دوبیتی
در کوفه نمانده است دیگر مردی
ای کاش زن و بچه نمیآوردی
من با سرم آمدم دم دروازه
تا بلکه مرا ببینی و برگردی
#علی_سلیمیان
#کوفه
@nohe_sonnati
ای هلال من به بالای سنان قرآن بخوان
قاری قرآن و قرآن را زبان! قرآن بخوان
با صدای خود مسخر کن تمام کوفه را
کوفه را هم کربلا کن؛ همچنان قرآن بخوان
گرچه بشکسته جبینت بر سر نی، سجده کن
گرچه گشته از دهانت خون روان، قرآن بخوان
تا مگر آوای قرآن تو آرامم کند
بر فراز نیزه ای آرام جان قرآن بخوان
تا که اسلام تو را اهل زمین باور کنند
ای امام کلّ اهل آسمان قرآن بخوان
زادۀ مرجانه دارد قصد آزار تو را
تا نرفتی زیر چوب خیزران قرآن بخوان
صوت قرآن سر تو سربلندم میکند
تا نگشته قامت زینب کمان قرآن بخوان
یاد قرآن پدر کن؛ روی دست جدمان
وارث حیدر! تو هم نوک سنان قرآن بخوان
آنچه دیدم مادرم زهرا برایم گفته بود
این مصیبت را نمیکردم گمان؛ قرآن بخوان
هرکه هرچه دارد، از این خاندان دارد حسین
تا به «میثم» هم دهی سوز نهان قرآن بخوان
#استاد_غلامرضا_سازگار
#کوفه
@nohe_sonnati
ای کوفه از نوای خوشت نینوا حسین
ای درد عالمی به نگاهت دوا حسین
تا دست پیش آرم و گیرم سرت به بر
با پای نیزه دار جلوتر بیا حسین
خواهم که خون کنم ز رخت پاک حیف، حیف
دستم نمی رسد به سر نیزه ها حسین
تو در تنور و من به قنوت نماز شب
از سوز دل به جان تو کردم دعا حسین
ای کاش می برُید سر خواهر تو را
تیغی که کرد رأس تو از تن جدا حسین
این غم مرا کُشد که به گودال قتلگاه
قاتل برید رأس تو را از قفا حسین
جای تو روی دوش نبی بود از چه رو
در زیر تیغ شمر زدی دست و پا حسین
دردا که شد سیه عوض جامه سیاه
از تازیانه پیکر صاحب عزا حسین
سر بشکنم به چوبۀ محمل که خون از آن
گردد روان به حرمت خون خدا حسین
آن خنجری که حنجر پاک تو را برید
خون گریه کرد و ناله زد و گفت یا حسین
هر کس به وقت مرگ کلامی است بر لبش
«میثم» تو رازند دم مردن صدا حسین
#استاد_غلامرضا_سازگار
#کوفه
@nohe_sonnati
ماه تمامم، خسته و مهجور ماندم
ای وای از آغوش گرمت دور ماندم
خسته شدم از بس که طفلان را شمردم
جای تمام بچه ها شلاق خوردم
اطراف محمل قاتلانی مست بودند
بی رحم هایی پست و سنگین دست بودند
دیدی که در گرمای سخت و بی امانم
فورا سرت از روی نی شد سایه بانم
سختی هجرانت چه کاری داد دستم
دیدم سرت را روی نیزه، سر شکستم
از بس مرا این داغ ها پیر و کمان ساخت
اُم حبیبه هم مرا در کوفه نشناخت
کوفه نگو شهر مریدان دروغی
کوچه به کوچه هی شلوغی هی شلوغی
شهری که ریزه خوار خوان مرتضی شد
وادی سخت دختران مرتضی شد
طاقت نیاوردم وجود لات ها را
با گریه برگردانده ام خیرات ها را
تسبیح می گفتم به لب، شد نیمه کاره
با دست، سوی خواهرت کردند اشاره
خیلی هوای غیرتت را کرده بودم
وقتی میان محملِ بی پرده بودم
هر کوچه که دیدم زنی، اهل عفافی
گفتم ببینم مقنعه داری اضافی؟!
همسایه ی دیروز، بر ما انگ می زد
شاگرد تفسیرم مرا با سنگ می زد
من که به روی دامنت سر می نهادم
آشفته حال از مجلس ابن زیادم
با ذوالفقار خطبه ام پیکار کردم
ابن زیاد بد دهان را خوار کردم
وای از اسیری، از مصیبات جگر سوز
زندان ندیده بود زینب، دید امروز
بی تو دگر با که دلم آرام باشد؟!
قرآن بخوان تا که دلم آرام باشد
امید قلبم، نور چشمم، جان خواهر
در قلب خواهر تا ابد هستی برادر
#محمد_جواد_شیرازی
#کوفه
@nohe_sonnati
یا قاهرَ العَدُوُّ وَ یا والیَ الوَلی
یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی
پایانِ باشکوه،به کابوس بد بده
زینب رسیده کوفه..،پدر جان مدد بده
چشمان شور،آینه ات را نظر زدند
در پیش خانه ی تو سرم را به در زدند
در کوفه سهم دختر تو آهِ سرد شد
پنجاه سال پردهنشین..،کوچهگَرد شد
تا پای ما به معرکهای نامراد رفت
خلخال دخترانِ حسینات به باد رفت
این کوفیان به نسل تو،گمراه گفته اند
خیلی به دخترت بد و بیراه گفته اند
بی حرمتی به آل تو وقت ورود شد
از بس که سنگ خورد حسینات..،کبود شد
نیزه نشین تو همه را پیر کرده است
شکل سرش دو مرتبه تغییر کرده است
این حرمله به کامِ همه،زهرِ ناب ریخت
این حرمله کنار رباب تو آب ریخت
از دست این مصیبت جانکاه..،داد..،آه
زینب کجا و مجلسِ اِبن زیاد...،آه
در بزم او نمک به غمِ جاریام زدند
با چوبدست روی لب قاری ام زدند
کوفه که زیر پاش نهاد احترام را...
باید خدا بخیر کند شهر شام را
#بردیا_محمدی
#کوفه
@nohe_sonnati
سوخته گرچه پرش از شرر غارت ها
پا نهاده است روی تاج ابر قدرت ها
اُسکُتوا گفت و عوالم همگی لال شدند
ریخت از هیبت او هیمنه ی هیبت ها
سالها پيش در اين شهر بزرگى مى كرد
آه دیگر خبری نيست از آن عزت ها
بين اين شهر بنا بود كه مهمان باشد
اُف بر اين رسم پذيرايى و اين دعوت ها
شاهبانوى جهان باشى اگر هم ، وقتى
دست بسته برسى ، مى شكند حُرمت ها
دختر پرده نشین علی و فاطمه را
نگهش داشته کوفه سرِپا ساعت ها
لااقل کاش ابالفضل برایش میماند
با حضورش چه کسی داشت از این جرأت ها
خارجى زاده كه گفتند دلش سوخت ولى
قارى اش آمد و برداشته شد تُهمت ها
داشت مانند علی خطبه ی غرّا میخواند
سر که آمد به سر آمد سخن و صحبت ها
دست بر شانه ی طفلان حرم میگيرد
آنكه خم بود به پايش همه ی قامت ها
میدوَد تا كه كسى نانِ تصدّق نخورد
آرى افتاده به دوشش همه ی زحمت ها
شد قبول اُمّ حبيبه! همه نذرى هايش
خانمش آمده در كوفه پس از مدت ها
اولش هرچه نظر کرد کسی را نشناخت
تا سرِ نیزه نشین، کرد عیان نسبت ها
روز از شدت گرما و شب از سرمایش
پوست انداخته بودند همه صورت ها
سَر كه افتاد زمين زود برَش داشت رباب
چون دگر گير نمى آمد از اين فرصت ها
#یا_مظلوم
#کوفه
@nohe_sonnati
هرچند فاتح همه ی جنگ ها شدم
خیلی میان کوفه اسیر بلا شدم
ابروی من شکست سر کوچه ای شلوغ
زخمی سنگ بازی این بچه ها شدم
همسایه ی قدیمیمان داد زد سرم
آزرده از نگاه بد آشنا شدم
خیلی سرت مقابل من خورد بر زمین
افتاد زیر پا و من از غصه تا شدم
پایین نیزه ی تو به من پشت پا زدند
دست خودم نبود که از تو جدا شدم
ام حبیبه آمد و نشاخت زینبم!
من تا نبینمش دو قدم جابجا شدم
لب باز کردم و همه کوفه لال شد
من ناخدای کشتی کرببلا شدم
#سید_پوریا_هاشمی
#کوفه
@nohe_sonnati
با سلام و عرض ادب
به لطف خدا نوحه ها و اشعاری که مربوط به شروع ماه مُحَرَّم تا دوازدهم مُحَرَّم که ٢٢ بخش می باشد بارگزاری شد.
جهت دسترسی راحت تر به مناسبت ها از طریق هشتگ (#) یا علامتگزاری اقدام شود.
شب اول محرم
#هلال_محرم
#حضرت_مسلم_ابن_عقیل_ع
شب دوم محرم
#ورود_کاروان_امام_حسین_ع_به_کربلا
شب سوم محرم
#حضرت_رقیه_س
#حر
شب چهارم محرم
#فرزندان_حضرت_زینب_س
#حبیب_ابن_مظاهر_مسلم_ابن_عوسجه
#وهب
شب پنجم محرم
#حضرت_عبد_الله_ابن_الحسن_ع
شب ششم محرم
#حضرت_قاسم_ابن_الحسن_ع
شب هفتم محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع_بستن_آب
شب هشتم محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع
شب نهم محرم
#حضرت_ابوالفضل_ع_تاسوعا
شب دهم محرم
#شب_عاشورا
دهم محرم
#روز_عاشورا
#امام_حسین_ع
شب یازدهم محرم
#شام_غریبان
#تنور_خولی
یازدهم محرم
#قتلگاه
دوازدهم محرم
#امام_سجاد_ع
#دفن_شهدای_کربلا
#کوفه
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
۱ (ذکر جناب وهب) گفتا به وهب مادر،برخیز و نما ایثار جان خویش در راه،آل و عترت اطهار با شور جوانمردی
شب چهارم
ابتدای نوحه ها و اشعار
#وهب
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
۱ (دم بازاری روز عاشورا) (زمینه۴) ۱ چون حسین ابن علی گشت شهید خواهرش وصیتش را بشنید که ایا خواهر م
روز دهم (روز عاشورا)
ابتدای نوحه ها و اشعار
#روز_عاشورا
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
۱ (ذکر امام حسین ع) ای تشنه لب عطشان،مظلوم حسینم وای ای گشته به خون غلتان،مظلوم حسینم وای با آن که
روز دهم (روز عاشورا)
ابتدای نوحه ها و اشعار
#امام_حسین_ع
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
۱ (ذکر تنور خولی) رأس شه لب عطشان،در تنور مهمان است در منزل خولی بود،آن که نامسلمان است مخفی ز زنش
شب یازدهم
ابتدای نوحه ها و اشعار
#تنور_خولی
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
۱ (دم بازاری قتلگاه) (زمینه۴) ۱ گفت زینب که ایا برادرم سر تو بر سر نی چون نگرم حسین جان تو و جسم بی
روز یازدهم
ابتدای نوحه ها و اشعار
#قتلگاه
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
۱ (دم بازاری امام سجاد ع) (زمینه۲) ۱ باز از نو غم به پا شد خون به قلب ماسوا شد سرور عابدین کشته گرد
روز دوازدهم
(شهادت امام سجاد ع به روایتی)
ابتدای نوحه ها و اشعار
#امام_سجاد_ع
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
۱ (ذکر دفن شهدای کربلا) چارمین امام ما،در کرب و بلا آمد پیکر شهیدان را،تا به خاک بسپارد با بنی اسد
روز دوازدهم
ابتدای نوحه ها و اشعار
#دفن_شهدای_کربلا
نوحه سرایان سنتی مشهد مقدس
۱ (دم بازاری ورود اهل بیت ع به کوفه) (زمینه۲) ۱ شهر کوفه غرق غوغاست پر ز شور وا حسیناست خطبه زینب
روز دوازدهم
ابتدای نوحه ها و اشعار
#کوفه