شب فکر دوا کردم برای جرعه ای از جام فیض تو دعا کردم تو گفتی رَتِّلِ اَلْقُرْآنَ تَرْتِيلاً  ، به روی چشم رسیدم تا به اُدْعُونِي تورا از جان صدا کردم مرا قُلْ يٰا عِبٰادِي ، اَلَّذِينَ أَسْرَفُوا امید چرا که از ولادت تا کنون خبط و خطا کردم @hosenih تو با لاٰ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللّٰهِ ات مرا خواندی من این دل را به مهر و رحمت تو آشنا کردم فَمِنْهُمْ مَنْ قَضىٰ نَحْبَهُ سخن از عهدبستن شد و با خود گفتم آیا بر عقود خود وفا کردم؟ تو پرسیدی أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يٰا بَنِي آدَمَ ؟ نه واللهِ  ... رَهَم را از صراط تو جدا کردم أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اَللّٰهَ  را خواندم نفهمیدم کجا محض رضای تو کمی شرم و حیا کردم؟ من نادان به فکر خود نمایی و ریا بودم تمام کارهایم را من از روی ریا کردم خوش آنان که رَضِيَ اَللّٰهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه  اند بدا بر حال همچون من که بر خود بد روا کردم تو گفتی این جهان لهو و لعب ، باشد متاعش کم ولی دل را به دنیا و متاعش مبتلا کردم إِذِ اَلْأَغْلاٰلُ فِي أَعْنٰاقِهِمْ میترسم از آن روز مرا رحمی نما یارب اگر چه ظلم ها کردم به إِنَّ اَللّٰهَ تَوّٰابٌ رَحِيم ات میدهم سوگند ببخش آن جمله اعمالم که تنها در خفا کردم خودت گفتی برای قُربِ من با واسطه آیید دلم را خوش به اولاد کریم مرتضی(ع) کردم برای این که گردد شاملِ حالِ دلم لطفت نشستم دست بر سینه و رو بر کربلا کردم @hosenih برای آن که گردد ضامنم شاهِ غریبِ طوس دو خط روضه ، دو قطره اشک هم نذرِ رضا(ع) کردم سخن از روضه شد یاد لب خشک علی اصغر (ع) در آن وقت و در آن ساعت میان گرگ ها کردم میان کوفیان يا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني گفت فدای غربتش باشد اگر بُغض و بُکا کردم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۲۹ فروردین ۱۴۰۱
به امید بازسازی و نابودی ملعون رنگ شعف به حاجت دیرینه میزنیم در صحن ها پرچم ِ رنگینه میزنیم @hosenih آقایمان می آید و با ذکر یاحسن(ع) حال خوشی به غربتِ آدینه میزنیم گنبد می آوریم و همان ابتدای کار حرف از درستکاریِ بی کینه میزنیم تا دستهای خالیِ مان منعکس شود روی ضریح طرحی از آیینه میزنیم بر سر درِ حسینیهٔ صاحب الکرَم فانوس های سبزِ سفالینه میزنیم خیل مریض را به مداوا می آوریم یک صحن را برای قرنطینه میزنیم @hosenih می آوریم گریه کن و بیرق و علَم باور کنید در حرمش سینه میزنیم! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۲۹ فروردین ۱۴۰۱
شهی که دُرّ و گهر می تراود از خاکش به "کنتُ کَنز" زند نقب، مدفن پاکش سه حرفِ نام علی چون سه لیلة القدر است که چشم شبزدگان عاجز است از ادراکش @hosenih خدا دری که به درک علی رسد بسته ست هنوز مانده بشر در حدیث لولاکش فرشته هر چه کند سعی، باز هم نرسد به خاک پای علی نردبانِ افلاکش اگر به نقش قدومش مزین است مسیر گرانبهاست خسش، قیمتی ست خاشاکش نظر به تخت خلافت نداشت آن شاهی که خفت جای پیمبر وجود بی باکش @hosenih به کوری دو فراری که ننگِ هر جنگند علی علیست اُحُد تا هنوز پژواکش سپید بخت و سیه مست، آن که نزد ضریح نگاه دوخته باشد به شاخه ی تاکش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۳۰ فروردین ۱۴۰۱
چه بنویسم؟ که شعرم باب میلم در نمی‌آید دلم می‌خواهد اما آه... از من برنمی‌آید مرا بگذار و بگذر ای غزل! دیوانۀ سرکش! از او گفتن، به این از هرچه کم کمتر نمی‌آید شنیدم با صدای او خدای او سخن می‌گفت در این ساحت سکوتم من، صدایم در نمی‌آید @hosenih چه بنویسم؟ که خرما بر نخیل و دست ما کوتاه که نام او بلند است و به این دفتر نمی‌آید «امیرالمؤمنین» واژه‌ست؟ نه، پیراهنی زیباست ببین! بر قامتی جز قامت حیدر نمی‌آید به شوق روی پیغمبر سه روز آذین شده یثرب ولی بیرون دروازه‌ست پیغمبر، نمی‌آید علی باید بیاید تا محمد گام بردارد که پیغمبر به همراه یکی دیگر نمی‌آید علی باید بیاید تا کنار مصطفی باشد علی باید بیاید تا محمد، مرتضی باشد که دنیا بی‌علی شهری‌ست بی‌قانون، خبر داری؟ محمد بی‌علی، موساست بی‌هارون، خبر داری؟ بدون او در این طوفان چگونه زنده می‌مانی؟ محمد بی‌ علی، نوح است بی‌کشتی، نمی‌دانی! بلاگردان او در بدر و در احزاب و خیبر بود علی جان محمد یا محمد جان حیدر بود؟ محمد با علی وقتی می‌آید، وقت طوفان است فرار از دستشان کار مسیحی‌های نجران است... @hosenih علی آری علی... مردی که در افلاک، نامی بود شنیدم بارها هم‌سفرۀ مردی جذامی بود... چه بنویسم؟ که دیگر کاری از من بر نمی‌آید از او گفتن به این از هرچه کم کمتر نمی‌آید همین ابیات درهم را تو می‌بینی خبر دارم همین کم را همین کم را تو می‌بینی خبر دارم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۳۰ فروردین ۱۴۰۱
شکر خدا که حبِّ علی در وجود ماست دربارهء علی همه گفت و شنود ماست ما با علی سلوکِ الی الله می کنیم اصلاً علی علیست که سِیر صعود ماست @hosenih ذکرش عبادت است بسانِ نمازِ فرض حیدر ، اذان ، اقامه ، تشهد ، سجود ماست حصن حصین ماست ، امان و امین ماست رمز قیام ماست دلیل قعود ماست حب علی جواز صراط است روز حشر محشر نهایتاً همه جایش به سود ماست هر کس دلش به عشق کسی وصله می خورد این عشق حیدر است که در تار و پود ماست @hosenih محشر قیامتی است جلوی درِ بهشت این یا علی علیست که رمز ورود ماست نام امیر را همه جا ، جار می زنیم شاه نجف تمامیِ بود و نبود ماست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۳۰ فروردین ۱۴۰۱
مسجد مقدس جمکران 1070 ساله شد ای ماه در آسمان به دنبال توئیم ما بی خبر از جهان، به دنبال توئیم از مسجد سهله دور هستیم، ولی در به دنبال توئیم شاعر: @dobeity_robaey
۳۰ فروردین ۱۴۰۱
آمدی خانه ام دلم خوش شد آفتاب یگانۀ زینب چقدر خوب شد سری زده ای دم افطار خانۀ زینب باز امشب دوباره مثل قدیم با هم از هر دری سخنی گفتیم دخترانه تو را بغل کردم پدری دختری سخن گفتیم @hosenih گفتی امشب دگر به شمع سحر پر پروانۀ تو نزدیک است از برای وصال فاطمه ام دخترم خانۀ تو نزدیک است حرف رفتن زدی دلم خون شد طاقتم را محک بزن ، باشد شیر را پس بزن نمک بردار روی زخمم نمک بزن باشد.. گریه ات بی قرار زهرا کرد.. آسمان و ستاره هایش را شب آخر چقدر می بویی تکه ی گوشواره هایش را خاطرات مدینه تازه شدند میخ در که گرفت به شالت یاد آن کوچۀ شلوغی که مادرم می دوید دنبالت .... مادرم می دوید، می افتاد دور او را سر و صدا برداشت از تو دستش جدا نمی شد که قنفذ اما غلاف را برداشت رفتی و آمدی چه آمدنی حق بده غم مرا عذاب کند چه کسی اینچنین دلش آمد صورتت را به خون خضاب کند پیش من بی رمق به خاک نَیُفت ای پدر خاک بر سرم پاشو گوشۀ خانه دق کنم خوب است؟ اسداللهِ مادرم پاشو زخم فرق تو هم نمی آید مجتبی هر قدر که می بندد تا می آیم بلند گریه کنم ابن ملجم بلند میخندد صبرم از دست می رود بی تو پس برای دلم نیایش کن واجب الاحترامیِ من را تو به این کوفیان سفارش کن @hosenih این طرف نزد خود حسن دارم آن طرف هم حسین پیش من است گریۀ من برای بی کسی قتلگاه و شهید بی کفن است قاتل آنقدر بددهن شده بود حرفهای زننده ای می زد شمر از پشت سر به گردن او ضربه های کشنده ای می زد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۳۰ فروردین ۱۴۰۱
خوب کردی که سرِ سفره نمک هم داری چون که زخم دلم امشب به نمک داشت نیاز همسر من که زمین از نفسش بر پا بود به مناجات شبش حور و ملک داشت نیاز @hosenih با خودش بود و به کار احدی کار نداشت مهربان بود و به سوداش ، فلک داشت نیاز خلق شد عالم هستی به وجود زهرا به دعاهاش ، سما تا به سمک داشت نیاز پشت در رفت حمایت کند از من ورنه یک چنین فاطمه ای کِی به فدک داشت نیاز یک زن و کودکِ بی تاب ، میان کوچه کِی به بی حرمتی و فحش و کتک داشت نیاز جای حیدر کمک از فضه گرفت و بر خاست پشت در سقط جنین شد به کمک داشت نیاز @hosenih با نسیمی رُخِ گلبرگِ گُلم لَک می شد تو بگو برگ گل یاس به چَک داشت نیاز ؟؟!! ** .. حرمله ...! تا ز عطش جان ندهد طفل رباب چند قطره فقط از آب خنک داشت نیاز شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۳۰ فروردین ۱۴۰۱
تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو تا که از ضَرب علی باسرش اُفتاد زمین @hosenih به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت دید از ضربه ی در همسرش اُفتاد زمین کَس نفهمید که عباس چگونه آمد بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین خواست تا خانه یِ زینب رویِ پا راه رَوَد دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین @hosenih ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هول داد از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین دید پایین قدمهاش سَنان می خندید دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۳۰ فروردین ۱۴۰۱
🏴 در ظلمت جهل، نور مهتاب علی است مصداق رکوع و سجده ی ناب علی است در شام اگر چه بی نمازش خواندند مظلوم ترین علی است شاعر: @dobeity_robaey
۳۰ فروردین ۱۴۰۱