eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
292 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من آمدم که باز بگویم مرا ببخش این روسیاه را کرمی کن خدا ببخش @hosenih خوبان که غرق لطف تو و رحمت تواند من را میان این همه جرم و خطا ببخش ای آنکه لطف کردی و گفتی به من بیا حالاکه گفته ای به منِ بد بیا ، ببخش بد کرده ام به خویش، پشیمان و نادمم ای منتهایِ رحمتِ بی منتها ببخش @hosenih دلداده ی حسینم و گریانِ کربلا من را به آبروی شه کربلا ببخش ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ در دعای عرفه روح دعا میخواهم من ز دریای کرم کرببلا میخواهم عرفاتی نشدم کرببلایی نشدم من ز ساقی بلی جام بلا میخواهم @hosenih در دفاع از حرم عمه‌ی سادات امروز روح سربازی در راه خدا میخواهم باز در شام سری بر سر نی جلوه گرست شده تکرار غمی راس جدا میخواهم خون سقا به رگ شیعه بجوشد هر دم سر ناقابلم افتاده تو را میخواهم @hosenih همه‌ی هستی من باد فدای زینب در دفاع حرمش شور و نوا میخواهم کاش میشد که ذبیح حرمت میگشتم بعد رمی جمره کوی منا میخواهم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
های و و 🌷 زائرین محترم حسینیه 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد می کنیم مورد نظر خود را لمس نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅ اول ذی الحجه : ✅ به مناسبت ایام حج تمتع: ، ، ، ✅ هفتم ذی الحجه : ✅ هشتم ذی الحجه : ✅ هشتم ذی الحجه (شهادت حضرت مسلم و روز عرفه): ✅ دهم ذی الحجه : سالروز ✅ پانزدهم ذی الحجه : ✅ هجدهم ذی الحجه : ✅ بیستم ذی الحجه : ✅ بیست و دوم ذی الحجه : سالروز شهادت جناب ✅ بیست و چهارم ذی الحجه : ✅پیشواز محرم: مناسبت تیرماه ✅ بیست و یکم تیرماه: روز و آغاز هفته مناسبت های مردادماه ✅پنجم مردادماه: سالروز ✅ هجدهم مردادماه: روز بزرگداشت ✅ بیست و سوم مردادماه: روز ✅ سی و یکم مردادماه: موضوعات پُر بازدید ✅ اشعار اول مجلسی: ✅دیگر موضوعات: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 های و و @hosenih
خوشا بحال کسانی که آه را بلدند برای حرف زدن با تو راه را بلدند خوشا بحال کسانی که با تو هم نفسند و رمزِ دیدنِ آن روی ماه را بلدند @hosenih خوشا بحال دلِ مهزیارهایی که... رهِ رسیدنِ آن وعده گاه را بلدند نه راهِ کشف و کرامت روند بیهوده که راهِ توبه و ترکِ گناه را بلدند به اهل ناله و اهل انابه رو آریم که اعتراف به هر اشتباه را بلدند ز طاعتِ تو ، چه زیبا دلت بدست آرند خدایی، اهلِ عمل راه و چاه را بلدند تو ناز می‌کنی و عاشقان نیاز کنند که رازِ بوسه ز خالِ سیاه را بلدند دعای خیرِ تو آقا گره گشای بلاست چه خوب غمزدگان طیِ راه را بلدند به وادیِ عرفه، معرفت کلید دعاست که اهل معرفت این سوز و آه را بلدند ملازمانِ دعا، یار و همنشین تواَند مسیر زندگیِ دلبخواه را بلدند مسیر زندگیِ ما، محرم است و حسین حسینیان، ادب قتلگاه را بلدند ز روزِ ترویه صوتِ حزینه می‌شنوند به اهل قافله طرز نگاه را بلدند صدای مادری از قتلگاه می آید که کوفیان طرفِ خیمه گاه را بلدند @hosenih ز خیمه، حکمِ "علَیکُنَّ بِالفرار" آمد حرامیان زدنِ بی پناه را بلدند □ □ □ مدافعانِ حرم، مقتدایشان زینب که راهِ حفظِ امامِ سپاه را بلدند شاعر: @hosenih
قطره ای نیست از این رود که دریا نشده چهره ای نیست در این ماه، که زیبا نشده من گدایی که نشستم همه جا با همه کس او خدایی است که از پیش گدا پا نشده یا که بخشیده و ننوشته گنهکار، مرا یا که پرونده من، گم شده پیدا نشده خوبی یوسفم این است که در اوج مقام مانع سوختن و عشق زلیخا نشده @hosenih کاسهء آبرویی داشتم از لطف خدا بارها خورده زمین بشکند اما نشده وقت و بی وقت نشان داده که قولش قول است نشده زود بگوید برو حالا...نشده با کریمان بنشین شب، دم دیوار بهشت روزی سفرهء تو آمده فردا نشده در کجا دیده کسی جز سر بازار علی این همه بندهء آلودهء رسوا نشده ای که جا مانده ای از قافله عفو بیا فاطمه گفته بیا! آخر دنیا نشده زیر بال و پر من را همه جا خوب گرفت همه خسته شده اند از من و زهرا نشده زنده یا مرده ما را برسانید عرفه سند بخشش مان خوب شد امضا نشده @hosenih جان، رقیه است همان آینهء زهرا که کم ندارد در امامت، فقط آقا نشده کسی اندازه او چکمه نخورده زهمه کسی اندازه زینب کمرش تا نشده چند تا ناخن اگر مانده شکسته شده است هرچه کرده گرهء موی سرش وا نشده حجم سیلی ز سر و صورت او بیشتر است پنج انگشت، روی چهره او جا نشده شاعر: @hosenih
دست هر تشنه به ساغر برسد سعی دارد که به کوثر برسد مس بی ارزش ذاتم ز ازل شد مقدر که به زرگر برسد مثل پروانه در آغوش بلا دل من‌ سوخت به دلبر برسد کم کنید از سرتان شرّ مرا تا کم از من به همه شَر برسد @hosenih عمر من رفت فقط پای گناه وای اگر پام به محشر برسد بدم اما به سرم داد نکش شاید الان کسی از در برسد می شود آبرویم را نبری؟! شاید اصلاً خود حیدر برسد سر بخشیدن مان شک نکنید می نشینیم که مادر برسد بگذارید به دست حسنش قلم عفو به دفتر برسد یک نفر توبه کند می بخشند قبل از آنکه کس دیگر برسد دورم از مشهد سلطان ای کاش نامه ام دست کبوتر برسد گره ام را به رقیه بده تا کار من خوب به آخر برسد روحم آماده شده پر بکشد فطرس آمد که به من پر برسد ما ندیدیم کسی غیر حسین اینقدر خوب به نوکر برسد @hosenih نکند من به محرم نرسم نکند روزی کمتر برسد *** فکر کن خولی و شمر آمده اند ناگهان حرمله هم سر برسد فکر کن آب نخورده به لبش به گلو کندی خنجر برسد کاش این شعر به پایان برسد لحظه غارت معجر نرسد شاعر: @hosenih
سالروز نام من را بگذارید گدای عرفات برسانید کمی حال و هوای عرفات بی لیاقت شدم از یار، جدا شد دستم یار من خیمه زد این بار، کجای عرفات رمضان رفت و من بی سر و پا جا ماندم چشم دارم به حسین و به دعای عرفات میل حج داشتم و در به روی من بستند دل من لک زده امسال برای عرفات چشم شیطان حرم کور! خدایا لبیک از همین فاصلهء دور! خدایا لبیک @hosenih کمرم زیر مصیبات گناهم تاشد آخرِ این همه مستی، دل من تنها شد غیر تو دل به همه بسته ام و دلتنگم ضررم پیش علی بیشتر از اینها شد بنده ات بد شده خیلی، تو بیا خوبی کن آبرو ریزی من دردسر زهرا شد به گرفتاری زینب قسمت دادم و بعد گره هایم همه با دست رقیه وا شد نوکر و سینه زن فاطمه را می بخشند آخرش پای رقیه همه را می بخشند @hosenih رانده ام از همه جا، زود نرانید مرا به سر سفرهء زهرا بنشانید مرا اینطرف آنطرف اینقدر نگوئید برو اینقدر جان حسین، سر ندوانید مرا کار از کار گذشته است و شده خیلی دیر جان من! تا به محرم برسانید مرا به پر چادر زینب که در آتش میسوخت... وسط شعلهء آتش نکشانید مرا غسل من اشک دوچشم است که پاکم کرده عطش روضهء ارباب، هلاکم کرده @hosenih گرچه رفتند شهیدان منا زیر لگد وای از تشنه لب کرببلا زیر لگد به کسی آب ندادند و دل زهرا سوخت دید آنجا پسرش را همه جا زیر لگد از منا گفته شد اما نشنیدیم سری بشود از تن صدپاره جدا زیر لگد از منا گفته شد اما نشنیدیم کسی بکند غارت دشداش و عبا زیر لگد رقص آن مرد حرامی سر زینب را بُرد جلوی چشم همه....................... را بُرد شاعر: @hosenih
روز عرفه اوج مناجات آمد هنگام دعا و عرض حاجات آمد ذکر همه عاشقان اباصالح شد با وجه خدا وقت ملاقات آمد شاعر: @dobeity_robaey
آب توبه بریز بر سر من این گنهکار را خودت حر کن پسر فاطمه سر جدت کاسه ی خالی مرا پر کن از ازل خلق گشته ام با تو گل ما خاک شهر کرب و بلاست و اِلَیْکَ مَرَدّی یعنی که ... بازگشتم فقط به سوی شماست @hosenih
🍃زائرین محترم حسینیه 🏴 با سلام و عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت مسلم بن عقیل(ع)، امیدواریم در این روز پر برکت ، خادمین خود را از خیر محروم نسازید. برای دسترسی بهتر به اشعار امروز، های مورد نظر خود را لمس نمایید: 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
های و 🌷 زائرین محترم حسینیه 📢 با توجه به حجم بالای مطالب و ضرورت دسترسی آسان تر به اشعار، پیشنهاد می کنیم مورد نظر خود را لمس نمایید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ✅ اول ذی الحجه : ✅ به مناسبت ایام حج تمتع: ، ، ، ✅ هفتم ذی الحجه : ✅ هشتم ذی الحجه : ✅ هشتم ذی الحجه (شهادت حضرت مسلم و روز عرفه): ✅ دهم ذی الحجه : سالروز ✅ پانزدهم ذی الحجه : ✅ هجدهم ذی الحجه : ✅ بیستم ذی الحجه : ✅ بیست و دوم ذی الحجه : سالروز شهادت جناب ✅ بیست و چهارم ذی الحجه : ✅پیشواز محرم: مناسبت تیرماه ✅ بیست و یکم تیرماه: روز و آغاز هفته موضوعات پُر بازدید ✅ اشعار اول مجلسی: ✅دیگر موضوعات: 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 های و @hosenih
بعدِ آن شب‌ها که با امید غفران آمدم... بار دیگر محضرت العفو گویان امدم فکر کردی چون گنهکارم نمی آیم دگر؟؟ نه عزیزم! با همین بار گناهان آمدم! من تورا که می‌شناسم ،تو نمیگیری به دل.. گیرم اصلا با گناهان دوچندان آمدم @hosenih این غرورم را نبین! ردم کنی دق می‌کنم بی پناهم بی کسم خیلی پشیمان آمدم آن جوانِ عاصیِ سرمست دیگر نیستم.. سن و سال از من گذشته دیده گریان آمدم خواستی راهم‌ نده اما نگو "در" هم نزن تو‌ که میبینی دم این خانه حیران آمدم میهمان یعنی حبیب تو، مزاحم نیستم سفره ات را باز کن حالا که مهمان آمدم مشکلم مشکل گشا دارد که آن هم حیدر است روی کردم به نجف گفتم علی جان آمدم من دلم شور محرم می‌زند کاری بکن.. از تو پنهان نیست تا اینجا پریشان آمدم تازه فهمیدم که قدر روضه را نشناختم سال‌ها در روضه‌ی آقا چه آسان آمدم کربلا آماده شو، دیگر حسینت راهی است به هوای قافله سوی بیابان‌ آمدم مسلمش روی قناره ،او خودش صحرانشین کوچه های کوفه را دیدم هراسان آمدم @hosenih من خبر دارم که ارباب مرا بد می‌کشند به هوای بوی پیراهن به کنعان آمدم یک نفر با شمر میگوید که ذبحش مال تو شمر میگوید که جسمش را بچرخان! آمدم! آی مردم ذبح نه! والله اقا نحر شد بوی خون می آید از شعرم، به پایان آمدم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رو به درگاهت زدم، با حال خوش عازم شدم دور تو میگردم و امسال هم مُحرم شدم یا إلهي آمدم در را به رویم باز کن آمدم با دست خالی، باز هم اعجاز کن عاصی ام! گفتم نیایم باز اما آمدم شرم دارم از گناهانم، خطاکارم، بدم هر کسی غیر از تو باشد زود طردم میکند بعدِ عمری نیستم راهِ گدایی را بلد @hosenih خوبی ات را دیدم و هر آن بد و بدتر شدم چشم پوشیدی، گذشتی، باز طغیانگر شدم باز هم بنده نوازی کن، به خود کردم ستم یاغیاث المستغیثین از دلم بردار غم عاشقم کن! سایه اش را از سر من کم نکن توبه کردم، با حسینت(ع) آمدم ردم نکن آن حسینی که گره خورده ست با عشقت مدام قصد جان کرده، رها کرده ست حج را ناتمام جلوه ها داده مناسک را؛ نمانده زیرِ دیْن سر تراشیدن که نه! «سر» داده در راهت حسین(ع) کعبه دورش گشته و بیتابِ این غربت شده جامۂ إحرام او پیراهن غارت شده گفت روی خاک، زیر نیزه های گاهگاه آخرین ذکرِ «لکَ لبیکْ» را در قتلگاه شد نماز عید قربان و گرفت از خون وضو خواند با لب نه! که با رگ های خونبارِ گلو حج به جا آورده بود و بی کفن جان داده بود جان به لب شد خواهرش، روی زمین افتاده بود دستی از غیب آمد و از جا بلندش کرد زود «کربلا در کربلا می ماند اگر زینب(س) نبود» @hosenih داغ را در دل نهان کرد و قیامش شد عیان شد علمدارِ برادر، مکتبش شد جاودان گوش عالم پُر شد از صوت مناجات الحسین(ع) یار میخواهد خدایا...یا لثارات الحسین(ع) راهی ام کن! درد هجران بدترین نوعِ بلاست سخت دلتنگ طوافم! کعبۂ من کربلاست وعده با شش گوشه دارم یا إله العالمین تشنۂ آب فراتم؛ زائرم کن اربعین! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🍃زائرین محترم حسینیه 🏴 ان شاء الله در این چند روز، نائب الزیاره شما در حرم سیدالشهدا علیه‌السّلام خواهیم بود. برای دسترسی بهتر به اشعار مناسبت های پیش رو، های مورد نظر خود را لمس نمایید: 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ هواى وصل تو ما را کشانده تا اينجا کريمِ شهر، گدا را کشيده تا اينجا ز بسکه دست گرفتى، همين بزرگىِ تو گداى بى سر و پا را کشيده تا اينجا همينکه گفت گنهکار يا کريم العفو دل شکسته خدا را کشيده تا اينجا شميم پيرهن يوسف‌ايد از عرفات صداى روضه شما را کشيده تا اينجا يقين کنم که تا دسته‌ها به راه افتاد نواى ما شهدا را کشيده تا اينجا حسين گفتن ما مسلميه‌ی هر سال نسيم کرب و بلا را کشيده تا اينجا صداى پاى محرم به گوش مى‌آيد حسين قافله‌ها را کشيده تا اينجا بُنَىَّ گفتن يک مادرى شب جمعه چقدر اهل بکا را کشيده تا اينجا به يار نيزه‌سوارش به گريه زينب گفت کمند زلف تو ما را کشيده تا اينجا ز روى بام کسى ناله زد حسين ببخش که نامه‌هام شما را کشيده تا اينجا عزيز من نگرانم دلم چه بى تاب است دگر زمانۀ آوارگى ارباب است ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عرفه آمد و مهمان حسینیم همه خیره بر رحمت دستان حسینیم همه عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم بازهم پاره‌گریبان حسینیم همه وسط روز رسیدیم و همه می‌بینند عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم در پی نسخه‌ی درمان حسینیم همه حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم عاشق ذکرِ حسن جانِ حسینیم همه ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند ما بدهکار به احسان حسینیم همه او مناجات کند کار همه می گیرد تشنه‌ی وادی عرفان حسینیم همه عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب در ره عشق به قربان حسینیم همه اشک ما خرج برای غم اغیار نشد روزگاری‌ست که گریان حسینیم همه آتش سینه‌ی ما از غم یک بی کفن است داغدارِ تن عریان حسینیم همه ** چشم‌هایش سرِ تشنه‌شدن از کار افتاد کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم ماتْ از جود فراوان حسینیم همه خیزران... سنگ... نوکِ نیزه... مراعات کنید ما اسیر لب و دندان حسینیم همه ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چشمم امروز اگر خیس شد و بارانی...  علت این است که مهمانم و در مهمانی  کرده حق رحمت خود را به گدا ارزانی عرفه روز حسین است و خداهم بانی همه در سایه‌ی الطاف حسین آمده‌ایم اصلاً انگار به بین الحرمین آمده‌ایم سهمم از زندگی بی تو‌ بداقبالی شد کار من بعد گنه مستی و خوشحالی شد بعد ماه رمضان کاسه‌ی من خالی شد ولی امروز که خواندی تو مرا، عالی شد! بعد یک عمر که هی این در و آن در گشتم دیدی آخر که سرانجام به تو برگشتم! به رویم هیچ نیاور که زمین افتادم من برای هوسم رشوه به شیطان دادم باغ خشکیده شدم فاطمه کرد آبادم من ازآن روز که عبد علی‌ام آزادم جان آقام علی عفو کن الآن همه را کم نکن از سر ما مادریِ فاطمه را هرچه شد مهرِ علی را که ندادم زکفم موقع نوکری‌ام گُم نشد اصلا هدفم خاکم اما به روی دامن شاه نجفم با هرآنکس که علی‌دوست نباشد طرفم! با علی وعده گرفتم دم ایوان طلا اربعین از نجف او بروم کرب و بلا گریه‌ی هر شبه و ناله‌ی توأم داریم همه‌ی سال به دل شور محرم داریم ما فقط یک شبِ سوم بخدا کم داریم با رقیه شرف هر دوجهان هم داریم اوکه امروز خودش قبله‌ی حاجات شده روی دوش عمویش گرم مناجات شده روزی از عرشِ خداوند، نگین می‌افتد زینت دوش عمو روی زمین می‌افتد با لگدها به یسار و به یمین می‌افتد طفل با ضربه‌ی سیلی به یقین می‌افتد گرچه امروز به دستش زر و زیور دارد بعد یک ماه دگر غصه‌ی معجر دارد و 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
«برگرفته از متن دعای عرفه» «نفختُ فیه مِن روحی» مرا از خویش جان دادی مرا در بهترین دل‌ها -دل مادر- مکان دادی برای گفتن حرفم، برای لقمۀ نانم برای بازدم‌هایم، زبان، دندان، دهان دادی خداوندا تو بودی مادرم را عاشقم کردی مرا با دست‌هایش بین گهواره تکان دادی تو با آرامش دریا، تو با کوه و گل و صحرا خودت را به تمام بنده‌های خود نشان دادی زمین را فرش زیر پای مخلوقات خود کردی برای بال پروازِ پرنده، آسمان دادی به قدر قطره‌ای از لطف‌های تو نخواهد شد اگر یک عمر بشمارم، از این دادی، از آن دادی اگر جوشید خونِ گرم تو از حلق مجروحم تو بودی که درون سینه‌ام آتشفشان دادی گلایه نیست در کارم، اگر آخر نوازش را به خواهر نه، به دختر نه، به چوب خیزران دادی ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ ؛ ؛ ؛ لبیک که در دل عرفات است و منایم لبیک که از خویش نمودند جدایم لبیک که سر تا به قدم محو خدایم لبیک که امروز ندانم به کجایم پرواز کنان زین قفس جسم ضعیفم گه در جبل الرحمه و گه مسجد خیفم آن وادی سوزنده که دل راه‌سپارش پیداست دو صد باغ گل از هر سر خارش دارند همه رنگ خدایی ز غبارش هرکس به زبانی شده هم‌صحبت یارش قومی به مناجات و گروهی به دعایند از خویش سفر کرده در آغوش خدایند این جا عرفات است و یا روح من آن‌جاست دل هم شده آتشکده، هم دیده دو دریاست پای جبل الرّحمه یکی زمزمه بر پاست این زمزمه فریاد دل یوسف زهراست این سوز حسین است که خود بحر نجات است می‌سوزد و مشغول دعای عرفات است دیشب چه شبی و چه مبارک سحری بود ما غافل و در وادی مشعر خبری بود در محفل حجاج صفای دگری بود اشک شب و حال خوش و سوز جگری بود هر سوخته‌دل تا به سحر تاب و تبی داشت اما نتوان گفت که مهدی چه شبی داشت ای مشعریان! دوش به مشعر که رسیدید آیا اثر از گمشدۀ شیعه ندیدید؟ آیا دل شب نالۀ مهدی نشنیدید؟ آیا ز گلستان رخش لاله نچیدید؟ آن گمشده مه تا به سحر شمع شما بود دیشب پسر فاطمه در جمع شما بود امروز به هر خیمه بگردید و بجویید گرد گنه از آینۀ دیده بشویید در داخل هر خیمه بگردید و بجویید یابن الحسن از سوز دل خسته بگویید شاید به منی چهرۀ دلدار ببینید از یار بخواهید رخ یار ببینید :: امروز که حجاج به صحرای منایند از خویش جدایند و در آغوش خدایند لب بسته سراپا همه سرگرم دعایند در ذکر خدا با نفس روحْ فزایند کردند پر از زمزمه و ناله مِنی را یک قافله بگرفته ره کرب و بلا را این قافله از عشق به جان سلسله دارند این قافله با قافله‌ها فاصله دارند این قافله جا در دل هر قافله دارند این قافله تا مسلخ خون هروله دارند این قافله تا کعبۀ جان خانه به دوشند از خون گلو جامۀ احرام بپوشند هفتاد و دو حاجی همه با رنگ خدایی از مکه برون گشته شده کرب و بلایی از پیر و جوان در ره معشوق فدایی جسم و سرشان کرده زهم میل جدایی اصغر که پدر بوسه زند بر سرو رویش پیداست شهادت ز سفیدی گلویش خیزید جوانان که علی‌ اکبرتان رفت ریحانۀ ریحانۀ پیغمبرتان رفت از مکه سوی کرب و بلا رهبرتان رفت گوئید به اطفال علی اصغرتان رفت ای اهل منا شمع دل ناس کجا رفت؟ از کعبه بپرسید که عبّاس کجا رفت ای اهل مِنی کعبه پر از نور و صفا بود دیروز حسین بن علی بین شما بود سیلاب سرشکش به رخ و گرم دعا بود از روز ازل کعبۀ او کرب و بلا بود امروز به هجرش همه گریان بنشینید فردا سر او را به سر نیزه ببینید در مکّه بپرسید ز زن‌های مدینه زینب به کجا رفت؟ کجا رفت سکینه کلثوم چرا ناله برآورده ز سینه کو دختر مظلومۀ زهرای حزینه ای دخترکان یکسره با شیون و ناله خیزید و بپرسید کجا رفته سه ساله زین قافله روزی به مدینه خبر آید از کرب و بلا زینب خونین جگر آید با آتش هفتاد و دو داغ از سفر آید از منبر و محراب نبی ناله برآید تا حشر از این شعله بلرزد دل میثم تنها نه دل میثم، جان همه عالم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امروز به کوی تو گرفتار زیاد است مثل من شرمنده گنهکار زیاد است اما کرم توست که بسیار زیاد است بخشندگی‌ات حضرت غفار زیاد است آمد وسط روز، گنهکارِ فراری با نامه‌ی جرم و گنهم کار نداری جا مانده‌ی ماه رمضان آمده امروز آلوده‌ی بی نام و نشان آمده امروز چون طفلِ فراری نگران آمده امروز خسران زده‌ای گریه‌کنان آمده امروز گفتی که گناه دل پر آه ببخشی امروز به اندازه‌ی یک ماه ببخشی خواندی تو دگر بار به کویت همگان را هرکس که به سرمایه ی خود دیده زیان را یا داده ز کف فرصت ماه رمضان را با خویش بیارد دل و جان نگران را من آمده‌ام باز توانم بده امروز اصلا تو بیا راه نشانم بده امروز بعد از رمضان رشته‌ی خود با تو بریدم من هرچه کشیدم فقط از خویش کشیدم روز عرفه آمد و شد تازه امیدم آغوش گشودی که به سوی تو دویدم برگشته‌ام و خسته از این فاصله هستم من توبهٔ بسته به شب قدر شکستم هر چند ندیدم ز دعایم اثراتی نه حال بکا دارم و نه حال صلاتی من را برسانید به یار عرفاتی جز عشق حسین نیست مرا راه نجاتی امروز نظرها همه بر دست حسین است چشمان خدا جانب بین الحرمین است جمع‌اند محارم همه دور و بر زینب تعظیم نمایند همه محضر زینب ارباب شده سایهٔ روی سر زینب یک عمر ندیده است کسی معجر زینب تاکه نکند دخت علی دلهره احساس زانو زده پیش قدمش حضرت عباس ای کاش که این قافله آزار نبیند در کرببلا داغ علمدار نبیند چشمان حرم کوچه و بازار نبیند این راه پس از کرببلا راهِ عذاب است این راه مسیرش وسط بزم شراب است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دست بگشا به دعایی ز دعای عرفه بده خود را تو صفایی ز دعای عرفه بندگی کن تو درین بارِکْ لی فی قَدَرِک بشنوی تا که ندایی ز دعای عرفه عطش بندگی‌ات را برسان سوی یقین تا رسد آب بقایی ز دعای عرفه دیده وا کن به سوی لِلدَّعواتِ سامِع می‌رسد باز نوایی ز دعای عرفه هر زمان صورت خود را بگذاری بر خاک آید از عشق صدایی ز دعای عرفه ای دل خسته و بیمار! بیا جانب او تا بیابی تو دوایی ز دعای عرفه غرق تطهیر شوید از کلماتش یاران می‌توان برد عطایی ز دعای عرفه تا رسیدم به مضامین فَلاٰ تَبْتَلِنی داشتم حال و هوایی ز دعای عرفه پا مکش هیچ ز درگاه عبادت ای دل نیست نومید گدایی ز دعای عرفه هر که اندازه‌ی وسع‌اش به سراپرده‌ی نور می‌برد قدر و بهایی ز دعای عرفه اشک ما ترجمه‌ی راٰحِمُ کُلِّ ضارِع دارد از نور جلایی ز دعای عرفه دل من، این دل من با نفس یاربّ‌اش برده هر لحظه ضیایی ز دعای عرفه برسان دیده‌ی دل را به نهانخانه‌ی اشک بطلب کرب و بلایی ز دعای عرفه همچو "یاسر" به سر دوش گرفتم یاران در همین عرصه لوایی ز دعای عرفه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
«یا صاحِبی فِی وَحدَتی» یاور ندارم با تو ولی باکی از این لشکر ندارم از ابتدای راه گفتم «حَسبِیَ الله» نقشی به‌جز این، روی انگشتر ندارم یک کهکشان جان را به تو تقدیم کردم ماه و ستاره داشتم، دیگر ندارم «یا رادَّ یوسف عَلی یعقوب» بنگر دیگر علی اکبر، علی اکبر ندارم «یا رازقَ الطّفل الصَغیر» اصغر فدایت حالا به‌غیر از غنچه‌ای پرپر ندارم دارم سر و سرّی در این هنگامه با تو می‌آید آن ساعت که دیگر سر ندارم با عضو عضو پیکرم می‌گویم اینک ترسی ز تیر و نیزه و خنجر ندارم هر زخم با تو حرف‌هایی تازه دارد یا رب! مناجاتی از این بهتر ندارم این‌گونه می‌خواهی مرا، این‌گونه زیباست فکری به‌جز خشنودی‌ات در سر ندارم «فَاللّهُ خیرٌ حافظاً» وقت وداع است دلشوره‌ای در این دم آخر ندارم هم زنده‌ام با اشک، هم مقتول اشکم آری به‌جز این اشک‌ها یاور ندارم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عرفه آمده و بار دگر مهمانی‌ست ابر رحمت به سر خلق خدا بارانی‌ست پرتو مهر تو افتاده به روی دل خلق آسمان عرفات تو زبس نورانی‌ست حاجیان در عرفات تو همه جمع شدند حال آن خسته‌دلان در عرفه عرفانی‌ست ای خطا پوش! بپوشان گنهم را و ببخش حال این بنده‌ی شرمنده‌شده بحرانی‌ست شاهد و ناظر من! بر تو پناهنده شدم از گناهان بزرگی که همه پنهانی‌ست چه کنم گر ندهی توشه‌ی راهم ای دوست راه سخت است و مسیر ره من طولانی‌ست نشد امسال که در کرب وبلا گریه کنم باز هم قسمت من جای حرم حیرانی‌ست در دعای عرفه مژده‌ی عفوی بفرست به حسینی که کلامش همگی قرآنی‌ست سر و سامان بده ما را به ظهور مهدی ز فراقش همه را بی سر و بی سامانی‌ست همه‌ی کار «وفایی» است گدایی از تو ای که کارت ز ازل تا به ابد سلطانی‌ست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چون اشک، رازِ عشق را باید عیان گفت باید که از چشمان او با هر زبان گفت باید به قول عرشیان، چشمان او را آیینه‌های روشن هفت‌آسمان گفت چشم غزل روشن شد آن وقتی که با اشک از گفته‌های چشم او با دیگران گفت آمد به میدان باسلاح چشم‌هایش با اشک‌هایش گریه گریه ناگهان گفت: ای لطف بسیار تو برمن بی‌کرانه تنها دلیل ندبه‌های عاشقانه عشق تو در این سینه کاری ژرف دارد مولای من این عبد با تو حرف دارد ای که سراپا حرفم و تو گوش هستی شوق مرا زیباترین آغوش هستی آرامش آغوش تو مانند دریاست «آنجا که باید دل به دریا زد همین‌جاست» فانوس اشکی دارم و فانوس آهی می‌جویمت با اشک و آهم یا الهی از مادرم آموختم پروانه باشم از کودکی عبد در این خانه باشم از مادر من مهربان‌تر کیست جز تو؟ از مادر من مهربان‌تر نیست جز تو تو صاحب تورات و انجیل و زبوری روشن‌ترین تصویر از آیات نوری «یا صاحبی فی وحدتی»، پشت و پناهم! «یا عُدَّتی فی شِدَّتی»، بی‌تکیه‌گاهم از خود نکردی لحظه‌ای هم ناامیدم تنها مرا مگذار ای تنها امیدم! هرگز مگیر از چشم‌هایم خنده‌ات را در آتش خشمت مسوزان بنده‌ات را رحمی به اشک و التماسم کن الهی از آتش دوزخ خلاصم کن الهی با هر فرازی تشنه‌تر می‌شد گلویش بغضی امانش را برید و بی‌امان گفت شاید رباب و نجمه در خیمه شنیدند آنجا که از مهر خدا با کودکان گفت «رَبِّ بِما ألبَستنی»، یعقوب چشمش با اشک از پیراهن آرام جان گفت او گفت از دندان و لب‌هایش در آن روز تفسیر آن را شرحه شرحه خیزران گفت «أشکُو إلیکَ غُربتی وَ بُعدَ داری» این جمله را سمت مزاری بی‌نشان گفت اشک از دو چشمش چون دو مشک باز می‌ریخت اشکی که با عباس از آب روان گفت بعد از دعا خورشید از آن سرزمین رفت عید آمد و ماه بنی‌هاشم اذان گفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمده‌ام شکسته‌ دل، تا که خدا خدا کنم هرچه گناه و جرم را، از دل خود جدا کنم ناله‌ی من شده فزون. می‌روم از خودم برون رو به خدا برم کنون، بر همه من دعا کنم از گل خود، بهار خود، می‌طلبم قرار خود من که به یادِ یارِ خود، با گل خود صفا کنم ای عرفه ببین مرا، بی گل خود غمین مرا با غم وی قرین مرا، من که ورا صدا کنم این من و روی ماه او، منتظر نگاه او آمده‌ام به راه او، هستی خود فدا کنم چشم کبود خویش را، بود و نبود خویش را مِسِ وجود خویش را، با نگهش طلا کنم پرده ز رخ کشیدنش، وقت سحر دمیدنش من به هوای دیدنش، طایر دل رها کنم گرچه فتاده‌ام به چاه، گشته دو چشم من سیاه آمده‌ام به اشک و آه، تا مگرش رضا کنم با کرم دوباره‌اش، یک نظر و اشاره‌اش تا که کنم نظاره‌اش، دیده‌ی بسته وا کنم آمده‌ام به سوی او، دیده و دل چو روی او از عرفات کوی او، راهیِ نینوا کنم داده به دل زمینه را، عطر گل مدینه را تا که حریم سینه را، کوفه و کربلا کنم حال سرشک نم نم و، شیون و ناله در غم و گریه برای ماتم و، غربت لاله‌ها کنم «یاسر» دل شکسته را، در غم گِل نشسته را ز قید تن گسسته را، لایق این عطا کنم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e