eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
409 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
به مناسبت میشود حال شیعیان بد حال از ستم های هشتم شوّال زخم این داغ کاری و سخت است وَ دهان باز میکند هر سال روضه باید از این مصیبت خواند از همان بُقعه ای که شد تخریب از جسارات و هَتکِ حرمت ها از قبوری که خاکی است و غریب @hosenih چقدر غرق غربت است اینجا نه رِواقی نه صحن و ایوانی نیست گلدسته و نه گنبد هست لعنت حق به قوم سُفیانی زائری نیست در حریم بقیع سوت و کور است نیمه شب هایش نه چراغی نه شمع و نه زائر وای از این داغ و سوگ عظمایش آرزویم همین بود تنها... بنشینم میان قبرستان روضه از مادری بخوانم که... پهلویش را شکسته اند ! ... امان چشم سر را ببند و یک لحظه... برو با پای دل میان بقیع روی قبر حسن(ع) ضریح ببین و بهاری کن این خزانِ بقیع در کنار مزار اُم بَنین(س) بابُ العباس را تصوّر کن با توسل به ساقی عطشان کاسه آب خویش را پر کن نوش جان کن تو آب را یادِ... تشنه ای که سرش شده است جدا یا حُسَینی(ع) بگو برو سمتِ صحن زیبای حضرت زهرا (س) قدم آهسته از زمین بردار این مکان هست قَوس اَو اَدنی زیر لب با نوای خویش بخوان (گر نگاهی به ما کند زهرا)... بعد عرض ارادتت به بتول(س) رو بیاور به باب الاحسانش آری اینجا کرم فراوان است میشود عرش و فرش مهمانش چار گنبد چهار گلدسته یک‌ طرف صحن حضرت قاسم(ع) آن طرف باب العلم و باب کرم دور تا دور صحن ها خادم کاش میشد که چشم وا نشود و نبینم غم و غریبی را چه کنم چاره ای به غیرش نیست کاش آید همان امام هما (عج) @hosenih شیعه آخر بنا کند روزی با شکوه و مجلل و زیبا در کنار همان امامی که هست از نسل حیدر و زهرا (ع) میفرستم ز راه دور سلام خدمت ساحت چهار امام و علیک السلام میخواهم نکنم بیش از این اطاله کلام شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت روزی اینجا بهار داشته است چار سنگ مزار داشته است به حریمش پناه می برده هرکه با هر که کار داشته است مثل مشهد در اين حرم زائر از خودش اختیار داشته است شانه ي بی قرارِ لرزان و گونه ی آبدار داشته است اشک با پلک، رو به روی ضریح آشکارا قرار داشته است روزگاری به خادمیِ بقیع جبرئیل افتخار داشته است روی زوار باز بوده حرم ساعت دو سه چار داشته است شاخه هایش به سنگ محکوم است هر درختی که بار داشته است @hosenih * گیرم اینجا خراب هم باشد دائما آفتاب هم باشد دل مهم است بین ما با قبر گیرم اصلاً طناب هم باشد گاه مثل بقیع میبایست در زیارت شتاب هم باشد این خودش باب رحمت است اگر زدن شیعه باب هم باشد پیرهن خود ضریح خواهد شد زیر آن گر کتاب هم باشد چون که اُمّ البنین در این خاک است باید اینجا رباب هم باشد باید اینجا شبیه کرب و بلا ناله ی آب آب هم باشد @hosenih * باید اینجا حرم درست کنند چار تا مثل هم درست کنند با امام حسن سزاوار است چند باب الکرم درست کنند با طلا دور مرقد سجاد بیتی از محتشم درست کنند به تولای باقر و صادق صحن دارالقلم درست کنند نزد ام البنین نمادی از مشک و دست و علم درست کنند "دودمه" نه در این مکان باید شاعران "چاردم" درست کنند با کریمان "کریم خانی"ها قطعه ی "آمدم" درست کنند دورِ گنبد چهار گلدسته ولی از داغ خم درست کنند کاش هر چیز را نمی سازند کوچه را دست کم درست کنند کوچه را در ادامه ی طرحِ از حرم تا حرم درست کنند... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به اشک دیده بر گونه من از داغی نشان دارم که من داغ قبوری خاکی و بی سایبان دارم به روز هشتم شوال چشم شیعه گریان شد که قبر چار فرزند علی با خاک یکسان شد @hosenih اگر چه گریه باید کرد بر آن تربت ویران ولیکن گریه ممنوع است نزد خاک معصومان رواقی نه مزاری نه چراغ و سایبانی نه نه حتی خادمی آنجا نه حتی روضه خوانی نه به ظاهر خاک اما باطنا سرچشمه ی نورند که این انوار قدسی تا قیامت سر مستورند اگر چه ظاهرا بی زائرند این قدسیان اما یقینان زائر آنهاست هر شب حضرت زهرا کنار مجتبا از داغ او اشکش روان باشد کنار قبر زین العابدین او روضه خوان باشد چو مادر می شود بر آن قبور محترم زائر به اشک دیده می شوید مزار صادق و باقر @hosenih بهاران می شود یک بار دیگر این همه غربت پر از گل می شود یکبار دیگر روی هر تربت بود نزدیک تا آنجا پر از صحن و حرم گردد به کوری سعودی باز آنجا محترم گردد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از سپید و سیاه بود اینجا عشق‌بازی مباح بود اینجا روزگار خوشی نه چندان دور خانه‌ی امن آه بود اینجا سن ما قد نمی‌دهد اما حرم و بارگاه بود اینجا مادری با چهار فرزندنش حالشان روبراه بود اینجا ** چشمتان روز بد نبیند، آه سرنوشتش سیاه بود اینجا تیشه و پتک و تیغ آوردند بی دفاع و سپاه بود اینجا این همه سال در اسارت شب باز هم مثل ماه بود اینجا آفتاب مدینه سوزان است کاش یک سرپناه بود اینجا... ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت همیشه خاکی صحن غریب‌ها بد نیست بقیع، پنجره دارد اگرچه مشهد نیست چه دست‌ها که رسیده‌ست تا بقیع از دور که قد کشیدن زائر به قامت و قد نیست نه صحن مانده، نه ایوان، نه آینه، نه رواق اگرچه خاک، دلیل نبود مرقد نیست همیشه حس زیارت حرم نمی‌خواهد که گاه عرض ارادت به رفت و آمد نیست برای بودن در زیر آفتاب اینجا میان ماندن و رفتن کسی مردد نیست دعای سوته‌دلان مستجاب خواهد شد در این حرم که اجابت به طاق و گنبد نیست بقیع، خاکی عشق است پس بگو شاعر اگر به شوق ضریح آمده، نیاید، نیست ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت از جنت البقیع عنایت به ما کنند "آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند" بعد از حدود یک سَده از غربت بقیع ای کاش درد بی حرمی را دوا کنند ای کاش گنبدی روی این چار باغ نور چون گنبد حریمِ خراسان بنا کنند باید به دست فرشچیان طرحی از ضریح همچون ضریح کرببلا دست و پا کنند جا دارد اینکه مثل نجف این حریم را صاحبْ مناره، صاحبِ ایوان طلا کنند باب الکریم، رکن اساسی‌ست در حرم باید دری برای گدایان جدا کنند اینجا عزیز می‌شود آن‌کس که زائرست حاجت نگفته حاجت او را روا کنند ای کاش بعد این‌همه دوری و انتظار فکری برای مرقد خیرالنسا کنند ای کاش بهر ساختن صحن مجتبی ما را برای کارگری‌اش سوا کنند آنان که رزق داده به عالم نگاهشان "آیا شود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند؟" ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت گنبد...قبول...رفت! ولیکن شُکوه، نه آن تکیه گاهِ راسخِ مانندِ کوه، نه آری؛ حرم خراب شد اما هنوز هست خورشید هست! پس چه بگویم؟ که روز هست بیخود که نیست این همه دشمن کلافه است اینجا خرابه نیست، که دارالخلافه است ای با چهار حجت حق همنشین، بقیع! تو! ای بهشتِ خاکیِ روی زمین، بقیع! گاهی زیارتی به نیابت ز عاشقان... این اشتیاق و حسرت ما را ببین بقیع زائر، ضریح، گنبد و گلدسته، سنگ‌فرش تقدیر تو نوشته شده این چنین، بقیع! روزی طوافْ دورِ ضریح تو می‌شود آری! قسم به عصر، به زیتون، به تین؛بقیع! گفتم بهشت چیست خدایا؟ ندا رسید جایی‌ست بی نظیر؛ شبیه همین بقیع آل سعود رو به زوال است بی گمان از برکت ائمه‌ی مدفون در این بقیع مائیم و فتح شبه جزیره که دور نیست آل سعود و این نفسِ آخرین؛ بقیع! ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت بقیع بُقعه ندارد، ولی بقا دارد ضریح و صحن ندارد، ولی صفا دارد برای گنبد و گل دسته که نیامده است گدا به خانه‌ی ارباب التجا دارد کنار صحن و سرای پیمبر اکرم خرابه بودن آن آستان "چرا" دارد به احترام امامان شیعه در آنجا اگر مدینه بسازیم باز جا دارد جبین بسای به خاک درش که این درگاه به قدر چشم همه خلق توتیا دارد به جبرئیل کند فخر از سعادت خویش کبوتری که در آنجا برو بیا دارد کجا رواست که قبرش غریب و ساده شود کسی که در همه تاریخ آشنا دارد بقیع و غربت آن را چه خوب می‌فهمد دلی که اُنس به گُل‌دسته‌ی رضا دارد به خط خون به سر کوچه‌ی بنی هاشم نوشته‌اند‌ که "یک دست هم صدا دارد" به خاک‌بوسی آن آستان مرا ببرید که این گلوی رمق دیده عقده‌ها دارد ✍ حجت‌الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت دستی رسید و جنّتِ ما را خراب کرد آن آستانِ دفع ِ بلا را خراب کرد لعنت بر آن کسی که برافراشت کینه را لعنت بر آنکه حالِ خدا را خراب کرد یکبار، اصلِ آیه‌ی تطهیر را نخواند آلوده بود و صحن و سرا را خراب کرد کعبه دلش شکست همینکه قبیله‌ای_ قبرِ چهار قبله‌نما را خراب کرد وهابیت ادامه‌ی راهِ سقیفه بود وقتی بقیع ِ غرقِ صفا را خراب کرد غصبِ فدک نتیجه‌ی آن می‌شود همین غصبِ فدک بنایِ وفا را خراب کرد ** غصبِ فدک به روزِ دهم، هم نکرد رحم انداخت نیزه! خاطره‌ها را خراب کرد پیش پدر چند قدم راه رفت و رفت... چشم حسود، حال و هوا را خراب کرد غصبِ فدک به نام علی کینه داشت! پس سر را شکست و لحنِ صدا را خراب کرد تیری که عمقِ حنجرِ شهزاده را شکافت حالِ اذانِ کرب و بلا را خراب کرد غصبِ فدک رسید به گودالِ قتلگاه خنجر کشید و نظم ِ قفا را خراب کرد در شهر شام، غصبِ فدک، خیزران به دست لب هایِ سَیّدالشُهدا را خراب کرد! ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت ؛ ؛ سالیانی‌ست ز عاشق شدنم... به لَب خلق سخن افتاده بارها گفته‌ام‌ و می‌گویم دل من دست حسن افتاده وسط قاب دوچشمان ترم عکس یک منظره پیداست! بقیع نیمه‌شب‌ها به نیابت ز حسین دل من زائر یکجاست.‌..، بقیع السلام ای حرم بی زائر السلام ای که غریب وطنی آی آقا چقدر می‌چسبد وسط صحن شما سینه‌زنی دسته‌ها راهی صحنت باشند نوحه‌خوان‌ها همگی دم بدهند یکطرف ذکر حسن یا حسن و... یک‌طرف پاسخ جانم بدهند... همگی خیره به گنبد باشیم چشم‌هامان بشود پیمانه یک‌نفر پرچم یا یا ام بنین... بزند برروی سقاخانه حیف، این‌ها همه خواب‌ست و خیال ظلمت از نور خدا می‌ترسد دور قبر تو پُر از سرباز است دشمن از اسم شما می‌ترسد یک نفر خون جگر می‌خورد و‌.. یک نفر گریه و‌ نجوا دارد جامه‌ی خاکی زائرهایت... ارث از چادر زهرا دارد... ** چادری که شرف عصمت بود در کشاکش ز سر ماه افتاد فاطمه در وسط آتش و دود پشت در بود که ناگاه افتاد دست مولا به طناب افتاد و... دست بی بی ز غلاف افتاده... میخ نامرد! چه کردی آخر.. بین‌ پهلوش شکاف افتاده.. ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت دلم امشب به مجلس روضه خسته و بي قرار می‌آيد يك كبوتر شده و از سمتِ حرمي پر غبار می‌آيد گرد غربت نشسته بر روی پر و بال كبوترانه‌ی دل مي‌چكد لاله لاله اشكِ درد امشب از خلوت شبانه‌ی دل با من اي دل بگو كجا رفتی كه پُر از ماتم و شراره شدی تو چه ديدی در آن ديار غريب كه شكستی و پاره پاره شدی گفت رفتم به سرزميني كه عطر اندوه و بغض و ماتم داشت خاک آنجا هميشه دل‌گير و آسمانش هميشه شبنم داشت به خدا رنگ خاک می‌گيرد پر و بال كبوتران بقيع روزها هم هميشه در آن‌جا آفتاب‌ست سايه‌بان بقيع نه حرم، نه رواق، نه گنبد نه ضريح و نه صحن و گلدسته هست آنجا مزار خاكیِّ چار مرد غريب و دل خسته در نواحی نوحه و ناله شعله‌ی بی‌كرانه‌ای دارد نه فقط قبر چار مرد غريب بانوی بی نشانه‌ای دارد اين زمين دل شكسته از آهِ غربت و ناله‌های مادر بود هم‌دمِ اشک‌های مادرمان يك بغل لاله‌های پرپر بود و در اين باغ، آتشِ سرخی در دل سبز ياسمن گل كرد شعله‌ی زهرِ كينه‌ها بينِ جگر پاره‌ی حسن گل كرد چند روزی گذشت و خاکِ بقيع عطر غم‌ناکِ اشك و ناله گرفت و به دست همان كمان‌داران بدن ياس، رنگ لاله گرفت اين زمين يك زمين ساده كه نيست اين زمين خاک غُربت‌آباد است اين زمين، دل‌شكسته‌ی داغِ گريه هاي امام سجاد است این زمین از تبار شیون و آه هر سحر، هر سپیده زائر داشت آسمانی پر غروب و غم از روضه‌های امام باقر داشت خاک‌های غريب اين صحرا روزگاري تب شقايق داشت تا سحر در كبود چشمانش اشک سرخ امام صادق داشت اين زمين يك زمين ساده كه نيست باغي از داغ لاله و ياس است در تبِ ناله‌های محزونِ مادر بي قرار عباس است در حوالي اين ديار غريب از غم يار آشنا می‌خواند در مدينه كنار خاكِ بقيع روضهٔ سرخ كربلا می‌خواند ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت هی چشم می‌چرخانی اما گنبدی نیست گلدسته‌ای، صحن و سرایی، مرقدی نیست از نوحه‌خوان و خادم و زائر ردی نیست یک چندم باب الرضا رفت آمدی نیست زائر ندارد قدر انگشتان یک دست آقای ما این‌گونه تنها و غریب‌ست خوابیدم و در خواب سقاخانه دیدم صحن و سرا و گنبدی شاهانه دیدم دور و برش شمع و گل و پروانه دیدم برخاستم از خواب یک ویرانه دیدم ای کاش قبر خاکی‌اش تعمیر می‌شد ای کاش خوابم زودتر تعبیر می‌شد ای کاش او هم مرقد و صحن و سرا داشت ای کاش یک گلدسته و گنبد طلا داشت ای کاش دنیایی شبیه کربلا داشت یا لااقل قدری برای گریه جا داشت ای به فدای غربتش جان و تن من یک شمع حتی بر مزارش نیست روشن جانم فدای او که غم بسیار دیده در کوچه‌ها با مادرش آزار دیده آثار خون را بر در و دیوار دیده هی داغ پشتِ داغ از مسمار دیده من شک ندارم مجتبی در کوچه جان داد تا دید مادر پشت در از پای افتاد جانم به قربانش که غم شد لشکر او در اوج غربت قاتلش شد همسر او ای شیعیان شد تیرباران پیکر‌ او مِن‌ بعد، وای از حال زار خواهر او در زوزه‌ی سگ‌ها صدای شیر گُم شد آن‌قدر تیر آمد که روی تیر گم شد اما خدا را شکر این آقا کفن داشت یک تکه چوبِ تیرخورده روی تن داشت هنگام تشییع جنازه یک بدن داشت یا لااقل هنگام رفتن پیرهن داشت وقت کفن دور و برش اقوام بودند در کربلا اما فقط احشام بودند غصه نخور آقا که غم می‌بازد آخر مظلوم بر ظلم و ستم می‌تازد آخر دنیا به آل فاطمه می‌نازد آخر شیعه برای تو حرم می‌سازد آخر من شک ندارم مقصد این راه نور است ای همسفر برخیز ایام ظهور است © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e