#امام_سجاد_ولادت
از شکوهت زبانم الکن شد
آمدی و زمین مزیّن شد
علت بندگی معیّن شد
با تو تکلیف چَشم روشن شد..
حضرت نور ، خانه ات آباد
السلام علیک یا سجاد
علیاکبر چه شاد و خندان است
چشم هایش دو ابر باران است
بغلش مثل رحل قرآن است
به لبش آیه های ایمان است
وَانیکاد است بر لب اکبر
جمع شد جمعِ آل پیغمبر
آمدی محتوا درست کنی
بندگی را بنا درست کنی
ربّنا ربّنا درست کنی
کار را با دعا درست کنی
افتخاریست نوکرت هستیم
هم وطن های مادرت هستیم
ماهِ ایران زمین جهانبانو
هموطن را ببین جهانبانو
ای امام آفرین جهانبانو
با علی همنشین جهانبانو
یاس فرموده انتخابْ تورا
فاطمه بوسه زد به خوابْ تورا
از چنین مادری چنین فرزند-
بر میاد- فدای این دلبند
دور قنداقه دود کرد اسپند
قاب این چهره پر شد از لبخند
غرق نور است خانه سر تا سر
جان به قربان این پدر مادر
ای فدای تو مهربانِ حسین
اسم تو هست در اذانِ حسین
ذکر تو لذت بیانِ حسین
ای صفا بخش خاندانِ حسین
عرض حاجات با شما داریم
ما تمنای کربلا داریم
رحمتِ عام ، حضرت باران
هر سه شنبه شدیم زائرتان
لذت بندگی به ما بچشان
کم کم از راه میرسید رمضان
پُر کن این کاسه ی سفالی را
پُر کن این دستهای خالی را
دست تو ربنای زندگی است
در صحیفه صدای زندگی است
خط به خط اش بنای زندگی است
رفع و دفع بلای زندگی است
از دل ما طلا درست کنید
حال مارا شما درست کنید
بله شعرم اگرچه آئینی است
شعر من غیرِ شرمگینی نیست
شأنت اوصاف اینچنینی نیست
کار این شاعر زمینی نیست
مِهر تو بر دلم تَرَحُّم کرد
شاعرت باز دست و پا گم کرد
هرچه که خواستم به من داده
سفره ی عشق هست و سجاده
قرعه اکنون به نامم افتاده
تا بیفتم به پای شهزاده
شَه و شهزاده را غلام شدم
متوسّل به دو امام شدم
#امیر_طاهری
#حضرت_شهربانو_سلام_الله_علیها
سلام ای گنجِ برجا مانده از شاهان ساسانی
تویی باغِ بهشتِ کاخهای رو به ویرانی
سفر از خانهی اجدادیات شد سِیرِ معراجت
سفر از فرش تا عرش، از اهورا تا مسلمانی
اسیرت خواندهاند آنان که از نسلِ اسیرانند
به بندِ بانی آزادیات دنیاست زندانی
تو اهلِ خانهی اسرارِ عرشی مَحرم سِرّی
غریبه نیستی، همشهری مِنّای سلمانی
از این پس رعیتت هستند شاهان، شاهبانوها
از این پس شهربانویی و شهبانوی سلطانی
تو اُمُّالسَّجدهای اُمُّالدُّعایی مادرِ نوری
فراسوی زبان، اُمُّالصَّحیفه اُمِّقرآنی
تو اُمُّالرّوضهای اُمُّالبُکایی مادرِ ابری
تویی اُمُّالخِطابه، مادرِ باران و طوفانی
عروسِ خاندانِ آبی اما تشنهی اشکی
برای آب، از روزِ مبادا روضه میخوانی
تو اقیانوسِ اشکِ روضهخوانان را عَجَمرودی
تو پیوندِ شهیدِ کربلا با خاکِ ایرانی
#رضا_قاسمی
#رباعیات_ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#اسفند۱۴۰۱
در شهر مدینه دلبری آمده است
بَه بَه چه گلی چه اکبری آمده است
چون صورت و سیرت نبی را دارد
در بیت حسین پیمبری آمده است
🌺🌸🌺🌸
یکبار دگر جلوه ی سرمد آمد
سر تا به قدم دوباره احمد آمد
چون منطق و خُلق و خوی اکبر نبوی است
ای احمدیان بوی محمد آمد
🌺🌸🌺🌸
شَه زاده شاه کربلا خوش آمد
آئینه ی روی مصطفی خوش آمد
چون هیبت او خِصلت او حیدریَ است
اکبر نَوه ی شیر خدا خوش آمد
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#سرود_سنگین_ولادت_حضرت_علی_اکبر
#بهمن_ماه۱۴۰۲
#سبک_گل_وشیرینی_بیارید
پسر ارشد آقا مهر و مهتاب اومده
جلوه ی پیغمبر ما جان ارباب اومده
اومده آنکس که از هر عاشقی دل میبره
عاشقا شادی کنید جشن علیِ اکبره
شده ذکر لبها مدد علیِ اکبر
ذکر دل های ما مدد علیِ اکبر
علی اکبر مدد یا علی اکبر مدد (۴)
اومده شاگرد عباس ، بی مثال و محشره
دلبر و دلداده ی مولا علیِ اکبره
بَه که خُلق و خوی و رویش تالیِ پیغمبره
الگوی پیر و جوان یعنی علیِ اکبره
شبیه پیمبر مدد علیِ اکبر
یادگار حیدر مدد علیِ اکبر
علی اکبر مدد یا علی اکبر مدد
اومدی خوش آمدی ای جان و جانان حسین
اومدی ای اولین گل از گلستان حسین
گوهر نایاب آقا ، هستیِ بابا تویی
وارث حیدر تویی و یوسف لیلا تویی
حیدر کربلا مدد علیِ اکبر
کن عنایت به ما مدد علیِ اکبر
علی اکبر مدد یا علی اکبر مدد (۴)
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
#سرود_زیبای_تولد_حضرت_علی_اکبر_ع
شده دلای همه عاشقان غرق شور دیگری
رسیده از راه برای همه عالم نور دیگری
عود و عَنبر آمده ، نور داور آمده
بر همه دلهای ما ، نور، گُستر آمده
یا علی اکبر مدد (۴)
همین که ارباب نظر بر گل سیمای اکبر کند
نظاره با دیده اش روی زیبای پیغمبر کند
بَه مِیِ ناب آمده ، دُرِّ نایاب آمده
مژده ای عاشق دلان ، جان ارباب آمده
یا علی اکبر مدد
علیِّ اکبر مُزین شده شعبان با اَذکار تو
همه شهیدا دلاشون مُنور شد با اَنوار تو
وارث حیدر تویی ، شِبه پیغمبر تویی
ای گُل حیدر علی ، سَید و سَرور تویی
یا علی اکبر مدد
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@mortaza110shahmandi. ایتا
هدایت شده از احسان تبریزیان
سرود ولادت حضرت علی اکبر صلوات الله علیه
#محسن_ناصحی
#داود_رحیمی
#احسان_تبریزیان
اومده به دنیا/شهزاده آقا
از نور جمالش/ دنیا شده زیبا
چه جلوه ای داره/آقای دو عالم /رو دستای بابا
خورشید بلا گردونش/ مهتاب میره قربونش
از بس که نمک داره/ لیلا شده مجنونش
الله اکبر به کمالش/الله اکبر به جلالش
الله اکبر به علی و / به آلش
الله اکبر علی اکبر
۰۰۰۰۰۰۰۰
از عشق تو مستم/ به به چه جنونی
دل میره به معراج/وقتی تو میخونی
به به چه صدایی/ چه حی علایی/ به به چه اذونی
هروقت که گرفتاریم/ کارو به تو میسپاریم
اول به خودت میگیم/ دردی اگه که داریم
الله اکبر به کلامت
الله اکبر به مرامت
الله اکبر به قعود و قیامت
الله اکبر به علی اکبر
.......
مو نمیزنه با پیغمبر مختار
یک سیب دو نیمه با حیدر کرار
رفتار پیمبر آقایی حیدر ارثیه شه انگار
از بس / شده پیغمبر
از بس / شده چون حیدر
ذکرم / توو قنوتامه
یارب / به علی اکبر
الله اکبر به خضوعش
الله اکبر به خشوعش
الله اکبر به سجود و / رکوعش
🆔@ehsantabriziyan
هدایت شده از احسان تبریزیان
چیکا کردی با شری ما / عاشقن اینجا دم پسا
همه اصفان قربونیدن / بیشتر از ما ارمنیا
از هر انگشتی این شر هنر می بارد
چوون براد آقا سنگی تموم میزارد
همه نماداش یه طرف،تخت فولادش یه طرف
همه محلاش یه طرف،عباسبادش یه طِرف
این شر حالا حالا / زندس با این نوا
یا ابالفضل مولا یا ابالفضل
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
منا که آقا میشناسی / چِلِدم بی رو در واسی
اسیرم کردی با وفاد/ می خوامد حضرت عباسی
هر جا کارم گیر افتاد اسمدا بردم
بدونی لطفد قطعا زیمین میخوردم
یه عمری اس شبانه روز/ دری خوند اُونگونم
از اینجا من جای نیمیرم/ به اروا خاکی ننجونم
هر شب تو هیئتا/ مسم با این صدا
یا ابالفضل مولا یا ابالفضل
💠💠💠💠💠💠💠
تا ابد دریا مسدس / کیلیدی قفلا دسدس
کرمد رو دس ندارد/ حاتمی طایی بنددس
دسی تو هیچ وخ آقا به کم نیمیرد
دسی تو دسی گبرم میگن میگیرد
ندارم هیچی تو چپم/ یه کاری کون آقا برام
یه کپه وختس نیمدم/ می دونی لنگی کربلام
دسّم دخیلدس / میگم با هر نفس
یا ابالفضل مولا یا ابالفضل
یاعلی اکبر(ع)
جلوه ی ذات حق، نبی مرآت
جبرئیل از شباهتت شده مات
نبوی طلعتی علی اکبر(ع)
به جمال جمیل تو صلوات
ابوذر رئیس میرزایی(بهار)
میلاد حضرت علی اکبر(ع)
بده قوتی بزنم قلم به مدیح حیدر دیگری
نه بیان بود نه زبان بود تو خودت بگو علی اکبری
چه تشابهی چه تفاهمی چه جلالتی شده محشری
نه شبیه آن نه شبیه این به یقین شبیه پیمبری
بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله
حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله*
قد و قامتت چه قیامتی مَثَلِ جلال محمدی
به که رفته خلق وخصال تو توکه خود خصال محمدی
چه شجاعتی چه فصاحتی نه فقط کمال محمدی
صلوات حق به جمال تو سر و پا جمال محمدی
بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله
حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله*
به مبارکی شجر ولا شده صاحب ثمر حسین
علوی نسب دُر فاطمی مه انجمن قمر حسین
ببری دل از مه هاشمی یم معرفت گهر حسین
ملکی به شکل بشر تویی گل یاسمن پسر حسین
بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله
حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله*
شده عاشق گل روی تو مَلک سما چه ملاحتی
که زشهد وصف لبت عسل مَثَلی بود چه حلاوتی
من و مدح تو نه لیاقتی تو مدیح شاه کرامتی
به روایتی خود مصطفی چه شباهتی چه اصالتی*
بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله
حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله*
نه نمی رسم به مدیح تو به زبان الکن و نارسا
کلمات افاقه نمی کند به سکوت می رسم ای بسا*
تو خودت به چامه ی این حقیر نظری ز مرحمتت نما
به کدام واژه بخوانمت* حَقِ مطلب تو شود ادا
بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله
حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله*
ابوذر رئیس میرزایی
*تضامین از اساتید بزرگوار قاسم صرافان
و زکریا اخلاقی
وسعدی علیه الرحمه
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
بلند مرتبه بود و بلند بالا بود
امامزاده ی آقا چقدر آقا بود
کدام واژه تواناست وصف دریا را
که آنچه بود به اکبر شبیه ، دریا بود
پیمبر است ؟ نه. آیا امام ؟نه ، هردو
که نیم حیدر و یک نیمه نیز طاها بود
همیشه بر سر دیدار او جدل می شد
برای دیدن رویش همیشه غوغا بود
علیّ اکبر لیلاست این ، که مجنون هم
برای دیدن او در صف تماشا بود
علیّ اکبر زهراست این که یوسف هم
به عشق نوکریش رسته از زلیخا بود
برای بردن نامش وضو بگیر ای شعر
قلم بایست که وصفش نه حدّ املا بود
برای گفتن أن علی ولی الله
بگو کدام مؤذّن چنین توانا بود
عصای دست حسین است این پسر اما
شکسته دیدمش آنجا که عشق تنها بود
کدام گرگ ؟ چگونه درید یوسف را ؟
که تکّه تکّه ی او در تمام صحرا بود
حسین بود و عبایی پُر از علی اکبر
حسین بود و عصایی که إرباً إربا بود
#محسن_ناصحی
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
جهاندار و جهانبخش و جهانآرا علی اکبر
فَلک دست و فلک جاه و فلک پیما علی اکبر
ندیده هیچ چشمی در تمام عالم امکان
عَدیلت را، شبیهت را، نظیرت را علی اکبر
برای بُردن دل از حسین بن علی،کافیست
بگویی با تبسّم زیر لب "بابا" علی اکبر
بنازم شانه های استوارت را که دهها بار
به دوشت تکیه کرده زينب كبری علي اكبر
تو از بس سفرهداری کردهای در شهر پیغمبر
شده بعد از حَسَن با تو کرم، معنا علی اکبر
تویی مصداق زیبای حدیث بضعةٌ مِنّي
شباهت داشتی از بس که با زهرا علی اکبر
تو آن سَروی که در هر پنج نوبت وقتِ "قَدقامَتْ"
کند تعظیم پیش قامتت طوبیٰ علی اکبر
منم پایین تر از پایین تر از پایین تر از پایین
تویی بالاتر از بالاتر از بالا علی اکبر
مرا در تن بود تا جان به هر سختی و هر آسان
بگویم یا علی اصغر بگویم یا علی اکبر
چنان دست و سر از دشمن زدی در عرصهی میدان
که تکبیر مَلَک شد "لافتی الّا علی" اکبر
حسین بن علی را سنگ و تیر و نیزه نه بلکه
غم پاشیدنت انداخته از پا علی اکبر
اگرچه سوی چشمش رفته بود از دست اما شاه
تو را بر خاک صحرا دید صدها جا علی اکبر
به دنبال صدای یک نفر از خیمه بیرون زد
ولی برگشت لختی بعد با صدتا علی اکبر...
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#اعیاد_شعبانیه
#مربع_ترکیب
طنین عشق به مافوق کهکشان می رفت
صدای شورِ بشر تا به لامکان می رفت
نفس نفس پر و بال فرشتگان می رفت
خبر به دست ملائک به آسمان می رفت
تمام عرش ز شوق شنیدش پا شد
خبر رسید به بالا..،حسین بابا شد
به رودخانه تمنای وصل دریا داد
به جبرئیل کمی فرصت تماشا داد
به دست مریم اربابمان،مسیحا داد
خدا ودیعه ی خود را به ام لیلا داد
عروس فاطمه با یک گُلَش بهار آورد
برای دلبر کُون و مکان نگار آورد
گلاب های جهان مست عطر شببویند
هزار شانهبهسر لابهلای گیسویند
تمام بیشه به دنبال ناز آهویند
به شیرزاده به غیر از علی چه می گویند؟!
حسین در بغل خویش لایلایش کرد
برای بار نخستین علی صدایش کرد
ستاره تا که نگاهی به قرص ماه انداخت
نماز بندگی عرش را به راه انداخت
هزار یوسف دلداده را به چاه انداخت
تمام آینه ها را به اشتباه انداخت
دو تیغ ابروی اکبر به مرتضی رفته
چِقَدر خُلقاً و خَلقاً به مصطفی رفته
خبر دهید به خُم ها شراب ناب آمد
به چشمهسار بگوئید روح آب آمد
به گوش شب برسانید آفتاب آمد
کریم زاده ای از نسل بوتراب آمد
نبی که نیست ولیکن نبوتش علنی است
اصول تربیت او حسینی و حسنی است
از آن زمان که گِلم را به عشق اَفشُردند
مرا به دست کسی غیر یار نسپردند
تمام شهر ز خوانش طعام می بُردند
هزار جُون سر سفره اش نمک خوردند
فقیرهای درش گرم سروری هستند
غلام های حسین از دم اکبری هستند
به آفتاب بگو خلوتی اجاره کند
به ذره گر نظر لطف،ماهپاره کند
اگر به خاک سر کوی خود اشاره کند
به آسمان رود و عرش را نظاره کند
هنوز برکه ی ما عکس ماه را دارد
گدای پشت درش حکم شاه را دارد
شکوه کوه حرا شانه های شهزاده
عبای سبز محمد عبای شهزاده
قیامتی است نماز عشای شهزاده
بلال ها همه مات صدای شهزاده
علی به کنگره ی شهر تا اذان می گفت
حسینِ فاطمه در هر فراز..،جان می گفت
نسیم با سر زلفش همیشه درگیر است
غلاف آهنی اش جایگاه شمشیر است
لب تشهدی اش پرتگاه تکبیر است
درست مثل اباالفضل این پسر،شیر است
همیشه شانه به شانه کنار عباس است
به نام حضرت زهرا چقدر حساس است
عقاب از نفس کرکسی نمی ترسد
و باغ یاس ز خار و خَسی نمی ترسد
رقیه در بغلش از کسی نمی ترسد
ز درد و غصه و دلواپسی نمی ترسد
رشید اهل حرم،رهبر سپاه حسین
پناه فاطمیات است جانپناه حسین
بنا بر این شده مثل عمو علم بزند
تمام لشکر کفار را بهم بزند
و قبل از آنکه دمِ رفتن از حرم بزند
کمی برای پدر جانِ خود قدم بزند
چِقَدر با قد و بالاش عشق می کرده
حسین وقت تماشاش عشق می کرده
مخدّرات برایش نقاب آوردند
برای نور جبینش حجاب آوردند
حنای سرخ به قصد خضاب آوردند
برای باز شکاری عقاب آوردند
تمام خیمه در این لحظه اضطراب گرفت
پدر برای علیاکبرش رکاب گرفت
دلاورانه به کشتار خصم تیغ گشود
به ضربه ای سر و دست از عدوی پست ربود
به کوری همه ی آن حرامیان حسود
حسین با رجز او به وجد آمده بود
شبیه صاعقه بر فرق کفر می بارد
علی علیِ علیاکبر آفرین دارد
چه می شود که کسی ناگهان کمین بخورد
چه می شود که پری تیرِ سهمگین بخورد
چه می شود اگر ابروی ماه چین بخورد
خدا نیاورد این مصطفی زمین بخورد...
قد بزرگ عشیره دم حرم تا شد
خبر رسید که شهزاده ارباًاربا شد
لهوفِ ماه گرفتار پنجه ی شب شد
ورق ورق همه ی دشت از او لبالب شد
رشید خیمه لگدمال سم مرکب شد
چگونه پیکر او در عبا مرتب شد؟!
نپرس اینکه چه آمد به روز اکبر او
هنوز مثل معماست شکل پیکر او
#بردیا_محمدی
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#مدح
#مربع_ترکیب
امشب دل نسل جوان دارد سرور دیگری
امشب خدا در هر سری افکنده شور دیگری
امشب به جان اهل دل تابیده نور دیگری
دل پیش دلبر یافته فیض حضور دیگری
ماه محمد طلعتی از برج زهرا آمده
یا بار دیگر در حجاز احمد به دنیا آمده
لیلا در آغوش سحر شمس الضحی آورده ای
قرآن گرفتی در بغل یا مصطفی آورده ای
زادی علی دیگری یا مرتضی آورده ای
حسن خداوند است این یا مجتبی آورده ای
یا لله عجب شوری تو در نسل بتول انداختی
الحق که آل الله را یاد رسول انداختی
تکرار کن و الشمس را عکس جمالش را ببین
بگشای قرآن را سپس خلق و خصالش را ببین
با بال جان پرواز کن اوج کمالش را ببین
در بین آل فاطمه قدر و جلالش را ببین
آری تو ثارالله را مرآت داور زاده ای
گوئی که همچون آمنه امشب پیمبر زاده ای
در بوستان فاطمه سرو روان است این پسر
جان رسول الله را آرام جان است این پسر
هم یک جهان جان است و هم جان جهان است این پسر
در پیشه قرآن و دین شیر ژیان است این پسر
هم اشرف الخلق است این هم اشجع الناس است این
هم در ره عشق و وفا همگام عباس است این
این است کاندر کودکی روح عبادت یافته
پا در جهان نگذاشته را سعادت یافته
نا کرده تر از شیر ، لب رمز شهادت یافته
رشد و نمو نایافته درس رشادت یافته
نسل جوان را این پسر در هر زمان رهبر بود
چشم و چراغ فاطمه نامش علی اکبر بود
در ماه شعبان کامده آئینه دل منجلی
بر زاده خیرالبشر زاده دو مادر دو علی
آن شمع بزم عارفان این شیر میدان یلی
آن در ولا حق را ولی این بربلا گفته بلی
ان ماه تابانی بود ، در دست لیلای عرب
این مهر رخشانی بود ز ان مام ایرانی نسب
یاد آرد از حسن نبی عشق رخ دلجوی او
تفسیر ایات نبی در خال و خط روی او
نور نبوت جلوه گر در خلق و خلق و خوی او
بس دل که گم گردیده در پیچ و خم گیسوی او
آری مه لیلاست این کز پرده بیرون آمده
وز شوق دیدارش جهان یکباره مجنون آمده
ماهی که می بخشد بجان فیض لقاء الله را
ماهی که برق خنده اش سورانده مهر و ماه را
ماهی که مجنون ساخته یادش دل آگاه را
ماهی که بر نسل جوان روشنگر آمد راه را
ماهی که خط سبز ، آن از وهم ها بالا شده
ماهی که در معراج خون ، مهر سپهر لا شده
ماهی که چشم مست دل گردیده و شد گردون او
دردا که با خون شسته شد رخساره گلگون او
روی حسین ابن علی شد لاله گون با خون او
لیلا به صحرای بلا از غصه شد مجنون او
مهری که از تیغ ستم فرق منیرش چاک شد
در محشر کرب و بلا یک نی بلند از خاک شد
تا پیکر صد چاک او گردید در خون غوطه ور
آمد کنار کشته اش ریحانه خیرالبشر
بگرفته همچون جان خود ، آن جسم خونین را ببر
آنسان که گویی داد جان آنجا پسر هم با پدر
بر بند لب خاموش شو "میثم" ز شرح ماتمش
ترسم که بگذارد جهان جان بر سردار غمش
#استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
#ولادت_حضرت_علی_ اکبرعلیه_السلام
آن که تا حشر مرا نوکر حیدر کرده
روزی شعر مرا چند برابر کرده
یا علی های مرا یا علی اکبر کرده
روزی ما همه در دست علی افتاده
سربلندیم درْ این خانه، ولی افتاده
رحمت واسعه از عرش خدا می بارد
گل لبخند به لب های زمین می کارد
پسر ارشد ارباب خوش آمد دارد
بنویسید که فرزند حسین آمده است
بنویسید به او نور دو عین آمده است
ما که دیدیم همه قوت ایمانش را
ما که دیدیم همه رحمت چشمانش را
ما که دیدیم همه سفره ی احسانش را
صف کشیدند گداها که کریم آمده است
صاحب سفره ی احسان قدیم آمده است
صبح امید پس از شام سیاه آمده است
بنویسید که خورشید که ماه آمده است
حسن دوم این قوم ز راه آمده است
دل ارباب جهان در هیجان آمده است
حسنی خُلق ترین، خلقِ جهان آمده است
چه بگوییم در اوصاف حسین و پسرش
چه بگوییم در اوصاف سجود سحرش
چه بگوییم در اوصاف رخ چون قمرش
کرده روشن مه او راه بنی هاشم را
می شود دید در او ماه بنی هاشم را
این پسر نیز همانند علی شیر خداست
ضربه ی تیغ علی ضربه ی شمشیر خداست
در نفس هاش فقط نغمه ی تکبیر خداست
بنویسید که او مست حسین بن علی است
ذوالفقاری است که در دست حسین بن علی است
این پسر یک تنه خود قدرت لشکر دارد
باید او مثل علی تیغ دو دم بردارد
هر چه خوبان همه دارند، فراتر دارد
بنویسید که از رویش علی می بارد
*چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد*
بنویسید علی بن حسین و حسن است
احمد و فاطمه و حیدرِ در یک بدن است
به خداوند که او بند دل پنج تن است
همه ی پنج تن آل عبا را یک جا
هدیه داده است خداوند به ام لیلا
#وحیدمحمدی
#مدح_ورجز_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
باز در مُلک نبی چشم فلک روشن شد
ایه ی نصرمن الله طنین افکن شد
در سماوات و زمین شور و شعف برپاشد
خبر آمد که حسین بن علی بابا شد
عرشیان واله ی آن قامت رعنا شده اند
فرشیان محوِ جمال گل لیلا شده اند
دور قنداقه ی تو خیل ملک آمده اند
و همه بوسه بر آن هاله ی نیکو زده اند
نَسَبِ فاطمی و جلوه ی احمد داری
سیرَتت حیدری و زلف مُجَعّد داری
شَهد لبهات علی جان شکر اندر شکر است
نام اکبر ز همه بر تو برازنده تر است
دربرت ماه رُخَش را به زمین می ساید
مه لقا، نام علی برتو عجب می آید
زلف جانانه ی تو شانه ڪشیدن دارد
صوت زیبای اذان تو شنیدن دارد
مدح و رجز🔻🔻🔻
علت این است ڪه درقلب همه جاداری
وقت شمشیر زدن سخت تماشاداری
نوه ی شیرخدایی وجسارت داری
عمویی همچون اباالفضل ڪنارت داری
پسر ارشدارباب به لشڪر زده ای ؟
مثل حیدر به صف قلعه ی خیبر زده ای؟
میمنه یکسره تا میسره برهم ریزد
ناله از لشکر اعداست که برمی خیزد
تا ڪه این منظره را دید اباعبدالله
گفت لاحول و لا قوه الاباالله
#شاعرسبکسازکربلایی_مجیدمرادزاده
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
شده امشب جهان روشن، به ماه انوری دیگر
خدا آورده بر دنیای خاکی دلبری دیگر
به حسن و جلوهاش شد آسمان زندگی روشن
رسید الله اکبر را، نشانِ اکبری دیگر
ملائک تهنیت گویند بر پیغمبر خاتم
که نخل عصمت آورده کنون، بار و بَری دیگر
عیان گشته به دستان ظریفش قدرت اللهی
گشوده چشم در آغوش مادر حیدری دیگر
عجب حسنی، عجب نوری، عجب روی دل انگیزی
رسید از جانب حق، آیه و پیغمبری دیگر
چنان مژگان او در باغ چشمانش مسلح بود
که گویی آمده بر فتحِ خیبر، لشگری دیگر
خدا منت نهاده بار دیگر امت حق را
نموده خلق از بهرِ هدایت رهبری دیگر
مقدر بود از روز ازل اوضاع عاشورا
به اردوی حسین امشب رسیده یاوری دیگر
به دشت کربلا دیدند اعدا، ضرب شستش را
که جاری بود در لبهای تیغاش، آذری دیگر
ز درد تشنگی تا بر امام خویش حاجت برد
عیان شد بر جهان اعجاز با انگشتری دیگر
امان از لحظهای که کرد منشق، فرق حیدر را
میان معرکه با تیغ کینه، کافری دیگر
غلامی هستم و بر خوان احسانش طمع دارم
آگر چه نیستم در کوی وصلش قنبری دیگر
بیاد خال رویش میشوم مدهوش هر لحظه
رسیده بر سرای شاه خوبان نوکری دیگر
#محمد_هوشمند
#مدهوش
#حضرت_علی_اکبر_ولادت
#دوبیتی
خدا هر چه پسر بر او بیارد
"حسین" اسم "علی" را میگذارد
الهی کور باشه چشم دشمن
حسین اسم "علی" را دوست دارد
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام_مدح
ایا سلالۀ ابرار، یا علی اکبر
شبیه احمد مختار، یا علی اکبر
ز جای خالی جدّت به تو برند پناه
همه مهاجر و انصار یا علی اکبر
ندیده دیدۀ بینندهای به گلشن حسن
شبیه تو گل بیخار یا علی اکبر
غلام حلقه به گوش تواند تا به ابد
وفا، حیا، ادب، ایثار یا علی اکبر
هوای ماه جمالت هزار یوسف را
کشانده بر سر بازار یا علی اکبر
شگفت از آنکه جمال تو را بدید و هنوز
خدای را کند انکار یا علی اکبر
به روز معرکه، رزمِ تو داد گیتی را
نشان ز حیدر کرار یا علی اکبر
به پیش تیغ شرربارت آتش دوزخ
به عجز خود کند اقرار یا علی اکبر
قضا چو نامِ نبی با علی نوشت، نوشت
تو را کنار علمدار یا علی اکبر
تویی که چشم حسین از نظارۀ سفرت
چو ابر گشت گهربار یا علی اکبر
حسین کوه ثبات است، پس چه کردی تو
که قلبش افتاد از کار یا علی اکبر؟!
به لرزه آوردی پشت نامداران را
ز حملههای علیوار یا علی اکبر
نشسته بود پدر، منتظر که بازآیی
سلامت از صف پیکار یا علی اکبر
صدای «یاابتا»یت چو آمد از میدان
جهان به چشمش شد تار یا علی اکبر
چو دید پهلوی خونین تو به روی زمین
ز ضرب نیزۀ اشرار یا علی اکبر،
مقابل نظرش باز هم مجسّم شد
حکایت در و دیوار یا علی اکبر...
#فقیر_طهرانی
#مناجات_وتوسل_به_صاحب_الزمان _روحی_له_الفدا🌸
بگذار شبی محرم اسرار تو باشم
در پردهی جان راز نگهدار تو باشم
ای يوسف بازار ملاحت، من مسكين
آن مايه ندارم كه خريدار تو باشم
گر خلوت وصل تو برازندهی من نيست
بگذار كه در سايهی ديوار تو باشم
مرهم نتوان يافت، مگر داغ تو جويم
عزّت نتوان جست، مگر خوار تو باشم
تا كی به من سوخته دل رخ ننمایی؟
تا چند چنين تشنهی ديدار تو باشم؟
دردی ست مرا از تو كه بهبود نجويم
بهبود من اين است كه بيمار تو باشم
مَپْسند كه از حسرت روی تو، چو (نظمی)
رسوا به سر كوچه و بازار تو باشم
#شاعر:#علی_نظمی_تبریزی
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_مناجات
این روزها که میگذرد، غرق حسرتم
مثل قنوتهای بدون اجابتم!
بستهست چشمهای مرا غفلت گناه
تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم!
یک گام هم به سوی شما برنداشتم
ای مرحبا به این همه عرض ارادتم!
خالیست دست من، به چه رویی بخوانمت؟
دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟
من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست
خیری ندیدهای تو ولی از رفاقتم
بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز!
حالا که سویت آمدهام غرق حاجتم
بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم
با گوشهچشم خود بِرَهان از اسارتم
آن روز میرسد که فدایی تو شوم؟
من بیقرار لحظۀ ناب شهادتم
#یوسف_رحیمی
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح
#غزل
ای که در سورۀ تبسم خود
لطف «وَالشَّمس» و «وَالقَمَر» داری
نوری از آفتاب روشنتر
رویی از ماه، خوبتر داری
تو کدامین گلی که دیدن تو
صلواتی محمدی دارد
چقدر بر بهشت چهرهٔ خود
رنگ و بوی پیامبر داری
هجرتت از مدینه شد آغاز
مکه هم شاهد سلوک تو بود
کربلا، کوفه، شام، حیراناند
تا کجاها سر سفر داری
باوری سرخ بود و جاری شد
«اَوَلَسْنا عَلَی الحَق» از لب تو
چه غرور آفرین و بشکوه است
مقصدی که تو در نظر داری
با لب تشنه بودی و میسوخت
در تب کربلا پَر جبریل
وقت معراج شد چه معراجی
ای که از زخم، بال و پر داری
از میان تمام اهل جهان
عرشِ پایینِ پا نصیب تو شد
عشق میداند و ادب که چقدر
شوق پابوسی پدر داری
شوق پابوسی تو را داریم
حسرت آن ضریح ششگوشه
گوشهچشمی، عنایتی، لطفی
تو که از حال ما خبر داری
در مدیح تو از مدایح تو
یا علی هرچه بیشتر گفتیم
با نگاهی پر از عطش دیدیم
حُسن ناگفته بیشتر داری
#سیدمحمدجواد_شرافت
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح
آسمان باز پُر قمر شده است
شب اندوهمان سحر شده است
به همه سائلان نظر شده است
چونكه اربابمان پدر شده است
آمد از راه، قرص ماه حسين
دومين حيدر سپاه حسين
خلق و خويش پيمبرى ديگر
على اكبر نه، حيدرى ديگر
پهلوان دلاورى ديگر
تو بگو شير لشكرى ديگر
هست پيغمبرى سراپايش
به عمو رفته قدوبالايش
چهرهاش ماهِ آسمان حرم
سايهاش قوت زنان حرم
حنجرش گرمى اذان حرم
چشم بد دور از جوان حرم
مثل عباس سايهی سرهاست
سرپناه تمام خواهرهاست
آمد از هر نظر على باشد
از همه بيشتر على باشد
بازهم يك نفر على باشد
چقدر اين پسر على باشد!
مثل حيدر قويست او عزمش
چند بيتى بگويم از رزمش
بين گرد و غبار مىآيد
روى مركب سوار مىآيد
پسر ذوالفقار مىآيد
حيدر روزگار مىآيد
عشق مىريزد از سر و رويش
ذوالفقار است تيغ ابرويش
پاش تا در ركاب مىافتد
دشت در پيچ و تاب مىافتد
سر ز تن بى حساب مىافتد
به تلاطم عقاب مىافتد
بُهت در چشمهاى اين دشت است
بسكه در حال رفت و برگشت است
خشم او تيغ و نيزه و تیر است
هرنگاهش دو قبضه شمشير است
چقدر رزم او نفسگير است
نوهی شير غالباً شير است
تيغ مىزد همين كه از چپ و راست
از حرم بانگ ياعلى برخاست
رزم با اين جوان گره خورده
حنجرش با اذان گره خورده
در دهانها زبان گره خورده
ابرويش آنچنان گره خورده
كه همه ياد حيدر افتادند
ياد آنروزِ خيبر افتادند
رعد و برق است يا كه طوفان است؟
كه دقيقاً ميان ميدان است
يا جوان حرم رجزخوان است؟
روى لبهاى عمهها جان است
شور و غوغاست در دلش هرچند
دارد ارباب مىزند لبخند
مىرود دشت را به هم بزند
وسط معركه علم بزند
خواست تا حرفِ مىروم بزند
ديد بايد كمى قدم بزند
پيش چشم پدر جوان مىرفت
داشت از جسم شاه، جان مىرفت
رفت در نيزهزارها افتاد
بين گرد و غبارها افتاد
زير پاى سوارها افتاد
وسط نيزهدارها افتاد
پاى نيزه به پيكرش وا شد
به زمين خورد اِرباً اِربا شد
#علی_زمانیان
#امام_زمان__عج__مدح
شبی ای کاش چشمم فرش می شد زیر پای تو
و من قربانی چشم تو می گشتم، فدایِ تو
به مژگان می زدم جارو کف کفش تو را امّا
به جنت هم نمی دادم، کفی از خاک پای تو
برای قلب مجروحم کمی تو روضه می خواندی
میان اشک می مردم، به پای روضه های تو
دلم می خواست مثل گل شبی بودی در آغوشم
از این رو می بردم حسرت همیشه بر عبای تو
هوای چشم های من همیشه تا ابد ابری است
که دارم در دلم یاد تو و در سر هوای تو
به یاد نرگس بیمار تو یک عمر بیمارم
ندارد سینه ی زخمی شفا غیر از شفای تو
گرفته کعبه رونق بس که گردیده به گرد تو
صفا حتی صفا را وام دارد از صفای تو
الا ای آخرین منجی، امام جمعه دنیا
همین جمعه بیاید کاش از کعبه صدای تو
شاعر:سید محمد جوادی
امام زمان (عج)
مدح
#امام_زمان__عج__مدح
هر چند غرق مشکلیم امّا به زودی
می آید آن حلال مشکل ها به زودی
پیداست پشت ابر غیبت روی خورشید
پس می شود روشن دو چشم ما به زودی
در پوست خود هم نمی گنجیم از شوق
چون که به زودی می رسد آقا به زودی
صبح ظهورش می رسد از سمت مکّه
دنیا گلستان می شود یکجا به زودی
صوت دل انگیز اذانش پخش گردد
مثل اذان اکبر لیلا به زودی
با اشهد انّ علیاً حجّة الله
خوشحال گردد مادرش زهرا به زودی
با ذکر یا زهرا رَود سمت مدینه
تا که بگیرد انتقامش را به زودی
با هیزمی که یادگاری مدینه است
یک کوه آتش می کند برپا به زودی
از خاک بیرون می کشد آن قاتلین را
حکم قصاصش می شود اجرا به زودی
شهر مدینه غرق در زوّار گردد
مثل خراسان می شود آن جا به زودی
گلدسته ... گنبد ... پنجره فولاد و مرقد
صحن بقیعش می شود زیبا به زودی
بالای سقاخانه ی آن می نویسد
یا عمّی العباس ، یا سقا .... به زودی
از دست زهرا مادرش می گیرم آخر
برگ برات کربلایم را به زودی
شاعر : محمد فردوسی
امام زمان (عج)
مدح
#امام_زمان__عج__مدح
خرابه هستم و دل خوش به بوی گلزارم
امید وصل همیشه درون خود دارم
اگر که جان دهم از شوق روز آمدنش
هنوز هم به شب زلف او بدهکارم
کویر تشنه ی دریای بی کرانه ی اوست
امیر اوست و من بنده ای گنکارم
کران عشق، زمین را به آسمان بردست
درین مسیر من آزادم و گرفتارم
اگر چه زخم زبان ها شنیدم از مردم
ولی هنوز به امر فرج یقین دارم
ظهور صبح امیدیست در سیاهی شب
خدا کند که بیاید به فکر دیدارم
به عشق دیدن او دل ندید دنیا را
میان عالم او پر گشود افکارم
دوای درد مرا غیر از او نمی داند
به شوق نسخه ی درمان اوست بیمارم
علی اصغر یزدی
#امام_زمان__عج__مدح
میروم منزل به منزل کو به کو
تا کنم دلدار خود را جستجو
من به هر ویرانهای سر میزنم
خانهها را یک به یک در میزنم
دلبرم شاید درون خانهایست
با یتیمی در دل ویرانهایست
من به دنبال نگار خویشتن
گشتهام آواره و دور از وطن
***
در نماز و در نیازم نام تو
مرغ دل پر میکشد بر بام تو
این همه اندوه و زاری بهر توست
این همه شب زندهداری بهر توست
جان زهرا فاش کن راز مگو
در کجا باشد مزار او بگو
شاعر : رنجبر گل محمدی
امام زمان (عج)
مدح
#امام_زمان__عج__مدح
در خواب مان دنبال تعبیر تو هستیم
در واژه ها دنبال تفسیر تو هستیم
از بس بصیرت نیست ، حرفت بر زمین است
گاهی که برعکس است ، ما پیر تو هستیم
ما کاسه های داغتر از آش هستیم
گاهی مخالف های تدبیر تو هستیم
افراط و تفریط است ، در هر ساعت ما
گاهی چه زودیم و گهی دیر تو هستیم
چشمان خود ، بر دشمن امروز ، بستیم
سرباز با تاخیر و تاخیر تو هستیم
شمشیر طعنه بر خودی هایت کشیدیم
با این توهّم ها که شمشیر تو هستیم
ترسم بیایی و ببینی بر شماییم
یا اینکه در سودای تکفیر تو هستیم
القصه ما سرباز نه ، سربار هستیم
در لشکرت هم دست و پاگیر تو هستیم
رضا قاسمی
امام زمان (عج)
مدح
#امام_زمان__عج__میلاد
باز عالم شد مصفّا از بهار دیگری
آمده در عرش اعلا لاله زار دیگری
هم برای قلب عالم یک نگار دیگری
هم برای شیعه صاحب اختیار دیگری
کرسی عرش خدا را شهریار دیگری
اهل عالم آخرین خورشید احمد آمده
زیور دوم حسن،چارم محمّد آمده
باز شد در کلّ عالم مجلس شادی به پا
گوئیا شد بانی هر محفلی شخص خدا
باز پیچیده میان آسمان ها این ندا
بر صراط مستقیم ِ حق رسیده رهنما
آمده دنیا یگانه منجی آل عبا
اولیا را ،انبیا را ، آمده بهتر ز جان
شیعیان تبریک! آمد حضرت صاحب زمان
بر روی دستان نرجس روح تقوا آمده
آخرین دسته گل زیبای زهرا آمده
شیعیان را سرور و آقا و مولا آمده
هر دل بشکسته را روح مداوا آمده
علّت پیدایش دنیا و عقبا آمده
آمده بر سیزده دریای ایزد گوهری
بر تمام اولیا و سروران تاج سری
نیمه ی شعبان شد و ماه علی کامل شده
آمده آن که جهان بر روی او سائل شده
قبله ی دل های شیعه سوی او مایل شده
یک نگاه رحمت او حلّ هر مشکل شده
هر عمل ولله که بی حبّ او باطل شده
باز شد بر روی کلّ شیعیان باب نجات
آمده آن که شود مقبول با مِهرش صلات
آمد و شد اختری در آسمان سامرا
سوّمین فرمانروای مهربان سامرا
معدن جود وسخای بی کران سامرا
بعد بابایش حسن روح و روان سامرا
دلبر یکتای قلب عاشقان سامرا
هر که دیده روی چون ماهش شده دلبسته اش
خلقت کلّ خلائق شد به حق وابسته اش
اوست زینت بر تمام خلق،طاووس جنان
تالی قرآن، امامُ الْاِنس، بر عالم امان
صاحب دلهای شیعه،مالک مُلک جهان
سایه اش در روز محشر بر سر ما سایه بان
جنت الماوأی ایزد خاک پای مهدی است
این سر وجان،هرچه دارم من برای مهدی است
اوست نور سیزده معصوم هستی بر زمین
ذوالفقار آخر مولا امیرالمؤمنين
شیعیان را یک نخ قنداقه اش حبل المتین
خادم پیوسته اش شد حضرت روح الامین
خُلقاً و خَلقاً شده ثانیّ ِختم المرسلین
او تماماً مظهر خُلق و خصال احمد است
او امام شیعیان ،مهدیّ آل احمد است
ای که هستی بر تمام خلق رهبر العجل
ای قرار دیده ی بی تاب حیدر العجل
مادرت خوانده تو را با دیده ی تر العجل
شیعه در فقدان تو گردیده مضطر العجل
طالب خون خواهی آل پیمبر العجل
منتظر در راه تو مانده ببین پیر و جوان
الامان والامان ای حضرت صاحب الزمان
مادر غم پرورت در پشت در می خوانَدَت
بر روی سرنیزه ها رأس قمر می خوانَدَت
حنجر بُبْریده با تیر سه پر می خوانَدَت
عمّه ی مظلومه ات بین گذر می خوانَدَت
یک لب پاره میان تشت زر می خوانَدَت
عمّه ات در بزم نامحرم تو را خوانده بیا
الامان والامان ای آخرین صاحب لوا
️علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
امام زمان (عج)
میلاد
#امام_زمان__عج__مدح
طبیعت دلم از برکت شما سبز است
نگاه من به افق های تا خدا سبز است
رسیده ایم به لطف شما به قلّه ی عشق
از ابتدای جهان تا به انتها سبز است
زیاد پرچم و بیرق به پاست در دنیا
ولی فقط و فقط پرچم شما سبز است
به طور قطع مرادم ز سبز ، سبز علسیت
قسم بحق که فقط شال مرتضی سبز است
کسی که پیرو رهبر شده ست با اوییم
نه هرکسی که بگوید شعار ما سبز است
به انتقام علمدار عشق می آیی
ادامه ی علم سرخ کربلا سبز است
صدای سبزترین ماه سال می آید
چرا که بیرق ارباب سرجدا سبز است
شاعر : حمید رمی
امام زمان (عج)
#حضرت_علی_اکبر__ع__میلاد
قدر قدرت قدر شوکت به شیدایی جهان آرا
پیمبر خو پیمبر رو علی سیرت علی سیما
قضادستش که پابستش نفس هاهست درحبسش
نشد از ماه تعریفی بجز سیمای این لیلا
هوای شوق بارانی چه خورشیدی به پیشانی
به لب خنده چه فرخنده شده روی گل بابا
و زینب نزد او ماند نماز شکر میخواند
علی را در بغل بگرفته و گرم است بر لالا
به دلها بند آمد او به لبها قند آمد او
شده مهمان میلاد علی انسیه الحورا
دلی خرسند آورده حسن اسفند آورده
برای عرض تبریکش به بیت حضرت لیلا
قتیل اشقیا آمد دوباره مرتضی آمد
سرسازش ندارد با سر طغیانگر اعدا
نویسم هر چه را بر مصطفی باید بر او آرم
اگر ریگیم او صحرا اگر قطره علی دریا
حامد آقایی
حضرت علی اکبر (ع)
میلاد