eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.3هزار دنبال‌کننده
539 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
ای بر دل عشّاق، امیر! ادرکنی مات رخ تو شاه و وزیر! ادرکنی ای در تو عطای هل‌اتی! من بی‌تو، مسکین و یتیمم و اسیر، ادرکنی @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴صلی الله علیک یا اباعبدالله🏴 بسم الله الرحمن الرحیم کیمیائی است عجب تعزیه‌ی شاه شهید که نباید ز کسی منت اکسیر کشید پس از گذشت روز ها و ماه ها بار دیگر نسیم دلربا و جانفزای ماهِ عزای سیدالشهدا علیه السلام بر دل و جان نوکران درگاه ملک پاسبانش روح تازه ای میبخشد نزدیک است روزی که فرشتگان آسمان به امر خالق منان پیراهن خونین سیدالشهدا علیه السلام را در عرش بیاویزند و ... جن و بشر و حور و ملک اشک بریزند همچنان که تا امروز این چراغ پرفروغ و بی زوال روشنای راهِ عالمیان بوده امسال نیز پر فروغ تر از هرسال راهنمایی میکند و بدا بحال آن گمراهانی که خود را از نور این چراغ هدایت محروم سازند و از راه به در شوند  و سر از چاه درارند ما نیز امسال با استعانت از صدیقه کبری حضرت زهرا سلام الله علیها تلاش میکنیم تا دیده‌گانِ بیشتری را به انوار مصباح الهدی روشن نماییم باشد که این نوکری مرضی حضرت زهرا سلام الله علیها  قرار بگیرد و تسکینی بر قلب داغدار بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد التماس دعا @raziolhossein1 @raziolhossein
آی عاقلا آی عاقلا بیاین بیرون از خونه منو تماشا بکنین به من میگن دیوونه از کوچیکیم تا به حالا یه دوست خوبی داشتم به پای این دوست خوبم جوونیمو گذاشتم عشق‌ای عالم دروغه عشق حقیقی اونه عشقا دیگه تو خالیه تو این دور و زمونه اسم مقدسش دل و می‌لرزونه به قرآن من چی بگم دیوونه‌ها بهش میگن حسین جان به جون مولا این آقا انقده مهربونه درد ما رو خبر داره هرچی بگی می‌دونه تو هر دلی جا داره و تو هر خونه راه داره خاطرشو خیلی می‌خوان خیلی خاطرخواه داره مردای عالمو ببین که مردشن به مولا تموم پیغمبرامون خاطرخواشن به مولا بیچاره‌ها افتاده‌ها مرده ی یک نیگاشن اونایی که اهل دلن عاشق کربلاشن میگن یه مشت تو کربلا خیمه‌هاشو سوزوندن با اون آتیش سوزی دل بچه‌ها شوسوزوندن مرحوم @raziolhossein
پیش به‌ سوی حسین پیش به سوی حسین راه نجات است این راه نجات است این پیش به سوی حرم پیش به سوی حرم راز حیات است این راز حیات است این دست به پرچم بگیر چشم به پرچم بدوز پادوی این خانه باش از قُربات است این گریه اگر میکنی کم نشمارش رفیق بر سرو صورت بکش آب فرات است این هرکه به هیات رسید از پل آتش گذشت فرش حسینیه نیست‌ عین صراط است این گریه برای حسین اصل عبادات ماست واجب قلبی ماست صوم و صلات است این روی نیازم کجاست روی حسین است و بس رو به خدا کرده ام جلوه ی ذات است این پای عزای حسین سنگ بخور از همه غم به دل خود نده قندو نبات است این خرج من و تو شده خون گلوی شریف خرج عزایش کنید فوق زکات است این پیرهن پاره اش آمده بر طاق عرش فاطمه از حال رفت نَقل روات است این شان بزرگی او سدره ی عرش خداست نه روی کهنه حصیر مال دهات است این! @raziolhossein
پاگیر ماتمیم..،عقب هم نمی کشیم عمری گذشت و دست از این غم نمی کشیم از بس شبانه دور و بر شمع میپریم باران اشک هم برسد..،نم نمی کشیم ای کشتی نجات!تویی مایه ی حیات ما بی جهت تو را به رُخ یَم نمی کشیم شرط گرفتنِ پرِ شال‌اَت..،طهارت است ما بی وضو که دست به پرچم نمی کشیم سرمایه ای به جز تو اگر سهم ما شود پس میدهیم..،حسرت دِرهَم نمی کشیم داغ تو روح خام گدا را قوام داد هرگز بدون هُرم غمت دم نمی کشیم عشق تو را همین که چشیدیم..،کافی است نقشه برای سفره ی حاتم نمی کشیم امروز زنده ایم اگر..،کار فاطمه است بی لطف او..،به ماه محرم نمی کشیم ما را کسی نخواست..،فدای سرت نخواست تا با تواییم..،منت همدم نمی کشیم تا آب‌های کُلمَن اطراف صحن هست خود را به سمت چشمه ی زمزم نمی کشیم اندوه دوری‌ از تو بلا شد به جانمان ما از فراق کربُبلا کم نمی کشیم . . از بعد آن که شمر به زلف تو چنگ زد شانه به هیچ گیسویی،محکم نمی کشیم اوج تحمل دل ما..،نعل تازه است... دیگر به ساربان و به خاتم نمی کشیم @raziolhossein
دیدم به خواب ، آن آشنا دارد می آید دیدم كه بر دردم دوا دارد می آید دیدم كه با شال عزا و چشم گریان مولایمان صاحب عزا دارد می آید  تو بانی این روضه ای دریاب ما را آغوش خود بگشا گدا دارد می آید   آقا سوالی داشتم، از سمت گودال آوای وا اُمّا چرا دارد می آید  آقا بگو جدّت مراقب باشد آخر یك خنجر تیز از قفا دارد می آید  آتش به جان خیمه ها افتاده از درد پایان تلخ ماجرا دارد می آید  همراه با آن قافله با دست بسته یك خانم چادر سیا دارد می آید  @raziolhossein
بدون تو شب و روزم نمی شود سپری به جز تو از تو نداریم خواهش دگری    به عمق داغ تو واقف نگشته سوخته ایم همین قَدَر که شنیدیم روضه ای گذری    نه شعر که سخن ساده پیش تو سخت است به غیر گریه ندارم برای تو هنری    ز اشک دیده خود کسب معرفت کردم تو را شناخته ام با مبانی نظری    اگر غلط نکنم اوج سرّ لولاکی طفیل هستی عشقند آدمی و پری    اگرچه یوسفی اما من به شیوه ای دیگر من آمدم سر بازار تو مرا بخری    زهیر را وسط خیمه اش ز خود بردی نمی شود بروی جایی و دلی نبری    از آن زمان که دم علقمه قدت خم شد شده ست مبدا تاریخ هجری قمری   @raziolhossein
عاشق به اینجا آمدم عاشق ازینجا میروم نوکر به دنیا آمدم نوکر ز دنیا میروم قبل از تمام نوکران  زهرا به هیات می‌رود وقتی به روضه می‌روم دیدار زهرا می‌روم من دوست دارم‌ روضه را چون خانه ی امن من است غمهام یادم می‌رود تا پیش آقا می‌روم این کوچه آن کوچه حسین  این خانه آن خانه حسین مجنونم و دنبال او صحرا به صحرا می‌روم صدسال عارف هرچه کرد آخر نشد کارش درست من این مسیر سخت را با گریه حالا می‌روم مولا تنزل میکند  نوکر ترقی میکند او رفته در گودال و من بالای بالا می‌روم وقتی که چشمم بسته شد ارباب خاکم میکند تا خانه ی قبر خودم کی گفته تنها می‌روم؟! یک چند وقتی میشود راهم نداده کربلا از برکت نام حسن امسال اما می‌روم زینب صدا می‌زد حسین خون گریه کن برحال من دارم کنار قاتلت تنهای تنها می‌روم @raziolhossein
قلبم از بردن نامت ضربان می گیرد فقط از روضه وجودم هیجان می گیرد "بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری" تن پوسیده ام از عطر تو جان می گیرد قد کمان نوکر پیر تو بنازم که هنوز چون جوانی دم تو سینه زنان می گیرد کام ما را به جنون تربت تو باز نمود شاعرت از نفست فن بیان می گیرد قوت قلب جهان است زمین حرمت عشق در کرببلا تازه زبان می گیرد روضه ی هفتگی ام زندگی ام داده حسین بی عزای تو دلم رنگ خزان می گیرد خون رگ هام فدای تنِ درهم شده ات خونم از گریه برایت جریان گیرد روزی اشک مرا خواهرتان امضا کرد مادرت دست دعا بر سرمان می گیرد @raziolhossein
در عالم ذر خدای باری.. با شیعه گذاشته قراری گفتیم به غربت تو لبیک گفتیم به ماتم تو آری چون روی تورا به عرش دیدیم.. رفتیم به سجده اختیاری! مادر که حسین گفت..گفتم.. چه اسمِ عجیبِ گریه داری! منت سر تو گذاشتیم و.. منت سر ما نمی‌گذاری! خیر از دوجهان نبینی ای چشم.. از داغ حسین اگر نباری بر گریه کنان تو حسین جان جز گریه مباد کار و باری! نذر موی اکبر تو قومی نذر موی دخترت تباری مرداب شدیم و گریه کردیم با گریه شدیم رود جاری از برکت پرچم عزایت روی سر ماست سایه ساری دکّان نزدم کنار نامت دور است ز عشق،هر قماری مشکیِ تو کرده ایم بر تن به به! جانم! چه افتخاری! گریه کن تو پیمبرانند ما نیز دراین وسط غباری ما لایق دوزخیم اما.. داریم به تو امیدواری ما چشم امید بر تو داریم از این و از آن چه انتظاری؟! افسوس نمی‌شود بفهمیم.. مارا چقدَر تو دوست داری! بگذار که کربلا بمیرم چون با تو خوش است همجواری هرسال به شوق اربعینت.. کارم شده ثانیه شماری . . بعد از تو اسیر گشت زینب بعد از تو چه روز و روزگاری؟! سخت است برای دختر تو بی سایه ی تو شتر سواری @raziolhossein
سلام ماه محرم سلام ماه حسین ... نوشته اند مرا سائل نگاه حسین هزار شکر که هستیم در پناه حسین نشسته ام که بسوزم ز سوز آه حسین سلام ما به شهی که ز صدر زین افتاد بلند مرتبه عرشی که بر زمین افتاد نیامدم به حسینیه اش به شوق ثواب... رساندم عرض سلامی به محض دیدن آب هزار مرتبه شستم  دهان به مشک و گلاب دو بیت روضه بخوانم برای طفل رباب سلام ما  به حسین و به پاره ی جگرش ... که داد حرمله پایان،  به عمر مختصرش ... سلام ما به حسین و وفای سردارش کسی که سر بدهد پای پرچم یارش ... گره گشای جهان می شود گرفتارش به دستگیری ما آمده علمدارش ... کسی که ساقی تشنه شده ست عنوانش بسوی خیمه کشد مشک را به دندانش سلام ما به حسین و کتیبه و علمش به استکان و به چای اش، به آن بساط غمش سلام ما به جگر پاره های محترمش سلام ما به علی های درهم حرمش... که هر دو خیمه رسیدند با اگر اما یکی به روی عبا و یکی به زیر عبا سلام ما به حسین و عقیله خواهر او که خواند خطبه کنار  سر مطهر او سلام به حیا و غرور  همسر او گرفت بوسه تلخی به زحمت از سر او سلام ما به سری که به این و آن دادند که قبل دخترش او را به خیزران دادند @raziolhossein
چقدر نام تو زیباست یا امام حسین غم تو دلخوشیِ ماست یا امام حسین غرض زخلقت من نوکری برای تو بود مرا چه کار به دنیاست یا امام حسین زکودکی پدرم یاد داد سینه بزن بگو که جای تو اینجاست یا امام‌حسین غلامی سر کوی تو عین آقایی است خوش‌آن که عبد تو مولاست یا امام‌ حسین خدای عزَّوجل سروری عالم را فقط برای تو میخواست یا امام‌ حسین تفاوت تو و شاهان روزگار این است حکومت تو به دلهاست یا امام‌ حسین چقدر عاشق و دیوانه در جهان داری در اربعین تو پیداست یا امام حسین به حُر که راه تو را بست هم نبستی راه که جز تو اینقدر آقاست یا امام حسین سرآمد همه شد هر چه منتسب به تو شد گواه، تربت اعلاست یا امام حسین زِگوشه گوشه شش گوش تو به گوش آید که این حرم حرم الله‌ست یا امام حسین هزار سال زِاُفتادنت گذشت و هنوز... لوای عشق تو برپاست یا امام حسین (به روضه های حسینم بلند گریه کنید) سفارش خودِ زهراست یا‌ امام‌ حسین ز تلّ زینبیه داشت خواهرت می دید سر لباس تو دعواست یا امام‌حسین چقدر نیزه مگر خورده ای که زینب گفت تنت (مُقَطَّعُ الاَعظا)ست یا امام‌حسین رسید شمر زراه و نشست روی تنت نگفت مادرت اینجاست یا امام‌حسین @raziolhossein
آرامش زمان و زمین کیست جز حسین روی رکاب عشق نگین کیست جز حسین اصل وجود و چشمه‌ی جود و جهان جود اصلا بگو بهشت برین کیست جز حسین شاهی که با تمام کرامت به دشمنش در قتلگاه داد نگین کیست جز حسین شاهی که تخت سلطنتش روی نیزه بود فرمانروای نیزه نشین کیست جز حسین گفتم کجا برم ز گرفتاری ام پناه فرمود فاطمه که ببین کیست جز حسین یعقوب گریه ای که به بالین یوسفش در کربلا فتاد زمین کیست جز حسین @raziolhossein
ذکر شریف ارباب ، تسبیحِ مستجاب است پس یاحسین گفتن ، اصلی‌ترین ثواب است یک قطره اشک ما را ، هفتاد حج نوشته اربابِ دست‌ودل‌باز ، از بس که خوش‌حساب است یک بیت گریه کردیم ، صد جِلد معرفت شد شوریِ اشکِ هیئت ، شیرین‌ترین کتاب است جُونِ حسین باشی ، بوی بهشت داری عطر لباس نوکر ، خوشبو تر از گلاب است این منصبی که داریم ، با انتخابِ زهراست مادر برای فرزند ، دنبالِ انتصاب است ذکرِ مصیبتِ او ، تضمین خانه ی ماست کاخ بدون روضه ، کاشانه‌ای خراب است هرگاه گیر کردیم ، گفتیم:یا رقیّه این نازدانه نامش ، در هر زمان جواب است دوری وَبالمان شد ، زخمی به بالمان شد یک سالِ بی زیارت ، بالاترین عذاب است خرجیِ کربلا را ، پایِ نجف نوشتند بانیِ اربعینش ، شخصِ ابوتراب است . . اربابِ آب‌ها را ، لب‌تشنه سر بُریدند از داغ حنجرِ او ، دل‌های ما کباب است زینب میان کوفه ، جانش به لب رسیده... سَرآستینِ پاره ، آخر کجا حجاب است؟! آزار پشتِ آزار ، بازار پشتِ بازار آل علی گرفتار ، دست همه طناب است آن بانویی که گریان ، دنبالِ نیزه‌داران هِی می دَوَد پریشان ، حس می کنم رباب است! @raziolhossein
نامه نوشتم که میا  آزار می بینی در این بلا آباد ، غم بسیار می بینی تو حرف بد نشنیده ای،  ای  با ادب برگرد بی حرمتی از قوم بر کردار می بینی از علقمه که بی برادر آمدی خیمه اشک مرا در پشت این اصرار می بینی خار از کف پای رقیه  می کشد زینب  این صحنه را با دیده ی غمبار می بینی لعنت به خولی  با تو کاری می کند روزی از روی نیزه دخترت را تار می بینی کارت به جایی می رسد در کوچه های شام گیسوی خود را دست نیزه دار می بینی این داغ ها را می شود طوری تحمل کرد یک آسمان غم در نگاه یار می بینی حرف از اسارت می زدند اوباش در کوفه وای از غمی که در صف اغیار می بینی گفتم زبانم لال شد، پرده نشین ها را با دست بسته در کف بازار  می بینی دل تنگ من بودی، بیا بازار قصابان روی قناره ها مرا بر دار می بینی @raziolhossein
بگو حسین که این زنگ خانه ی زهراست بگو حسین که این اسم اسمِ خاص خداست بگو حسین که اسمش عجیب شیرین است بگو حسین که قند مکرّر لب‌هاست فقط به یک نفر آن‌هم حسین گفتم چشم من اختیار دلم دست سیدالشهداست به شکر اینکه به ما اذن نوکری داده تمام عمر اگر سجده اش کنیم سزاست من از حسین به غیر خودش نمیخواهم ز یار غیر خودش خواستن خطاست خطاست آهای نوکر آقا مراقب خود باش! که در مسیر تو صدجور بازی دنیاست اگر حسین تو را رد کند زبانم لال پناهگاه تو از این به بعد کیست؟! کجاست؟! هزارسال به عرش است پرچم این شاه هزار قرن دگر نیز پرچمش بالاست به روز حشر که مردم فراری اند از هم همه به دور حسینیم صحنه اش زیباست برای کرببلا ثبت نام در روضه ست بگو حسین قلم دست حضرت آقاست میان آن‌همه زخم و میان آن‌همه خون هنوز بر نی زیباییِ رخت پیداست.. @raziolhossein
چنان که داده خدا اختیار را به حسین بده عنان دل بیقرار را به حسین ببین چگونه دعا مستجاب خواهد شد فقط قسم بده پروردگار را به حسین یقین به کام تو خواهد گذشت هر روزش سپرده باشی اگر روزگار را به حسین خودش دوباره تو را زود می‌برد به حرم تو عاشقی کن و بسپار کار را به حسین چنان که جانب خورشید می‌رود ذره خدای من! برسان این غبار را به حسین اگر محبّ حسینی نترس از محشر چرا که داده خدا اختیار را به حسین @raziolhossein
مسلمان نیست هر کس که مسلمان محرم نیست میان سفره ی شیعه به جز نان محرم نیست فدای میزبانی که هزار و چارصد سال است نگفته هر که آلوده است مهمان محرم نیست مبارک تر از این غم را ،نمی بیند دگر دنیا پشیمان می شود آنکه پریشان محرم نیست در آن ماهی که جان داده ، به خلق الله جان بخشد کسی با دست و دلبازی ِ سلطان محرم نیست الا کشتی آرامش ، نیا دور و برم اصلا مرا آرامشی خوش تر ز طوفان محرم نیست تمام خاطرات بی نظیر من از این شبهاست برایم هیچ دورانی،  چو دوران محرم نیست ندیدم در تمام عمر شیرین تر ازین اشکی برایم هیچ بارانی چو باران محرم نیست نوشته سر در جنت خدا : اينجا حسینیه است و اصلا جای جز خانه به دوشان محرم نیست چه دیده مادرش در قتلگاه ، اینگونه می گرید کسی چون حضرت زهرا پریشان محرم نیست @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسید قافله در کربلا و ثارالله به ماه طایفه اش رو نمود:بسم الله بزن به خاک علم را که کربلا اینجاست بگو به خواهرمان که قرار ما اینجاست نگاه کن به حرم..با تو عالمی دارند تو پیششان که بمانی،مگر غمی دارند؟ رقیه پیش تو دلخوش ترینِ دوران است به روی دوش تو بر مسند سلیمان است علم به دست تو تا هست،ساقی لشکر سکینه را چه خیالی ز غارت معجر؟ رباب خیره به دریا و حال شیدایی تمام دشت شده مات صوت لالایی بنفسی انت عزیزم..تو تکیه گاه منی به روز بی کسی ام ملجاء و پناه منی ته مسیر همینجا و این بیابان است و ظهر روز دهم روز عید قربان است علیِ اکبر من روی خاک می افتد به برگ های تنش جای چاک می افتد امانت حسنم می شود چو گل پرپر دوباره زنده شود روضه ی در و مادر گلوی طفل مرا،تیر می شود همدم چگونه بعد علی تا به خیمه برگردم؟ کنار علقمه خون می شود به پا عباس و دست های تو از تن شود جدا عباس تو بر زمین که فتادی،حرم به هم ریزد کنار پیکر تو مادرم به هم ریزد تو نیستی که ببینی چقدر بدحالم تو نیستی که ببینی اسیر گودالم
انگار سرنوشتِ  ما را جدا نوشتند یا آرزوی من را  بر باد‌ها نوشتند امروز بِینِ این دشت  مرگِ مرا نوشتند آنان که مقتلت را  در کربلا نوشتند ای هستی‌ام بگو که  هستی به خواب ، زینب برخیز مرکبت را  از کربلا بگردان بگذار یا بمیرم   یا راه را بگردان هجران بلای ما شد  یارب بلا بگردان خیمه مزن به صحرا  حکمِ قضا بگردان تا جان نداده پیشت  از اضطراب زینب فهمیده‌ام کجایی  از ناله‌های زهرا من های های گِریَم  با وای وایِ زهرا فهمیده‌ام کجایی  از جایِ پایِ زهرا آنجاست جایِ گودال  آنجاست جای زهرا نگذار تا گذارد  پا بر تُراب زینب از حال بُرده ما را  هولِ سپاه دشمن ترسیده‌اند طفلان  پیش نگاه دشمن جمع حرامزاده  حجم سلاح دشمن پیداست خیمه‌ی ما  از خیمگاه دشمن می‌خواهد از لبانت  تنها جواب زینب می‌ترسم ای برادر  از چشمِ آن کمانگیر از شومیِ حرامی  از شعبه‌های آن تیر از خنجران عریان  از تشنگیِ شمشیر بی اختیار خوردم بر خاک ، دستِ من گیر عباس‌جان نخواهد  اینجا رکاب ، زینب ای کاش می‌نوشتی  ما شیرخواره داریم یا دختران کوچک  در این عِماره داریم در محملی  عروسی  با گاهواره داریم نه پایِ راه رفتن  نه راهِ چاره داریم اینجا نمان نگردد  رویش خضاب زینب لبهای ما از امروز  از آفتاب خُشکید هر قدر آب آمد  مثل سراب خُشکید تا دید حجم لشکر  از اضطراب خُشکید برگرد ای برادر  شیرِ رُباب خُشکید دلشوره دارد از او  از قحط آب زینب اینسو است خار تشنه  آنسو است آبِ جاری اینسو است تاولِ پا  آنسواست زخمِ کاری یک مرد باشد ای کاش  در قحط یار و یاری از حرمله بپرسد  نامرد بچه داری؟ می ترسد از شکارِ  طفل رُباب زینب منکه نرفته بودم  جز مجلس زنانه برگرد تا نبینم  دشنام و تازیانه بگذار تا گلویت  بوسم به این بهانه سر می‌بُرند اینجا  از پشت ، وحشیانه خانه خراب زینب  خانه خراب زینب برگرد ورنه دیدم  اینجا غبار گردد کوچه به کوچه این سر   با نیزه‌دار گردد صندوقچه‌ی سرِ تو  میزِ قمار گردد جای شراب‌خوار و  بی بند و بار گردد° تو گیرِ نیزه دار و  گیرِ طناب زینب ° در مقاتل آمده روزها رأس مبارک بر نیزه و شامگاه داخل صندوقچه‌ای قرار می‌گرفت . @raziolhossein
شش ماه راه آمد که راه غم بگیرد شش ماه آمد بر دلش مرهم بگیرد اما رسیده مجلس ماتم بگیرد جایی که دلها را غم عالم بگیرد حق دارد این خانوم قلبش غم  بگیرد   این کیست این نامی نفس‌گیر است زینب این کیست معنای تفاسیر است زینب بالاتر از درک تعابیر است زینب او کاف و هاء و یاء تقدیر است زینب باید که شام و کوفه را باهم بگیرد با محملی که راهدار آن خلیل است با کعبه‌ای که پرده‌دارش جبرئیل است با پرده‌ای که آفتاب آنجا دخیل است بر ناقه‌ای که   تحت فرمان کفیل است بانو رسیده پهنه‌ی عالم بگیرد  تا کربلا تا کربلا را دید زینب آمد سرش از آنچه می‌ترسید زینب بعد از حسن هرگز نمی‌خندید زینب گرچه به این عالم نفس بخشید زینب می‌گفت غم راهِ نفس‌هایم بگیرد آنقدر دارد دلهره شاید بمیرد راحت نمی‌گردد فقط باید بمیرد پایش بر این صحرا اگر آید بمیرد اکبر اگر این پرده بگشاید بمیرد باید که دستش را علی محکم بگیرد عباس زانو زد رکابش را گرفته است اکبر دو دست مستجابش را گرفته است حالا حسینش اضطرابش را گرفته است با خواهرش دور رُبابش را گرفته است بابا زِ چشم دختران شبنم بگیرد عباس علم کوبید یعنی شیر اینجاست یعنی که صاحب صولتِ شمشیر اینجاست یعنی علی یعنی دَمِ تکبیر اینجاست یعنی به مرگِ بی رگان تعبیر اینجاست در پیش خانوم است تا پرچم بگیرد سینه سپر کرده سواری را نبیند قد راست کرده نیزه‌داری را نبیند تا چادر خانوم غباری را نبیند دامان طفلان ردِ خاری را نبیند با تیغ خود ذکر هوالاعظم بگیرد فرمود با بانو امیر کربلا من با مرتضی تا مرتضی یا مرتضی من پیش تو خاک و پیششان واویتلا من هرقدر لشگر هرقَدَر نامرد با من با غم بگو دارد جگر راهم بگیرد اما هزاران بار غم را دیده زینب از کودکی دست قلم را دیده زینب پیشانی و ضرب علم را دیده زینب بی او حرامی و حرم را دیده زینب پنجاه سال این نوحه‌ها را دم بگیرد در زیر لب می‌گفت با تکرار ای وای از قتلگاه و تل و چشمِ تار ای وای از ازدحام و خنده و انظار ای وای از شعله و از خیمه و اشرار ای وای دور مرا نامرد و نامحرم بگیرد دارد دعا طفلی زِ محمل تا نیافتد جسم حسینش پیش قاتل تا نیافتد این سر به دستان اراذل تا نیافتد دعوا سرش بین قبایل تا نیافتد تا در بغل آن پیکر درهم بگیرد @raziolhossein
حسین آمد و حق را به کربلا آورد برای ناله نی غم به  نینوا آورد همین که قطره اشکش به خاک ها افتاد به خاک غم زده کربلا شفا آورد برای آن که نشیند به تخت خواهر شاه به روی شانه علمدار عرش را آورد نسیم بر سر گیسوی شیر خواره که خورد به کار بسته عالم گره گشا آورد زمان بعثت شبه پیمبرش بود و حسین اکبر خود را به این حرا آورد مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که وعده تو کردی او به جا اورد نبود شان و مقام تو ذبح اسماعیل حسین آمد و حجت  به انبیا  آورد تمام دخترکان را یکی یکی با ناز امیر علقمه از عرش کبریا آورد رقیه تا قدمش روی خاک ننشیند عمو به چشم خوداو را چو طوطیا  اورد حبیبه ای که ملک سرمه از رهش  می برد نپرس  خار مغیلان سرش چه ها آرود زکوچه ای که در آن بی هوا  زدن شد باب عدو همان روشش را به کربلا آورد یکی به پهلوی اکبر یکی به دیده ماه چنین بلا به سر هر دو بی هوا آورد حسین داشت ز طفل و تلظی اش می گفت که حرمله سخنش را به انتها آورد بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد چنین سه شعبه  فلک را به خاک ها آورد ز بس که پیکر او پاره پاره شد بر خاک نسیم عطر تنش را جدا جدا آورد تنی نماند دگر تا کفن نگه دارد نداشت چاره که سجاد بوریا آورد @raziolhossein
آخرش چشم تر تو خواهرت را میکشد غربت نا باور تو خواهرت را میکشد آن سیاهی مقابل ازدحام دشمن است خلوت دور و بر تو خواهرت را میکشد هم جوان،هم نوجوان،هم کودک‌ و هم پیرمرد سن و سال لشکر تو خواهرت را میکشد من خودم غمگینم و لبریزم از دلشوره‌ها اضطراب دختر تو خواهرت را میکشد چشم‌های اشکبارم خیره مانده بر رباب تشنگی ِ اصغر تو خواهرت را میکشد شد رکابم پای او هنگام پایین آمدن غیرت آب آور تو خواهرت را میکشد کرد اسفندی برایم دود و دستم را گرفت "عمه جانِ" اکبر تو خواهرت را میکشد باورش سخت‌است پایان قرار ما دوتاست روزهای آخر تو خواهرت را میکشد بیگمان این خاک تعبیر همان خواب منست بر فراز نی سر تو خواهرت را میکشد از همه شمشیرها سهمی به جسمت میرسد پاره های پیکر تو خواهرت را میکشد روزگاری بوسه‌اش میزد پیمبر - وای من سرنوشت حنجر تو خواهرت را میکشد واقعا سختست فکرش را نمیخواهم کنم ناله های مادر تو خواهرت را میکشد @raziolhossein
سرزمینِ کربلا غم در دلم انداخته آسمانش کوهِ ماتم در دلم انداخته ای عزیزِ مادرم با خواهرت چیزی بگو خاکِ اینجا...درد؛ هر دم در دلم انداخته هر چه می بینم تو را دلشوره میگیرم حسین حنجرت داغِ دمادم در دلم انداخته صحبتِ آهسته ات با خاکِ اینجا نیمه شب غصه هایِ هر دو عالم در دلم انداخته بر رقیه جان،نوازش هایِ بیش از حدّ تو غربتی پیوسته، کم کم در دلم انداخته حرف هایت با علی-اکبر ، عجب بیتابیِ إرباً إربا...نامنظم در دلم انداخته بوسه هایت بر گلویِ نازکِ طفلِ رباب حسّ بغض و اشکِ نم نم در دلم انداخته زل زدی بیتاب بر عباس و این طرزِ نگاه بیقراری هایِ مبهم در دلم انداخته این نگاهِ ممتد و پنهانی ات بر معجرم لحظه لحظه حالِ دَرهم در دلم انداخته در سرم افتاده روز و شب فقط فکرِ وداع بسکه نام ِ کربلا؛ غم در دلم انداخته! @raziolhossein
زینب اینجا آمده یافاطمه یامرتضی السلام ای کربلا آمده تا کربلا گردد هزاران کربلا السلام ای کربلا @raziolhossein
طور سینا بوده گویا سینه ی این سرزمین ساکن این خاک بوده مدتی عرش برین هفت پرده خَرق شد از سجده بر این آستان بارگاه قدس بر این خاک می‌ساید جبین کعبه مشغول طواف خیمه گاه اقدسش با نوای "ادخلوها بسلام آمنین" فخر بفروشد زمین کربلا بر آسمان چون که با خون حسین بن علی گشته عجین نام هایش غاضِریه، عَقر یا کرببلا هر کدام از نام‌ها با مقتلی گشته قرین آیه ‌های قدر می‌آیند با هم کربلا کاروان آیه‌های نور قرآن مبین یک به یک حوریه‌ها مستوره و بین حجاب پرده‌دار محمل آنها یل ام البنین شد مطاف نُه فلک قنداقه شش ماهه‌اش حاجی گهواره‌ ی او آسمان هفتمین آمده زهرای مرضیه به استقبالشان پیشواز کاروان آمد امیرالمومنین پای بگذارد به روی خاک چون ناموس دهر بال بگشاید به زیر پای او روح الامین خیمه زد غم در دل زینب به هنگام نزول آسمان‌ها نیز از اندوه او اندوهگین گفت بانو این زمین بوی جدایی می‌دهد میرسد بر گوش جان از این زمین آهی حزین مریم و آسیه و هاجر عزادارت شدند نوحه خوانی می‌کند زهرا برایت این چنین گیسوانت را به دست باد دادی عاقبت حنجرت را داده‌ای بر خنجر شمر لعین خاک بر رخساره "خدّ التریب" من نشست آه ای "شَیبُ الخَضیبم" آه "مقطوع الوَتین" آه از وقتی که دست سفلگان افتاده بود خیمه و عمامه و انگشتری شاه دین "یا غیاث المستغیثینِ" لب تو چکمه خورد نیزه ها خوردی به وقت گفتن "هل من معین" خاک بر سر ریخته کرببلا وقتی شنید رو بگیرد زینب پرده‌نشین با آستین @raziolhossein
عباس آمده است و علی اکبر آمده است وقتی رباب هست علی اصغر آمده است جمعند خانواده زهرا کنار هم اینجا برادری است که با خواهر آمده است یک سو رسیده لشکری از کوفه سی هزار یک سو عزیز فاطمه بی لشکر آمده است صفین دیده اند که با دیدن حسین آه از نهاد این همه لشکر برآمده است اکبر رسید و دشمنش از روی بهت گفت ایمان بیاورید که پیغمبر آمده است حرف از فدک که نه سخن از غصب مهریه است! با بچه های فاطمه آب آور آمده است گیرم فرات بخل کند چشم ما که هست رودی کشیده ایم که از کوثر آمده است زینب پیاده شد، وسط دشت رفت و گفت اینجا چقدر خار مغیلان درآمده است شاید به شام می رسد این ره که هر زنی در این مسیر با دو سه تا معجر آمده است @raziolhossein