eitaa logo
دروس استاد احدی حفظه الله تعالی
108 دنبال‌کننده
44 عکس
10 ویدیو
136 فایل
این کانال جهت نشر دروس خارج فقه و اصول استاد می باشد. ارتباط با ادمین sd1251356@
مشاهده در ایتا
دانلود
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۸/۲۶ ۲۶ به آیه نبا حجیت خبرعادل را ثابت می کند وتعلیل در آیه نسبت به مفهوم، مانعیت ندارد نه از باب حکومت و نه از باب تخصیص تعلیل مفهوم را که آقا ضیا می فرمود. بله ازباب این است که بینشان تعارضی نیست اساسا تعارض بین منطوق و مفهوم را نمی پذیریم و منکر تعارض بین مفهوم و منطوق هستیم. را باید مطرح کنیم و بعد نتیجه را بیان کنیم: : مراد از علم در آیه نبا اعم از علم وجدانی و تعبدی است علم وجدانی علم تکوینی است تکوینا شیئی را لمس می کند و به علم می رسد یا از راه مشاهده یا چشایی یا بویایی به علم می رسد چون منابع علم حواس 5گانه اند. گاهی بجای این موارد دو یا 3نفر برای ایشان خبر می اورند این علم را تعبدی گویند یعنی من حرف ایندو را قبول دارم با اینکه خودم ندیدم اما گزارش اینها را قبول می کنم. : تقابل بین منطوق و مفهوم تقابل ایجاب و سلب است چنانکه قبلا این بحث گذشت در تقابل ایجاب و سلب هم موضوع و محمول وحدت دارند نمی شود موضوع یک چیز باشد و محمول چیز دیگری باشد چون تقابل اینجا همان نقیضین منطق است نقیض انسان لا انسان است نمی گویند شجر است. مثلا ان جائک زید فاکرمه مفهومش اینست ان لم یجیئک زید فلا تکرمه هم موضوع و هم ممحمول یکی شد تقابل سلب و ایجاب شد. : امام هم قبول دارد که بین منطوق و مفهم متلازمین است نه علت و معلول برای اینکه رابطه بین مفهوم و منطوق رابطه دلالی است و علت در دلالت نیست چون دلالت مال الفاظ است یکی لفظی دال است و لفظ دیگر مدلول است بنابراین قانون تلازم ایجاب می کند که دلالت التزامی معنا حفظ شود چون دلالت التزامی معنا فرع دلالت مطابقی معناست تا دلالت مطابقی اش ثابت نشود دلالت التزامی اش نمی اید ثبوت دلالت التزامی متفرع بر وجود دلالت مطابقی است. با این سه مقدمه مفهوم آیه ثابت می شود که: بنابر مقدمه اول موضوع آیه خبر است شرط، مجیئ است و حکم لاتبینوا هست عین همین سه تا در مفهوم هم حفظ شد ان لم یجئکم نبا الفاسق فلا تبینوا. یا ان جائکم نبا بواسطة عادل فلا تبینوا. فرقی نمی کند موضوع در هردو نبا هست هم در ناحیه منطوق و هم در ناحیه مفهوم شده نبا و شرط هم در هردو ناحیه مجیئ است اگر این خبر را فاسق اورد تبین کنید و اگر عادل اورد تبین نکنید. پس ما مقدمه اولمان درست شد و نتیجه داد. مقدمه دوم تقابل بین منطوق و مفهوم تقابل سلب و ایجاب است این هم درست است چون اگرفاسق خبراورد تبینوا و الا فلا. نکته ای که در تقابل سلب و ایجاب امام متوجه ان بود این است که تعلیل سلب در واقع به دلالت التزامی تعلیل مفهوم هم هست سلب درآیه فلا تبینوا هست و از ان طرف تعلیل ایجاب تعلیل سلب هم هست بخاطر مقدمه سوم که بین منطوق و مفهوم متلازمین است پس هر علتی که برای منطوق می اورید همان علت برای م مفهوم هم می شود علت تبین دو چیز است افتادن در جهل و پشیمانی . علت عدم وجوب تبین چیست؟ علتش دلالت التزامی همان تعلیل است که وقتی عادل خبر اورد نه جهالتی است و نه ندامتی. لذا تبین واجب نیست چون مراد از علم اعم از علم وجدانی و غیر وجدانی (تعبدی)است. مقدمه اول لا عذر لاحد التشکیک فی ما یروی عن ما ثقاتنا انچه از ما موثقین روایت می کنند حق ندارید شک کنید و اگر شک کنید در قیامت عذری ندارید. می خواهد علم ما از راه نقل ثقه را علم تعبدی اعلام کند . و من هنا ظهرمطالب: 1-اینکه امام می فرماید این آیه فقط و فقط اشاره به وجوب تبین در خبر فاسق دارد و از ظاهر این آیه حجیت خبر عادل استفاده نمی شود لذا این آیه نسبت به بحث خبر عادل بیگانه است عرض ما به ایشان این است که اگر منظور شما دلالت مطابقی است ما هم قبول داریم که هیچ اشاره ای به حجیت خبر عادل ندارد اما قائلین به ثبوت مفهوم به دلالت التزامی است چون بین منطوق و مفهوم تلازم قائل اند و نتیجه تلازم، این است که تعلیل لازم تعلیل ملزوم هم هست یعنی ان تصیبوا قوما...تعلیل تبینوا هست به دلالت التزامی که تعلیل فلا تبینوا هم می شود و نباید جداسازی کرد. مرحوم اصفهانی هم همین را دارد 2-تقابل بین مفهوم و منطوق متضایفین نیست چنانکه مرحوم خوئی استفاده کرد بلکه تقابلشان سلب و ایجاب است چنانکه آقای وحید انتخاب کرد 3-مانعیت تعلیل از مفهوم به عقیده ما درست نیست چنانکه آقا ضیا قبول کرد و گفت مانعیت هست . چرا؟ چون منظور ما از علم اعم از وجدانی و تعبدی است لذا کسی که به خبر عادل عمل کند علم تعبدی به حکم واقعی پیدا کرد یعنی ائمه ع به ایشان گفته اند حرف ثقات ما را حجت بدانید و شک نکنید لذا ما تعبد به حرف ائمه کرده ایم 4-کسانی که قائل به حکومت مفهوم بر منطوق اند به انها می گوئیم که: ما منکر حکومتیم چون تقاب
ل بین منطوق و مفهوم تقابل سلب و ایجاب است مفهوم آیه حجیت خبر عادل را ثابت می کند و منطوق آیه حجیت خبر فاسق را سلب می کند لذا هیچ تعارضی با هم ندارند چون حکومت در جایی است که وحدت موضوع باشد در حالی که مُتعبِّدبِه(مساله) نسبت به خبر عادل یک چیز است و نسبت به خبر فاسق چیز دیگری است. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
محققین گرامی به خاطر حمایت از مردم یمن جلسه فقه یکشنبه ۹۷/۸/۲۷ تعطیل بود لذا دروس اصول یک جلسه بیشتر است
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۸/۲۹ ۲۷ درباره آیه نبا اشکالات خاص است مثل مانعیت تعلیل از مفهوم اشکالات خاصش بحث شد. اشکالات دیگر اشکالات عام است و اختصاص به آیه نبا ندارد تمامی ادله حجیت خبرواحد را شامل می شود لذا از این جهت اشکال عام است و عمومی است . اشکال در الرسائل ص 25و26مطرح کرده: ایشان ادعای اجماع بر عدم حجیت خبرواحد کرد با تتبع در اکثر اقوال فقها به این نتیجه رسید که فقها قائل به حجیت خبرواحد نیستند آنگاه برای ما این اجماع را نقل کرد قطعا نقل ایشان مصداق طبیعت خبراست یکی از مصادیق خبرواحد خبر خود سید است اگرنقل ایشان را قبول کنیم لازمه اش این است که خبرخود ایشان به لحاظ اینکه خبرواحد است حجت نباشد پس از وجود خبرایشان عدم وجود خبر خودش لازم می اید یعنی از حجیت خبرسید عدم حجیت خبر سید لازم می اید وهو محال که از وجود خودش به عدم خودش برگردد. : این اشکال به ادله حجیت اخبار واحد برمی گردد مستشکل می گوید اگر ما ادله حجیت اخبار احاد را قبول کنیم لازمه اش این است که خبر سید را هم بگیرد آن وقت مدلول خبرسیدعدم حجیت خبرواحد است و خبرواحد را مثل قیاس میداند پس مقتضای ادله حجیت خبرواحد، این شد که خبر سید حجت است ونتیجه حجیت خبر سید این شد که خبر احاد حجت نیست این می شود همان (انقلاب الشیئ عن ما وقع علیه) است که محال است. تقریبا جواب داده اند:این 5 جواب در 3 برهان خلاصه می شود: 1.برهان اقتضائی 2.برهان استحاله ذاتی 3.برهان استحاله عرضی. در فرائد الاصول: این اشکال همان برهان اقتضائی است. شیخ ادعا میکند که ادله حجیت خبرواحد اقتضای شمول خبر سید را ندارد پس مشکل در ثبوت و اثبات نیست بلکه در اصل اقتضا هست. (مثلا کتب علیکم الصیام. فردی مجنون است چگونه روزه بگیرد؟ می گوئیم اصلا نسبت به مجنون اقتضائی ندارد.) چرا اقتضا ندارد چون مقتضی شمول ادله خبرواحد، اخبار عن حس است نه عن حدس در حالی که خبر سید خبر عن حدس است ایشان با تتبع در اقوال علما حدس به رای امام علیه السلام برعدم حجیت خبر واحد زد پس از اول اقتضای شمول نداشت تا بخواهد خارج شود از راه برهان وارد شده : استحاله ذاتی همان برهان عقلی است ا(لذاتی لا یعلل ولا یتخلف) نه علت می خواهد و نه تغییر پذیر است. (قضایا قیاساتها معها دلیلش با خودش است) دخول خبر سید تحت ادله حجیت خبر، نتیجه اش استحاله ذاتی است چون از دخولش خروج ان لازم می اید وچیزی که از دخولش خروجش لازم بیاید ذاتا محال است لذا ادله حجیت خبرواحد بخاطراینکه منجر به استحاله ذاتیه می شود هرگز شامل خبرسید نمی شود چون عقل می گوید اطلاق و شمول، در محالات ذاتیه وجود ندارد مثل پریدن انسان اطلاق پریدن به انسان شمول ندارد چون ذاتا محال است (کل ما بالعرض ینتهی بالذات) که به برمی گردد . استحاله عرضی بردو قسم است یکی از باب قبح است و یکی از باب ظلم است . بحث ما از باب قبح است چرا محال است چون قبیح است. توضیح: چرا شارع اخبار احاد را حجت کرد؟ لابد می گوئید تا خبر سید را بگیرد نتیجه اش این می شود که جاعل حجیت اخبار احاد عدم حجیت اخبار احاد را جعل کند واین کار قبیحی است و کار قبیح از خدای حکیم صادر نمی شود پس شمول ادله حجیت به خبر سید می شود استحاله عرضی و قبیح است در _74 هم همین مطلب را گفت. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۸/۳۰ ۲۸ از : اگر ادله حجیت خبرواحد شامل خبر سید شود لازم می اید و تخصیص اکثر قبیح و مستهجن است توضیح ذلک: محتوای خبر سید این است که اخبار احاد حجت نیست محتوای ایه نبا این است که اخبار احاد حجت است اگر این محتوا خبر سید را شامل شود معنایش این است که کلیه اخبار احاد حجت نیست الا خبر سید لازمه اش تخصیص اکثر می شود عنی مفهوم ایه نبا فقط یک خبر را شامل شود و بقیه اخبار احاد را خارج کند این جواب را پاسخ داده که: مفهوم ایه نبا اخبار احاد از زمان پیغمبر ص تا زمان سید مرتضی را حجت می کند و خبر سید مرتضی اخبار احاد از زمان سید تا روز قیامت را حجت نمی داند لذا تخصیص اکثر لازم نمی اید چون محتوای ادله حجیت خبرواحد با محتوای خبر سید مربوط به دو زمان است هیچ تعارض با هم ندارند و هر کدام مربوط به یک زمانی است و زمانها متفاوت اند یکی مال زمان پیامبرتا زمان سید است و یکی اززمان سید تا روز قیامت است لذاهیچگونه تنافی نیست. مرحوم اخوند مجددا اشکالی بر جواب خودش می کند می فرماید که این جواب لازمه اش خرق اجماع مرکب است چون علمای ما در باره حجیت اخبار احاد دو دسته اند: أ‌.یک دسته مطلقا اخبار احاد را حجت می دانند چه در زمان سید و بعدش و چه قبل از زمان سید ب‌.دسته دوم مطلقا خبر واحد را حجت نمی دانند اگر کسی بگوید در زمان سید به بعد حجت نیست ولی در زمان قبل از سید حجت است احداث قول ثالث است که موجب می شود و است وجه استحاله اش این است که اجماع مرکب معقد دارد یعنی هردو دسته بر روی یک حرف ایستاده اند وان قبل از زمان سید و بعد از زمان سید است یا می گویند اخبار احاد حجت است یا می گویند حجت نیست اما بین دو زمان تفصیل قائل نیستند هرکجا اجماع مرکب معقد داشته باشد حجت است و فقها به این اجماع توجه می کنند و مساله تعارض اجماعین را مطرح می کنند و راه حل پیشنهاد می کنند. همین اشکال خود را جواب داد که: منظورما از دو زمان حکم واقعی و حکم ظاهری است یعنی ادله حجیت خبرواحد اخبار احاد را از زمان پیغمبر تا اخرین روز دنیا حجت واقعی کرد و حکم واقعی اخبار احاد حجیت است اما اجماع سید مربوط به حکم ظاهری است که از زمان سید به بعد عدم عدم حجیت را می رساند بعد فرمود فتامل. خودتان هم فکر کنید. به تخصیص اکثر مرحوم شیخ درست است و قابل جواب نیست چون منظور از تخصیص اکثر تخصیص اکثر ازمانی نیست بلکه منظور از تخصیص اکثر تخصیص اکثر افرادی است و فقها قائل به تخصیص اکثر افرادی اند نه ازمانی مثال تخصیص اکثر افرادی: احل الله البیع الا الربا الا الغش فی المعامله الا جهل کالا الا شرکت های هرمی و .. اما گاهی می گوئیم اکرم زیدا کل یوم الا خمسه پنج شنبه نه این می شود ازمانی معمولا حجیت با تخصیص افرادی است نه ازمانی. منظور این است که اگرما خبر سید مرتضی را خارج کنیم یکی از افراد خبر واحد خارج شد ولی اگر خبر سید را حفظ کنیم افراد زیادی از خبرهای واحد خارج می شود دوران بین این دو تا خروج یک خبر است و خروج اکثر افراد. مقدم این است که اکثر افراد حفظ شود و ان یکی را کنار گذاریم پس ما محتوای ایه نبا را حفظ می کنیم که اخباراحاد حجت است و محتوای خبر سید را کنار می گذاریم. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۳ ۲۸ مسألة 2): فأرة المسك المبانة من الحيّ طاهرة على الأقوى : اجزای متصل به حی البته در عروه نیامده . مثلا شخصی جانباز است و قسمتی از پای او هیچ حرکتی ندارد یا مثل پینه که بر اجزای بدن بسته می شود ایا نجس اند یا پاک. یا گوشت های اضافی که بر بدن اویزان هستند چه حکمی دارند فقها فرمودند پاک هستند 3 دلیل اقامه کردند: 1.اگر حکم به نجاست این اجزا شود حرج لازم می اید و حرج در دین اسلام منتفی است به این دلیل مخدوش است عسرو حرج در احکام تکلیفیه است نه در احکام وضعیه طهارت و نجاست از احکام وضعیه اند . مثلا نماز بر مکلف واجب است وجوب حکم تکلیفی است اگرنتواند ایستده و قیام کند در عین حال قیام را بر او واجب کنید عسر لازم می اید لذا می گویند به اندازه ای قیام کن که عسر و حرج لازم نشود لذا عسرو حرج تکلیف را به همان مقدار کاهش می دهد و سبک می کند ولی اینکه این طاهر است یا نجس عسری پیش نمی اید لذا در قاعده عسر و حرج گفته می شود که حکم ساز نیست بلکه جلو ضرر حکم را می گیرد مثل کسانی که بچه ای را به فرزندی انتخاب می کنند اینجا عسرو حرج نمی تواند حکم سازی کند که مثلا بعداز تکلیف بچه محرمیت ایجاد می شود چون عسرو حرج حکم ثانوی است. 2.سیره قطعیه ائمه ع: در محضر ائمه انسانهای مفلوج می امد که امام با انها معاشرت داشت و هرگز حکم به نجاست پای فلج یا دست فلج او ندادند خود امام سجاد به حدی نماز می خواند که مواضع سجودش پینه بسته بود و به اندازه کوهان شتر بالا امده بود امام به ناچار انها را می برید . اگر اینها نجس باشد چه حکمی دارد معلوم می شود که پاکند. 3.روایات درباره اجزای مبانه وارد شده است که این روایات دسته دومی هستند که در ان جلسه بیان نشد. الف: ایوب بن نوح عن بعض اصحابنا عن ابی عبدالله ع قال اذا قطع من الرجل قطعة فهی میته یعنی یک عضوی از مردی جدا شد و افتاد فاذا مسه الانسان اناسن اورا دست زند فکل ما کان فیه عزم فبد وجب من یمسه الغسل فرمود اگر این عضو جدا شده استخوان دارد برای مس میت باید غسل کند فان لم یکن فیه عزم فلا غسل علیه اگر استخوان نداشت و فقط گوشت بود غسل مس میت ندارد ب: موثقه ابی بصیر عن ابی عبدالله ع قال فی الیات ال تقطع و هی اعیان...این دنبه ای که گوسفند دارد چوپانها می برند در حالی که میش زنده است امام فرمود انها میته این دنبه بریده شده میته است یعنی تمام اثار مردار را باید مترتب کنیم که نجس است و اکلش حرام است ج: حسن ابن علی قال سالت ابالحسن ع فقلت جعلت فداک ان اهل الجبل تثقل فیقطعونها مردم کوهستان به لحاظ اینکه دنبه گوسفند گران است زنده زنده می برند قال هی حرام .امام فرمود حرام است قلت فنستدع بها ما با این دنبه ها برخورد می کنیم و سرو کار داریم و برای روشنایی استفاده می کنیم امام فرمود مگر حکمش را نمی دانی ؟ باید دستت و لباست را بشویی منظور امام این است که استفاده اش اشکال ندارد برای روشنایی ولی حکم نجاستش باقی است . هریک از این روایات مربوط به اجزایی است که از انسان و حیوان جداشود و بکنند در حالی که بحث ما روی اجزای مرده متصل به بدن است پس ان اجزای مبانه نجس است اما اجزای متصل در حکم مبانه نیست. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۳ ۲۹ ضیا با دو تقریب اشکال بر ایه نبا و سایرادله حجیت را برطرف کرده است أ‌.: اگرادله حجیت خبرواحد خبر سید را بگیرد لازم می اید که محال است .مقالات ج 1 مقاله 15و نهایه ج 3 ص 228 توضیح این تقریب مبتنی بردو امر است : 1-امر اول: هر حکمی محتاج به موضوع است چه حکم تکلیفی و چه حکم وضعی به قآنون ثبوت شیئ لشیئ فرع ثبوت المثبت له . نتیجه این امر این است که رتبه موضوع مقدم بر رتبه حکم است 2-امر دوم: کاشفی در رتبه متاخر از منکشف است و هر حاکی در رتبه متاخر از محکی است پس رتبه محکی مقدم بر رتبه حاکی است تقدم و تاخرش طبعی است نظیر اثنین که تقدم واحد براثنین تقدم طبعی است طبیعت دو از یک این است که متاخر باشد لذا حاکی بدون وجود محکی نمی توآند باشد ولی محکی بدون وجود حاکی می توآند باشد. عدد یک بدون دو می توآند باشد ولی دو بدون یک نمی توآند باشد. اذا عرفت هذآن: حال که دو مقدمه را شناختی سید خبر می دهد که اجماع بر عدم حجیت خبرواحد است شیخ طوسی هم خبر می دهد که اجماع بر حجیت خبر واحد است اگر ادله حجیت خبربخواهد این دو تا نقل را حجت کند به موازات امراول محتاج به موضوع است در اینجا حکم را ادله حجیت خبر واحد می سازند موضوع، حجیت و عدم حجیت به نقل سید و شیخ است. و موضوع در رتبه مقدم بر حکم است. و به موازات امر دوم حاکی متاخراز محکی است در اینجا حاکی خبر سید و خبر شیخ است محکی ادله حجیت خبر واحد است و حاکی متاخر از محکی است یعنی حجیت و عدم حجیت که محتوای خبر سید و شیخ است متاخر شد لازمه اش این است که این حجیت و عدم حجیت بر شیئ واحد(خبرواحد) هم مقدم شود و هم موخر شود و این اجتماع متقابلین است که محال است پس ادله حجیت خبرنه نقل شیخ را می گیرد و نه نقل سید را. ب‌.: ادله حجیت در مقام جعل حجیت خبرواحد است مثلا ایه نبا می گوید هرکجا شک در حجیت خبرواحد دارید اگر مخبرآن خبر عادل بود حجت است حال سید خبر داد که اجماع بر عدم حجیت خبرواحد امده است و ما در حجیت خبرسید شک داریم چون اگر شک نداشته باشیم نیازی به ایه نبا نداریم تا خبر سید را برای ما حجت کند بنابراین شک در مضمون ایه نبا افتاده از لوازم شمول ایه نبا اخبار احاد این است که ما در اخبار احاد مردد باشیم و شک داشته باشیم پس شک در حجیت و عدم حجیت خبرسید ملازم با شک در مضمون و مفهوم ایه نبا است و شک در مضمون ایه نبا از نظر رتبه متاخر است یعنی اول ایه صادر شد بعد شک کردیم که مضمون ایه خبر سید را می گیرد یا نه؟ از آن طرف اگر خبرسید را بگیرد لازمه اش این است که خبرسید قبل از صدور ایه باشد آن وقت امکآن ندارد ایه چیزی را که متاخر از اوست شامل شود یعنی ایه نبا از خبر سید متاخر است آن وقت شامل خبر سید شود معقول نیست . پس باید اعتراف کنیم که ایه نبا از خبر سید بیگآنه است و ربطی به خبر سید ندارد . به عبارت اخری اگر ایه نبا خبر سید را حجت کند لام می اید که ما حجیت خبر سید را به شرط اینکه شک در حجیتش داریم بپذیریم چطور می شود با وجود حفظ شک در مضمون ایه نبا بیائیم ایه نبا را شامل خبر سید بگیریم معقول نیست. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖 @ostadahadi 🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴📕📕📕⚫🔴🔵⚫🔴🔵🔴🌷🍃 🔵⚫🔴🔵🔴➖➖➖➖🔴🍃🌷
سعید دینی 📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️📗📙📗📙📗📙📗📙️️️️ @ostadahadi 🍏🍏🍏🍏🍎🍎🍎🍎🍎 ۹۷/۹/۵ ۳۰ اولین اشکال بر حجیت خبر واحد این بود که اگرادله حجیت خبر واحدخبر سید را شامل شود لازم می اید از وجود حجیت خبر عدم وجود حجیت خبر واحد چون سید اجماع بر عدم حجیت خبرواحد نقل کرد پس از شمول اخبار سید عدم حجیت خبرش لازم می اید 5جواب به این اشکال دادند. جواب 5 از اقا ضیا بود ایشان به دو تقریب بپاسخ داد : ادله حجیت خبرواحد شامل اخبارسید نمی شود چون اگر شامل اخبار سید شود اجتماع متقابلین لازم می اید وهو محال وجه اجتماع متقابلین این است که اخبار سید حاکی است از عدم حجیت.و عدم حجیت خبر واحد محکی است محکی در رتبه متقدم است به لحاظ اینکه حاکی از محکی حکایت می کند و از ان طرف عدم حجیت خبر واحد حکم است و به برهان تاخر حکم از موضوع باید عدم حجیت متاخر باشد پس لازم می اید عدم حجیت هم مقدم باشد چون محکی است و هم متاخر باشد چون حکم است لذا اجتماع متقابلین بر شیئ واحد لازم امد به نظر ما این بیان اشکال دارد به اینکه: 1-قانون تقدم و تاخر در خصوصیات و افراد است . هرگز در طبیعیات نمی اید چون خصوصیات و افراد دارای عوارض اند مثل مکان مکان زید مقدم بر مکان عمرو است مثل زمان زمان حضرت نوح بر خاتم الانبیا مقدم است مثل وصف اعلم بر عالم افقه بر فقیه مقدم اند و هکذا. اما در طبیعیات تقدم و تاخر نیست مثل طبیعت الانسان یا طبیعت الحیوان تشتمل الافراد بالسویه ولا یکون فی الشمول تقدما و تاخرا. در اینجا موضوع، طبیعت نبا است و طبیعت نبا تقدم و تاخر ندارد نظیر اینکه می گویی کل خبری صادق . موضوع، طبیعت خبراست حتی خودش را هم شامل می شود لذا تقدم و تاخر در اینجا نمی اید. 2-حجیت و عدم حجیت انتزاعی است منشا انتزاع، وجوب عمل به خبر عدل و عدم وجوب عمل به خبر فاسق است انچه در ایات و روایات وارد شد این است که العمل بخبرالعادل واجب و العمل بخبر الفاسق حرام عقل ما از این واجب حجیت خبر عادل را انتزاع کرد و از حرام عدم حجیت را انتزاع کرد نظیر کل ممکن زوج ترکیبی. از این انتزاع می کنیم که هر موجود ممکنی مرکب از ماده و غیر ماده است و ترکیب در ظرف ذهن است تقدم و تقدم در لحاظ ذهنی اشکالی ندارد چه اشکالی دارد که در ظرف ذهن عدم حجیت هم مقدم شود و هم موخر شود . دامنه تحلیل ذهن وسیع است پس اشکالی ندارد. : ایشان این است که اگر ادله حجیت اخبار سید مرتضی را بگیرد لازمه اش این است که ماهو مقدم، متاخر شود وجهش این است که حجیت خبردر صورتی تحت ایه نبا می رود که ما شک در حجیتش داشته باشیم لذا اگر ایه نبا بخواهد خبر سید را شمال شود باید شک در حجیت خبر سید داشته باشیم . و شک در حجیت خبر سید متاخر از زمان نزول ایه است و اگر بخواهد ایه نبا اورا شامل شود لازمه اش این است که در رتبه قبل ، خبر سید وجود داشته باشد پس ماهوالمتاخریعنی شک در حجیت خبر سید در صورت شمول ایه نبا می شود ماهوالمتقدم یعنی باید قبل از ایه نبا وجود داشته باشد و ما هو المتقدم یعنی ایه نبا باید متاخر شود چون ما یک کبرایی داریم که هردلیلی مضمونی دارد این مضمون محال است متکفل انچه باشد که از این مضمون متاخر است لذا می گویم هیچ یک از ادله احکام ممکن نیست متکفل مراتب متاخره اش باشد مرتبه شک در حجیت خبرسید متاخر از مضمون ایه نبا است امکان ندارد مضمون ایه نبا بعد از شک در حجیت بیاید در حالی که اگر ایه نبا خبر سید را بگیرد لازم می اید که متاخر از او شود . پس نتیجه گرفت که ایه نبا شامل اخبار سید نمی شود . : این اشکال شما در صورتی است که تاخر ثابت شود یعنی شک در رتبه متاخر از ایه نبا است . در حالی که بارها گفته شد که حکم واقعی متوقف برعلم و جهل مکلفین ندارد چه عالم باشد یا جاهل حکم واقعی صادر شده است پس از کجا می گوئی که شمول ایه نبا خبر سید را متوقف بر شک در حجیت خبر سید است در حالی که ایه برای بیان حکم واقعی خبر عادل است حکم واقعی خبر عادل توقف بر علم و جهل کسی ندارد بله تقدم و تاخر علم و معلوم و شک و مشکوک فقط در مرتبه لحاظ است یعنی دیدن یعنی ملاحظه کردن خداوند وقتی می خواهد نماز را جعل کند علم به تکلیف را دیده چون می داند عالم به تکلیف مکلف به عمل است نه جاهل به تکلیف در ظرف لحاظ و دیدن تقدم و تاخر وجود دارد یعنی شارع قبل از تشریع حکم موضوع و قیود و شرائطش را می بیند مثلا بالغ و عاقل و مختار باشد و مجنون نباشد ولی هیچ وقت توقف نیست دیدن غیر از توقف است. مساله اتحاد عالم و معلوم از همینجاست بین شاک و مشکوک تقدم و تاخر نیست. 🍃 🌹🍏🍃🌾🌷 🍃🍀🌾🌷➖➖🌷 🔴🍏🍏🍏🍏🍎🍃🌾🍏 📚📖📚📖📚📖📚📖📚📖