#امام_باقر_ع_شهادت
گرچه با این دردِ جانکاهش تبسم کرده بود
فاطمه با دیدن او دست و پا گُم کرده بود
زهرها با هم تفاوت داشتند اما بگو...
این چه زهری بود که جسمش تورم کرده بود
@hosenih
آنقدر پیچید در خود سوخت از آهش زمین
گوئیا در سینهاش آتش طلاطم کرده بود
زهر از یکسو و داغ کربلا از یک طرف
آب با آتش به قتلِ او تفاهم کرده بود
عمهاش را دید و خواند از خیمههای سوخته
مادرش را دید ه یادِ داغ هیزم کرده بود
دید گرد محرمانش حلقهی نامحرمان
دید طفلی را که راهِ خیمه را گُم کرده بود
سرخ شد چشمش گمانم آهِ آخر را کشید
دختران شعلهور را که تجسم کرده بود
@hosenih
یادِ زنجیر و طناب و خارِ راه و سنگِ بام
یادِ شام و نان خشک و لطف مردم کرده بود
وقت غسلش دید فرزندش جراحات تنش
خیزران از بس که بر پشتش ترحم کرده بود....
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
© #روز_شمار_غدیر
فقط ۱۱ روز مانده تا #عیدالله_الاکبر
امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام:
إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ زُفَّتْ أَرْبَعَةُ أَيَّامٍ إِلَى اللَّهِ كَمَا تُزَفُّ الْعَرُوسُ إِلَى خِدْرِهَا قِيلَ مَا هَذِهِ الْأَيَّامُ قَالَ يَوْمُ الْأَضْحَى وَ يَوْمُ الْفِطْرِ وَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ يَوْمُ الْغَدِيرِ وَ إِنَّ يَوْمَ الْغَدِيرِ بَيْنَ الْأَضْحَى وَ الْفِطْرِ وَ الْجُمُعَةِ كَالْقَمَرِ بَيْنَ الْكَوَاكِبِ
روز قيامت چهار روز را زينت ميكنند براي خداوند متعال همانند عروسي كه براي حجله زينت ميكنند. پرسيده ميشود اين روزها، چه روزهائي هستند حضرت فرمودند: روز عيد قربان، عيد فطر، عيد جمعه و عيد غدير و همانا روز عيد غدير بين روز عيد قربان و فطر و جمعه مثل ماه است در بين ستارگان.
📚اقبال الاعمال _ ج۱ _ ص۴۶۵
🌹🌹🌹 شعر سوم 🌹🌹🌹
طی شد به قرص نان و نمک روزگار او
همسفره با فقیر شدن بود کار او
جز یک لباس کهنه دگر جامه ای نداشت
جانم فدای پیرهن وصله دار او
شاعر: #مهدی_علی_قاسمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر © #روز_شمار_غدیر فقط ۱۱ روز مانده تا #عیدالله_الاکبر امیرالمومنین از زبا
در مورد شعر امروز👆👇
عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِی عُثْمَانَ
اَلدُّورِیِّ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اَلسَّبِیعِیِّ قَالَ:
کُنْتُ عَلَی عُنُقِ أَبِی یَوْمَ اَلْجُمُعَهِ وَ
أَمِیرُاَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ
عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَخْطُبُ وَ هُوَ یَتَرَوَّحُ بِکُمِّهِ
فَقُلْتُ: یَا أَبَتِ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ یَجِدُ اَلْحَرَّ؟
فَقَالَ: لاَ یَجِدُ حَرّاً وَ لاَ بَرْداً،
وَ لَکِنَّهُ غَسَلَ قَمِیصَهُ وَ هُوَ رَطْبٌ وَ لاَ لَهُ
غَیْرُهُ فَهُوَ یَتَرَوَّحُ بِهِ
ابو اسحاق سبیعی گوید:در روز جمعه ای بر دوش پدرم بودم و علی (علیه السّلام)برای مردم ادای خطبه می کرد و خود را به آستینش باد می زد.
گفتم: ای پدر! امیرالمؤمنین گرمش
شده است؟ گفت: نه سردش شده است و نه گرمش شده. جامه اش را شسته است و هنوز تر است و جامۀ دیگر هم ندارد،
بادش می دهد تا خشک شود.
الغارات , جلد ۱ , صفحه ۹۸
#امیرالمومنین_ع_مدح
#مدح_امیر_المومنین
در صحنه ی پیکار هنرمندترین است
او جای خودش...قنبر او عرش نشین است
بوسه زنِ خاک قدمش روح الامین است
ایوان نجف جلوه ای از عرش برین است
آکنده شد از عشق علی بند به بندم
ممنون خداوند از این بخت بلندم
ای دل! همه ی عمر پریشان علی باش
در هر نفست پاره گریبان علی باش
در شادی و غم دست به دامان علی باش
یعنی که فقط خیره به ایوان علی باش
حالا که علی تا به ابد "خَیرُ العباد"است
پس نوکری اش از سرمان نیز زیاد است
کم آمده در مدح علی دفتر و جوهر
هر قدر بگوییم، علی هست فراتر..
نقل است که دیده شب معراج پیمبر
جمع اند ملائک همه پا منبر حیدر
شانش به خداوند تصور شدنی نیست
جز مدح علی در همه عمرم سخنی نیست
شاعر: #احسان_نرگسی
@hosenih
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
با قطره قطره خون هوادار تو هستم
تا آخرین لحظه گرفتار تو هستم
این زندگانی را بدهکار تو هستم
در کربلا باشم ، علمدار تو هستم
من نخلم و ترسی ز داسم نیست هرگز
از فتنه کوفه هراسم نیست هرگز
@hosenih
از پا نیفتم ، گرچه غرق دردم آقا
جان سپاهی را به لب آوردم آقا
هر کار از دستم برآمد کردم آقا
بر هم نریزم کوفه را نامردم آقا
سینه سپر ، مرد نبرد هر بلایم
من از برادر زاده های مرتضایم
کوفه بجای عهد و پیمان جنگ دارد
کوفه هزاران خدعه و نیرنگ دارد
ساز و دف و تنبور و ساز و چنگ دارد
قد تمام کاروانت سنگ دارد
خونم به جوش آمد ولی دستم به بند است
دیشب شنیدم قیمت خلخال چند است
تنها بیا بی ماه و خورشید و ستاره
تنها بیا بی اکبر و بی شیرخواره
آقا زبانم لال ... دختر! گوشواره!
ظهر دهم ، چادر! لباس پاره پاره!
از من که گفتن بود ، تیغ تیز دارند
شرمنده ام خیلی نگاه هیز دارند
@hosenih
از خیر اهل کوفه بگذر، جان زهرا
یا رحم کن بر حال خواهر، جان زهرا
آقا قسم دادم تو را بر جان زهرا
انگشترت را در بیاور جان زهرا
ای وای بر انگشتر و ای وای انگشت
خنجر نبرد از جلو ، ای وای از پشت
شاعر: #علیرضا_وفایی_خیال
@hosenih
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
#روز_شمار_غدیر
فقط ۱۰ روز مانده تا #عیدالله_الاکبر
امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام:
هُوَ يَوْمُ التَّبَسُّمِ فِي وُجُوهِ النَّاسِ مِنْ أَهْلِ الْإِيمَانِ فَمَنْ تَبَسَّمَ فِي وَجْهِ أَخِيهِ يَوْمَ الْغَدِيرِ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِالرَّحْمَةِ وَ قَضَى لَهُ أَلْفَ حَاجَةٍ وَ بَنَى لَهُ قَصْراً فِي الْجَنَّةِ مِنْ دُرَّةٍ بَيْضَاءَ وَ نَضَّرَ وَجْهَهُ
(روز غدیر) روز تبسم نمودن در چهره مؤمنين است و كسى كه در روز غدير به روى برادر خود تبسم نمايد، خداوند در روز قيامت با ديده رحمت به او نگريسته، هزار حاجت او را برآورده نموده و كاخى از مرواريدهاى بزرگ و درخشان و سفيد براى او در بهشت ساخته و چهره او را زيبا مى نمايد.
📚اقبال الاعمال _ ج۱ _ ص۴۶۵
🌹🌹🌹 شعر سوم 🌹🌹🌹
غرق گناه هم که شدی رو به شاه کن
دل را به نام و یاد علی رو به راه کن
حالا که او قسیم بهشت و جهنم است
"شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن"
شاعر: #مهدی_علی_قاسمی
#تبلیغ_غدیر_بر_همه_واجب_است
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
در کوفه نمانده است دیگر مردی
ای کاش زن و بچه نمیآوردی
من با سرم آمدم دم دروازه
تا بلکه مرا ببینی و برگردی
شاعر: #علی_سلیمیان
@dobeity_robaey
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
گفتم بیا حالا پشیمانم که گفتم
ازبسکه یاد خواهرت زینب میفتم
آقای من برگرد وقت روزدن نیست
اینجا برای کشته های تو کفن نیست
بازارشان رونق ندارد سال تا سال
چوب حراجی میزنند اینجا به خلخال
@hosenih
لشکر بیاور باخودت دختر نیاور
جان علی! شش ماهه را دیگر نیاور
آهن فروشان تا سحر بازند اینجا
از شاخه هم سر نیزه میسازند اینجا
اصلاً شما داری چه اصراری بیایی؟
مشک اضافه کاش برداری بیایی
می تازد اینجا روی چشمت خواب، حتی
اینجا طرفدارت نمانده آب، حتی
گفتم حسین و خنجری از پشت خوردم
یک مُشت، کوفی آمدند و مُشت خوردم
تکیه به دیواری زدم که بر سرم ریخت
از دار افتادم تمام پیکرم ریخت
با تو سر دعوا و حرص مال دارند
اینجا برای جنگشان گودال دارند
@hosenih
در شهر پیچیده خبرهای زیادی
پای تجارت رفته سرهای زیادی
بد اخمی و زخم زبان ها را ندیدی
کندی خنجرهای آن ها را ندیدی
انگشتر پیغمبری را در بیاور
جای عبا و پیرهن، معجر بیاور
شاعر: #رضا_دین_پرور
@hosenih
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
بر سرم شوریست کز، بر نیزه رفتن باک نیست
وز تنِ بی سر، غمِ غلتان شدن بر خاک نیست
دیده ی بارانی اَم، بر غربتم نمناک نیست
اشکم از ترسِ دو چشمِ اشکبار زینب است
وای اگر گویند با کوفه قرار زینب است
@hosenih
اینکه افتاده به قلب بیقرارم شور و شین
ترسم از روزیکه بینم روی نی، راس الحسین
بازگَرد از راهِ کوفه، ای امام عالمین
کوفه دیگر جای زینب نیست ای نور دو عین
سنگهای تیزِ بامش بیقرار زینب است
@hosenih
سینه ی مغمومم از آهِ خروشان پُر شده
رگ رگم در راه تو از خونِ جوشان پر شده
کوچه و بازار از نیزه فروشان پر شده
شهرِ اَشباهُ الرجال است، از خموشان پر شده
پایتخت مرتضی چون شام تار زینب است
@hosenih
زمره ی نامه نویسان را مرامی فانی است
شیوه ی دینداریِ این دین فروشان آنی است
غصه ی اینها نه ایمانی و نه قرآنی است
چِشم و هم چشمی برای سبقتِ شیطانی است
شاهد این غصه قلب داغدار زینب است
@hosenih
اِرباً اِربا میشود اکبر ز خیلِ نیزه دار
قاسمت مقتول و عبدالله میگردد شکار
میخورد تیر سه شعبه بر گلوی شیرخوار
میشود عباس پرپر با تمام اقتدار
داغ هفتاد و دو تن در انتظار زینب است
@hosenih
مردمِ این شهر، نامردی به آخر میبرند
کشته چون بینند، مرکب روی پیکر میبرند
هدیه در نزدِ امیرِ ظالمش، سر میبرند
از زنان و دختران، خلخال و معجر میبرند
روزِ بی مَحرم شدن، روز فرارِ زینب است
@hosenih
مادرت طاقت ندارد بیندَت در اضطراب
یا که روی سینه اَت گرگی نشسته با نقاب
حنجرت را زیر خنجر، تشنه ی یک جرعه آب
جسمِ بی پیراهنت عریان میان آفتاب
تا قیامت مادر تو ناله دار زینب است
@hosenih
وای از روز بلای کوفه و شام خراب
وای از داغ اسارت وای از قلب کباب
آن اسارت جای خود، ای وای از بزم شراب
تا رقیه گِریَد، آیَد سر در آغوش رباب
از همین حالا دلِ من سوگوار زینب است
@hosenih
ذلت اصلاً سخت، اما بر عزیزی سخت تر
اشک نتوان گر که بر داغی بریزی سخت تر
در میان درد و غمها درد هیزی سخت تر
از اسیری هست عنوان کنیزی سخت تر
منتقم، تا انتقامش، اشکبار زینب است
شاعر: #محمود_ژولیده
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
رو دوشم غم تموم عالمه
واسه این غم بمیرم بازم کمه
حالا من چطور به روت نگا کنم
بردن آبرومو پیش فاطمه
@hosenih
کوچه هاش برو بیایی نداره
اینجا تنها شلوغی توبازاره
همه خنجراشونو تیز می کنن
الا شمری که تیغ کندی داره
اینجا فکر همگی سیم و زره
بحثشون همه رو قیمتِ سره
الهی که نشنوه اینو رباب
سرشیرخوار از همه گرونتره
اگه حالا توی زنجیر افتادم
توی کوچه ها زمین گیر افتادم
مثل مادرِ تو بی پناه شدم
توی تنگی کوچه گیر افتادم
الهی که غم تورو پیر نکنه
تورو غصه ها زمین گیر نکنه
الهی علی اکبرت حسین
توی تنگی کوچه گیر نکنه
اینجا غم از در و دیوار میباره
کوچهی بنی هاشم زیاد داره
مادرت یه کوچه دید ای وای اگه
زینبت تو کوچه هاش پا بزاره
@hosenih
الهی که من فدای دخترات
دور نکن سقارو از مخدرات
حرف گوشواره و خلخال شنیدم
فکر سوغاتن تموم دشمنات
شاعر: #موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
گشت تا قافله ات بین بیابان پیدا
در گذر شد بدنم زخمی و عریان پیدا
دور من جمع شدند و به تنم خندیدند
مسلمت شد وسط بازی طفلان پیدا
@hosenih
آب هم بود ولی تشنه بمیرم عشق است
شاهدم هست ازین کاسه و دندان پیدا
گیسویم خاکی خاکیست خبر داری که..
گیسویت هست دراین موی پریشان پیدا
تن من ماند زمین، ماند زمین، ماند زمین
بهر دفنم نشده چند مسلمان پیدا
بخدا جای زن و بچه تو اصلا نیست
کربلا هر طرفش بوده مغیلان پیدا
@hosenih
به دلم هیچ! به دستان خودت رحمی کن
خاتمی مانده به دستان سلیمان پیدا
دختران تو کنون چادر معجر دارند
نیست این منظره در شام غریبان پیدا!
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#مناجات_با_خدا
مگیر فرصت بارانی نگاهم را
مگر که پاک کنم نامهی سیاهم را
جز اعتراف ببین آه در بساطم نیست
ولی تو میخری آیینهوار آهم را
@hosenih
گناهکارم و روزی که بازخواست کنی
به گردن کرمت مینهم گناهم را
برای آتش جرمم شفیع خواهم کرد
همین دو قطره مناجات گاهگاهم را
قسم به عفو تو هرگز خطا نمیکردم
چنانچه غیر تو میدید اشتباهم را
@hosenih
چنان رئوف و رحیمی که من طمع دارم
صواب ثبت کنی کردهی تباهم را
بگیر تنگ در آغوش مهربانی خود
مگیر از منِ بی کس پناهگاهم را
شاعر: #علی_سلیمیان
@hosenih
#مناجات_با_خدا
#مناجات_روز_عرفه
خوشا بحال کسانی که آه را بلدند
برای حرف زدن با تو راه را بلدند
خوشا بحال کسانی که با تو هم نفسند
و رمزِ دیدنِ آن روی ماه را بلدند
@hosenih
خوشا بحال دلِ مهزیارهایی که...
رهِ رسیدنِ آن وعده گاه را بلدند
نه راهِ کشف و کرامت روند بیهوده
که راهِ توبه و ترکِ گناه را بلدند
به اهل ناله و اهل انابه رو آریم
که اعتراف به هر اشتباه را بلدند
ز طاعتِ تو ، چه زیبا دلت بدست آرند
خدایی، اهلِ عمل راه و چاه را بلدند
تو ناز میکنی و عاشقان نیاز کنند
که رازِ بوسه ز خالِ سیاه را بلدند
دعای خیرِ تو آقا گره گشای بلاست
چه خوب غمزدگان طیِ راه را بلدند
به وادیِ عرفه، معرفت کلید دعاست
که اهل معرفت این سوز و آه را بلدند
ملازمانِ دعا، یار و همنشین تواَند
مسیر زندگیِ دلبخواه را بلدند
مسیر زندگیِ ما، محرم است و حسین
حسینیان، ادب قتلگاه را بلدند
ز روزِ ترویه صوتِ حزینه میشنوند
به اهل قافله طرز نگاه را بلدند
صدای مادری از قتلگاه می آید
که کوفیان طرفِ خیمه گاه را بلدند
@hosenih
ز خیمه، حکمِ "علَیکُنَّ بِالفرار" آمد
حرامیان زدنِ بی پناه را بلدند
□ □ □
مدافعانِ حرم، مقتدایشان زینب
که راهِ حفظِ امامِ سپاه را بلدند
شاعر: #محمود_ژولیده
@hosenih
#مناجات_با_خدا
#مناجات_روز_عرفه
#حضرت_رقیه_س_شهادت
قطره ای نیست از این رود که دریا نشده
چهره ای نیست در این ماه، که زیبا نشده
من گدایی که نشستم همه جا با همه کس
او خدایی است که از پیش گدا پا نشده
یا که بخشیده و ننوشته گنهکار، مرا
یا که پرونده من، گم شده پیدا نشده
خوبی یوسفم این است که در اوج مقام
مانع سوختن و عشق زلیخا نشده
@hosenih
کاسهء آبرویی داشتم از لطف خدا
بارها خورده زمین بشکند اما نشده
وقت و بی وقت نشان داده که قولش قول است
نشده زود بگوید برو حالا...نشده
با کریمان بنشین شب، دم دیوار بهشت
روزی سفرهء تو آمده فردا نشده
در کجا دیده کسی جز سر بازار علی
این همه بندهء آلودهء رسوا نشده
ای که جا مانده ای از قافله عفو بیا
فاطمه گفته بیا! آخر دنیا نشده
زیر بال و پر من را همه جا خوب گرفت
همه خسته شده اند از من و زهرا نشده
زنده یا مرده ما را برسانید عرفه
سند بخشش مان خوب شد امضا نشده
@hosenih
جان، رقیه است همان آینهء زهرا که
کم ندارد در امامت، فقط آقا نشده
کسی اندازه او چکمه نخورده زهمه
کسی اندازه زینب کمرش تا نشده
چند تا ناخن اگر مانده شکسته شده است
هرچه کرده گرهء موی سرش وا نشده
حجم سیلی ز سر و صورت او بیشتر است
پنج انگشت، روی چهره او جا نشده
شاعر: #رضا_دین_پرور
@hosenih
#مناجات_روز_عرفه
#مناجات_با_خدا
دست هر تشنه به ساغر برسد
سعی دارد که به کوثر برسد
مس بی ارزش ذاتم ز ازل
شد مقدر که به زرگر برسد
مثل پروانه در آغوش بلا
دل من سوخت به دلبر برسد
کم کنید از سرتان شرّ مرا
تا کم از من به همه شَر برسد
@hosenih
عمر من رفت فقط پای گناه
وای اگر پام به محشر برسد
بدم اما به سرم داد نکش
شاید الان کسی از در برسد
می شود آبرویم را نبری؟!
شاید اصلاً خود حیدر برسد
سر بخشیدن مان شک نکنید
می نشینیم که مادر برسد
بگذارید به دست حسنش
قلم عفو به دفتر برسد
یک نفر توبه کند می بخشند
قبل از آنکه کس دیگر برسد
دورم از مشهد سلطان ای کاش
نامه ام دست کبوتر برسد
گره ام را به رقیه بده تا
کار من خوب به آخر برسد
روحم آماده شده پر بکشد
فطرس آمد که به من پر برسد
ما ندیدیم کسی غیر حسین
اینقدر خوب به نوکر برسد
@hosenih
نکند من به محرم نرسم
نکند روزی کمتر برسد
***
فکر کن خولی و شمر آمده اند
ناگهان حرمله هم سر برسد
فکر کن آب نخورده به لبش
به گلو کندی خنجر برسد
کاش این شعر به پایان برسد
لحظه غارت معجر نرسد
شاعر: #رضا_دین_پرور
@hosenih
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
محمل صبرم ز اشک دیده در گل مانده است
از که جویم نسخه درمان که دل درمانده است
خانه بر دوشم هر آن کس که مرا در کوفه دید
یا که در بسته به رویم یا که از خود رانده است
@hosenih
آنقدر شور پذیرایی از تو داشتند
هر کسی شمشیر خود را در نمک خوابانده است
سوختم از نیشخند مردم اما بیشتر
خنده های حرمله قلب مرا سوزانده است
از سه شعبه دایه می سازند و از نی گاهوار
وای از آن طفلی که مادر در بغل خوابانده است
تیر و نیزه هر کدامش قبله گاهی یافته
کوفه سوی اکبر ت هر نیزه را چرخانده است
قول سوغاتی به دخترها پدرها می دهند
گوشواره خواستن هاشان مرا ترسانده است
بس که مشتاق تماشای اسیری منند
کوچه کوچه پیکرم را دشمنت گردانده است
@hosenih
تا که راه زینبت در کوفه گل باران شود
خون سرخم کوچه های کوفه را پوشانده است
سهم من چندین اگر سنگ است از این بام ها
باقی اش آقا برای کودکانت مانده است
#موسی_علیمرادی
@hosenih
#مناجات_روز_عرفه
سالروز #شهادت_شهدای_منا
نام من را بگذارید گدای عرفات
برسانید کمی حال و هوای عرفات
بی لیاقت شدم از یار، جدا شد دستم
یار من خیمه زد این بار، کجای عرفات
رمضان رفت و من بی سر و پا جا ماندم
چشم دارم به حسین و به دعای عرفات
میل حج داشتم و در به روی من بستند
دل من لک زده امسال برای عرفات
چشم شیطان حرم کور! خدایا لبیک
از همین فاصلهء دور! خدایا لبیک
@hosenih
کمرم زیر مصیبات گناهم تاشد
آخرِ این همه مستی، دل من تنها شد
غیر تو دل به همه بسته ام و دلتنگم
ضررم پیش علی بیشتر از اینها شد
بنده ات بد شده خیلی، تو بیا خوبی کن
آبرو ریزی من دردسر زهرا شد
به گرفتاری زینب قسمت دادم و بعد
گره هایم همه با دست رقیه وا شد
نوکر و سینه زن فاطمه را می بخشند
آخرش پای رقیه همه را می بخشند
@hosenih
رانده ام از همه جا، زود نرانید مرا
به سر سفرهء زهرا بنشانید مرا
اینطرف آنطرف اینقدر نگوئید برو
اینقدر جان حسین، سر ندوانید مرا
کار از کار گذشته است و شده خیلی دیر
جان من! تا به محرم برسانید مرا
به پر چادر زینب که در آتش میسوخت...
وسط شعلهء آتش نکشانید مرا
غسل من اشک دوچشم است که پاکم کرده
عطش روضهء ارباب، هلاکم کرده
@hosenih
گرچه رفتند شهیدان منا زیر لگد
وای از تشنه لب کرببلا زیر لگد
به کسی آب ندادند و دل زهرا سوخت
دید آنجا پسرش را همه جا زیر لگد
از منا گفته شد اما نشنیدیم سری
بشود از تن صدپاره جدا زیر لگد
از منا گفته شد اما نشنیدیم کسی
بکند غارت دشداش و عبا زیر لگد
رقص آن مرد حرامی سر زینب را بُرد
جلوی چشم همه....................... را بُرد
شاعر: #رضا_دین_پرور
@hosenih
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
نمیدانم کجایی ای که از بیراهه میآیی
همین اندازه میدانم که با ششماهه میآیی
همین اندازه میدانم جدا از چارهات کردم
چرا از خانهی زهرا چنین آوارهات کردم
سرِ دارالاماره جان تو جانی ندارم که
تماشایی شدم حالا که دندانی ندارم که
بگو تا کوفهی مولا کُشِ ناخوش نمیآیی
بسوی مردمِ نامرد مِهمانکُش نمیآیی
@hosenih
اگرچه کوچه کوچه گریهها بر خواهرت کردم
ولی امروز چندین بار یادِ مادرت کردم
همینکه ریختند از در به راه شعلهور رفتم
اگرچه طوعه بود اما خودم در پشتِ در رفتم
نه شعله خاک هم بر چادرش دیگر نخورد آقا
خدا را شُکر در کوفه به رویش در نخورد آقا
خبر داری به سنگِ کوچههای تنگ میخوردم
کشیده میشدم هربار و بر هر سنگ میخوردم
سر زنجیر در پایم طنابی هم به دستانم
غلاف و تیغ و تیر و نیزه بود و سنگ و دندانم
@hosenih
کسی بر پهلوی من زد که خون کرده دهانم را
نوازشهای یک چکمه شکسته استخوانم را
من از بالای گودالی به شدت بر زمین خوردم
توان از بازویم برد و به صورت بر زمین خوردم
از آن گودال خون تا این بلندی راه بسیار است
کشیدنهای صورت روی صدها پله دشواراست
نه فکر دختران خود که فکر دخترت بودم
همین امروز چندیدن بار یاد مادرت بودم...
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلتنگ #زیارت_کربلا
#مسلمیه #شعر_اعتراضی
#ویروس_کرونا
نوشت: ترکیه آزاد، کربلا ممنوع
نوشت: حرف نباشد، سر و صدا ممنوع
و دسته دسته وطن سوی ارمنستان رفت
نوشت: هیئت تعطیل... دسته ها ممنوع
@hosenih
همیشه قبل محرم شروع پیک جدید
نوشت هرچه تجمع، برو بیا ممنوع
نشسته بود سر سفره ی نظام و نوشت
که در حسینیه ها سفره ی غذا ممنوع
به دست بوس رئیس آمدند و وی افزود
که بوسه بر حرم حضرت رضا ممنوع
چگونه مهر زنم بر لب و سکوت کنم
که هست از نظرش تربت شفا ممنوع
رواج یافت پناهندگی ولی افسوس
پناه بردن مردم به کربلا ممنوع
@hosenih
فساد، فقر، ستم، ظلم، شاد باش عزیز!
ولی به علت افسردگی....عزا ممنوع
مشابه خودشان حرف می زدم بی شک
اگر نبود در این شعر ناسزا ممنوع
شاعر: #مجید_تال
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_روز_عرفه
#مناجات_با_خدا
#دلتنگ_محرم
#سیدپوریا_هاشمی
▶️
هرقدَر محتاج اینجا با خجالت میرسد
پابه پای این خجالت ها به عزت میرسد
کاسه ها و کوزه ها را بشکن اصلا بر سرم
دل همینکه خُرد شد باران رحمت میرسد
گریه ام را دوست داری گریه بهتر میکنم
اشک کاری میکند آدم به جنت میرسد
@hosenih
جای دعوا کردنم قدری در آغوشم بگیر
میرسد بنده به هرجا از محبت میرسد
من مسلمانم مسلمان امیرالمومنین
طفل از آقاییِ بابا به شهرت میرسد
دست ما بر رشتهی چادر نماز مادر است
فاطمه راضی که باشد برگ دعوت میرسد
غالبا ازسوی مادر لطف بی حد میرسد
غالبا از ما به مادر شر و زحمت میرسد
هرزمان از چشمت افتادم حسین آمد کمک
بسکه این ارباب ما خیرش به رعیت میرسد
حاجیان دیگر هوای کربلا دارد حسین!
بوی اسپند محرم بوی هیئت میرسد !
تا محرم چند روزی مانده!یعنی زنده ام؟
راستی عمرم به عاشورای حضرت میرسد ؟!
جای پای حضرت صدیقه را بوسیده است
خوش بحال هرکه لبهایش به تربت میرسد
کاش بودم زیر سقف آسمان کربلا
رحمت ارباب ما آنجا به غایت میرسد
گرچه انگشتش بریده دستگیر عالم است
منجی ما از ته گودال غربت میرسد
***
@hosenih
داد میزد که نرو فریاد میزد که نزن
خواهرش تادید شمر بی مروت میرسد
یک لباس کهنه دارد در نیاور از تنش
لعنتی! از خیمه زنها غنیمت میرسد
نیزه داران رفته اند و پیرها جا مانده اند
منتظر هستند تا کی وقت غارت میرسد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#مناجات_روز_عرفه
روز عرفه اوج مناجات آمد
هنگام دعا و عرض حاجات آمد
ذکر همه عاشقان اباصالح شد
با وجه خدا وقت ملاقات آمد
شاعر: #محمد_مبشری
@dobeity_robaey
#مناجات_روز_عرفه
آب توبه بریز بر سر من
این گنهکار را خودت حر کن
پسر فاطمه سر جدت
کاسه ی خالی مرا پر کن
از ازل خلق گشته ام با تو
گل ما خاک شهر کرب و بلاست
و اِلَیْکَ مَرَدّی یعنی که ...
بازگشتم فقط به سوی شماست
#علیرضا_وفایی_خیال
@hosenih
🏴 زبانحال #حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
کوفه نیا؛ از آمدن صرف نظر کن
از این سفر آقای من صرف نظر کن
از دست خود انگشترت را دربیاور
از خیرِ کهنه پیرهن صرف نظر کن
@hosenih
دربارۂ سرنیزه های زهرآلود
با خواهرت حرفی نزن،صرف نظر کن...
از کربلا از نینوا از قاضریه
از هر کجا غیر از وطن صرف نظر کن
این تن بمیرد دخترانت را نیاور
دارند دستان بزن...صرف نظر کن-
-از نامۂ بی غیرتِ خنجر فروشان
از مردم پیمان شکن صرف نظر کن
@hosenih
از پیکرت چیزی نمی ماند! بیا از-
آوردنِ حتی کفن صرف نظر کن
دیدم خریده حرمله(لع) تیر سه شعبه
جان رباب(س)از آمدن صرف نظر کن!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🍃زائرین محترم حسینیه
🏴 با سلام و عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت مسلم بن عقیل(ع)، امیدواریم در این روز پر برکت #عرفه، خادمین خود را از #دعای خیر محروم نسازید.
برای دسترسی بهتر به اشعار امروز، #هشتگ های مورد نظر خود را لمس نمایید:
🔸#مناجات_با_خدا
🔹#مناجات_روز_عرفه
🔸#امام_حسین_ع_مناجات_روز_عرفه
🔹#امام_زمان_عج_مناجات_روز_عرفه
🔸#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e