eitaa logo
کانال خادمان قرآن و عترت نورالیقین
1.1هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2هزار ویدیو
54 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
•••༻﷽༺••• موضوع :افعال دو مفعولي 🔹این افعال دو دسته اند: 1️⃣ افعالي كه دو مفعول آن ها در اصل مبتدا و خبر بوده‌اند ؛ 👈كه در اصطلاح «افعال قلوب» نامیده می‌شوند وبر سه دسته اند: ✍الف) افعال يقين: افعالی که بر یقین کردن دلالت می کنند. مانند: رَأَيَ، عَلِمَ، وَجَدَ، تَعَلَّمَ... مثال: وَ وَجَدَکَ ضالّاً فَهَدیٰ .{ضحی/۷} و تو را گمشده یافت و هدایت کرد. 👈ضمیر خطاب «کَ» و «ضالاً »، دو مفعول فعل « وَجَدَ» می باشند. 📌 نکته :افعال یقین، به شرط داشتن معنای یقین ، در شمار این افعال قرار می گیرند. به عنوان مثال ، فعل «رَأَیٰ» در صورتی که به معنای «اَیقَنَ» باشد، از افعال قلوب است اما اگر به معنای دیدن با چشم سر باشد و نه رؤیت قلبی، دیگر دو مفعولی نیست. مثال: فَلَمّا رَأَی الشَّمسَ بازِغَةً. {انعام/۷۸} وقتی خورشید را در حال طلوع دید... 👈«رَأَیٰ» فعل قلبی نیست و فقط به یک مفعول( الشمس) اکتفا کرده است.چون دیدن باچشم سر است و «بازغةً»، حال برای «الشمس» است. ✍ب) افعال ظنّ و گمان: مفید بخش رُجحان و برتری هستند؛ مانند: ظَنَّ، خالَ، حَسِبَ، زَعَمَ، جَعَلَ، عَدَّ ... مثال: وَ جَعَلوا ٱلمَلائِکَهَ ٱلّذینَ هُم عِبادُ ٱلرَّحمَنِ اِناثاً. {زخرف/ ۱۹} آنها فرشتگان را که بندگان خداوند رحمانند مؤنّث پنداشتند. 👈«الملائکهَ» و «اِناثاً» دو مفعول برای فعل «جَعَلوا» می‌باشند. 📌 نکته :افعال رُجحان نیز به شرط داشتن معنای گمان، جزء افعال قلوب به شمار می روند. مثال: یَظُنّونَ بِاللهِ غَیرَالحَقِّ. {آل‌عمران/۱۵۴} بر خداوند، گمان ناروا بردند. 👈«یَظُنّونَ»، فعل قلبی نیست وبه یک مفعول( غَیرَ) اکتفا کرده است، چون به معنی اتهام زدن است. ✍ ج)افعال تحويل وتصییر: افعالی که بر تحویل و تبدیل موصوف از حالت و شکلی به حالت و شکل دیگر دلالت می کنند و عبارتند از: صيَّرَ، ردَّ، تَرَكَ، غادَرَ، وَهَبَ(به معنای صیَّر: تبدیل کرد)، تَخذ، إتَّخَذَ، جَعَلَ مثال:اَتَّخذنَاهُم سِخرِیًّا أم زاغَتْ عنهُمُ اَلاَبصارُ. {ص/۶۳} آیا ما آنها را به ناحق به مسخره گرفتیم (واکنون دربهشتند) یا (در دوزخند و) دیدگان ما به آنها نمی‌اُفتد؟ 👈ضمیر متصل «هُم» و «سِخریاً» دو مفعول برای« اَتَّخَذنا» می باشند. 📌 نکته :در واقع دسته ی سوم، افعال ملحق به قلوب می‌باشند. ✍علت نامگذاری افعال قلوب: اغلب این افعال بر شکّ و یقین- که متعلق به قلب است- دلالت دارند. 2️⃣افعالي كه دو مفعول آنها در اصل مبتدا و خبر نمی‌باشد ؛ که غالباً معناي عطا و بخشش، دارند. 👈اين افعال بسيارند و مهم ترين آن ها عبارتند از: كَسا، رَزَقَ، أطعَمَ، سَقَي، زَوَّدَ، أسكَنَ، أعطَي مثال: اِنّا اَعطَیناکَ الکَوثَرَ. {کوثر/۱} بی تردید ما به تو خیر فراوان عطا کردیم. 👈ضمیر خطاب «کَ» و «الکَوثرَ» دو مفعول برای فعل «اَعطَینا» می باشد. ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ با توجه به توضیحات، در آيه ۶ سوره حمد : 🍃ٱهدِ: فعل امر حاضر و از افعال دو مفعولی است که معنای عطا و بخشش می‌دهد. ✔️ نٰا: ضمیر متصل، مبنی. مفعولٌ‌بِه اول و محلاً منصوب ✔️ الصِراطَ:مفعولٌ‌بِه دوم و منصوب. علامت نصب: فتحه ظاهری ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ برگرفته از تدریس استاد ارجمند حسینی آل مرتضی و اساتید مجرب موسسه نورالیقین در کلاس صرف و نحو تخصصی 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•* ✳️تصویر برداری ذهنی از موقعیت جای گذاری موارد مشابه 👈یکی از عوامل مهم در یادآوری و ارائه محفوظات👈تصویر برداری ذهنی است. قطعاً تصویر برداری ذهنی در رابطه با حفظ قرآن، خصوصاً آیات مشابه کمک شایانی می کند. ⬅️تصویر برداری ذهنی به این روش است که حافظ، از موقعیت درست جای گذاری آیات در جزء، سوره و صفحه تصویر ذهنی داشته باشد؛ یعنی اینکه بداند آیه مورد نظر در کدام جزء، در کدام سوره و کدام صفحه، و در صفحه از محل آیه (ابتدا، وسط یا انتهای صفحه) اطلاع داشته باشد، که این تصویر برداری با نگاه دقیق و مستمر به آیات و تعمق بر روی تک تک آیات و عبارات قرآن به وجود می آید. ⬅️البته ممکن است که حافظه تصویری در عده ای ضعیف و در افراد روشن دل وجود نداشته باشد که می بایست از طریق گوش کردن بیشتر آیات، تصاویر ذهنی را برای خود به وجود بیاورند. 🔅اهمیت یاد داشتن، محل دقیق آیات (تصویر ذهنی) در آیات مشابه، بیشتر نمایان می شود؛ زیرا به حافظان کمک می کند تا در تلاوت آیات مشابه کمتر دچار خطا و اشتباه شوند. 🔅این روش بیشتر در آیات و جملات نسبتاً مشابه کاربرد دارد.🔅 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. ┄┄┅••✻••┅┄┄ @moassese_nooralyaghin موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی
*•═•••◈﷽◈•••═•* 📖 شرح موضوع اول: طمع أَزری بِنَفسِهِ مَن اِستَشعَرَ الطَمَع؛ هر کس طمع راپیشه کند خود را حقیر ساخته است. ترجمه لغات أزری: کوچک وخوار کرد نَفسِهِ: خودش را استشعر: (لازم خود)کرد، در باطن(خوی و روش خود) قرار داد. اَلطَمَع: طمع، آز، امید، علاقه نفس ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ 📖 عاقبت طمع ورزی طمع ورزی آثار جبران ناپذیری دارد، تاریخ مملو از داستان هایی است که نابخردان سست ایمان به طمع دنیا، ثروت و ... خلق کرده اند و عبرت دیگران شده اند. ✍ آثار زیان بار طمع الف) دین فروشی اصول و قواعد دینی برای طمعکار مفهومی ندارد و او برای اهداف پلیدش از هیچ عمل زشتی(مانندکتمان حقایق الهی و جسارت در معصیت) فروگذار نمی کند، حتی اگر به خروج از ولایت الهی و زیر لوای شیطان بودن، منجر شود. 👈 کتمان حقیقت این قسم از عواقب طمع ورزی شامل کسانی می شود که به طمع بهایی فانی هدایت الهی را فروخته و ضلالت بر می گزینند و گاه طمعشان به حد افراط می رسد که امور دینی را بر دیگران مشتبه می سازند و به خاطر حفظ منافع و دفع ضررهای محتمل حقیقت را کتمان می کنند. 👈 بی پروایی در گناه طمع از علل مهم بی پروایی در گناه است و طمعکار به گناهان بسیاری ازجمله جمع آوری مال حرام آلوده می شود. چون دأب چنین شخصی بی مبالاستی در قبال احکام الهی است و روح طمع ورزی با دین باوری و ایمان الهی سازگار نیست. برگرفته از معارف اجتماعی( شرح موضوعی نهج البلاغه) ،سید علی طباطبایی، ج۳، ص۲۴۲ امام صادق(علیه السلام)فرمود:« قُلتُ لَهُ :[ما] الَّذی یُثَبِّتُ الایمان فی العَبد؟ قال الوَرَعِ و الَّذی یَخرُجُهُ منه؟ قال الطَّمَع؛ چه چیزی ایمان را در بنده ثابت می کند؟ فرمود: ورع و چه چیزی آن را از او خارج می کند؟ فرمود: طمع». کافی، کلینی، ج۲، ص۳۲۰ ب) ذلت نفس بر کسی پوشیده نیست که خداوند پس از خلقت انسان از روح خود در او دمید و او را گرامی داشت. کرامت نفس هدیه ای است که خداوند آن را در وجود انسان به ودیعه نهاده، اما انسان طمعکار این موهبت الهی را به راحتی از دست می دهد. امام علی(علیه السلام) می فرماید:« ثَمَرةُ الطَّمعَ ذلُّ الدُّنیا و الآخِرَة؛ ثمره طمع، ذلت دنیا و آخرت است». غررالحکم، عبدالواحد آمدی، ح۲۸۸۸ 👈 فقر و نیازمندی انسان طمعکار فکر می کند با طمع ورزی غنی و بی نیاز از مال دنیا می شود، غافل از اینکه فریب خورده و با این عمل رقّت انگیز همواره حقیر و نیازمند بوده و هرگز طعم شیرین عزّت و بی نیازی از مردم را نخواهد چشید، زیرا طمع داشتن به مال دیگران، سبب نیازمندی به ایشان و کرنش در برابر آنهاست که سبب از بین رفتن شخصیت خواهد بود. شرح نهج البلاغه، ابن میثم بحرانی، ج۸، ص۳ پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در توصیفی طمع را فقر حاضر(فقری که الان موجود است) معرفی کرده اند. کافی، کلینی، ج۲، ص۱۴۹ 👈 بردگی دائم بردگان هیچ آزادی از خود ندارند و باید مطیع اوامر اربابشان باشند، انسان طماع نیز دیو طمع را به عنوان ارباب خود برگزیده و طوق بردگی بر گردن خویش نهاده و هرگز رنگ آزادی نخواهد دید، زیرا کرامت نفس در خویش نابود کرده است. امام علی(علیه السلام) می‌فرماید:« الطَّمَعُ رقٌّ مُویَّدٌ؛ طمع بردگی همیشگی است». نهج البلاغه، محمد دشتی، ح۱۸۰ ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. ┄┄┅••✻••┅┄┄ @moassese_nooralyaghin موسسه‌ نورالیقین مرکز‌ تخصصی‌ تفسیر و علوم قرآنی
*•═•••◈﷽◈•••═•* اَزرَی بِنَفسِهِ مَنِ استَشعَرَ الطَّمَعَ وَرَضِیَ بِالذُّلِ مَن کَشَفَ عَن ضُرِّهِ وَهَانَت عَلَیهِ نَفسُهُ مَن اَمَّرَ عَلَیهَا لِسانَهُ؛وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَن کَشَفَ عَن ضُرِّهِ؛اَمَّرَ عَلَیهَا لِسانَهُ. آنکه جان را باطمع ورزی بپوشاند خود را پست کرده وآنکه راز سختی های خود را آشکار سازد،خود را خوار کرده وآنکه زبان را بر خود حاکم کند خودرا بی ارزش کرده است وکسی که ناراحتی هایش را (نزد هرکسی، بدون هیچ فایده) فاش کند به ذلت خویش راضی شده ┄┄┄┅••✻••┅┄┄ 📖 شرح موضوع دوم: کم ظرفیتی وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَن کَشَفَ عَن ضُرِّهِ؛ وکسی که ناراحتی هایش را (نزد هرکسی، بدون هیچ فایده) فاش کند به ذلت خویش راضی شده. ┄┄┅••✻••┅┄┄ 📖 درمان کم ظرفیتی کم ظرفیتی وناتوانی یکی از ضعف های درونی به شمار می رود. هنگام گرفتاری باید کوشید تا به جای بی تابی و جزع راه حل مناسبی یافت. این کار بدون تفکر صحیح، صبر و استقامت و توکل امکان پذیر نیست. برخی امور می تواند در مقابله با کم ظرفیتی مؤثر باشد. 👈 تفکر پیرامون فلسفه خویشتن داری نقطه مقابل کم ظرفیتی، بردباری و خویشتن داری است که جزء صفات حسنه وممدوح بشمار می رود. اگر به تاریخ زندگی بزرگان وپارسایان دقت کنیم، آنها را در خویشتن داری شهره می یابیم، در واقع عقل و همت والای آن ها مانع از این شده که سفره دل پیش هر کس باز کنند. آنها می دانند اولاًخلاف رسم بندگی است که آنچه از خالق رسیده را ناخوش پندارند و ثانیا سختی ها می گذرد ولی در صورت ابراز آنها، در اذهان مردم ثبت می شود وهرگز از خاطرشان نمی رود. 👈 آگاهی از مزایای خویشتن داری ۱. رحمت الهی هر گونه بلا ومصیبتی که در زندگی پدیدار می شود یا آزمون الهی است یا کفاره گناهان، که در صورت تحمل آن بطور نیکو در مورد اول درجات انسان بالا می رود ودر مورد دوم جبران سیئات و موجب کسب حسنات می شود. امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «مصائِبُ مَفتاح الاجر؛ مشکلات و سختی ها، کلید پاداش است». (غررالحکم، ح8320) در هر حال آنچه از قضا بر سر انسان می آید از مقدرات الهی بوده و بر صبر و عدم افشای آن تأکید شده تا بتوان جزء مقربان و مشمول رحمت الهی گشت. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «کسی که شبی را به مرض بگذراند وقبول کند آن را وشکر خدا را ادا کند مانند کسی است که شصت سال عبادت کند. شخصی عرض کرد: قبول آن چگونه است؟ فرمود: برآن صبر می کند و خبر نمی دهد از آنچه بر او گذشت». (معراج السعادة، ملا احمد نراقی، ص428) ۲. منزلت اجتماعی افراد خویشتن دار در نزد مردم توانا، باوقار و فهمیده جلوه می کنند و مردم از ایشان الگو می گیرند، حتی گاه افرادی که تجربه وآگاهی کمتری دارند برای حل مشکلات خود به آنها رجوع می کنند با آنها درد دل می کنند و به نوعی تقاضای مشاوره دارند. مولای متقیان در حکمتی, هجده صفت مؤمنین را بر می شمرد، در اولین صفت می فرماید: «المُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْههِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِه؛ شادی مؤمن در چهره او واندوه او در دلش پنهان است». (نهج‌البلاغه، حکمت ٣٣٣) این امر جاذبه فوق العاده ای به انسان می دهد چرا که همیشه او را شاد و خندان می بینند و هرگز نزد کسی زبان به شکوه نمی گشاید. ┄┄┄┅••✻••┅┄┄ 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. ┄┄┅••✻••┅┄┄ @moassese_nooralyaghin موسسه‌ نورالیقین مرکز‌ تخصصی‌ تفسیر و علوم قرآنی
*•═•••◈﷽◈•••═•* 📖 شرح موضوع سوم:پر گویی 《 وَ هانَت عَلَیهِ نَفسُهُ مَن أَمَّرَعَلَیها لِسانَهُ؛ و آن کس که زبانش را بر خود امیر کند شخصیتش را حقیر خواهد کرد》 ┄┄┄┅••✻••┅┄┄ ✍ب) شناخت جایگاه سکوت و سخن انسان باید قبل از سخن گفتن به خوبی بیندیشد، اگر سخنش جهت رضای خدا باشد به زبان آورد اگر نه، لب فرو بندد وخاموش باشد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می فرماید:« مَن کانَ یُؤمِنُ بِاللهِ وَ الیَومَ الآخَر فَلیَقُل خَیراً او لیصمت؛ هر کس به خدا وروز قیامت ایمان دارد باید سخن درست گوید یا باید سکوت کند». محجّة البیضاء، مرحوم فیض کاشانی، ج5، ص194 اگر این اصل عملی گردد بسیاری سخنان لغو و بیهوده بر زبان جاری نمی شود. در ادامه به دو نوع گفتاری که بر سکوت فضیلت دارد اشاره می کنیم. 👈۱.مذاکرات علمی جایگاه رفیع علم و مقام والای دانشمندان بر کسی پوشیده نیست. علم و آگاهی بالا برنده مقام و ارزش آدمی است، آیات و روایات فراوانی در وصف ارزش والای علم بیان شده است. امام علی(علیه السلام) می فرماید: « عَلَیکُم بِطَلَبِ العِلمِ فإنَّ طَلَبَهُ فَریضَةٌ وَالبَحثُ عَنهُ نافِلَةٌ؛ شما را سفارش می کنم به تحصیل علم،چون یاد گیری آن واجب است، و مباحثه(مذاکره) در آن مستحب است». بحار الانوار، علامه مجلسی، ج75،ص50 در روایتی دیگر از امام سجاد(علیه السلام) می خوانیم که فرموده:« اِنَّ لِکُلَّ شَیءٍ زَکاةٌ وزَکاةُ العِلم اَن یُعَلَّمَهُ؛ هر چیزی را زکاتی است و زکاة دانش این است که آن را به اهلش بیاموزند». تحف العقول، ابی محمد حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی،ص383 واین مهم جز در سایه گفت وگوهای مفید و پرثمر علمی محقق نخواهد شد. 👈۲.تبلیغ دین از آن جا که خداوند پیامبران را برای سکوت وخاموشی مبعوث نکرد، در می یابیم اگر سخن گفتن با تقوا و در راستای دعوت به حق و هدایت مردم باشد بر خاموشی برتری دارد. قرآن کریم می فرماید :«وَمَن أحسَنُ قَولاً مِمَّن دَعا اِلَی الله... وکیست خوش سخن تر از کسی که (مردم را) به سوی خداوند دعوت کند... » فصلت، 33. بسیار است سخنان حقی که راه را بر بهانه جویان بسته و قلب جویندگان حقیقت را به نور معرفت روشن گردانیده است. ┄┄┄┅••✻••┅┄┄┄ 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. ┄┄┅••✻••┅┄┄ @moassese_nooralyaghin موسسه‌ نورالیقین مرکز‌ تخصصی‌ تفسیر و علوم قرآنی
*•═•••◈﷽◈•••═•* البُخلُ عارٌ و الجُبنُ مُنقَصَةٌ و الفَقرُ یُخرِسُ الفَطِنَ عَن حُجَّتِهِ وَ المُقِلُّ غَریبٌ فی بَلدَتِهِ:بخل ننگ است و ترس مایه نقصان، فقر شخص زیرک را از بیان دلیلش گنگ می سازد و آن کس که فقیر و تنگدست است حتی در شهر خود غریب است. 📖 شرح موضوع اول: البخل عارآثار بخل 👈 ننگ و بی آبرویی انسان بخیل همواره با وابستگی به اموال و خرج نکردن آن آبروی خود را می ریزد درروایتی آورده شده: «البُخلُ یُمَزِّقُ العِرضَ: بخل آبرو را برباد می دهد». (میزان الحکمه، ج 1، ص505) هرآن کو تنگ چشم است و فقیر است به نزد خلق خار است و ذلیل است به چهر آبرویش گرد عار است ز داغ ننگ چهرش داغدار است 👈 نفرت مردم بخیل در مقابل درد ورنج دیگران بی تفاوت است درواقع کسی که به دردهای دیگران اهتمام نمی ورزد از آنها نیست و از انسانیت بهره ای نبرده است (در سایه سار نهج البلاغه, محمدجواد مغنیه, ج 6، ص13) امیر مومنان در این باره می فرماید: «لیسَ لِبخیلٍ حبیبٌ: بخیل هیچ دوستی ندارد». (غررالحکم، ح7818) 👈 بی توجهی وکوتاهی نسبت به واجبات رذیله بخل سبب می شود بخیل نه تنها از مستحباتی نظیر صدقه و انفاق خودداری کند بلکه از پرداخت وجوه واجب شرعی (نظیر خمس و زکات) نیزامتناع می ورزد. «البُخلُ بِاخراجِ مَا افتَرَضَهُ اللَّه ُسُبحانَهُ مِنَ الاَموالِ اقبَحُ البُخلِ: بخل ورزيدن نسبت به پرداخت اموالى كه خداى سبحان بر انسان واجب كرده زشت‏ترين بخلهاست».(غررالحکم، ح2453) 👈 عذابهای شدید اخروی از آنجا که طبق روایات فراوان بخل دارنده ی تمام عیوب است صاحبش را روانه آتش دوزخ خواهد کرد خداوند در سوره آل عمران آیه۱۸۰ می فرماید: «وَ لا یَحسَبَنَّ الَّذینَ یَبخَلُونَ بِما آتهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ هُوَ خَیراً لَهُم بَل هُوَ شَرٌّ لَهُم سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِه یَومَ القِیامَةِ: کسانی که بخل می ورزند و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده انفاق نمی کنند گمان نکنند این کار به سود آنهاست بلکه برای آنها شر است. به زودی در روز قیامت آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند همانند طوقی به گردنشان می افکنند»۰ 👈 حکایت یحیی ابن زکریا علیه السلام ابلیس را به صورت اصلی وی دید وبه او گفت: ای ابلیس به من خبر بده محبوب ترین و مبغوض ترین مردم در نظرت کیست؟گفت: محبوب ترین در نزد من مؤمن بخیل است و مبغوض ترین مردم در نزد من فاسق بخشنده است. (ترجمه محجة البیضاء، ج 6 ص111) ┄┄┄┅••✻••┅┄┄ 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. @moassese_nooralyaghin موسسه‌ نورالیقین مرکز‌ تخصصی‌ تفسیر و علوم قرانی
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸•• مدرس : خانم بمانیبرگزیده تفسیر سوره مبارکه حجر تفسیر آیات ۲۲ تا ۲۷ 🌙 وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَیْنَاکُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بخازنین ⁉️سوال۱. از دیدگاه علامه طباطبایی چه حقیقت علمی مهمی در عبارت «لواقح» نهفته است؟ ✍✍كلمه (لواقح ) جمع (لاقحه ) از ماده (لقح ) به فتحه لام و سكون قاف - است. وقتى كه گفته مى شود (لقح النحل ) معنايش اين است كه درخت خرما را لقاح ( به فتح لام ) كرد. و لقاح گرد درخت خرماى نر است كه تا آن را به درخت ماده منتقل نكنند بارآور نمى شود. ⏪⏪ امروزه در مباحث گياه شناسى مسلم شده كه مساله نر و مادگى در تمام گياهان هست، و بادها در وزش خود ذراتى از گرد گل گياه نر را به گياه ماده منتقل مى كند و آن را بارور مى سازد. ⏪⏪قرآن كريم در آيه مورد بحث از همين حقيقت پرده بردارى مى كند و مى فرمايد: ما بادها را براى كار تلقيح فرستاديم. 📌دانشمندان در پژوهش­های خود دریافتند که هر گیاهی برای تکثیر و تولید مثل نیاز به جنس نر و ماده دارد. در بعضی گیاهان مانند درخت خرما این جفت، جدا از هم هستند که یک گیاه نر و دیگری ماده است، ولی در گیاهانی مانند درخت کاج هر دو گونه نر و ماده در یک گیاه هستند. ✍بدین ترتیب نتایجی که علم به آن دست یافته این است که همه گیاهان روی کره زمین به صورت جفت هستند که یکی نر و دیگری ماده است. این واقعیت در زمان نزول قرآن شناخته شده نبوده، ولی خداوند آن را قرن‌ها قبل بیان نموده است. ⁉️سوال۲. افعال «أرسلنا، أنزلنا، أسقینا» در آیه ۲۲ سوره حجر ما را به کدامیک از انواع توحید رهنمون می سازد؟ 👈خداوند متعال در قرآن کریم گاهی افعال را به خودش نسبت می‌دهد و گاهی به علل و عوامل طبیعی. ⏪مثلاً گاهی نزول باران را مستقیماً به خودش نسبت می‌دهد و گاهی به ابر. ⏪وقتی خداوند مستقیماً افعال را به خودش نسبت می‌دهد در واقع ما را به توحید افعالی رهنمون می‌سازد. ⏪توحید افعالی یعنی هر فعلی که در این عالم اتفاق می‌افتد به نوعی به خداوند برمی‌گردد. البته این نظام علی و معلولی را خداوند قرار داده است و انسانها موظفند به آن توجه کنند. 📌نکته قابل توجه اینکه این نظام علّی و معلولی مقهور و تحت اراده و تسلط خداوند است نه اینکه قاهر و مسلط بر او باشد.همچنان که در ماجرای حضرت ابراهیم آتش برخلاف خاصیت سوزندگی اش به أمر خداوند بر او سرد و سلام شد. و این مطلب خلاف نظام علی و معلولی بود. ⁉️سوال۳. مراد از عبارت «و ما أنتم له بخازنین» چیست؟ ⏪انسان ها قدرت و توانایی نگهداری آب ها را ندارند چه در ابرها و چه در زمین و تنها خداوند است که قادر است آب ها را چه قبل از نزول آنها در ابرها نگهداری کند تا در جای مناسبی ببارند و چه بعد از نزول آنها قادر است به صورت برف یخ بالای کوه ها نگهداری کند تا در فصل بهار و تابستان کم کم آب شده و به صورت چشمه سرازیر شوند تا انسان ها از آنها استفاده کنند، یا در سفره های زیرزمینی نزدیک به سطح زمین نگهداری کند تا انسانها با حفر چاه و قنات بتوانند از آن استفاده کنند و اگر کیلومترها در زمین فرو می رفت انسان‌ها هرگز به آن دست پیدا نمی کردند. ✍ خداوند متعال در سوره ملک آیه ۳۰ به این حقیقت اشاره می کند: «قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مٰاؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمٰاءٍ مَعِينٍ؛ بگو: «به من خبر دهید، اگر آب [آشامیدنى ] شما[به زمین ] فرو رود، چه کسى آب روان برایتان خواهد آورد؟» •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• برگزیده تفسیر ماه مبارک رمضان طرح جامع رضوان (تفسیر کل قرآن بر مبنای تفاسیر المیزان، نمونه‌ و‌نور ) •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
✨﷽✨ مدرس : خانم مظفری ┄═❁🍃❈🌹❈🍃❁═┄ الْحَمْدُ لِلّٰهِ مالِكِ الْمُلْكِ، مُجْرِى الْفُلْكِ، مُسَخِّرِ الرِّياحِ، فالِقِ الْإِصْباحِ، دَيَّانِ الدِّينِ، رَبِّ الْعالَمِينَ . خدا را سپاس خدای مالک سلطنت، روان‌کننده کشتی، تسخیرکننده بادها، شکافنده سپیده، حکم‌فرمای روز جزا، پروردگار جهانیان. موضوع: تمحید سؤال اول👈چرا اغلب دعاها با حمد الهی شروع می‌شود ؟ الف)از آداب دعا این هست که ابتدا به تمحیدو ‌تمجید پروردگار بپردازیم ‌خدا را با صفات جمال ‌جلال او و صفات وکمالات اولیاءش یادکنیم بعد به سراغ خواسته ها وحوائج قلبی خودمان برویم ب)این حمدها بیانگر اینست که از ستایش خداوند بابت نعمتهایی که به ما ارزانی داشته غافل نباشیم ،نعمتهای خدا را بشناسیم ،صاحب نعمت ها را بشناسیم ،عملی وزبانی خدا راحمد وسپاس گوییم سؤال دوم👈حمد ‌ستایش خداوند چه تأثیری در زندگی و وجود انسان میگذارد؟ الف) حمد و‌ستایش خداوند به انسان آرامش می‌دهد چون معتقد هست زندگی اوبراساس بالاترین مدیریت اداره میشودچرا که خداوند قدرت کامل و ‌برتر هست ‌جهان را به بهترین وجه اداره می‌کند ب) -کسی که حمد ‌ستایش خدارا می‌گوید خودش را غرق در نعمتهای خدا ‌ وموردتوجه او میبیند بنابراین احساس می‌کند از همه نعمتهابرخوردار هست. وبرای اینکه همه این نعمتها را از خدا میداند دچار غرور وتکبر نمی‌شود ‌ ج) -انسان حامد چون مدام با خداوند در ارتباط هست احساس پوچی وبی هویتی نمیکند. ┄═❁🍃❈🌹❈🍃❁═┄ ✨موضوع دوم :توحید افعالی سوال سوم👈اعتقاد به توحید افعالی چه تأثیری در زندگی انسان میگذارد ؟ الف) اگر انسان به این باور برسد که خداوند متعال مالک ملک هست ،مسبب الاسباب هست ونظام وعالم هستی با تدبیر ‌ واراده اوست که سامان پیداکرده واداره می‌شود وهمه فرمانرواییها از اوست پس فقط در مقابل خداوند اظهار فقر وکوچکی ‌وعجز وناله می کند . ب) اگر با این اعتقاد عمل کند ،خدا را فراموش نمی کند ‌واگر وسیله ای را موثر بداند در حقیقت مسبب الاسباب اصلی را خدا میداند ‌و برای همه اینها خدا حمد وستایش می کند . ┄═❁🍃❈🌹❈🍃❁═┄ موضوع سوم : ربوبیت همه موجودات عالم تحت تربیت تکوینی وتشریعی خداوند هستند تربیت تکوینی مثل (مسخر الریاح ،فالق الاصباح ) که شامل همه موجودات عالم هست وتربیت تشریعی مثل (دیان الدین )فقط خاص انسان هست دین وقوانین دینی موجب رشد ‌و کمال انسان می‌شود واین نعمت بزرگی هست که خداوند قانون ‌ وبرنامه زندگی مارا بر اساس علم کامل وحکمت همه جانبه خود پی ریزی کرده است ‌ پس باید بر این نعمت بزرگ او را حمد وستایش کنیم. ┄═❁🍃❈🌹❈🍃❁═┄ الَّذِى بَعُدَ فَلا يُرىٰ، خدایی که از دیدگان دور است پس دیده نمی‌شود. ✨موضوع : عظمت خداوند سؤال👈 چرا اولیاء الهی در برابر خداوند هیچ شأن ومنزلتی برای خود قائل نیستند ؟ عظمت وجودی خداوند قابل مقایسه با هیچ یک از موجودات عالم نیست ،همه موجودات در برابر او ذلیلند اولیاء الهی در حالی که خود متجلی صفات جمال ‌جلال الهی هستند و از فیوضات خاص خداوند هستند وخودشان هم به این امر واقفند ‌وچون عظمت الهی را با تمام وجوددرک کردند بنا براین در برابر خداوند متعال هیچ شأن ومنزلتی برای خود قائل نیستند. ┄═❁🍃❈🌹❈🍃❁═┄ اللهم عجل لولیک الفرج موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralya
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• ✨مدرس : خانم طاهری موضوع اول: غرائز خاص هر مخلوق وَ غَرَّزَ غَرائِزَها؛ و در هرکدام غریزه خاص خودش را قرار داد. ❓1⃣ از نهادهای ذاتی انسان یا موجودات با چه تعابیری یاد می‌شود؟ امروزه درباره نهادهاى ذاتى انسان یا موجودات دیگر، دو تعبیر مختلف مى‌شود. گاه تعبیر به «فطرت» مى‌کنند و مى‌گویند خداشناسى، فطرى انسان است و گاه تعبیر به غریزه. مثلاً مى‌گویند انسان داراى غریزه جنسى است، یا مى‌گویند حرکات حیوانات عموماً جنبه غریزى دارد. این در واقع اصطلاحى است که دانشمندان بنا را بر آن گذارده‌اند. یکى را در مورد نهادهایى که جنبه فکرى دارد به کار مى‌برند (فطرت) و دیگرى را درباره نهادهایى که جنبه غیر فکرى یا عاطفى دارد (غریزه). ولى از نظر معناى لغوى هر دو به معناى خلقت و آفرینش می‌باشد. 👈👈تفاوت غریزه و فطرت 🖌غریزه، خود به خود شکوفا می‌شود. اساسا می‌توان گفت که امور غریزی، از همان ابتدای تولد، فعلیت داشته و پا به پای رشد جسمی و روان شناختی، تحول می‌یابند. کودک از لحظه‌ای که به دنیا می‌آید غریزه گرسنگی او را در طلب غذا به تکاپو می‌اندازد و اگر به موقع آن را نیابد، با گریه و بی تابی مادر را به سمت خود متوجه می کند. 🖌اما فطرت، که منشأ کمالات معنوی است، چنین نیست، بلکه اولاً باید آن را با تعلیم و تربیت شکوفا ساخت و ثانیاً پس از شناخت امور فطری و این که فلان مسئله برخاسته از فطرت انسان است، باید با اعمال اختیار، آن را شکوفا ساخته و بارور کند‌. ❓2⃣وجود غرائز و طبایع در موجودات چه اثرات و فوایدی دارد؟ این در حقیقت یکى از حکمت‌هاى بالغه الهى است که آنچه را از هر موجودى انتظار مى‌رود به صورت طبیعى و خودجوش در آن آفریده، تا بدون نیاز به محرّکِ دیگر، در آن مسیر به راه افتد و از درون ذاتش براى برنامه ویژه‌اش هدایت شود که اگر این انگیزه هاى درون ذاتى، در موجودات نبود آثار اشیاء دوام نداشت و نابسامانى و بى‌نظمى بر آنها حاکم مى‌شد. زندگی اجتماعی و برآوردن نیازهای جسمی و روحی مستلزم یکسری نیروها و غرائزی است که هرکدام ایفاگر نقشی خاصند. مثلاً غریزه غضب لازمه دفاع از حریم و حقوق است یا غریزه محبت مادر لازمه رشد و شکوفایی فرزندان و در نهایت سعادتمندی جامعه است. پس وجود تمام غرائز در موجودات ضروری بوده و نشانگر حکمت الهی در نظام هستی. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ✅موضوع دوم: انطباق غرائز بر مصادیق اَلزَمَها أشباحَها؛ و غرائز را همراه آنها گردانید. (خصوصیات کلی هر موجود را بر مصادیق آن منطبق کرد.) ❓3⃣ عبارت «اَلزَمَها أشباحَها» به چه نحو تبیین می‌شود؟ خداوند به هر موجودى دو گونه ویژگى داد. ویژگی‌هایى که در درون ذات آنهاست.(مثل حب فرزند، لذت جویی و ...) که امام علی علیه السلام از آن تعبیر به غرائز فرمود . ویژگی‌هایى که در جنبه‌هاى ظاهرى خصوصیاتى مانند زمان و مکان و سایر جزئیات است و از آن تعبیر به «اَلْزَمَها أشْباحَها» فرمود و به این ترتیب مطابق حکمت بالغه‌اش براى هر موجودى ویژگی‌هاى درونى و برونى مقرّر فرمود تا هر یک از موجودات وظیفه خاصّ خود را انجام دهند و از موجودات دیگر شناخته شوند. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•••🌸•••༻﷽༺•••🌸••• مدرس : خانم نظری همزمان با حلول ماه مبارک رمضان، احکام مبتلابه روزه دو روز در هفته(شنبه و سه شنبه) توسط مدرسان احکام بیان می شود. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• 1⃣وطن اصلی👈👈جایی است که شخص در آنجا متولد شده باشد و زادگاه اوست 2⃣ وطن اتخاذی👈👈 جایی که انسان در آنجا متولد نشده باشد ولی به عنوان محل زندگی در آنجا توطّن (ماندن به قصد زندگی ) نموده است. ⏪نظر مراجع در تحقق وطن اتخاذی عبارت است از: امام سیستانی وحید بهجت فاضل تبریزی خویی : قصد دوام شرط است یعنی نیت توطن و ماندن همیشگی داشته باشد . ✅ رهبری: قصد سکونت یک سال برای توطن کافی است. ✅زنجانی : محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده به نحوی که در نظر متعارف مردم، محل زندگی او محسوب شود. ✅مکارم : قصد دوام شرط نیست و تعیین مدت در صورتی که طولانی باشد ،مانع ندارد •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ⁉️سوال : تحقق یافتن وطن اتخاذی از چه زمانی است ؟ ⬅️زنجانی : از زمانی که مردم او را در آنجا مسافر نخوانند و آنجا را محل زندگی بدانند ⬅️ فاضل : بعد از قصد ماندن دائمی ، مقداری بماند که عرفا بگویند آنجا ساکن شده و ظاهراً شش ماه کافی است و نیز اگر عرفا به کمتر از این مقدار صدق کند ،کافی است ⬅️ تبریزی : با قصد توطن از همان ابتدا نماز تمام است زیرا عرفاً آنجا را وطن او می‌دانند . ⬅️بقیه مراجع : به مقداری که عرفا صدق وطن کند که این مقدار نسبت به اشخاص متفاوت است •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• ⁉️سوال : اعراض در وطن به چه معناست ؟؟ مکارم : اعراض ، قصدی یا قهری است ؛یعنی تصمیم شخص بر عدم برگشت برای زندگی تا چند سال (۵ سال ) اعراض محسوب می‌شود مگر این که هرسال گرچه به صورت پراکنده ۹۰ روز به آنجا برود در این صورت اعراض محقق نمی‌شود و همچنان وطن او خواهد بود ⏪زنجانی : همین که عرفا گفته شود فرد از زندگی در آنجا منقطع شده اعراض محقق است ؛ هرچند موقت باشد. ⏪ امام رهبری سیستانی و وحید صافی نوری : اعراض قصدی است یعنی شخصی پس از خروج از وطن تصمیم بگیرد که دیگر برای زندگی به آنجا برنگردد هرچند برای دیدن اقوام و بستگان به آنجا برود. •••┈✾~🍃🌸🍃~✾┈••• موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
•═•••◈﷽◈•••═• 🇮🇷 مدرس : خانم عموحسینی موضوع: احکام روزه ⁉️سوال.آیا استفاده از شیاف دارویی در هنگام روزه موجب بطلان روزه میشود؟ 👈استعمال شیاف هایی که برای معالجه است اشکال ندارد وموجب بطلان روزه نمی شود.(امام خامنه‌ای ‌حفظه‌الله،آیت‌الله سیستانی،مکارم،وحید،) 👈استعمال شیاف وبو کردن گیاهان معطر برای روزه دار مکروه است.(آیت‌الله وحید خراسانی) 👈تنقیه(اماله کردن )با مایعات روزه را باطل می‌کند هرچند برای معالجه بیماری واز روی ناچاری باشد،ولی استعمال شیافها برای معالجه اشکال ندارد واحتیاط واجب آن است که از استعمال شیافهایی که برای تغذیه است خودداری شود.(آیت‌الله مکارم ) 🌸نکته:اماله کردن که مبطل روزه است انست که دوای روان از طریق مقعد داخل شکم شود. •┈••✾🍃✾🍃✾••┈• ✅حکم آمپول _روزه ⁉️سوال.آیا واکسن ویا تزریق آمپول در ماه مبارک رمضان برای روزه دار اشکال دارد؟ 👈تزریق امپولی که در عضله تزریق میشود(امام خامنه ای حفظه‌الله اگر مغذی نباشد)و به جای دارو استعمال می‌شود ویا عضو را بی حس می‌کند ↪️ اشکال ندارد. (همه مراجع ) تزریق امپول وسرم هایی که در رگ استعمال میشود👇👇👇 👈آیت‌الله مکارم⬅️جایز نیست ومبطل روزه است. 👈آیات عظام:امام خمینی رحمت‌الله، امام خامنه ای حفظه‌الله، زنجانی،⬅️احتیاط واجب خوداری شود. 👈ایت الله وحید:احتیاط مستحب ↪️ خوداری شود. 👈آیت‌الله صافی گلپایگانی:احتیاط مستحب آن است که روزه دار از استعمال آمپول خوداری کند وفرقی بین آمپول ها نیست،ولی اگر لازم شد وتزریق کرد ،روزه را باطل نمیکند، 👈آیت‌الله سیستانی:آمپول وسرم روزه را باطل نمی کند هر چند آمپول تقویتی یا سرم قندی نمکی باشد،روزه را باطل نمیکند 🌷نکته:احتیاط واجب ،یعنی در این مساله می‌تونیم به نظر مرجع اعلم بعداز مرجع خودمون عمل کنیم که فتوای قطعی دارد.😍 📚توضیح المسائل مراجع عظام 📌توجه : هرگونه نشر یا کپی‌برداری از تمام یا بخشی از پیام بدون ذکر نام کانال، اشکال شرعی دارد. موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin
*•═•••◈﷽◈•••═•* 4⃣ زهیر بن قین بجلی ◀️ قسمت اول ✍ زُهَیْر بن قَیْن بَجَلیّ یکی از بزرگان قبیله بَجیله بود که درکوفه می‌زیست. و از فرماندهان سپاه امام حسین علیه‌السلام در کربلا بود که به شهادت رسید.  ⬅️ پیوستن به امام حسین ↩️ زهیر بن قین، از بزرگان قبیله بَجیله بود که در کوفه می‌زیست.  در سال شصتم هجری، هنگام بازگشت از سفر مکه، در یکی از منازل بین راه، (بنابر نقل دینورى، این ملاقات در منزل‌گاه «زَرُود» انجام گرفته است.) هم‌زمان با کاروان امام حسین علیه‌السلام  در یک‌جا فرود آمد. امام علیه‌السلام شخصی را نزد زهیر فرستاد و خواستار ملاقات با او شد. زهیر نخست از این دیدار اکراه داشت. اما به توصیه همسرش- دیلم یا دَلْهم دختر عَمرو- . به محضر امام حسین علیه‌السلام شرفیاب شد. 👌این دیدار بسیار مبارک بود و مسیر زندگانی زهیر را تغییر داد. او پس از این ملاقات، شادمان نزد خانواده و دوستانش بازگشت و فرمان داد تا خیمه و بار و بُنه او را به کنار خیمه امام علیه‌السلام منتقل کنند.   👈با همسرش نیز وداع کرد و گفت: «من عازم شهادت همراه امام حسین علیه‌السلام هستم. تو با برادر خود نزد خانواده‌ات برگرد، زیرا نمی‌خواهم از سوی من چیزی جز خوبی به تو برسد.» 👈آن‌گاه خطاب به همراهانش گفت: «هر که دوستدار شهادت است، همراه من بیاید، وگرنه برود و این آخرین دیدار من با شماست.  ↩️ برخی منابع آورده‌ اندسلمان بن مضارب، پسر عموی زهیر، با وی همراهی کرد و به سپاه امام حسین علیه‌السلام پیوست. ⬅️ آمادگی زهیر برای جنگ ↩️ بنابر نقل تاریخ طبری، امام حسین علیه‌السلام پس از برخورد با سپاهیان حرّ، در منزلگاه ذِی ‌حُسُم خطابه‌ای ایراد فرمودند 👈 و طیّ آن کژی‌های حاکم بر جامعه را برشمردند و یارانش را به جهاد برای احیای ارزش‌های اسلامی و شهادت در راه خدا تشویق فرمودند. 🔹 زهیر نخستین کس بود که پس از سخنرانی امام علیه‌السلام آمادگی خود را برای اجرای فرامین آن حضرت اعلام داشت؛ و گفت: «ای فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم، ما سخنان شما را شنیدیم. به خدا سوگند اگر زندگانی دنیا دایمی بود و ما در آن جاودانه بودیم و جدایی از آن فقط به سبب یاری و مواسات با شما بود ما قیام همراه شما را بر ماندن در دنیا ترجیح می‌دادیم!»؛ 👌و امام علیه‌السلام درباره‌اش دعای خیر فرمود.  ⬅️ پیشنهاد جنگ با حر ↩️ کاروان امام حسین علیه‌السلام، روز پنج ‌شنبه، دوم محرّم سال شصت و یکم هجری، با مراقبت لشکریان حُرّ وارد سرزمین نینوا شدند، که ناگاه نامه‌ای از ابن‌ زیاد رسید. در آن نامه به حُرّ فرمان داده شده بود که بر امام حسین علیه‌السلام سخت بگیرد و او را در سرزمینی بدون آب و آبادانی فرود آورد. حُرّ مضمون نامه را به اطلاع امام علیه‌السلام و یارانش رساند و از آنان خواست که در همان مکان فرود آیند. یاران امام علیه‌السلام از حُرّ خواستند که در یکی از آبادی‌های نزدیک آنجا فرود آیند، امّا حُرّ گفت: نمی‌تواند چنین اجازه‌ای بدهد، زیرا جاسوس ابن‌ زیاد مراقب اوست. در این هنگام زهیر بن قین به امام علیه‌السلام پیشنهاد کرد که با سپاهیان حُرّ بجنگد، چه نبرد با اینان از نبرد با کسانی که به کمک اینها خواهند آمد، آسان‌تر است. ولی امام علیه‌السلام فرمودند: «من آغازگرجنگ نخواهم بود.» زهیر عرض کرد:پس در این آبادی مجاور که بر کرانه فرات و دارای استحکامات دفاعی است، فرود آییم. امام علیه‌السلام از نام آن پرسید. زهیر گفت: «عَقْر». امام علیه‌السلام فرمود: خدایا به تو پناه می‌برم از «عَقْر». آن‌گاه در همان مکان نینوا فرود امدند. این مطلب ادامه دارد یارب الحسین بحق الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجة 🤲 ┄┄┄┅••🏴✻🏴••┅┄┄┄ موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin