eitaa logo
✳️ جستارهای قرآنی رحیق
2.8هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
787 فایل
«رحیق» نوشیدنی گوارا و ناب بهشتیان. ۲۵مطففین . مستمع صاحب سخن را بر سر کار آورد غنچهٔ خاموش، بلبل را به گفتار آورد صائب @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
برداشت از آيات ۹۶ ـ ۹۱ 💢 مردم دو دسته هستند: يک دسته و ثروتی ندارند ولی مايلند کارهای خيری انجام دهند، کنند و به بروند و حتّی اگر آنها را از و جهاد نمودن مانع شوند، از و اندوه اشکشان می ريزد و ناراحت می شوند و از آن طرف دسته ديگری هستند که ولی دوست دارند که با زن و فرزندشان در خانه بنشينند، دلهايشان مرده است، نمی کنند، فقط خواهی می کنند و اصرار دارند که و رسولش از آنها راضی شوند. آنها می گويند، اگر چه بخورند که اين گونه نيستيم. اينها پليدند و هستند و خدا از راضی نمی شود. بنابراين الی نبايد خود را از دسته دوم قرار دهد. بلکه بايد کوشش کند که از دنيا خود را ثروتمند نمايد و کند و اگر نمی تواند اين کار را بکند بايد لااقل کارهای خوب را داشته باشد. 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
انفال ۵.mp3
13.19M
5 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شیرین؛ شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل هااز سوره تا سوره را می توانید گوش کنید. ☑️ ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین.التماس دعا 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(104) 🔅🔅🔅 ✅آیه 3 - الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلوه و مما رزقنهم ينفقون 💢 لطايف و اشارات ⏪ 6- مدار بهره مندى از هدايت قرآن است، اوصاف خاصى براى آنان ذكر است ؛ جمله (يومنون بالغيب) بيانگر تقواى اعتقادى است، گرچه خود، پشتوانه تقواهاى ديگر است و جمله (يقيمون الصلواه) نشانه تقواى عبادى و جمله (مما رزقناهم ينفقون) مبين تقواى مالى و غير مالى است (بنابراين تعميم انفاق). ▫ ذكر اين اوصاف خاص بدين معناست كه چون هدايت قرآن درجات گوناگونى دارد، تنها كسانى كه جامع همه درجات تقوا باشند از همه مراتب هدايت قرآن بهره مى برند و چون متعلق تقوا در آيه محل بحث، محذوف است و حذف متعلق نيز نشانه عموم است، مى توان عنوان متقين را ناظر به تقواى از همه قبايح و سيئات دانست. 🏾ادامه دارد... 🔅تفسير و قرأن پژوهی @rahighemakhtoom
(105) 🔅🔅🔅 ✅آیه 3 - الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلوه و مما رزقنهم ينفقون 💢 لطايف و اشارات ⏪ 7- پندارى نادرست در معناى انفاق ▫️ برخى مفسران گفته اند: چون ماده اصلى انفاق نفق است و هر كلمه اى كه با حرف ن آغاز شود و دومين حرف آن نيز ف باشد، معناى زوال و نابودى دارد (مانند نفر، نفد، نفى و...)، (398) در انفاق نيز معناى زوال و انعدام نهفته است و در نتيجه مراد از انفاق در جمله (مما رزقناهم ينفقون) انفاق مالى است كه مايه سلب و زوال مالكيت مالك پيشين مى گردد و شمه آن نسبت به علم كه بر اثر نشر و تعليم به ديگران نه تنها از آن كاسته نمى شود، بلكه بر آن افزوده مى شود محتمل است (نه، حتمى). (399) ▫️ پاسخ اين است كه اولا، واژه انفاق در قرآن كريم درباره اعطاى الهى نيز به كار رفته است: (ژ كيف يشاء) (400) و معلوم است كه انفاق الهى مايه كاهش ‍ ملك و ملك او نيست، بلكه انفاق او زمينه افزونى نعمت وجود و كرم بيشتراو مى گردد: (لئن شكرتم لازيدنكم)، (401) ولا تزيده كثره العطاء الا جودا وكرما. (402) پس، در اين گونه موارد سخن از زوال و نابودى متاع مورد انفاق نيست و در نتيجه بايد گفت: در كاربرد قرآنى انفاق، چنين معنايى لحاظ نشده است، بلكه هم در موارد زوال و هم در موارد افزونى و هم در موارد يكسان بودن به كار رفته است. ▫️ ثانيا، انفاق مال نيز اگر با حسن فعلى و فاعلى همراه باشد، يعنى هم مال حلال باشد و هم اعطاى آن از سر اخلاص و بر پايه احترام و تكريم انجام گيرد، نه ترحم و تحقير، با زوال و نابودى همراه نيست و نه تنها خداوند از فضل خود چيزى را جايگزين آن مى كند: و ما انفقتم من شى ء فهو يخلفه)، بلكه آن را مضاعف مى كند: (مثل الذين ينفقون اموالهم فى سبيل الله كمثل حبه انبتت سبع سنابل فى كل سنبله مائه حبه والله يضاعف لمن يشاء والله واسع عليم) (403) و بدين جهت، اهل تقوا انفاق را غنيمت و كافران آن را غرامت و خسارت مى شمارند: (و من الاعراب من يتخذ ما ينفق مغرما). (404) در برخى از نصوص روايى براى ترغيب به انفاق چنين آمده است: من ايقن بالخلف، جاد العطيه. (405) =============================== 398- كشاف ، ج 1، ص 41، كنز الدقائق ، ج 1، ص 88 399- تفسير بيضاوى ، ج 1، ص 19، با اندك تصرف . 400- سوره مائده ، آيه 64 401- سوره ابراهيم ، آيه 7 402- مفاتيح الجنان ، دعاى افتتاح . 403- سوره بقره ، آيه 216 404- سوره توبه ، آيه 98 405- نهج البلاغه ، حكمت 138 🏾ادامه دارد... 🔅تفسير و قرأن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 نگاشت4:معرفی اجمالی و ویژگی های سوره عبس 👈🏾آیات مشهور ◽️فَلْيَنظُرِ‌ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ (آیه ۲۴) ترجمه: پس انسان باید به خوراک خود بنگرد. در تفسیر این آیه آمده است مقصود از «نظر کردن» دقت و اندیشیدن است. اندیشیدن درباره اینکه غذایی که به دست آمده از چه راهی به دست آمده و آیا از خوراکی‌های حلال است یا حرام؟ در بعضی روایات آمده است منظور از طعام در اینجا علم و دانشی است که غذای روح را تشکیل می‌دهد؛ پس انسان باید بدان بنگرد که آن را از چه کسی می‌گیرد. ◽️يَوْمَ يَفِرُّ‌ الْمَرْ‌ءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صَاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ... (آیات ۳۴ـ۳۷) ترجمه: روزى كه آدمى از برادرش و از مادرش و پدرش و از همسرش و فرزندانش مى‌گريزد... . در تفاسیر گفته شده است این آیات، نشان‌دهنده شدت قیامت و هول و وحشت محشر است که آدمی در آن هنگام نه تنها نزدیکانش را فراموش می‌کند، بلکه از آنان فرار می‌کند. این اتفاق‌ها بعد از صیحه شدیدی است که گوش‌ها را کر می‌کند. این صیحه همان نفخه دوم صور اسرافیل است که واژه «صاخّه» در آیه قبل (آیه ۳۳) به آن اشاره می‌کند. امیرالمؤمنین(ع) در مناجات مسجد کوفه این آیات را می‌خواند و از خداوند برای آن روز، امان می‌طلبد . در فضیلت تلاوت این سوره از پیامبر(ص) نقل شده هر كس سوره عبس را قرائت کند، در روز قیامت در حالی خواهد آمد كه شادمان و خندان است. از امام صادق(ع) نیز نقل شده در بهشت زیر پرچم و سایه خداوند و مشمول كرامت خداوند خواهد بود و این كار برای خداوند کوچک و آسان است. همچنین از آنان امام نقل شده است هر كس هنگام بارش باران این سوره را بخواند، خداوند به تعداد قطره‌های باران گناهانش را می‌آمرزد. در برخی روایات برای قرائت این سوره خواصی چون در امان ماندن مسافر از خطرات و پیدا شدن گمشده ذکر شده است. 👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 نگاشت5:محتوای کلی سوره عبس ▫ سوره عبس در عین کوتاهی از مسائل مختلفی بحث می‌کند و تکیه خاصی بر مسئله معاد دارد. محتوای آن را در پنج موضوع می‌توان خلاصه کرد: ۱. عتاب شدید خداوند در مورد کسی که در برابر مرد نابینای حقیقت‌جو برخورد مناسبی نداشت. ۲. ارزش و اهمیت قرآن مجید. ۳. کفران و ناسپاسی انسان در برابر نعمت‌های خداوند. ۴. بیان گوشه‌ای از نعمت‌های خدا برای تحریک حس شکرگذاری بشر. ۵. اشاره به قسمت‌های تکان‌دهنده‌ای از حوادث قیامت و سرنوشت مؤمنان و کفار در آن روز 👈 ادامه دارد.... ☘☘☘ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(44) 🔆🔆🔆 💢 راهبردهای فرهنگی ⏪ 13.روشنگری وتبیین مسیر کج اندیشان وَ كَذلِكَ نُفَصِّلُ الْآياتِ وَ لِتَسْتَبينَ سَبيلُ الْمُجْرِمينَ (55انعام) و ما بدين گونه آيات را (براى مردم) به روشنى بيان مى‌كنيم، (تا حقّ آشكار) و راه و رسم گناهكاران روشن شود. ☑️ روشنگرى نسبت به سيماى مجرمان و راه خطاكاران و اهل توطئه، از اهداف مكتب است.(تا راه سوء استفاده آنان گرفته شود) ☑️ ترسیم راه و روش صالحان و مجرمان باید از محورهاى اساسى تبلیغ باشد. (و کذلک نفصل الأیت و لتستبین سبیل المجرمین) چون در آیه ترسیم راه و روش مجرمان و صالحان به عنوان هدفى بارز براى تفصیل آیات بیان شده، مى توان این پیام را در موضوع تبلیغ از آن دریافت کرد. 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسير و قرأن پژوهی @rahighemakhtoom
📌 اصول تمدن اسلامی 🔹 تمدن اسلامی را در مشتركات بین انسان و فرشته باید جستجو كرد. انسان و فرشته در بسیاری از مسایل شركت دارند كه برجسته‌ ترین آنها سه اصل معروف و و است; فرشتگان به تعلیم الهی جهان را خوب می‌ شناسند، در صیانت جهان جزء مدبّرات امرند، در آرایش جهان جزء تزیین‌ كنندگان صحنه گیتی و ماورای طبیعت‌ هستند. انسان از آن جهت كه با فرشتگان در آن اصول مشترك است یك خوبی است, یك خوبی است, یك خوبی است. از وجود مبارك امام صادق (علیه السلام) رسیده است كه مرهون سه عنصر اصیل علمی و دینی است: «لَا یسْتَغْنِی أَهْلُ كُلِّ بَلَدٍ عَنْ ثَلَاثَةٍ یفْزَعُ إِلَیهِمْ فِی أَمْرِ دُنْیاهُمْ وَ آخِرَتِهِمْ فَإِنْ عَدِمُوا ذَلِكَ كَانُوا هَمَجا»؛ سه عنصر اصلی است كه هیچ ملت متمدّنی از آنها بی‌ نیاز نیست و اگر ملتی فاقد آنها بود، زندگی او زندگی «همج» و حیوانی است، زندگی معقول و مقبولی نخواهد داشت: «فَقِیهٍ عَالِمٍ وَرَعٍ وَ أَمِیرٍ خَیرٍ مُطَاعٍ وَ طَبِیبٍ بَصِیرٍ ثِقَة»،[1] داشتن حوزه‌ های علمی و دانشگاه‌ های علمی كه مردان متفكّرِ متفقّهِ وارسته تربیت می ‌كند و پزشكان حاذق, امین و باتجربه و موثّق تربیت می كند كه بیماری ‌های ظاهری را تشخیص بدهند و داشتن نیروی نظامی و انتظامی كه حریم كشور را حفظ كنند، نه به بیگانه تجاوز كنند, نه اجازه دهند بیگانه به حریم كشور او تجاوز كنند؛ داشتن این سه عنصر اصلی، نشانهٴ تمدّن یك ملت است كه نه به بیگانه حمله می ‌كنند, نه اجازه می‌ دهند كه بیگانه به مردم آنها بتازند. جهل علمی و جهالت عملی را با داشتن علم و اخلاق از بین می ‌برند و سعی می ‌كنند که عاقلانه به سر ببرند, این درباره حیات معنوی و تمدّن معنوی یك ملت است. 🔹 درباره حیات ظاهری و تمدّن ظاهری آن ملت هم امام صادق (سلام الله علیه) چنین فرمود: «لَا تَطِیبُ السُّكْنَی إِلَّا بِثَلَاثٍ الْهَوَاءِ الطَّیبِ وَ الْمَاءِ الْغَزِیرِ الْعَذْبِ وَ الْأَرْضِ الْخَوَّارَةِ»؛[2]یعنی زندگی چه در شهر, چه در روستا وقتی گواراست كه با این اصول سه‌ گانه همراه باشد: یكی داشتن هوای سالم و محیط سالم و منزّه از آلودگی, دوم داشتن سرزمین حاصل خیز, سوم داشتن آب فراوان كه جامعه را از به غیر برهاند. 🔹 مطلب دیگر آن است كه بهره ‌برداری از نظام برای است، نه برای از بین بردن حیات! تعبیر قرآن كریم این است كه اگر كسی یك نفر را از بین ببرد، گویا جامعه را یا همه مردم را از بین برد؛ یعنی برای انسانیت انسان حرمتی قائل نشد. قرآن كریم نمونه ‌ای از حُكّام و سلاطین و حكمرانان الهی را مطرح می ‌كند كه همه آنها با داشتن قوی ‌ترین امكانات سعی كردند كاری نكنند كه خونی ریخته شود: یكی جریان داوُد پیامبر است كه رهبری انقلاب را به عهده گرفت امكاناتی خدا به او داد كه قوی‌ ترین آنها همان ﴿وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدیدَ﴾[3] بود كه آهن خام و سرد در دست داوُد پیامبر، همچون موم نرم می ‌شد؛ اما او از این قدرت الهی سوء استفاده نكرد، از این آهن, شمشیر و دشنه و تیر و نیزه و خنجر نساخت، بلكه سلاح دفاعی بافت كه فرمود: ﴿وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ﴾[4] این برای آن است كه به ما نشان بدهد از قدرت جهانی برای حفظ حیات و حفظ وحدت و حفظ صلح و آرامش باید استفاده كرد و همچنین سلیمان ‌بن ‌داوُد (سلام الله علیهما) که او حكومت تشكیل داد؛ اما با همه امكانات كه فرمود: ﴿وَ أَسَلْنا لَهُ عَینَ الْقِطْرِ﴾[5] آن حضرت با چنین امكاناتی، هرگز از مس به عنوان ابزار كشتار جمعی چیزی استفاده نكرد، فقط ابزار عادی و سودمند و مفید ساخت، نه وسیله كشتار جمعی, این نشان می‌ دهد كه تمدّن در خونریزی نیست، تمدّن در سایه و و حاصل می ‌شود. [1]. تحف العقول، النص، ص321. [2]. تحف العقول، النص، ص320. [3]. سوره سبأ، آیه10. [4]. سوره انبیا، آیه80. [5]. سوره سبأ، آیه12. تاریخ: 1394/07/06 🔅تفسير و قرأن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آيات ۹۹ ـ ۹۷ 💢 الی بايد خود را از جاهلانه بيرون بياورد تا از و نفاق خارج شود، حدود الهی را بفهمد و فکر نکند که آنچه می کند ضرر کرده و در جايی نمی شود، بلکه بايد بداند که آنچه را می کند وسيله به خدا و دعای رسول و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام خواهد بود و خدا او را در خاص خود وارد خواهد فرمود. 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
base.apk
11.7M
﷽ 💖 نرم افزار 💖 1️⃣ افزایش و فضائل 2️⃣ علاقه مند کردن کودکان و نوجوانان به 3️⃣ بیدار شدن آسان برای و... 4️⃣ چرا نماز بخوانم؟ چرا عربی؟ خدا چه نیازی به نماز ما دارد؟ و... 5️⃣ ، آداب، اسرار، آیات و روایات و حکایات نماز 🍏مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز🍏 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
37 🔅🔅🔅 💢مثَل باران و سنگ صاف 1 (یَّاءَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاَتُبْطِلُواْ صَدَقَتِکُم بِالْمَنِّ وَالاْذَی کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَآءَ النَّاسِ وَلاَیُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالیَوْمِ الاْخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَاءَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا لا یَقْدِرُونَ عَلَی شَیْءٍ مِّمَّا کَسَبُواْ وَاللَّهُ لاَیَهْدِی ا لْقَوْمَ ا لْکَفِرِینَ) . (64) ((ای کسانی که ایمان آورده اید ! بخششهای خود را با منّت و آزار باطل نسازید ! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم ، انفاق می کند و ایمان به خدا و روز رستاخیز نمی آورد ؛ و (کار او) همچون قطعه سنگی است که بر آن (قشر نازکی از) خاک باشد ؛ (و بذرهایی در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد (و همه خاکها و بذرها را بشوید ! ) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند . آنها از کاری که انجام داده اند ، چیزی به دست نمی آورند و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی کند)) . مؤ منان لاتُبْطِلوُا صَدَقاتِکُمْ از ره آزار و منّت اشْتُلُم (65) آن که کرد انفاق مال از بهر ناس باشد اندر نعمت حق ناسپاس می نماید از ریا انفاق مال نی کز و خوشنود گردد ذوالجلال نیست بذلش از خضوع و معذرت یا ز ایمان از خدا و آخرت هست چون سنگی که روی اوست خاک خاکش از قطرات باران گشت پاک نیستش قدرت که تا دارد نگاه خاک را بر خود زباران در پناه نیست ایشان را توانایی و تاب هم به حفظ آنچه کردند اکتساب راه ننماید خدا بر کافران که کنند افعال نیکو در جهان کی زند سر ، فعل نیکو از خسیس نیکی از حقّ است و زشتی از بلیس (66) ============= 64-بقره / 264. ((صفوان )) و ((صلد)) هر دو به معنای سنگ صاف و سخت است . ((وابل )): یعنی باران دانه درشت و شدید. 65-((اُشْتُلُم )): داد و فریاد، هیاهو. 66-تفسیر صفی ، ج 1، ص 122. 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
38 🔅🔅🔅 💢مثَل باران و سنگ صاف 2 (یَّاءَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاَتُبْطِلُواْ صَدَقَتِکُم بِالْمَنِّ وَالاْذَی کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَآءَ النَّاسِ وَلاَیُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالیَوْمِ الاْخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَاءَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدًا لا یَقْدِرُونَ عَلَی شَیْءٍ مِّمَّا کَسَبُواْ وَاللَّهُ لاَیَهْدِی ا لْقَوْمَ ا لْکَفِرِینَ) . (بقره / 264.) ((ای کسانی که ایمان آورده اید ! بخششهای خود را با منّت و آزار باطل نسازید ! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم ، انفاق می کند و ایمان به خدا و روز رستاخیز نمی آورد ؛ و (کار او) همچون قطعه سنگی است که بر آن (قشر نازکی از) خاک باشد ؛ (و بذرهایی در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد (و همه خاکها و بذرها را بشوید ! ) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند . آنها از کاری که انجام داده اند ، چیزی به دست نمی آورند و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمی کند)) . ⏪وجه تشبیه ◽️خداوند متعال در اینجا اعمال ریا کارانه و انفاقهای آمیخته با منّت و آزار انسانهای سنگدل و قسی القلب را به قشر خاکی تشبیه کرده است که روی سنگ صافی قرار گرفته باشد و بذرهای مستعدی در این خاک افشانده شود ، و در معرض هوای آزاد و تابش آفتاب قرار گیرند و سپس باران پر برکت دانه درشتی بر آن ببارد و آن قشر خاک نازک و بذرها را بشوید و پراکنده سازد ، و سنگی غیر قابل نفوذ که هیچ گیاهی در آن نمی روید ، با قیافه خشونت بار خود آشکار گردد . ◽️تابش آفتاب و هوای آزاد و نزول باران پر برکت زمانی مفید و ثمر بخش است که محل بذر مناسب باشد ، بنا بر این محلی که ظاهر آراسته و درونی خشن و غیر قابل نفوذ دارد و تنها قشر نازکی از خاک روی آن را گرفته ، محلی مناسب برای افشاندن بذر و پرورش گیاه نیست ، چرا که پرورش گیاه و درخت نیاز به این دارد که علاوه بر روی زمین ، اعماق آن هم آماده برای پذیرش ریشه ها و تغذیه آن باشد . آری ! عیب از محل است که قابلیت ندارد . ◽️ چنان که سعدی می گوید : باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره زار ، خس (67) ◽️قلب آدم ریاکار همچون سنگ سخت است و قابلیت پذیرش رحمت حق را ندارد . بنا بر این وجه شباهت در این تشبیه ((بی اثر بودن و نابودی عمل )) است ؛ در این آیه منّت و آزار در انفاق به ((ریا)) تشبیه شده است ، چون ((ریا)) ضدّ اخلاص است و منّت نهادن و اذیّت کردن در انفاق نیز با اخلاص منافات دارد . منتها فرق این دو این است که انفاق و بخشش ریاکار از همان اوّل باطل است ، چون قصدش غیر خدا و خود نمایی است . ولی صدقه و بخشش منّت گذار و آزار دهنده از اول درست انجام می شود ، ولی بعداً به وسیله منّت و به رخ کشیدن ، عمل باطل و نابود می شود . ◽️لذا از امام صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود : ((اَلاْبْقاءُ عَلَی الْعَمَلِ حَتّی یَخْلُصَ اءَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ ، وَالْعَمَلُ الْخالِصُ الَّذی لا تُریدُ اءَنْ یَحْمِدَکَ عَلَیْهِ اءَحَدٌ إِلا اللّهَ عَزَّوَجَلَّ(68) ؛ نگهداری عمل ، از خود عمل مشکل تر است و عمل خالص آن است که قصدت این نباشد که تو را در برابر آن عمل تعریف و توصیف کنند و فقط انگیزه ات خدا باشد و بس )) . =================== 67-کلّیات گلستان سعدی ، باب اوّل ، ص 124. 68-بحار الانوار، ج 70، کتاب الایمان و الکفر، ص 230. 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
🔅🔅🔅 ✅اصل دوازدهم 📃همراهی با قرآن ایمنی دهنده از وحشت‌های دنیوی است. ◽️قَالَ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ علیه السلام لَو مَاتَ مَن بَينَ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ لَمَا استَوحَشتُ بَعدَ أَن يَكُونَ القُرآنُ مَعِي وَ كَانَ علیه السلام إِذَا قَرَأَ مالِكِ يَومِ الدِّينِ يُكَرِّرُهَا حَتَّى كَادَ أَن يَمُوت ◽️امام سجاد علیه السلام فرمودند: اگر همه مردم كه مابين مشرق و مغرب هستند بميرند من از تنهايى هراس نكنم پس از آنكه قرآن با من باشد، و آن حضرت علیه السلام شيوه‏اش اين بود كه هر گاه مالِكِ يَومِ الدِّينِ را ميخواند آنقدر آن را تكرار مي‌كرد كه نزديك بود بميرد. ⏪امام سجاد برایم گفتند که : ☑️با قرآن وحشتی در دنیا نیست. ☑️با قرآن تنهایی ملالی نیست. اگر همه عالم مرا رها کنند، با قرآن تنها نیستم. 👈🏾امام سجاد درباره قرآن برایت چه گفتند؟ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برشی از کتاب ادب فنای حضرت آیت الله جوادی آملی ج6 در تفسیر کبیره (16) ⏪3. نمونه هايي از نمازهاي كامل ⏪4. عبادت هاي بي بديل ◽️سخن درباره نماز علي (عليه‌السلام) همانند ديگر فضايل آن حضرت فراوان است كه به ذكر چند نمونه بسنده مي كنيم: 📂أ. «هشام بن عروه» از پدرش «عروة بن زبير»[ درباره دشمني عروة بن زبير با اميرمؤمنان (عليه‌السلام) ر. ك: ادب فناي مقربان، ج 5، ص 266.]چنين نقل مي كند: روزي در مسجد رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم نشسته بوديم كه از اعمال اهل بدر و بيعت رضوان سخن به ميان آمد. «ابودرداء» گفت: آيا بي رغبت ترين مردم به مال دنيا، وَرِع ترين و كوشاترين آن ها در عبادت را به شما معرفي كنم؟ گفتند: كيست؟ گفت: اميرمؤمنان علي بن ابي طالب [(عليه‌السلام)]. با اين سخن همه حاضران از وي رو برگرداندند. ◽️آن گاه يكي از انصار به ابودرداء گفت: سخني گفتي كه هيچ كس آن را نپسنديد! ابودرداء گفت: چيزي مي گويم كه ديدم، پس هر يك از شما نيز هرچه (از ديگران) ديده است، بازگو كند. شاهد بودم كه علي بن ابي طالب [(عليه‌السلام)] از دوستانش جدا و وارد نخلستان شد و به گونه اي از من دور گشت كه او را گم كردم. در حالي كه با خود مي گفتم به منزلش رفته است، صدايي محزون گوشم را نوازش كرد كه چنين مي گفت: إلهي! كم من موبقة حملتَ عنّي فقابلتَها بنعمتك و كم من جريرة تكرمتَ عن كشفها بكرمك! إلهي! إن طال في عصيانك عمري و عظم في الصحف ذنبي فما أنا مؤمل غير غفرانك و لا أنا براج غير رضوانك![ خدايا! چه معصيت هايي كه از من ديدي ولي با نعمت خود با آن مقابله كردي! چه جرائم و لغزش هايي كه از من ديدي و با كرم و لطف خود آن را آشكار نكردي! خدايا! عمر من در عصيان تو گذشت و در صحيفه هاي اعمال گناهانم سنگين شد؛ ليكن آرزويي جز غفران تو و اميدي جز رضوان تو ندارم!] ◽️صدا مرا به خود مشغول كرد و به دنبال خود برد؛ ناگهان ديدم علي بن ابي طالب [(عليه‌السلام)] است. بي آنكه خود را به وي نشان دهم لختي درنگ كردم. ديدم ركعاتي در آن دل شب نماز گزارد و سپس به دعا و گريه و شكايت به درگاه خدا روآورد. از جمله در مناجات خود گفت: إلهي! اُفكّر في عفوك فتهون عليّ خطيئتي ثمّ أذكر العظيم من أخذك فتعظم عليّ بليّتي ثمّ قال: آه! إن أنا قرأت في الصحف سيئةً أنا ناسيها و أنت محصيها فتقول: خذوه فيا له من مأخوذ لاتنجيه عشيرته ولاتنفعه قبيلته يرحمه الملأ إذا اُذن فيه بالنداء؛ ثمّ قال: آه! من نار تنضج الأكباد والكلي. آه! من نار نزاعةً للشوي. آه! من غمرة من ملهبات لظي! [ خدايا وقتي در عفو تو تأمل مي كنم خطاهايم را سبك مي انگارم و آن گاه كه به ياد شدت عذاب و گرفتار كردنت مي افتم، بدبختي هايم را بزرگ مي بينم! آه! از آن هنگامي كه گناهي را در صحيفه اعمالم بخوانم كه من آن را فراموش كرده و تو شمارش گر آن باشي و به فرشتگان عذاب بگويي كه او را بگيريد، چنان گرفتني كه عشيره اش وي را نجات نمي دهند و قبيله اش وي را نفعي نمي بخشند! اگر اجازه فرياد زدن به او داده شود [چنان فرياد خواهد زد كه ] همگان بر او ترحم كنند. آه از آتشي كه جگر و احشا را بريان مي كند! آه از آتشي كه دست و پا و پوست سر را مي بَرَد! آه از عذاب ها و دردها و رنج هاي برخاسته از شعله هايي كه زبانه مي كشد!] ◽️سپس در گريه فرو رفت. ناگهان ديدم صدا و حركت او قطع شد. با خود گفتم كه بر اثر بيداري زياد خوابش برده است؛ خوب است كه براي نماز صبح بيدارش كنم. به سراغش رفتم، ديد مانند چوب خشكي افتاده است. حركتش دادم، تكان نخورد. گفتم: (اِنّا لِلّهِ واِنّا اِلَيهِ رجِعون)[ سوره بقره، آيه 156.] ◽️به خدا سوگند علي بن ابي طالب [(عليه‌السلام)] مرد؛ آن گاه به منزلش آمدم تا خانواده اش را از مرگ وي خبر دهم. فاطمه [(عليهاالسلام)] گفت: در چه حالي بود و قصه چيست؟ ماجرا را گفتم. گفت: اي ابودرداء! او نمرده است، بلكه اين حالت همان مدهوشي اي است كه از ترس خدا براي وي رخ مي دهد؛ آن گاه آب آوردند و بر سر و روي او پاشيدند تا به حالت عادي بازگشت. به من كه مي گريستم نگريست و گفت: اي ابودرداء! گريه ات براي چيست؟ گفتم: از كاري كه با خود مي كردي. گفت: اگر مرا ببيني در حالي كه به حساب فراخوانده شدم و همه مجرمان به عذاب خود يقين پيدا كرده اند و فرشتگان خشمگين و شعله هاي خشن مرا احاطه كرده است و در مقابل مَلِك جبار ايستاده ام و دوستانم مرا تسليم كرده و اهل دنيا بر من ترحّم مي كنند و در مقابل كسي خواهم بود كه هيچ چيز بر او مخفي نمي ماند، بيش از حالا بر من خواهي گريست. در پايان ابودرداء گفت: به خدا سوگند! هيچ يك از اصحاب رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم را اين چنين نديدم. [الامالي، صدوق، ص 72 ـ 73، مجلس 18، ح 9؛ بحار الانوار، ج 41، ص 11 ـ 12، ح 1.] 👈🏾ادامه دارد... 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
💢 دوستی در دنیا دو قسم است. ▫ قرآن کریم فرمود که دوستی دنیایی، آن‌طوری که اهل جامعه در دنیا زندگی میکنند یا با روابط زندگی میکنند یا با ضوابط، کار دنیا همین‌طور است. ▫ با ضوابط زندگی میکند؛ یعنی اگر به چیزی نیازمند است میخرد، میفروشد، اجاره میکند و با عقود مضاربه ای مشکل خودش را حلّ میکند، اینها ضوابط زندگی است و اگر نشد با روابط زندگی میکند! کسی پدر است، کسی پسر است، کسی سالمند است یا کسی فرزند کوچک دارد، اینها با روابط خانوادگی تأمین میشوند؛ اینها به نحو «مُنفَصِلة مَانِعةُ الخُلُوّ» است که جمع را شاید. ▫ در دنیا این اصول حاکم است؛ یعنی ضوابط و روابط. ⏪ در آخرت نه ضوابط دنیایی حاکم است و نه روابط؛ لذا به صورت نفی جنس فرمود: روزی است که ﴿لاَ بَیْعٌ فِیهِ وَ لاَ خُلَّةٌ﴾،مرفوع بودن آن برای تکرار این «لام» است؛ یعنی نفی جنس است. ▫ این «بیع» کنایه از مطلق ضوابط تجاری است و آن ﴿خُلَّةٌ﴾ هم کنایه از مطلق روابط اجتماعی است. ▫ در آن روز هیچ‌کس به داد کسی نمیرسد و هر کسی مهمان عمل خودش است! به مسکن احتیاج هست، به لباس احتیاج هست، به غذا احتیاج هست، به آب احتیاج هست به میوه احتیاج است، احتیاج برای انسان هست که نه با ضابطه میتواند تهیه کند و نه با رابطه؛ ضابطه نیست، چون ﴿لاَ بَیْعٌ فِیهِ﴾؛ رابطه نیست، چون ﴿لاَ خُلَّةٌ﴾؛ دوستی و «رحامت» و امثال آن نیست: ▫ ﴿یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ﴾،پس ما تنها میآییم: ﴿کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَرْداً﴾؛ هر کسی ره‌توشهٴ خودش را باید بیاورد. حالا که چنین شد، میماند مسئلهٴ دوستی و دشمنی؛ دوستی در دنیا دو قسم است: یک دوستی است که ظاهر آن دوستی است و باطن آن هم دوستی است؛ مثل ارادت به اهل بیت(عَلَیهِمُ السَّلام) و علاقهٴ مؤمنین نسبت به هم که یکدیگر را کمک میکنند. ▫ اما یک سلسله دوستی هاست که ظاهر آن دوستی است و باطنش دشمنی است؛ مثل همان ظاهر «کِبر» و باطن «صِغَر»، ظاهر «عزّت» و باطن «ذلّت»، این ظاهرش دوستی است! اینها دو تایی دوست هم هستند، برای یکدیگر بی‌جا امضا میکنند، برای یکدیگر شهادت بی‌جا میدهند و برای یکدیگر کارهای حرام انجام میدهند، کارهایشان این‌طور است، می‌گویند چون این شخص دوست من است. ▫ پس این «خُلّة» و دوستی، ظاهر آن دوستی است و باطن آن عداوت است؛ زیرا هر دو برای یکدیگر خلاف شرع انجام میدهند، اگر هر دو برای یکدیگر خلاف شرع انجام میدهند، این «خُلّة=دوستی» ظاهر آن «خُلّة=دوستی» است و باطن آن عدوات است، این یک اصل؛ قیامت ظرف ظهور باطن است، هر چه حق است و باطن است ظهور میکند، این دو؛ لذا ﴿الأخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ﴾.... 📼 درس تفسیر سوره زخرف جلسه 23 آیت الله 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
📌 امنیت پایدار 🔹 نظام اسلامی از آن جهت كه با همه نظام ‌ها فرق دارد، در همه عناصر محوری هم با آنها فرق دارد. جریان از برجسته ‌ترین عناصر یك تمدّن است; زیرا ملّت ، نه توان آن را دارد كه خود را اداره كند، نه قدرت آن را دارد كه بیگانه را دریابد. برای تأمین امنیت باید اضطراب‌ زدایی كرد یا نگذاشت این لرزه و لرزش و اضطراب و استرس راه پیدا كند یا اگر ـ خدای ناكرده ـ این لرزش نفوذ كرد، راه درمان آن را بیان كند. اسلام در همه زمینه ‌ها پیام سازنده‌ ای دارد، مكتب ‌های دیگر فاقد هستند كه اسلام واجد آن دو عنصر است؛ مكتب ‌های دیگر نه دل مایه درونی دارند و نه پشتوانه بیرونی؛ امّا در پیروان اسلام هم دل مایه درونی هست، هم پشتوانه بیرونی. ملّتی كه دل مایه درونی دارد آرام است، ملّتی كه بیرونی دارد، آرام‌ تر است؛ امّا دیگران فاقد این دو عنصر محوری‌ می ‌باشند و سرّش هم آن است كه ممكن است آنها تصریح نكنند و نام مكتب ‌هایی كه آهنگین است را برای خود انتخاب كنند، ولی اینها گرفتار یك مغالطه‌ هستند؛ اینها به جای اینكه انسان را خلیفه خدا و جانشین خدا بدانند، جایگزین خدا می ‌دانند؛ این تفكّر هم دل مایه درونی و هم پشتوانه بیرونی را از اینها گرفته و می‌ گیرد. اینها نمی ‌دانند كه انسان را خدا آفرید، خدا اداره می ‌كند، خدا اینها را از دنیا به برزخ كوچ و هجرت می ‌دهد و در قیامت اینها را به حسابرسی دعوت می‌ كند. این تفكّر اومانیسمی از دیرزمان بوده است؛ منتها اصطلاح آن بعداً پدید آمد؛ در قرآن كریم از تفكّر منحوس اومانیسمی ‌چنین یاد می ‌كند: ﴿أَ فَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ﴾،[2] آن ‌كه می‌ گوید من هر چه را که بیاندیشم همان حق است، این تفكّر اومانیسمی است؛ آن ‌كه می ‌گوید من هر چه بخواهم انجام می ‌دهم، او تفكّر اومانیسمی دارد؛ امّا آن ‌كه می‌ گوید هر چه آفریدگار من گفت همان حق است، این تفكّر دینی دارد و آن ‌كه می ‌گوید هر چه خدای من خواست، همان را اطاعت می ‌كنم، این تفكّر خلافتی دارد. قرآن كریم از آن گروه چنین یاد كرده است: ﴿أَ فَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ﴾. 🔸بنابراین انسان دو قسم است یا جایگزین خداست یا جانشین خدا؛ آن ‌كه جانشین خداست، دو عنصر محوری دارد كه او را آرام می ‌كند و آن ‌كه جایگزین خداست، فاقد هر دو محور است؛ لذا هماره در است که یا به شرق می‌ تازد یا به غرب می‌ تازد یا به این كشور حمله می ‌كند یا حمله آن كشور را به عنوان گزینه روی میز و مانند آن نگه می ‌دارد. 🔹 بنابراین عنصر محوری در نظام اسلامی، دل مایه درون و پشتوانه بیرون است كه با تفكّر خلافت این اصل است؛ این دو شاخه، شجره طیبهٴ این اصل‌ هستند؛ آن تفكّر خلافتی، دل مایه را از یك سو و پشتوانه را از سوی دیگر تأمین می‌ كند، امّا تفكّر اومانیسمی هم از دل مایه درون تهی است و هم از پشتوانه بیرون تهی و در پایان این جمله نورانی قرآن كریم یاد ما باشد كه امنیت بدون حرفی پوچ است! [1]. سوره جاثیه، آیه23. 📚 پیام به همایش امنیت در نظام اسلامی ـ ستاد کل نیروهای مسلح تاریخ: 1394/03/16 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
برداشت از آيات ۱۰۱ ـ ۱۰۰ 💢اعمال ارزش دارد الی بايد فکر نکند که اگر جمعی در کنار اولياء خدا، يا در مکان های خوب و مقدّس هستند، خوبند. زيرا گاهی ممکن است آنها باشند، چنان که بعضی از عرب هايی که در و در کنار اکرم صلی الله عليه و آله بودند بودند و جمعی هم از و با خدا را از خود راضی کردند و آنها هم از خدای تعالی راضی بودند. بنابراين خوبی، نيکوکاری است. نه آنکه با جوار با خدا بخواهد خود را خوب معرفی کند. 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
انفال ۷.mp3
14.04M
7 🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شیرین؛ شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی ▪️با هشتگ در کانال تمام فایل هااز سوره تا سوره را می توانید گوش کنید. ☑️ ☑️ ثواب انتشار و استفاده از این فایل هدیه به پیشگاه مطهر حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین.التماس دعا 🌹🌹🌹 🔅تفسير و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 نگاشت6:نکات کلی تفسیر آیات 1تا10 سوره عبس عَبَسَ وَ تَوَلَّى «1» أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‌ «2» وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى «3» أَوْ يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرى‌ «4» أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى‌ «5» فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى «6» وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى «7» وَ أَمَّا مَنْ جاءَكَ يَسْعى‌ «8» وَ هُوَ يَخْشى‌ «9» فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى «10» چهره درهم كشيد و روى بر تافت. از اينكه نابينايى به سراغ او آمد. و تو چه دانى، شايد او در پى پاكى و پارسايى باشد. يا پند گيرد و آن پند سودش بخشد. امّا كسى كه خود را بى‌نياز مى‌بيند. پس تو به او مى‌پردازى. با آنكه اگر پاك نگردد، بر تو چيزى نيست. و امّا كسى كه شتابان نزد تو آمد، در حالى كه از خدا مى‌ترسد، تو از او تغافل مى‌كنى و به ديگرى مى‌پردازى. 📝نکته ها ◽️بر اساس روايات اهل سنّت، شخصى به نام عبداللّه بن امّ مكتوم كه فردى نابينا بود، به مجلس پيامبر وارد شد، در حالى كه آن حضرت با بزرگان قريش همچون ابوجهل و عُتبه جلسه داشت و آنان را به اسلام دعوت مى‌كرد. او كه نابينا بود و حاضران را نمى‌ديد، مكرّر از پيامبر مى‌خواست كه قرآن بخواند تا او حفظ كند. لذا نوعى كراهت و ناراحتى در چهره آن حضرت ظاهر شد. در اينجا بود كه آيات اوليه سوره عبس نازل شد و آن حضرت را مورد عتاب و سرزنش قرار داد. ◽️البتّه در آيات مورد بحث، دلالت روشنى بر اينكه شخص عبوس كننده، پيامبر بوده است وجود ندارد و روايات اهل سنّت، آن را مطرح كرده است. امّا در روايتى كه از امام صادق عليه السلام رسيده، اين آيات در شأن مردى از بنى اميّه نازل شده كه در محضر پيامبر بوده و به هنگام ورود ابن مكتوم، چهره درهم كشيد و روى بگرداند. ◽️مرحوم سيّد مرتضى در كتاب متشابه القرآن، روايات اهل سنّت را مردود دانسته و با استناد به ديگر آيات قرآن مى‌فرمايد: خداوند اخلاق پيامبر را ستوده و درباره او فرموده است: «إِنَّكَ لَعَلى‌ خُلُقٍ عَظِيمٍ» تو داراى خلق نيكو و بزرگوارانه هستى ودر دو مورد آن حضرت را به تواضع در برابر مؤمنان سفارش نموده است: «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ» ، «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» ◽️علاوه بر آنكه اگر پيامبر چنين اخلاقى داشت، بر اساس آيات ديگر قرآن، اصولًا در تبليغ توفيقى نداشت. چنانكه خداوند خطاب به پيامبرش مى‌فرمايد: «لَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ» اگر تندخو و خشن بودى، مردم از اطراف تو پراكنده مى‌شدند. ◽️ده آيه انتقاد به خاطر چهره درهم كشيدن و عبوس كردن در برابر نابينايى كه براى او خنده و ترشرويى فرقى ندارد، نشان دهنده حساسيت اسلام در برخورد با طبقه محروم است.مراد از «مَنِ اسْتَغْنى‌» يا بى‌نيازى مالى است كه باعث مى‌شود شخص خود را برتر ازديگران بداند و يا بى‌نيازى از ارشاد و هدايت است كه شخص، ديگران را گمراه و منحرف ببيند. البتّه جمع ميان هردو نيز ممكن است، يعنى شخص در اثر ثروت زياد، گرفتار غرور شده و به سخن حق ديگران گوش فراندهد. ◽️👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom
(تفسیر وقرآن پژوهی) 🔅🔅🔅 💢 نگاشت6:پیام های کلی تفسیر آیات 1تا10 سوره عبس 📝پیام ها 1- نقص عضو نشانه نقص شخصيّت نيست. (احترام نابينايان و معلولين و افراد ناقص الخلقه لازم است.) «عَبَسَ وَ تَوَلَّى أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‌» 2- ارزش اخلاق به خاطر كمال ذاتى آن است، نه خوشايند ديگران. (نابينا كه عبوس كننده را نمى‌بيند تا شاد يا ناراحت شود.) «عَبَسَ وَ تَوَلَّى أَنْ جاءَهُ الْأَعْمى‌» 3- اسلام با روحيه استكبار و تحقير ديگران مخالف است. «ما يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى» 4- به ظاهر افراد نمى‌توان قضاوت كرد. (گاهى نابينا، از افرا بينا طالب‌تر است) الْأَعْمى‌ ... لَعَلَّهُ يَزَّكَّى‌ 5- ميزان پذيرش افراد جامعه متفاوت است. در برابر ارشاد و دعوت پيامبر، گروهى تزكيه مى‌شوند و گروهى در حدّ تذكّر سود مى‌برند. «يَزَّكَّى أَوْ يَذَّكَّرُ» 6- تذكّر دادن، بى نتيجه نيست و اثر خود را مى‌گذارد. «يَذَّكَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّكْرى‌» 7- اصل، ايمان انسان‌هاست نه ثروت و سرمايه آنها. أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى‌ أَمَّا مَنْ‌ ... يَخْشى‌ 8- پيامبر مسئول ارشاد مردم است نه اجبار آنان. «وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى» 9- احساس بى‌نيازى محكوم است. جمله‌ «أَمَّا مَنِ اسْتَغْنى‌» در مقام انتقاد است. 10- احساس بى‌نيازى و خود را كامل و بى نياز دانستن، سبب محروم شدن از تزكيه است. مَنِ اسْتَغْنى‌ ... أَلَّا يَزَّكَّى‌ 11- طبقه محروم با سرعت به سراغ اسلام مى‌آيند. «جاءَكَ يَسْعى‌» 12- خشيت درونى با تلاش و حركت بيرونى بايد توأم باشد. «يَسْعى‌ وَ هُوَ يَخْشى‌» 13- راه خودسازى، درك محضر پيامبر و يا استاد ربّانى است. «جاءَكَ يَسْعى‌» 14- در شيوه تبليغ برخورد دوگانه با فقير و غنى جايز نيست. «فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى‌- فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى» ◽️👈 ادامه دارد.... ☘️☘️☘️ 🔅تفسیر و قرآن پژوهی @rahighemakhtoom