eitaa logo
✳️محفل تفسیر و قرآن شناسی رحیق
2.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
728 فایل
🌷دانش دامنه گسترده ای دارد به آموخته ها قناعت نکنیم🌷 واژه رحیق برگرفته از آیه ۲۵ سوره مطففین به معنی شراب خالص بهشتی. گرداننده محفل گرچه تجربه و مطالعه ای ۳۰ ساله در مباحث قرآنی داردلیکن باور دارد هنوز در گام اول هست. @s_m_a57 @Sayyedali_1997
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کریمی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
. همین لحظه دست از هر کاری که دارید بکشید، و مدتی به ورق زدن کتب تاریخ بپردازید و هرچه بیشتر علل ناله‌ها و بدبینی‌ها و گریه‌های عمیق دانایان تاریخ را جستجو نمایید. به نظر می‌رسد که علت اساسی آنها را دگرگون شدن و انحراف واقعیات از مسیر خود در اجتماع خواهید دید، نه در دسترس نبودن خودِ واقعیات و نه در اینکه چرا کشف فلان قانون علمی به تأخیر افتاده است. به عبارت روشن‌تر، شما هیچ دانایی را در تاریخ نخواهید یافت که بنشیند و بر حال انسان‌ها بگرید به این جهت که الکترون‌ها و امواج بی‌سیم را دیر کشف کردند و مردمِ دوران گذشته از دسترس نبودن آنها صدمه دیده‌اند! ولی بدبینان و گریان‌های بی‌شماری را خواهید دید که از دیدن انحراف از واقعیت‌های معلوم و موجود، زندگی‌شان در عذاب و ناگواری‌های جانکاه سپری گشته است. در آن هنگام که حقایق مسخ می‌شود، چنین نیست که مردم تن به باطل‌های صریح بدهند و با علم به اینکه کاری باطل است، آن را عمل کنند، یا دربارهٔ آن بیندیشند، بلکه چنان که در بعضی از کلمات امیرالمؤمنین(ع) مشهود است، می‌بینیم که: باطل‌ها را لباس حق می‌پوشانند و یا موضوعات باطل را با الگوهای حق رواج می‌دهند و از آنها پشتیبانی می‌کنند. در این صورت است که دانایان از اظهار حقایق ناتوان می‌گردند و نادانان که به سوی باطل‌ها در لباس حق جذب شده‌اند، اشخاصی اجتماعی و محترم تلقی می‌شوند! جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، ج ۲، ص ۲۷۱ @rahighemakhtoom
لحظات تبادل 👇👇👇 ⚠️⚠️ریشه فساد در است⚠️ امام جمعه کرج: 📌 مسجد است و اگر امام داشته باشد باید باشد، کند. کند. اگر در محله‌ای وجود دارد مسجد و اهل آن خوب . مسجد باید اجتماعی در محل باشد و محل با مساعی هم حل شود. برگردید و مساجد را آباد کنید. تا محله‌ها و و و کشور شود. لازم است به مسجد برگردند و مساجد را ازین حالتی که هست خارج کنند. ⏰۹۸/۵/۲۵⏰ . ♻️تبادل♻️👇 @Masjedtaraaz Ⓜ️ در جنگ نرم تا بن دندان مسلحتان میکنیم 🚀 http://eitaa.com/joinchat/90636305C007e60331f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله ناصر ❇ موضوع مثال های قرآنی(بخش سوم) - آیه ی ۱۱۷ سوره ی آل عمران 🔹 خداوند می فرماید که انفاق در زندگی گناهکاران به منزله ی زراعتی پربار است که ناگهان با وزیدن بادی سخت، همه اش ار بین می رود و نابود می گردد. این باد همان ظلمی است که به دیگران روا می کنند. این انفاق با انفاق انسان های با ایمان تفاوت دارد : ⬅ ۱. انفاق در راه غیر خدا برای مثال تهیه ی ابزار جنگی برای به راه انداختن جنگ هایی که غیر اسلامی و گاه ضد اسلام است. ⬅ ۲. انفاق برای ریا و تظاهر انگیزه ی غیرخدایی داشتن ⬅ ۳. انفاق با منت و آزار و اذیت این انسان ها با این انفاق ها در ابتدا به خودشان ستم کرده و باطل را تقویت نموده اند. 🔹 با نگاهی به داستان های قرآن متوجه می شویم که عذاب های خداوند معمولا از طریق همان نعمتی بوده که به مردم ارزانی داشته است. این نشان می دهد که گاه عامل حیات انسان ها می تواند عامل مرگ آنها شود و این نتیجه ی رفتار نادرست آنها است. نعمت زیاد موجب مستی و سرکشی انسان ها می شود و قوم سباء نونه ای روشن بر این مدعا هستند. 🔹 گاه انسان ها می گویند که فلسفه ی بلاهای دنیا با عدالت خدواند تناقض دارد در حالی که پاسخ این موضوع را نمی دانند. در قرآن این موضوع بیان شده است و دلایلی برای این امر بیان شده است. یکی از این دلایل بیدار شدن انسانی است که در خواب نادانی خود فرو رفته است. مثال این موضوع دست انداز هایی است که در خیابان ها وجود دارد و از بسیاری از تصادف ها جلوگیری می کند. ✳ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
066.mp3
5.47M
🔅🔅🔅 🔹با بیانی جذاب، شنیدنی و زیبا و آسان وساده و کاربردی 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (چاپ جديد) 🔅🔅🔅 📌 برش13 ✅ مراد از آية‌ الكرسيّ همان‌ يك‌ آيۀ اوّل‌ است‌ ▪ تلميذ: آية‌ الكرسيّ كه‌ عنوان‌ عَلَم‌ بالغلبه‌ پيدا كرده‌ است‌، آيا مراد فقط‌ همان‌ يك‌ آيه‌ است‌ كه‌ به‌ وَ لَا يَـُودُهُ و حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ[121] ختم‌ مي‌شود؛ يا آنكه‌ شامل‌ دو آيۀ دنبال‌ اين‌ آيه‌ هم‌ بوده‌ و به‌ أُولَـٰئِكَ أَصْحَـٰبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَـٰلِدُونَ ختم‌ مي‌گردد؟! 🔅 علاّمه‌: به‌ وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ختم‌ مي‌شود؛ و بهمين‌ جهت‌ اين‌ آيه‌ را كه‌ شامل‌ لفظ‌ كرسيّ است‌ آية‌ الكرسيّ نامند. و آن‌ فقرات‌ ديگر جزء آية‌ الكرسيّ نيست‌؛ و در ادعيه‌ و نمازهاي‌ مستحبّه‌ كه‌ آية‌ الكرسيّ يك‌ بار يا بيشتر وارد شده‌ است‌ بهمين‌ مقدار اكتفا مي‌شود. 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (147) 🔅🔅🔅 📌اندیشه و سیره فاطمی ▪ كرامت مادر صبغه اي ديگر از جلالت زن است، زيرا انسان مانند فرشته نيست كه از گزند مرگ معهود مصون باشد و اگر جريان فرزند پروري نباشد، نوع بشر منقرض مي شود و سهم مؤثر پيدايش و پرورش نسل آتي به عهده مادر است. چنين كاري هرگز منافي شأن متعالي زن نبوده، بلكه مكمّل منزلت او است و هر اندازه زن اهل طهارت روح و تذكيه عقل و تزكيه نفس باشد، تأسّي او به حضرت زهراٍّ بيشتر بوده و توفيق وي در تربيت فرزند صالح كامل تر خواهد بود. ▪ تزريق عاطفه در جامعه و گسترش جاذبه در اجتماع مرهون لطف مادرانه صاحبان فرزند عطوف و رئوف است؛ چه اينكه مهمّ ترين عامل سكينت و طمأنينه در خانواده همانا زن است و در فرهنگ قرآن كريم كه معادل عترت طاهرين(عليهم‌السلام) است، زن به عنوان پايه سكون و آرامش معرفي شد و دو عنصر محوري تشكيل خانواده اصيل، مودّت عاقلانه و رحمت عطوفانه قرار داده شد؛ (خلقَ لكم مِن أنفسكُمْ أزواجاً لِتسكنوا إليها و جعلَ بينكم مودّةً و رحمةً).[ سوره روم، آيه 21.] ⏪ آنچه از انديشه حضرت فاطمهٍّ و سيره عملي آن ذات قدسي استنباط مي شود اين است: ⬅ 1. اصالت خانواده و سعي در صيانت آن و پرهيز از هر كاري كه سبب تزلزل آن مي گردد. ⬅ 2. اعتدال در زندگي و كوشش در اجتناب از افراط و تفريط، زيرا هركدام از اين دو رذيلتِ خُلقي مايه فروريختن بنيان خانواده مي شود. ⬅ 3. تكريم متقابل و متعامل همسرها، به طوري كه كرامت هر دو طرف محفوظ بماند. ⬅ 4. تربيت فرزند متأدّب به آداب ديني كه مقبول عصر و نسل حاضر باشد؛ البته آنچه را كه حضرت فاطمهٍّ پروراند، نه مسبوق بود و نه ملحوق واقع شد. مقام والاي امام حسن مجتبي(عليه‌السلام) و امام حسين سيد الشهداء(عليه‌السلام) برتر از خيال و قياس و گمان و وهم مردم عادي است؛ درباره دخت گرامي آن حضرت، يعني زينب كبرا چنين سروده شد: در حريم آن خاتون، ره نيابد افلاطون اسم اعظم مكنون، رسم آن مسمّي شد [ديوان آية اللّه حاج شيخ محمد حسين اصفهاني غروي(قدس‌سرّه).] ⬅ 5.معاهده هايي كه با كرامت و عفاف زن هماهنگ است و موجب تحكيم بنيان مرصوص خانواده مي گردد، و لذا بنابر اين اصل، پرهيز از الحاق به كنوانسيون رفع تبعيض از زنان كه ملت مسلمان و غيور، نيرنگ ننگ آور آن را تحمل نخواهد كرد، ضروري خواهد بود. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله ناصر ❇ موضوع مثال های قرآنی(بخش پنجم) - آیات ۱۰۷ - ۱۰۹ سوره ی توبه 🔹 یکی از مهمترین و مؤثرترین فنون تبلیغ، بیان مثال های خوبی است که امور عقلانی را به حس نزدیک کنند تا قابل فهم شود. قرآن کتابی است که در این زمینه مهارت خاصی داشته و معجزه می کند. گاه یک مثال درست تأثیری معادل ده استدلال خواهد داشت. 🔹 یکی از داستان های تمثیلی قرآن، داستان ساخت مسجد ضِرار به وسیله ی منافقان است. آنها به بهانه ی اینکه مسجد قبا در جایی ساخته شده که مردم دسترسی کمتری به آن دارند، خواستند تا مسجدی دیگر بنا کنند اما هدف اصلی آنها ایجاد تفرقه در بین مسلمانان بود. بعد از ساخت مسجد آنها از رسول الله (ص) خواستند تا در آن دو رکعت نماز بخواند اما درست در همین زمان جبرئیل بر رسول نازل شد و فساد نیت آنها را آشکار کرد. ضرر به مسلمانان، تقویت مبانی کفر، جدایی و تفرقه بین مسلمانان و کمین گاه برای دشمن از اهداف شوم منافقین بود. 🔹 پایه و اساس هر امری اگر تقوا نباشد آن عمل روحی ندارد و بسیار سست است. هر تشکیلاتی با گردانندگان آن معرفی می شود و به همین علت فرمان آمد که این مسجد باید از بین برود. رسول الله (ص) دستور دادند تا مسجد را بسوزانند و بعد از آن هر کس زباله ای دارد در آن مکان بریزد، چرا که آنجا به واقع محل عبادت نبوده است. 🔹 مسلمانان باید همواره مراقب باشند تا دشمنان به آنها ضربه نزنند. گاه دشمن از راه دین و مذهب ضربه ی خود را وارد می نماید و نباید گول ظاهر فریبنده ی دشمن را خورد. ✳ قرآن همراه است و هم راه ؛ همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
35.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅🔅🔅 📌 تلاوت استاد الشیخ مصطفی اسماعیل ✅ این تلاوت شامل آیات ۳۱ تا آخر سوره نجم - آیات ۱ تا ۱۴ سوره قمر و آیات ۱ تا ۲۴ سوره حاقه و آیات ۲۶ تا ۳۳ سوره نازعات و سوره شمس و اخلاص و آیات ۱ تا ۵ سوره بقره می باشد. 🕑 زمان 74دقیقه 🔅🔅🔅 🔅 به هنگام فتنه ها و بلاها به قرآن پناه ببریم. 🖥با باز نشر مطالب ،مبلغ و پیام رسان آموزه های وحیانی باشید. @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت1:معرفی کلی تفسیر سوره والعصر 📈 سوره عصر یا وَالْعَصْر، صد و سومین سوره و از سوره‌های مکی قرآن که در جزء سی‌ام قرار دارد. نام سوره از آیه اول آن گرفته شده است. در این سوره خداوند به عصر سوگند یاد می‌کند که انسان‌ها در زیان‌اند، مگر کسانی که اهل ايمان و عمل صالح باشند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش کنند. در روایات آمده است مراد از اهل ایمان، کسانی‌اند که به ولایت امام علی(ع) ایمان دارند. از پیامبر(ص) نقل شده است هر كس این سوره را بخواند عاقبت كار او به صبر و شكیبایی ختم خواهد شد و در روز قیامت همراه با یاران حق محشور خواهد شد. 📈 این سوره را عصر نامیده‌اند؛ زیرا در اولین آیه آن به «عصر: زمان» قسم یاد شده است. نام دیگر این سوره، «والعصر» است. 📈 سوره عصر از سوره‌های مکی و در ترتیب نزول سیزدهمین سوره‌ای است که بر پیامبر(ص) نازل شده است. این سوره در مُصحَف کنونی صد و سومین سوره است و در جزء سی‌ام قرآن جای دارد. 📈 سوره عصر ۳ آیه، ۱۴ کلمه و ۷۳ حرف دارد. این سوره به لحاظ حجمی، جزو سوره‌های مفصلات (دارای آیات کوتاه) است. سوره عصر با سوگند آغاز می‌شود. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت2:محتوای کلی تفسیر سوره والعصر 📈 در این سوره، خداوند به عصر، سوگند یاد می‌کند و می‌گوید بی‌گمان انسان‌ها در زیانکاری‌اند، مگر کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند و همدیگر را به حق و صبر و شکیبایی سفارش کرده‌اند 📈 در آیه سوم آمده است کسانی که ایمان آورده‌اند از زیان به دورند. از امام صادق(ع) نقل شده است: «الّا الّذینَ آمَنوا»، یعنی كسانی كه به ولایت علی(ع) ایمان آورده‌اند.در منابع اهل سنت و جماعت هم آمده که این سوره در فضیلت امام علی(ع) است. 📈 سوره عصر در میان یاران پیامبر اسلام به قدری مهم بود که بر اساس برخی منابع هر گاه آنان با یکدیگر دیدار می‌کردند تا سوره عصر را برای هم نمی‌خواندند، از هم جدا نمی‌شدند. 📈 از امام صادق(ع) نقل شده هر کس سوره عصر را در نمازهای مستحبی قرائت کند، خداوند در روز قیامت، چهره‌اش را نورانی، خندان و چشمش را روشن می‌کند تا او را وارد بهشت کند. 📈 در روایتی از پیامبر(ص) نقل شده است: هر کس این سوره را بخواند عاقبت کار او به صبر و شکیبایی ختم خواهد شد و در روز قیامت همراه با یاران حق محشور خواهد شد. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
(گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 📌نگاشت3:محتوای کلی تفسیر سوره والعصر وَ الْعَصْرِ «1» إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ «2» إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ «3» به روزگار سوگند. همانا انسان در خسارت است. مگر آنان كه ايمان آورده و كارهاى نيك انجام داده و يكديگر را به حق و استقامت سفارش مى‌كنند. 📐 در صدر اسلام، مسلمانان هنگام خدا حافظى و جدا شدن از يكديگر اين سوره را تلاوت مى‌كردند. « تفاسير نمونه و درّ المنثور.» 📐 خداوند در قرآن، به همه مقاطع زمانى سوگند ياد كرده است. فجر: «وَ الْفَجْرِ» « فجر، 1.»، صبح: «وَ الصُّبْحِ» « تكوير، 18.»*، روز: «وَ النَّهارِ» « ليل، 2.»*، شب: «وَ اللَّيْلِ» « ليل، 1.»*، چاشت: «وَ الضُّحى‌» « ضحى، 1.»، سحر: «وَ اللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ» « مدّثر، 33.» عصر: «وَ الْعَصْرِ» گر چه به سحر چند بار سوگند ياد كرده است. 📐 در حديثى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه منظور، عصر خروج حضرت مهدى عليه السلام است. « تفسير نور الثقلين.» 📈 بعضى مراد از عصر را عصر ظهور اسلام گرفته‌اند. بعضى عصر را به معناى لغوى آن يعنى فشار گرفته‌اند، زيرا كه فشارها سبب غفلت زدائى و تلاش و ابتكار انسان‌هاست. بعضى مراد از عصر را عصاره هستى يعنى انسان كامل گرفته‌اند و بعضى آن را هنگام نماز عصر دانسته‌اند. « تفسير نمونه.» ▫ خسارت در مال قابل جبران است، امّا خسارت در انسانيّت، بالاترين خسارتهاست. «إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» « زمر، 15.»* ▫ سفارش ديگران به حق، ممكن است عوارض تلخى داشته باشد كه بايد با صبر و استقامت به استقبال آن رفت. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» 📈 فخر رازى مى‌گويد: انسان در دنيا مانند يخ فروشى است كه هر لحظه سرمايه‌اش آب مى‌شود و بايد هرچه زودتر آن را بفروشد و گرنه خسارت كرده است. « تفسير كبير » 📈 با اينكه سفارش به حق و صبر جزء اعمال صالح است ولى به خاطر اهميّت جداگانه بيان شده‌اند. همانگونه كه صبر و استقامت نيز حق است و «تَواصَوْا بِالْحَقِّ» شامل آن مى‌شود ولى به خاطر اهميّت صبر جداگانه آمده است. «تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» 📈 قرآن در آيه‌اى ديگر فضل و رحمت الهى را عامل دورى از خسارت شمرده و مى‌فرمايد: «فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِينَ» « بقره، 64.» بنابراين ايمان و عمل صالح و تواصى به حق، در سايه فضل و رحمت الهى حاصل مى‌شود و انسان بدون لطف خداوند، نه هدايت مى‌شود كه به ايمان برسد و نه اهل عمل صالح مى‌گردد. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 مناجات آزادمردان این ، است. به ما گفتند با خدا کنید؛ همه اش نیست، همه اش خدایا ببخش، ببخش نیست! در این مناجات چه هست؟ گفتند با او ناز کنید، بگوئید: خدایا! لَئِن اَخَذتَنی بِذَنبی اَخَذتُکَ بِعَفوک؛ اگر تو در بگویی چرا کردی، بخواهی آبروی من را ببری؛ من هم می گویم: تو که بزرگتر بودی، چرا نبخشیدی؟! چرا آبروی من را بردی؟!! پس ما می توانیم به جایی برسیم که با خدایمان ناز کنیم. اگر او بگوید چرا گناه کردی، می گویم: تو که بزرگتر بودی چرا آبروی ما را بردی، نبخشیدی؟! با بزرگان است. 🔷️ ر.ک اقبال الاعمال / صفحه ۶۸۶ _ ... الدعاء فی شعبان ... ✅ درس خارج تفسیر قرآن _ قم ؛ ۱۳۹۸/۱۱/۱۹ التماس دعا @rahighemakhtoom
«اللهم صل علی محمد و آل محمد الفلک الجاریة فی اللجج الغامرة یأمن من رکبها و یغرق من ترک‌ها» 📐 درس اخلاق آیت الله العظمی جوادی آملی ماه شعبان سال ۱۳۹۸ « اين دعاهاي ماه رجب و شعبان براي آن است كه انسان را هم شايسته كند كه مهمان خدا بشود هم شايسته كند كه مهماندار خدا بشود؛خدا مهمان ما باشد يعني چه؟ ما چه داريم كه او را مهمان كنيم يك و چه وقت او مهمان ما مي‌شود دو؟! اين در حديث قدسي آمده است که «انا عند المنكسرة قلوبهم» يعني خداي سبحان مهمان دلهاي شكسته است و آن انكسار را آن فقر را آن خضوع را آن خشوع را آن بندگي خالص را خدا مي‌پذيرد اين «انا عند المنكسرة قلوبهم» جزء مصاديق مهمان شدن خدا نسبت به دلها است» التماس دعا @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (148) همايش بين المللي در سال و افتخار حسيني (عليه‌السلام) 🔅🔅🔅 📈 در طي چند اصل، معناي عزّت و فخر، تحليل و استناد آن به نهضت حسيني تعليل می شود . هر آبروي كه اندوختم ز دانش و دين نثار خاك ره آن نگار خواهم كرد[ديوان حافظ.] 📌 اينك آن اصول: ✅ اصل يكم. عزّت كه به نفوذ ناپذيري ترجمه مي شود، جنبه سلبي او به حيثيت اثباتي آن تكيه مي كند، زيرا صلابت، ستبري، استحكام و بالاخره قوّت و قدرتِ چيزي مايه نفوذناپذيري او از بيگانه، و پايه نفوذ وي در غير است. لذا سِعه و ضيق آن يعني عزت محدود به قلمرو قدرت است. اگر موجودي مقتدر، ازلي و ابدي باشد و هر موجود ديگري به افاضه او يافت شود، عزّت چنان موجودي بالذات و دايمي بوده و اعتزاز هر موجود ديگر به اِعزاز او خواهد بود و هر اندازه پيوند با آن عزيز بالذات بيشتر باشد، تعزّز به آن افزون تر خواهد شد. ▪ خداي سبحان قدير ذاتي است؛ قدرت بيكران او عزت نامحدود را به همراه دارد. تنها رابط ميان خدا و خلق او وحي الهي است كه از آن به عنوان «كتاب عزيز» ياد مي شود، متمسّكان به اين حبل متين عزت آور، انبيا و اوليا(عليهم‌السلام) و پيروان راستين آنان هستند. ▪ بيگانگان متمرّد، هرچند به عزّت كاذب تعزّز نمايند، ذليل واقعي اند و در صحنه ظهور حقيقت يعني معاد عزّتِ دروغين آنها زدوده، و ذلّتِ راستين آنان روشن مي شود؛ رهنمود قرآن و عترت(عليهم‌السلام) در اين باره چنين است: 📐 تمام عزّت از آن خداست؛ (أَيبتغون عندهم العزّة فإنّ العزّةَ للّه جميعاً).[ سوره نساء، آيه 139.] 📐 خداوند، پروردگارِ عزّت است؛ (سبحان ربّك ربّ العزّة عمّا يصفون).[ سوره صافات، آيه 180.] 📐 هر كس خواهان عزّت است، بداند كه آن در اختيار خداست؛ (من كان يريد العزّة فللّه العزّة جميعاً).[ سوره فاطر، آيه 10.] 📐 آنچه از خداوند به عنوان تعليم و تزكيه ظهور مي نمايد، وحي عزيز است؛ (...وإنّه لكتاب عزيزٌ).[ سوره فصّلت، آيه 41.] ▪ مؤمنان به كلامِ عزيزِ الهي، در قبال عزت خداوند كه ذاتي و اصيل است، از عزّت تَبَعي و عرضي برخوردارند؛ (ولله العزّة ولرسوله وللمؤمنين)؛[ سوره منافقون، آيه 8.]«يَا من تعزّز بقدرته... يا عزيزاً لايُضامُ ... يا مَن ذَلّ كلّ شي ء لعزّته»[ البلد الأمين، دعاي جوشن كبير، ص 409.]. ▪ رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «أعِزَّ أمْرَاللهِ يُعِزّك الله» [نهج الفصاحه، ج2، ص649.]؛ گَرَم زمانه سرافراز داشتي و عزيز سرير عزّتم آن خاك آستان بودي زپرده كاش برون آمدي چو قطره اشك كه بر دو ديده ما حكم او روان بودي[ديوان حافظ.] ▪ چون عزّتْ وابسته قدرت است و قدرت از اوصاف هويّتِ يك موجود آگاه است، اگر كسي خود را مستقل انگاشت و در ظلّ اين انگارِ آمِل، دعواي ربوبيّت و الوهيّت كرد، و در فَي ءِ اين دعواي فائل، مدّعي اقتدار شد، و در حجاب اين ادّعاي باطل، توهّم عزّت كرد، تمام اين پندارها ازقبيل سَبْكِ غلط از غلط، و انعكاس دروغ از دروغ است؛ يعني تمام مطالبي كه درباره خداي سبحان تحليل مي شود، از سنخ سَبكِ حق از حق است، و همه آنچه كه درباره مظاهر اسماي حسناي او ارائه مي شود مانند انبيا و اوليا از صنف سَبكِ مجاز از مجاز است، و همه آنچه درباره مدّعيان ربوبيّت و مناديان الوهيت، نظير فرعون و نمرود مطرح مي گردد، از باب سَبكِ غلط در غلط است: فكر خفته گر دو تا و گر سه تاست هم خطا اندرخطا اندر خطاست[مثنوي معنوي، دفتر چهارم، بيت 3239.] 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
⏪ قرآن كريم كه جريان عزّتِ صحيح، اعم از حقيقت و مجاز را بازگو فرمود، ماجراي عزّتِ غلط را گوشزد مي كند؛ (أفرأيتَ مَنِ اتّخذَ إلهه هواه وأَضلّه الله علي علمٍ) [سوره جاثيه، آيه 23.]؛ (ما علمتُ لكم من إلهٍ غيري) [سوره قصص، آيه 38.]؛ (فقال أنا ربّكم الأعلي) [سوره نازعات، آيه 24.]؛ (بل الّذين كفروا في عزّةٍ وشقاقٍ) [سوره ص، آيه 2.]؛ (وإذا قيلَ لَهُ اتقّ الله أخَذَته العزّةُ بالإثم) [سوره بقره، آيه 206.]؛ (وقالوا بعزّةِ فرعون إنّا لنحن الغالبون) [سوره شعراء، آيه 44.]؛ (أنا أكْثَرُ منك مالاً وأعَزّ نفراً) [سوره كهف، آيه 34.]؛ (يقولون لئن رَجَعْنا إلي المدينة لَيُخْرِجَنّ الأعزُّ مِنّا الأذلّ).[ سوره منافقون، آيه 8.] 🔹 چنين عزيز بي جهتي مُستحقِّ كيفر تلخ دوزخ است و در آن صحنه به وي گفته مي شود: (ذُقْ إنّك أنت العزيز الكريم)[ سوره دخان، آيه 49.]: جز صورت عشق حق، هرچيز كه من ديدم نيميش دروغ آمد، نيميش دَغَل دارد[ديوان شمس تبريزي.] 🔹 اكنون كه معناي عزّت و انقسام آن به حقيقت، مجاز و غلط، و امتناع عزّت حقيقي براي غيرحق عزّوجلّ و لزوم پرهيز از عزّتِ غلط و كاذب معلوم شد، تنها راه نيل به كمال، جست وجوي معارف نظري و مطالب عملي تعزّز مجازي است كه سهم بندگان صالح خواهد بود و ما آن را از سيرت علمي و سنّت عملي حضرت اباعبدالله الحسين(عليه‌السلام) مي آموزيم تا به عزّت وي اعتزاز و به فخر او افتخار كنيم. 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب (چاپ جديد) 🔅🔅🔅 📌 برش14 📈 در تفسير آيۀ: قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَي‌' شَاكِلَتِهِ ▪ تلميذ: وَ إِذَآ أَنْعَمْنَا عَلَي‌ الْإِنسَـٰنِ أَعْرَضَ وَ نَـَا بِجَانِبهِ وَ إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَـُوسًا * قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَي‌' شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَي‌' سَبِيلاً. [122] 🔹 اين‌ آيه‌ دو حال‌ مختلف‌ انسان‌ را بيان‌ مي‌كند؛ 📐 اوّل‌: شاكله‌ و ريخت‌ و قالب‌ اوّليّۀ او را كه‌ اينچنين‌ است‌ كه‌ چون‌ ما او را در فراخي‌ و گشايش‌ قرار دهيم‌ و نعمت‌ بر او ارزاني‌ داريم‌، غرور و غفلت‌ او را فرا مي‌گيرد و استكبار و خودپسندي‌ و خودبيني‌ او موجب‌ مي‌شود كه‌ از ما اعراض‌ كرده‌، روي‌ گرداند، و پهلو تهي‌ كند. و چون‌ شَرّي‌ چون‌ ضيق‌ و تنگي‌ و گرفتاري‌ و شدّت‌ و فقر او را مسّ كند، يكباره‌ مأيوس‌ مي‌گردد و خود را مي‌بازد، و سرافكنده‌ و فرومايه‌ و بي‌مقدار مي‌شود. 📐 دوّم‌: هدايتي‌ است‌ كه‌ بعضي‌ بسوي‌ خدا پيدا مي‌كنند، و راه‌ را مي‌يابند، و از اين‌ شاكله‌ خارج‌ مي‌شوند؛ و برخي‌ در آنها اين‌ خاصّه‌ بيشتر مي‌گردد و هدايتشان‌ افزون‌ مي‌شود، و راهشان‌ روشن‌تر و مستقيم‌تر مي‌گردد. ▪ آيا اين‌ آيه‌ مي‌خواهد بفهماند كه‌ سرشت‌ و شاكلۀ همۀ مردم‌ بر همان‌ حالت‌ اوّليّه‌ يعني‌ اعراض‌ و پهلو تهي‌ كردن‌ از حقّ در صورت‌ نعمت‌، و مأيوس‌ شدن‌ از رحمت‌ در صورت‌ پيدايش‌ بدي‌ و شرّ است‌؛ و افراديكه‌ هدايت‌ مي‌يابند و سر در راه‌ مي‌نهند و طريق‌ سعادت‌ مي‌پيمايند، از اين‌ فطرت‌ اوّليّه‌ خارج‌ مي‌شوند؟ و آيا آنها از راه‌ و روش‌ اوّليّۀ خود كه‌ همان‌ سرشت‌ و فطرت‌ است‌، ميان‌بُر مي‌روند؟ يا اينكه‌ اين‌ افراد نيز از فطرت‌ و ريخت‌ و قالب‌ اوّليّۀ خود خارج‌ نيستند؛ و اين‌ هدايت‌ هم‌ بر اساس‌ فطرت‌ و سرشتي‌ است‌ كه‌ در كمون‌ آنها نهاده‌ شده‌ است‌؟ ▪ اگر بگوئيم‌: از فطرت‌ اوّليّۀ خود خارج‌ مي‌شوند، همانطور كه‌ ظاهر آيه اينچنين‌ است‌، و استثناء منقطع‌ است‌؛ خروج‌ از فطرت‌ چه‌ معني‌ دارد؟ مگر مي‌شود كسي‌ يا موجودي‌ بطور كلّي‌ از سازمان‌ اوّليّه‌ و از قالب‌ هستي‌ خود خارج‌ شود و به‌ فطرت‌ و سازمان‌ ديگري‌ درآيد؟ و علاوه‌ مي‌دانيم‌ كه‌ فطرت‌ انسان‌ بر توحيد و سعادت‌ است‌، نه‌ بر شقاوت‌. ▪ و اگر بگوئيم‌: آن‌ راه‌ يافتگي‌ نيز طبق‌ موازين‌ و اساس‌ فطرت‌ است‌، و دو حالت‌ مختلف‌ انسان‌ را فرا مي‌گيرد: حالت‌ اوّليّه‌ كه‌ اعراض‌ و سرپيچي‌ و فرومايگي‌ و يأس‌ و سرافكندگي‌ است‌، و حالت‌ ثانويّه‌ كه‌ خروج‌ از اين‌ مرحله‌، و پيدايش‌ بصيرت‌ و راه‌ يافتگي‌ در صراط‌ مستقيم‌ باشد، و استثناء متصّل‌ باشد؛ اين‌ خلاف‌ ظاهر آيه‌ است‌ كه‌ مي‌فرمايد: همه‌ بر شاكلۀ خود رفتار مي‌كنند و آن‌ اعراض‌ و يأس‌ طبق‌ شاكله‌ است‌؛ بنابراين‌ بايد آن‌ راه‌ يافتگي‌، خارج‌ از شاكله‌ يعني‌ از سازمان‌ وجودي‌ انسان‌ باشد؟ پاسخ جناب علامه درپست زیر👇👇👇
پاسخ حضرت علامه طباطبایی از سوال شاگرد👇👇👇 🔅 علاّمه‌: ظاهراً مراد از شاكله‌ همان‌ شاكلۀ اوّليّه‌ است‌ قبل‌ از آنكه‌ دست‌ تربيت‌ بر سر انسان‌ قرار گيرد و استعدادهاي‌ نهفته‌ و خفتۀ او را بمرحلۀ فعليّت‌ و ظهور و بروز برساند. 🔹 زيرا كه‌ انسان‌ موجودي‌ است‌ متحرّك‌ و قابل‌ ترقّي‌ و كمال‌؛ بنابراين‌ سرشت‌ اوّليّۀ او همان‌ استعدادِ محض‌ و قابليّت‌ صِرفه‌ است‌ كه‌ چون‌ آنرا در عالم‌ طبيعت‌ و كثرت‌ بحال‌ خود گذارند: أَعْرَضَ وَ نَـَا بِجَانِبِهِ، و يَؤوس‌ و كفور مي‌گردد؛ و چنانچه‌ او را تربيت‌ كنند و راه‌ را به‌ او نشان‌ دهند، از اين‌ مراحل‌ ضعف‌ و فتور و سستي‌ عبور نموده‌ و بمقام‌ عزّ انسانيّت‌ مي‌رسد. 🔹 پس‌ در سرشت‌ انسان‌ اين‌ استعداد و قابليّت‌ نهفته‌ است‌، و اين‌ قدرت‌ و قوّت‌ خفته‌ است‌؛ و انسان‌ گرچه‌ بحسب‌ ظاهر همان‌ انسان‌ مأيوس‌ و كفور است‌ ليكن‌ در نهاد او درياهائي‌ از نور تابان‌ حقيقت‌ موج‌ مي‌زند كه‌ آنها نيز از سرشت‌ او خارج‌ نبوده‌اند، منتهي‌ آن‌ نورها و درخشش‌ها بوسيلۀ رياضت‌ و تربيت‌ بايد بمنصّۀ ظهور برسد. 🔹 انسان‌ موجودي‌ است‌ تو در تو، و داراي‌ مراحل‌ مختلفه‌، و همۀ اين‌ مراحل‌ در وجود او منطوي‌ و جزء سرشت‌ اوست‌؛ و نمي‌تواند انسان‌ مقامي‌ را كه‌ خارج‌ از سرشت‌ اوست‌ بدست‌ بياورد. 🔹 و مراد از انسان‌ در اين‌ آيۀ شريفه‌، آن‌ نفس‌ قدسيّه‌ و روح‌ ناطقۀ او نيست‌ كه‌ از مراحل‌ نهفته‌ در وجود او باشد، و ادراك‌ آن‌ مراحل‌ نياز به‌ طيِّ طريق‌ و هدايت‌ الهيّه‌ داشته‌ باشد. 🔹 بلكه‌ مراد از انسان‌ همين‌ انسان‌هاي‌ معمولي‌، با افكار عامي‌ و حالات‌ عادي‌ هستند؛ و البتّه‌ از اين‌ شاكله‌ها همان‌ اعراض‌ و جانب‌ خالي‌ كردن‌ و يأس‌ و كفران‌ سر مي‌زند. و آنكه‌ هدايت‌ ربّانيّه‌ دست‌ او را بگيرد و از اين‌ شاكله‌ خارج‌ كند، از اين‌ خلقت‌ و از اين‌ درجۀ از فطرت‌ خارج‌ شده‌ است‌؛ نه‌ از مطلق‌ فطرت‌ و خلقت‌. 🔅🔅🔅 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ والعن علی اعدائهم اجمعین 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم. @rahighemakhtoom
📈 ماه وصال 🔸 آنها كه اهل سیر و سلوك هستند ابتدای سال آنها فروردین نیست كه جامه نو در بركنند، ابتدای سالشان اول ماه مبارك رمضان است. اینكه جناب حافظ می ‌گوید: ماه شعبان مده از دست قدح کاین خورشید ٭٭٭ از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد[1] یعنی آخر سال است، یك تاجر، یك كشاورز، یك پیشه ‌ور، یك كارمند آخر سال به تمام زندگی‌ خود می ‌رسد، داد و ستدی كه كرده، دَینی كه دارد و طلبی را كه دارد بررسی می ‌كند؛ آخر سال زمان بررسی محاسبات دقیق است، می‌ گوید: ماه شعبان مده از دست قدح کاین خورشید ٭٭٭ از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد 🔸 سیدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبایی را خدا غریق رحمت كند! ایشان در ضمن شرح این غزل می ‌گفت: این بیتی كه حافظ می ‌گوید: «چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد»،[2] از همین ‌جاست! دیگران گفتند نرگس چشم خمارآلود دارد؛ ولی ایشان می‌گوید حافظ نظرش این است كه خمارآلود نیست، این نیم‌ نگاهی به شقایق دارد. اگر نرگس چشم آن این ‌چنین است، محبوبی دارد به نام شقایق! ماه شعبان مده از دست قدح كاین خورشید ٭٭٭ از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد یعنی این چند روز ماه شعبان را دریابید، ماه مبارك رمضان ماه وصال نیست، ماه راه است؛ یك ماه باید شبانه‌ روز تلاش و كوشش كرد تا در شب عید كه «لَیلَةَ الْجَوَائِز»[3] است و روز عید فطر كه روز جوائز[4] است جایزه را بگیرند. 🔸 ماه مبارك رمضان به كسی چیزی نمی ‌دهند، حواستان جمع باشد! فقط ماه كار است و ماه راه، ولو لیله قدر هم باشد جایزه‌ ها را، نائله ‌ها را در لیله فطر می‌ دهند. اگر در روز عید فطر گفتند: روز عید است و من امروز در آن تدبیرم ٭٭٭ كه دهم حاصل سی روزه و ساغر گیرم[5] به این جهت است؛ لذا حافظ می ‌گوید در این ماه شعبان كه ماه وصال است سعی كن به مقصد برسی، وگرنه در ماه مبارك رمضان ماه دویدن و رفتن است. از باده مغز تر كن و آن یار نغز جو ٭٭٭ تا سر رود به سر رو و تا پا به پا بپو[6] [1]. دیوان حافظ، غزل164. [2]. دیوان حافظ، غزل164؛ «ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد ٭٭٭ چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد». [3]. الأمالی (للمفید)، ص232؛ «...لَیلَةُ الْفِطْرِ وَ هِی تُسَمَّی لَیلَةَ الْجَوَائِزِ أَعْطَى اللَّهُ الْعَالَمِینَ أَجْرَهُمْ بِغَیرِ حِسَابٍ...». [4]. الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج4، ص168؛ «قَالَ النَّبِی(صل الله علیه و آله و سلّم) إِذَا كَانَ أَوَّلُ یوْمٍ مِنْ شَوَّالٍ نَادَی مُنَادٍ أَیهَا الْمُؤْمِنُونَ اغْدُوا إِلَی جَوَائِزِكُمْ ثُمَّ قَالَ یا جَابِرُ جَوَائِزُ اللَّهِ لَیسَتْ بِجَوَائِزِ هَؤُلَاءِ الْمُلُوكِ ثُمَّ قَالَ هُوَ یوْمُ الْجَوَائِز». [5]. اشعار منتسب به حافظ، شماره17. [6]. دیوان ملا هادی سبزواری, غزل150. 📚 پیام به کنگره میر سید علی همدانی تاریخ: 1394/03/19 💻برای ترویج و تبلیغ و انتشارآموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم @rahighemakhtoom
📈 .روی نوار مرزی آدمی، جانداری است که هر لحظه روی نوار مرزی میان سقوط به «طبیعت حیوانی» و اعتلا به «مقام انسانی» قرار گرفته است. همین که بخواهد حرکتی را آغاز کند، به یکی از دو طرف مایل می‌گردد. البته این نکته را در نظر خواهیم داشت که طرف اعتلا به مقام انسانی می‌تواند قوانین منطقی طرف طبیعت حیوانی را مراعات کند، ولی طرف طبیعت حیوانی نه تنها قوانین اعتلا را مراعات نمی‌کند، بلکه همواره چهرهٔ متضادی با آن قوانین نشان می‌دهد. و با در نظر گرفتن قدرت طبیعت حیوانی انسان و گسترش فعالیت‌های گوناگون آن با سهولت و سادگی راه فعالیت را هموار می‌کند، تمایل و گرایش به سوی آن طبیعی بوده، ورود به اعتلا احتیاج به عمل کمک‌کننده دارد. این عامل، عقل و یا وجدان آدمی است که پیامبر درونی نامیده می‌شود. جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، ج ۲، ص ۲۷۹ @rahighemakhtoom
📌 قانون عمده سقوط جوامع در کارگاه باعظمت طبیعت، توقع کِشتن جو و چیدن برنج، همان اندازه احمقانه است که توقع محصول کِشت و آبیاری! ولی روی سخن با ما آدمیان است که حتی چند لحظه فاصلهٔ معلول با ما، حقیقت و خاصیت علت را از نظر ما دور می‌دارد. فرض کنید یک آدم معمولی را هیجان خودخواهی تحریک کرده باشد، او با تأثر از هیجان مزبور برمی‌خیزد و جنایتی را مرتکب می‌شود. با اینکه او معلول و نتیجهٔ قانونی این جنایت را می‌داند و می‌داند که فاصله میان او و معلول مزبور بسیار اندک است، ولی علیت تأثیر از آن هیجان و اقدام به جنایت از دیدگاه او پوشیده می‌شود، گویی قوانین طبیعت و مقررات زندگی با هیجان و اقدام آن انسان پایان می‌پذیرد و از بین می‌رود! قانون عمدهٔ سقوط اجتماعات در گذرگاه تاریخ، همین پدیده است که افراد و گروه‌ها و گردانندگان آنها در عبور از رویدادها و غوطه‌ور شدن در خواسته‌های خود، مختصات علیت آنها را فراموش می‌کردند و غفلت می‌ورزیدند از اینکه این ستم‌ها و اسراف‌ها و هواپرستی‌ها به اضافهٔ اینکه برای خود، موضوعات و رویدادهایی هستند، مختصات علیتی دارند که به عنوان معلول‌ها و نتایج، مانند سایه به دنبال آنان در حرکت هستند. جعفری، محمدتقی، ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، ج ۲، ص ۲۸۱ و ۲۸۲ @rahighemakhtoom
📌 امام حسین (علیه السلام) مظهر عدل و عقل 🔸 این بیان چقدر بیان عالمانه و محقّقانه است! گرچه این حدیث را از جدّ بزرگوارشان نقل می ‌کنند، فرمودند هیچ هدفی وسیله را توجیه نمی ‌کند. حضرت فرمود که «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیةِ اللَّهِ كَانَ أَفْوَتَ لِمَا یرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِی‏ءِ مَا یحْذَرُ»،[1] خیلی‌ ها اخیراً می ‌گویند هدف وسیله را توجیه می ‌کند! حضرت فرمود اگر مقصدی داری از راه صحیح باید وارد بشوی. کسی بخواهد از راه حرام به مقصد برسد هرگز به مقصد نمی‌ رسد. هیچ هدفی وسیله را توجیه نمی ‌کند. بین هدف و وسیله تناسب ضروری برقرار است؛ از راه پاک به مقصد پاک، مقصد پاک راه پاک می ‌طلبد. «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیةِ اللَّهِ»؛ بخواهد از راه حرام به مقصد برسد هرگز نمی ‌برسد: «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیةِ اللَّهِ كَانَ أَفْوَتَ لِمَا یرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِی‏ءِ مَا یحْذَرُ»؛ زودتر از دیگران به چاه می‌ افتد. این بیان بوسیدنی است! 🔸 حالا خیلی‌ ها به این فکر افتادند گفتند هدف وسیله را توجیه می ‌کند، هدف وسیله را توجیه می‌ کند! حضرت تنها مسئله مبارزه آنها را نگفت، این معارف بلند را هم گفته است. ما اگر برای مظلومیت سیدالشهداء گریه می ‌کنیم برای مظلومیت عقل و عدل است، وگرنه ما ملّت گریه نیستیم. نباید گفت چرا شیعه گریه می‌ کند؟ شیعه برای اینکه عدل را از دست داد، عقل را از دست داد. 🔸 خدا مرحوم ابن بابویه قمی را غریق رحمتش کند! می ‌گوید ما برای این می‌ گرییم که عدل را از ما گرفتند، عقل را از ما گرفتند، عصمت را خاموش کردند برای اینکه اینها را به دست بیاوریم گریه می‌ کنیم. در مجلسی در مدینه وجود مبارک حجت بالغه الهی حسین بن علی (سلام الله علیه) نشسته است، آن ابن ازرق که از ابن عباس مسئله سؤال می‌ کند که حضرت جواب داد، او در کمال بی ‌ادبی گفت آقا به تو چه؟ من که از تو سؤال نکردم! تازه ابن عباس دارد می‌ گوید نه آقا اینها باسواد هستند.[2] این گریه ندارد؟! ما که اهل گریه بی جا نیستیم، ما می‌بینیم که عدل را دارند از ما می ‌گیرند، عقل را از ما دارند می ‌گیرند طهارت را دارند از ما می ‌گیرند ما با اشک به دست می ‌آوریم. 🔸 همین حسین بن علی (سلام الله علیه) که این حدیث بوسیدنی است، فرمود هیچ هدفی وسیله را توجیه نمی ‌کند، هیچ ممکن نیست با بانک ربوی اقتصاد سالم بشود، با رشوه مال فراهم بشود، هیچ ممکن نیست! با حرام هرگز زندگی کسی پیش نمی‌رود، «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیةِ اللَّهِ كَانَ أَفْوَتَ لِمَا یرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِی‏ءِ مَا یحْذَرُ»، (روحی لک الفداء)! [1] . الكافی(ط ـ الإسلامیة)، ج‏2، ص373. [2] . التوحید (للصدوق)، ص80. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه جمعه جلسه 9 تاریخ: 1397/01/27 🆔 @rahighemakhtoom
برشی از (83) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 لطایف و اشارات 📈 1 ـ نقش ياد معاد در هدايت و تربيت 🔅 قرآن كريم كتاب هدايت و تربيت انسان است: (ذلك الكتاب لاريب فيه، هديً للمتقين) [سوره‌ي بقره، آيه‌ي 2.]و چون مهمترين عامل در هدايت انسان، اعتقاد به قيامت و ياد معاد است و فراموشي روز حساب اساسي ترين عامل تبهكاري و مبتلا شدن به عذاب است: (لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب) [سوره‌ي ص، آيه‌ي 26.]، در بسياري از آيات قرآن كريم، سخن از معاد و قيامت به ميان آمده است. 🔹 با فراموش كردن روز حساب، حتّي اعتقاد به ربوبيّت مطلق خداي سبحان و اين كه او سراسر عالم را مي پروراند نيز در تهذيب روح مؤثّر نيست؛ اما اگر انسان خود را در برابر ربّ العالمين مسئول دانست و معتقد بود كه روزي بايد پاسخ گوي همه‌ي كارهايش باشد، اين اعتقاد، در تهذيب و تزكيه‌ي جان او مؤثّر است. 📐 در سوره‌ي مباركه حمد، در كنار رحمت الهي سخن از مالكيت «يوم الدّين» است تا انسانها را بين خوف و رجا بپروراند. اگر خداي سبحان تنها به عنوان رحمان و رحيم معرفي شود و همواره سخن از رحمت حق باشد، زمينه‌ي تجرّي و غرور انسان فراهم مي شود، اما اگر خداي رحمان و رحيم با صفت (مالك يوم الدين) نيز شناخته شود، انسان در ميان بيم و اميد حركت مي كند؛ زيرا مي داند روز پاداش، هم بهشتي سراسر رحمت دارد و هم جهنّمي سوزان كه هيچ رحمتي در آن نيست: «دار ليس فيها رحمةً»[ نهج البلاغه، نامه‌ي 27، بند10]. 🔹 خداي سبحان انسانها را بين خوف و رجا مي پروراند. از اين رو در مقام تشويق به فراگيري دانش نيز ابتدا از مدح علم و نابرابري عالمان و جهال سخن نمي گويد، بلكه از قُنوت، نيايش، ابتهال و ناله در دل شب و سجود و قيام در آن سخن مي گويد و از ترس آخرت و دل بستن به رحمت پروردگار ياد مي كند و آنگاه مي فرمايد: «آيا عالمان با جاهلان برابرند؟»: (أمّن هو قانت آناء الّيل ساجداً وقائماً يحذر الآخرة ويرجوا رحمة ربّه قل هل يستوي الذين يعلمون والذين لايعلمون)[ سوره‌ي زمر، آيه‌ي 9. در اين آيه‌ي كريمه، رجاء به رحمت پروردگار اسناد داده شد، ولي ترس به پايان كار؛ چون خداوند مبداي رحمت است و اسناد غضب به او بالعَرَض است، نه بالذات.]. علم ابزار كار است، نه هدف و ارزش و حرمت آن بعد از تهذيب و وارستگي است و وارستگي نيز با حركت بين خوف و رجا حاصل مي شود. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom
برشی از کتاب گرانسنگ (84) (گنجینه آموزه های تفسیری) 🔅🔅🔅 مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ (4) 📌 لطایف و اشارات 📈 1 ـ نقش ياد معاد در هدايت و تربيت 📐 انسان هرگز نمي تواند به پايان كار خود اميدوار بوده، بر اين اميد تكيه كند؛ زيرا اگر كسي مراقب خويش نبود و خود را به خدا نسپرد، ممكن است در لحظه اي[از اين زمان كوتاه در روايات به «فَواق ناقه»، يعني فاصله‌ي كوتاهِ بين باز و بسته كردن دست، در هنگام دوشيدن شير شتر، تعبير شده است]ايمانش برباد رود و كافر گردد؛ چنانكه ممكن است بر اثر بيداري، در واپسين لحظه ها، دلي متوجه حق، و كافري به خدا مؤمن گردد. پس بايد از عاقبت كار خويش ترسيد و به رحمت خداوند نيز اميد داشت. ◀ آيه‌ي ديگري كه پرورش الهي انسان بر اثر حركت بين خوف و رجا را بازگو مي كند اين است: (قل أغير الله اَتّخذ ولياً فاطر السماوات والأرض وهو يُطعِم ولا يُطْعَم قل إنّي أمرت أن أكون أوّل من أسلم ولا تكوننّ من المشركين قل إنّي أخاف إن عصيت ربّي عذاب يومٍ عظيم)[ سوره‌ي انعام، آيات 14 ـ 15.]. 🔹 اين دو آيه‌ي كريمه بيانگر همان تثليثي است كه درباره‌ي عابدان، در روايات مطرح شده است: گروهي از عابدان، خدا را از خوف دوزخ عبادت مي كنند و دسته اي به شوق بهشت و گروه سوم كه آزادگانند از روي عشق. 🔹 در اين دو آيه ابتدا سخن از گروه سوم، يعني احرار است كه خدا را چون (فاطر السماوات والأرض) است به عنوان وليّ بر مي گزينند، نه چون به آنان نعمتي داده يا در صورت مخالفت و عصيان، كيفرشان مي كند. اين عبادت آزادگاني است كه تحت ولايت الله به سر مي برند. 🔹 گروه دوم خدا را با تعبير (وهو يُطعم ولا يُطعَم) ياد مي كنند و او را از آن روي كه مربوب خود را چه در دنيا و چه در بهشت، با اِطعام و اِنعام مي پروراند، عبادت مي كنند و اين عبادت بر اثر شوق نعمت و علاقه به بهشت است. 🔹 گروه سوم كه عبادتي خائفانه و بردگانه دارند مي گويند: اگر اهل معصيت باشيم از عذاب روز بزرگِ قيامت مي هراسيم. ⏪ بنابراين، در تعليم دينيْ خوف و رجا در كنار هم ذكر مي شود. ديگر اسماي حسناي خدا مانند (ربّ العالمين)، (الرّحمن) و (الرّحيم) براي انسان شوق انگيز است، ولي (مالك يوم الدين) هراس آور؛ زيرا نشانه‌ي آن است كه اگر كسي راه عصيان پيش گرفت و تن به آلودگي داد گرفتار كيفري است كه در قيامت ظهور مي كند و كيفر او به دست خدايي است كه خود را جهت تهديد و تخويف[آيه‌ي مزبور ناظر به اصل تخويف است و اختصاص به معاد ندارد.]، به قائلان اُلُوهيّت عيسي (عليه السلام) اين گونه معرّفي مي كند: (لقد كفر الّذين قالوا إنّ الله هو المسيح ابن مريم قل فمن يملك من الله شيئاً إن أراد أن يهلك المسيح ابن مريم وأمّه ومن في الأرض جميعاً) [سوره‌ي مائده، آيه‌ي 17.]؛ آنان كه مسيح پسر مريم را خدا پنداشتند كافر شدند. بگو اگر خداوند بخواهد عيسي و مادرش و همه‌ي اهل زمين را يك جا از بين ببرد چه كسي را ياراي ايستادگي در برابر اوست؟ غرض آن كه، از خدايي كه مالكيت مطلقش در قيامت اين گونه ظهور مي كند و سراسر نظام كيهاني را برق آسا دگرگون مي كند بايد ترسيد. ❇ حاصل اين كه، اسم مبارك (مالك يوم الدين) افزون بر اين كه حد وسط برهان براي اثبات حصر حمد براي خداي سبحان و نيز رابطي براي آيات قبلي با بعدي است، در كنار (الرّحمن الرّحيم) ذكر شد، تا عبادتها و گرايشهاي انسان يك جانبه نباشد، بلكه همواره بين خوف و رجا حركت كند. 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ، همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom