#امام_زمان_فاطمیه
#امام_زمان_مناجات
تصویرِ هجرِ تو که به ذهنم خطور کرد
آهِ فراق،آینه ام را نَمور کرد
جز "اشک" چیست چاره ی یوسفندیده ها!
یعقوبِ چشم هایِ مرا گریه کور کرد
بین من و تو پرده ی عصیان حجاب شد
ما را گناهکاریِ مان از تو دور کرد
یک بار هم گناه مرا رویِ من بیار
آخر خدا چِقَدر شما را صبور کرد
در راه دوست هرچه هزینه دَهی..،کم است
اصلاً به پای یار نباید قصور کرد
تمرین "سوختن" به تماشا نمی شود
باید میان شعله همین را مرور کرد
گاهی صلاح طفل به تنبیهِ والد است
باید به سر به راه شدن گاه زور کرد
دست از "تَعَلُّقات" بِکش..،"وصل" را بگیر
رودی به "بحر" ریخت که از "شِن" عبور کرد
شرط ورود وادی حق..،پابرهنگی است
باید کلیموار عزیمت به طور کرد
هجران بس است ای پسر فاطمه..،بیا
شاید که مرگ جسم مرا سهم گور کرد!
ما را به حق روضه ی "زهرا"..،درست کن
حوریّه ای که در دل آتش ظهور کرد
.
.
آئینه ی زلال نبی پشت در شکست
این شیشه را چگونه علی جمع و جور کرد!؟
#بردیا_محمدی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بعد_شهادت
ای گُلِ زیر گِلم، یا زهرا
به تو خوش بود دلم یا زهرا
رفتی و ترک عزیزان کردی
جمع ما را تو پریشان کردی
محرم راز علی، باز بیا
راز دل تا کنم ابراز بیا
یاد باد آنکه به شبهای دراز
من و تو هر دو به خلوتگه راز
تا سحرگاه خدا میگفتی
تو به همسایه دعا میگفتی
من هم از سینه نوا میکردم
بر شفای تو دعا میکردم
ماه محرابِ نماز شب من!
بیخبر از من و از زینب من!
یاد تو شمع من و محفل من
غم تو عقدۀ لاینحل من
ماندهام بی کس و تنها چه کنم؟
دور از فاطمه، آیا چه کنم؟
ای شده عمر تو ناکام به سر
از فراق پدر و مرگ پسر
هم سلامم برسان بر پدرت
هم ببوس از عوض من پسرت
#سیدرضا_موید
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
بی اذن زهرا و علی، در هم نمی زد
این خانه را جبریل با پر هم نمی زد
محض تبرک پشت در می رفت ، حتی
پر سمت در می بُرد ، آخر هم نمی زد
این خانه حرمت داشت ، در این کوچه حتی
در را به آرامی ، پیمبر هم نمی زد
در با لگد وا شد ولی این ضربه را باد
حتی به پهلوی صنوبر هم نمیزد
این در فقط با دست زهرا باز می شد
ایکاش در ، این اصل را بر هم نمی زد
#محسن_ناصحی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
از این آتش زدن هرگز تن زهرا نمیسوزد
که مادر جز برای غربت بابا نمیسوزد
زدند آتش در این خانه را اما نفهمیدند
که با آتش زدن هرگز تن دریا نمیسوزد
خود آتش هم از این غصه دارد شعله میگیرد
که دارد بالهای زخمی پروانه میسوزد
همین آتش ولی از چشم تو دستور میگیرد
اگر امروز می سوزد اگر فردا نمیسوزد
کسی که سوخت از داغت در این دنیا بدون شک
در آن دنیا نمیسوزد در آن دنیا نمیسوزد
#علی_نقیب
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #هجوم
آشوب فتنه در مدینه قائله انداخت
دیوار بیت وحی را از شاکله انداخت
آتش زبانه می کشید از خانه ی مولا
این شعله ها در آسمان ها ولوله انداخت
دنیا به عاشق ها همیشه سخت می گیرد
مابین زهرا س و علی ع هم فاصله انداخت
جای غلاف تیغ بر بازوی مادر ماند
یک دست او را از قنوت نافله انداخت
آن دست که با ریسمان دست علی را بست
در کوفه دور دست زینب سلسله انداخت
ثانی ملعون در مدینه ظلم کرد اما
در کربلا تیر جفا را حرمله انداخت
#محمدحسین_مهدی_پناه
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر #کوچه
با گوشهچشم یا نفسی یا اشاره ای
بر جان خسته ام بده جان دوباره ای
از چیست ای شکسته ترین کشتی نجات
پهلو گرفته ای ز علی در کناره ای
آرام هم که گریه کنی میشود بلند
آه از نهاد زخمی هر سنگ خاره ای
از تو نمانده غیر خيالي به بسترت
از من نمانده غیر دل پاره پاره ای
در ابتدای هجدهمین فصل دفترت
باور نمی کنم که چنین در شماره ای
آیات رفتن از چه بخوانی بمان که نیست
در کار خیر حاجت هیچ استخاره ای
وقت قنوت مرگ مرا از خدا بخواه
جز مرگ اگر برابر تو نیست چاره ای
در کوچه ها شکسته دل گوشوار عرش
از ماجرای گم شدن گوشواره ای
#محسن_عربخالقی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_دودمه
آمدم تا وا کنم از گردن مولا رَسَن
هرچه میخواهی بزن
ای مغیره این غلاف تیغ و این بازوی من
هرچه میخواهی بزن
#محمدعلی_انصاری
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر
شده هلالی مه منیرم
کمانِ قدّش، زند به تیرم
اگر روَد همسر جوانم
کند برایِ، همیشه پیرم
برای گریه، بهانه دارم
که چار کودک، به خانه دارم
پرستوی من، اگر کند کوچ
سراغ او از کجا بگیرم
کتاب عشقم، ورق ندارد
نماز شب را، رمق ندارد
برای عمرم، نمانده عمری
بدون او من زعمر سیرم
به گوش او تا صدایم آید
به زحمت آید که در گشاید
خدا کند بیش از این نمانم
خدا کند پیش از او بمیرم
مرا اگر دست بسته دیدی
به کنج خانه نشسته دیدی
امیر صبرم نه من اسیرم
اسیر یارم ولی امیرم
#علی_انسانی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر #رباعی
دل را ز غم علی مشوش میکرد
نفرین به همان که برد آتش میکرد
دانی چه به فاطمه گذشت این ایام
از شدت گریه دائما غش میکرد
#علی_سلطانی
@raziolhossein
#امام_زمان_فاطمیه
#امام_زمان_مناجات
#حضرت_رقیه
امشب گدایی ام ز تو آقا بهانه است
مارا نگاه کن که بهانه اعانه است
دست دلم برای گدایی دخیل توست
از پشت در ببین که گدا سر به شانه است
آقا ضریح خاکی و مخفی مادرت
تنها ترین نشانه ز تو بی نشانه است
هر جا که حرف از غم مادر بیان شود
اشکت روان و سوز دلت عاشقانه است
این روزها که مادرتان بستری شده
گرد غمی عجیب بر این آشیانه است
این روزها علی چقدر گریه میکند
چله نشین حاجت بیمار خانه است
حرفی نمیزند به کسی فاطمه چرا؟
اشکش سر نماز چرا مخفیانه است؟
پیشش حسین کاسه ی آبی می آورد
کار حسین او چِقَدَر مادرانه است..
.
کنج خرابه دخترکی ناله می زند
بر روی پیکرش اثر تازیانه است..
#آرمان_صائمی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر
رنگ دیوار،رنگ خاکستر
رنگ پرهای بال پروانه است
"در" لباس سیاه تن کرده
خانه این روزها عزاخانه است
اهل این شهر مردم آزارند
دین ندارند،نامسلمانند
حاکمان حرام لقمهی شان
زن زدن را حلال می دانند
حرمتم را ندیده می گیرند...
چقَدَر احترامشان کردم
به علی هیچکس علیک نگفت
بخدا من سلامشان کردم
آتش افتاده بین سینه ی من
گُر گرفته است حیدر از تب تو
نیمی از صورتت دُرُست شده
رنگ چادرسیاه زینب تو
آه ای یاکریم لانه ی من
زخم بال و پرت مرا کُشته است
آه ای یاس پر پر حیدر
لاله ی بسترت مرا کشته است
کاش یک بار هم ببینم شب
لحظه ای خواب رفته ای زهرا
چِقَدَر جسم تو نحیف شده
چِقَدَر آب رفته ای زهرا
راه رفتن برای تو سخت است
بِنِشین خواهشاً،زمین نخوری
خانمم لااقل مراقب باش
باز پیش حسن زمین نخوری
سر و پهلو و گونه و بازو...
با جراحاتِ سخت درگیری
بشکند دست قنفذ نامرد
بی تعادل قنوت می گیری
آسمان کبود خانه ی من
ماهتاب و ستاره ات چه شده
بعد کوچه ندیده ام آن را
راستی گوشواره ات چه شده!؟
آه!با آه خویش حیدر را
زنده زنده نکن کفن بس کن
آنقَدَر زُل نزن به گهواره
محسنم را صدا نزن بس کن
کاش می مُردم و نمی دیدم
تن بی جان تو کفن شده است
چوب گهواره ای که ساخته ام
خرج تابوت ساختن شده است
#بردیا_محمدی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر
هزار درد به دل ماند و نیست درمانی
خبر به شهر رسیده دگر نمیمانی؟!
نفس بگیر دوباره مرا صدا بزنی..
بگو علی و نجاتم بده ز حیرانی..
من از تو دستشکسته که نان نخواسته ام
قرار بود که دستاس را نچرخانی..
ببخش فاطمه من بودم و زدند تورا
چه ضربه ها که نخورد آیه های قرآنی!
بلند شو ز لباسم غبار را بتکان..
سحر درست کن از شام تار ظلمانی
بخند فاطمه جانم..شبیه قبل بخند..
بخند و حال مرا خوب کن به آسانی
به فکر یک کفن و قبر باش بهر علی
اگر به زندگی ات نیست میل چندانی
#سید_پوریا_هاشمی
@raziolhossein