#دفتر_دوم
#فهرست_دفتر_دوم 2
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_21
بخش ۲۱ - امتحان پادشاه به آن دو غلام کی نو خریده بود
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_22
بخش ۲۲ - به راه کردن شاه یکی را از آن دو غلام و ازین دیگر پرسیدن
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_23
بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_24
بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_25
بخش ۲۵ - کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_26
بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را که این خاربن را که نشانده ای بر سر راه بر کن
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_27
بخش ۲۷ - آمدن دوستان به بیمارستان جهت پرسش ذاالنون مصری رحمة الله علیه
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_28
بخش ۲۸ - فهم کردن مریدان کی ذاالنون دیوانه نشد قاصد کرده است
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_29
بخش ۲۹ - رجوع به حکایت ذاالنون
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_30
بخش ۳۰ - امتحان کردن خواجهٔ لقمان زیرکی لقمان را
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_31
بخش ۳۱ - ظاهر شدن فضل و زیرکی لقمان پیش امتحان کنندگان
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_32
بخش ۳۲ - تتمهٔ حسد آن حشم بر آن غلام خاص
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_33
بخش ۳۳ - عکس تعظیم پیغام سلیمان در دل بلقیس از صورت حقیر هدهد
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_34
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_35
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_36
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_37
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_38
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_39
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_40
👈 حکایت #ذوالنون_در_زندان 3
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_29
بخش ۲۹ - رجوع به حکایت ذاالنون رحمة الله علیه
چون رسیدند آن نفر نزدیک او
بانگ بر زد هی کیانید اتقو
با ادب گفتند ما از دوستان
بهر پرسش آمدیم اینجا بجان
چونی ای دریای عقل ذو فنون
این چه بهتانست بر عقلت جنون
دود گلخن کی رسد در آفتاب
چون شود عنقا شکسته از غراب
وا مگیر از ما بیان کن این سخن
ما محبانیم با ما این مکن
مر محبان را نشاید دور کرد
یا بروپوش و دغل مغرور کرد
راز را اندر میان آور شها
رو مکن در ابر پنهانی مها
ما محب و صادق و دل خستهایم
در دو عالم دل به تو در بستهایم
فحش آغازید و دشنام از گزاف
گفت او دیوانگانه زی و قاف
بر جهید و سنگ پران کرد و چوب
جملگی بگریختند از بیم کوب
قهقهه خندید و جنبانید سر
گفت باد ریش این یاران نگر
دوستان بین کو نشان دوستان
دوستان را رنج باشد همچو جان
کی کران گیرد ز رنج دوست دوست
رنج مغز و دوستی آن را چو پوست
نی نشان دوستی شد سرخوشی
در بلا و آفت و محنتکشی
دوست همچون زر بلا چون آتشست
زر خالص در دل آتش خوشست
👈 ادامه دارد ....
https://eitaa.com/masnavei/1976
🙏کانال مثنوی معنوی
🆔 @masnavei
👈 #حکایت_ذوالنون_در_زندان 4
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_29
رجوع كردن بحكايت ذو النون مصرى با مريدان
[( 1447) چون آن اشخاص نزد ذو النون رسيدند ذو النون بر آنها بانگ زد كه كيستيد؟ چه كار داريد با احتياط پيش بياييد] [( 1448) گفتند ما از دوستان تو بوده و براى پرسش از حال شما آمدهايم] [( 1449) حال شما چون است اين چه بهتانى است كه بعقل شما زده و تو را متهم بجنون نمودهاند][( 1450) چگونه ممكن است دود گلخن به آفتاب برسد يا عنقا مغلوب كلاغ گردد] [( 1451) علت اين كار را بما بگو و دريغ نفرما ما دوستان توئيم با ما بىلطفى نفرما] [( 1452) شايسته نيست كه دوستان را از خود راند يا با شهرتهاى بد و مكر و حيله به اشتباه انداخت] [( 1453) راز خود را با ما در ميان نه و به آه روى خود را در ابر اشتباه پنهان مكن] [( 1454) ما دوستان صميمى و دل خستگانى هستيم كه در دو عالم بتو دل بستهايم]
[( 1455) ذو النون پس از شنيدن اين سخنان بناى فحاشى گذاشته و چون ديوانگان سخنان بىربط گفتن آغاز نموده] [( 1456) و برخاسته هر چه از سنگ و چوب در دسترسش بود بطرف مريدان پرتاب نمود و همگى از جلو او گريختند] [( 1457) ذو النون از ديدن فرار آنها صداى قهقهه خندهاش بلند شده گفت دوستان را نگر باد بربش چنين دوستانى] [( 1458) دوستان را ببين كه چگونه از رنج گريزانند؟؟ نشان دوستى كو؟ براى دوستان رنج چون جان شيرين و گوارا است] [( 1459) كى دوست از رنجى كه از طرف دوستش باو رسد كناره مىگيرد؟ رنج و تحمل آن چون مغزى است كه دوستى پوست و قشر او است] [( 1460) آيا نشان دوستى اين نيست كه دوست در بلا و آفت و محنت سر خوش باشد؟] [( 1461) دوست مثل زر و بلا مثل آتش است زر در آتش بىتغيير مانده بلكه خوشتر و براق تر مىگردد]
👈 ادامه دارد ...
🆔 @masnavei
#مثنوی_معنوی_دفتر_دوم_29
https://eitaa.com/masnavei/2528
#خلاصه
در این شعر، گروهی از دوستان به نزد کسی میروند تا از او پرسش کنند. آنها با ادب و احترام از او درخواست میکنند که رازهایش را با آنها در میان بگذارد. اما او به جای پاسخ، به آنها توهین میکند و از خود بیخود میشود. دوستان از ترس به فرار میافتند و او به تمسخرشان میپردازد. او سپس میگوید که دوستان باید در سختیها و مشکلات کنار یکدیگر باشند و درد و رنج همدیگر را تحمل کنند، چرا که دوستی واقعی در شرایط دشوار خود را نشان میدهد. بهطور کلی، این شعر به اهمیت دوستی و تحمل در مقابل مشکلات اشاره دارد.
#شرح مکتوب
اینجا