#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
در سینه ام جز مِهر زینب جا نخواهد شد
با او کسی در عاشقی همتا نخواهد شد
عاشق شوی حرف دلم را خوب می فهمی
ذکری شبیه "زینب کبری" نخواهد شد
نوکر که جای خود، غلام نوکرانش هم
درمانده و محتاج در عقبی نخواهد شد
هر کس که گریان شد برای عمه ی سادات
شرمنده پیش حضرت زهرا نخواهد شد
داغ برادرها...اسارت...سیلی و غارت
در چشم بانویی جز او زیبا نخواهد شد
از غیرت و از عفت زهرایی اش پیداست
حتی اگر معجر بسوزد وا نخواهد شد
مِیلش شهادت بود در کرب و بلا، اما
زینب نماند که عدو رسوا نخواهد شد
بعد از ابوفاضل علمدار است و دین حق
جز با اسارت رفتنش برپا نخواهد شد
عمری بلا دیده ولی داغی برای او
مانند داغ عصر عاشورا نخواهد شد
**
همراه مادر هر چه بر سر می زنیم انگار
قاتل ز روی سینه ی تو پا نخواهد شد
کل تن تو جای زخم نیزه و تیر است
جایی برای بوسه ام پیدا نخواهد شد؟
شاعر: #مرضیه_نعیم_امینی
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
صدایت میزنم یا قاضی الحاجات...، پنهانی
صدایت میزنم با حال اندوه و پشیمانی
صدایت میزنم یا اَیُّهَاالرَّحمٰن..، نگاهی کن
نگاهی کن به حال و روز من، این نابسامانی
اگرچه من نمکگیری نمکنشناس هستم...، باز
نیاوردی به رویم، راه دادیام به مهمانی
به تو رو میزنم با کولهباری از گناهانم
به تو رو میزنم ای مهربان، رو برنگردانی!
بگو دردِدِل خود را به غیر از تو، به که گویم
تویی که دردهایم را نگفته نیز میدانی
پر و بالم به چنگِ نفسِ سرکش سخت زنجیر است
قفس تنگ و نفسگیر است...، وای از مرغ زندانی
دلم لَم یَزرعِ اندوهخیزی از گناهان است
ندیده تا به این لحظه به خود، یک قطره بارانی
نماز و روزههای ناقصم بوی ریا دارد
به قرآن که خجالت دارد این طرز مسلمانی
مناجات بدونِ اشک را هرگز نمیخواهم
مرا ای کاش با هر "یا الهی"ام بگریانی
مگیر این نعمت چشم تر و آشفتهحالی را
وگرنه بندهی خاطی ندارد راهِ جبرانی
در آتش هم بیندازی، بگویم: دوستت دارم
دلت میآید آیا عاشق خود را بسوزانی!؟
خدایا این گنهکار از عذاب قبر میترسد
از آن اوقات تنهایی، از آن ساعات ظلمانی
تو را جان علی موسی الرضا..، با من مدارا کن
به حق بوسهام بر مضجع شاه خراسانی
دم افطارها با کام تشنه روضه میچسبد
بخوانی روضههای تشنگیِ شاه عطشانی
▪️
لبش ذکر خدا می گفت...، لعنت بر سنانِ مست
لبش ذکر خدا می گفت...، وای از نیزهی آنی
صدای استخوانهایش تمام عرش را لرزاند...
به زیر سُم مرکب زیر و رو شد جسم عریانی
#بردیا_محمدی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه؛ #زیارت_کربلا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
هر کسی آمده از شاه و غلام و بَرده
وسط صحن و سرای حرمت بی پَرده
سر تعظیم به سوی قدمت خم کرده
به امیدی به خدا عرض سلام آورده...
...زائری که همهی دار و ندارش هستی
همه جا و همهی عمر کنارش هستی
مُردهام، آمدهام تا که تو جانم بدهی
مثل فرشِ حرمت خوب تکانم بدهی
راه گم کردهام و راه نشانم بدهی
به پناه آمدهام تا که امانم بدهی
اشتباهات مرا حُسن عمل میگیری
مهربانی و مرا زود بغل میگیری
عرشیان خاک تو را نقش به رخساره زدند
خادمان گوش به فرمان تو نقاره زدند
حوضهای حرمت یکسره فواره زدند
شعلهی عشق به جان من بیچاره زدند
برسان بر لب خشکیدهی ما پیمانه
بده پیمانهای از کوثر سقاخانه
هر که بر پای تو افتاد، بها میگیرد
"یا رضا خانهات آباد" نوا میگیرد
با نخ پنجره فولاد شفا میگیرد
وسط صحن گوهر شاد دعا میگیرد
وا شده هر گرهی کور به نام پسرت
ای فدای تو و این لطف و مرام پسرت
خجل از روی تو هستم به جوادت سوگند
مست گیسوی تو هستم به جوادت سوگند
حاجی کوی تو هستم به جوادت سوگند
همه جا سوی تو هستم به جوادت سوگند
تا که شد سفرهی تو پهن، وفادار شدم
بی بها بودم و در صحن، بهادار شدم
نور رحمانی حق هستی و تابان هستی
تو برای من قحطیزده باران هستی
تا ابد شاه رئوفی و رضاجان هستی
تو مرا جانی و جانانی و سلطان هستی
بی تو من دلهرهی کرب و بلا را دارم
با تو من تذکرهی کرب و بلا را دارم
**
جهت گریهی ما تا به ابد معلوم است
بین ما گریه برای دگران مذموم است
بیشتر آن چه که در روضهی ما مرسوم است
روضهی یابن شبیب تو بر آن مظلوم است
روضه خواندی و همه اهل مصیبت شدهایم
گریهکنهای لب جد غریبت شدهایم
قدرت بر روی پا، پاشدنش را بُردند
وقت غارت شد و کل بدنش را بُردند
ته گودال عقیق یمنش را بُردند
نیزهداران ز تنش پیرهنش را بُردند
خون او با جگر بادیه آمیخته شد
آیههای بدنش سخت به هم ریخته شد
#محمدجواد_شیرازی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#دلتنگ_محرم
سلام حضرتِ سلطان! سلام اقبالم!
شدم گدای حریمت، به خویش میبالم
فقط غبار تورا میکشم به چشم تَرم
فقط مسیر تورا میروم در این عالَم
دوباره درد خودم را نگفته یادم رفت
مرا کنار ضریحت شفا بده، لالم
به مستمندیام اینجا همیشه مفتخرم
ز حاجت نگرفته همیشه خوشحالم
چو دامن تو گرفتم به دامت افتادم
چه خوب! در حرم تو شکسته شد بالم
غلامی تو شده کار هر شب و روزم
همیشه از کرم توست رزق هر سالم
از آن زمان که شده سُفرهام بنام جواد
زیادتر شده والله برکتِ مالم
مرا بخر که مُحَرم دوباره گریه کنم
دوباره فکر سیاهی و پرچم و شالم
اگر که قبل عزای حسین جان دادم
بیا عزیز دلم با حسین، دنبالم
**
صدای ضجهی مادر، همیشه محزون است
سرت به نیزه چرا رفته ماهِ گودالم؟!
لباس پاره تنت بود، کوفیان بُردند
شهید بیکفنم از غم تو مینالم
#رضا_دین_پرور
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات؛ #زیارت_مخصوصه؛ #امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
خدا روز ازل ما را به عشقت آشنا کرده
چه عشقی که مرا از قید این عالم رها کرده
نه اربابم، نه سلطانم، خدا را شکر میگویم
که ما را در حریم حضرت سلطان، گدا کرده
عزیز هر دو عالم شد، به بزم عشق مَحرم شد
کسی که رو به درگاهِ علی موسی الرضا کرده
نگاهش رحمت و رأفت، وجودش پاکی و عصمت
خدا در " اِنَّمایش " حق مطلب را ادا کرده
همه در حسرت جنت، خدا هم از سَرِ رحمت
دری را از حرم سوی بهشت خویش وا کرده
ولی جنت نمیآید به چشم زائرت وقتی...
...شبی را در کنار تو سحر کرده، صفا کرده
خجالت میکشم وقتی که میآیم حضور تو
ترحم کن به این بنده که سر تا پا خطا کرده
به سقاخانهات بردم پناه از درد و بیماری
چه سقاخانهای که درد عالم را دوا کرده
همه آیینهها لبیک میگویند آن کس را
که یکبار از صمیم دل تو را خوانده صدا کرده
قسم بر خطّهی طوست، قسم بر شوق پابوست
زیارتهای مخصوصت، دلم را مبتلا کرده
دلا بنگر افاضاتش، ببین بحرِ کراماتش
ببین نور ضریحش بی خدا را با خدا کرده
معطل کردن سائل به پشت در مرامش نیست
به هر کس آمده در این حرم فوراً عطا کرده
نمیگوید گنهکاری، نمیگوید خطا داری
فقط آغوش بگشوده، محبتها به ما کرده
نرفته از حرم بیرون، کسی مأیوس یا محزون
حوائج را به لطف و رحمتش یکیک روا کرده
تشرف در حرم با اختیار خویش ممکن نیست
یقین دارم که زهرا مادرش ما را دعا کرده
قیامت هست پشت پنجره فولاد، یعنی که
خدا قبل از قیامت شور محشر را به پا کرده
چه سِرّی هست در پایین پایش هر که میآید
تمنای زیارت از نجف تا کربلا کرده
* *
صفا در قلب این صحن و، بساط روضه هم پهن و
دو چشمم اشک میبارد، هوای نینوا کرده
قسم بر نور عین تو، به فَابکِ لِلحسینِ تو
تو میدانی که عاشورا به قلب ما چهها کرده
قسم بر پلک مجروحت، قسم بر جدّ مذبوحت...
چه کس با یک غریبِ بی دفاع اینگونه تا کرده؟
برو در قتلگاه ای دل، ببین آن بی حیا قاتل
چگونه نیزهها را در دل گودال جا کرده؟
تو را گیرم که دشمن کشت با لبهای عطشانت
تنت را بی کفن روی زمین، عریان چرا کرده؟
صدای مادرت پیچیده در عالم که میگوید:
بمیرم...بی کفن، جا در میان بوریا کرده
بُنَیَّ روی دامان خودم بودی، خودم دیدم
چگونه قاتلت با خنجرش سر را جدا کرده
#مجتبی_شکریان
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#جمهوری_اسلامی_ایران
#غزه
نشستم زیر نور ماه گفتم
همانا با دلی آگاه گفتم
نجف تا کربلا در راه گفتم
پس از تقدیم بسم الله گفتم
ردیف مطلعی زیبا حسین است
"نجات اهل عالم باحسین است "
چه گویم در غزل با استعاره
چه گویم در مراثی با اشاره
بهغیراز او نباشد راه چاره
خوارج را بگو میراث دارِ،
علی عالی اعلا، حسین است
"نجات اهل عالم باحسین است "
از او فرمایش و از ما اطاعت
چه میخواهیم از او غیر از سعادت؟
سعادت چیست جز فیض شهادت؟
امید شیعه در روز قیامت
عزیز حضرت زهرا حسین است
"نجات اهل عالم با حسین است "
حسینی که دو عالم مخلص اوست
ارادتمند حر و عابس اوست
کرامت ویژگیِ شاخص اوست
امام هشتم ما وارث اوست
رضا هم نیز سرتاپا حسین است
"نجات اهل عالم با حسین است "
زیارت رفته رو در رو بخواهید
همیشه حاجت نیکو بخواهید
دو قطره اشک آب رو بخواهید
هدایت را فقط از او بخواهید
که مصباح الهدي تنها حسین است
"نجات اهل عالم با حسین است "
گلم را با تولایش سرشتند
سپس بر طالعم نوکر نوشتند
اگر که خوب و بد، زیبا و زشتاند
محبانش همه اهل بهشتاند
کلید جنت الاعلی حسین است
"نجات اهل عالم باحسین است "
به این آقا کسی دل داده باشد
زهیری گردد و آزاده باشد
دلم میخواست اکبر زاده باشد
سرم پای حبیب افتاده باشد
ولیِّ امر بی پروا حسین است
"نجات اهل عالم با حسین است "
کلامش حق، کلامش نور مولا
طنین خطبهاش پر شور، مولا
اگرچه شد تنش رنجور، مولا
نرفته زیر بار زور، مولا
حماسهساز عاشورا حسین است
"نجات اهل عالم با حسین است "
بنازم خط و مشی کشوری را
که میپوید ولایت محوری را
ببین عمق کلام رهبری را
که معنا میکند روشنگری را
مراد حضرت آقا حسین است
"نجات اهل عالم باحسین است "
شهیدان کشتهی راه خدایند
سبکبالان از دنیا رهایند
پرندهتر ز مرغان هوایند
بلاگردان شاه کربلایند
امام حاج قاسمها حسین است
"نجات اهل عالم باحسین است "
به گوشم میرسد آوای غزه
صدای کودک تنهای غزه
امیدی هست بر فردای غزه
بگو با هر مجاهدهای غزه
به فکر مردم دنیا حسین است
"نجات اهل عالم با حسین است"
چه بیم از اینکه سرها روی تن نیست
به تنهای شهیدان هم کفن نیست
کفن نه بلکه حتی پیرهن نیست
کسی این روزها فکر یمن نیست
شعار مردم صنعا حسین است
"نجات اهل عالم با حسین است"
::
علی رغمی که سینه گشته سنگین
محاسن شد به خونش نیز رنگین
نوای یا غیاث المستغیثین
به لب دارد امام کشتهی دین
تنی که مانده در صحرا حسین است
"نجات اهل عالم باحسین است "
#علیرضا_خاکساری
#مناجات_با_خدا #شب_جمعه
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
منم آن گناهکاری، که به سوی تو دوان است
تویی آن بزرگواری، که کریم و مهربان است
تو همیشه در فرازی، تویی آن گدانوازی
که در اوج بی نیازی، نگران بندگان است
به شب سیاهِ نوری، برسان پُلِ عبوری
که دلم برای دوری، ز گناه ناتوان است
تو اگر مرا برانی، در دیگری نکوبم
که به غیر از آستانت، همهجا پر از زیان است
همهعمر جز تو یارب! چه کسی رفیق من بود؟
تو امان من نباشی! چه کسی مرا امان است؟
تو خدای مرتضایی، تو همیشه با وفایی
به گدای بی نوایی، که ضعیف و ناتوان است
《برو ای گدای مسکین، در خانه علی زن》
که امیر با خدا در، نجفش هم آشیان است
بگذار جای کعبه، سر خود به پای حیدر
تو اگر بهشت خواهی، نجفِ علی جنان است
خوشم اینکه خاک پای، پسر ابوترابم
همه عمر سایبانم، عَلَم "حسین جان" است
به فدای آن شهیدی، که نخورد آب و جان داد
ز غمش هنوز زهرا، شب جمعه روضه خوان است
::
پسرم به تو جفا شد، سرت از قفا جدا شد
اثرات خنجر شمر، روی حنجرت عیان است
پسرم مگر به دشمن، تو به غیر حق چه گفتی؟
که جواب حرف حقت، نوک نیزهی سنان است
پسرم کسی در عالم، کفن تو را ندارد
کفن تو خاک بوده، کفن تو بیکران است
به خدا عطش دلیلِ، ترک لبت نبوده
ترک لبت برای، ضربات خیزران است
#علی_ذوالقدر
#امام_رضا_ع_شهادت
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
جگرم یاد حسین ریخت بهم یابنشبیب
زخم شد، از غم او پلکِ ترم یابنشبیب
تهِ گودال که جای پسرِ زهرا نیست
جای قرآن که به زیر سمِ مرکبها نیست
پیرُهن از تنِ بی سر شده در آوردند
بی کفن در وسط دشت رهایش کردند
حُرمت مهریه مادرِ سادات شکست
آب میخواست ولی نیزه دهانش را بست
ناله زد مادر ما: دست به مویش نزنید
با تَهِ خنجر خود ضربه به رویش نزنید
خبر از حرمت بوسیدن مادر دارید؟
پای خود را زلبان پسرم بر دارید
#قاسم_نعمتی
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#حضرت_زینب_س_عصر_عاشورا
سخن از عشق تو شد، گرچه به اجمال آمد
گفتم از نام تو، غم نیز به دنبال آمد
تا که گفتم بأبی أنتَ و أمی، پدرم
بوسه زد روی لبم، بسکه دلش حال آمد
بی سر و دست شد آنکس که تو را خواست حسین!
فطرس آن لحظه شفا یافت که بی بال آمد
ده شب از سال چنان ریخت گناهانم که
فکر کردم رمضان رفته و شوّال آمد
کشتهی اشک! چه سرّیست که تا نام تو رفت
اشک جاری شد و با روزی هرسال آمد
::
آیهها یک به یک افتاده مقطّع بر خاک
چه بلایی به سر سورهی زلزال آمد
دو سه خط روضه نخوانم به خدا خواهم مرد
کاش زینب نرسد، شمر به گودال آمد
گوشوار است و النگو طمع شومِ یکی
دیگری با طمع بردنِ خلخال آمد
غارت خیمهی تو سهم حرامیها بود
ساربان، آه! زبانم بشود لال، آمد...
#محسن_ناصحی
#امیرالمومنین_ع_مدح
#لیلة_الرغائب
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
در بند مرتضاییم، بی جیره و مواجب
ما ریزه خوار شاهیم، او صاحب مواهب
از باده اش خرابیم، مست ابوترابیم
ما جای خود که یک عمر، حق بر علیست راغب
تکیه زده به کرسی، نزد خدای اعلی
بالاتر از رسولان، در سلسله مراتب
معراج تازه رو شد، اصوات وحی از او بود
دست خدایی اش شد، وقت نزول، کاتب
از برکت وجودش دنیا به گردش آمد
خورشید با نگاهش می رفت سمت مغرب
در روز سخت خیبر، در جنگ هر دلاور
تنها علی است غالب، مافوق کل غالب
تا ذکر لب علی شد، یا والی الولی شد
شد ذکر عرش رحمن، یا مظهر العجائب
من آمدم بگیرم، کرب و بلای خود را
از خوان لطف حیدر، در لیلةالرغائب
یک عمر زیر دِینم، گریه کن حسینم
در راه سِیر عشاق، گریه بر اوست واجب
حتی سرش به نیزه، دلسوزِ خلق می شد
یک جلوه از نگاهش، شد راهِ خیر راهب
شاه از بلندی افتاد، خنجر به کُندی افتاد
سر از قفا جدا شد، با تیغ نامناسب
مهجور از وطن ماند، بر خاک پاره تن ماند
ارباب بی کفن ماند، ای وای از این مصائب
بی تاب روز وصلیم، آن منتقم می آید
می آید آن امامِ از چشمِ خلق غائب
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
#حضرت_زینب_س_شهادت
#حضرت_زینب_س_مصائب
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
عاشق همیشه قسمتش حیران شدن بود
پارهگریبان ، بی سر و سامان شدن بود
اول قرار ما دو تا قربان شدن بود
رفتی و سهم من بلاگردان شدن بود
یکسال و نیم آتشگرفتن سهم من بود
تقدیر پروانه از اول سوختن بود
یکسال و نیم از رفتن تو گریه کردم
با هر نخ پیراهن تو گریه کردم
خیلی برای کشتن تو گریه کردم
با خندههای دشمن تو گریه کردم
هرشب بدون تو هزاران شب گذشته
دیگر بیا آب از سر زینب گذشته
آخر مرا با غصّهی ایّام بردند
با خاطرات سیلی و دشنام بردند
بین همان شهری که بزم عام بردند
این آخر عمری مرا در شام بردند
پروانه ها خاکسترم را جمع کردند
از زیر سایه بسترم را جمع کردند
گفتم به عبدالله که یاد قَرَن کن
کمتر کنارم صحبت از باغ و چمن کن
این آخر عمری مرا رو به وطن کن
من را میان کهنه پیراهن کفن کن
با قاسم و عباسم و اکبر بیائید
من را بسوی کربلا تشییع نمائید
حالا دگر بال و پری دارم، ندارم
در آتشت خاکستری دارم، ندارم
من سایهی بالاسری دارم، ندارم
چیزی به جز چشم تری دارم، ندارم
آنقدر بین کوچهها بال و پرم سوخت
آنقدر بعد کربلا موی سرم سوخت
باور نخواهی کرد با اغیار رفتم
با چادر پاره سر بازار رفتم
خیلی میان کوچهها دشوار رفتم
با ناسزای تند نیزهدار رفتم
یادم نرفته دست بر پهلو گرفتم
با آستینم با چه وضعی رو گرفتم
یادم نرفته دور تو جنجال کردند
جمعیتی را وارد گودال کردند
آن ده سواری که تو را پامال کردند
دیدم تنت را زندهزنده چال کردند
یادم نرفته دست و پا گم کرده بودم
در گوشهی مقتل تو را گم کرده بودم
دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت
عمّامهی پیغمبرت دست کسی رفت
هم یادگار مادرت دست کسی رفت
هم روسریِ دخترت دست کسی رفت
هم خویش را پهلوی تو انداختم من
هم چادرم را روی تو انداختم من
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
در سینه ام جز مِهر زینب جا نخواهد شد
با او کسی در عاشقی همتا نخواهد شد
عاشق شوی حرف دلم را خوب می فهمی
ذکری شبیه "زینب کبری" نخواهد شد
نوکر که جای خود، غلام نوکرانش هم
درمانده و محتاج در عقبی نخواهد شد
هر کس که گریان شد برای عمه ی سادات
شرمنده پیش حضرت زهرا نخواهد شد
داغ برادرها...اسارت...سیلی و غارت
در چشم بانویی جز او زیبا نخواهد شد
از غیرت و از عفت زهرایی اش پیداست
حتی اگر معجر بسوزد وا نخواهد شد
مِیلش شهادت بود در کرب و بلا، اما
زینب نماند که عدو رسوا نخواهد شد
بعد از ابوفاضل علمدار است و دین حق
جز با اسارت رفتنش برپا نخواهد شد
عمری بلا دیده ولی داغی برای او
مانند داغ عصر عاشورا نخواهد شد
**
همراه مادر هر چه بر سر می زنیم انگار
قاتل ز روی سینه ی تو پا نخواهد شد
کل تن تو جای زخم نیزه و تیر است
جایی برای بوسه ام پیدا نخواهد شد؟
شاعر: #مرضیه_نعیم_امینی