eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.4هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
؛ ؛ ؛ ؛ کدام سمت تاریخ ایستاده‌ایم ؟!!!! حسین کشته‌ی شمشیر شد؛ چه خواهی کرد؟ ظهور منتقمش دیر شد؛ چه خواهی کرد؟ بپرس از خودت اهل قیام خواهی بود؟ زمینه‌ساز قیامِ امام خواهی بود؟ امام اگر که بخواند تو را، کجا هستی؟ کجای واقعه‌ی سرخ کربلا هستی؟ برای گندم ری با یزید خواهی شد؟ و یا کنار امامت شهید خواهی شد؟ کجای حادثه‌ها زیستی؟ بپرس از خویش مدافع حرم کیستی؟ بپرس از خویش کجای جامعه‌ای؟ مالکی تو یا عمار؟ ببین چقدر شبیهی به میثم تمار تو سرو باش و بمان روی پا، مقاوم باش حرم که در خطر افتاد، حاج قاسم باش ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ یکایک سر شکست آن روز، اما عهد و پیمان نه غم دین بود در اندیشه‌ی مردم، غم نان نه شبی ظلمانی و تاریک حاکم بود بر تهران به لطف حضرت خورشید اما بر خراسان نه کبوترهای گوهرشاد بودیم و صدای تیر پریشان کرد جمع یکدل ما را، پشیمان نه سراسر، صحن از فوج کبوترها چنان پُر شد که چندین بار خالی شد خشاب آن روز و میدان نه یکی فریاد می‌زد شرمتان باد آی دژخیمان! به سمت ما بیاندازید تیر، اما به ایوان نه یکی فریاد سر می‌داد بر پیکر سری دارم که آن را می‌سپارم دست تیغ و بر گریبان نه برای او که کشتن را صلاح خویش می‌داند تفاوت می‌کند آیا جوان یا پیر؟ چندان نه دیانت بر سیاست چیره شد، آری جهان فهمید رضاجان است شاه مردم ایران، رضاخان نه! کلاه پهلوی هم کم کم افتاد از سر مردم نرفت اما سر آن‌ها کلاه زورگویان، نه! گذشت آن روزها، امروز اما بر همان عهدیم نخواهد شد ولی این‌بار جمع ما پریشان، نه! به جمهوری اسلامی ایران گفته‌ایم "آری" به هرچه غیر جمهوری اسلامی ایران: "نه" کجا دیدی که یک مظلوم تا این حد قوی باشد اگرچه قدرت ما می‌شود تحریم، کتمان نه دفاع از حرم یعنی قرار جنگ اگر باشد زمین کارزار ما تلاویو است، تهران نه! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ ؛ چهل سال است می‌گریم، چهل سال است می‌خندم کتاب خاطرات تلخ و شیرینِ پُر از پندم من از آغاز دل بستم به استقلال و آزادی ز هرچه زرق و برق آورد شرق و غرب، دل کندم من آن باغم که دستانی خدایی کاشت بذرم را سپس ساقه به ساقه زد به ساق عرش پیوندم نهال کوچکی بودم که از طوفان گذر کردم تعجب می‌کند عالَم، اگر سروی تنومندم مرا فکه، طلائیه، شلمچه، فاو می‌فهمد چنان‌که لحظه‌های داغ سرخاخون اروندم در این عالم که دنیا از زر و سیم آبرومند است من از خونِ جوانان برومند آبرومندم کبوترهای خونین‌پر ز دوشم می‌پرند و من به پای بال‌ و پرهاشان هزاران بوسه می‌بندم شعارِ «می‌روم تا انتقام سیلی زهرا، بگیرم» را زدم با سربلندی روی سربندم زمین مات ثباتم شد، زمان حیران جریانم سرود رودِ کارونم، شکوه کوهِ اَلوندم درون پیکرم روح جوانی می‌دود امروز که پُر شور است چشمانم، که پُر شوق است لبخندم جهان زیباتر از این روزگاران می‌شود روزی ومن چشم انتظار وعده‌ی حقِّ خداوندم بهارا ! بی‌تو فروردین فقط تکرار تقویم است از این تکرار می‌سوزد همیشه جانِ اسفندم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هَلا در باغ! جایِ باغبان هیزُم شِکن باشد هَلا زخمِ تبر بر جانِ سَرو و ناروَن باشد هَلا از خَرمنی یک خوشه گندم سهمِ خان گردد هَلا گُل! دستمالِ دسته‌یِ زاغ و زَغَن باشد مبادا شاخه‌ای از ریشه‌های خویش دور اُفتد مبادا! هیچ قومی دور از اَصلِ خویشتن باشد * * مبادا تارِ مُویی از سرِ این خاک کم گردد! مباد آشفته این زُلفِ شِکن اَندر شِکن باشد الهی روزگارِ مردمانِ خوبِ این سامان به دور از جنگ و ننگ و قَحط و آشوب و مِحَن باشد "وطن باشد! نباشم من؛ نباشم من، وطن باشد!" "الهی تا اَبد! ایرانِ من، ایرانِ من باشد" مبادا راه را گُم کردن و در چاه اُفتادن به نامحرم یقین و بر برادر سوء ظَن باشد! اگر دردی‌ست در این خانه! درمان هم در این خانه‌ست مَحال است اجنبی دلسوزتر از هموطن باشد! (چه باک از موجِ بَحر، آن را که باشد نوح کشتیبان) چه باک از موج! وقتی در دلت حُبُّ الوطن باشد چه باک از موج! وقتی ناخدایی باخدا داری زَعیمِ شیعه باید هم حسین و هم حسن باشد اگر در هر قدم! بیمِ هزاران راهزن باشد وَگَر در دستِ دشمن تیغ و بَر دستم رَسَن باشد به خونِ او که رویِ سنگِ قبرش حَک شده سرباز همه سرباز او هستیم! تا جان در بدن باشد * * سه رنگِ سرفرازِ تا اَبد در اِهتزازِ من! بمان بر تارَک تاریخ، تا مَهدِ کُهن باشد! همیشه جایت آن بالاست و پایین نمی‌آیی مگر! روزی که پرچم روکِشِ تابوتِ من باشد 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بی امرِ عشق، گوش به فرمان نمی‌دهیم تا مرگ می‌رویم ولی جان نمی‌دهیم دنیا دو بار عمرِ گران را به ما نداد ما هم دلِ عزیز خود ارزان نمی‌دهیم جمع است خاطرِ دلِ ما در مسیرِ عشق دل را به غیرِ زلفِ پریشان نمی‌دهیم مُردن به پای دوست هنوز آرزوی ماست حتی به مرگ، فرصتِ جولان نمی‌دهیم موجیم موج، پا به سرِ صخره می‌نهیم کوهیم کوه، خاک به توفان نمی‌دهیم مردانِ مرد، اهلِ امان‌نامه نیستند جان را به جز به راه شهیدان نمی‌دهیم افراسیاب‌ها چه به سر پرورانده‌اند؟ تا زنده‌ایم مُلک به توران نمی‌دهیم مردِ مُروّتیم ولی در شبِ نبرد حتی به خصم، جُرأتِ میدان نمی‌دهیم ما وارثانِ خونِ سلیمانیِ عزیز این خاک را به مُلکِ سلیمان نمی‌دهیم گوید اگر کسی بدِ ما را به این و آن ما عاقلیم و گوش به نادان نمی‌دهیم حتی اگر تمامِ جهان را به ما دهند یک نیم ذرّه خاک از ایران نمی‌دهیم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ ؛ ؛ ؛ هموطن! نقشه‌ی ایرانو ببین تا برات بگم کجاییم الان سرمون تو ابرای گیلانه پاهامون تو آبِ گرم عُمان توو تموم شهرای این نقشه دلمون مثل یه پازل، پخشه می‌دونی معلم ما چی می‌گفت؟ "دلو" بخششم کنی، یک بخشه دلی که می‌لرزه کرمانشاهه دلی که می‌سوزه خوزستانه اینو یادت باشه پاره‌ی تنم اینا پاره‌ی تن ایرانه دو برادر تو دل این نقشه‌ست سیستان جُفتِ بلوچستانه این دیار ساده که می‌بینی زادگاه رستم دستانه ترک، لر، فارس، عرب، کرد، بلوچ همه‌ی اینا واسه ما یکی‌ان زبون مشترک ما عشقه قارداش و بِرار و کاکا یکی‌ان هر یه شهری که توی این نقشه‌ست یه خیابون توو دل تهرانه میون دلای ما مرزی نیست مرز دلتنگی ما مهرانه مث قالیچه‌ی کرمونی باش قیمتی‌تر شو اگه پا خوردی ارگ بم باش، مث مرد بمیر اگه با یه زلزله جا خوردی یه سی و سه پل بساز با عشقت اگه بینتون جدایی افتاد باز کن پنجره‌ی شیرازو تا بوی بهارنارنج بیاد جمله‌ی "یاشاسین آذربایجان" یا شعار "هر بژی کوردستان" تو لغتنامه‌ی ایرانی‌ها همشون یه معنی میدن: ایران هموطن! هرجای ایران رفتی دیدی غم توی دلت می‌ذارن برو مشهد، همه‌ی این شهرا یه حسینیه توو مشهد دارن 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پدر از کودکی به ما آموخت حُرمت خانه را نگه داریم بینمان اختلاف هم افتاد دل به دست غریبه نسپاریم گفت در سردی زمستان‌ها اهل خانه بهارِ هم باشند گفت حتی اگر که طوفان شد همه باید کنار هم باشند هرکه اما فروخت سهمش را هر که شد همنشین بیگانه حق ندارد که اعتراض کند به امورات اهل این خانه خانه‌ام نام نامی‌اش عشق است دست غیر از قلمروش کوتاه خانه‌ی ملت امام حسین خانه‌ی امت رسول الله ما همان مَردمیم که یک عمر پای ناموس خویش جان دادیم زیر تابوت قهرمان آن‌روز غیرت خویش را نشان دادیم قهرمان را خدا بیامرزد بارها گفت: این وطن حرم است دین و آئین ماست این تعبیر در حرم هر که هست، محترم است مغرب و مشرق و شمال و جنوب خاک این سرزمین برای همه‌ست هرکه با هر مرام و اندیشه حرم اهل بیت جای همه‌ست همه یک خانواده‌ایم رفیق مذهبی، غیر مذهبی، چپ و راست قهرمان گفت، یادمان نرود دختر کم حجاب، دختر ماست جمعمان از نفاق و تفرقه دور شک ندارم وصال نزدیک است پدر از کودکی به ما می‌گفت کوچه بی رفیق تاریک است خانه ام نام نامی‌اش ایران دست غیر از قلمروش کوتاه خانه ملت امام حسین خانه امت رسول الله ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نُه دی نور ايمان منجلی بود نُه دی ذکر لب‌ها يا علی بود نُه دی روز مرگ اهل فتنه نُه دی روز بيعت با ولی بود نماد صبر و عزت بود آن‌روز شکوه استقامت بود آن روز تمام نقشه‌ها شد نقش بر آب تجلی بصيرت بود آن روز نُه دی روز حق، روز خدا بود شکوه غيرت اهل ولا بود دم «يا لَيْتَنا کُنّا مَعَک» داشت نُه دی «کُلُ اَرضٍ کربلا» بود ✍ @hosenih@dobeity_robaey
بیعت با و در سال‌روز از عشق بیا که صحبتی تازه کنیم درحرکت خویش، دقتی تازه کنیم با رهبر و انقلاب و با خون شهید با یک بیعتی تازه کنیم@hosenih@dobeity_robaey
🍂با سلام خدمت زائرین حسینیه🍂 🌸اگر هنوز برای هدیه تصمیمی نگرفته‌اید، پیشنهاد می‌کنیم کانال زیر (که زیر مجموعه کانال حسینیه هست) را مشاهده نمایید 👇🏻👇👇🏻👇👇🏻👇👇🏻 👉@angoshtar_herz👈 👉🏻@angoshtar_herz👈🏻 👉@angoshtar_herz👈 👆🏻👆👆🏻👆👆🏻👆👆🏻
بدون لطف تو "شادی" به فکر "غم شدن" است "وجود" یکسره در معرض "عدم شدن" است به جلوه آمده در تو تمام "کُنْ فَیَکون" جواب خواسته‌های تو لاجرم "شدن" است به "بودن" تو گره خورده است "بودن ما" به شوق توست که "دم" فکر "بازدم‌ شدن" است به مجلسی که در آن صحبت از فضائل توست کدام آینه را قدرت عَلَم‌ شدن است؟ برای از تو نوشتن درخت‌های جهان تمام حسرتشان کاغذ و قلم‌ شدن است تویی که آینه‌ی کعبه‌ای و آن عملی که در برابر تو واجب است، خم شدن است کمال مرتبه‌ی شاعرانِ دوره‌ی ما در آستان تو عُمّان و محتشم شدن است چگونه درک کنم بخشش تو را؟ وقتی که منسب پسرت اُسوه‌ی کَرَم شدن است به گرد و خاک بقیعت قسم! که در آن‌جا تمام حسرت ما زائر حرم شدن است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در میان شعر تو بانو! اگر حاضر شدم خواندم اول کوثر و با نام تو طاهر شدم در خیالم صحن و گنبد ساختم، زائر شدم نام شیرین تو بردم فاطمه! شاعر شدم رشته‌ای بر گردن ابیات من افکنده دوست می‌برد شعر مرا آنجا که خاطر خواه اوست ناگهان دیدم میان خانه‌ی پیغمبرم چون خدیجه غرق نوری از جهانی دیگرم چرخ می‌زد یک نفس روح القدس دور و برم تا نوشتم فاطمه، بوسید برگ دفترم از شکوهش آسمان ساییده اینجا سر به خاک آسمان را با خودش آورده این دختر به خاک ای محمد! دشمنت را دوست ابتر می‌کند خانه‌ات را بوی ریحانه‌‌ معطر می‌کند دیدنش بار رسالت را سبک‌تر می‌کند دختر است اما برایت کار مادر می‌کند دختران آیات رحمت، مادران مهر آفرین می‌شود ام ابیها، هر دو باهم، بعد از این یک زره خرج جهازت، حُسن‌هایت بی‌شمار با تو حیدر روز خیبر حرز می‌خواهد چکار؟ تا تو از تیغ دودم با عشق می‌گیری غبار بعد از این مستانه‌تر صف می‌شکافد ذوالفقار قوت بازوی مولایی به مولا، فاطمه! قصه‌ی پیوند دریایی به دریا، فاطمه! در هوای عاشقی با هم کبوتر می‌شوید هر دو کوثر می‌شوید و هر دو حیدر می‌شوید هست شیرین نامتان، قند مکرر می‌شوید هر دو در کفواً احد با هم برابر می‌شوید بیت‌هایم بر درِ بیت تو زانو می‌زنند شاعران تنها برای یک نظر، رو می‌زنند در کسا، بی پرده با الله صحبت می‌کنی هل اتی را سفره‌ی نور و کرامت می‌کنی فکر خلقی، نیمه شب با حق که خلوت می‌کنی در غم همسایه، ترکِ خواب راحت می‌کنی مادری الحق چه می‌آید به نامت، فاطمه! می‌دهد از سوی ما مهدی سلامت، فاطمه! امتحان پس داده‌‌ای در آسمان‌ها پیش از این سال‌ها بر عرش می‌تابید نورت چون نگین حضرت حق چون دلش آمد بیایی بر زمین واقعاً "الحمد للهِ ربِّ العالمین" جلوه‌ی نور تو را تنها خدایت دید و بس فاطمه! قدر تو را تنها علی فهمید و بس عالمی در حیرت از این آسیا چرخاندنت با تبسم خستگی را از علی پوشاندنت در عجب روح الامین از طرز قرآن خواندت پیش نابینا میان حِصنِ چادر ماندنت حُجب میراثت، حیا سایه‌نشین چادرت داده دل حتی یهودی هم به دین چادرت سفره‌‌ی نان، خالی اما سفره‌ی انعام پُر خانه‌ات میخانه، ساقی با سخاوت، جام پُر از تو راضی و دلش از گردش ایام پُر کعبه از بت خالی اما کوچه از اصنام پُر ای زبانت ذوالفقارِ حیدر بی‌ذوالفقار! بت شکن! برخیز، بسته دست او را روزگار ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت کاش می‌شد عمر خود را هدیه می‌دادم به او زندگی را دوست دارم مادرم را بیشتر...@hosenih@dobeity_robaey
خوشبخت، آن زنی‌ست که در طول زندگی پا جای پای حضرت زهرا گذاشته... @dobeity_robaey
زمین را، آسمان را، بیکران را سروری بانو ز هر بالاتری، بالاتری بالاتری بانو رضیه، راضیه، عذرا، حدیثه، هانیه، حُسنا سعیده، ساجده، زهرا، کریمه، کوثری بانو تو فکر مصطفی در های و هوی لیلة‌الأسرا تو ذکر مرتضی هنگام فتح خیبری بانو به غیر از انبیا، جبریل تنها بر تو وارد شد بدین صورت یقین دارم تو هم پیغمبری بانو چنان پشت علی چون کوه ماندی قد علم کردی که فهمیدیم در وقتش خودت هم حیدری بانو چه خورشیدی نبی دارد، چه مهتابی علی دارد نبی را مادری بانو، علی را همسری بانو کمال همنشین در ما اثر کرده‌ست پس قطعاً به روز حشر ما را چون حسینت مادری بانو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کاش ما را گدا حساب کنی فارغ از بند نان و آب کنی هیچ‌کس، هیچ‌کس نخواهد دید سائل از خانه‌ات جواب کنی جای دوری نمی‌رود مادر نوکرت را "پسر" خطاب کنی آمدی "زن" مقام دیگر یافت آمدی باز انقلاب کنی آمدی جهل را به هم بزنی عاشقی را دوباره باب کنی آمدی عکسِ حیدرِ خود را در دلِ هرچه شیعه قاب کنی آمدی تا تمام عالم را خاکِ پایِ ابوتراب کنی صف به صف پشت خانه مسکین است سفره‌ی مادر است، رنگین است " فاطمه فاطمه‌"ست روی لبم نام مادر چقدر شیرین است چه نیازی به اسم و رسم مرا "نوکری" بهترین عناوین است یک دعایش بسنده خواهد کرد محشر کل خلق تضمین است روز محشر سوارِ بر ناقه‌ست جلوه‌ی شوکت خدا این است آه، وقتِ تشرفِ زهرا سرِ جبریل نیز پایین است در دل شعله‌ها به ما فهماند عشق حیدر اصول هر دین است * * خانه‌ی وحی سوخت در آتش این مرامِ کدام آیین است؟! کوچه‌ها یا خرابه، فرقی نیست دست دشمن همیشه سنگین است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چنان که قصد می‌سازند از الفاظ، معنا را خدا از آفرینش قصد کرده، خلقِ زهرا را "ولولا فاطمه" یعنی که بی‌زهرا نمی‌دیدیم نه احمد را، نه حیدر را، نه هرگز خلق دنیا را بهشت از تابش یک نور زهرا خلق گردیده عنایاتش رسیده عالَم پنهان و پیدا را صفاتش آینه‌دارِ صفات کبریا باشد چه برهانی از این بهتر وجود حق تعالی را چگونه در حجابی و همه عالم به دست توست؟! خدایا!  فاطمه حل کرد بر ما این معمّا را کجا با تار و پودِ لفظ در توصیف می‌آید که ممکن نیست گنجاندن درونِ کوزه، دریا را نشسته از الف تا یاء، حیران چنین معنا بلی ظرفیّتِ وصفش نمی‌باشد الفبا را حماسه می‌تراود آنقدر از خطبه‌هایش که به خطبه می‌کَند از جای، کوهِ پای بر جا را زهی عفّت، زهی عصمت، زهی بانوی نوری که علی نشنیده هرگز از زبان او تقاضا را تنور خانه‌ی او گرم دارد جان عالم را به رشک انداخته نورِ تنورش، طور سینا را قناتِ جنّت از نورِ قنوتِ فاطمه جاریست نمازش غرق رحمت کرده محراب و مصلّا را بلی آن فاطمه که خلق، عاجز مانده از درکش که در اسمش خِرَد حیران و گُم کرده مُسمّا را بلی آن فاطمه که یک عنایت از عنایاتش رسانده تا نبوت نوح و موسی و مسیحا را بلی آن فاطمه که بهر کار خانه‌اش حتی فرستاده خدایش "سَوفَ یُعطیکَ فَتَرضی" را بلی آن فاطمه که خطبه‌های آتشین او به ما آموخت معنای تبرّا و تولّا را بلی آن فاطمه که خطبه‌های آتشین او بهم زد حیله‌ها و مکرهای شومِ اعدا را بلی آن فاطمه که خطبه‌های آتشین او شکست آخر سپاهِ بُت‌پرستِ لات و عُزّا را بلی آن فاطمه که سیره‌اش تفسیر قرآن است هم آیات جهادش را و هم آیات تقوا را بلی آن فاطمه که مادری کرده برای ما و از ما دستگیری می‌کند امروز و فردا را ** مسیر مدحِ شعرم را به سوی مرثیه انداخت خدا لعنت کند آن ضرب دست بی محابا را نمی‌دانم که سیلی با رُخش... اصلاً چه می‌گویم؟! که حتی گل اذیت می‌کند آن روی حورا را دلیلش شرم از شرمِ علی بوده اگر زهرا میان شعله‌ها تنها صدا زد نامِ بابا را کنار بسترش با گریه می‌گفتند اطفالش: به دامن گیر مادرجان سرِ آشفته‌ی ما را گره وا می‌کند از کار شیعه، گریه بر مادر مگیر از ما خدایا روضه‌ی امّ‌ابیها را ✍حجت‌الاسلام 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
📣تخفیف‌استثنایی‌❤️ ✅انگشتر عقیق 💥با آبکاری رادیوم ⚖وزن: ۳.۲ گرم 💍سایز: ۵۶ 😍همراه با جعبه کادویی😍 ❌ضمانت مرجوعی تا ۳روز❌ 🚀 ارسال رایگان (پست پیشتاز) به سراسر کشور 💌 قیمت محصولات را در فروشگاه حرز و نقره‌جات حسینیه مشاهده کنید ↙️ https://eitaa.com/joinchat/127467707C01d6e87e2e
یک چله انتظار به پایان رسیده است پایان شام تیرۀ هجران رسیده است اسفند را به مجمر خورشید دود کن عطر نسیم صبح بهاران رسیده است اینک بهار، فصلِ «فَصَلِّ لِرَبِک» است شأن نزول کوثر قرآن رسیده است زهراست زهره‌ای که به یُمن ظهور او شب‌های بی‌ستاره به پایان رسیده است... نوری که آسمان و زمین را فرا گرفت روحی که با لطافت باران رسیده است ریحانه‌ای که رایحۀ روح‌پرورش تا ماورای روضۀ رضوان رسیده است برخیز، ای خدیجه که صبرت نتیجه داد از آسمان برای تو مهمان رسیده است کلثوم! ساره! آسیه! مریم! خوش آمدید جان پیشکش کنید که جانان رسیده است ای عرشیان به ساقی کوثر خبر دهید خیر کثیر ختم رسولان رسیده است حُسن عروس حضرت قرآن به لطف اوست دریای نور لؤلؤ و مرجان رسیده است انسیه‌ای که سورۀ انسان به شأن اوست حوریه‌ای به صورت انسان رسیده است از کوثر کرامت بی‌انتهای اوست فیضی اگر به عالم امکان رسیده است یک چشمه از تَمَوُّج خیر کثیر اوست دریای حکمتی که به لقمان رسیده است هفتاد رشته نور حق از طور چادرش بر پیروان موسِی عمران رسیده است در سایۀ تعالی نور دعای او سلمان به اوج رتبۀ ایمان رسیده است معصومه‌ای که در اثر هم‌نشینی‌اش فضه به فیض صحبت قرآن رسیده است صدیقه‌ای که شاهد عهد الست بود ارث وفای او به شهیدان رسیده است مرضیه‌ای که مرز ندارد ولایتش نور رضای او به خراسان رسیده است... دست نوازشی به سر شعر من بکش پیش تو این یتیم، پریشان رسیده است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با یاد شهید و این لیلۀ قدر است که در حال شروع است ماه است و درخشنده‌تر از صبح طلوع است دریاست و در شور قیام است و رکوع است آرامش طوفانی او عین خشوع است حَوراست و سجاده‌اش از بال فرشته‌ست با هر مَلَکی تحفه‌ای از باغ بهشت است یا فاطمه کیفَ اَصِفُ حُسنَ ثنائک تو قدری و روح همه حَلَّت بفنائک در دست تو سررشتۀ تسبیح ملائک در خانۀ تو گرم طواف‌اند یکایک این خانه همان کعبۀ آمال ملَک بود گهوارۀ فرزند تو از بال ملَک بود از درک بشر منزلت توست فراتر تفسیر کند قدرِ تو را سورۀ کوثر با شوق بهشت آمده هر بار پیمبر تا بوسه به دست تو زند، بوسۀ دیگر لبریز تبسم شده چشمان محمد با یا اَبتا گفتنت ای جانِ محمد! با خندۀ تو، خانه شده باغ گل یاس؟ یا عطر بهشت است چنین می‌شود احساس؟ از چشم تو افتاده درخشان‌تر از الماس دست تو پر از پینه شد از گردش دستاس بر چادر تو وصله زد امروز قناعت تا روز قیامت شود اسباب شفاعت هر گوشه‌ای از خانۀ تو قبله‌نما بود هر روزِ تو تفسیری از آیات خدا بود دیدیم چراغی که به این خانه روا بود، خورشیدِ فروزندۀ شام فقرا بود از دست تو رزقی که رسد، رزق طهور است یک لقمۀ نان نیست فقط، لمعۀ نور است بارانی و بخشنده‌تر از ابر بهاری تا بر لب مولا گُلِ لبخند بکاری نُه سال نیامد به لبت خواهشی آری نَه طاقت شرمندگی‌اش را تو نداری یک خندۀ او را نفروشی به جهانی نَه، عشق ندارد به‌جز این خانه نشانی با عشق تو ما فاطمیونیم در این راه بر پرچم ما نقش «علیّاً ولیُ الله» صد لاله شده نذر تو و راه تو ای ماه هر لاله چراغی شد و تابید چو مصباح در دستِ سلیمانی ما بیرق نور است این فجر، پر از رایحۀ صبح ظهور است این عطر بهار است به هر خِطّه وزیده «از خون جوانان یمن لاله دمیده» این لشکر صبح است که تا شام رسیده تا سر بزند از افق غزّه سپیده آزاد شود قدس، به تکبیر و تَبارَک جبریل بخواند «وَ رَفَعنا لَکَ ذِكرَک» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یک دختر آفرید و عجب محشر آفرید حق هرچه آفرید از این دختر آفرید... جوشید چشمه در دل قرآن به نام او اعجاز، تشنه بود و خدا کوثر آفرید یک ذره نورِ فاطمه را ریخت روی خاک لولاک گفت و این همه پیغمبر آفرید... از عرش تا به فرش کسی لایقش نبود از جلوۀ جلال خودش حیدر آفرید می‌خواست تا خلاصه شود عشق در کلام از بین واژه‌های جهان مادر آفرید... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت سال‌روز شهادت ؛ ؛ برای روح تو، دنیا عجب جای حقیری بود برای تو شهادت آرزوی دل‌پذیری بود تمام عمر تو سیر و سلوک و عشق و خدمت شد برایت بین بستر آرمیدن چون اسیری بود جوانی را فدا کردی، شهادت را پسندیدی به تو آنچه نیامد مرگ در دوران پیری بود سرا پا خویش را گرچه نثار راه حق کردی زِ تو یک دست ماند آن‌هم برای دستگیری بود پس از آن‌که تو رفتی، تنگ شد بر عاشقان دنیا تو رفتی بعد تو سید رضی‌ها آمدند آن‌جا به جای رد پایت ای مسافر! سرو می‌کاریم تو را ای قهرمان در قصه‌هامان زنده می‌داریم اگرچه رفته‌ای، الگوی ما همواره می‌مانی و فرزندانمان خواهند شد قاسم سلیمانی و فرزندانمان قطعاً سلحشوران دنیایند همین مستضعفان میراث‌دار صبح فردایند ندارد فرق موجِ کرخه پیش چشم ما با نیل که در جنگیم با آن غاصبِ خون‌خوار اسرائیل بداند باز آمریکا که ما خون‌خواه سرداریم که ما با قاتلش قطعاً برادر کشتگی داریم به پای امر رهبر تا که جان داریم می‌مانیم برای این علی، عمار و مقدادیم و سلمانیم رسیده روزهای انتهای ویژه خواری‌ها که کوتاه است آری عمر این‌گونه سواری‌ها شما رودید ای مردم، زلال و تازه و روشن شما سیل‌اید سیلِ غیرت و کابوس اهریمن به فرمان ولی باشید، نصرت زود خواهد بود سپاه ما سپاه حضرت موعود خواهد بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روزی که از تجسم امکان خبر نبود روزی نبود و گردش شمس و قمر نبود حتی مجال لحظه برای گذر نبود جز نور احمد از دم خالق اثر نبود در ظلمتی که صبرِ ملک را ربوده بود شد نورِ پاکِ فاطمه روشن‌گرِ وجود زهرا رسید و نور جهان را فرا گرفت در آسمان، تجلی توحید پا گرفت ظلمت کنار رفت و جهان روشنا گرفت این نورِ محض را به بغل مصطفی گرفت احمد که بوده نورِ رخش روح کائنات کامل نبود بی گل او گلشن حیات عالَم در انتظار هبوط فرشته بود حوریه‌ای که نور، گِلش را سرشته بود خاکی که از شعاع الهی بِرِشته بود دست قضا به نامه‌ی این گُل نوشته بود این آفتاب، جلوه‌ای از نورِ سرمد است این نسترن، ملیکه‌ی باغِ محمد است کوثر، یکی از آن همه الطاف داوری‌ست او مریم است و لایق شأن پیمبری‌ست چون آفتاب، سُنت او ذره‌پروری است قرآن ناطق است که از هر بدی، بری‌ست قدّیسه هست و بانوی مُلکِ قداست است قدرش فراتر از شب قدرِ رسالت است دختر که بود، اُمّ اَبیها لقب گرفت همسر که شد، حبیبه‌ی یکتا لقب گرفت مادر که گشت، سرور زن‌ها لقب گرفت در زندگی یگانه‌ی دنیا لقب گرفت با آن‌که درک شوکت او کار خاتم است فرصت برای شرح مقامات او کم است دنیا مجال نیست که او بی نهایت است هر نکته از کرامت او صد حکایت است این شاعرانگی سندش در روایت است روز ظهور فاطمه، صبح قیامت است آن روز قدر فاطمه فهمیده می‌شود با حکم او بساط جزا چیده می‌شود روزی که چشم‌ها همه حیران رحمت‌اند یک مشت دل‌سپرده به دنبال فرصت‌اند حتی پیمبران که بزرگان امت‌اند چشم انتظار شافع روز قیامت‌اند زهراست آن‌که کار شفاعت به دست اوست آری که اختیار قیامت به دست اوست ای سیبِ دل‌رُبا که نصیب علی شدی محبوب مصطفی و حبیب علی شدی با گوشه‌ی نگاه، طبیب علی شدی در شورش زمانه، شکیب علی شدی نامت کنار نام خداوند خورده است جان علی به جان تو پیوند خورده است در مردمی که جهل به آن‌ها سوار شد دختر به گورکردن‌شان افتخار شد تو آمدی و عزت زن آشکار شد این روح غرق عاطفه، صاحب وقار شد در مکتبی که نام تو در صدرِ نام‌هاست یک زن، تجلی صفت رحمت خداست خورشید، سر گذاشته بر پای شوکتت جبریل پر کشیده به بام ارادتت سجاده چهره سوده به درگاه طاعتت ایّاکَ نَعبد است گواه عبادتت مادر ندیده‌ایم به این اوجِ بندگی در بندگی نمونه و در کار زندگی تیغ علی که شهره به هر کارزار شد خم شد به پای‌بوسی تو، ذوالفقار شد برخاست موج و در قدمت آبشار شد پاییز سمت خانه‌ات آمد بهار شد در هر چمن طراوت گل‌ها به بوی توست حتی صفای جنت الاعلی به بوی توست تو آن ملیکه‌ای که سراپا وقار بود حوریه‌ای که چادر او وصله‌دار بود همسایه با دعای شبت برقرار بود آل عبا به محور تو استوار بود قرآن ناطقی تو و قرآنِ داورت بوده است همچون آینه‌ای در برابرت ای رشکِ ساکنینِ جنان بیت ساده‌ات دست قضا و پای قَدَر در اراده‌ات زرین رکاب چرخ، غلام پیاده‌ات صبر و حیا دو ویژگی فوق العاده‌ات صبر تو در مسیر خدا بی نظیر بود سعی تو دادخواه امیرِ غدیر بود روزی که خطبه خواندی و قرآن زبان گرفت جان دادی و به سعی تو، اسلام جان گرفت آهی کشیدی و نفس آسمان گرفت آهت رسید و دامن طاغوتیان گرفت این ننگ بر حکومت‌شان ماند تا ابد باید که شرح داغ تو را خواند تا ابد * * می‌سوختی هر آینه، پروانه شاهد است دستاس گریه کرد به تو، شانه شاهد است بر غربت تو گریه‌ی مردانه شاهد است از چاه آب آوری و خانه شاهد است وقتی به سمت چاه می‌افتاد راه تو بالا می‌آمد آب، به شوق نگاه تو روزی که کارنامه ی اسلام دود شد سکّان دین اسیر هوای یهود شد بی حرمتی، جوابِ سلام و درود شد دستت به دستگیری امت کبود شد راه علی گرفتی و گشتی فدای او بودی در اوج غربت او آشنای او ✍حجت‌الاسلام 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به شهید والامقام ‌ در آن غروب آخرین، حماسه شد، سرود شد شهادتین بر لبش، هر آنچه گفته بود شد چه گوش‌ها که تیز شد، به انتظار پاسخش چه کرد هُرم شعله‌ها، در آن سپیده با رُخَش قرار ماندنش نبود و سخت بی قرار بود که در غلاف صبر و اشک و آه، ذوالفقار بود چه بی خبر، چه ناگهان، چه بی صدا، چه بی امان چه کرد خون پاک او، در آن زمین، در آن زمان کمال معرفت فنا، فنای در مسیر او که حکم عشق گفته مَن عَشِقتُهُ قَتَلتُهُ خطاب می‌کنم تو را، مخاطب شهید من در این جهان بی کسی، تویی فقط امید من مجاهدت مسیر تو، مقاومت مرام تو تو حاج قاسمی و شد، شهید قدس نام تو لطیفِ واژه‌ی تنت، چو لاله واژگون چرا؟ حروف تن مقطّعه، میان خاک و خون چرا؟؟ نگاه کن نگاه کن، به جوش من، خروش من علَم نخورد بر زمین، یل علَم به دوش من در آخرین نفس چه شد، که سوخت زخم حنجرت؟! نشست تیر حرمله، یکی یکی به پیکرت * * سرم فدای آن سری، که از قفا بریده شد فدای آن تنی که بین نیزه‌زار دیده شد به پیش چشم خواهری، سکوتِ خنجری شکست سری به روی نیزه‌ها، حرم به خاک و خون نشست علَم که خورد بر زمین، تمام خیمه غصب شد تن شریف بی سری، نصیب سُمّ اسب شد چه کرد شمر بی حیا، به پیش چشم شاهدین چه زخم‌ها که از سنان، نخورد قلب شاهِ دین به اشک چشم گفته‌ام، که ای رفیق دائمی مکن دریغ چون که تو، نثار حاج قاسِمی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e