eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48.2هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
زبانحال حضرت ام البنین سنسیز آنوی دوره لیوب غملر اباالفضل آغلور غموه باشدا قرا معجر اباالفضل سندن منه قانلی علمون گلدی نشانه یثربده اولوب ماتموه الده بهانه بیر سونمین اوتدی بو محن چکسه زبانه سینمده ائدر قلبیمی خاکستر اباالفضل سن تک یل نام آور هیجا اولا بیلمز اون یدّی گوزل منصبه دارا بیلمز غیرتده ادبده سنه همتا اولا بیلمز دنیانی اگر دولدارا نام آور اباالفضل عنقا مَثَلی اوچماقا بال و پریمدون عشقیم هوسیم جسمیده جان جوهریمدون مشکلده قالان وقته منیم یاوریمدون قویدون آنوی بیکس و بی یاور ابالفضل ای ماه سنیلن باتوب اوچ شانلی ستارم چارم کسیلوب دهریده مین درده دچارم باشدان ایاقا دوتمیشام اوت موج شرارم حاشا بو اوتی سوندیره اشک تر اباالفضل اوغلی ئوله نون خوش گونی خوش عالمی اولماز قلبینده اولان یاره سینون مرهمی اولماز هئچ بیر آنانون من کیمی درد و غمی اولماز کیم درد و مصیبتده منه بنذز اباالفضل آثار مصیبت گورونور غملی سسیمده روحیم قوشی چوخ تنگه گلوب جان قفسیمده آرزو ائدورم من ئولومی هر نفسیمده دور اوغلی ئولن غملی آنا نیلر اباالفضل اوت دوشمسه شمعون جانینا کاهشه چاتماز قاره گون اولان خوش گونیلن سازشه چاتماز بیچاره آنوین ئولمسه آرامشه چاتماز سنسیز ئوزونه حقدن ئولوم ایستر اباالفضل چاتماز منیم آغلار گوزومه دیده سی ابرون دورد اوغلوم ئولوب یوخدی منه معنی سی صبرون دئیلر اوجا قامت بالا چوخ خیردادی قبرون یانام بو غمه عمریمی سرتاسر اباالفضل داغلی اورکیم آتش دردیله یانوبدی ناله م گئجه گوندوز منیم عرشه دایانوبدی دئیلر کی سنون ساق گوزوه اوخ توخانوبدی قربان او یارالی گوزه بو گوزلر اباالفضل ای سرو کیمین قدّی اولان ظلمیله خولسوز باشدا یارا آتدان یخیلان تپراقا قولسوز آخرده اوغللار آناسی قالدی اوغولسوز هر غمدن اولوبدی بو غمیم برتر اباالفضل سندن صورا دویدوم من اوغول ارض و سمادن تا وار نفسیم چکمرم ال آه و نوادن ای رتبه سی محشر گونی برتر شهدادن دردون یارادوبدی منه مین محشر اباالفضل عیسی نفسیم معجزه بار دگر ایله ظلمت گئجه نی نوکروه چون سحر ایله درمان اولونا دردی «صبایه» نظر ایله واردی نفسونده دم جان پرور اباالفضل
خانه‌اش ساکت است و ایوانش هرچه گُل داشت حیف چیده شدند نه پسرها فقط ، نوه‌هایش یا شهیدند یا شهیده شدند سینه‌اش آتش است و باید که... غمِ عالم به آن اضافه کنی اینهمه غم به یک طرف وقتی شرم را هم به آن اضافه کنی خانه‌اش ساکت است وقتی شد خالی از بازیِ نوه‌هایش سینه‌اش آتش است وقتی هست شرمگینِ رُباب و لالایش هیچکس نیست وقتِ تسکین جز ، آهِ سوزان و داغِ سنگینش خبری نیست از عزیزانش هیچکس نیست گِردِ بالینش  چادرش خاکی است  عزادارِ رفتنِ دودمانِ خود شده است مجلسِ روضه‌اش اگر خالیست او خودش روضه خوانِ خود شده است روضه میخواند این دمِ آخر چشمِ بیمار را بگریاند روضه میخواند از حسینش تا... در و دیوار را بگریاند از همان لحظه‌ای که مَشک اُفتاد قدِ من خَم شد و حرم پاشید چشم من تار شد از آن دَم که چشمِ عباسِ من زِ هم پاشید
مینویسم یاعلی یا فاطمه کارها دارد دلم با فاطمه فاطمه مولاست،مولا فاطمه! جان من قربان دوتا فاطمه فاطمه بنت النبی الموتمن! فاطمه ام البنین ارباب من! از ازل!نه قبل تر!نه قبل تر بند شد دست گدایان پشت در نه خدایند این جماعت نه بشر مادری بودیم از اول بیشتر حضرت زهرا رقم زد اینچنین... دست ما ‌و چادر ام البنین! در نسب نساب هارا افتخار درادب عباس را آموزگار یک زن اما در جوانمردی هزار تکیه بر این سرو دارد ذولفقار کوه پای عزتش سر می شکست... تا دو زانو پیش زینب می نشست بندگی کرد و دلش دریا شد و آسمان در دستهایش جا شد و حضرت باب المراد ما شد و خانه دار خانه مولا شد و گفت‌ من کی بانوی این خانه ام؟! گرد شمع بچه ها پروانه ام! روزهایش گریه شب ها گریه بود مرهم این سوز تنها گریه بود حرف هم‌میزد اگر با گریه بود کار بی بی جای زهرا گریه بود چهار قبر خاکی اش را میکشید ناله های واحسینا میکشید واحسینا سبط پیغمبر چه شد زیر سم اسب ها پیکر چه شد پیکرش را هم‌ نگفتی سر چه شد درخیام فاطمی معجر چه شد سوختم با کام عطشان حسین چهارفرزندم به قربان حسین زینب از چشمان نامحرم بگو از لگدها طعنه ها باهم بگو قدری از آن خطبه محکم بگو مادر!از بزم غریبه کم بگو وای من بازار توهین جور بود کاش چشم آن اراذل کور بود حیف شد دستان ساقی را زدند تیر بر چشم ترش یکجا زدند بعد او شلاق بر زنها زدند گریه کرد عباس بر نی تا زدند قاتلم داغ حسین و کربلاست گر بمیرم از غم زینب رواست
رباعی حضرت امُّ‌البنین سلام الله علیها از ساقیِ بی‌دست خبر آوردند از گل پسرم فقط سِپر آوردند شرمنده‌ام از روی سکینه انگار... خلخال و اَلنگوهاشْ درآوردند اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دوبیتی - حضرت امُّ‌البنین سلام الله علیها شده این ذکرِ بانوی مدینه که می‌کوبد دَمادم روی سینه تمامِ سعیِ خود را کرد امّا... نشد سقّا... حلالش کن سکینه اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم رباعی سرباز مظلوم و سیلی نماینده در معرکه‌ حافظِ شما غیرتِ سرباز در حادثه‌ حامیِ شما همّتِ سرباز قانون شما آخرِ بی‌قانونی‌ست آماده‌یِ سیلیِ شما صورتِ سرباز
نشد از چهره‌ام غم را بگیری.. و توسل جانسوز به حضرت اُم البنین علیه السلام به نفس سید رضا نریمانی ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ خبر برا اُم البنین آوردن خانم جان امیرالمومنین از جنگ برگشته عباس چهارده ساله ست .. این بچه رو بیرون از مدینه پشتِ دروازه های مدینه آورده داره آموزش میده و مشق شمشیر میکنه .. سریع اُم البنین اومد بیرونِ از مدینه دید آری عباس سوارِ بر مرکب امیرالمومنینم ایستاده هی میفرماید عباس شمشیرُ اینجور بگیر برو برگرد اینجور بزن .. اُم البنینم مودب ایستاده سرشُ پایین انداخته هی زیرِ لب میگه بارک الله عباسم .. قربونِ قد و بالات برم .. همچین که شمشیر میزد هی زیر لب میگفت ماشاالله عجب قدرتِ بازویی ، تا حالا تو لباسِ رزم ندیده بودمت .. خیر از جوونیت ببینی .. ان شالله دورِ سرِ حسین بگردی .. یه وقت امیرالمومنین صداش زد عباسم ؛ اومد جلو مودب دستِ راستتُ میخوام ببندم میخوام با یه دست بجنگی .. با یه دست مبارزه کنی ..دستِ راستُ بست ، شمشیرُ به دستِ چپ گرفت، محکم افسارِ اسبُ هم گرفته میزدُ برمیگشت (حالا ام البنین ایستاده پیشِ خودش میگه چرا آقا اینطوری میکنه ، یه وقت نیفته از رو اسب..) یهو امیرالمومنین دوباره صداش زد عباسم ، جواب داد جانم آقا ؛ میخوام دو تا دستتُ ببندم .. ایندفعه باید شمشیرُ به دهان بگیری و بری .. ( آقا باشه هر چی شما بگی ..) اُم البنینم ایستاده داره این صحنه رو میبینه .. یهو یادش افتاد وقتی هم به دنیا اومد این بازوانش رو مولا میبوسید .. اونجا هم سوال کرد نکنه آقاجان بازوهای بچه م ایراد داره .. شمشیرُ به دهان گرفت رفت و برگشت .. ام البنین آرام آرام اومد جلو ، آقاجان سیدِ من مولایِ من ببخشید میدونم عباس نوجوانه ، آیا ازش خطایی سر زده؟.. اینجوری دارید تنبیهش میکنی؟.. یهو امیرالمومنین صدا زد این ذخر الحسینِ .. این ذخیرۀ حسینمِ .. یه روزی میاد همین صحنه هایی که من اینجا انجام دادم و تو با چشمات دیدی برا عباست پیش میاد .. اُم البنین، اول دستِ راستشُ میزنن ، بعد دستِ چپشُ ... باید عادت داشته باشه .. گفت آقا فدا سرِ حسین .. حسین به سلامت باشه .. نشد از چهره‌ام غم را بگیری زِ من اندوهِ عالم را بگیری برای رفتنم اینسو و آنسو نشد مادر که دستم را بگیری تو خوردی تیغ پژمردم من اینجا دو دستت را که زد مُردم من اینجا همین که از رویِ مَرکب عزیزم زمین خوردی زمین خوردم من اینجا نه که امروز مادر درد دارم که روز و شب سراسر درد دارم از آن ساعت که با ضربه شکستند سرت را بی هوا سردرد دارم اگر بشکسته‌ام مانندِ زهرا ببین دلخسته‌ام مانندِ زهرا سرت را تا که رویِ نیزه بستند سرم را بسته‌ام مانند زهرا مرا گفتند که بازو ندارد دگر عباسِ تو اَبرو ندارد بمیرد حرمله بد زد به چشمت از آن لحظه دو چشمم سو ندارد نشد بال و پَرِ خود را بگیرم به دامن اصغرِ خود را بگیرم من از شرمندگی پیشِ رُبابم نشد بالا سرِ خود را بگیرم پس از تو کاش زنجیری نمی‌ماند تو می‌خوردی و شمشیری نمی‌ماند تمامش کاشکی خرجِ تو میشُد برایِ حرمله تیری نمی‌ماند "ببین مادر زِ گریه آب رفته و از سردردها از تاب رفته به نیزه دار گفتم بچه داری؟! کمی آرام تازه خواب رفته" عزیزم جان جانا نور عینا به فرقم باد خاک عالمینا نگاهم مانده بر در تا بیایید حسینم وا حسینم وا حسینا شاعر : انقدر عباس دعات میکنه امشب .. اومدی برا مادرش مجلس روضه و عزا گرفتی .. همچین که زمین افتاد ابی عبدالله اومد بالاسرش، آروم آروم این خون ها رو از جلو چصم عباس پاک کرد.. عباسم چشماتُ باز کن .. یهو همچین که چشمشُ باز کرد یه وقت دسد از گوشه های چشم داره اشک میریزه .. چرا گریه میکنی عباسم .. آخه مادرش خیلی سفارش کرده بود .. عباس با حسین میری با حسین بر میگردی .. صدا زد حسین جان الان تو بالاسرم نشستی .. تو سرِ منو به دامن گرفتی .. دارم چند ساعتِ دیگه رو میبینم .. آخ سرِ عزیزِ فاطمه .. والشمر جالس نفسِ مادرش گرفت سر را برید و جلویِ خواهرش گرفت به سمتِ گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سرِ تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تو رو بردن دیر رسیدم من یکی داره پیرهنُ میدزده پیرهن که نه کفن میدزده یکی داره با یه کهنه خنجر سرُ از روبدن میدزده
استاد فاطمی نیا15_DAFAT04- Ayatollah Fateminia- ASHAB(www.Rasekhoon.com).mp3
زمان: حجم: 2.04M
🔖منبر کوتاه 🔖 سلام الله علیها 💠حضرت ام البنین سلام الله علیها 💠 ۱۳ جمادی الثانی رحلت حضرت ام البنین سلام الله علیها