🌷 حضرت ابراهیم (علیه السلام) و سرزمین کربلا
🏴 یک زمان عبور #حضرت_ابراهیم (علیه السلام) از سرزمین #کربلا افتاد، آن حضرت سوار بر اسب بودند، ظاهراً آثار مصیبت های سیّدالشهداء بر آن حیوان آشکار شد، و صیحه ای کشید و با سر به زمین افتاد و بر اثر آن حضرت ابراهیم (علیه السلام) زمین خورد و سرش شکست!!
🤲🏻 آنگاه برخاسته و به درگاه خداوند عرضه داشت، بارالها خطائی از من سر زده که اینگونه مجازات می شوم؟
⚜️ پس #جبرئیل نازل شد و عرض کرد: یا ابراهیم از تو گناهی سر نزده است!
▪️«لکن هنا یَقتل سِبط خاتَم النَّبیین و خاتَم الوَصیین فسال دمک موافقاً لدمه؛
▪️«چون در اینجا نوه پیامبر آخرالزمان(ص) و فرزند خاتم الوصیین امیرالمؤمنین (ع) به #شهادت می رسد، پس خون تو ریخت تا موافق با خون آن مظلوم شود. و آنگاه جبرئیل از مصائب کربلا گفت و حضرت ابراهیم (علیه السلام) بر مظلومیّت فرزندش گریست. (۱)
📚 پی نوشت:
۱. کشکول النور، ج ۱، ص ۱۳۶.
📘 داستانهایی از زمین کربلا
ر - یوسفی
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#عاشورا
#امام_حسین
#داستان_کوتاه
پرتو اشراق
🏰 ورود اسرا و سرهای شهدای کربلا به شام در اول ماه صفر به چه صورت بود؟
🌷 سرها و اسرا وارد #شام شدند سر حسین (ع) را بر رمح بلندی زده بودند و «خولی» آن رمح را میکشید و به آواز بلند میگفت:
✋🏽 «منم آن کسی که دشمنان یزید را کشتم و بخون آغشتم!»
🌹ام کلثوم (س) با چشم گریان گفت:
▪️«ای دشمن خدا فخر میکنی به کشتن کسی که #جبرئیل گهواره جنبان او بوده و #میکائیل ذکر خواب گوینده و #اسرافیل بدوش کشنده و اسمش در عرش خدا نوشته جدش خاتم الانبیاء بوده و مادرش فاطمه زهراء (س) است و پدرش قاتل مشرکین است».
🌷 سرهای جوانان اهل بیت هیجده سر بود، بعد از سر حسین (ع) سر علی اکبر (ع) را آوردند پس از او سر عباس بن علی (ع) بر نیزه بود و حامل آن سر «قشعم جعفی» بود بعد از او سر عون بن علی (ع) بود. نیزه دار «سنان بن انس نخعی» بود همین نحو سرها را پشت سر هم وارد میکردند. پشت سرها اسیران وارد شدند پیشاپیش آنها زین العابدین بود. [۱]
🏴 اقامت اسرا در خرابه ای در شام:
🚩 پس از آنکه سپاه یزید اسراء را به شهر شام وارد کردند، کثرت جمعیت و ازدحام تماشاچیان بقدری بود که راه نمیدادند سرها و اسراء را سریع حرکت دهند. هر چه خواستند اسراء را از دروازه ساعات داخل کنند
👥👥 انبوه جمعیت مانع شد و این امر ممکن نگردید لذا بالاجبار ایشان را از دروازه نودِر وارد کردند، ظهر بود که آنها را به مسجد جامع شهر رساندند و از آنجا به طرف دارالاماره یزید انتقال دادند. [۲]
🏰 مقدار سه ساعت آنها را درب دارالاماره نگاهداشتند و به همین جهت آنجا را «باب الساعات» نامیدند.
🏴 آن روز اهل بیت را به مجلس یزید وارد نکردهاند بلکه ایشان را در خرابهای اسکان دادند و روز بعد آنها را به مجلس یزید وارد کردند.
📚 علامه مجلسی مینویسد:
▪️«حلبی از حضرت جعفر صادق (ع) روایت میکند چون زین العابدین را با اهل بیتش به شام بردند اسراء به یکدیگر میگفتند ما را بدین منزل ویرانه جای دادهاند که خانه بر سر ما فرود آید، پاسبانان که رفتوآمد به آن خانه میکردند به یکدیگر میگفتند: اینها از سقف شکسته میترسند مبادا بر سرشان خراب شود و خبر ندارند که فردا چون به حضور امیر رسند حکم بقتل ایشان مینماید».
🌌 آن شب را اسرا در آن خرابه بسر بردند. [۳]
📚 منابع:
۱- مقتل الحسین، فصل۱۵، بخش: ترتیب ورود اسراء به شام و سرهای مطهر شهداء↑
۲- روضة الشهداء، ملاحسین کاشفی.
۳- مقتل الحسین، فصل۱۵، بخش: فرود آوردن اهل اهل بیت (علیهم السلام) را در خرابه
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
💧 خاك اشك زا
⚜️ حضرت على (عليه السلام) فرمود:
🌴 يكروز خدمت حضرت پيغمبر اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) وارد شدم، ديدم چشمان مبارك حضرت گريان است، عرض كردم:
⁉️ پدر و مادرم فداى شما اى پيغمبر خدا چه شده! آيا كسى شما را ناراحت كرده! چرا گريه مىكنيد؟!
🌹 حضرت رسول (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود: چند لحظه قبل حضرت #جبرئيل (عليه السلام) نزد من آمده بود و به من فرمود:
▪️«حسين در (كنار) شّط #فرات كشته مى شود بعد فرمود:
❓آيا مى خواهى از تربتش استشامم كنى؟
✊🏻 گفتم: بله دستش را دراز كرد و مشتى از آن خاك برداشت و آن را به من داد مقدارى بوئيدم، بى اختيار اشكم جارى شد و اسم آن سرزمين #كربلا است. (۱)
📚 پی نوشت:
۱. اهلبیت ص ۲۶، مسند احمد بن حنبل،ص ۸۵، ترجمه خصائص الحسينه ص ۲۲۶.
📗 داستان هایی از گریه بر #امام_حسین (ع)
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
🍎 هدیه خداوند به فاطمه (سلام الله علیها)
🌤️ ابن عباس مى گويد: روزى در حضور #پيامبر_اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) نشسته بودم؛ على، فاطمه، حسن و حسين (عليه السلام) نيز در پيش روى حضرت قرار داشتند.
🍎 در اين هنگام #جبرئيل نازل شده، سيبى براى حضرت آورده و بدان وسيله به رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) تحيت گفت.
🍎 حضرت آن سيب را به على بن ابى طالب (عليه السلام) هديه كرد. #على (عليه السلام ) آن را بوسيده، ضمن تشكر از پيامبر آن را به حضرت برگردانيد.
🍎 حضرت آن را #حسن (عليه السلام) هديه كرد. حسن (عليه السلام) نيز ضمن ابراز تشكر آن را بوسيده، بار ديگر به حضرت رسول (صلى الله عليه و آله و سلم ) برگردانيد.
🍎 بار ديگر رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) آن را به على بن ابى طالب (عليه السلام) داد. حضرت تحيت گفته، همين كه خواست به حضرت برگرداند، سيب از بين انگشتانش به زمين افتاد و دو نيم شد و نورى از آن درخشيد كه تا آسمان اول بالا رفت.
🍎 در اين هنگام ديدم كه بر آن سيب نوشته بود:
🔅«بسم الله الرحمن الرحيم
اين هديه است از خداوند متعال به محمد مصطفى، و على مرتضى، و #فاطمه_زهرا، و حسن و #حسين، نوادگان رسول خدا، و نيز امانى است از براى دوستداران آنها تا روز قیامت از آتش». (۱)
📚 پی نوشت:
۱. مقتل الحسين خوارزمى ، ص ۹۵.
📔 ۳۶۰ داستان از فضايل مصائب و كرامات فاطمه زهرا (س)، عباس عزيزى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
#فضائل_مولا_علی
#بانـوے_همـیـشہ
پرتو اشراق
🦋 جبرئيل، خادم فاطمه (س)
📚 #روايت شده كه #رسول_خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمودند:
⚜️ #اسرافيل بر جبرئيل تفاخر كرد و گفت:
🔅من از تو بهترم!
⚜️ #جبرئيل گفت: از چه جهت تو از من بهترى؟
⚜️ جواب داد: براى اين كه فرشتگان حامل عرش زير نظر من هستند و صاحب صورم و مقرب ترين فرشته خدايم!
⚜️ جبرئيل گفت: من از تو بهترم، زيرا من امين وحى خدا به سوى انبياء مى باشم و هر امتى را كه خداوند هلاك كرده، به دست من بوده است.
✨✨ خطاب آمد: ساكت باشيد! كه به عزت و جلال خودم، افرادى را خلق كرده ام كه از شما بهترند.
🌠 سپس حجابهاى قدرت برداشته شد، ديدند كه بر ساق عرش نوشته شده:
🔅«لا اله الا الله، محمد رسول الله، على و فاطمة و الحسن والحسين خير خلق الله»؛
🔅«اين پنج نور مقدس، بهترين خلق خدايند».
⚜️ جبرئيل عرض كرد: خدايا، از تو مسئلت دارم كه مرا خدمتگزار اين انوار مقدسه قرار دهى.
✨✨ خواسته اش پذيرفته شد و او جزء اهل بيت و خادم ما گرديد.
🍎 جبرئيل هيچ وقت در خدمتگزارى اهل بيت عصمت و طهارت (عليه السلام) كوتاهى نكرد. گاهى از بهشت مائده آورد و گاه ناقه آورد و به اميرالمؤمنين (عليه السلام) نسيه فروخت، گاهى به صورت دحيه كلبى سيب و به و انار براى حسنين (عليه السلام) آورد و گاه لباسهاى بهشتى، گاهى براى فاطمه زهرا (سلام الله عليها) لباس آورد تا آن حضرت بپوشد و در عروسى يكى از همسايگان شركت كند و در بعضى جنگها به يارى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و على مرتضى (عليه السلام) آمد. در جنگ احد براى اميرمؤمنان على (عليه السلام) ذوالفقار آورد و گفت:
🔅«لا سيف الا ذوالفقار و لا فتى الا على».
📚 و بنا به روايتى به رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم ) عرضه داشت:
🔅ناد عليا مظهر العجائب
🔅تجده عونا لك فى النوائب
🔅كل هم و غم سينجلى
🔅بولايتك يا على، يا على!
🌴 گاه به كمك #فاطمه_زهرا (سلام الله عليها) مى آمد و آسياب را مى گرداند و گاهى گهواره #امام_حسين (عليه السلام) را به حركت مى آورد؛ چنان كه در روايت ام ايمن آمده است:
🦋 روزى جبرئيل نازل شد، ديد فاطمه زهرا (سلام الله عليها) خوابيده و امام حسين (عليه السلام) در گهواره گريه مى كند، شروع كرد گهواره را جنباندن و ذكر خواب خواندن و تسلى دادن تا فاطمه زهرا (سلام الله عليها) از خواب بيدار شد. فاطمه (سلام الله عليها) صداى جبرئيل را شنيد، ولى او را نديد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به آن حضرت فرمودند:
🔅«او جبرئيل امين بود». (۱)
📚 پی نوشت:
۱ هفتاد و دو داستان از شفاعت امام حسين (عليه السلام)، ص ۴۰.
✍🏻 ۳۶۰ داستان از فضايل مصائب و كرامات فاطمه زهرا (س)، عباس عزيزى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#کرامات
#داستان_کوتاه
#بانـوے_همـیـشہ
#فضائل_مولا_علی
👑 تاجدار فردوس
🌹 پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) فرمود:
👥 آنگاه كه خداوند #آدم و #حوا را آفريد، آنان در بهشت به خود باليدند.
👤 آدم به حوا گفت: خداوند خلقى زيباتر از ما نيافريده است.
⚜️ خداوند به #جبرئيل وحى نمود:
🔅دو بنده ام (آدم و حوّا) را به فردوس اعلى ببر.
🌳 وقتى وارد فردوس شدند، به دخترى بر روى تختى از تختهاى بهشت نظر كردند كه تاجى از نور بر سر و دو گوشواره از نور در گوش داشت، و بهشت از نور چهره اش روشن بود.
⁉️ آدم گفت: حبيبم جبرئيل، اين دختر كه بهشت از زيبائى چهره اش روشن شده كيست؟!
⚜️ جبرئيل گفت: اين #فاطمه دختر محمد پيامبر از فرزندان توست كه در آخرالزمان است.
❓ آدم گفت: اين تاجى كه بر سر دارد چيست؟
⚜️ جبرئيل گفت: شوهرش على بن ابى طالب است.
❓آدم پرسيد: اين دو گوشواره كه در گوش دارد چيست؟
⚜️ جبرئيل گفت: دو فرزندش حسن و حسين است.
❓آدم گفت: حبيبم جبرئيل، آيا آنان پيش از من خلق شده اند؟
⚜️ جبرئيل گفت: آنان در علم پوشيده ى خدا موجود بودند، چهار هزار سال قبل از آنكه تو آفريده شوى.
📚 كشف الغمه، ج ۱، ص ۴۵۶، از كتاب الآل ابن خالويه از پيامبر (صلى الله عليه و آله)
📕 اما دخترم فاطمه(س)، مناقب و مصائب حضرت زهرا (عليها السلام) از زبان پيامبر اکرم (ص)، مؤلف: ب ام نرجس
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#بانـوے_همـیـشہ
#حضرت_زهرا
#داستان_کوتاه
#روایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 فطرس ملک، حامل سلام های ما به امام حسین علیه السلام
📗 شیخ صدوق در کتاب امالی در حدیثی از امام صادق(ع) نقل میکند:
🕊️ فُطرُس، یکی از فرشتگان حامل عرش در انجام وظیفهاش سُستی کرد، بالهایش شکسته و به جزیرهای در زمین تبعید شد.
🏝️ وی ۷۰۰ سال به عبادت خدا مشغول بود تا #امام_حسین(ع) به دنیا آمد.
🌌 #جبرئیل با هفتاد هزار فرشته جهت تبریک این میلاد به زمین نازل شدند، وقتی از کنار #فطرس گذشتند او از علت نزول آنان جویا شد و از آنان خواست تا وی را با خود ببرند.
⚜️ جبرئیل نزد پیامبر (ع) برای وی میانجیگری کرد.
🕊️ با پیشنهاد #پیامبر (ص)، فطرس خود را به قنداقه امام حسین(ع) مالید و خداوند بالهایش را بهبود بخشیده و او را به جایگاه اولیهاش بازگرداند.
💌 وظیفه سلام رسانی:
🕊️ فطرس پس از بهبودی و عروج به آسمان به رسول خدا خبر از شهادت فرزندش حسین داده و میگوید به جبران این #شفاعت، زیارت هر زائر و سلام و صلوات هر سلام دهندهای را به امام حسین(ع) برساند.
🔅اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
🔅وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🔅وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🔅وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
پرتو اشراق
🦋 لباس حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در هنگام #ظهور
🕋 در روايات از لباس مخصوصي براي حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) به هنگام ظهور ياد شده است؛ گاهي از پيراهن #رسول_خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) سخن گفته شده و گاه از پيراهن يوسف (عليه السلام) به عنوان لباس حضرت به هنگام ظهور نام برده شده است.
⚜️ يعقوب پسر شعيب مي گويد: #امام_صادق (عليه السلام) فرمود:
🔅«آيا نمي خواهي پيراهني را که #حضرت_قائم به هنگام ظهور، بر تن دارد به تو نشان دهم؟»
✋🏻 عرض کردم: البته مايلم آن را ببينم.
👕 حضرت، صندوقچه اي را خواست و آن را گشود و از آن پيراهن کرباسي بيرون آورد و آن را باز کرد و در گوشه ي استين چپ آن لکه خوني بود.
🌹 امام (عليه السلام) فرمود:
🔅«اين پيراهن پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) است و در روزي که چهار دندان پيشين حضرت را (در جنگ احد) شکستند، آن را بر تن داشت و حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در حالي که اين پيراهن را بر تن دارد، قيام مي کند. من آن خون را بوسيدم و بر ديده ي خود نهادم، آن گاه حضرت لباس را پيچيده و برداشت». (١)
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
⚜️ مفضل بن عمر مي گويد:
🌹امام صادق (عليه السلام) فرمود:
🔅«مي داني پيراهن يوسف چه بود؟»
✋🏻 گفتم: خير!
🌹 فرمود: «چون براي #ابراهيم (عليه السلام) آتش افروختند، #جبرئيل براي او پيراهني آورد و بر تن او پوشاند تا گرما و سرما به او آسيب نرساند و چون وفات او فرا رسيد، آن را در جلد دعايي نهاد و به بازوي فرزندش اسحاق آويخت. او نيز آن را به يعقوب داد. آن گاه که #يوسف متولد شد، يعقوب آن را در بازوي يوسف قرار داد. بر يوسف نيز حوادثي گذشت تا اين که عزيز مصر شد. چون يوسف آن را در آن جا از جلد بيرون آورد، يعقوب (عليه السلام) بوي آن را شنيد و اين سخن خداوند در قرآن است که در حکايت يوسف از قول يعقوب مي فرمايد:
🔅«و من بوي يوسف را استشمام مي کنم، اگر مرا به خطا نسبت ندهيد» (٢) و آن همان پيراهني است که از بهشت فرود آمده است».
آن همان پيراهني است که از بهشت فرود آمده است ».
✋🏻عرض کردم: قربانت گردم؛ آن پيراهن به دست چه کسي رسيده است؟
🌹فرمود: « به دست اهل آن است؛ پيراهن همراه قائم ماست؛ آن گاه که ظهور کند ».
🌹سپس فرمود: « هر پيامبري که دانش يا چيز ديگري را به ارث برده است، همه آنها به محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيده است ». (٣)
📚 پی نوشت ها؛
۱. نعماني، غيبه، ص ۲۴۳؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص ۵۴۲؛ حليه الابرار، ج ۲، ص ۵۷۵؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۵.
۲- سوره مبارکه يوسف، آيه ۹۴.
۳- کافي، ج ۱، ص ۲۳۲؛ کمال الدين، ج ۲، ص ۶۷۴، بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۲۷.
🖋️ نويسنده: نجم الدين طبسي
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستانک_مهدوی
#روایـاٺ_مــهـــدوے
پرتو اشراق
🕯️زيارت انبياء و ملائكه از سر بريده امام حسين (عليه السلام)
🕋 ابن لهيعه مى گويد: در بيت الله الحرام طواف مى كردم ناگاه مردى را ديدم كه گفت:
✋🏾خداوندا! مرا بيامرز؛ اگر چه گمان ندارم كه بيامرزى!
👳🏻♂️ من به او گفتم: اى بنده خدا! از خداى تعالى بپرهيز و چنين سخنان باطل نگو؛ زيرا اگر گناهانت به مثابه قطرات باران يا برگ درختان باشد و تو استغفار نمايى، خداى عزوجل گناهانت را مى بخشد كه غفور و رحيم است!
👴🏿آن مرد گفت: به نزد من بيا تا قصه خويش را به تو حكايت نمايم!!
👳🏻♂️من به نزدش رفتم گفت:
👴🏿✋🏾 بدان كه من با چهل و نه نفر ديگر همراه سر نازنين حضرت امام (عليه السلام) به شام رفتيم و برنامه ما اين بود كه چون شب مى شد آن سر مبارك را در ميان تابوت مى گذارديم و بر دور آن تابوت جمع مى شديم و به شرابخوارى مى پرداختيم!
🌌 پس شبى از شب ها رفيقان من به عادت شب هاى پيش به شرب خمر مشغول شدند و مستت گشتند و من آن شب لب به شراب نزدم و چون شب كاملا تاريك شد، آواز رعدى به گوشم رسيد و برقى را مشاهده كردم و ناگهان ديدم درهاى آسمان باز گرديد، حضرت #آدم و حضرت #نوح و حضرت #ابراهيم و حضرت #اسماعيل و حضرت #اسحاق و پيغمبر ما #حضرت_محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) از آسمان نازل شدند و #جبرئيل با گروهى از ملائكه در خدمت ايشان بودند.
⚜️ جبرئيل به نزديك آن تابوت كه سر مطهر در آن بود رفته و آن را بيرون آورد و بر سينه خود چسبانيد و بوسيد.
🌹ساير انبياء (عليهم السلام) هم مانند جبرئيل، آن سر مبارك را زيارت مى كردند و حضرت رسول به محض ديدن سر نازنين، گريه مى نمود و انبياء (عليهم السلام) به او تعزيت مى گفتند.
⚜️ جبرئيل به خدمتش عرضه داشت:
▪️«يا محمد! به درستى كه خداوند عزوجل مرا امر فرموده كه مطيع فرمانت باشم به آنچه كه در حق امت خود بفرمايى به جا آورم ؛ اگر مى فرمايى زمين را به زلزله در آورم تا سطح زمين از زير ايشان برگردانم چنانكه بر قوم لوط چنين كردم».
🌹رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود:
▪️«چنين منما؛ زيرا مرا با امت وعده گاهى است در روز قيامت در حضور پروردگار عالميان».
☄️ پس ملائكه به سوى ما آمدند تا ما را به قتل رسانند، من فرياد الامان به سوى پيامبر عالميان، بر آوردم.
🌹 رسول الله (صلى ا لله عليه و آله و سلم) فرمودند:
▪️«برو خدا تو را نيامرزد».
📓 لهوف سيد بن طاوس، مترجم: محمد طاهر دزفولى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#کربلا
#عاشورا
#امام_حسين
#داستان_کوتاه
🤲🏻 پیامبر(ص) و انتخاب بندگی
🦋 رسول گرامی اسلام(ص) پیامبر بنده را بر پیامبر پادشاه ترجیح داد.
📚 المعجم الکبیر ـ به نقل از عبد اللّه بن عمر ـ:
🌹 پیامبر خدا(ص) فرمود: «فرشته ای از آسمان بر من نازل شد که نه پیش از من بر پیامبری نازل شده بود و نه پس از من بر کسی نازل خواهد شد. او #اسرافیل بود که جبرئیل را همراه خود داشت. گفت:
✨ درود بر تو، ای محمّد! و سپس ادامه داد:
✨ من فرستاده پروردگارت به سوی تو هستم. او به من دستور داده که تو را اگر می خواهی، به عنوان پیامبری بنده، و اگر مایلی، به عنوان پیامبری پادشاه برگزینم.
🌹 من به #جبرئیل نگریستم. جبرئیل به من اشاره کرد که فروتنی کن».
🤲🏻 این جا بود که #پیامبر(ص) فرمود: «ترجیح می دهم پیامبری بنده باشم». (۱)
📚 پی نوشت:
۱. المعجم الکبیر، ج ۱۲، ص ۲۶۷ ح ۱۳۳۰۹، حلیة الأولیاء، ج ۳، ص ۲۵۶، الرقم ۲۴۶، سبل الهدی والرشاد، ج ۷، ص ۷۶، إمتاع الأسماع، ج ۲، ص ۲۲۲، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۰، ص ۱۴۰.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#سیـره_اهـل_بیـٺ
پرتو اشراق
🤲🏻 دعاى معروف ابوذر، در آسمانها!
👣 #ابوذر_غفارى روزى به حضور رسول خدا (ص) آمد، #جبرئيل به صورت «دحيه كلبى»، در محضر پيامبر (ص) بود، و با آن حضرت، خلوت كرده بود، وقتى كه ابوذر آن دو را ديد، بازگشت و گفتگوى آنها را قطع ننمود، جبرئيل به #پيامبر(ص) گفت:
🔅«اى محمد! اين ابوذر بود، كه از اينجا عبور كرد و بر ما سلام نكرد، اگر بر ما سلام مى كرد، جواب سلام او را مى داديم، اى محمد! اين اباذر دعائى را مى خواند كه نزد اهل آسمان، معروف مى باشد، آنگاه كه من به آسمان رفتم آن دعا را از او بپرس!!»
🌌 هنگامى كه جبرئيل به آسمان رفت، ابوذر به حضور پيامبر(ص) آمد، پيامبر (ص) به او فرمود:
🌹اى ابوذر! چرا آن هنگام كه از كنار ما عبور كردى، نزد ما نيامدى و سلام نكردى؟
✋🏻 ابوذر: گمان كردم كه دحيه كلبى نزد شما براى امور شخصى با شما خلوت نموده است، از اين رو نزد شما نيامدم.
🌹پيامبر: او جبرئيل بود و گفت: «اگر ابوذر بر ما سلام مى كرد، جواب سلام او را مى داديم!»
💔 وقتى كه ابوذر دريافت كه او جبرئيل بود، بسيار متاءثر و پريشان گرديد و افسوس خورد كه چرا از توفيق سلام كردن بر جبرئيل محروم شده است، آنگاه رسول خدا (ص) به او فرمود:
❓آن دعائى كه مى خوانى چيست؟ كه جبرئيل به من خبر داد كه دعاى ابوذر در آسمانها نزد اهل آسمان، معروف است!
🤲🏻 ابوذر گفت: آرى اى رسول خدا، من اين دعا را مى خوانم:
🔅«اللهم انى اسلك الامن و الايمان بك، والتصديق بنبيك، والعافية من جميع البلاء، والشكر على العافية والغنى عن شرار الناس؛
🔅«خدايا! در درگاهت درخواست دارم: امنيت و ايمان به تو را، و تصديق نمودن به پيامبرت، و عافيت از همه بلاها و شكرگزارى در برابر عافيت، و بى نيازى از مخلوقات بدت را». (۱)
📚 پی نوشت:
۱. باب دعوات موجزات، حديث ۲۵، ص ۵۸۷ - ج ۲.
📚 داستانهاى اصول كافى داستانهاى اصول كافى جلدهای ۲ و ۱، محمد محمدى اشتهاردى
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#ادعیه_و_اذکار
#داستان_کوتاه
پرتو اشراق
🌙اولین شب ربیع الاول، « #لیلة_المبیت » است. شبی که خداوند به وجود امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام بر فرشتگان مقرب خود مباهات کرد.
🕋 🐪🌴 در شبی که حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) از مکه به مدینه هجرت کرد، #امام_علی (علیه السلام) در بستر پیامبر خوابید. این در حالی بود که مشرکان، آماده ی قتل رسول الله (ص) بودند.
🌌 در همان شب، خداوند به #جبرئیل و #میکائیل (فرشتگان مقرب الهی) فرمود:
✨«من میان شما، برادری ایجاد کردم، ولی عُمر یکی از شما دو نفر را طولانی تر از دیگری قرار دادم. کدام یک از شما ایثار میکند در حق برادرش و زندگی طولانی را به او میدهد؟!»
‼️پس از کلام خداوند، هر کدام از جبرئیل و میکائیل، زندگی طولانی را برای خویش خواستند و حاضر به فداکاری نشدند!!
⚜ خداوند به آن دو فرشته فرمود:
✨«شما همانند علی بن ابی طالب نیستید. من میان او و محمد، پیمان برادری برقرار ساختم؛ و اکنون علی در بستر محمد خوابید تا جانش را فدای او کند و حیات طولانیتر را برای او خواسته است! حال به سوی علی بروید و او را در برابر دشمنانش محافظت کنید».
⚜⚜ جبرئیل و میکائیل نزد امام علی (علیه السلام) آمدند.
⚜ جبرئیل گفت: «آفرین بر تو ای علی بن ابیطالب! خداوند به وجود تو بر فرشتگان خویش، بالای هفت آسمان مباهات میکند».
📖 آیه ۲۰۷ سوره بقره در شأن جانفشانی امیرالمومنین در «لیلة المبیت» نازل شد:
🔅«وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّـهِ ۗ وَاللَّـهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ»؛
🔅«و از ميان مردم كسى است كه جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد، و خدا نسبت به بندگان مهربان است».
📚 مناقب ابن شهر آشوب، جلد ۲، صفحه ۶۵.
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#فضائل_مولا_علی