eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.6هزار دنبال‌کننده
11 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
پیوسته در حوالی بامت کبوترم سنگم زنند هر چه ، از اینجا نمی پرم بی بی ، قسم به جان رضایت مرا ببین در آستان عرشی ات از خاک کمترم از قم دری گشوده به باغ بهشت ، یا عطر بقیع مادرتان دارد این حرم معصومه ای و فاطمه ای ، اشفعی لنا چشم انتظار لطف تو در روز محشرم تا شاهد ارادت و اخلاص من شود یک بیت از قصیده ی حافظ می آورم : " نامم ز کارخانه ی عشاق ، محو باد گر جز محبت تو بود شغل دیگرم" بی مهر تو نفس کشیدن عمرم حرام باد حاجت به غیر کوی تو جایی نمی برم
هم آفتابی و هم سایه بر سرم داری یک آسمان کرم و لطف دم به دم داری تو آیتی ز بهشتی که آمدی ایران به روی دوش خودت بیرق کرم داری امامزاده ی موسی بن جعفری اما برای فاطمه در شهر قم حرم داری برای بخشش هر چه گناه، ای بانو به روی نامه ی اعمال ما قلم داری تو مثل عمه ی سادات بر فراز حرم به عشق گنبد سلطان خود علم داری به زیر پای تو گل ریخت قم ولی پیداست برای روضه ی زینب همیشه غم داری نه ازدحام حرامی، نه بزم نامحرم چه قدر دور و برت چشم محترم داری شراب بود و کباب و رباب هم بود یزید گفت به مطرب بزن، چه کم داری؟!
حس عجیبی میرسد سویم که گاهی سمت حریمت میشوم باگریه راهی هرگز نخواهم رفت جایی جز حریمت ازین حرم بهتر مگر دارم پناهی؟ با لطف بی اندازه ات دادی نجاتم هروقت میرفتم مسیری اشتباهی کافیست یک لحظه نگاهت را بگیری آنوقت خواهم رفت تا اوج تباهی با اشک میخوانم زیارتنامه ات را شاید کمی کم کرد از این روسیاهی باشم گدای غیراز این خانه؟نه ،هرگز اصلا مگر داریم بیش ازین گناهی من دوست دارم که گدای تو بمانم چشمان خیسم میدهد این را  گواهی مادر به من میگفت این خانم کریمه ست قطعا ضرر کردی که از او کم بخواهی
جبرییل اینجا هر از گاهی کبوتر میشود خاکبوس دختر موسی ابن جعفر میشود قم بهشت آرزوی هر پریشان خاطری است عافیت خواهی اگر ، اینجا میسر میشود عصمت و شرم و نجابت ارث او از فاطمه است در صفات و خلق ، دختر عین مادر میشود در وقار و صبر ، تمثال شریف زینب است در کمال علم ، تالی تلو حیدر میشود حضرت معصومه هم شأن نزول کوثر است در زلال مهر او دلها مطهر میشود در مثل آئینه آئینه است کوچک یا بزرگ هر که انکار مقامش کرد کافر میشود نام او را چون به حاجت بر زبان می آورم باغ جانم از نسیم او معطر میشود تا زند جوش شفاعت زمزم احساس او عرصه ی محشر " کمیل" ، آن لحظه محشر میشود
دوباره آمده ام تا به من بها بدهی مرا مریض کنی و مرا شفا بدهی گره به کار من افتاده ای کلید بهشت خدا کند که به من فرصت دعا بدهی من از زیارت قبلی خراب تر شده ام خداکند به من بی پناه جا بدهی من از زبان رضا با تو درد دل دارم مگر که پاسخ این ((اشفعی لنا))بدهی توآمدی و مقام رضا مشخص شد تو خواستی که کلیدی به دست ما بدهی دلم برای محرم چه زود تنگ شده مگر که باز تو امضای کربلا بدهی هزار عید فدای دو روز ماتم تو اگر اشاره کنی٫رخصت عزا بدهی... تمام سال برای تو روضه می گیریم هزار مرتبه هم در عزات می میریم
كعبه خودش كه قبله ي مردم نميشود قبله بدون قبله ي هشتم نميشود آنكه نگشت دور كريمه به قصد حج در اين مسير اهل تلاطم نميشود در قم خلاصه گشته حرم هاي اهلبيت اينجا به جز بهشت تجسم نميشود با آنكه زائر تو شود وارد بهشت حتي بهشت گوشه اي از قم نميشود هر كس كه در شلوغي اين شهر دست خود داده به دست پنجره ات گم نميشود
عمریست که سرنوشتِ ما دستِ شماست پاکیزگیِ سرشتِ ما دستِ شماست "یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه" ای بانوی قم! بهشتِ ما دستِ شماست ....... مانند کویر، تشنه‌‌ی دریاییم بی تو ـ به خدا! ـ همه تک و تنهاییم انگار کنار قبر زهرا هستیم هر وقت زیارت شما می‌آییم ........ آیینه ی حجب و عفتی معصومه مستوره ی نور عصمتی معصومه یا فاطمه  اشفعي  لنا فی الجنة باب الکرم  شفاعتی معصومه ..... با روی سیاه و بار سنگین گناه با خجلت و شرمساری و حال تباه در حضرت معصومه گزیدیم پناه یا فاطمه اشفعی لنا عند الله
فضای نابِ این حرم چقدر شاعرانه است بهانه ای برای گریه های بی بهانه است سراسرش پر است از شمیم یاس،..این حرم پناه عاشقان آن مزار بی نشانه است رهاتر از همیشه ام  میان صحن آینه شبیه آن کبوتری که در هوای دانه  است به تو پناه میبرد ...دو قطره اشک میچکد.. همان زمان که زایرتو شاکی از زمانه است کریمه ای و لطف توست جاریِ حیات ما کریمه ای و مهر تو همیشه بی کرانه است به اهل بیت ارادتی عجیب دارد اهل قم همان ارادتی که تا همیشه جاودانه است شبیه توست حسرتم زیارت برادرت دلم دوباره سمت بارگاه او روانه است
  چشم دلم به سمت حرم باز می‌شود با یک سلام صبح من آغاز می‌شود پر می‌کشد دلم به هوای طواف تو وقتی که لحظه لحظه پرواز می‌شود  قفل دلم شکسته کنار در حرم از مرقدت دری به جنان باز می‌شود   فهمیده‌ام ز حکمت ایوان آینه اینجا دل شکسته سبب‌ساز می‌شود  کو چشم روشنی که ببیند در این حرم هر روز چند مرتبه اعجاز می‌شود اعجاز توست اینکه دلم یاکریم توست قلب تپنده حرم قم، حریم توست  اینجا بهشت دختر موسی بن جعفر است از نفحه شهود و تجلی معطر است  برپا شده است مکتب قرآن و اهل بیت دارالعلومِ مریم آل پیمبر است  اینجا کلید علم و فقاهت ارادت است خاک در حریم تو علامه پرور است  چشم امید عالِم و عاشق به سوی توست اینجا چقدر چشمه جوشان کوثر است  تنها پناهگاه دلم صحن آینه است وقتی دلم از آه زمانه مکدر است  هر شب کنار مرقد تو یک مدینه دل دنبال قبر مخفی زهرای اطهر است  صحن تو غرق بوی گل یاس می‌شود اینجا حضور فاطمه احساس می‌شود  با آنکه هست هر دو جهان مال فاطمه اینجا دمیده کوکب اقبال فاطمه بی‌اختیار پای ضریحت رسیده است هر زائری که آمده دنبال فاطمه دارد تمام مرقد تو بوی آسمان اینجاست سایه سار پر و بال فاطمه   فرمود آشیانه امن الهی است صحن و سرای تو، حرم آل فاطمه خورشید آل فاطمه از راه می‌رسد هر سال ما اگر که شود سال فاطمه ای عمه امام زمان! کاش در حرم یک صبح جمعه لایق دیدار می‌شدم  خاتون ملک ارض و سما إشفعی لنا محبوبه حبیب خدا إشفعی لنا آرامش و قرار دل ثامن الحجج ای زینب امام رضا(ع) إشفعی لنا  عصمت دخیل بسته به پرهای چادرت ای آفتاب حُجب و حیا إشفعی لنا  در هر سحر به سوی ضریح اجابتت می‌آورم دو دست دعا إشفعی لنا روی سیاه و بار گناهان ما کجا لطف و کرامت تو کجا إشفعی لنا  مهر و ولایتت شده حبل المتین ما در صبحگاه روز جزا إشفعی لنا یوم الحساب تو همه امید شیعه‌ای تنها نه شیعه اهل جهان را شفیعه‌ای  با حبّ تو کسی که دلش را محک زده طعنه به پارسایی حور و ملک زده  سرشار از زلالی نور یقین شود در مرقد منور تو قلب شک‌ زده   از چشمه‌های فیض تو سیراب می‌شود هر کس دلش ز قحطی ایمان ترک زده  تنها نه چشم آدمیان بر عطای توست بر گنبد تو دست توسل فلک زده  شب‌های جمعه طوف حرم می‌کنم ولی گویا کسی به زخم دل من نمک زده  دارد ضریح اطهر تو بوی کربلا قلبم برای دیدن شش گوشه لک زده  امشب گره گشاست دم یا رضا رضا در دست توست تذکره‌ی کربلای ما
این جا فروغ عشق و صفا موج می‌زند نور خدا به صحن و سرا موج می‌زند این جا که طور جلوه و سینای ایزدی است از هر کرانه نور خدا موج می‌زند این جا مطاف اهل زمین است و آسمان وز شهپر فرشته، فضا موج می زند لبّیک از زبان اجابت توان شنید در این فضا که نور دعا موج می‌زند این جا که رشک هشت بهشت است و هفت چرخ از شش جهت فروغ ولا موج می‌زند از جلوه‌ی جلال تو ای مظهر کمال! نور صفا در آینه‌ها موج می‌زند در کوی تو که ساحل امن است و عافیت دریای بی‌کران صفا موج می‌زند ای کعبه‌ی امید! که در بارگاه تو نور امید در همه جا موج می‌زند دستی به دست‌گیری دل‌ها دراز کن وین عقده‌ها ز کار دل خسته باز کن
دل ‌مرده است و پر به فراسو نمی‌زند مردی که سر به خانه‌ی بانو نمی‌زند جبریل، صحن آینه را مثل خادمی با هیچ چیز جز مژه جارو نمی‌زند وقتی که این حرم پر از الطاف مادری‌ست پس با مزار مادرمان مو نمی‌زند یک گوشه از فضائلتان «إشفِعی لَنا»ست زائر که بی‌جهت به شما رو نمی‌زند صد بار در بزن که در این شهر هر کسی بر سینه دست رد بزند... او نمی‌زند
امشب که گلی نجمه به بر آورده بر ماه جهانیان قمر آورده گویند به گوش هم، در افلاک و زمین حق، حضرت زهرای دگر آورده