eitaa logo
مفشوی یک انسان چندمنظوره
791 دنبال‌کننده
139 عکس
24 ویدیو
41 فایل
مفشو= کیسه‌ی قند یا کیسه‌ی حاوی انواع گیاهان دارویی [به لهجه‌ی کرمانی] انسان چندمنظوره= انسانی که چند کاربری مختلف داشته و انسانی که از هرچیزی که می‌گوید، چندین منظور دارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰قدرت، اُمّ و امّت ⚫ در مطلب اخیر (لینک) قصه‌ی مادری را روایت کردیم که برای جلوگیری از دوپاره شدن فرزند دلبندش، دست از او کشید. این شد یک استعاره از رابطه‌ی اُمّ و وَلَد یا امام و امت. اما در طرف مقابل هم تاریخ شواهدی ارائه می‌کند از مواجهه سخت امیرالمومنین با مدعیان قدرت‌طلب بر سر حکومت. 🟡 سپس یک پرسش دامن‌گیر ما می‌شود: «کجا باید به سان مادری دلسوز قدرت را رها کنیم تا خطر را از جان فرزندمان دور نماییم و کجا باید در برابر نامادران مدعی بایستیم ولو به قیمت پاره‌پاره شدن فرزند!!؟» ⚫ قرآن قصه‌ی یک مادر را برای ما روایت می‌کند که برای زنده نگه داشتن فرزندش، او را رها می‌کند. منظورم قصه‌ی مادر موسی است و طفلی که فرعون دربه‌در دنبال اوست برای سلاخی. مادر موسی به سان هر مادر دیگری ترسیده و در این لحظه خداوند به او پیام می‌دهد: وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ.. فرزند خود را شیر بده و هنگامی که بر جان او ترسیدی که مبادا سربازان فرعون او را بیابند و به قتل برسانند، طفل خود را به دریا بسپار. 🟡 گهواره‌ی طفل یک‌راست می‌رود به سوی کاخ فرعون؛ درحالیکه خواهر موسی از دور اوضاع را رصد می‌کند. اهالی کاخ طفل را از آب می‌گیرند و او می‌شود: « .. از آب گرفته شده». موسایی که از ترس کشته شدنش به آب سپرده شده بود، اکنون به آغوش خطر و به کانون تهدید ره پوئید. ⚫ اما آل فرعون طفل را نگاه داشتند با این استدلال: وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا.. همسر فرعون گفت این طفل نور چشم من و تو می‌شود. او را نکش که امید است برای ما نفعی داشته باشد. اصلا می‌توان او را به فرزندی گرفت. سپس قرآن تعبیر مهمی به کار می‌برد: وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ. یعنی زمین بازی عوض شد و موسی در دل خطر حفظ، و خودش بدل شد به خطری در میان آنها و برای آنها. درحالیکه آل فرعون نمی‌دانستند. 🟡 خبر به مادر موسی رسید که فرزندت بناست در کاخ فرعون زنده بماند. نورچشم آل‌فرعون شود و شاید هم فرزندخوانده‌ی فرعون. ناگهان دل مادر موسی خالی شد. او ابتدا از جان موسی می‌ترسید ولی اکنون از اینکه موسی فرعونی دیگر شود هراس داشت. کار به جایی رسید که اگر خداوند «ربط قلبی» برای مادر موسی نمی‌فرستاد و مرزبانی برای مراقبت از قلب او نمی‌گذاشت، راز فرزند را طوری آشکار می‌کرد که فرعون چاره‌ای جز کشتن او نداشته باشد. وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ.. ⚫ به راستی موسای نشسته بر سر سفره خوراک علمی و معرفتی فرعون، موسای رشد یافته با تعالیم آل‌فرعون، موسای هضم شده در دربار فرعون و موسای درخدمت اهداف استکباری فرعون، آیا زنده نماندنش بهتر نیست؟ موسی امکانی بزرگ و مهم بود در دستان طغیان‌گران و همین برای مادر موسی نگران کننده‌تر بود. فرزند کشته شده بهتر است از فرزند عاقبت به شرّ. 🟡 اینجا خداوندی که وعده داده بود: « وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ» کاری کرد که موسی سینه‌ی هیچ زنی را نپذیرد و از شیر کسی تغذیه نکند. این‌ها تمثیلی است از منبع رشد. یعنی موسی بنا نیست در دستگاه فرعون هضم شود. سپس خواهر موسی برای طفلی که حالا نورچشم فرعونیان شده بود، زنی از بنی‌اسرائیل را پیشنهاد کرد و اینگونه طفل و مادر به یکدیگر رسیدند. ⚫ قدرت، موساست و امّ موسی، امام و بنی‌اسرائیل، امت. قدرت را باید برای نجات امت که بنی‌اسرائیل بودند، حفظ کرد اما تا جایی که خود قدرت به ابزاری برای نابودی امت بدل نشود. چنان موسای در دست فرعون، ابزاری می‌توانست باشد برای نابودی بیشتر بنی‌اسرائیل. مادر یکبار فرزند را رها می‌کند که زنده بماند و یکبار رها می‌کند که کشته شود چون «نبودن موسی» بهتر از «بودنی شرارت‌بار» است. اکنون پرسش اصلی را به ذهن بیاوریم و ببینیم این قصه چگونه می‌تواند قطعه‌ای باشد برای پازل پاسخ ما. 🟡 شاید بشود گفت علی‌بن‌ابی‌طالب در سال 10هجری قدرت را رها کرد تا به دامن نامادرانی از جنس خلفا برود اما به این امید که ارتباط قدرت با منبع وحیانی رشد قطع نشود. عاقبت هم در سال 35هجری قدرت به علی بازگشت. اما در صفین اگر قدرت به چنگال معاویه می‌افتاد، هضم حکومت اسلامی در دستگاه طاغوتی فرعون امت، حتمی بود. تیغی می‌شد در دست زنگی مست برای نابودی ملت اسلام و امت مسلمان. هرچند تا اینجا اصل پاسخ روشن شده، ماجرا به همین مقدار ختم نمی‌شود.. باید از «امت و ملت» هم گفت و به موضوعات روز رسید. پس ادامه دارد... سیدمیثم میرتاج‌الدینی 🆔 @Qasas_school
🔰انتخابات یا بردگی؟ 🟡 در پایان یادداشت اخیر با عنوان "قدرت، اُمّ و امّت" که در لینک قابل مشاهده است، به یک موضوع اشاره شد: امّت و ملّت! ⚫️ طرح این بحث کمک به یافتن پاسخی بهتر است برای یک پرسش: کجا باید قدرت را دلسوزانه رها کرد و کجا باید محکم آن را گرفت؟ 🟡 بیایید امّت را همان اجتماع انسانی بر گِرد امام بدانیم و ملّت را مطابق قرآن ترجمه کنیم به "آئین". ⚫️ پیش‌تر گفته شد که برای حفظ امّت، باید گاهی قدرت را رها کرد چنانچه علی علیه‌السلام ۲۵سال چنین کرد یا همانگونه که هارون در غیاب موسی و بلوای سامری چنان کرد! اینجا هرچند آئین یا ملّت دستخوش تحریف هم قرار می‌گیرد و گوساله‌ای به خدایی گرفته می‌شود، اما جلوگیری از دو پاره شدن امّت اولویت دارد. 🟡 سپس این سوال پدید می‌آید: اگر امّت به هر دلیلی امام برحق جامعه را رها کند و این منجر به نابودی ملّت و آئین شود، امام تا کجا باید بر تحریف ملّت و آئین چشم بسته و سکوت کند؟ آیا اینجا نیز باید رها نماید یا حد و مرزی وجود دارد؟ ⚫️ مطابق برخی روایات، امام به عنوان مهم‌ترین عالِمِ عالَم، باید در برابر بدعت‌ها بایستد: إذا ظَهَرتِ البِدعُ في اُمّتي فلْيُظهِرِ العالِمُ علمَهُ. 🟡 اما مصداق این بدعت چیست؟ ما شاهدیم که اميرالمؤمنين در دوره حکومت خویش، بنا بر مصلحت در برابر بدعتی به نام نماز تراویح کوتاه آمد و این یعنی بدعت، صرف تغییر برخی احکام شرعی نیست. ⚫️ از سوی دیگر می‌بینیم در میان ائمه‌اطهار حسین‌بن‌علی تنها کسی است که به صورت سخت با دشمن مبارزه کرده و بر وضعیت دوران خویش شوریده. این چه بدعتی است که حسین علیه آن می‌خروشد؟ آیا چیزی جز حاکمیت یزید است؟ خیر! اما نه از آن جهت که او صرفا شرابخواری سگ‌باز است بلکه از حیث آنکه اصل و شکل حاکمیت یزید بدعت است. بدعتی بزرگ به نام سلطنتی شدن اسلام. این هم یعنی نابودی ملّت و آئین. کدام آئین؟ همانی که آمده بود به ما بگوید: "مردم حق دارند خودشان سرنوشت خویش را تعیین کنند." 🟡 علی‌بن‌ابی‌طالب ذیل خطبه‌ای می‌فرماید: ترسناک‌ترین فتنه‌ها، فتنه‌ی بنی‌امیه است چرا که آنها در جایگاه اربابان قرار می‌گیرند و مردم برده‌ی آن‌ها می‌شوند و حق تعیین سرنوشت خود را از دست می‌دهند...و‌ایم الله لتجدنّ بنی امیة لکم ارباب سوء.. ⚫️ این یعنی سلطنت چیزی نیست جز سیستمی کردن ظلم و ارباب شدن امویان و سلب اختیار و انتخاب از مردم. اینجاست که امام و عالمان باید در برابر این بدعت بایستند ولو امّت با آنها همراهی نکند. 🟡 تازه اگر خوب بنگریم این حمایت از ملّت نیز چیزی جز صیانت از حقوق امّت نیست! و موروثی نشدن مسئولیت‌های کلان و سلطنتی نگشتن حاکمیت اسلامی از آن چیز‌هایی است که حسین‌بن‌علی‌ها هم برای حفظ آن خون خود را نثار و ایثار می‌کنند. ⚫️ اینجاست که ایستادگی برای بازگرداندن قدرت به مردم، عین مقاومت برای حفظ ملّت و آئین است. عین اسلامیت است و اسلامیت عین جمهوریت. 🟡 در نتیجه اگر عده‌ای از مردم نیز حول امام باطلی مانند معاویه جمع شوند برای نابودی ملّت و آئین، علی باید برابر آنها بایستد که خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ (مریم/۱۲). همان علی که افسار خلافت را ۲۵سال بر شانه‌ی آن انداخت و رهایش کرد تا امّت دوپاره نشود ولی این رها کردن حد و مرز دارد. 🔺پس معیار را باید دریافت.. ✍🏻 سیدمیثم میرتاج‌الدینی 🆔 @Qasas_school
🔰قصه‌ی طالوت و سکینه |‌ چند خطی در باب معیار انتخاب و فایده‌ی مشارکت حداکثری 🔶 در میان ادوار تاریخی که قرآن از آن سخن به میان آورده، دوره‌ای وجود دارد که در آن بنی‌اسرائیل هم پیامبر داشته‌اند و هم حاکم یا پادشاه. گویی یکی رهبری فکری و معنوی را بر عهده داشته و دیگری امور زندگی دنیایی از جمله جنگ را. شاید شبیه‌ترین دوران‌ها به وضعیت کنونی ما همین دوره تاریخی باشد که هم ولیّ فقیه داریم و هم رئیس جمهور (شاید بعدها بتوان پُلی به بحث قبض و بسط هم زد). 🔷 ماجرا هم از این قرار است که بنی‌اسرائیل به سبب حکومت ظالمانه و سلطه جائرانه‌ی جالوت، از پیامبر خویش تقاضا کردند برای‌شان حاکم یا پادشاهی تعیین کند تا امور اجرائی جنگ را به عهده گرفته و مدلی ارائه و اجرا نماید. 🔶 پیغمبرشان از جانب خدا طالوت را به عنوان پادشاه یا فرمانروا معرفی کرد و اینجا بزرگان بنی‌اسرائیل در کمال تعجب پرسیدند: «چگونه طالوت بر ما فرمانروا باشد درحالیکه همواره پادشاه و پیامبر از میان ما انتخاب می‌شد؟! از طرفی نشانه‌ی پادشاه، داشتن اموال زیاد است و طالوت هرگز چنین ثروتی ندارد» وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً قالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمال‏ (بقره/۲۴۷) 🔷 در جواب این ایرادات بنی‌اسرائیلی، پیامبرشان گفت: «خداوند طالوت را برگزیده چون اوست که دارای توان علمی و جسمی است. یعنی طالوت هم می‌داند و هم می‌تواند. فرمانروایی یا ایستادن بر قله‌های اجرائی، دانایی است و توانایی، نه مال و ثروت فراوان یا داشتن حسب و نسب و ژن خوب!» قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَيْكُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ يُؤْتي‏ مُلْكَهُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليم‏. 🔶 مهم‌ترین اثری هم که دانایی و توانایی دارد عبارت است از: ایجاد سکینه! وَ قالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فيهِ سَكينَةٌ مِنْ رَبِّكُم‏ (بقره/۲۴۸) مرحوم علامه طباطبایی در توضیح سکینه می‌گوید: قرار گرفتن دل و نداشتن اضطراب باطنى در تصميم و اراده‏. 🔷 یک جامعه بی‌قرار که هر روز به طناب پوسیده‌ی اهل خدعه و نیرنگ متوسل می‌شود تا بتواند از چاه مشکلات معیشتی بیرون آید، دچار اضطراب در قلب و عمل است. یک روز سراغ مسکن و ارض می‌رود و روز دیگر سکه و ارز. همواره در تلاطم بالا و پایین شدن نرخ دلار است و نگران از سبز و قرمز شدن خانه‌های بورس. 🔶 سرریز نبود آرامش در جامعه-به گفته برخی از اقتصاددان‌ها- می‌شود شدت تورم! هرچند عده‌ای معتقدند این تورم است که آرامش را از جامعه سلب می‌کند اما واقعیت آن است که گاهی عدم آرامش و عدم اعتماد به دانایی و توانایی مدیران اجرایی، سبب بی‌ثباتی و تورم است. 🔷 اکنون شاید یکی از مهم‌ترین معیارهای گزینه‌ی اصلح در انتخابات پیش رو، یافتن فردی باشد دانا و توانا که با جلب اعتماد عمومی، سبب آرامش در جامعه شود. اگرچه برخی معتقدند نیازی نیست رئیس‌جمهور کارشناس باشد و باید صرفا اوامر ولیّ فقیه را اجرا نماید، اما طبق قرآن، حتی در حضور پیامبر الهی نیز، مجری باید خود اهل علم باشد و آگاهی. 🔶 همچنین نباید فراموش کرد، هرچقدر میزان مشارکت عمومی در انتخابات بیشتر باشد، نامزدها شانس بیشتری در جلب اعتماد اکثریت دارند. رئیس جمهوری که اکثریت قاطع مردم به دانایی و توانایی او اعتماد کنند و به او رأی بدهند، امکان بیشتری برای ایجاد آرامش به نفع جامعه را داراست. مشارکت بیشتر، به نفع همه‌ی ماست! ✍🏻 سیدمیثم میرتاج‌الدینی 🆔 @Qasas_school
🔰 روحِ جنینِ انتخابات یک گروه چند نفره‌اند. دخترهایی با میانگین حدودا 19 سال. از بعد شهادت دکتر رئیسی یک دغدغه جدی داشتند: حالا چه باید کرد؟ هرچه به انتخابات نزدیک‌تر شدیم، طرح‌ها و ایده‌های‌شان زمینی‌تر شد و تا به حال دو کلیپ تصویری تولید کرده‌اند با دو موضوع: «وضعیت اقتصادی دولت شهید رئیسی به زبان آمارهای جهانی» و «وضعیت روابط خارجه ایران اسلامی». از همین راه دور میزان شور و انرژی برایم قابل مشاهده است و می‌دانم صدها گروه این‌چنینی در کشور، شبانه‌روز و بی‌مزد و منّت درحال تلاشند. فارغ از کارهای ارزشمندی که تولید می‌کنند و مطمئنم اثرگذار هم هست، من خود این بچه‌ها را دستاورد می‌دانم. دوست دارم اسم‌شان را بگذارم «انسانِ انقلاب اسلامی». هنوز در فرآیند «شدن» هستند اما قطعا «شدنی» هستند. انصافا؛ نفس اینکه افرادی در جامعه با تصور موثر بودن دست از تلاش برنمی‌دارند، امیدآفرین نیست؟ وجود بچه‌هایی که به باور «از تو حرکت و از او برکت» رسیده‌ و در این بازار مسگرهای تولیدات رسانه‌ای موجود و بنگاه‌های متصل به نفت و معدن و... به اخلاص خود امیدوارند؛ روح‌بخش نیست؟ اگر به قول فوکو «ایران روح یک جهان بی‌روح» بود در دل دنیای مدرن، من هم معتقدم این گروه‌ها و تشکل‌هایی که بند ناف‌شان به جفت قدرت و ثروت وصل نیست، روحِ جنین انتخابات هستند که به زودی نوزاد خود را متولد می‌کند. @Masihane
🔰 کش کشو 🔶 طبیعت بروکراسی و ساختارهای دیوانی، طبیعتی کُند است و کُندی هم ناگزیر خواب آور. همانطور که وقتی نسیم ملایم از پهنه‌ی علفزار برمی‌خیزد و نرم و آرام و کُند به آدم نشسته زیر سایه درخت می‌خورد، چُرت می‌آفریند. مضافا اگر آب هم از جوی، کُند و آرام گذر کند. برخلاف اوقاتی که طوفانی برپاست و سیلی در راه. آن گاه خواب حرام می‌شود و چرت ناممکن. 🔷 در کویر هم طبیعت کُند است. آنقدری که گاه آب هم در دل قنات‌ها خواب می‌رود. می‌ماند و می‌گندد و گاه منجر می‌شود به «تو تُم» یا «تو تُمب»: یعنی فروریختن و به قول کرمانی‌ها تمبیدن! (فرهنگ کرمانی، ص46، اثر منوچهر ستوده) 🔶 برای جلوگیری از رکود و خوابِ آب در قنات و پیشگیری از فروریزی و فروپاشی، قدیمی‌ها یک نفر را مامور می‌کردند که به کمر خود جاروی پهنی ببندد و مسیر آب قنات را برود و برگردد و با این جارو راه آب را باز کند. اینگونه آب نمی‌ماند، نمی‌گندید، قنات توتُم نمی‌کرد و آب هم از سرچشمه به پایین‌دست‌ها می‌رسید. نام این آدم «کش کشو» بود. 🔷 حالا می‌خواهم یکبار دیگر سطر اول را تکرار کنم: «طبیعت بروکراسی و ساختارهای دیوانی، طبیعتی کُند است و کُندی هم ناگزیر خواب آور». از این رو دیوان دولت یک مسئول می‌خواهد که مدام مسیر آب از سرچشمه و منابع را به پایین‌دست‌ترین نقطه‌های کشور برود و برگردد تا ثروت در کانال‌ها و قنات‌ها نماند و گندآب و فساد تولید نکند و ساختارهای کشور «تو تُم» نکند و فرو نپاشد. 🔶 راستش را بخواهید من یکی از ویژگی‌های مهم رئیس‌جمهوری را همین «کش کشو»یی می‌دانم. طوفان انتخابات و سیل جدال‌های ستادی که بخوابد، همه چیز کُند می‌شود و خواب‌آور. اینجاست که رئیس‌جمهور دنباله‌ای می‌خواهد و عقبه‌ای مثل جاروی بسته به کمرِ «کش کشو» تا توان روبیدن داشته باشد. تا از تراکم آب و سرمایه در قنات‌ها و کانال‌ها جلوگیری کند. 🔷 علاوه بر این، گاهی قنات‌ها حفره‌هایی دارند و «راه‌دَررو»هایی. یک «گمارچی» می‌خواهد که گمار آب را بکشد. در شبستر نامش «سوچی» است و در محلات «جوب‌پا» و در جاهای دیگر نام‌های دیگر ولی با یک ماموریت: نگهبانی از سرمایه. مبادا آب هدر برود، مبادا افراد خارج از نوبت آب بگیرند و آب ببندند و پایین‌دست‌ها بی‌نصیب بمانند. مبادا.. 🔺حالا بناست کش کشو و گمارچی را ما انتخاب کنیم... پس: بسم‌الله! @Masihane
🔰 ترسیدگان از کابوس پریده؟ آقای رو کرد به دوربین و چشم در چشم ما نظاره‌گران مناظره گفت: «مردم عزیز! ما می‌توانیم! این صحبت‌های ناامید کننده شما رو ناامید نکنه» خیلی هم خوب! «سعی» آقای دکتر برای امیدواری دادن «مشکور»! اما واقعیت اینکه احساس کردم با مردمی به غایت صغیر سخن می‌گوید. گویی ما مردم با کابوسی وحشتناک از خواب پریده و در فضای تاریک و مبهم اتاق، هر وسیله‌ای را غولی و هیولایی می‌بینیم که بر وحشت‌مان می‌افزاید. سپس زاکانیِ مادر در گوش ما می‌گوید: «آرام باش فرزندم! نترس! من کنار تو هستم». آیا ملت ایران در دوره طفولیت خویش است که صرفا به دلگرمی و دلداری مادرگونه محتاج است؟ ما مردمی هستیم که چون اطرافمان تاریک است و چون از کابوس دولت روحانی پریده‌ایم، پس هر وسیله‌ای در اتاق خواب را هیولایی می‌پنداریم که بنا دارد ما را ببلعد؟ ما را مادری باید تا در گوشمان بگوید: «چیزی نیست! خواب بود، خیال بود!» آیا آنچه از مشکلات و مصائب و مسائل در اطراف خویش داریم، نهایت تصوری واهی و پنداری باطل است که با گفتن «ما می‌توانیم» دلگرمی بگیرم و از شرّش رها شویم؟ حتی جلیلی و قالیباف هم با بیانی کارشناسی، فقط چراغ قوه انداختند تا ببینیم آنچه غول دهان‌دریده می‌پنداشتیم، کمد لباسی است که درش وامانده. وگرنه اصل قصه همان است که ما را اطفالی از خواب پریده و از تاریکی هراسیده می‌انگارند. من حتما با و همراه و همنوا نیستم که ابتدا سعی داشتند بگویند: «نمی‌شود و نمی‌توانیم» و بعد آرام‌آرام از حرف خود کوتاه آمدند با «اما» و «البته» و «تبصره زدن» و... موضع خود را تلطیف کردند. اما بالاخره مشکلات هستند و هرچقدر هیولاسازی این دونفر غلط است، ساده‌سازی سایر آقایان هم که می‌خواهند باز وعده‌ی «سه روزه حل کردن» بدهند غلط است. ما مردم اطفالی صغیر نیستیم که درک‌مان از مشکلات امروز کشور، توهم کودک از خواب پریده و ترسیده باشد. پس نه دلگرمی مادرانه زاکانی راه حل است و نه چراغ قوه انداختن و . باید این را با صدای بلند بگوییم تا نامزدها به شوق گرفتن رای از ما، بر ریل وعده‌های گزاف نیافتند. رهبر معظم انقلاب: «نامزدها وعده‌هایی را که از انجامشان مطمئن نیستند، ندهند. عمل نکردن به وعده‌ها مردم را نسبت به نظام و انتخابات دلسرد می‌کند.» @Masihane
🔰 تغییر؛ از عباس‌میرزا و امیرکبیر تا سعید جلیلی بیایید فرض را بر این بگذاریم که درصدد ایجاد تحول و تغییر است. اینجا او دیگر سعید جلیلی نیست، بلکه یک "طراحِ تغییر" تلقی می‌شود و هر طراح تغییری نیازمند دو چیز است: الف- برنامه‌ی نویدبخش ب- تعامل با گروه‌های دخیل و ذی‌نفع مبتنی بر این چارچوب تحلیلی، طراحِ تغییر باید دو مرحله اقناع‌سازی را پشت سر بگذارد: 1⃣ اقناع مردم و نخبگان در راستای نویدبخش جلوه دادن برنامه‌های خویش! 2⃣ اقناع گروه‌های دخیل و ذی‌نفع که از قضا این گروه‌ها در صحنه‌ی جامعه و سیاست فعلی، هم اهرم‌های قدرت و فشار را در دست دارند و هم از پایگاه اجتماعی برخوردارند. سعید جلیلی تا اینجا تلاش کرده تا ثابت کند دارای یک برنامه‌ی نوید‌بخش است. بخش مهمی از مردم و برخی نخبگان جامعه به‌هرحال در این زمینه اقناع شده‌اند. شاهد این مدعا آنکه وی توانسته طی ۱۱سال بدنه‌ی نخبگانی کشور را فارغ از هر گرایش و سلیقه‌ای بر سر مسائل کشور گرد آورد و از آنها مشورت بگیرد. پس عجالتا می‌توان گفت جلیلی توانمندی اقناع داشته و روحیه تعامل در این سطح را داراست. به همین دلیل اگر کسی از منتقدان سعید جلیلی درباره اهل تعامل بودن وی ایرادی را پیش بکشد، طرفداران جلیلی نحوه‌ی تعامل او در را روی میز می‌گذارند تا این ایراد را رفع کنند. اما تعامل و اقناع‌سازی سطح دیگری هم دارد: تعامل با گروه‌های دخیل و ذی‌نفع. آنها چه کسانی هستند؟ برای درک بهتر باید از تاریخ مثال زد و از عباس‌میرزا و امیرکبیر به عنوان "طراح تغییر" سخن گفت. عباس‌میرزا وقتی می‌خواست به عنوان یک طراحِ تغییر در ایران نقش‌آفرین باشد، نیازمند برنامه‌ی نویدبخش بود که اروپایی‌ها دراختیار او گذاشتند و وی توانست تا حد زیادی بخشی از مردم و نخبگان را قانع سازد. اما کُمیت او در تعامل با گروه‌های دخیل و ذی‌نفع لنگید و درنتیجه تحول مورد نظرش محقق نشد. امیرکبیر هم به چنین وضعیتی دچار شد. او برای تغییر ساختار قدرت در ایران برنامه داشت اما سرنوشت شهادت‌گونه‌ی او حاکی از ناموفقی در تعامل با گروه‌های دخیل و ذی‌نفع است. این گروه‌های دخیل و ذی‌نفع در دوره‌ی عباس‌میرزا عبارت بودند از: ۱- شخص پادشاه و شاهزادگان و دربار. تغییر نظام جنگی ایران مطابق با برنامه‌ی عباس‌میرزا، با توجه به هزینه‌های گزاف، باید منجر به اصلاح نظام مالیاتی می‌شد و همچنین در صورت پیروزی، بر قدرت و محبوبیت عباس‌میرزا می‌افزود و این خطرناک بود. هم برای شاه، هم برای شاهزادگانِ در سودای قدرت و هم برای دربار. ۲- رؤسای قبایل و اقوام. این افراد با دخالت در نظام جنگی، اقتداری برای خویش می‌ساختند که قدرت چانه‌زنی‌شان در مسائل سیاسی و اقتصادی را بالا می‌برد و تغییر در ساختار نظامی و جنگی ایران یعنی در معرض خطر قرار گرفتن منافع این گروه. ۳- محافظان سنت و فرهنگ ایرانی اسلامی: اینها اگر تغییر را مساوی با شبیه شدن به کفار (بخوانید لیبرال و نئولیبرال شدن) بدانند، احساس خطر می‌کنند و در برابر تغییر مقاومت به خرج می‌دهند. ۴- دشمن خارجی مانند روسیه و انگلیس و فرانسه. تغییر در جهت تضعیف منافع آنها منجر به تصمیم برای چوب گذاشتن لای چرخ تغییر می‌شد. امیرکبیر هم با چنین گروه‌هایی مواجه بود و امروز نیز سعید جلیلی اگر بر کرسی ریاست‌جمهوری بنشیند و درصدد تغییر برآید با گروه‌های دخیل و ذی‌نفع متعددی مواجه است که مصادیق آن بماند برای وقتی دیگر.. اکنون یک سوال درباره سعید جلیلی مطرح است و آن اینکه او همانگونه که در مرحله‌ی اقناع‌سازی برای نویدبخش جلوه دادن برنامه‌هایش توانسته موفقیت نسبی کسب کند، آیا توان تعامل با گروه‌های دخیل و ذی‌نفع حاضر در صحنه‌ی سیاست و جامعه را نیز داراست؟ پیشینه‌ی سعید جلیلی دراین‌باره ساکت است. یعنی ما نه می‌توانیم بگوییم او در این سطح توان تعامل دارد و کارها را با اقناع‌سازی پیش می‌برد و نه می‌توان گفت این توانایی را ندارد. ما در این بخش، با یک هندوانه دربسته روبه‌روییم و یکی از عوامل تردید در جبهه انقلاب و حتی مردم همین است. 🔺به زودی درباره قالیباف نیز خواهم نوشت.. @Masihane
یکی از تمایزهای جدی میان جلیلی و پزشکیان معطوف است به نوع نگاه و برخوردی که با حامیان خود دارند. آخرین مناظره انتخاباتی درحالی تمام شد که جلیلی برای یک موضوع، شدیدا رگ غیرتش بیرون زد. آن‌جایی که پزشکیان طعن‌آلود، دولت سایه را تحقیر کرد و جلیلی محکم جلویش ایستاد. چون "دولت سایه" یعنی همان حلقه‌ای از کارشناسان جورواجور که حاضر شدند ۱۱سال بدون مزد و منت، برای اعتلای کشور سراغ مسائل اصلی بروند و تلاش کنند برای یافتن پاسخ و کشف راه‌حل. همان‌ حلقه‌ی پشتیبان برنامه‌های جلیلی با دایره‌ای چنان وسیع که در آن ابراهیم شیبانی رئیس بانک مرکزی دولت سیدمحمدخاتمی هم هست. جلیلی نشان داد روی این آدم‌های حامی خویش غیرت ویژه‌ای دارد. درحالیکه پزشکیان از آغاز مناظره‌ها تا همین آخرین رویارویی شب گذشته، هیچ یک از اطرافیان و حامیان خود را گردن نگرفت. تا جایی که می‌توان گفت رابطه‌ی او با حامیانش بسیار سرد است و بی‌مهر. قطعا محمد فاضلی همین بی‌غیرتی پزشکیان را دید که وقتی صحنه‌ی گفتگو را ترک می‌کرد، عصبانی و شاکی هاش‌اف را به سوی پزشکیان پرتاب کرد نه کارشناس برنامه. نوعی اعتراض عیان به مردی که آمده بود خودش را خرج او کند ولی پزشکیان گردنش نمی‌گرفت. پس چرا این جماعت هنوز پای کار پزشکیان ایستاده‌اند؟ جلیلی اگرچه غیرت به خرج می‌دهد و از زحمات حامیانش مردانه دفاع می‌کند، اما به خوبی نشان داده که اهل توزیع سهام و تقسیم غنائم به وقت پیروزی نیست. او دنبال شایستگان می‌گردد و لذا از ابتدا به هیچ کس وعده‌ای نداده و کسی هم به امید نان چرب‌تر سراغ او نرفته. اما برخلاف جلیلی، پزشکیان همان کسی است که می‌شود او را سرکیسه کرد. می‌شود تمام بی‌مهری‌های او را تحمل نمود به امید آنکه پس از پیروزی، در غنائم سهیم شد. حکایت مسعود، حکایت پیرمرد پول‌داری است که به زودی سر بر بالین مرگ خواهد گذاشت و میراثی عظیم از او باقی خواهد ماند. پس بیوگان قدرت حاضرند کج‌خُلقی‌های او را تاب آورند به امید پیوندی که آنها را شریک غنائم و سهیم در ارث کند. لذا پزشکیان با آنکه می‌گوید "ذوب در رهبری است" و مدام آیه‌ای از قرآن و روایتی از نهج‌البلاغه بر لب دارد که ابدا خوشایند جماعت سکولار نیست، اما توسط آنها تحمل می‌شود به امید تحمیل‌هایی که به زودی سوار گرده‌ی پزشکیان خواهند کرد. @Masihane
Mahmoud Karimi - Shab Aval Muharram.mp3
12.38M
نوای ماندگار حاج‌محمود کریمی تو کوچه‌ها با پرچمت امید به زندگی میاد.. دوباره بوی نذری از روضه‌های خونگی میاد! @Masihane
🔰 تولید برق از سینه‌زنی 🟡 از این افرادی بود که می‌نشست پای روایت‌های توسعه کشورهایی مثل آلمان و آمریکا و ژاپن و... سواد چندانی نداشت، استعداد ویژه‌ای هم. یک شهروند معمولی بود ولی لبریز از شوق به توسعه‌یافتگی. توسعه را هم در تولید خودروهای لوکس و البته کم‌مصرف می‌دید و ساختن بناهای قدبلند. دغدغه‌اش تولید برق بود و اینکه امروز می‌توانند از خورشید و باد و آب و حتی زباله برق تولید کنند، ذوق‌زده‌اش می‌کرد. ⚫️ محرم شد و از قضا همدیگر را دیدیم. سر بحث را دوباره از همین بحث‌ها باز کرد که دنیا در حال کشف سرزمین‌های جدید برای تولید ثروت است و ما هنوز که هنوز است بر در و دیوار شهر پارچه سیاه می‌زنیم و همین سرزمین موجود را هم افسرده‌تر می‌کنیم. به جملاتش می‌خورد که آنها را از یک کلیپ اینستاگرامی دیده باشد. بعد رفت سراغ سینه‌زنی‌ها. از من پرسید: به نظر شما بهتر نیست به‌جای سینه زدن، انرژی مردم را صرف ساختن یک مدرسه یا بیمارستان در مناطق محروم کنیم؟ وقتی لبخند مرا دید پا جلوتر گذاشت و گفت: کاش می‌شد به این جماعت دستگاهی وصل کرد و از سینه زدن‌هاشان برق تولید کرد. اینطوری این کارها یک فایده‌ای هم داشت. 🟡 اینکه من جوابی دادم یا نه و چه جوابی دادم بماند برای وقتی دیگر. اما ذهنم درگیر قبله‌ای بود که وقتی این فرد روبه‌سوی آن می‌کند، همه‌ی بینش و گرایش و ارزش و حتی کنش‌های او را جهت می‌دهد. او از "نفع و خیر" تصوری دارد مبتنی بر همان قبله. برای او منفعت و خیر عمومی یعنی تولید برق. یعنی سینه‌زنی هم اگر می‌خواهد مفید باشد، باید مثل توربین، برق تولید کند. وگرنه هدررفت انرژی است و این یعنی توسعه‌نیافتگی. 🔺این آیه در ذهنم مرور می‌شد: وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺮ جامعه‌ای، ﻗﺒﻠﻪ‌ای ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ روی آن جامعه را به سوی آن قبله می‌گرداند. پس شما به سوی خیرات سبقت بگیرید در هر کجا که باشید خدا به شما خواهد داد که او بر هر چیزی تواناست. (بقره/١٤٨) ⁉️ آیا حسین خودش تمام آن خیری نیست که بتواند قبله‌ی ما باشد بی‌آنکه بخواهیم او را درحد یک توربین مولّد برق پایین آوریم؟ @Masihane
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 بیم‌ها و امیدها در سیاست ایران پس از انتخابات ۱۴۰۳ 🔴 این صوت برشی کوتاه از یک گفتگوی تقریبا دوساعته است با موضوع "ارباب در قرآن" و "پدرخواندگی سیاسی" و گزاره‌ها و تصمیم‌های ابطال‌ناپذیری که مانع رشد سیاسی جامعه می‌شود. @Masihane