هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#ورود_به_ماه_محرم
به استعانتِ اشکِ عَلَی الدَّوامِ حسین
شروع میکنم این ماه را به نام حسین
✍ #بردیا_محمدی
@dobeity_robaey
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#کتاب_روضه_روشمند_ویژه_محرم1402
🛑واعظین و مادحین گرامی🛑
به مدد الهی و با تلاش گروه محققینِ پایگاه حسینیه مقتل، کتاب pdf #روضه_های_آسمانی_پنج ( #ویژه_محرم1402 )
با محوریت #روضه_های_روشمند_محرم
منتشر شد.
🔴فهرست روضههای کتاب:
🔰جناب مسلمبنعقیل(ع)
🔰ورود به کربلا
🔰حضرت رقیه(س)
🔰ابناء الزینب(ع)
🔰جناب حر(ع)
🔰حضرت عبدالله بن الحسن(ع)
🔰حضرت قاسم بن الحسن(ع)
🔰حضرت علی اصغر(ع)
🔰حضرت علی اکبر(ع)
🔰حضرت اباالفضل العباس(ع)
🔰 شب عاشورا
🔰 روز عاشورا و روضه امام حسین(ع)
🔰 شام غریبان
✔️ در کتاب حاضر، از عبارات عربی کلیدی مقتل+اِعراب صحیح+سند صحیح+ترجمه صحیح+داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) و+اشعار مطابق با روضه استفاده شده است تا بهراحتی مادحین گرامی عبارات کلیدی عربی و اشعار مربوط به آنها را #حفظ نمایند.
✅ شایان ذکر است عمدهی مطالب کتاب امسال و زاویهی روایت روضه، با مطالب کتب منتشرشدهی سالهای گذشته، #متفاوت است.
🔴 برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت متن کامل جلسات، به آیدی زیر عبارت «یا حسین» را ارسال نمایید.
🔵 @addmin_roze
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
سلام ای که نماز مرا وضو شدهای
برای قبلهی عُشّاق سمت و سو شدهای
آهای رایحهی دلنشین سیبِ خدا !
هزار مرتبه از پشت بام بو شدهای
شکست حُرمت دندان من..، فدای سرت
تو آن خُمی که مُرادِ منِ سبو شدهای
به غیر من که در این شهرِ مُرده مهمانم
کجاست بی کس و آواره، کو به کو شدهای
به جرم عشق تو مشغول دست و پا زدنم
چنان کبوتر با دِشنه روبهروشدهای
تن لگد شدهام جمع و جور شد آخر
شبیه پیرهن پارهی رفو شدهای
برای پیکر تو نقشه میکشد کوفه
اسیر بازی یک مُشت کینهجو شدهای
بُریدنِ سر تو نُقل محفل شمر است
میان مجلس هر پَست بازگو شدهای
خیالِ هر شب خولی گرفتن سر توستد
برای مطبخ و خُورجینش آرزو شدهای
چِقَدر ضربهی بی رحم زجر محکم بود...
رقیه را چه کنم..، بی قرار او شدهای؟!
**
تو هَستی و ته گودال و خون و خاک و عطش
سنان بد دهن و نیزهی فرو شدهای
خدا کند خبر از نعلِ تازهای نشود
برای یک تن عریان بندِ مو شدهای
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
پُر شده قلبم از ولای حسین
دوست دارم شوم فدای حسین
روی دارالإماره حس کردم
میوزد عطر آشنای حسین
شرمسارم از آن همه نامه
شرم دارم ز بچههای حسین
کاش یک لحظه محضرش بودم
تا بیفتم به دست و پای حسین
بر غریبی خود نمیگریم
هست اشکم فقط برای حسین
جز من و هانی و یکی دو نفر
هیچ کس نیست مبتلای حسین
ماندهام این جماعت نامرد
چه گرفتند در ازای حسین؟!
همه بیتاب کشتنش هستند
چه بلاییست کربلای حسین
وسط نیزهدارها گفتم:
بزنیدم مرا به جای حسین
میشود ذبح، تشنه لب اصغر
غم عظماست ماجرای حسین
وای اگر پیکر علی اکبر
نشود جمع در عبای حسین
شد اگر پیکرم رها بر خاک
به فدای تن رهای حسین
لب خونی و تشنهام گویاست
تشنگی میشود جزای حسین
گونهام را شکافت سنگ اما
آهْ از روی حقْنَمای حسین
میرسد پیش زینبین آخر
روی نیزه، سرِ جدای حسین
تنش اینجا کفن نخواهد شد
لالم از داغ بوریای حسین
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
هر روز، سر بر زانوی غم گریه کردم
بر اشرف اولاد آدم گریه کرم
در خانهها منبر به منبر روضه خواندم
در کوچهها پرچم به پرچم گریه کردم
من سالهای سال قبل از خنجر شمر
بر ضرب تیغ ابن ملجم گریه کردم
کوه گناهی را خدا میبخشد از مهر
وقتی به قدر بال شبنم گریه کردم
چه عالمی دارم در این روضه، در این اشک
در عالمی فوق دو عالم گریه کردم
تا نوحه خوان دم داد ای اهل حرم را
با مشک پاره پاره آن دم گریه کردم
برآن هزار و نهصد و پنجاه زخمش
دیدم فقط اشک است مرهم، گریه کردم
بر عضو عضو پیکرِ از هم جدایش
واژه به واژه در محرم گریه کردم
قدر نگینی جای سالم در تنش نیست
بر غارت انگشت و خاتم گریه کردم
مقتل نوشت از تشنه کامی تار میدید
با چشم کوثر، چشم زمزم گریه کردم
هی با لهوفاش روضه خواندم، روضه خواندم
هی با مقرم گریه کردم، گریه کردم
فردا که میفهمم بهای اشک من چیست
افسوس خواهم خورد که کم گریه کردم
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
انگار سرنوشتِ، ما را جدا نوشتند
یا آرزوی من را، بر بادها نوشتند
امروز بِینِ این دشت، مرگِ مرا نوشتند
آنان که مقتلت را، در کربلا نوشتند
ای هستیام بگو که: هستی به خواب، زینب
برخیز مرکبت را، از کربلا بگردان
بگذار یا بمیرم، یا راه را بگردان
هجران بلای ما شد، یارب بلا بگردان
خیمه مزن به صحرا حکمِ قضا بگردان
تا جان نداده پیشت از اضطراب، زینب
فهمیدهام کجایی، از نالههای زهرا
من های های گِریَم، با وای وایِ زهرا
فهمیدهام کجایی، از جایِ پایِ زهرا
آنجاست جایِ گودال، آنجاست جای زهرا
نگذار تا گذارد، پا بر تُراب، زینب
از حال بُرده ما را، هولِ سپاهِ دشمن
ترسیدهاند طفلان، پیش نگاهِ دشمن
جمع حرامزاده، حجم سلاحِ دشمن
پیداست خیمهی ما، از خیمهگاهِ دشمن
میخواهد از لبانت، تنها جواب، زینب
میترسم ای برادر، از چشمِ آن کمانگیر
از شومیِ حرامی، از شعبههای آن تیر
از خنجران عریان، از تشنگیِ شمشیر
بی اختیار خوردم بر خاک، دستِ من گیر
عباسجان! نخواهد، اینجا رکاب، زینب
ای کاش مینوشتی، ما شیرخواره داریم
یا دختران کوچک، در این عِماره داریم
در محملی عروسی با گاهواره داریم
نه پایِ راه رفتن، نه راهِ چاره داریم
اینجا نمان نگردد، رویش خضاب، زینب
لبهای ما از امروز، از آفتاب خُشکید
هر قدر آب آمد، مثل سراب خُشکید
تا دید حجم لشکر، از اضطراب خُشکید
برگرد ای برادر، شیرِ رُباب خُشکید
دلشوره دارد از او، از قحط آب، زینب
اینسو ست خار تشنه، آنسو ست آبِ جاری
اینسو ست تاولِ پا، آنسو ست زخمِ کاری
یک مرد باشد ای کاش، در قحط یار و یاری
از حرمله بپرسد، نامرد بچه داری؟
می ترسد از شکارِ طفل رُباب، زینب
منکه نرفته بودم، جز مجلس زنانه
برگرد تا نبینم، دشنام و تازیانه
بگذار تا گلویت، بوسم به این بهانه
سر میبُرند اینجا، از پشت، ناشیانه
خانه خراب زینب، خانه خراب زینب
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_شهادت
هر چند کهنه، پیرهنی داشتی؛ چه شد؟
گر بود پیرهن، کفنی داشتی؛ چه شد؟
ای یوسف عزیز! چه کردند گرگها؟
آخر تو "کهنهپیرهنی" داشتی؛ چه شد؟
جسم تو ذرّه ذرّه در این دشت، پخش گشت
در زیر آفتاب، تنی داشتی؛ چه شد؟
ای دور از دیار که تا دیر میروی!
آواره تا به کی؟ وطنی داشتی؛ چه شد؟
خود را چه خوب خرج خدا کردی! ای کریم!
سر داشتی؛ چه شد؟ بدنی داشتی؛ چه شد؟
هم بی حبیب ماندی و هم بی زهیر؛ آه!
نامآوران صفشکنی داشتی؛ چه شد؟
تو شمع و در طواف تو جمع مخدّرات
در خیمهگاه، انجمنی داشتی؛ چه شد؟
بالین تو سکینه، کنارت رقیّه بود
در باغ، یاس و یاسمنی داشتی؛ چه شد؟
✍ #جواد_هاشمی_تربت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
مرغ باغ ملکوتم که شکسته است پرم
ریخته دست زمان، خاک یتیمی به سرم
چه فراقی و چه داغی که ندیده چشمم
در همین فاصله از زندگیِ مختصرم
چند روزیست که از حال دلم بیخبری
چند روزیست که از حال سرت بیخبرم
شانهی سنگ شده جایِ سر دختر تو
جایِ آغوش تو ای کوهترین مرد حرم
مو ندارم به سر و سوخته گیسویی که
میرسیدهست زمانی قد آن تا کمرم
کاش میشد که دوباره به مدینه برویم
تا که انگشتری از شهر برایت بخرم
کفتر جلد سر و دوش عمویم بودم
حال با حرمله و شمر و سنان همسفرم
سیلی و هلهله کم بود که با زخمزبان
هرکسی زد نمک طعنه به زخم جگرم
گر چه گیسو و سرم سوخت ولی شکر خدا
معجر سوختهای هست ببندم به سرم
کاش میشد که نخی از گل پیراهن تو
با خودم محض تبرک به مدینه ببرم
آبرو بود که از کاخ ستم میبردم
با همین اسلحهی اشک و همین چشم ترم
دستوپا گیر شدم مرحمتی کن بِبَرم
که در این قافله با تاول پا دردسرم
بین زهرا و رقیه چه شباهتهایی است!
کشتهی سیلیِ بعد از غم داغ پدرم
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محاوره
رفتنت مثل رفتن خورشید
بعد تو سهم دخترت شامه
توی تاریکی خرابهی شهر
روی ماهت چیزی که میخوامه
حق داری حرف نمیزنی با من
خستهای تازه از سفر اومدی
خیلی تحویل گرفتی دختر تو
تا که گفتم بیا با سر اومدی
اومدی و خرابه روشن شد
تو برا ما همیشه نور بودی
طوری که بوش میاد بابای گلم
چن شبی مهمون تنور بودی
نمیشه خوب ببینمت آخه
دشمنا نور چشمامو بردن
خدا میدونه مردای شامی
چی به روز سر تو آوردن
همونی که گرفته پیرهن تو
دوتا گوشوارهی منم برده
میشه از اخم صورتت فهمید
به رگ غیرت تو برخورده
نکنه دیدی دستامو بستن!
نکنه دیدی ماجراها رو!
نگو که دیدی میزدن طعنه!
نگو که دیدی میزدن ما رو!
✍ #شهریار_سنجری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
پروانهوار سوزِ تو را میخریم ما
تا صبح دور شمع غمت میپریم ما
آتش به جان بال و پر ما را بکش حسین
از فُطرس درِ تو مگر کمتریم ما؟!
بین گذر نگاه به خِیل گدا بکن...
کاسه به دست در دل این معبریم ما
تا که میان روضهی تو گریه میکنیم
انگار که ز "زمزم" مَکّه سریم ما
وقتی تو پادشاه تمامیِّ عالمی
پس خوش به حالمان که همه نوکریم ما
اوج کمال روح، به "گریه" رسیدن است
یک عُمر در طریقتِ "چشمِ تریم" ما
"روح الامین" به گریهی ما رَشک میبرد
در روضه از ملائکه دل میبریم ما
اشکی که خرج بزم تو باشد... عنایت است
مدیون لطفِ زینبِ غم پروریم ما
برپایی مجالسِ ماه محرمت
بر عهدهی رضاست...، بر این باوریم ما
کفّاشِ روضههای تو بوده است جدِّ من...
فرزندهای خادم پُشت دریم ما
دستِ "رقیه" نان دَهنِ دخترم گذاشت...
جیرهبگیرِ سفرهی این دختریم ما
چادرنماز فاطمه سقف حسینیه است...
تا حشر زیر سایهی این مادریم ما
ای بیسری که سر به سر غم گذاشتی
وقتی تو سروری ز سران هم سریم ما
**
بر روی ذبح تو چِقَدر شمر کار کرد...
لطمهزنانِ کُندی آن خنجریم ما
بعد از تو وای بر حرم بیپناه تو...
دلواپسِ کمآمدن معجریم ما
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
برای من که دلم نیست در کمند کسی
به جز حسین نباشد مهم، پسندِ کسی
به بند بند وجودم قسم که در همه عمر
دلم نبوده به جز اهل بیت، بندِ کسی
به غیر فاطمه و حیدر و حسین و حسن
خدا کند که نباشم نیازمند کسی
در این دو روزهی دنیا به غیر آل عبا
مباد بر سر ما سایهی بلند کسی
در آن زمان که پدر میگریزد از فرزند
نمیرسد به محب علی گزند کسی
به اشک روضه قسم میخورم که بر لب ما
به روز حشر نبیند به غیر خنده کسی
✍ #محمود_یوسفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی؛ #شب_سوم
#ورود_به_ماه_محرم
در خودم مانده بودم و ناگاه
تا به خود آمدم محرم شد
چشم بستم درون خود باشم
کربلای غمت مجسّم شد
همهی آنچه روضهخوان میگفت
پشت این چشم بسته میدیدم
بی خود از خود سیاه پوشیدم
کار ده روزم اشک و ماتم شد
عبد بودن، غلامتان بودن
آرزوی محال و دوری بود
هرکجا سر زدم نشد امّا
وسط روضهی تو کم کم شد
در زمین ما، در آسمانها هم
جمع پیغمبران عزادارت
سینه زن نوح، گریه کُن عیسی
روضه خوانِ غم تو آدم شد
رشتهی اتّصال من با تو
نخ پرچم سیاه هیأت بود
من که ممنونم از علمدارت
باز دستم دخیل پرچم شد
**
معتقد بودم از همان اول
عشق یعنی حسین، یعنی تو
وسط روضهی سه ساله و شام
اعتقادم به عشق محکم شد
راستی دخترم همین امشب
تشنهی آب شد لبش خشکید
یادم افتاد چشم نم دارت
با نگاه رقیّه پر غم شد
یادم آمد که مشک بی سقّا
التماس لب تو را میکرد
یادم آمد رسیدی و قدّت
از کمر تا شد از کمر خم شد
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
ام ابیها شد رقیه در شب آخر
زهراییاش تکمیل شد آخر، شب آخر
از وضع نامطلوب سر، بر صورت خود زد
دختر چه الهامی گرفت از سر، شب آخر
میگفت: بابا این چه رگهاییست داری؟
خیلی شکایت داشت از خنجر شب آخر
شبهای قبل آشفتهتر بودم اگر، افسوس
وضعم نشد بابا از این بهتر شب آخر
با ضربههای زجر، بابا کاملاً حس شد
اینکه چه دردی داشته مادر شب آخر
با اشکهایم فتح کردم شام را بابا
با گریه کردم کار یک لشکر شب آخر
✍ #حسن_معارف_وند
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
به ظاهر در شب ویرانه سر آورده بود انگار
به واقع قصه را امشب به سر آورده بود انگار
نسیم از گیسوی بابا به سمت دخترش آمد
برای لیلی از مجنون خبر آورده بود انگار
خبر بسیار سوزان بود از عمق تنوری که
برای دختری بوی پدر آورده بود انگار
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید*
برای شام، رویای سحر آورده بود انگار
چه رویایی؟ سراسر خون! چه رویایی؟ لبالب زخم!
پدر را قطعه قطعه از سفر آورده بود انگار...
لب و دندان خونی حرف میزد بی صدا با او
خبر از ماجرای تشت زر آورده بود انگار
نوازش کرد بابا را چنان ام ابیهاوار
که در آغوش مادر یک پسر آورده بود انگار
اگر چه دردها را یکبهیک در گوش بابا گفت
زمانه بر سر او بیشتر آورده بود انگار
✍ #عباس_جواهری_رفیع
*جناب حافظ
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محاوره
رنگ آسمون چرا اینجوریه؟
صبحه یا که شب شده، اینجا کجاست؟
عمه من کی خوابیدم تو یادته؟
خواب بد دیدم بگو بابا کجاست؟
خوابه یا بیداریه این لحظهها؟
خیمهمون عمه مگه اینجا نبود؟
جمعمون چرا پراکنده شده؟
از کجا داره میاد این بوی دود؟
راستی گهواره چی شد؟ علی کجاست؟
دل من پَرمیکشه واسه نگاش
توی آغوش کی خوابش میبره؟
کی الان میخونه لالایی براش؟
عمه از علقمه نیمده عمو؟
مشک پُر آب عمو جونم کجاست؟
دل من تنگه برای دیدنش
این سر کیه که روی نیزههاست؟
چی میخوای از جون من مرد عرب؟
دیگه من چیزی ندارم به خدا!
شعلههای دامنم رو میبینی؟
خستهام دنبال من دیگه نیا
اومدی خاموش کنی دامنمو؟
لطفتو حتماً به بابا جون میگم
توی مشک تو یه ذره آب هست؟
واسه بابا ببرم تشنهاس یه کم
آخه من کار بدی کردم مگه
که منو زندونی کردن کوفیا؟
تو میدونی چیه این بزم شراب؟
حرفشون رو من نمیفهمم چرا؟
من نمیدونم چرا تو شهر شام
نون و خرما یه نفر به ما میداد؟
من نخوردم لقمهای از این غذا
آخه خیلی بوی کهنگی میداد
کی میگه که من زبونم میگیره؟
خیلی هم شیرین زبونم عمه جون
خیلی وقته با کسی حرف نزدم
آخه من بی همزبونم عمه جون
عمه، تو، شطرنج، میدونی چیه؟
یا که اون طشت طلا واسه کیه؟
خیزران دیگه چرا تو دستشه؟
اینهمه گریه دیگه واسه چیه؟
واسه چی به ماها میگن خارجی؟
من مسلمونم، مگه نه عمهجون؟
این لباسا خنده داره؟ پس چرا
تا منو دیدن شرو(ع) شد خندهشون؟
عمه این سر کیه پیش منه؟
چقدم موی سرش خونی شده
این سر خونیه بابای منه؟
میگما اینجا چراغونی شده!
کی رگای گردن تو رو برید؟
کی یتیمی رو برای من نوشت؟
عمه میگه رفتی تو پیش خدا!
چطوری تنهایی رفتی توو بهشت؟
التماست میکنم منو ببر
راحتم کن از غم و از اضطراب
دخترت رو تو دیگه تنها نذار
با یه دنیا از سؤال بی جواب
✍ #رضا_جوان_بخت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
شاعر برای گفتن از این غم کمک میخواست
روضه برای شرح این ماتم کمک میخواست
آنقدر روی پیکرش زخم و کبودی بود
مرهم برای زخم، از مرهم کمک میخواست
از راه رفتنهای او چیزی نمیگویم
گاهی برای ایستادن هم کمک میخواست...
آتش میان خیمهها افتاد و از آن روز
شانه میان گیسوی درهم کمک میخواست
در خاطرش آمد رباب آن روز از باران
حتی به قدر بارشی نم نم کمک میخواست
یاد مدینه زنده شد در کنج ویرانه
عمه برای غسل او آن دم کمک میخواست
.
.
.
یادش بخیر آن روز آخر مادر پیرم
از من برای نصب یک پرچم کمک میخواست
✍ #عباس_جواهری_رفیع
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
آذین کنید خانه و پرچم بیاورید
کم کم بساط روضه و ماتم بیاورید
گریاندن جماعت دلداده سخت نیست
کافیست تا که اسم محرم بیاورید
از شادی حقیر ملولم، برای من
از عرشِ کردگار، کمی غم بیاورید
روزی که میبرید مرا سوی مدفنم
پیراهن سیاه مرا هم بیاورید
بر ما چشانده طعم غمش را برای ما
از آن جناب، سفرهی ماتم بیاورید
باید شبیه ابر برای تو گریه کرد
ای چشمها مباد دمی کم بیاورید!
✍ #محمدحسین_امیری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
ساکتم امّا مپنداری که راحت نیستم
خوب میدانی زیادی اهل صحبت نیستم
با زبان اشک با تو دردِدل کردم که من
با زبان دیگری وللهِ راحت نیستم
شیعه با حُبِّ وِلای تو تَشَخُّص یافته است
پس ببین آنقدرها هم بی هُویَّت نیستم
عُمر خود را میفروشم در دکُان روزگار
بیبها بردار...دنبال تجارت نیستم
جانِ جُونات بیشتر با این فقیرت کار کن
در گدایی کردن از تو بامهارت نیستم
دوستانم بیشتر از من پریشان تواند
غبطه گاهی میخورم...اهل حسادت نیستم
مادرت قطعاً صدایم کرده، هیئت آمدم
من نخواهم رفت آنجایی که دعوت نیستم
پیش جاکفشیِ روضه جا بگیرم...کافی است
جانِ فرزندان تو راضی بهزحمت نیستم
چشمهایم را دو سیلاب تلاطم خیز کن
وقت اوج گریه دلخوش به رطوبت نیستم
**
بعد پیراهن به معجرها...، زبانم لال باد
من که مرد روضهی دُشوار غارت نیستم
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
بازهم محشری از گریه به پا کرد حسین
دل ما را ز غم و درد جدا کرد حسین
من کجا روضه کجا؟! معرفت آقا بود
من حواسم به خودم بود، صدا کرد حسین
به بهشتی که خدا داد نیانداخت نگاه
رفت با گریه کن خویش صفا کرد حسین
من شکستم دل او را، دل من را نشکست
اینهمه سال مراعات مرا کرد حسین
گریهام نور به قبر همه امواتم شد
دِین بر گردن ما بود...، ادا کرد حسین
متحیر شده بودیم کجا سجده کنیم
پرچم آورد وسط قبلهنما کرد حسین
نام ما را ته مقتل به زبان آورده
خون آن حنجره را ضامن ما کرد حسین
من حسینی شدهی دست امام حسنم
نام ما را حسن آورد، دعا کرد حسین
چاردیواری این روضه خود ششگوشه ست
کربلا را وسط روضه بنا کرد حسین
اربعین کاش بگویم به همه در صحنش...
حاجتم کرببلا بود، روا کرد حسین
**
خواهرش رفت اسیری و خودش بر سر نی
هرچه را داشت در این راه فدا کرد حسین
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ذاکرین و وعاظ گرامی
▪️تیم پژوهشی حسینیه مقتل، کتاب #روضه_های_آسمانی۵ را تدوین کرده است که pdf آن قابل ارائه میباشد.
✔️شایان ذکر است در کتاب حاضر، از عبارات عربی کلیدی مقتل بههمراه سند+ اِعراب صحیح + ترجمه صحیح + داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) و + اشعار مطابق با روضه، استفاده شده است.
▫️برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت نمونهای رایگان از کتاب، به آیدی زیر عبارت «کتاب مقتل» را ارسال نمایید:
◾️ @addmin_roze
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#تنور_خولی
توفیق یک سلامِ حضوری نداشتم
آن هم منی که طاقت دوری نداشتم
شیرین نبود زندگیِ من اگر حسین
در مجلس عزای تو شوری نداشتم
حس غرور من همهی علتش توئی
این نوکری نبود، غروری نداشتم
من با غمت، که گفته که افسرده میشوم؟
این غم نبود هیچ سُروری نداشتم
شکر خدا که روضه و هیأت همیشه هست
هیات اگر نبود، صبوری نداشتم
چای و نباتِ روضه و نان و نمک ز توست
روضه نبود سفرهی جوری نداشتم
ای کاش غیر شارعِ قبله تمام عمر
از هیچ راهِ دیگر عبوری نداشتم
**
میگفت زیر لب زنِ خولی دمِ سحر
در خانه کاش اینکه تنوری نداشتم
✍ #مهدی_مقیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ذاکرین و وعاظ گرامی
▪️تیم پژوهشی حسینیه مقتل، کتاب #روضه_های_آسمانی۵ را تدوین کرده است که pdf آن قابل ارائه میباشد.
✔️شایان ذکر است در کتاب حاضر، از عبارات عربی کلیدی مقتل بههمراه سند+ اِعراب صحیح + ترجمه صحیح + داستان مرتبط (سیره علما یا شهدا) و + اشعار مطابق با روضه، استفاده شده است.
▫️برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت نمونهای رایگان از کتاب، به آیدی زیر عبارت «کتاب مقتل» را ارسال نمایید:
◾️ @addmin_roze
#حضرت_رقیه_س_شهادت
بابا رسید و آورد، گُلبوسههای خود را
عمه بیا درآور، رختِ عزایِ خود را
مَنکه نمرده بودم، بر روی نیزه باشی
آماده کردم از اشک، ویرانسرای خود را
خوابم اگر نبرده، تقصیرِ عادتم بود
بابا بکش به رویم، امشب عبای خود را
انگشتهای لَمسم، انگار حس ندارند
بر دامنم تو بنشان، رأسِ جُدای خود را
طفلی که داده بودم، دیشب شفای او را
انداخت پیشم امروز، قدری غذای خود را
ای وای خیزران زد، مثل حصیر گَشتی
بدجور بر لبانت، انداخت جای خود
خون گریه کرد نیزه، بر حالِ دخترانت
داده عمو به نیزه، حال و هوای خود را
تقصیر هیچکس نیست، در سینهام نَفَس نیست
زجر امتحان نموده، هِی ضربِ پایِ خود را
چیزی نخورده بودیم، بر حالِ ما دلش سوخت
دیدی تعارفم کرد، تَهماندههای خود را
فهمیدم از سرِ تو، از وضعِ حنجرِ تو
رفته سنان و داده، بر شمر جای خود را
تا دق کنیم در راه، از دیدنش دوباره
آن بی حیا نَشُسته، خونِ ردای خود را
بویِ تو را گرفته، دستانِ سرخِ خولی
دادی چرا به دستش، مویِ رهای خود را
تنها نه نیزهها را، تنها نه تیغها را
پیش فرات میشُست، پیری عصای خود را
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
با اجازه از خداوند تعالای حسین
اول ماهی زدم دل را به دریای حسین
بادبانِ عشق وا شد، ناخدا آماده است
باز کشتی نجاتِ شاه، راه افتاده است
در غمش اهل زمین و آسمان گریان شده
رخت خونین حسین از عرش آویزان شده
شخص حیدر پای کارِ نصب پرچم آمده
سینهزنها! یا علی..، ماه محرم آمده
کشتهی اشک است اربابی که شد آقای ما
کیف دارد دستهجمعی گریهکردنهای ما
خالی از احساس بودم..، از غمش پُر میشوم
مطمئنم عاقبت با لطف او حُر میشوم
من میان هروله پرواز را حس میکنم
رخت از تن میکَنَم تا یاد عابِس میکنم
بر لبم شور شهادت را عسل کن آخرش
جان جُونت نوکر خود را بغل کن آخرش
حضرت زهرا خودش دنبال کار نوکر است
پیرهن مشکی نوکر دستدوز مادر است
نالهی ما امتداد نالههای فاطمه است
بانی اطعام روضه، مجتبای فاطمه است
چای مجلس از فُراتِ شاه تامین میشود
این عَلَمها با پَرِ جبریل تزئین میشود
بین هیئت کربلایش را زیارت میکنیم
شب به شب با انبیا در روضه شرکت میکنیم
دختری شیرینزبان اعجاز را آغاز کرد
نُطق لالِ مجلسِ ما را رقیّه باز کرد
آی نوکر ! رزق اشکت را از آبآور بگیر
کربلای اربعین را از علی اکبر بگیر
کاش خون ما بریزد در دیار کربلا
شیرخوار ما فدای شیرخوارِ کربلا
**
بین آن خاکی که شاه تشنهلب از حال رفت
ناگهان از ذوالجناح افتاد..، تا گودال رفت
مادر پهلو شکسته طاقت دیدن نداشت
این تنِ سَرنیزهخورده پشت و رو کردن نداشت...
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
من از این روزگار بی وفا بدجور دلگیرم
من از کوفه، من از کرب و بلا بدجور دلگیرم
من از مردی که بُرد انگشترت را سخت بیزارم
من از تیری که آمد بی هوا، بدجور دلگیرم
از آنکه نیزه میزد پیکرت را جای خود، اما
از آن پیری که میزد با عصا، بدجور دلگیرم
از آنکه پیش چشم بچهها میبُرد با لبخند
بهروی نیزهها رأس تو را، بدجور دلگیرم
سرم را میشکست ای کاش اما حُرمتم را نه
من از این زجر بیشرم و حیا بدجور دلگیرم
تو، توی تشت بودی و به روی تخت میخندید
من از مهمانی نامردها بدجور دلگیرم
✍ #محمود_یوسفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e