#حضرت_معصومه_مدح
با نگاهت، میزنم با قدسیان پر، در بهشت
میگذارم سر، بر این خاک معطر، در بهشت
آب سقاخانهات را هر زمان نوشیدهام
گوییا نوشیدهام از حوض کوثر، در بهشت
خوانده بودم: «با کریمان کارها دشوار نیست»
باز مبهوتم، در آوردم چرا سر در بهشت؟
خوب و بد، با هم، میان صحن تو، پر میزنند
نیست قانونِ «کبوتر با کبوتر...» در بهشت
کوه خضرم، ایستاده نه، که میآیم به سر
با هوای عطر تو، چون روز محشر، در بهشت
شهد سوهانهای شَهرت، برده است از خاطرم
طعم آن گندم که خوردم، شام آخر، در بهشت
رفتم از قم تا به مشهد، با قطار واژهها
تا که خواندم از برادر، پیش خواهر، در بهشت
گر چه دور از آن بهشت زیر پای مادرم،
جای مادر، سوی دختر، میکشم پر، در بهشت
چشمهی تسنیم و نهرند، اشکهای چشم من
پیش چشمم رد شد آخر، روضهی در، در بهشت
میشود یعنی بخوانی در قیامت هم مرا؟
تا بخوانم از شکوهت، بار دیگر در بهشت
ما به جای قبر پنهان، زائر صحن توایم
فاطمه! ما را شفاعت کن، چو مادر، در بهشت
#قاسم_صرافان
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
سر تا به قدم زهرا ، یا حضرت معصومه
تاج سر کرمنا ، یا حضرت معصومه
ای آینه ی عصمت ، ایمان و حیا ، عفت
در حسن تو شد پیدا ، یا حضرت معصومه
مهر تو سرشت ما قم از تو بهشت ما
از خاک تو خشت ما ، یا حضرت معصومه
ای کهف امان کویت وی باغ جنان بویت
ای روح تو روح افزا ، یا حضرت معصومه
چون بنده ی درگاهت افتاده سر راهت
صد موسی «واعدنا» ، یا حضرت معصومه
هم دختر موسایی هم خواهر دریایی
دریاب دل ما را ، یا حضرت معصومه
صبر از تو رضا از تو ، آمین دعا از تو
ماییم همه نجوا ، یا حضرت معصومه
#کمیل_کاشانی
#حضرت_معصومه_مدح
شبی جان ناقابل خویشتن را
برِ دخت موسی بن جعفر رساندم
جبین ادب را پی جبههسایی
بدان آستان مطهّر رساندم
دل خسته را تا که آرام گیرد
به آرام قلب پیمبر رساندم
چسان شکر گویم خدا را؟ که در قم
سلام برادر به خواهر رساندم
#قاسم_رسا
#حضرت_معصومه_مدح
الا ای مه که جلوت میدهی خورشید انور را
ز نور چهره ی خود نوربخشی ماه و اختر را
الا ای دختر موسی که عیسی زنده میسازی
دخیلم گوشه چشمی بنده ی از خاک کمتر را
کلید روضه ی رضوان اگر در دست من باشد
نمی سازم رها این درگه از خُلد بهتر را
به علم و حلم و ایثار و وقار و غیرت و عصمت
تجلی میدهی آئینه وش زهرای اطهر را
تو مصداق صداقت هستی و در باور عالم
نباشد انتظار دیگری دخت پیمبر را
توئی تالی زهرا کز شمیم فاطمی بویت
پدر پیش از ولادت بر تو داده نام مادر را
اگر چه فاطمه هستی ولی معصومه میخوانم
که با نامت نلرزانم دل ساقی کوثر را
توئی درمان هر درد و یقین دارم اگر بودی
نمیکشت آن غل و زنجیرها موسی ابن جعفر را
تو آن بانوی پر مهری که همچون عمه ات زینب
گواهی میدهد هر عضو تو عشق برادر را
تو هم دنبال دلبر کو بکو رفتی ولی چشمت
ندیده از برادر غرقه در خون جسم بی سر را
#حیدر_توکلی
#حضرت_معصومه_ولادت
#حضرت_معصومه_مدح
بر درگهی سلام که ذلت ندیده است
آن را خدا چو عرش عزیز آفریده است
بر حضرتی سلام که از حُسنِ تربیت
در روزگار از عظمت یک پدیده است
بر نخلهای سلام که در لالهزار علم
از شاخه شاخهاش گل عرفان دمیده است
بر هاجری سلام که در کعبۀ عفاف
اوصاف او ز قبلۀ هفتم رسیده است
بر مریمی سلام که موسای اهل بیت
او را به نور عشق و دعا پروریده است
بر دختری سلام که چون جدهاش بتول
او را خدا ز رجس و پلیدی بریده است
معصومهای که پاس حریمش دهد فلک
معصوم نیست لیک به عصمت رسیده است
بر ماه آسمان امامت ستاره است
بر نور دیدگان علی نور دیده است
در اهل بیت فاطمۀ دیگر است او
او را خدا ز خیل زنان برگزیده است
خورشید تابناک خراسان عشق را
این ماه قم به چرخ وجاهت سپیده است...
بر خواهری سلام که گردون مثال او
جز زینبش به عاطفه دیگر ندیده است
زینب قدش ز داغ برادر شکسته شد
او هم قدش ز هجر برادر خمیده است
بر هجرتش سلام که هجر برادرش
او را ز شهر وحی به ایران کشیده است
آمد برای دیدن روی رضا ولی
او را ندید و بر لب او جان رسیده است
ای در حجاب نور خود از دیدهها نهان!
کو دیدهای که روی تو بیپرده دیده است؟
دامان سبز هر ملکی باغ گل شده است
از چشم زائرت چو گل اشک چیده است
امشب به شوق بوسه به درگاه عزتت
مرغ دلم به سوی حریمت پریده است
خوانم تو را به زمزمۀ «إشفعی لنا»
لطفی که بر ولای تو ما را عقیده است
بر درگهت نهاده «مؤید» سر نیاز
جایی ز درگه تو که بهتر ندیده است
#سیدرضاموید
#حضرت_معصومه_ولادت
رضا نشست و به معصومه اش نگاه انداخت
چنان که چشمه ی ذوق مرا به راه انداخت
خدا چه خوب ادا کرده حق مطلب را
به نام فاطمه آورده است زینب را
و ماه اول ذی القعده تا که پیدا شد
دخیل های ضریح برادری وا شد
ببین که حضرت نجمه چه کوکبی آورد
برای شاه خراسان چه زینبی آورد
مقامش آینه ای از مدارج پدر است
عجیب نیست که باب الحوائج پدر است
برای تشنه لبان باده را به خم آورد
مزار مادر خود را به شهر قم آورد
عجیب نیست که قم طعنه بر مدینه زده
که سنگ مادر سادات را به سینه زده
چه باشکوه به دستان خود علم دارد
از این به بعد بگو فاطمه حرم دارد
من فراری از این و آن بریده کجا
پناه چادر سر تا فلک کشیده کجا
مرا ببخش که شعرم برات زیبا نیست
به مدح فاطمه ها بهتر از علی ها نیست
تویی تو فاطمه مدح تو نیز قرآن است
برادرت به حقیقت علی ایران است
#مجیید_تال
#حضرت_معصومه_ولادت
#رباعی
یزدان به بشر آینه ای انور داد
یک عالِمه و کریمۀ دیگر داد
امروز خدا به دست جبریل امین
یک دستۀ گل به موسیِ جعفر داد
#سید_هاشم_وفایی
.....
گل وا شد و شد فاطمه ی معصومه
زیبا شد و شد فاطمه ی معصومه
علم و ادب و نور و کرامت امشب
یکجا شد و شد فاطمه ی معصومه
#سید_مجتبی_شجاع
......
از گلشن دین نسیم جان می آید
خاتون و شفیعه جنان می آید
با یک صلوات شاد کن مولا را
چون عمه صاحب الزمان می آید
#محسن_قاروبی
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#رباعی
بس در حرم تو سوز و آهم دادند
تخفیف به نامۀ گناهم دادند
با اذن تو، ای فاطمۀ معصومه
در وادی فاطمیه راهم دادند
_
از کفش کنِ تو طور موسی پیداست
در هیبت تو زینب کبری پیداست
ای از حرم تو باز ، باب الزهراء
از تربت تو تربت زهرا پیداست
___
کاش از حرمت صدای ما را ببرند
پیغام بسوی قبر زهرا ببرند
ما عقدۀ بانوی مدینه داریم
ما را سرِ قبر مخفی آیا ببرند
#محمود_ژولیده
......
جز درگه معصومه مرا نیست پناه
بردوش دلم کوله ای ازبار گناه
چشمم به شفاعت شما باشدوبس
یافاطمه اشفعی لنا عندالله
#مصطفی_نظری_طهرانی
#حضرت_معصومه_مدح
#دهه_کرامت
امام کل گنبدهاست گر تَحْتُ الْحَنَک دارد
که در پشت سرش معصومه فوجی از ملک دارد
جهان را می کند روشن ولی با نور این گنبد
یقین دارم به نور افشانی اش خورشید شک دارد
جهان کوچکی دارد ولی از هر نظر کامل
که زیر گنبدش هم چرخ دارد هم فلک دارد
کسی که مبدأ میل جهان را می دهد تغییر
برای طعم این تغییر،دریایی نمک دارد
اگر که این همه گلدسته دارد معنی اش این است
به زُوّار گرفتارش فقط قصد کمک دارد
حریمش عُشِّ آل الله گشت و هرکه او را خواند
یقینا روی لب یا لَیْتَنا کُنّا مَعَک دارد
کریمه،عالمه،یا ساجده یعنی که این خانم
فقط با چارده معصوم فصل مشترک دارد
یکی با دیدن گنبد یکی با بوسه بر مرقد
برای زائرانش نسخه های تک به تک دارد
منم در زیر پای زائرانش خسته و بی تاب
اگر دیدی که سنگی در حرم قدری تَرَک دارد
#مهدی_رحیمی_زمستان
#حضرت_معصومه_مدح
اى دختر عقل و خواهر دین!
وى گوهر درج عزّ و تمکین!
عصمت شده پاىبند مویت
اى علم و عمل مقیم کویت!
اى میوهی شاخسار توحید!
همشیرهی ماه و دخت خورشید
وى گوهر تاج آدمیّت!
فرخنده نگین خاتمیّت
شیطان به خطاب «قم» براندند
پس تخت تو را به قم نشاندند
کاین خانه بهشت و جاى حوّاست
ناموس خداى، جایش این جاست
اندر حرم تو عقل مات است
زین خاک که چشمهی حیات است
جسمى که در این زمین، نهان است
جانى است که در تن جهان است
این ماه منیر و مهر تابان
عکسى بُوَد از قم و خراسان
ایران شده نوربخش ارواح
مشکاة صفت به این دو مصباح
از این دو حرم دِلا! چه پرسى؟
حق داند و وصف عرش و کرسى
هر کس به درت به یک امیدى است
محتاج تر از همه «وحیدى» است
#آیت_الله_وحید_خراسانی
#حضرت_معصومه
پیوسته در حوالی بامت کبوترم
سنگم زنند هر چه ، از اینجا نمی پرم
بی بی ، قسم به جان رضایت مرا ببین
در آستان عرشی ات از خاک کمترم
از قم دری گشوده به باغ بهشت ، یا
عطر بقیع مادرتان دارد این حرم
معصومه ای و فاطمه ای ، اشفعی لنا
چشم انتظار لطف تو در روز محشرم
تا شاهد ارادت و اخلاص من شود
یک بیت از قصیده ی حافظ می آورم :
" نامم ز کارخانه ی عشاق ، محو باد
گر جز محبت تو بود شغل دیگرم"
بی مهر تو نفس کشیدن عمرم حرام باد
حاجت به غیر کوی تو جایی نمی برم
#کمیل_کاشانی
#حضرت_معصومه
هم آفتابی و هم سایه بر سرم داری
یک آسمان کرم و لطف دم به دم داری
تو آیتی ز بهشتی که آمدی ایران
به روی دوش خودت بیرق کرم داری
امامزاده ی موسی بن جعفری اما
برای فاطمه در شهر قم حرم داری
برای بخشش هر چه گناه، ای بانو
به روی نامه ی اعمال ما قلم داری
تو مثل عمه ی سادات بر فراز حرم
به عشق گنبد سلطان خود علم داری
به زیر پای تو گل ریخت قم ولی پیداست
برای روضه ی زینب همیشه غم داری
نه ازدحام حرامی، نه بزم نامحرم
چه قدر دور و برت چشم محترم داری
شراب بود و کباب و رباب هم بود
یزید گفت به مطرب بزن، چه کم داری؟!
#امیر_عظیمی