#امام_حسن_مدح
#امام_حسن_شهادت
هر قطره ای که وصلْ به دریا نمیشود
هر قامتی که قامتِ رعنا نمیشود
این حرفِ آخر است که اول می آورم
(هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود)
.
هرکس که از ولایت و مِهرش جدا بُوَد
هرکس که هست ؛ در بَرِ من بی بها بود
از حُسن و خُلقِ نیکْ رُخان دم مزن دگر
وقتی که حرفْ از حسنِ مجتبی بود
.
بر چشم های فاطمه نور و ضِيا شده
مجموعه ی جمال و جلال خدا شده
در شوکت و شهامتِ خود ، مرتضى على
در هیبت و سیادتِ خود ، مصطفی شده
.
ذکرِ خدایِ عزوجل بر لبش بُوَد
صدها فرشته محوِ نمازِ شبش بود
جائی نشسته است که از عرشْ برتر است
او کودک است و دوش نبی مَرکبش بود
.
در بزمِ عشق حرفِ ریا جمع میشود
بی نان دوست، سفره ی ما جمع میشود
بی خود شلوغ نیست در خانه ی کسی
وقتی کریم هست،گدا جمع میشود
.
لال است در بیانِ کراماتِ او زبان
شرح کرامتش كه نگُنجَد در این بیان
هرگز ندیده است کسی اینچنین کریم
بَخْشَد سه بار زندگى اش را به این و آن
.
روی خدایْ مَنْظَر و قلبی رحیم داشت
تنها به دوستان که نه،لطفی عَمیم داشت
هرکس رسید بر درِ او بی نیاز شد
از بسکه پور فاطمه دستی کریم داشت
.
درمانده را ز درگه خود رَد نمیکند
راه بهشت را به کسی سَد نمیکند
صدها چو مرد شامی اگر هم بدی کنند
او حِلْم پیشه میکند و بَد نمیکند
.
باید سرم به مَقدمِ او خاكِ پا شود
تا اینکه قَدْر و قیمت من کیمیا شود
باید امید داشت به دریای رحمتش
وقتی که با گرسنه سگی هم غذا شود
.
مردی کریم و زندگی اش صاف و ساده است
هربار میرود سفر حج، پیاده است
لرزه فِتَد به پیکرِ او موقع نماز
یعنی که در حضور خدا ایستاده است
.
(مهرش به كائنات برابر نمیشود)
بی خود که خاکِ مَقدم او زَر نمیشود
فرموده اند: هرکه بر او گریه میکند
در روز حَشْر دیده ی او تَر نمیشود
.
شمعی که بین انجمنش هم غریب بود
دور از وطن-نه-در وطنش هم غریب بود
یک عُمْر ناسزا به على را شنید و سوخت
مولا غریب بود،حسنش هم غریب بود
.
از بسکه داغْ بر دلِ زارش عدو بریخت
خونابه جایِ اشکِ روان در سبو بريخت
شعر وصال بر همه شد فاش تا که او
(خونی که خورد در همه عمر از گلو بريخت)
.
از زَهْر گرچه در بدن او توان نبود
گردید سبز چهره ی او، ارغوان نبود
می ریخت لخته های جگر را درون طشت
اما هزار شُکر دگر خیزران نبود
#على_اصغر_انصاريان
@raziolhossein
#امام_حسن_مدح
#امام_حسن_شهادت
سِرِّ توحید نهان است در ایمانِ حسن
معرفت رنگ گرفته است از عرفانِ حسن
خاکِ سلمان همه هستند مسلمان حسن
پس بگوئید به ما ساکنِ ایران حسن
زیر چتر حسنی پیر نخواهم گردید
قدرِ یک لحظه زمینگیر نخواهم گردید
هرگز از عشق حسن سیر نخواهم گردید
تا خود حشر منم دست به دامان حسن
عطر او پخش که شد باد ، وصالش را دید
حُسن زیباییِ مخلوق ، مثالش را دید
آن که در صبح ازل نورِ جمالش را دید
از همان روزِ نخستین شده خواهان حسن
روضه خواندیم که این دیده ی تر ثبت شود
گریه کردیم که این هفت صفر ثبت شود
نام من در دل تاریخ اگر ثبت شود
بنویسید مرا بی سر و سامان حسن
ذکر پر برکت او تذکره ی ما شده است
با عنایات حسن رزق ، مهیا شده است
این شعارِ همهی ما ، حسنیها ، شده است:
" تا ابد هرچه کریم است به قربان حسن"
خاک خشکیم که لبتشنهی جامی بودیم
کوه رنجیم که سرگرم سلامی بودیم
کاش..،ای کاش که ما مردِ جذامی بودیم
می نشستیم سر سفره ی احسان حسن
من از آن روز که در بند شدم ، خوشحالم
فقط از دوری معشوق خودم مینالم
پوزه بر خاک قدمگاهِ حسن میمالم
بلکه سهمم بشود تکه ای از نانِ حسن
عاقبت گردِ خوشی بر سرِ غم می ریزد
از دل صحن حسن نوحه و دم می ریزد
هنرِ فرشچیان پای حرم می ریزد
حک شود شعرِ حِسان سردرِ ایوان حسن
روضهتر از غم آقای کریمان ،غم نیست
وای بر زخمیِ غربت که بر آن مرهم نیست
مادریتر ز حسن در همه ی عالم نیست
تو نگو حضرت صدّیقه..،بگو جانِ حسن!
آه! اربابِ کرم خیره به مسمارِ در است
از مصیبات حسن ، خونِ خدا خونجگر است
سخت تر از غم گودال ، غم آن گذر است
گریهکُنهای حسیناند پریشان حسن
کوچهای تنگ برای غم او بانی بود
قاتلش آنچه که میدانم و میدانی بود
بدتر از زهرِ هلاهِل..،زدنِ ثانی بود
داغ ناموس گرفتهاست گریبان حسن
سیلی محکمِ آن پست که بر حَورا خورد
من بمیرم! حسن از دیدنِ آن، بد جا خورد
پیش چشمان پسر ، چادر مادر پا خورد
تا ابد خشک نشد دیده ی گریان حسن
#بردیا_محمدی
@raziolhossein
#امام_حسن_شهادت
آتشی بر جگر شعله ورش بود حسن
شاهد آتش دل چشم ترش بود حسن
نفسش تنگ میآمد ز رمق می افتاد
اگر از کوچه ی تنگی گذرش بود حسن
داغ او را نه دوا بود به عالم نه طبیب
که فقط زهر ، شفای جگرش بود حسن
مادر و کوچه و سیلی نرود از نظرش
عمری آن منظره پیش نظرش بود حسن
گاهی از درد کسی جان به لبش میاید
داشت دردی که از آن جان به سرش بود حسن
مثل مادر که تمنای اجل داشت و بس
ز خدا مرگ، دعای سحرش بود حسن
زیر بار فقرا پینه زد و گشت کبود
هر دو کتف اش ، که شبیه پدرش بود حسن
فخر دارد که دو سرباز حسین است ازو
زانکه عبداله و قاسم پسرش بود حسن
دیدن صورت زیبای اباالفضل و حسین
خوشتر از دیدن شمس و قمرش بود حسن
کام او تلخ شد از جرعه ی آلوده به زهر
آن شب تلخ که وقت سفرش بود حسن
بر غم و محنت آن سوخته جان سنگ صبور
خواهرش بود که نور بصرش بود حسن
صبر میکرد به هر زخم زبان تا چه کند
عبد راضی به قضا و قدرش بود حسن
قاتل مادر خود دیدن و دم بر نزدن
بدتر از زهر به کام و جگرش بود حسن
ز یتیمان و فقیران و مساکین همه جا
هر کسی بود همه زیر پرش بود حسن
بارها آمد اجل دور سرش گشت و گذشت
به سراغش همه جا در به درش بود حسن
چه دوا بود بمیرم که یکی جرعه ی زهر
آب بر آتش داغ جگرش بود حسن
گر چه بسیار رثا گفت غریبانه "یتیم"
ناظر مرثیه در هر اثرش بود حسن
#مرتضی_جام_آبادی
@raziolhossein
#امام_حسن_شهادت
از کودکی جز غم تو ای خواهر ندیدی
جز محنت و داغ و بلا دیگر ندیدی
ای خواهرم درد تو پایانی ندارد
توکه هنوز آلاله را پرپر ندیدی
ای زینبم با من بگو این روز آخر
تو راستی خون روی میخ در ندیدی؟
این صحنه را هم دیده باشی بازهم شکر
در کوچه سیلی خوردن مادر ندیدی
این تشت پر از لخته و خون جگر هست
گریه مکن اینجا که تشت زر ندیدی
بگذار اشکت را برای تلّ و گودال
اینجا که تو خنجر روی حنجر ندیدی
سربسته میگویم، بگو با سر بریده
گریه مکن توکه مرا بی سر ندیدی
#محمود_اسدی_شائق
@raziolhossein
#امام_حسن_شهادت
گرچه بعد از غم تو طی شده دورانی چند
ما ندیدیم درین شهر رفیقانی چند
شهر من نان مرا خورد و نمکگیر نشد
هیچکس مثل من از زندگی اش سیر نشد
حق مارا سر هر قصه که میشد خوردند
قاتل مادر من را روی منبر بردند
باخبر نیست درعالم کسی از حال حسن
قنفذ از کوچه ما رد شد و خندید به من
آن چهل مرد که آتشزن جنت بودند
در صف اول هر وعده جماعت بودند
شیر غرّان جمل بودم و تاوان دادم
سالها قبل درآن کوچه بد جان دادم
سوختن چاره ی این خسته ی غم پرور بود
از عسل آتش این زهر گواراتر بود
مادرم از دل آزرده ی من باخبر است
مرگ از دیدن قنفذ به خدا خوبتر است
مثل آن پهلوی زخمی گرفتار شده
جگر پاره ی من پاره ی مسمار شده
کاش ثانی عوض فاطمه من را میزد
جای مادر لگدش را به تن ما میزد
کاش میشد که به بالای سرم شب برسد
خبر طشت مبادا که به زینب برسد
چشم من تا دم مرگ است به دنبال حسین
روضه طشت کجا روضه گودال حسین؟!
#سیدپوریا_هاشمی
#حسین_قربانچه
@raziolhossein
#امام_حسن_شهادت
شادم که بند بند دلم پاره میشود
این دل رها ز داغ جگر خواره میشود
زهر آمد از دلم غم زهرا برون کند
گاهی به زخم زخم دگر چاره میشود
از زهر مهلکی جگرم پاره پاره شد
کان را به سنگ اگر بزنی پاره میشود
یارب به جز محبت و خوبی ز من چه دید
آن همسری که قاتل و مکاره میشود
با نرم تر از آب دلی چون دل حسن
قلبی چگونه سخت تر از خاره میشود
باور نکن ز قتل حسن خصم شد خلاص
از نو به فکر ظلم دگر باره میشود
از تیر خوردن تن من در کفن عدو
بر بام رفته سرخوش نظاره میشود
از تیرهای فتنه ی فتانه ای تنم
خونین کفن ز خصم ستمکاره میشود
خواهند اگر به جنب نبی مدفنم شود
دشمن به جنگ' دست به غداره میشود
بر روی دوش هاشمیان هر طرف روان
این پیکر من است که آواره میشود
هر مرثیت به رنگ غزل درنیآمده است
مرثیت "یتیم" غزلواره میشود
#مرتضی_جام_آبادی
@raziolhossein
#امام_حسن_شهادت
طایر قدسم و بشکسته زکین بال و پرم
آسمان سوخته از آه و سرشک بصرم
من جگر پارهی زهرا و علی هستم و آه
به همین جرم شده پاره تمام جگرم
با همه غربت خود فاطمه را داشت علی
حق گواه است که مظلوم ترم از پدرم
یار بی مهر مرا قاتل و خانه مقتل
زده از زهر جفا بر دل و بر جان شررم
مجلس صلح به پا کرد عدو سرخ شدم
قاتل فاطمه را روبروی خود نگرم
سالیان است که بگذشته از آن وقعه ولی
صحنهی کوچه و سیلی نرود از نظرم
تیرها بر بدنم خورد ولیکن یادِ
سینهی فاطمه و خونِ روی میخ درم
گیسویم گشت سپید از غم زهرا امّا
از جفا چنگ نخوردهست دگر موی سرم
#محمود_اسدی_شائق
@raziolhossein
#امام_حسن_شهادت
مرغ شب میرود و انجمن آماده کنید
خانه را بَهرِ عزای حسن آماده کنید
بر نیاید دگر از دست طبیبان کاری
کارم از کار گذشته کفن آماده کنید
مخفی از زینب و طفلان حرم تابوتی
بهر تشییع غریب وطن آماده کنید
تا تنم جای بگیرد به جوار زهرا
بروید و به بقیع قبر من آماده است
چشم پوشید ز من مادر من منتظر است
تیرباران شدن این بدن آماده کنید
#حیدر_توکل
@raziolhossein
#امام_حسن_مدح
مجموعهیخِصال علی میشود حسن
آیینهی زُلال علی میشود حسن
دقّت که میکنیم در این یازده امام
زیباترین جمال علی میشود حسن
"یا مَظهرَ العُلُوِّ"علی هست اگر حسین
"یا مَظهرَ الکَمالِ"علی میشود حسن
اوج کرامتند تمامی اهل بیت
امّا کریم آل علی میشود حسن
در اوج آسمان سخاوت بدون شک
خورشید بیزوال علی میشود حسن
قدر مُسلّم است در باب صبر و حِلم
واضحترین مِثال علی میشود حسن
هم وارث شکوه بِلا مِثل مصطفی
هم وارث جلال علی میشود حسن
تعریفِ اِحتشامِ علی چونکه شد حسین
توصیفِ اعتدالِ علی میشود حسن
بی مِنّت بُراق به معراج میرود
چون غرق در خیالِ علی میشود حسن
مِنباب حُسن خاتمهی این غزل حسن
صلّ علی محمد و صلّ علی الحسن
#محمد_قاسمی
@raziolhossein
#حضرت_زهرا
#امام_حسن
وقتی میان کوچه سند پاره پاره شد
چشمان غصّه دار فلک پر ستاره شد
ناموس کبریا وسط کوچه های تنگ
محصور یک شقی صفتِ بدقواره شد
تهمت زد و به دختر طاها دروغ بست
داعیّه دارِ دین، پسرِ زشت کاره شد
گفتند، گفت زود سند را بده به من
گفتند، بعد از آن که ستم بی شماره شد
باپنجه وسعت فدکش راوجب گرفت
سیلی برای غصب فدک راه چاره شد
گفتند مست بود و صدایی نمی شنید
آنقدر زد که غنچه یاس اش عصاره شد
پا زد که بارِ شیشه ی او را بیفکند
اوّل نشد ولی چو لگد زد دوباره ، شد
چادر به پای مادر سادات گیر کرد
افتاد روی خاک و دلش پر شراره شد
گفتند یک طرف زده سیلی ولی حسن
پیگیرِ جستجوی دو تا گوشواره شد
#حسین_قربانچه
@raziolhossein
#امام_حسن_علیه_السلام
شفاعتی که به ما وجه احسنش برسد
بعید نیست به فریاد دشمنش برسد
حسن شده ست ، محال است این که غیر خدا
کسی به مرتبه ی وصف کردنش برسد
نبرد تن به تنی را ندیده میدانی
که تیغ دشمن حتی به جوشنش برسد
خدا کند که اگر مردی از نفس افتاد
به داد بی کسی اش لااقل زنش برسد
بناست بعد شهادت شتر سوار جمل
جنازه را نگذارد به مدفنش برسد
چنان به کینه کمان را کشید سمت کریم
که تیرِ خورده به تابوت تا تنش برسد
حرم ندارد یعنی هنوز می ترسند
از این که دست توسل به دامنش برسد
و سال هاست حسن در بقیع منتظر است
ضریح مردم ایران به میهنش برسد
#شایان_مصلح
@raziolhossein
#امام_حسن_مدح
#دوبیتی
سنگی که به راه اوست زر میگردد
از نور زبرجدش قمر میگردد
مسکین برود به خانه اش بی تردید
از محضر او کریم بر میگردد
#سیدمیلاد_حسنی
@raziolhossein
#امام_حسن_شهادت
هرگز دلی ز غم چو دل مجتبی نسوخت
ور سوخت ز اجنبی دگر از آشنا نسوخت
هر گلشنی که سوخت ز باد سموم سوخت
از باد نوبهار و نسیم صبا نسوخت
چندان دلش ز سرزنش دوستان گداخت
کز دشمنان ز هر بد و هر ناسزا نسوخت
از هر خسی چو آن گل گلزار معرفت
شاخ گلی ز گلشن آلعبا نسوخت
جز آن یگانه گوهر توحید را کسی
ز الماس سوده لعل لب دلربا نسوخت
هرگز برادری به عزای برادری
در روزگار، چون شه گلگون قبا نسوخت
باور مکن دلی که چو قاسم به ناله شد
زان ناله پر از شرر وا ابا نسوخت
آن دم که سوخت حاصل دوران ز سوز زهر
در حیرتم که خرمن گردون چرا نسوخت
تا شد روان عالم امکان ز تن روان
جنبدهای نماند کزین ماجرا نسوخت
خاموش شد چراغ دل افروز مجتبی
افروخت شعله غم جانسوز مجتبی
آیتالله #غروی_اصفهانی
@raziolhossein
#امام_حسن_شهادت
دارم يقين كه هستی ما را نظر زدند
داغ و فراق پَرسه بر اين دور و بر زدند
ديدم من آنچه را كه نديده است هيچ كس
من را چو شمع ، آتش غم بر جگر زدند
در كوچه بود مادر من ، رو به قبله شد
ديدن نَفَس نَفَس زدنش ، بيشتر زدند
پيراهنش كبود شد از بس كبود بود
از بسکه تازيانه به او بی خبر زدند
قدّم نمی رسيد كه خود را سپر كُنَم
ديدن كه بود مادرِ من بی سپر زدند
ای خاک بر سرم ، كه سرش خورد بر زمين
هم بی خبر زدند و هم از پشت سر زدند
چشمش ميان كوچه نمی ديد كوچه را
سيلی به مادرم سرِ هر رهگذر زدند
ديدم به راه رفتن او خنده می كنند
خنده به پا كِشيدن او چهل نفر زدند
اُفتاد با لگد دَر و مادر به زير دَر
يك عدّه آمدند لگد روی دَر زدند
#سیدمحسن_حسینی
@raziolhossein
#امام_حسن_شهادت
زهر آنگونه اثر کرده به اعضای تنم
لرزه افتاده در این لحظه تمام بدنم
مَردُم این رسم هواداری پیغمبر بود؟!
من جگرگوشه پیغمبر خاتم، حسنم
همسرم قاتل من شد به که گویم این غم؟!
آری آنگونه غریبم که غریبِ وطنم
خون شد آنگونه همه عمر دلم از غصه
که برون می شود این لخته خون با سُخنم
بسکه دندان زِ غمِ کوچه نهادم به جگر
جگرم پاره شد و ریخت برون از دهنم
خواب را بُرد ز چشمان من آن کوچه غم
آنکه یک عمر از آن غُصه نخوابیده، منم
تیر بر پیکرِ من می زند امروز عدو
هیچ غارت نشد امّا ز تنم پیرُهنم
درد دارم ولی از داغ برادر گریم
من خودم گریه کن کُشته خونین بدنم
#عاصی_خراسانی
@raziolhossein
#امام_حسن_شهادت
در تاب رفت و طشت به بر خواند و ناله کرد
آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد
خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت
خود را تهی ز خون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر ریخت در قدح
عمریش روزگار همین در پیاله کرد
خون خوردن و عداوت خلق و جفای دهر
یعنی امامتش به برادر حواله کرد
نتوان نوشت قصّهٔ درد دلش تمام
ور نَه توان ز غصّه هزاران رساله کرد
زینب کشید معجر و آه از جگر کشید
کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد
هر خواهری که بود روان کرد سیل خون
هر دختری که بود پریشان کلاله کرد
آه دل از مدینه به هفت آسمان گذشت
آنروز شد عیان که رسول از جهان گذشت
#وصال_شیرازی
@raziolhossein
#امام_حسن_شهادت
#دوبیتی
دنیا بعد مادرم چه دلگیره
روزی صدبار نفس من می گیره
شب و روزام همه با عذاب گذشت
وسط کوچه مگه یادم میره
اونکه این صحنه ها رو دیده منم
هنوزم داره می لرزه بدنم
در کنار مادرم بودم ولی
هی صدا میزد کجایی حسنم
پیش من چه بی خبر میزدنش
تو آتیش به پشت در میزدنش
بخدا یکی و دوتا نبودن
من دیدم چهل نفر میزدنش
#سیدمحسن_حسینی
@raziolhossein
#امام_حسن_مدح
به دست های کریمت کرم بدهکار است
برای گفتن مدحت قلم بدهکار است
در احترام تو باید چه گفت حیرانم
که لفظ پیش تو ای محترم بدهکار است
به محضرت نرسیده گرفت حاجت را
گدا به جود تو چندین قدم بدهکار است
شکوه خاتم تو ذکر حسبی الله است
به این عبودیتت کعبه هم بدهکار است
چهار وارث خود را به کربلا دادی
چهار شعر به تو محتشم بدهکار است
غریب هستی و دنیا چقدر شرمنده است
که پای مرقد تو یک حرم بدهکار است
#احمد_حیدری
@raziolhossein
#امام_حسن_علیه_السلام
#دوبیتی
سرِ خوان حسن گر میرسیدی
دگر از این و آن دل میبُریدی
به غیر از مجتبی هر کس کرم کرد
کرم دیدی کریم اما ندیدی
#سیدمیلاد_حسنی
#@raziolhossein
.
عجب شبی است شب جمعه کربلا غوغاست
شب زیارت مخصوص سیدالشهداست
🏴السلام علیک یا اباعبدالله🏴
وعلی الارواح التی حلت بفنائک
علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت وبقی اللیل
والنهار ولاجعله الله اخرالعهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
وعلی علی ابن الحسین
وعلی اولادالحسین
وعلی اصحاب الحسین
لبیک یاحسین
🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲
هدیه به حضرت زهرا و مادر بزرگوارشان
ام المومنین حضرت خدیجه کبری صلوات
.
#امام_حسین_علیه_السلام
این عشق فرق می کند، این عشق دیگر است
عشق حسین از همه ی عشق ها سر است
او آمده است معنی «کفوا احد» شود
او بی بدیل آمده، این سان مقدر است
آری حسین آمده، شمشیر برکشد_
هرکس که مدعی است که خیلی دلاور است
خورشید از شراره ی داغش جرقه ای است
دریا نمی از آن همه چشمِ به خون تر است..
آن غم، همان مصیبت عظمی که بعد او
لبخند اگر به لب بنشیند مکدر است
می افتد و به سجده می افتند کائنات
می ایستد دوباره و الله اکبر است
با ذکر او زمین و زمان سینه می زنند
عالم همه حسینیه او سراسر است
یا با حسین باش و به آزادگی برس
یا هرکه بی حسین شد از هیچ کمتر است
در من هزار خیمه به آتش کشیده اند
صحرای کربلا شده، صحرای محشر است..
#سیده_ت_حسینی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
#رباعی
ای نام تو شعر ناب اباعبدالله
ذکر لب بوتراب اباعبدالله
از روضه لبالب است هر پژواکش
ارباب، رباب، آب... اباعبدالله
#سیدمسعود_طباطبائی
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
ببین که با اهالی زمین چه میکند حسین
زمین نه، با تمام عالمین چه میکند حسین
غمش کنار میزند هر آنچه هست فاصله
دوباره با محرّمش ببین چه میکند حسین
چنان علی که بذل کرده در رکوع خود نگین
ببین که در سجود با نگین چه میکند حسین
دلم کباب شد میان روضه، با محبتش
درون سینههای آتشین چه میکند حسین
دویده شعلهی غمش بدون مرز در جهان
کدام لشکر است اینچنین؟ چه میکند حسین؟
محرّمش چنین پر از شکوه و اقتدار شد
نگاه کن برای اربعین چه میکند حسین
#علی_سلیمیان
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
ای تمام اعتقادم ، دوستت دارم حسین
حضرت باب المرادم ، دوستت دارم حسین
هم در این عالم ، هم آن عالم ، تو تنها می رسی
وقت تنهایی به دادم ، دوستت دارم حسین
روسیاه و کوچک و بی دست و پا هستم ولی
پای تو من ایستادم، دوستت دارم حسین
هر چه هستم ، هر چه آمد بر سرم در روزگار
دل به غیر تو ندادم، دوستت دارم حسین
زیر خنجر ، غرق خون ، لب تشنه ، زخمی ، آه آه
باز هم بودی به یادم دوستت دارم حسین
رفت عمر و جان ندادم از غمت واویلتا
جان عباست ببخش این سخت جانی ِ مرا
#محمدحسین_رحیمیان
@raziolhossein
#امام_حسین_علیه_السلام
دَر مِیان آیَد به هَر جا گُفت و گُوی کَربَلا
میزَنَد پَر، طایِرِ رُوحَم به سُوی کَربَلا
نِیستَم دَر هِیچ جا با کَس، سَرِ گُفت و شُنُود
جُز دُر آن مَحفِل کِه باشَد، گُفت و گُویِ کَربَلا
اِی اَجَل با مَن مُدارا کُن کِه تا آن جا رَسَم
بَر دِلَم مَگُذار مانَد آرِزُوی کَربَلا
دَر بِهِشت اَست آن کِه دَر کَربُبَلا گِیرَد مَقام
کَز جِنان باز اَست، دَرهایی به سُوی کَربَلا
آسمان بَر گردِشِ دُورِی، از آن رُو سَرخُوش اَست
تا کِه رُوز و شَب نَمایَد، طُوفِ کُوی کَربَلا
گر به چِشم دِل بِبینِی زِاَشگِ مَردُم، دَر غَمَش
شَطَِّ دِیگر جارّی اَست از خُون به جُویِ کَربَلا
چُون کِه با خُونِ حُسین آغِشتِه شُد نَبیوَد غَرِیب
کَعبِه گر حَسرَت خورَد بَر آبرُویِ کَربَلا
از خُدا خواهَم هَمی فایض شَوَد دَر وَقتِ مَرگ
خوابگاهِ مَن به خاکِ مُشکَ بُوی کَربَلا
#فائض_اصفهانی
@raziolhossein