eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.4هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بیا یکدم تماشا کن ببین حال پریشانم بود ذکر لبم هر دم بیا بابا رضا جانم @hosenih بیا دامن کشان و بر سر دامن سرم بگذار که باشد یکسره بابا به درب حجره چشمانم زسوز زهر می غلتم ازاین پهلو به آن پهلو به مانند غریب کربلا بنگر که عطشانم اگر در حجره ی در بسته ماندم من ولی بابا خیالت جمع در زیر سم مرکب نمی مانم بخود پیچیده ام اما تنم را برنگرداندند دراین ساعات آخرهم به یاد جسم عریانم کنیزان کف زدندو من به یاد شام افتادم دراین حجره به غیر از روضه ی عمه نمی خوانم @hosenih زنان شام دور عمه ی ما هلهله کردند به یاد عمه ام در کوچه و بازار گریانم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ غربت هیچ کسی مثل تو آقا نشود گوشه ی حجره کسی بی کس و تنها نشود @hosenih جگرت سوخته از زهرو دلم می سوزد جگر سوخته با خنده مداوا نشود به لب تشنه ی تو همسر تو می خندید طعنه می زد که دگر ابن رضا پا نشود بازهم شکر که با نیزه نخوردی به زمین خاطرت جمع سرِ راس تو دعوا نشود هلهله بود به دور تو ولی حرمله نه به روی سینه ی تو پای کسی وا نشود @hosenih دور ناموس تو را جمع حرامی نگرفت دخترت در ملاعام تماشا نشود ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بی‌مهر فاطمه دل ما ارزشی نداشت بی‌اشک‌های او گل ما ارزشی نداشت با گریه‌های اوست که ما گریه‌کن شدیم ورنه حیات باطل ما ارزشی نداشت @hosenih او مادرانه زحمت ما را کشیده است بی‌باغبان که حاصل ما ارزشی نداشت از برکت ولایت زهرای اطهر است دنیا اگر مقابل ما ارزشی نداشت گمراه می‌شدیم اگر نور او نبود سیر و سلوک جاهل ما ارزشی نداشت زهرا اگر نبود در این سیر بندگی طی کردن مراحل ما ارزشی نداشت @hosenih بی‌نور نام فاطمه در بین عرشیان زینت نداشت منزل ما ارزشی نداشت نام حسین گر شده گرمی بزم ما بی‌فاطمه محافل ما ارزشی نداشت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟ قلم قناری گنگی ست در سرودن او کشاندنش به صحارّی شعر ممکن نیست کمیت معجزه لنگ است پیش توسن او @hosenih چه دختری ، که پدر پشت بوسه ها می دید کلید گلشن فردوس را به گردن او چه همسری ، که برای علی به حظّ حضور طلوع باور معراج داشت دیدن او چه مادری ، که به تفسیر درس عاشورا حریم مدرسه ی کربلاست دامن او بمیرم آن همه احساس بی تعلق را که بار پیرهنی را نمی کشد تن او @hosenih دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد پیام می چکد از چلچراغ شیون او از آن ز دیده ی ما در حجاب خواهد ماند که چشم را نزند آفتاب مدفن او ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اشكي بُود مرا كه به دنيا نمی‌دهم اين است گوهری كه به دريا نمی‌دهم گر لحظه‌ای وصال حبیبم شود نصيب آن لحظه را به عمر گوارا نمی‌دهم @hosenih عمری بود كه گوشه‌نشيـن محبتم اين گـوشه را به وسعت دنيا نمی‌دهم در سينه‌ام جمال علی نقش بسته است اين سینه را به سينه‌ی سینا نمی‌دهم تا زنده‌ام ز درگه او پا نمی‌كشم دامان او ز دست تمنّا نمی‌دهم سرمايه‌ی محبت زهراست دين من من دين خويش را به دو دنيا نمی‌دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا يک ذره از محبّت زهرا نمی‌دهم @hosenih امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست اين نقد را به نسيه‌ی فردا نمی‌دهم در سايه‌ی رضايم و همسايه‌ی رضا اين سايه را به سايه‌ی طوبی نمی‌دهم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم برای ، ، ▶️ پشت این پنجره هرچند که غم خواهم خورد به ضریحی که ندارید قسم خواهم خورد به ضریحی که ندارید قسم، آقایان! محشر از رفتن در نار قلم خواهم خورد @hosenih تولیَت دست محبّان رضا می‌افتد از غذاهای پر از نور حرم خواهم خورد اشک را با نفس لطف شما مثل شراب معجزه کرده و از دست خودم خواهم خورد وسط صحن شما مست قدم خواهم زد جرعه در جرعه به هر صحن کرم خواهم خورد @hosenih ارزشم هست همان‌قدر که عاشق باشم نان سر سفره اگر گریه کنم خواهم خورد حال اگر مثل کبوتر بشوم خوشحالم دانه‌ی عشق، چه بسیار چه کم، خواهم خورد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم برای ، ▶️ یارب یارب سرابم، آبم کن خالی زگنه پر از ثوابم کن اوّل ببرم زملک خود بیرون آنگاه زدرگهت جوابم کن @hosenih در آتش هجر خود مسوزانم هر طور که خواستی عذابم کن من بنده ی نفِس خویشتن بودم تو بنده ی درگهت خطابم کن من بر کرمت حساب ها کردم تو عفو، گناه بی حسابم کن مهمانِ پیمبر تو گردیدم همسایه ی گُل شدم گُلابم کن بر خاک مدینه سجده آوردم خاک قدم ابوترابم کن خواهم همه حال، بنده ات باشم هر چند بدم تو انتخابم کن سنگم سنگم تو گوهرم گردان خاکم خاکم تو دُرّ نابم کن از آتش دوزخم خلاصی ده با داغ محبّتت کبابم کن @hosenih در سایه ی قبر مخفی زهرا (س) با فیض نگاهی آفتابم کن بردار حجابِ چشمِ «میثم» را بینای جمال، بی حجابم کن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم برای ، ▶️ مدینه باز برگشتم به شهر با صفای تو دوباره شد نصیبم از کرم حال و هوای تو مدینه ای گرامی شهر پیغمبر قبولم کن اگر چه دور بودم از تو بودم آشنای تو @hosenih مدینه سال ها مرغ دلم دور تو گردیده تو می دانی که هر شب سوختم عمری به پای تو اگر چه دور بودم از تو ای شهر رسول الله دلم پیوسته بوده زائر صحن و سرای تو مدینه آمدم گویی هنوز آید به گوش من صدای ناله های فاطمه از کوچه های تو مدینه میهمانم قبر زهرا را نشانم ده مزار مادر سادات را جویم کجای تو @hosenih مدینه از شبی که فاطمه شد دفن در خاکت بود دلگیرتر از خانه ی مولا فضای تو مدینه تربت پنهان محسن را نشانم ده کجا افتاده اوّل کشته ی شیر خدای تو مدینه گوئیا می بینم اینجا تیر باران شد به روی شانه ی عبّاس جسم مجتبای تو @hosenih مدینه قبر فرزندان زهرا را تماشا کن خراب افتاده قبر چار نجل مصطفای تو مدینه اشگ «میثم» را رسان بر تربت زهرا که گرید روز و شب بر غربت خیرالنّسای تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم برای ، ، ▶️ آنقدر خسته ام ، قدمم پا نمی دهد گاهی مسیر از من عابر کلافه است وقتی پیاده راهی این جاده می شوم حتی برای من چمدان هم اضافه است سنگینی سفر به بلندای جاده هاست @hosenih امّا سفر به سادگی یک اشاره است کافی است رو به قبله سرت را تکان دهی بال خیال وا کنی و نیمه های شب پشت دری که بسته خودت را نشان دهی اصلاً به شرطه ی دم در اعتنا نکن! @hosenih حس می کنم که پنجره رو به روی من دارد به عمق خاطره ها باز می شود بی آنکه شرطه ترس به جانم بیاورد تاریخ عقده های من آغاز می شود من ، جائیم که زهر دل کوزه را شکست @hosenih آنجائیم که مادر این چفیه سرخ ها با شرطه های فتنه گر و ظالم آمده است با اینکه نقطه نقطه بدن تیرخورده ، باز تابوت روی دوش بنی هاشم آمده است دارم برای قبر حسن شمع می برم!! @hosenih این درد از مدینه مرا برد کربلا از کربلا کنار امامی مرا به شام پر می کشم به بوی سَم از شام تا بقیع جایی که دیر می رسم و زهر را امام... از این بلا پناه به سجّاده می برم.. @hosenih اینجا کمی به حال خودم فکر می کنم جایی که فتنه دست فشرده است در گلوم راهِ نجات از خفگی شیعه بودن است رو می کنم به مدرسه باقرالعلوم آب و هوا عوض نکنم دیر می شود! @hosenih شب مانده است و هرچه که هی سعی می کنم از لابلای پنجره ها تو نمی روم هر قدر هم که راه مرا سد کنند ، باز تا صبح می نشینم و از رو نمی روم حتی شده تمام تنم شمع می شود!! @hosenih می گریم و به کوچه میایم ، هنوز هم این کوچه جای آمد و رفت و شتابهاست تاریخ از زمان علی باز مانده است ما دست بسته ایم اگر ، از طنابهاست! لعنت به شرطه ای که سبب ساز فتنه شد.. @hosenih اینبار هم به آخر تشییع می رسم تابوت روی شانه اهل تشیّع است شاید به یاد مادر بی قبر این امام این گوشه از بقیع چنین کم توقع است بی گنبد و رواق ، حرم دیدنی تر است... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم برای ، ، ▶️ با بي کسي و غربت و غم مي سازيم با شيون و آه دم به دم مي سازيم @hosenih سوگند به آن چهار قبر خاکي يک روز برايتان حرم مي سازيم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم برای ، ، ▶️ پر زدم سمت شما بال و پرم خاکی شد پیش رو ، دور برم پشت سرم خاکی شد آمدم گریه کنم ناله غربت بزنم دهن نوحه گر و پلک ترم خاکی شد @hosenih سر شب آمدم اما به سیاهی خوردم غُصه قبر تو خوردم سحرم خاکی شد یادم افتاد که نسل تو همه با حرمند حرف تو آمد و دیدم که حرم خاکی شد زحمت شمع و چراغ است در اینجا با ماه چون که تابید به قبرت قمرم خاکی شد پدرم خواست که تادستی به ضریحت بکشد آه افسوس که دست پدرم خاکی شد غصه زندگی ات غصه تشییع تنت پای غمهای تو خون جگرم خاکی شد آنقدر سنگ ازین غربت تو زاری زد سنگ قبر حسن آقای کرم خاکی شد @hosenih قصدم این بود شوم سایه ی قبرت آقا من درختی شدم و برگ و برم خاکی شد گفتم از غربت تو غربت اصلی جا ماند روضه خوانی تو کردم اثرم خاکی شد روضه صورت حوریه و دست ابلیس کودکی گفت جهان در نظرم خاکی شد بی حیا آمد و سد کرد ره زهرا را مادری گفت حسن آه پرم خاکی شد @hosenih اثر واقعه کوچه خمیدن ها بود من خمیده شده اما کمرم خاکی شد حرمت فاطمه با سیلی و با طعنه شکست مادرم از نفس افتاد روی خاک نشست ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ عمامه بر میدارم از سر ، حرف دارم هر جا بیاید نام مادر حرف دارم هر چه می آید بر سر ما از سقیفه ست از غربت بسیار حیدر حرف دارم از سیلی و دیوار و میخ در بماند این بار از یک داغ دیگر حرف دارم @hosenih مسمومیت آخر گریبانگیر من شد از نیش زهر و زخم بستر حرف دارم همراه دارم در لحد عمامه ام را با یادگاری پیمبر حرف دارم دیگر خلاصه میکنم درد و دلم را از کربلا با قلب مضطر حرف دارم جا ماندم از جان بر کفان لشگر عشق از قاسم و از عون و جعفر حرف دارم هم بر جوان اربا اربا گریه کردم هم از عبا و نعش اکبر حرف دارم گهواره جنبان میان خیمه بودم از بی قراری های اصغر حرف دارم سرنیزه ها را دیده ام در کشمکش ها از چکمه و پهلو مکرر حرف دارم @hosenih ای کشتگان اشک اگر طاقت بیارید از خنجر و گودی حنجر حرف دارم گودال از خون خدا یکباره پر شد از ضربه ی سنگین آخر حرف دارم با چشم خود دیدم چهل تا نعل تازه از جای سُم بر روی پیکر حرف دارم با آستین پاره عمه روسری ساخت ای مردم از قحطی معجر حرف دارم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ هر جا کلاس درس شما برگزار شد با شور و شوق روح الامین رهسپار شد هر حرف غیر حرف شما فانی است، شکر حرف شماست بین کتب ماندگار شد یا باقرالعلوم، فقط با کلام توست افکار پوچ مرجئه* بی اعتبار شد ای قیمتی ترین گهر دین بگو چرا سهمت مزار خاکی از این روزگار شد؟ آن زین زهر خورده چه ها کرده با شما آثار مرگ در بدنت آشکار شد آقا شنیده ایم که ازدست زهر زود جسمت ورم کرده دلت داغدار شد @hosenih جسمت ورم که کرد دلت رفت کربلا آن خاطرات له شده رویت هوار شد بر تن سری نبود ولی جدتان حسین ده اسب تازه نعل به سمتش قطار شد از دستباف فاطمه بر پیکر حسین پودی نماند و پیرهنش تار تار شد تقصیر شمر بود که سر روی نیزه رفت زینب به روی ناقه ی عریان سوار شد *از فرق انحرافی زمان امام باقر(ع) ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ای عمر پر درد و بلا بار سفر بند امروز با زهر جفا بار سفر بند ای عمر از دامان صبرم دست بردار ای زهر در این سینه هرچه هست بردار من با عطش پیشینه ای دیرینه دارم از تشنگی هفتاد و دو آئینه دارم @hosenih من حضرت خون خدا را نور عینم من پور آن لب تشنه ام سبط الحسینم من پنجمین دردانۀ پیغمبر استم نجل حسن نسل شریف کوثر استم من میوۀ باغ امیر المومنینم من غنچۀ دامان زین العابدینم من زینت دوش ابالفضل رشیدم عمری به روی آب تصویرش کشیدم من وارث رخسار سیلی خورده هستم چون غنچه در نشکفتگی پژمرده هستم از کودکی آمادۀ پرواز بودم جد غریب خویش را همراز بودم من از مدینه تا مدینه داغ دیدم یعنی که عمری را به سینه داغ دیدم @hosenih عمری است عاشوراست حال بی قرارم شام غریبان است عمر سوگوارم من همنفس بودم تمام عمه ها را در شعله ها دیدم تمام خیمه ها را از کربلا تا شام با من رازها هست با هر بلا این سینۀ من آشنا هست من نذرها کردم برای عمه زینب تا که شود جانم فدای عمه زینب عمری برای عمه ام روضه گرفتم یک حرف هم بی یاد او با کَس نگفتم من تازیانه خوردن ابرار دیدم این داغ ها را حکمت و اسرار دیدم @hosenih پس باید از دریای مقتل می گذشتم با پای پر از زخم و تاول می گذشتم من دیده ام با دیدۀ خونین منا را در قتلگاهِ عشق معنای فنا را یکسو تکاپوی یتیمان بود و غربت یکسو رخ قرآن ناطق بود و تربت شَیبُ الخَضیب آنجا برایم شد مجسم خَدّالتَریبِ مقتل و خط مقدم من ازدحام نعش ها در دشت دیدم چون اسب بی صاحب، حرم برگشت دیدم ناگه ز دست بزم دیدم جام و می رفت خورشید با هجده ستاره روی نی رفت رأس علمدار حرم بر نی که دیده من دیدم اما ناسزا در پی که دیده @hosenih یکسو نگاه خسته سوی خیمه ها بود یکسو دلم با پیکر خون خدا بود چشمم شکافنده ترین اسرار را دید با شاهد و مشهود پس دیدار را دید می شد حسین بن علی فانی فالله با خاک یکسان مي شد آن محبوبِ بالله ده مرکب و ده راکب چابک از اول با سمّ تازه تاختند از نو به مقتل حالا شود حالم پریشان حال عصمت معجر کشی بود و فرار آل عصمت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نگاه چشم ترم کل صحنه ها را دید در این میان فقط از دست زجر می ترسید اگرچه سینه ام از هُرم زهر می سوزد ولی وجود من از داغ کربلا خشکید @hosenih چه گویمت که کجا رفتم و چه ها دیدم در اوج کودکیم قامتم ز غصه خمید چه گویمت که در آنجا چه ظلم ها کردند چه لاله ها چه قدر غنچه ها که دشمن چید چه گویمت من از آن لحظه که عمو می رفت کنار آب رسید و نمی از آن نچشید چه گویمت من از آن لحظه که علم افتاد حرم نه کل جهان بود که ز هم پاشید چه گویمت که امامی ز صدر زین افتاد و نیزه ها که تن پادشاه را بوسید @hosenih مقابل من و عمه... رقیه سیلی خورد هزار مرتبه ازدرد هی به خود پیچید میان قافله او را نشانه می کردند چه لحظه ها که مغیلان به پای او نرسید چه بوسه ها که نزد عمه جان به صورتمان به جای زخم کبودی به جای دست پلید @hosenih در آن دقیقه که از تل نگاه می کردم تمام موی سرم شد شبیه عمه سفید اگر چه زهر جفا قاتلی به قلبم شد ولی قدم فقط از داغ کربلا خم شد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ یا باقر از فرط غمت افسرده گشتیم از غصه جانسوز تو پژمرده گشتیم هر شیعه در دل حجله داغ تو بسته سنگینى داغت دل ما را شكسته @hosenih سوز دلت از سینه ات بار سفر ساخت در سینه ما رفت و ما را دیدهتر ساخت پنجم امام و هفتمین معصوم هستى جانم فدایت پس چرا مسموم هستى اى صبر مطلق، گشتهاى بى تاب از چه؟ اى كشتى عدل خدا، گرداب از چه؟ جسم شریفت از چه كم كم آب گشته بنگر كه صادق از غمت بى تاب گشته @hosenih تو یادگار آخرینِ كربلایى تو داغدار و دل غمینِ كربلایى تفسیر دشت كربلا در سینه توست دلها گرفتار غم دیرینه توست با رفتنت دیگر تو آسوده ز دردى داغ یتیمى را به صادق هدیه كردى تاریكى صحن تو بر غربت گواه است شمعى ندارد قبر تو بى بارگاه است @hosenih اى كاش بر قبرت حرم سازیم امامم بر گنبدش پرچم بیافرازیم امامم آییم پابوس و تو را زوّار گردیم ما بى كسان هم لایق دیدار گردیم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سلام ما به بقیع و بُقاع ویرانش بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت گـواه بر سخنـم تربـت امـامـانش @hosenih بقیع کعبه ی قدس چهار معصوم است چـهار نور خدا مـی دمد ز دامـانش یکی است حضرت باقر از آن چهار امام که داغ او زده آتش به قلب یارانش شهید شد ز جفای هشام آن مولا زِ زهرِ تعبیه در زین که آب شد جانش @hosenih غریب اوست که در موسم زیارت حج مدینه و آنهمه زائر که هست مهمانش شـب شهادت او یـک نفر نمـی ماند که اشک غم بفشاند به قبر ویرانش دری که سجده گه قدسیان بود خاکش به زائرش ندهـد اذن بوسـه دربــانش ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ كسي كه بود شكافنده‌ي تمام علوم هزار حيف كه از زهر كينه شد مسموم سر تو باد سلامت يا رسول ‌الله وصّي پنجم تو كشته شد، ولي مظلوم @hosenih گهي به زخم زبان قلب حضرتش خستند گهي به خانه‌اش از كينه خصم برد هجوم بسان مادر و آباء رنج ديده‌ي خويش هميشه بود ز حقّ و حقوق خود محروم به غربت علي و خاندان او سوگند امام ما ز جهان رفت با دلي مغموم هماره قصۀ مظلومي‌اش به خاك بقيع بُود ز غربت قبرش براي ما معلوم ز دردهاي نهاني كه بود در دل او كسي نداشت خبر غير خالق قيّوم @hosenih حيات او همه با درد و رنج و غصه گذشت كه بود ظلم به اولاد مصطفي مرسوم نه طاقت است زبان را به وصف غم‌هايش نه قدرت است قلم را كه تا كند مرقوم بگو به امت اسلام، اين سخن "ميثم" به مرگ حضرت باقر يتيم گشت علوم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ تو را غرق محن کردند اما.. غریبت در وطن کردند اما... غریبانه تو جان دادی، ولیکن تو را غسل و کفن کردند اما... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ منم که دل به غم و درد آشنا دارم به دیده جام می ناب نینوا دارم به سینه وسعت صحرای کربلا دارم همیشه در همه جا روضه ی منا دارم منم که بانی این روضه های پر شورم تمام عمر، سروری نکرد مسرورم @hosenih کسی که باطن هر روضه را خبر دارد کسی که گلشنی از لاله بر جگر دارد کسی که خاطره ی وادی خطر دارد ز روز واقعه هفتاد و دو اثر دارد منم که سجده ی سجّاد دیده در شعله حرارت غم جانان چشیده در شعله منم که داغ یتیمان مجتبی دیدم شهادت همه ی آل مصطفی دیدم به زیر سمّ ستور آیت خدا دیدم به کوفه هیبت فریاد مرتضی دیدم به صحنه، شاهد اجساد عاریات منم بلا کشیده ی نسوات بارزات منم کسی که دید امام زمان در آتش بود کسی که عمّه ی او باعث نجاتش بود کسی که تشنه و صد چشمه ی فراتش بود کسی که کرب و بلا قلّه ی حیاتش بود به چار ساله غمم برتر از چهل ساله که دیده؟ گریه ی پنجاه ساله بی ناله @hosenih منم که هجمه ی سیلی به کاروان دیدم هجوم کعب نی و زخم کودکان دیدم به نیزه معجر خاکی بانوان دیدم ز خاتمی که به دستان ساربان دیدم جواهرات زنان بود و دست نامحرم فرار کودک و فریاد پست نامحرم هرآنکه از کرمم کربلا نمی خواهد ز آل فاطمه دفع بلا نمی خواهد ز خوان نعمت علمم صلا نمی خواهد بهشت، غیر دل مبتلا نمی خواهد من آنچه خاطره دارم ز کربلاست و بس روایت هنر عشق، نینواست و بس @hosenih بیا که باقرم و کاشف هُمومم من هماره پشت و پناه بشر، عمومم من به علم غیب شکافنده ی علومم من بیا که با خبر از گردش نجومم من به مدرسم همه تازه دروس می بینی هزار بوعلی و شیخ طوس می بینی بگیر دست توسّل، تو را نظر از من بساز همّت دانش، به دل اثر از من مرو به دامن بیگانگان، ظفر از من فقاهت از من و طب از من و هنر از من بیا که باقر اعلام اولیاء منم به علم و حلم، معلّم به انبیاء منم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خشکی ام رفت و وصل دریا شد سردی ام رفت و فصل گرما شد فارغم از خودم خدار را شکر آسمانی شدم خدا را شکر آمدی و دلم نجات گرفت باز هم مرده ای حیات گرفت @hosenih ای حیات مجدد دنیا دومین یا محمد دنیا یا من ارجوی آستان لبم پنجمین رکعت نماز شبم ای که تنها خدا شناخت تو را مثل بیت الحرام ساخت تو را قافیه های بیت ما تنگ است در مقامت کمیت هم لنگ است ای نسیم پر از بهار حسین حسنی زاده تبار حسین قبله مردم مدینه تویی حسن دوم مدینه تویی @hosenih ای ظهور پیمبر اکرم حاصل وصلت دعا و کرم مادرت دختر کریم خدا پدرت حضرت کلیم خدا وسط هفته ها برای منی التماس سه شنبه های منی سر شب فکر نور تو بودم فکر شب های طور تو بودم خواب سجادهٔ تو را دیدم صبح دیدم کنار خورشیدم ای نماز پر از قنوت حسن حاصل چلهٔ سکوت حسن @hosenih تو تولای دفترم هستی قسم نون والقلم هستی تکیه بر بال جبرئیل زدی مزرعه داشتی و بیل زدی بهترین میوهٔ تو ایمان بود گندم کال تو پر از نان بود بی تو این حوزه ها کمال نداشت میوه ای غیر سیب کال نداشت وقت آن است اجتهاد کنی بی سواد مرا سواد کنی وقت آن است منبری بزنی حرف یک حرف بهتری بزنی @hosenih عِلم را باز هم شکف دهی در کلاست مرا طواف دهی اگر علم تو را حساب کنند زندگی تو را کتاب کنند علم و اخلاق می شود با هم آدمی می کند بنی آدم پر جبریل زیر پای تو بود گردن آویز بچه های تو بود میوهٔ بهتر از رطب سیب است باعث التیام تب سیب است فاطمه سیب جنت الاعلاست پس شفای تب تو یا زهراست چه کسی گفته بی مزاری تو یا چراغ حرم نداری تو قبر تو بارگاه توحید است شمع بالاسر تو خورشید است @hosenih چه کسی گفته سایبانت نیست صحن در صحن آسمانت نیست عرش که آسمان نمی خواهد نور که سایبان نمی خواهد تو خودت سایبان دنیایی بهترین آسمان دنیایی مردی از خانوادهٔ خورشید امتداد غم امام شهید انعکاس صدای عاشوراست روضه های غروب مناست مرد سجاده، مرد نافله ها مرد شب زنده دار قافله ها مردی از جنس آیه تطهیر خستگی های بردن زنجیر @hosenih هم سفر با ستارهٔ غم هاست «کربلا زاده» محرّم هاست هم نژاد امام بی کفنان دومین مرد کاروان زنان راه طی کردهٔ بیابان ها قدم زخمی مغیلان ها یاد خون طپندهٔ گودال خنده های زنندهٔ گودال زخم بال و پر کبوترها پا به پای اسارت سرها بغض غمگین عصر عاشورا گریه پشت پای معجرها @hosenih غیرت دست بسته محمل شاهد التماس دخترها کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا هم رکاب صدای حنجرها برگ سبزی است با نشانهٔ سرخ کودک زیر تازیانهٔ سرخ طفل رفته، خمیده برگشته باغ گل رفته چیده برگشته آفتاب کمی غروب شده ست گل یاس بنفشه کوب شده ست آشنای صدای سلسله هاست سوزش ناگهان آبله هاست @hosenih او که آیینهٔ محرم بود گریه هایش به رنگ ماتم بود از ستاره گرفته تا شبنم از بنفشه گرفته تا مریم همه محو صدای او هستند پای مرثیه های او هستند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ در دو روز زندگی غربت فراوان دیده ام بارها از پیکر خود، رفتن جان دیده ام از غروب روز عاشورای سال شصت و یک بر دل زهرایی ام زخمی نمایان دیده ام حج نیمه کاره ام کامل شد و در کربلا عصر عاشورا به جای عید قربان دیده ام در منا آب گوارا دست زائر ها دهید حاجی ام را در ته گودال عطشان دیده ام @hosenih زین اسبم را چرا آلوده بر سم می کنند؟! من که مرگم را همان شام غریبان دیده ام شرمساری غیور خیمه را حس کرده ام بر روی مشک عمویم جای دندان دیده ام خنده های حرمله خیلی غرورم را شکست مادر شش ماهه را با چشم گریان دیده ام کعب نی از شمر و ابن سعد ملعون خورده ام یک حرم را بین آتش مات و حیران دیده ام @hosenih آن قدر در بین صحرا بر زمین افتاده ام آن قدر در پای خود خار مغیلان دیده ام چشم من بر آیه ی شق القمر افتاده است آیه خواندن بر درخت از شمس تابان دیده ام خاطرات تلخ شام از خاطرم هرگز نرفت خیزران را بر لب قاری قرآن دیده ام یک شب راحت نخوابیدم از آن روزی که من عمه ام را بین نامحرم پریشان دیده ام با همین چشم ورم کرده خودم جان کندنِ عمۀ هم بازی ام را کنج ویران دیده ام ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ من از تبار باقرم مردم بدانيد دل بيقرار باقرم مردم بدانيد مست و خمار باقرم مردم بدانيد امروز يار باقرم مردم بدانيد فردا كنار باقرم مردم بدانيد دست از غم او تا قيامت برندارم اي كهكشانها آسمانها در مدارت عرش خدا عزّ و جلّ بيقرارت ختم رسل كرده سلامش را نثارت بيچاره تر از من نداري در كنارت دارم درون سينه ام شوق زيارت كي مي شود سر بر مزار تو گذارم @hosenih اي ابتداي روضه ها از خانۀ تو اي هيأت عشاق در كاشانۀ تو قلب تمام قدسيان ديوانۀ تو بار تمام صحنه ها بر شانۀ تو شد خانۀ آباد من ويرانۀ تو من حاجتي جز مردن از عشقت ندارم شكر خدا امشب پريشان تو هستم مانند زهرا ديده گريان تو هستم بيچارۀ آن قبر ويران تو هستم تقدير بوده اينكه حيران تو هستم من مردۀ بوي گريبان تو هستم پس كي غم تو مي كشد بر روي دارم امشب تفأل مي زنم بر چشمهايت مثل مزارت مانده خلوت روضه هايت عيبي ندارد روضه مي گيرم برايت جاني كه دارم جان من آقا فدايت آتش زده زهر جفا بر دست و پايت اي كاش پاي غصه هايت جان سپارم @hosenih اي سوز آه سينۀ تو آسمان سوز بر ما عطا فرما كمي اي مهربان سوز قبر خرابت روضه اي داغ و نهان سوز اي خاطرت آزرده از يك ظهر جانسوز بر چشمهايت چند عكس خانمانسوز امشب بياد خاطراتت لاله زارم قوم پيمبر را همه گمراه ديدي آنچه نديده هيچ چشمي، آه ديدي در بين آتش ذكر يا الله ديدي چندين ستاره در مدار ماه ديدي يك يوسف بي سر ميان چاه ديدي مي گفتي از اين غم هماره بيقرارم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم - به بهانه سالروز ▶️ شبی میان همین روضه ها قبولم کن به حرمت غم آل عبا قبولم کن درون سینه ی من حبّ مرتضی جاریست به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن برای اینکه به وصل تو دلربا برسم گذاشتم همه را زیر پا، قبولم کن @hosenih ز لطف بی حدت آقا که کم نمی آید بیا کرم کن و این دفعه را قبولم کن گناه کرده ام آقا، ببخش، شرمنده قبول، من بدم امّا شما قبولم کن سلام منتقم کشته های دشت منا به غربت شهدای منا، قبولم کن به حق آن شهدایی که تشنه جان دادند شبیه تشنه لب کربلا، قبولم کن @hosenih به ناله های جگر سوز حضرت باقر به روضه خوان غم نینوا قبولم کن به لحظه های پر از ماجرای کوفه و شام به رأس رفته روی نیزه ها قبولم کن ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سینه ام چون تلاطم دریا چشم من چشمه ی غم دنیا داده ام این دل اسیرم را دست بال و پر کبوترها همره بال هایشان بردند تا بسازند سایبانی را سایبانی برای خاک بقیع حائلی بین آفتاب آن جا بوی غربت هزار سالی هست که از آن خاک می رود بالا غم میان دلم چو زائر شد غصه دار امام باقر شد @hosenih زهر دادند عمق جانت را تیره کردند آسمانت را و گرفتند با شراب زهر قوت دست مهربانت را مگر آن چشم ها نمی دیدند بال پرواز بی کرانت را دم آخر مرور می کردی روضه ی درد بی امانت را به خدا چشم های تو می دید رخ نیلی عمه جانت را داغ بازار شام یادت بود بارش سنگ بام قوم یهود @hosenih در میان شلوغی و فریاد بین آشوب شهر سنگ آباد وقت آغاز سنگ باران ها عمه زینب نجاتمان می داد پیش چشم رباب بی کودک پیش بابای بی کسم سجاد سر اصغر که بی تعادل بود از روی نیزه بارها افتاد تازیانه به هر طرف می برد کودکان را چو کاه بر روی باد دیدم آنجا تمام غم ها را زخم زنجیر پای بابا را ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih