eitaa logo
کانال اشعار(مجمع الذاکرین)
1.5هزار دنبال‌کننده
8 عکس
0 ویدیو
2 فایل
این کانال اشعارمذهبی توسط محب الذاکرین خاک پای همه یازهراگویان عالم مهدی مظفری ازشهراصفهان ایجادشد
مشاهده در ایتا
دانلود
. دریا گریونه، صحرا بی‌تابه رو دست بابا، انگاری خوابه گفت ای مردم آبش ندید میمیره، آبشم بدید میمیره نگا کنید روی دستم، گردنش رو کج میگیره نفسی براش نمونده، داره میمیره رو دستام چرا باور ندارید، برا خودم آب نمی‌خوام علی پسرم لالایی رو زمین حرف، بابا افتاده آماده صید و، صیاد آماده بی‌درد مردم از هم گلو میپاشه، تیر اگه سه‌شعبه باشه یجوری زدید نامردا، نذاشتید زبونش واشه بابایی برات بمیره، اومدی که باشی یارم همه چی به هم میریزه، اگه تیر و در بیارم علی پسرم لالایی میمیرم مادر، مرگم نزدیکه راس تو واسه، نیزه کوچیکه گفتم سر رو حرکت بدین میفته، حرکتم ندین میفته اگه نبندین رو نیزه، دوباره زمین میفته میبینی چقد عزیزم، خودمو زدم براتو نخوابیدی خیلی وقته، یکمی ببند چشاتو علی پسرم لالایی ✍ 👇
. گرمه چقد لبات    در نمیاد صدات یه قطره آب نبود   که بیارم برات طاقت بیار شاید   یه کمی نرم بشن سخت بود ولی بابات   رو زده به دشمن رو زد اما اثر نکرد هیچکی بهش نظر نکرد جز تیر حرمله کسی لبهاتو دیگه تر نکرد چه تیری بود که برد   تمومه حنجرو چی کار کنم بگو    این تن بی سرو خیلی دلم شکست   وقتی گلوت شکست تیر سه پر انگار  توو قلب من نشست حرمله زجرم خیلی داد خون گلوت بند نمی یاد به کی بگم سه شعبه اش از تو بزرگ تره زیاد رو لب سوخته ات   مونده یه قطره خون از سه طرف این تیر    زد از گلوت بیرون توو موج خون نخند   خجالتم نده ببین که حرمله   به چشمام زل زده میرم حرم شرمنده ام چه جور با این حال زنده ام جلو چشای مادرت قبر علی مو کنده ام ✍ 👇
. نمونده تو خیمه ها براتو یه قطره آب رو دستای مادرت عزیزم یه کم بخواب تو هنوزم که هنوزه خیلی زیبایی نمیخوای رقیه واست بگه لالایی؟؟ یا آروم بشی روی دستای بابایی؟؟ شاید که بارون بباره تا جون بگیری دوباره طاقت بیار ای علی جون رفته عمو آب بیاره لالا عزیزم لالایی لالا عزیزم لالایی توی آغوش بابا رسیدی به آرزوت سه شعبه زدن به تو بریده شده گلوت دشمنا به اشک چشمای ما میخندن برا جایزه دیدم قبرتو میکندن سر نازنین تو رو نیزه میبندن حالا که رو نیزه هایی اون بالا بالا بالایی با چشم گریون میخونم بازم براتو لالایی لالا عزیزم لالایی ✍ .👇
سلام الله کاش می آمدی به این خانه  تا دوباره به تو سلام کنم پیش پاهای تو بلند شوم  و به تو عرض احترام کنم‌ خانه را دوست داشتی با من یاد روزی که با نخ و سوزن مینشستم به صد امید و خیال کار قنداقه را تمام کنم به فدای تو خانواده ی من  نذر راهت  امام زاده ی من  من چه دارم مگر به جز این ها  که به قربان تو امام کنم قامتم زیر غصه ات خم شد داغ تو در دلم مگر کم شد  زیر دستان تازیانه ببخش که نشد پای نی قیام کنم ای دل زار من هواخواهت آفتابی که شد سر ماهت قول دادم که تا نفس دارم سایه را بر خودم حرام کنم سلام الله .
. ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔳بند اول لایی لایی،بخواب کودک شیرخواره ای علی جان،چقدر  مادرت بیقراره خورد ترک لبهای خشکت ای بابا قحط آب  شده در بین خیمه ها آه،تلظی نکن طفل عطشان آه،بیآ  تا  بریم سمت میدان ⏹وای،امان از غریبی⏹ ☑️☑️ 🔳بند دوم اهل  کوفه ، ترحم  کنید   و  اَمانی قطره آبی،به جسمش نمانده توانی حرمله ، جوابم  را  دادی  به  تیر اصغرم با سه شعبه گردیده سیر آه،دادی  توی  آغوش  من  جان آه،شده رأست از پوست آویزان ⏹وای،امان از غریبی⏹ ☑️☑️ 🔳بند سوم لایی لایی،بخواب ای علی اصغر من پشت خیمه ، بریم ای  گل  پرپر من مادرت  ایستاده  جلو خیمه گاه می‌زند به سینه با صد سوز و آه وای،تورا در دل خاک نهادم وای،نری زیره مرکب نگارم ⏹وای،امان از غریبی⏹ ✍: .👇
. ✔️بند اول از گریه هات اصغر دل میگیره از  عطش  دیگه  داره  میمیره گر چه باشد شیرخواره،او تمام لشکرم است حیدر شش ماه ی من، او سربازه آخرم است ⬜️آه و واویلا⬜️ ⚫️⚪️ ✔️بند دوم حرمله   آتش  زدی  جگرم رو دستم پرپر کردی پسرم بر گلوی کودک من،تیر تو  ماننده شمشیر تا دیدم حلق بریدش از خجالت گشته ام پیر ⬜️آه و واویلا⬜️ ⚫️⚪️ ✔️بند سوم این قربانی کن قبول خدایا چی بدم  جواب مادرش را ای علیه اصغره  من،سیر  شدی  با  نوک  پیکان من بمیرم واسه ی تو،جان دادی با لعل عطشان ⬜️آه و واویلا⬜️ ✍: .👇
. (ع) به غیر آه و درد و غم توو سینه هام شیری ندارم باید به جای آسمون برای تو خودم ببارم مادر، تاکه راحت بخوابی ای گل خزونم دارم، برات لالایی لالایی لالا میخونم اصغر، ای نیمه جونم خون به دل رباب شده واسه یه قطره آب شده  علی علی لالا لالایی   علی علی لالا لالا ۲ علی علی لالا لالایی گریه نکن گلم علی رفته عمو که آب بیاره شاید که آسمون برا لبای تو بارون بباره ای وای، نکن تلظی که داره قلبم میگیره آخر، جواب ناله های تو سه شعبه تیره ای کاش، مادر بمیره باصدای بلند علی یه بار دیگه بخند علی  علی علی لالا لالایی علی علی لالا لالا ۲ علی علی لالا لالایی پیشم بمون میدون نرو که حرمله شبیه گرگه تیرسه شعبه واسه ی گلوی تو خیلی بزرگه از هوش، رفتی نه گریه میکنی نه آه و زاری دیگه، برای گریه کردنم نایی نداری میشه، طاقت بیاری خدانگهدارت علی میشم عزادارت علی  علی علی لالا لالایی علی علی لالا لالا ۲  علی علی لالا لالایی ✍ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
. حضرت علی اکبر(ع) میدونی که جون منی داری میری خدابه همرات آهسته تر جوون من تا ببینم این قدو بالات میری، بارفتن خود میبری تاب و توونم بابا، آخه عصای پیری منی جوونم آتیش، نزن به جونم خدانگهدارت علی میشم عزادارت علی  علی علی خدانگهدار علی علی علی علی ۲ علی علی خدانگهدار این اولین باره علی که جوابه منو نمیدی هیچوقت جلو پای بابات عزیز من نمی خوابیدی ای وای، میدونی که داغ تورو باور ندارم ای وای، صورتمو به روی صورتت میزارم رفتی، دار و ندارم چه خاکی برسرم شده ولوله تو حرم شده  علی علی خدانگهدار علی علی علی علی ۲ علی علی خدانگهدار بده جوابمو بابا نمی تونم طاقت بیارم پاشیده ازهم پیکرت چه جوری توو عبا بزارم ای وای، پیدا نکردم کل پیکرت رو بابا از بس، تن توشد به دست دشمن اربا اربا موندی، روخاک صحرا بابغض حیدر کشتنت تنهایی گیر آوردنت  علی علی خدانگهدار علی علی علی علی ۲ علی علی خدانگهدار ✍ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
. علیه_السلام قراره زندگی‌هامون همش دور و برت باشه تموم زندگیم روضه‌س تا حرف اصغرت باشه صدا پیچیده تو خیمه صدای اصغره انگار رباب از غصه دلخونه بازم اصغر شده بیدار ببخش ای کودکم، مادر نداره قطره‌ی شیری تو که حال منو دیدی چرا آروم نمی‌گیری بابات تنها توو مِیدونه دلش پُر غُصه و درده صدات‌و بشنوه ای‌کاش صداش کن بلکه برگرده اجابت شد دعام، بابات نشد گریَه‌ت فراموشِش می‌خواد آبِت بده مادر! بخواب آروم توو آغوشِش چه سخته، روضه سنگینه حسین با کودکش اومد برای قطره‌ی آبی حسین به دشمنش رو زد چی شد اصغر شده خاموش چرا توو دشت غوغا شد گلوش خشکیده بود اما با تیر حرمله وا شد حسین و اضطرار ای وای چرا حیرونه توو این دشت اومد سمت حرم اما چرا هی اومد و برگشت .
. أحبّ الله مَن أحبّ حسیناً الهی من شدم مجنون یارم ز عشق او همیشه بی قرارم محبش را تو گفتی دوست داری خدایا من حسین را دوست دارم
علیه‌السلام 🔹معجزۀ تازه🔹 صدا شدی و صدایت هزار واحه سفر کرد هزار معرکه دید و هزار کوفه خطر کرد صدا شدی و صدا از گلو بریده برآمد صدا شدی و صدا در سکوت تیغ اثر کرد به نیزه تکیه زد، از راه‌ مستقیم سخن گفت سوار باد شد، از کوچه‌های فتنه گذر کرد صدات خیمه به خیمه، صدات خانه به خانه گذشت و سینه‌زنان را برای روضه خبر کرد صدات ابر شد و بر کویر دغدغه بارید صدات شعر شد و فتح قله‌های هنر کرد صدات بیرق هل من معین به بام فلق زد صدات یک‌تنه شب را به خون کشاند و سحر کرد صدات در همه‌جا، در تمام پهنۀ تاریخ درون بتکده‌ها چرخ خورد و کار تبر کرد به داد کوخ‌نشیان رسید و سنگ بنا شد بنای کاخ ستم را به لحظه زیر و زبر کرد و هرکجا که شهیدی… صدات در جریان بود و هرکجا که یزیدی… صدات سینه سپر کرد و هرکجا که به بن‌بست خورد راه تکامل صدات معجزۀ تازه‌ای برای بشر کرد صدا شدی و صدایت هزار حنجره جوشید صدا شدی و صدایت هزار واحه سفر کرد
آمد سحر دوباره و حال سَهَر(۱) کجاست؟ تا بلکه آبرو دهدم، چشم تَر کجاست؟ بیدار می‌نشینم و باشد دلم به خواب با این درختِ آب نداده، ثمر کجاست؟ ای داوری که دست مرا کرده‌ای بلند از من ز دستِ نفْس، زمین خورده‌تر کجاست؟ دارم دو دست سوی تو بالا و سر به زیر کو دست دیگری که گذارم به سر؟ کجاست؟ با آب می‌کنند سیاهی ز صفحه پاک پر گشته نامه‌ام ز گنه، چشم تر کجاست؟.. جز خانۀ تو، هر چه درِ خانه، بسته است یک در، که وا شود به منِ دربه در کجاست؟ یک گوشۀ نگاه، عوض می‌کند مرا در این میان، به گوشه‌نشین آن نظر کجاست؟
شعر دیر راهب نصرانی قدمت روی دیده ام خیر است راهت امشب به گوشه دیر است سربریده عجب ملیحی تو نکند که خود مسیحی تو دیدم از روی نیزه می تابی در دل شب شبیه مهتابی نگران است از چه احوالت این زن و بچه کیست دنبالت تو که آواره بین هر شهری لب چرا بسته ای مگر قهری هرچه سرمایه داشتم دادم تاکه امشب به دامت افتادم شانه و‌ظرف آب آوردم کوزه ای از گلاب آوردم مثل گل صورت تو می بویم زخم های سر تو می شویم صبر من وضع چهره ات بُرده بارها صورتت زمین خورده حنجرت نیزه نیزه است چرا سر تو گشته دست به دست چرا ناگهان دیر عرش اعلا شد آن لبان ترک ترک واشد گفت ای پیرمرد نصرانی تو از امشب دگر مسلمانی زینت دوش مصطفایم من پاره قلب مرتضایم من بانویی که کنار ما اینجاست مادر قد خمیده ام زهراست آه راهب بدان أنا المظلوم شدم از مِهر مادرم محروم آه راهب سرم جدا کردند پیکرم بی کفن رها کردند این اسیران که دستشان بستند همه ناموس مصطفی هستند دور ما کف زدند و رقصیدند گیسویم را به شاخه پیچیدند گر شده وضع چهره ام ناجور صورتم سوخته میان تنور
به خودش آمد و فهمید که چشمش تر بود دو قدم مانده به بالای سر اکبر بود تازه فهمید چه روزی به سرش آمده است یا که بهتر چه به روز پسرش آمده است پسر دسته گلش را چو گل پرپر دید هر طرف را که نظر کرد علی اکبر دید مثل مه پاره ی افتاده به خاک است تنش در هم آمیخته خون و بدن و پیرهنش نه توانس بغل گیرد و نه بوسه زند نه توانست بماند نه از او دل بکند زخم قلب پدر از جسم پسر بدتر بود اربا اربا دل بابای علی اکبر بود دشت مانده است وسواری که زمین گیر شده تن صدچاک پسر دیده،پدر پیر شده ناله اش بین کف و هلهله ها گم شده بود گریه اش مایه ی خندیدن مردم شده بود ارتفاع بدنش تا به زمین کم شده بود همه گفتند رکوع است ز بس خم شده بود پسری مانده به خاک و پدری می نگرد مانده حیران که چگونه بدنش را ببرد چون که این چاک ترین جسم میان شهداست مدد از کل جوانان بنی هاشم خواست خوب شد بار دگر بوسه بر آن لب نگذاشت ور نه می مرد از آن بوسه....که زینب نگذاشت نوید اسماعیل زاده
a610fb0c-a08c-4be8-80b3-a155fc3c3163.mp3
9.58M
|⇦•ای پناهم... و توسل به علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۳ به نفس کربلایی ●━━━━━━─────── ای پناهم گره خورده به گنبد تو نگاهم همونقدر که تو خوبی من روسیاهم نباشی تباهم ای عزیزم منو میبینی وقتی که اشک میریزم اگه پیشت نیام تا چند وقت مریضم ای عزیزم دوستت دارم امام رضا به تو امیدوارم امام رضا گره خورده کارم امام رضا دلگیرم دوستم داری امام رضا محلم میذاری امام رضا نگاهتو برداری امام رضا میمیرم آروم دلم وقتی که تو حرمت گریونه چشمام آغوش پنجره فولادو میخواهم کنج صحن گوهرشادت که میام آروم دلم وقتی که تو حرمت گریونه چشمام آغوش پنجره فولادو میخواهم گفتم که زیر تابوتم رفقام بخونن اینو برام ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم تا قیامت ای رضا جان سر ز خاکت بر ندارم منم خاک درت غلام و نوکرت مرا از در مران به زهرا مادرت «علی موسی الرضا ...» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .