eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
415 ویدیو
30 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بانوی عشق و ادب اُمُّ الْبَنین روشنی‌ها را سبب اُمُّ الْبَنین روح سبز یاس‌های بی‌قرار مادر آلاله‌های داغدار این تویی نوشیده از آب بقا همسر والا مقام مرتضی عشق را کردی هماره زمزمه در کنار یاس‌های فاطمه بانوی حُجب و حیا، اُمُّ الْبَنین هم‌نشین مرتضی، اُمُّ الْبَنین این تویی خورشید اما در حجاب روشنایی می‌دهی چون آفتاب این تویی لبریز از عطر عفاف چادرت را می‌کند غیرت طواف گل ولی دارای روح عفّتی زن ولی آئینه‌دار عصمتی ای که بودی هم‌کلام اُوصیا ای مقامت همطراز اُولیا ای فروزان‌تر ز خورشید سپهر مادری کردی تو زینب را به مهر گریه کردی بر عزیز فاطمه خویش را خواندی کنیز فاطمه لاله از باغ شهادت چیده‌ای داغ فرزندان خود را دیده‌ای دست تو یک باغ احساس آفرید عشق در بیت تو عبّاس آفرید چشمه‌ی آب بقا در بند توست ساقی لب‌تشنگان فرزند توست :: ای به عترت یار، یا اُمُّ الْبَنین مادر ایثار، یا اُمُّ الْبَنین نور حق را در دلم آورده‌ای ای ز حق سرشار، یا اُمُّ الْبَنین بود هر شب در عبادت تا سحر چشم تو بیدار، یا اُمُّ الْبَنین اشک تو ای بانوی گل آفرین عطر هر گلزار، یا اُمُّ الْبَنین خاک پایت مثل خاک کربلا داروی بیمار، یا اُمُّ الْبَنین مادری کن، سایه سار خویش را بر سرم بگذار، یا اُمُّ الْبَنین نیست غیر از تو درین ایّام غم بر دلم غمخوار، یا اُمُّ الْبَنین تربت پاک تو را شد در بقیع اشک من زَوّار، یا اُمُّ الْبَنین داشتی از داغ سرخ کربلا دیده‌ای خونبار، یا اُمُّ الْبَنین بودی از داغ حسین بن علی لاله‌گون رخسار، یا اُمُّ الْبَنین چار فرزندت به خون غلتیده‌اند در حریم یار، یا اُمُّ الْبَنین مثل عبّاس دلاور داشتی گوهر شهوار، یا اُمُّ الْبَنین ناله‌ی خود را ز داغ نینوا بر زمین بسپار، یا اُمُّ الْبَنین «یاسرِ» افتاده می‌داند که هست لطف تو بسیار، یا اُمُّ الْبَنین ✍ «یاسر» 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بِسمِ ربِّ الحَسن، خدای حسین باز، دارم به سر هوای حسین من دلی دارم از علی سرشار سینه‌ای روشن از ولای حسین من کی‌ام؟! جز کنیز زینب او؟! قمرم کیست؟! خاک پای حسین با دو گوشم هنوز می‌شنوم صوت زیبای ربّنای حسین ای بشیر! از حسین من چه خبر؟ دل من لک زده برای حسین نه فقط اینکه چار تا پسرم؛ هر دو عالم شود فدای حسین خجلم از رباب، چون نرسید مَشک سقّا به خیمه‌های حسین می‌نشینم به روی خاک بقیع عوض خاک کربلای حسین خون عباس روسفیدم کرد آنکه شد صاحبِ لِوای حسین صد ابالفضل من به قربانِ تن زخمی و سرجدای حسین شد حسینِ غریب، تنهاتر بی رمق گشته بود پای حسین بی برادر شد و قَدَش تا شد دشت پر شد ز وای‌وایِ حسین اشک خون ریخت چشم عباسم رفت از حال در عزای حسین از کنار فرات تا گودال... فاطمه سوخت با نوای حسین فاطمه می‌شنید در گودال بینِ جمعیّتی! صدای حسین می‌کِشم آه تا دم مرگم سر بریدند از قَفای حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روحِ ادب را با قدومِ خود معطّر کرد دنیایِ ما آلوده‌ها را هم مطهّر کرد هرآنچه را که خواستیم از او، میسّر کرد در سرنوشتِ سینه‌زن‌ها هم مقدّر کرد.... تا که به دنبالِ امیرالمؤمنین باشیم تا ریزه‌خوارِ سفره‌یِ ام‌البنین باشیم آرامشِ دنیا به لطفِ او رقم خورده تدبیر کرده فتنه‌یِ دشمن بهم خورده با یادِ زهرا و غمش، هرلحظه غم خورده در پایِ عشقِ پاکِ مولایش، قسم خورده مفهومِ ایثار و ادب را رهبری کرده نامادری نه! بعدِ زهرا مادری کرده همواره قبل از هر دعا ام‌البنین گفتیم در بین امواجِ بلا ام البنین گفتیم در اوجِ سختی ذکرِ یا ام‌البنین گفتیم از جان و دل هربار تا ام‌البنین گفتیم... دیدیم حاجت‌ها روا شد با نگاهِ او شکرِ خدا هستیم، عمری در پناهِ او در خانه هرکس که گرفتارِ بلا می‌شد یک سفره‌یِ ام‌البنین نذریِّ ما می‌شد وقتی بساطِ روضه در خانه بنا می‌شد دردِ همه با یک نگاهِ او دوا می‌شد نامش همیشه قلّه‌یِ ذکر و مناجات است چون مادرِ باب‌الحوائج، بابِ حاجات است باور نمی‌کرده که عباسش زمین خورده از نانجیبان، پهلوانِ او کمین خورده دستش جدا و از یسار و از یمین خورده بر فرقِ او هم یک عمودِ آهنین خورده در حسرتِ مشکِ دریده روضه می‌خوانده با یادِ آن دستِ بریده روضه می‌خوانده او روضه‌دارِ روضه‌هایِ کربلا بوده ماتم زده از ماتمِ رأسِ جدا بوده یادِ لبِ خشکِ حسینش هرکجا بوده همراهِ زینب او همیشه در عزا بوده دنیا برایش تیره و هم ‌رنگِ با شب شد شرمنده‌‌یِ رویِ رباب و رویِ زینب شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عاشقان عالمی دگر دارند چشم‌هایی همیشه تر دارند پیرزن‌های کربلایی از غم اُمّ‌البنین خبر دارند جای او زائر ابوالفضل‌اند از دلش بار غصه بردارند سفره‌های نیابتی یعنی سهم از این سفره بیشتر دارند از پسرهای مادری گویند مادرانی که خود پسر دارند جایش انگار روضه می‌خوانند روی هر رهگذر اثر دارند روضه اینجا رسید: اهل حرم نگران دست بر کمر دارند شیرها رفته‌اند از این بیشه حال اگر گرگ‌ها جگر دارند آه ای روزگار! شب‌پره‌ها نقشه‌ی غارت قمر دارند رفت سقا ولی سه ساعتِ بعد همه بر صحنه‌ای نظر دارند مادری قد خمیده با پسرش سر در آغوش یکدگر دارند آن طرف عده‌ای به سوی حرم این طرف نیز ده نفر دارند نعل‌ نو می‌زنند بر مرکب چه خیالی مگر به سر دارند آنچنان تاختند روی تنش اثری تا نمانَد از بدنش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تنها چرا نشسته مگر گریه می‌کند؟ چون شمع شعله‌ور به نظر گریه می‌کند از مردم مدینه شنیدم که روزها می‌آید و ز داغ پسر گریه می‌کند بالای چار صورت قبری که ساخته با دیده‌های سرخِ جگر گریه می‌کند با ذکر جانگداز «حسینم غریب بود» دائم زند به سینه و سر، گریه می‌کند از سوزِ روضه خواندن این مادر شهید هر عابری میان گذر گریه می‌کند گاهی دلش برای علی تنگ می‌شود گاهی برای روضه‌ی در گریه می‌کند بغضِ نگاهِ بادِ صبا گفت با دلم دیگر غروب شد، چقدر گریه می‌کند! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به این مادران که شوکت این سرزمین‌اند شاگردهای مکتب ام البنین‌اند پشت امام خویش را خالی نکردند جانم به این زن‌ها که عباس آفرین‌اند از کربلا تا کربلای پنج دیدیم لحظه به لحظه در پی فتحی مبین‌اند هرگز هراس از هیبت دشمن ندارند چون پیرو راه امیرالمؤمنین‌اند بی شک دعای خیرشان هر لحظه با ماست آموزگاران شهیدان این چنین‌اند این مادران که زیر پاهاشان بهشت است با فاطمه در روز محشر همنشین‌اند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای سفره‌دار! سفره‌ی اعیانی‌ات قبول اُمُّ‌الشهید! لشکرِ قربانی‌ات قبول ای مشکِ چشم‌های تو نذرِ لبِ حسین! ای آسمان! زیارتِ بارانی‌ات قبول گفتند از خسوفِ قمر، باورت نشد حیران ماهِ علقمه! حیرانی‌ات قبول ای روضه‌خوانِ چار مزارِ خیالی‌ات! اُمُّ‌ البقیع! تعزیه‌گردانی‌ات قبول چادر به سر کشیده‌ای و زار می‌زنی ای کوهی از وقار! پریشانی‌ات قبول شمعِ مزارِ کیستی ای مادر قمر؟! شب‌گریه‌های شامِ غریبانی‌ات قبول فریاد داشت سوزِ دَمت رو به دشمنت: ای امتِ رسول! مسلمانی‌ات قبول! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سوگند به فرزندهای راستینش گشتیم و پیدا نیست در عالم قرینش همراه زهرا، مرتضی هم آفرین گفت بر دامن پاک ابالفضل‌آفرینش از نور حیدر گشته روشن آسمانش از نور ساقی می‌شود روشن زمینش او را بخوان داراتر از داراترین‌ها ما را بخوان مستضعفِ مستضعفینش عباس برده دست بر دامان این زن عالم اگر روزی خورد از آستینش بین تمام کُنیه‌هایی که نوشتند جان‌ها فدای کنیه‌ی ام البنینش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 مرثیه منسوب به علیهاالسلام لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ واى بر تو ای مدینه! مرا ديگر مادر پسران مخوان كه مرا به ياد شيران بيشه‌ام می‌‌اندازى كانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ من پسرانى داشتم که به خاطر آنان مرا ام‌البنین می‌خواندند ولی امروز دیگر پسری ندارم أرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ چهار پسر که مانند عقاب‌های کوهسار بودند و با بريده شدن رگ حيات، به مرگ پيوستند تنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعا طَعِينَ بر پیکر بی‌جان آن‌ها نیزه‌ها به ستیزه برخاستند و همه آنان از زخم نیزه به خاک افتادند يا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ اى كاش می‌دانستم آیا چنان که خبر دادند؛ عباس من دستش قطع شده است؟ 📗 ادب الطف، ج۱، ص۷۱ 📝 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم از بغض گلوگیر دقایق بنویسم می‌خواهم از آن ساقی عاشق بنویسم نم‌نم به خروش آیم و هِق‌هِق بنویسم دل خون شد و از معرکه دلدار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» در هر قدمت هر نفست جلوۀ ذات است وصف تو فراتر ز شعور کلمات است در حسرت لب‌های تو لب‌های فرات است عالم همه از این همه ایثار تو مات است از علقمه با دیدۀ خونبار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» سقا تویی و اهل حرم چشم به راهت دل‌ها همه مست رجز گاه به گاهت هر چند تو بودی و عطش بود و جراحت دلواپس طفلان حرم بود نگاهت سقای ادب جلوۀ ایثار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» افتاد نگاه تو به مهتاب، دلش ریخت وقتی به دل آب زدی آب، دلش ریخت فرق تو شکوفا شد و ارباب، دلش ریخت با سجدۀ خونین تو محراب، دلش ریخت صد حیف که آن یار وفادار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» انگار که در علقمه غوغا شده آری خون‌بارترین واقعه برپا شده آری در بزم جنون نوبت سقا شده آری دیگر پسر فاطمه تنها شده آری این قافله را قافله‌سالار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» ای علقمه از عطر تو لبریز، برادر! ای قصۀ دست تو غم‌انگیز، برادر! بعد از تو بهارم شده پاییز، برادر! برخیز! حسین آمده برخیز! برادر! عباس‌ترین حیدر کرار نیامد «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد» ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند واژه در واژه نوشتند و قیامت کردند صاحبان نفس این‌گونه روایت کردند گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را پسر اُم‌بنین و پسر فاطمه را پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر گفتم اعجاز! از اعجاز فراتر دیدند زورِ بازوی علی را دو برابر دیدند شانه در شانه دو تا کوهِ سراسر محشر حمزه و جعفر طیار، نه، طوفانی‌تر شانه در شانه دو تا کوه، خودت می‌دانی در دلِ لشکرِ انبوه، خودت می‌دانی - که در آن لحظه جهان، از حرکت افتاده‌ست اتفاقی‌ست که یک‌بار فقط افتاده‌ست ماه را من چه بگویم که چنین است و چنان «شاه شمشاد قَدان، خسرو شیرین‌دهنان» رود، از بس که شعف داشت تلاطم می‌کرد رود، با خاک کفِ پاش تیمم می‌کرد ماه اگرچه همهٔ علقمه را پیموده «غرقه گشته‌ست و نگشته‌ست به آب آلوده» رود را تا به ابد، تشنهٔ مهتاب گذاشت داغ لب‌های خودش را به دل آب گذاشت می‌توانست به آنی همه را سنگ کند نشد آن‌گونه که می‌خواست دلش، جنگ کند دستش افتاده ولی راه دگر پیدا کرد کوه غیرت، گره کار به دندان وا کرد نه فقط جرعۀ آب است که بر شانۀ اوست چشم امید رباب است که بر شانۀ اوست چه بگویم که چه شد؟ یا که چه بر سر آمد؟ ناگهان رایحۀ چادر مادر آمد بنویسید که در علقمه سقّا افتاد قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد از تماشای تو مهتاب پر از نور شود چشم شوری که تو را چشم زده، کور شود آسمان‌ها همه یک‌پارچه بارانیِ توست من بمیرم، عرق شرم به پیشانیِ توست داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد رفتنت حرمله را حرمله‌تر خواهد کرد عمق این مرثیه را مشک و علم می‌دانند داستان را همهٔ اهل حرم می‌دانند بعد عباس دگر آب سراب است، سراب غیر آن اشک که در چشم رباب است، رباب ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلی به وسعت پهنای عرش بالا داشت لبی به وسعت مهریه‌های زهرا داشت کنار علقمه در سجده‌گاه چشمانش نداشت هیچ‌کسی را فقط خدا را داشت اگرچه قطره آبی میان مشک نبود ولی کرانه‌ی چشمش هزار دریا داشت هدر نرفت ز پرتاب چله‌ها، تیری امیر علقمه ازبس‌که قدّ و بالا داشت همین‌که در وسط گیرودار، گیر افتاد عمودی آمد و فرقش شکست تا جا داشت درست وقت نزولش، همه نگاه شدند رشید بود و زمین خوردنش تماشا داشت حسین بود و علی‌اصغر شهید شده کنار علقمه اما هنوز سقا، داشت... ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e