eitaa logo
پرتو اشراق
816 دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
17.4هزار ویدیو
74 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
پرتو اشراق
‍ ﷽ ⁉️ چرا از این نماز غافلید؟! 🦋 جناب جعفر طیار، برادر نازنین امیرالمؤمنین علیه السلام بود. 🌹روزی پیامبر (صلی الله علیه وآله) به او فرمود: ▪️«به عنوان هدیه نمازی به تو یاد می‌دهم که اگر توانستی هر روز بخوان، اگر نتوانستی هر دو روز، یا هر جمعه، یا ماهی یکبار، یا سالی یکبار بخوان، زیرا هر بار که این نماز خوانده شود، خدا گناهانی را که بین این نماز و دفعه قبل بوده می‌آمرزد». 📚 وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۵۲. 🔰 طریقه نماز جعفر: 🤲🏻 نماز جعفر طیار چهار رکعت است. (دو تا دو رکعتی، به نیت نماز جعفر) 📚 طبق روایات، بعد از حمد، هر سوره‌ای را که بخواهیم می‌توانیم بخوانیم؛ اما بهتر است که این سوره‌ها خوانده شود: 🔆 در رکعت اول پس از حمد، سوره زلزال 🔆 در رکعت دوم پس از حمد، سوره عادیات، 🔆 در رکعت سوم پس از حمد، سوره نصر 🔆 در رکعت چهارم پس از حمد سوره توحید 📿 در این نماز باید سیصد مرتبه ذکر تسبیحات اربعه یعنی «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکبَرُ‌» گفته شود. (یعنی در هر رکعت ۷۵ مرتبه) به این نحو که؛ 🔅 بعد از حمد و سوره، ۱۵ مرتبه 🔅 در رکوع ۱۰ مرتبه 🔅 پس از سر برداشتن از رکوع، ۱۰ مرتبه 🔅 در سجده اول ۱۰ مرتبه، 🔅پس از سر برداشتن از سجده اول ۱۰ مرتبه، 🔅در سجده دوم ۱۰ مرتبه 🔅پس از سر برداشتن از سجده دوم  ۱۰ مرتبه ✅ سه نکته: 🔆 اگر کسی فرصت ندارد می‌تواند چهار رکعت نماز را بدون این سیصد ذکر تسبیحات بخواند و سیصد مرتبه را بعد از نماز در حال انجام کارهای خود بخواند. 🔆 اگر کسی در جایی از نماز، تسبیحات را فراموش کند هر جا یادش آمد می‌تواند آن را جبران کند. 🔆 این نماز را همیشه می‌توان خواند اما بهترین وقت آن، «صدر روز جمعه» است. یعنی اندکی بعد از طلوع آفتاب روز جمعه. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🕯 اقامه‌ عزا در خانه فاطمه عليهاالسلام براى امام حسين عليه السلام در زمان حیات 🌷 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 📚 در كتاب مفتاح الجنة از كتاب كنزالغرائب روايت شده است كه روزى حضرت فاطمه عليها السلام براى دو نور ديدگان خود حسن و حسين عليهما السلام جامه تازه دوخته و به آن دو بزرگواران پوشاند. و آن ها را به خدمت جد بزرگوارشان فرستاده بود، جناب رسول صلى الله عليه و آله فرزندان دلبند خود را به كنار گرفته و ايشان را مى بوسيد، ناگاه نظر انورش بر جامه امام حسين عليه السلام افتاد ديد كه، گريبان جامه او تنگ است و از شدت تنگى در گرداگرد گلوى مباركش خطى سرخ پديد آمده است، بر خاطر مباركش گران آمده فى الفور دكمه جامه اش را گشوده و جاى خط را بوسيد و به آن نگاه مى كرد و غمگين و دلگير مى شد در همان حال جبرئيل به حكم رب جليل رسيد. ⚜ بعد از سلام عرض كرد: يا رسول الله، اين خط گريبان جامه حسين را ديده تحمل نكردى و غمگين شدى روزى باشد كه با خنجر جاى همين خط را مى برند، و با تيغ كين گلوى نازنينش را قطع كرده سر انورش را از بدن جدا مى نمايند... 💧 پس آن جناب از شنيدن اين كلام جانسوز بر مظلومى حسين گريه نمود، و جبرئيل هم در گريه حضرت را موافقت كرد، و گريه سر داد در آن حال فاطمه زهرا عليهاالسلام داخل گرديده و ديد كه پدر بزرگوارش ‍ گريان و پريشان است، عرض كرد: ⁉️ يا ابتا ديده ات هرگز گريان مباد، پدر سبب گريه شما چيست؟! 🌹فرمود: اى فاطمه به تو مى گويم، به شرط آن كه صبر نمايى اينك جبرئيل از طرف پروردگار عالم خبر آورده است كه حسين در با تيغ اهل جفا شربت شهادت خواهد نوشيد، و اعضاى بدن مباركش به ضرب شمشير و تير و نيزه پاره پاره خواهد شد... 🌷 جناب فاطمه عليها السلام از شنيدن اين خبر خود را بر خاك افكنده عرض كرد: يا ابتا اين مصيبت در چه وقت مى شود؟ 🌹 فرمود: وقتى كه هيچ يك از من و تو و پدر و برادرش حاضر نمى شويم. 🌷 جناب فاطمه عليهاالسلام از شنيدن اين سخن چنين گريست كه صداى گريه اش از حرم رسول خدا صلى الله عليه و آله بلند شد، پس با ديده گريان عرض كرد: يا ابتا رخصت مرحمت فرما كه در حيات خودم تعزيه فرزند مظلومم را برپا كنم. 🌴 حضرت فرمود: آنچه كه خواهى بكن پس با دو ديده گريان داخل خانه شد، كه تعزيه حسين را برپا كند. 🏴 اول امر كرد كه در حجره ها پرده هاى سياه آويختند و در خانه صورت قبرى درست كردند، سياهى بر روى قبر كشيدند، اما به جهت اعلام زنان بنى هاشم فرستاده فرمود: 🌷 به زنان بنى هاشم از ما سلام برسان و بگو كه كه فاطمه دختر خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله مى گويد اى زنان بنى هاشم و اى قربا در زارى با من موافقت كنيد. 🏴 پس زنان بنى هاشم با نوحه و ناله و گريه و فغان وقتى رسيدند، ديدند كه فاطمه زهرا عليها اسلام گيسوان عنبرين خود را پريشان كرده و لباس سياه در بر كرده و خود را بر روى قبر افكنده و مى گريد، و مى گويد: ▪️اى شهيد مادر، واى غريب مادر تو را در صحراى كربلا تشنه شهيد مى كنند، زنان بنى هاشم اين حالت را كه ديدند، يكبار همگى مقنعه ها از سر كشيده خود را بر روى قبر انداخته واغريبا و وامظلوما و واحسينا گويان مشغول گريه شدند، چنانكه اهل بيت در شام شوم در خانه يزيد پليد عزادارى كردند. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. كشكول النور، ج ۲، ص ۷ به نقل از كتاب مفتاح الجنة. 📗 داستانهايي از انوار آسماني، ر- یوسفی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
💰 بهتر بودن دينار حلال از دينار حرام‌ 👳🏻‍♂ مردى خدمت علیه السلام رسيد و از تنگدستى شكايت كرد! 🌹حضرت فرمود: خوشحال باش كه خداوند مشكل تو را حل مى‌كند!! 👳🏻‍♂ آن مرد بيرون آمد و در راه هميانى را ديد كه در آن هفتصد دينار بود. آن را برداشت و به خانه امام برگشت و جريان پيدا كردن هميان را به امام عرض نمود. 💞 امام علیه السلام فرمود: 🗓 آن را بيرون ببر و يك سال اعلام كن، شايد صاحبش را بيابى. 💭 آن مرد رفت و گفت: در بازار و محل تجمع مردم اعلام نمى‌كنم و به كوچه‌اى در آخر شهر رفت و گفت: چه كسى پولى گم كرده؟ 👴🏽 مردى كه مانند مرده بود از يك طرف بلند شد و به او گفت: من هفتصد دينار در كيسه‌اى اين چنين گم كرده‌ام. 👳🏻‍♂ آن مرد گفت: آن پيش من است. ⚖ وقتى كه آن را ديد ترازويى داشت و گفت: بيرون نياور. آن را وزن كرد اصلا كم نشده بود. هفتاد دينار برداشت و به مرد يابنده داد. 🌴 آن مرد گرفت و نزد امام صادق علیه السلام آمد. 🌹وقتى كه حضرت او را ديد لبخندى زد و فرمود: اى كنيز! كيسه را بياور. پس كنيز كيسه را آورد، آنگاه حضرت فرمود: اين سى دينار است و هفتاد دينار را هم از آن مرد گرفتى. و هفتاد دينار حلال، بهتر از هفتصد دينار حرام است‌. [۱] 📚 پی نوشت: ۱. بحار الأنوار: ۱۱۷/۴۷، حديث ۱۵۵. 📚 جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده: راوندی، قطب الدین، جلد ۱، صفحه ۵۰۹. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
💚 محبت سرشار پيامبر (ص) به شاعر اهل بيت (ع) 📜 دعبل خزاعى از شاعران آزاده بود كه با اشعار خود از حريم امامان (علیهم السلام) دفاع مى كرد و ياد آنها را در خاطره ها زنده مى نمود. 🧔🏻‍♀ پسرش علىّ بن دعبل مى گويد: 🛌 لحظات آخر عمر پدرم دعبل فرا رسيد ديدم در حال جان دادن است، در آن حال رنگش تغيير كرد و صورتش سياه شد و زبانش گرفت و با اين حال مُرد!! ‼️ من درباره حقانيت مذهب او (مذهب تشيّع) در شك افتادم كه آيا حق است يا نه؟ اگر حق است پس چرا پدرم در حال جان دادن اين گونه بد حال گرديد؟ (كه نشانه عاقبت بد است!!) 🌌 همچنان اين شك و ترديد در من بود و حيران بودم تا اينكه پس از سه روز پدرم را در عالم خواب ديدم كه لباس سفيد در تن داشت و كلاه سفيد بر سرش بود، گفتم: 🧔🏻‍♀✋🏻 اى پدر، خدا با تو چه كرد؟ 👳🏻‍♂☝️🏻گفت: پسرم! آنچه را هنگام جان كندن از من ديدى كه صورتم سياه شد و زبانم گرفت به خاطر آن بود كه من در دنيا شراب خورده بودم، و همچنان در آن حال بودم تا اينكه رسول خدا (ص) ملاقات نمودم كه لباس سفيد در تن داشت و كلاه سفيد بر سرش بود، به من فرمود: 🌹 تو دعبل هستى؟ ✋🏻 گفتم: آرى اى رسول خدا! 🌹فرمود: از اشعارى را كه در شأن فرزندان من سروده اى بخوان، من اين دو شعر را خواندم: ▪️لا اضحك اللّه سنّ الدّهر ان ضحكت ▪️و آل احمد مظلومون قد قهروا ▪️مشرّ دون نقوا عن عقر دارهم ▪️كانّهم قد جنوب ماليس يغتفر 🔻ترجمه: ▪️اى دندان روزگار، خداوند تو را نخنداند، اگر روزى خنديد ▪️با اينكه آل محمّد (ص) مظلوم واقع شده ▪️و توسط دشمنان مورد خشم قرار گرفتند. ▪️آنها طرد شده و از خانه هاى خود تبعيد گرديدند به گونه اى كه گويا گناه نابخشودنى نموده اند. 🌹پيامبر (ص) فرمود: احسنت، سپس از من شفاعت كرد و لباس و كلاه خود را به من داد، همين لباس و كلاهى كه مى بينى، اهدائى آن حضرت است. 📔داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🐦 صحبت گنجشک با امام رضا علیه السلام 🎙راوی: سلیمان (یکی از اصحاب علیه السلام) 🌴 حضرت رضا علیه السلام در بیرون شهر، باغی داشتند. گاه گاهی برای استراحت به باغ می رفتند. یک روز من نیز به همراه آقا رفته بودم. 🌤 نزدیک ظهر، گنجشک کوچکی هراسان از شاخه درخت پرکشید و کنار امام نشست. نوک گنجشک، باز و بسته می شد و صداهایی گنگ و نامفهوم از گنجشک به گوش می رسید. انگار با جیک جیک خود، چیزی می گفت. 🛖 امام علیه السلام حرکتی کردند و رو به من فرمودند: «سلیمان! این گنجشک در زیر سقف ایوان لانه دارد. یک مار سمی به جوجه هایش حمله کرده است. زودباش به آن ها کمک کن!» 👳🏻‍♂ با شنیدن حرف امام در حالی که تعجب کرده بودم بلند شدم و چوب بلندی را برداشتم. آن قدر با عجله به طرف ایوان دویدم که پایم به پله های لب ایوان برخورد کرد و چیزی نمانده بود که پرت شوم... با تعجب پرسیدم: «شما چطور فهمیدید که آن گنجشک چه می گوید؟» 🌹امام فرمودند: «من حجت خدا هستم... آیا این کافی نیست؟!» 🗞 منبع: مجله، هنر دینی، شماره ۶، ۱۳۸۵/۱۰/۲۰ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
💭 در یادِ مایی 🎙راوی: عبداللّه بن ابراهیم غفاری 👳🏻‍♂ تنگ دست بودم و روزگارم به سختی می گذشت. یکی از طلبکارهایم برای گرفتن پولش مرا در فشار گذاشته بود. به طرف صریا حرکت کردم تا علیه السلام را ببینم. می خواستم خواهش کنم که وساطت کنند از او بخواهد که مدتی صبر کند. 🍲 زمانی که به خدمت امام رسیدم، مشغول صرف غذا بودند. مرا هم دعوت کرد تا چند لقمه ای بخورم. بعد از غذا، از هر دری سخن به میان آمد و من فراموش کردم که اصلاً به چه منظوری به صریاء آمده بودم. ⏳مدّتی که گذشت، حضرت رضا علیه السلام، اشاره کردند که گوشه سجاده ای را که در کنارم بود، بلند کنم. زیر سجاده، سیصد و چهل دینار بود. 📜 نوشته ای هم کنار پول ها قرار داشت. یک روی آن نوشته بود: «لا اله الاّ اللّه، محمد رسول اللّه، علی ولی اللّه». و در طرف دیگر آن هم این جملات را خواندم: «ما تو را فراموش نکرده ایم. با این پول قرضت را بپرداز! بقیّه اش هم خرجی خانواده ات است». 🗞 منبع: مجله، هنر دینی، شماره ۶، ۱۳۸۵/۱۰/۲۰ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🌸 فوائد استفاده از گل و گلاب در سیره پیامبر اعظم (ص) 🌹 گل و گلاب: 🔆 حسن بن منذر گوید: 🔅وقتی (صلی الله علیه و آله و سلم) را به معراج بردند، زمین از دوری حضرت اندوهناک شد و درخت آصف را رویانید، و چون حضرت به زمین بازگشت زمین خوشحال شد و گل سرخ را رویانید، بنابراین هر کس می خواهد بوی پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را استشمام کند، گل سرخ را ببوید. 🔆 فردوس از انس کرده است: 🔅پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: گل سفید در شب معراج از عرق من خلق شد و گل سرخ از عرق جبرئیل و گل زرد از عرق براق. 🔅و از آن حضرت (علیه السلام): گلاب به آبرو و رونق انسان می افزاید و فقر را می برد. 🔅از ثمالی، از امام (علیه السلام): هر که گلاب به صورت بزند در آن روز فقر و بدی و شومی نبیند، و هر که خواهد گلاب بزند؛ صورت دوستان را گلاب بزند و خدا را رحمت کند و بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درود فرستد. 🔅از امام حسن (علیه السلام) روایت است: پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دو دست را پر از گل کرد، و به من داد، و فرمود: این سید گلهای دنیا و آخرت است. 🌼 نرگس: 🔆 از حسن بن منذر، از امام (علیه السلام) روایت است: در بو و روغن گل نرگس فضائل و خوبی های بسیار است، چون آتش بر ابراهیم خاموش شد و خداوند آن را سرد و سلامت گردانید، خداوند در آن آتش گل نرگس رویانید و اصل این گل در آنهاست که خداوند عزوجل در آن زمان رویانیده است. 🍀 درباره مرزنجوش: 🔆 انس گوید: پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بر شما باد به مرزنجوش و آن را ببویید، که برای بینی سودمند است. 🔅و نیز از انس است که گوید: چون گلی به پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داده می شد آن را می بویید و بر می گردانید مگر مرزنجوش را که رد نمی کرد. 🔅حضرت کاظم (علیه السلام)، پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: مرزنجوش گل خوبی است، گیاهی است در زیر پایه عرش و آبش شفای چشم است. 📗 منبع: آداب زندگی اسلامی، (ترجمه فارسی مکارم الاخلاق)، حسن بن فضل بن حسن طبرسی، مترجم: عبد الرحیم عقیقی بخشایشی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🗡 تروريستى كه شرمنده بازگشت! 🌌 اصبغ بن نباته گويد: صبح زود همراه على (ع) نماز خواندم، سپس ناگهان ديدم مردى مى آيد كه معلوم بود، مسافر است، به حضور على (ع) رسيد، على (ع) به او فرمود: ❓از كجا مى آئى؟ ✋🏻 عرض كرد: از شام! 🌹على (ع) فرمود: براى كارى به اينجا آمده اى، آن را خودت مى گوئى يا من بگويم؟ ✋🏻 او عرض كرد: اى اميرمؤمنان خودت بفرما. 🌹مولا على (ع) فرمود: 🏰 «معاويه در شام اعلام كرد، هر كس برود و على (ع) را بكشد، ده هزار دينار به او جايزه مى دهم، شخصى حاضر شد، ولى وقتى به خانه اش رفت، پشيمان شد و با خود گفت: من پسر عموى رسول خدا و پدر فرزندان رسول خدا (ص ) را نخواهم كشت. 🏰 روز ديگر معاويه ده هزار دينار ديگر افزود و اعلام كرد: هر كس على (ع) را بكشد ۲۰ هزار دينار جايزه دارد، مرد ديگرى، قبول اين مأموريت را نمود، او نيز فكر عاقبت كار را كرد و پشيمان شد. 🏰 روز بعد معاويه سى هزار دينار جايزه قرار داد، تو بخاطر اين جايزه هنگفت برجستى و قبول كردى و اينك خود را به قصد كشتن من به اينجا رسانده اى و تو از فاميل حمير هستى!!» 👳🏽‍♂ شخص تروريست، اقرار به راستگوئى على (ع) نمود. 🌹على (ع) به او فرمود: اكنون چه تصميم دارى؟ ✋🏻 او گفت: از تصميم كشتن تو منصرف شدم، اكنون مى خواهم به شام برگردم. 🌹حضرت على (ع) به غلامش قنبر فرمود: وسائل سفر او را تكميل كن و آب و غذا به او بده و او را روانه شام كن. 🐪 قنبر فرمان على (ع) را اجرا نمود... تروريست با كمال شرمندگى از آنهمه بزرگوارى على (ع) به سوى شام بازگشت. 📗 داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى
پرتو اشراق
🏯 روش استفاده از خانه مجلل در سیره امام علی علیه السلام 1⃣ خانه وسيع خريدن: 🌹حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) نسبت به مسكن كه يكى از نيازهاى طبيعى و ضرورى انسان است، فكر وسيع و واقع‏ بينى داشت. 🏚روزى به منزل يكى از دوستان خود رفت، ديد كه منزل او بسيار كوچك و تنگ است، امام على (عليه السلام) به او فرمود: خانه تو خيلى كوچك است. 💰 سپس پولى در اختيارش گذاشت كه منزلِ مناسبِ شأنش خريدارى كند و به آنجا أثاث كشى نمايد. ✋🏻 دوست حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) گفت: يا اميرالمؤمنين (عليه السلام) اين خانه پدرى من است كه آن را براى من ساخته و نمى‏ توانم آن را بفروشم، يا از آن خارج گردم. 🌹حضرت پاسخ داد: 🔅«اِنْ كانَ أبوكَ أحْمَقٌ يَنْبَغى‏ أنْ تَكُونَ مِثْلُهُ؟»؛ 🔅اگر پدرت نادان بود، تو هم بايد نادان باشى؟ (۱) 2⃣ روش استفاده از خانه‏ هاى مجلّل: 🏯 يكى از دوستان (عليه السلام) در شهر بصره، علاء بن زياد بود، كه خانه بسيار با شكوه و بزرگى داشت، وقتى حضرت وارد خانه او شد، ابتدا اعتراض كرد كه: ❓ما كُنْتَ تَصْنَعُ بِسَعَةِ هذِهِ الدَّار؟ با اين خانه بسيار بزرگ چه مى‏ كنى؟ 🌹سپس روش استفاده را يادش داد، و فرمود: حال كه چنين خانه‏اى ساختى؛ (با اين خانه وسيع در دنيا چه مى‏ كنى؟ در حالى كه در آخرت به آن نيازمندترى). 🔅آرى اگر بخواهى مى‏ توانى با همين خانه، به آخرت برسى! 🔅در اين خانه وسيع مهمانان را پذيرايى كنى، به خويشاوندان با نيكوكارى بپيوندى، و حقوقى كه بر گردن تو است به صاحبان حق برسانى، پس آنگاه تو با همين خانه وسيع به آخرت نيز مى‏ توانى بپردازى. 👳🏻‍♂✋🏻علاء گفت: از برادرم عاصم بن زياد به شما شكايت مى‏ كنم! 🌹فرمود چه شد او را؟ ☝️🏻گفت عبايى پوشيده و از دنيا كناره گرفته است! 🌹امام على (عليه السلام) فرمود او را بياوريد، وقتى آمد به او فرمود: 👈🏻 «اى دشمنك جان خويش! شيطان سرگردانت كرده است، آيا تو به زن و فرزندانت رحم نمى‏كنى؟ تو مى‏پندارى كه خداوند نعمت‏هاى پاكيزه‏اش را حلال كرده، امّا دوست ندارد تو از آنها استفاده كنى؟ تو در برابر خدا كوچك تر از آنى كه اينگونه با تو رفتار كند». 👳🏻‍♂✋🏻 عاصم گفت: اى اميرمؤمنان، پس چرا تو با اين لباس خشن، و آن غذاى ناگوار بسر مى‏برى؟ 🌹امام على (عليه السلام) فرمود: 🔅«واى بر تو من همانند تو نيستم، خداوند بر پيشوايان حق واجب كرده كه خود را با مردم ناتوان همسو كنند، تا فقر و ندارى، تنگدست را به هيجان نياورد، و به طغيان نكشاند». (۲) 📚 پی نوشت ها: ۱. بهج‏ الصّباغه، ج‏ ۱۲، ص‏ ۹۸. ۲ - خطبه ۲۰۹ نهج البلاغه معجم‏المفهرس مؤلّف، كه برخى از اسناد آن به اين شرح است: قوت القلوب ج ۱ ص ۵۳۱: ابو طالب مكى (متوفاى ۳۸۲ ه)، عقد الفريد ج‏ ۲ ص‏ ۱۸۸ و ۱۸۹ و ج‏ ۱ ص‏ ۳۲۹: ابن عبد ربه مالكى (متوفاى ۳۲۸ ه)، اصول كافى ج ۱ ص ۴۱۰ و ۴۱۱ ح‏ ۱: كلينى (متوفاى ۳۲۸ ه)، ربيع الابرار ج ۴ (باب اللهو و اللذات: زمخشرى معتزلى (متوفاى ۵۳۸ ه)، كتاب اختصاص ص ۱۵۲: شيخ مفيد (متوفاى ۴۱۳ ه). 📚 الگوهاى رفتارى امام على (عليه السلام)، جلد پانزدهم، امام على (ع) و تفريحات سالم، محمّد دشتى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌹 امام رضا عليه السلام و برخوردی زیبا با مردى در سفر مانده 🧔🏻‍♂ يسع پسر حمزه مى گويد: 🌳 در محضر بودم، صحبت مى كرديم، عده زيادى نيز آنجا بودند كه از مسائل حلال و حرام مى پرسيدند. 👳🏼‍♂ در اين وقت مردى بلند قد و گندمگون وارد شد و گفت: ✋🏻 فرزند رسول خدا! من از دوستداران شما و اجدادتان هستم، خرجى راهم تمام شده، اگر صلاح بدانيد مبلغى به من مرحمت كنيد تا به وطن خود برسم و در آنجا از طرف شما به اندازه همان مبلغ صدقه مى دهم، چون من در وطن خويش ثروتمندم اكنون در سفر نيازمندم! 🚪امام برخاست و به اطاق ديگر رفت، دويست دينار آورد در را كمى باز كرد خود پشت در ايستاد و دستش را بيرون آورد و آن شخص را صدا زد و فرمود: 🔅«اين دويست دينار را بگير و در مخارج راهت استفاده كن و از آن تبرك بجوى و لازم نيست به اندازه آن از طرف من صدقه بدهى. برو كه مرا نبينى و من نيز تو را نبينم». 👥👥 آن مرد دينارها را گرفت و رفت، حضرت به اتاق اول آمد به حضرت عرض ‍ كردند: ❓شما خيلى به او لطف كرديد و مورد عنايت خويش قرار داديد، چرا خود را پشت در نهان كرديد كه هنگام گرفتن دينارها شما را نبيند؟ 🌹امام فرمود: 🔅«به خاطر اين كه شرمندگى نياز و سؤال را در چهره او نبينم...» (۱) 📚 پی نوشت: ۱. ‌بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۱۰۱. 📔 داستانهاى بحارالانوار جلد چهارم محمود ناصرى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌹 نگهدارى پاداش الهى 🏴 به مناسبت سالروز وفات ابراهیم فرزند پیامبر (ص)، ۱۸ 🌄 ابراهيم يكى از پسران پيامبر (ص) بود كه مادرش «ماريه قبطيه» نام داشت، ابراهيم در سال هشتم هجرت در مدينه متولد شد و در سال دهم در حالى كه حدود يكسال و شش ماه عمر كرده بود از دنيا رفت! 🌑 هنگامى كه ابراهيم از دنيا رفت، تصادفاً در آن روز خورشيد گرفت، مردم گفتند: گرفتن خورشيد به خاطر مرگ ابراهيم است! 🌹پيامبر(ص) به منبر رفت و فرمود: ▪️«اى مردم! خورشيد و ماه دو نشانه قدرت الهى هستند، كه به فرمان خدا سير مى كنند و بفرمان خدا گاهى گرفته مى شوند، و كسوف خورشيد ربطى به مرگ ابراهيم ندارد؛ هرگاه يكى از آنها گرفته شد نماز آيات بخوانيد (به اين ترتيب از پيدايش چنين خرافه اى جلوگيرى كرد)». ⚰ سپس از منبر فرود آمد، و بدن ابراهيم را غسل داد و حنوط و كفن كرد و آنگاه جنازه او را برداشتند و به قبرستان بقيع بردند، و او را به خاك سپردند. 👥👥 مردم گفتند: پيامبر (ص) بر اثر ناراحتى و بى تابى، نماز ميّت را فراموش كرد!! 🌹آن حضرت به طرف حاضران ايستاد و فرمود: ▪️«اى مردم اكنون جبرئيل نزد من آمد و سخن شما را در غياب من، به من خبر داد، شما مى پنداريد من نماز بر جنازه ابراهيم را به خاطر غم و اندوه و بى تابى فراموش كردم؟ ولى گمان نادرست كرديد، زيرا خداوند... به من امر كرد كه بر جنازه شخصى كه نماز مى خواند (يعنى به حد شش سالگى رسيده كه عقل و درك نماز خوندان را پيدا كند) نماز بخوانم. 📗 داستان دوستان، جلد چهارم، محمد محمدى اشتهاردى
🌹بخشندگی بی نظیر 🕋 آن روز به خانه‌ی خدا رفته بود... همان هنگام می شنید که مردی با خدا به گفتگو نشسته است که: 🤲🏻 خداوندا، ده هزار درهم نصیبم کن... 🌴 امام حسن (ع) هماندم به خانه بازگشت و آن پول را برای او فرستاد. 💐 یک روز، کنیزی از کنیزان او، دسته گلی خوشبویی به تحفه، پیشکش کرد، امام (ع)، در مقابل او را آزاد فرمود و چون پرسیدند چرا چنین کردی؟ 🌹 فرمود: خدا ما را چنین تربیت کرده است و این آیه را باز خواندند: 🔅«و اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها»: 🔅یعنی چون به شما هدیه ای دادند، به نیکوتر، پاسخ گویید. (١) ⏳سه بار در زندگی، هر چه داشت، حتی کفش و پای افزار - را به دو نیم تقسیم کرد و در راه خدا داد. (٢) 📚 پی نوشت ها: ١- بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۳۴۳ - ۳۴۲. ۲- بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۳۳۲ - تاریخ الخلفاء ص ۱۹۰. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq