eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.3هزار دنبال‌کننده
537 عکس
4 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شعب ابى طالب چه سخت و جانگزا بود زندان طاقت سوز مردان خدا بود بيش از سه سال آنجا چه غربتها كشيدند در راه دين بر خود مرارتها خريدند مرد و زن تازه مسلمان در تب و تاب در تنگناى قحطى نان ، كمّى آب دشمن كه با اين كار قصد سركشى داشت پيروزى خود را در اول سهل پنداشت مى‏خواست تا از دين نشان ديگر نماند حتى اثر از نام پيغمبر نماند او را نداد اين كار شرم آور نتيجه با اين كه شد بيمار و دلخسته خديجه هر روز حالش بدتر از روز دگر بود زخم زبانها بر دل او نيشتر بود تا عاقبت از اين جهان بار سفر بست از انزواى غربت دنيا نظر بست آن زن كه در اسلام شأنش هست والا همپاى زنهاى بهشتى مثل حوّا آن زن كه هست خويش را در پاى دين داد دارائي اش را در پى احياى دين داد بنت خويلد افتخار دين توحيد جاويد شد از جود او آئين توحيد در روزهاى آخر عمر از تب درد شمع وجودش آب مى‏شد گريه مى‏كرد بنت عميس اسما كنار بسترش بود در لحظه های سخت بالای سرش بود پرسيد بى‏بى جان چرا در التهابى از مرگ مى‏ترسى و يا فكر حسابى تو شوهرى چون مصطفى دارى خديجه در پيشگاه حق جزا دارى خديجه با اينكه مى‏دانى به محشر ياورت كيست در گريه و بى‏تابي ات ديگر سبب چيست؟ فرمود با اسما خديجه غرق ناله بي تاب زهرايم كه باشد چارساله آئينه جان من است اين روح پرور سخت است بر آن چارساله داغ مادر اندوه و اشک من بر آن روح عفاف است بى مادرى جان سوز در شام زفاف است اسما تو بر ریحانه ی من یاوری کن آن شب به جاى من برایش مادری كن شام زفاف فاطمه اسما وفا كرد پيغمبر اكرم براى او دعا كرد بگذشت چندين سال تا يك شام ديگر آن شام يلداى غم و اندوه حيدر اشك غم از چشم شب و مهتاب مى‏ريخت اسما به روى جسم زهرا آب مى‏ريخت @raziolhossein
إِلَهِي وَ سَيِّدِي إِنْ كُنْتَ لاَ تَغْفِرُ إلاَّ لأَِوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ فَإِلَي مَنْ يَفْزَعُ الْمُذْنِبُونَ ... شمعی است دلم ، بخواه سوسو بزند بگذار که در پیش تو زانو بزند گر خانه ی تو به روی خوبان باز است این عبد گنهکار کجا رو بزند @raziolhossein
رسید عطر مناجات و گَردِ غم رفته به شوق بخشش یارم چنین دلم رفته یقین که اشک پشیمانی اش زیاد شود هر آن کسی که به قربان دوست کم رفته امان از این لبِ از فیض توبه جا مانده امان از این دلِ در خواب دم به دم رفته: خدا که هست! چرا رفته در پی خلقش صمد که هست! چرا در پی صنم رفته گناه کرده ام و قلب من شده تاریک گناه کرده ام و نور صورتم رفته نظیر ماه مبارک کجا کنم پیدا! درنگ اگر کنم این وقت مغتنم رفته زمان پاک شدن شد، تمامی اسباب برای توبه مهیاست، روی هم رفته! حسین گفتم و راهم دوباره شد هموار بس است هر چه دلم بین پیچ و خم رفته دوباره با منِ هجران کشیده همدرد است هر عاشقی که شب جمعه ای حرم رفته @raziolhossein
بی تاب لقاییم الهی بخدیجه دنبال فناییم الهی بخدیجه ما را بِرَهان از قفس عُلقه به دنیا تا پَر بگشاییم الهی بخدیجه یک سوم مهمانی خوبت سپری شد محتاج عطاییم الهی به خدیجه شرمنده از اعمال خطاییم، مدد کن تا توبه نماییم الهی بخدیجه اذنی بده تا باز سوی مرقد سلطان با گریه بیاییم الهی بخدیجه محروم ز نوریم، خدا مرحمتی کن دلتنگ رضاییم الهی بخدیجه لطفی بکن امسال شب قدر ببینیم در کرب و بلاییم، الهی بخدیجه محتاج عطا و کرم مادر زهرا در هر دو سراییم الهی بخدیجه از اشک یتیمیِ غریبانه‌ی زهرا در حال بُکاییم الهی بخدیجه .... هر جا سخن از روضه و از داغ حسین‌ست با آل کساییم الهی بخدیجه با یاد غم غارت انگشترِ ارباب مشغول عزاییم الهی بخدیجه عمری‌ست که دل‌خون و پریشان شده از آن... انگشت جداییم الهی بخدیجه @raziolhossein
مثل من حال کسی حال اسف باری نیست غرق بیچارگی ام چاره بجز زاری نیست قلم عفو بکش روی خطایم بگذر گرچه همچون من آلوده خطاکاری نیست غم من را تو فقط میخوری ای رب کریم مهربان تر ز تو بر بنده که غمخواری نیست پرده انداخته‌ ای روی گناهانم باز تا بفهمند همه مثل تو ستاری نیست خواستی چوب بزن خواستی از من بگذر تابع خواسته ات هستم و اصراری نیست بعلی بعلی بعلی العفو به همان کس که جز او حیدر کراری نیست باز گفتم علی و مست شدم طوری که در سرم تا به ابد میل به هوشیاری نیست راز زیبایی ایوانِ طلا ، ذکر علی است بخدا جذبه ی ایوان به طلاکاری نیست به ضریح تو زدم بوسه و فریاد زدم عطر انگور تو در دکه ی عطاری نیست هر چه بر من رسد از دوست یقیناً نیکوست شک ندارم که به غیر تو مرا یاری نیست بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم تا گرفتار تو ام حرف گرفتاری نیست روزه اش روزه ی مقبول نباشد هر کس یاد لبهای حسینت دم افطاری نیست پسرش را به روی دست گرفت و فرمود طفل را با کسی اصلا سر پیکاری نیست شیرخواره ست دو سه قطره به او آب دهید تازه شش ماهه شده طفل دهان داری نیست حرمله خیر نبینی جگرم می سوزد مثل داغ علی اصغر غم دشواری نیست پدر و مادر و فرزند به یک تیر زدی تا که دیدی علم افتاده علمداری نیست سه سر تیرِ سه پر از سه طرف بیرون است با چنین وضع مرا فرصت دلداری نیست گردنی مانده مگر تا که نیفتد سر او بازویم را بکشم هیچ نگه داری نیست چه کنم هر چه کنم باز پرش میفتد بازویم را بکشم زود سرش میفتد @raziolhossein
مرا مران که امیدم به مهربانی توست به دست های پر از مهر آسمانی توست مرا مران که کسی غیر تو پناهم نیست به سوی هیچ کسی غیر تو نگاهم نیست مرا مران که غریبم در این جهان بی تو که یک ستاره ندارم در آسمان بی تو مرا مران به همه گفته ام تو را دارم اگرچه بی سرو پایم تویی خریدارم مرا مران که به دور از مرام تو باشد مخواه دربه در آقا غلام تو باشد مرا مران که شنیدم کرم ز عادت توست بزرگ تر ز گناهم  شکوه رأفت توست مرا مران که ندارم به غیر تو یاری همه گمان من این است دوستم داری مرا مران که پرم از محبت حیدر مرا که هیچ ندارم به این بهانه بخر مرا مران زحریمت به آبروی حسین به بوسه ای که شد ایمن از آن گلوی حسین @raziolhossein
صدایت می زنم یا قاضی الحاجات..،پنهانی صدایت می زنم با حال اندوه و پشیمانی صدایت می زنم یا اَیُّهَاالرَّحمٰن..،نگاهی کن نگاهی کن به حال و روز من، این نابسامانی اگرچه من نمک‌گیری نمک‌نشناس هستم..،باز نیاوردی به رویم،راه دادی‌ام به مهمانی به تو رو می زنم با کوله‌باری از گناهانم به تو رو می زنم ای مهربان، رو برنگردانی! بگو درددِل خود را به غیر از تو به که گویم تویی که دردهایم را نگفته نیز می دانی پر و بالم به چنگ نفس سرکش سخت زنجیر است قفس تنگ و نفس گیر است..،وای از مرغ زندانی دلم لَم یَزرعِ اندوه‌خیزی از گناهان است ندیده تا به این لحظه به خود،یک قطره بارانی نماز و روزه های ناقصم بوی ریا دارد به قرآن که خجالت دارد این طرز مسلمانی مناجات بدونِ اشک را هرگز نمی خواهم مرا ای کاش با هر "یا الهی"‌ام بگریانی مگیر این نعمت چشم تر و آشفته‌حالی را وگرنه بنده ی خاطی ندارد راه جبرانی در آتش هم بیندازی، بگویم:دوستت دارم دلت می آید آیا عاشق خود را بسوزانی!؟ خدایا این گنه‌کار از عذاب قبر می ترسد از آن اوقات تنهایی،از آن ساعات ظلمانی تو را جان علی موسی الرضا..،با من مدارا کن به حق بوسه ام بر مضجع شاه خراسانی دم افطار ها با کام تشنه روضه می چسبد بخوانی روضه ی ها‌ی تشنگیِ شاه عطشانی لبش ذکر خدا می گفت..،لعنت بر سنان مست لبش ذکر خدا می گفت..،وای از نیزه ی آنی صدای استخوان هایش تمام عرش را لرزاند... به زیر سم مرکب زیر و رو شد جسم عریانی @raziolhossein
زن آن زنی که در اسلام، ثروتش همه رو به ذوالفقارِ یدلله می زند پهلو زن آن زنی که سلام آورَد بر او جبریل زن آن زنی که ملک نزد او زند زانو زنی که هست از القاب او بزرگ قریش نداشته ست پیمبر زنی به رتبه ی او زنی که معنی و مصداق صِبغةَ الله است بدون جلوه ی او دین نه رنگ داشت نه بو چه زن؟ زنی که تمام پیمبران خدا برای بردن نامش گرفته اند وضو خدیجه پشت نبی بسته بود قامت عشق در آن زمان که کسان داشتند با بت خو هر آنچه داشت شتر بذل کرد و داد، مکن شتر سوار جمل را قیاس با بانو خدیجه بود و علی پیشتاز در اسلام دوبار آمده السابقون خود از این رو خدیجه مادر شیعه ست، لفظ مادر را به آن زنی که سزاوار لعنت است نگو خدیجه مادر شیعه ست، مادر شیعه بگو بلند اگر چه کرست گوش عدو به سال رفتن او گفته است عام الحزن غم خدیجه و قلب نبی‌ست، سنگ و سبو خدیجه بود که در هجمه ی حسودان داشت چنان عبای علی بر دلش نشان رفو خدیجه بود کز آن ثروت عظیمِ نخست به قدر یک کفنی هم نداشت رویارو کفن مرا به کجاها نبرد در این شعر به یاد داغ عزیزی شکست بغض گلو... @raziolhossein
خدیجه در مسیر دین شترها داد بی منت زنی روی شتر اما هوای فتنه در سر داشت @raziolhossein
دست سائل در این خانه اگر پر نشود سنگِ درخواست او جای دگر دُر نشود سالها هست که دستم به در خانه توست روزی ام مرحمت سفره ی شاهانه توست من گدایت که شدم قدر و بهایم دادی سنگِ  دل آینه کردی و جلایم دادی من فقط اشک بصر خون جگر می‌خواهم حال روضه دم افطار و سحر می‌خواهم دوست دارم که گرفتار تر از قبل شوم اشک ماتم شده سرشار تر از قبل شوم از همین رنگ سیاهی که به دیوار زدند در حسینیه ی دل خیمه ی  بسیار زدند من به جز روضه نرفتم به سرای دگری گوش من نیست بدهکار صدای دگری همه زندگی ام روضه ، حسینم دین است گوشه روضه اگر جان بدهم شیرین است دستم از مرثیه ها جام بلا می‌گیرد روضه ی یازدهم جان مرا می‌گیرد .. جای دارد که برون آید از پیکر جان محملی نیست که زینب بنشیند بر آن دختران را که خودش برد روی ناقه گذاشت چاره ساز همه آفاق خودش چاره نداشت هر طرف را که نظر کرد یکی یار ندید قاسم و اکبر و عباس علمدار ندید اشک چشمش به روی پوشیه اش راه کشید زیر لب گفت اباالفضل و فقط آه کشید دمی از علقمه ای شیر دلاور برگرد محض آسودگی خاطر خواهر برگرد با کسی غیر تو هم گام نبودم برگرد قبل از این در ملا عام نبودم برگرد ای خدا دست حرامی به نقابی نرسد وای اگر راه بیفتند و رکابی نرسد @raziolhossein
مرغ دلم، جلد آسمان خدیجه است دست دخیلم بر آستان خدیجه است لطف رسول خداست شامل حالش هرکه ز اقوام و دوستان خدیجه است رونق اسلام از تجارت او بود ثروت اسلام، کاروان خدیجه است آن‌همه ثروت که وقف دین خدا کرد قطره‌ای از لطف بی‌کران خدیجه است از برکاتش، همین بس است در اسلام هرچه نظر می‌کنم، نشان خدیجه است ملک بهشت و تمامی نعماتش أجر قبولی امتحان خدیجه است یاد خدا را نبرده لحظه‌ای از یاد ذکر خداوند بر زبان خدیجه است لب به دعا وا کند، سریع‌الاجابه است گوش خداوند بر دهان خدیجه است مرهم نیش و کنایه‌ها به پیمبر روی خوش و قلب مهربان خدیجه است مکّه، یتیمان بی‌‌پناه ندارد هرکه یتیم است در امان خدیجه است مادر زهرا شدن که کار کسی نیست قدرت این حمل در توان خدیجه است عطر خدیجه رسیده است به زهرا فاطمه چون یاس بوستان خدیجه است غصّه نخور ای رسول بعد وفاتش شخص خداوند میزبان خدیجه است مطمئناً در عزای خادمه‌ی وحی حضرت جبریل، روضه‌خوان خدیجه است داد به مادربزرگ خود کفنش را بی‌کفنی که عزیز جان خدیجه است @raziolhossein
چشم تار من اگر تر شد نگاهم میکنی التفاتی به دل و روی سیاهم میکنی سر اگر بر سجده بردم سر به راهم میکنی عاقبت لطفی به سیل اشک و آهم میکنی راضی ام حتی اگر گاهی بلایم میدهی در جوار قرب خود یک روز جایم می‌دهی از حضور رحمتت یک لحظه هم دورم مکن من گدای یک نگاهم لطف کن کورم مکن ظلمتم ، میدانم اما دور از نورم مکن با چنین وضعی که دارم راهی گورم مکن بی پناهی را پناهی مرحمت کن ای خدا گاه گاهی هم نگاهی مرحمت کن ای خدا من خودم میدانم از تو سهم من لبخند نیست من نمی‌ارزم به هیچ و بحث چون و چند نیست حال من خوب آنچنان که خلق میگویند نیست دستگیری کن که دست من به جایی بند نیست من که هستم ای خدا : جانی که بر لب آمدم من به امید امام هشتم امشب آمدم هر کسی از هرکجا درمانده اینجا آمده اشکهایش قطره قطره سوی دریا آمده با هزار امید به پابوس آقا آمده دست من هم بین این زُوّار بالا آمده حضرت همسایه لطفت بر سرم همواره هست تا تو هستی مطمئنم شاهراه چاره هست من بمیرم که عبا را روی سر انداختی چند ساعت با همان سم سوختی و ساختی از کمال جور مامون رنگ از رخ باختی لحظه ی آخر به داغ دیگری پرداختی  اشک غم بر خاک ، یاد کربلا میریختی اشک بر زخم تن خون خدا میریختی @raziolhossein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قبله امروز به گهواره او مایل شد آیه اول کوثر به علی نازل شد @raziolhossein
مرا مثل یک اَبرِ حیران کشیدند مرا مثلِ رودی خروشان کشیدند خدا آفرید و خدا عاشقم کرد مرا مثل زُلفی پریشان کشیدند کمی خاکِ تربت کمی آبِ زمزم گِلم ساختند و پس از آن کشیدند مرا جان که دادند قلبم علی گفت مرا در نجف پایِ ایوان کشیدند علی گفتم و لطف زهرا همانجا مرا هم گدایِ حسن جان کشیدند - سلامِ من امشب سلامِ حسین است به زهرا قسم این امامِ حسین است - خدا گفت امشب خدا ، یا حسن جان که غوغا نموده خدا با حسن جان مدینه بیا بشنوی تا خودِ صبح فقط از علی : جانِ بابا حسن جان ندیده است این خانه شیرین تر از این پس از این شد افطارِ زهرا حسن جان پس از این مدینه شلوغ است و بن‌بست به هرجا که می‌آید آقا حسن جان جمل از دَم خیمه تا شور او دید فقط زیر لب گفت مولا حسن جان - سلامِ من امشب سلامِ حسین است به زهرا قسم این امامِ حسین است - تو آورده‌ای در زمین آسمان را تو آورده‌ای درکران بی کران را پیمبر نشان میدهد جلوه‌ات را ببینید آقای مُلک جنان را تو میدان بیایی حضور تو کافی است که دَرهم بدوزی زمین و زمان را تو و طاویه ؛ مرتضی هست و دُلدُل چه‌ها میکنی تا بگیری کمان را پدر اذن داد و پسر تیغ میزد زدی بر زمین فتنه‌ی بی امان را - سلام من امشب سلام حسین است به زهرا قسم این امام حسین است - کسی بارِ اُفتاده را بر ندارد بجز تو که چون تو پیمبر ندارد اگر ما برایت حرم هم بسازیم به جانت قسم این حرم در ندارد زیاد است اینجا هر آنچه بخواهیم که معنی در این خانه کمتر ندارد به یک گام پشتت حسین است و گوید کسی چون حسینت برادر ندارد و چندین قدم هم پس از او اباالفضل که از سینه دستان خود بر ندارد - سلام من امشب سلام حسین است به زهرا قسم این امام حسین است - کَرَم در کَرمَ در کَرَم دارد آقا گدا و گدا هر قدم دارد آقا چه میشد بگویم به سمت مدینه پیاده رَوی تاحرم دارد آقا چه میشد ببینیم زیر رواقش برای خودش محتشم دارد آقا از این صحن تا صحن ام‌البنینش دو صف خادم محترم دارد آقا از آن صحن تاصحنِ زهرا هم آنجا پُر از گریه کن پشت هم دارد آقا - سلام من امشب سلام حسین است به زهرا قسم این امامِ حسین است @raziolhossein
  بر شعر زلال شاه بیتی تو حسن اکسیر قریحه ی کمیتی تو حسن از بارگهت کسی نگردد مأیوس والله کریم اهل بیتی تو حسن @raziolhossein
چنان که هر زنی صدیقه ی اطهر نمی گردد یقینا هرکسی هم سبط پیغمبر نمی گردد دوباره سوره کوثر به احمد میشود نازل کسی که مجتبایش میدهند ابتر نمی گردد شمیم اش هر سحر هوش از سر اهل محل برده حریف عطر و بویش نافه و عنبر نمی گردد ولایش کیمیا هست و خودش از کیمیاگرهاست مس جانم بدون مهر پاکش زر نمی گردد کریم بن کریم است و وجودش روح کرّمنا کسی از محضر او دست خالی برنمی گردد هر آن که با نگاه مهربان او مسلمان شد بمیرد هم برای لحظه ای کافر نمی گردد ندارد گنبدی تا جلد بام او شوم اما پری که وا نشد سوی بقیع اش پر نمی گردد اگر طعم طواف مرقد او را چشد حاجی قسم بر کعبه دور کعبه هم دیگر نمی گردد کسی که هدیه بر او میکند باران چشمش را یقینا کور فردا وارد محشر نمی گردد خبر دارد شریک اش قاتل جانش شود لکن دلش راضی به ترک خانه و همسر نمی گردد سکوت و درد و داغ و صبر و عمری خون دل خوردن... به آسانی کسی که محرم مادر نمی گردد صدای در که می آید دوباره حال آقایم میان کوچه بدتر میشود بهتر نمی گردد @raziolhossein
شود به اذن تو دریا ، سراب هم حتی شود به نام تو موجی ، حباب هم حتی کریم نیست کسی پیش سفره ات هرچند به نام او بدهند آب و تاب هم حتی نشسته ام سر راهت مگر که یک لحظه تو را نگاه کنم با نقاب هم حتی همین که از تو بخواهیم باز شیرین است اگر دعا نشود مستجاب هم حتی تمامِ خلق رهین شکوه عزت توست اگر شوی تو به ذلت خطاب هم حتی به بغض تو شده کافر ، اگرچه او به رسول به زور داده شود انتساب هم حتی فقط به پای مزار تو بوده که آمیخت به اشک غم ، نفس اضطراب هم حتی ** خدا کند پسری مادرش زمین نخورد خدا کند که نبیند به خواب هم حتی @raziolhossein
هر آنچه ناشدني هست با حسن بشود دَمي كه حضرت مُشكل گُشا حسن بشود به حُسنِ خُلق شود بین مردمان مَشهور كسي كه بارِ لبش ذكر"یا حَسن"بشود اسير حُسن كس دیگري نخواهد شد كسي كه دلبرش از ابتدا حسن بشود ببه دست قدرت خود چونكه قصد خلق كند ممسلم است كه صنع خُدا حسن بشود هزار سبط دگر هم به مصطفي بدهند همیشه ، رابع اهل کسا ، حسن بشود عزیزكرده ي خيرُ النساست ، پس باد عزیز حضـرت خيرُ الـوَرا حسن بشود به جز همان كه ابالحجت است،در عالم -ندیده ايم كه جز مجتبیٰ ، حسن بشود ! أخُ الكريم و إمام الكریم و إبن کریم- -قسم به ذوالكرم ،آقاي ما حسن بشود (به سينه ي احدي دست رد نـخواهم زد)* رواست صاحب اين ادّعا حسن بشود گداي لقمه ي ناني شدن ، شرافت ماست شبي كه باني اين سفره ها حسن بشود شبي دقيق نظر كرده ايم و فهميديم حسين نيز پس از حذف"يا"حسن بشود ميان اين همه دلداده ي حسين،خوشيم -به اينكه صاحب دلهاي ما حسن بشود گريز هرچه كه روضه ست كربلاست ولي گريز روضه ي كرب و بلا حسن بشود . كه نوجوان يتيــمي بناسـت آخر كار ميان خون بزند دست و پا، حسن بشود "به سينه ي احدي دست رد نخواهي زد" @raziolhossein
امروز که میلاد سعید حسن است دلشاد بتول و احمد و بوالحسن است گر دست به دست می برندش چه عجب کاول گلِ نوشکفته ی این چمن است @raziolhossein
گرچه تو همچون ما گدایی مبتدی داری اما به ماها باز لطف بی حدی داری باید حسن جان، یک کرمخانه بنا سازند در هر کجایی که تو رفت و آمدی داری هم وارث صبر امیرالمؤمنین هستی هم در شجاعت تو نشان احمدی داری آدم به نور حسن تو مرد عبادت شد یعنی که هرجا نامت آید معبدی داری رعشه به اندامت به هنگام نماز افتد باران اشکی نیمه شب در مسجدی داری یاد غریبی تو دیشب خواب می دیدم دیدم که مانند حسینت گنبدی داری آقا شما هم در مدینه گوشه ی بستر هم کنج کوچه مقتلی و مشهدی داری روی زمین تو گوشواره دیده ای یکروز درکوچه هایی گوش پاره دیده ای یکروز @raziolhossein
به هم رسانده خداوند علی و زهرا را نشان دهد به همه لؤلؤ دو دریا را شمایلت نمکین تر ز یوسف است، آقا تو تشنه می کنی از عشق خود زلیخا را و کافران همه ایمان می آورند به تو اگر نشان بدهی آن جمال زیبا را زمان توان گذشتن ندارد از پیشت چراکه بند میاری همه گذر ها را فدای آن لب شیرین فقط تو لب تر کن که سبز می کنی از نخل خشک خرما را من عاشق حسنم، دین و عشق من حسن است تمام ذکر من امشب حسن حسن حسن است مبارزی که به دستان تو اسیر شود عزیز می شود و عاقبت امیر شود کریم هستی و با احترام میبخشی نمی شود که گدا پیش تو حقیر شود همیشه دست گدا را سریع پر کردی ندیده است کسی بخشش تو دیر شود کرامت تو همان دفعه نخست بس است گدا دوباره محال است که فقیر شود غذا بدون تو اصلا به ما نمی چسبد بیا خودت سر سفره فقیر سیر شود به امر تو شده داماد سیدالشهدا که قاسم تو به پای حسین پیر شود بیا دعا کن و ماهم به پاش پیر شویم به لطف تو در این خانه کاش پیر شویم نمیشود بشناسیم ما غلام تورا چگونه درک کند عقل ما مقام تورا مگر چه کرده ای آقا که جای "یا رزاق" صدا زدند فقیران شهر نام تورا تمام وقت کنارت حسین ساکت بود برای اینکه فقط بشنود کلام تورا کسی که صلح تو را جاهلانه "سازش" خواند نخوانده معنی تاریخی قیام تورا کسی که گفت تو ترسیدی و نجنگیدی ندیده ضربت شمشیر در نیام تورا غریب شهر! همه کینه از علی دارند نمی دهند اگر پاسخ سلام تورا تو بودی به علی لعن کرد بر منبر نگه نداشت معاویه احترام تورا بدون شک دم آخر حسین گفت به تو غریب فاطمه میگیرم انتقام تورا چه کرد زهر تمام تن تو در تب سوخت چه دید داخل آن طشت قلب زینب سوخت @raziolhossein
به نام آنکه تو را داده است نام حسن درود احسن الارباب من سلام حسن سلام بر برکات سپید سایه‌ی تو که نور داده به خورشید مستدام حسن سلام بر درجات زبرجدت که از او عقیق دست سلیمان گرفته وام حسن عجیب نیست اگر خال هاشمی‌ات را شبانه روز کند کعبه استلام حسن فدای قامت بنده نواز تو که نماز به احترام قدت می‌کند قیام حسن قبول نیست سجودی که پاش مُهر تو نیست رکوع بی تو رکوعی‌ست نا تمام حسن به اتفاق برادر به حشر گر برسی به جذبه خیره شود چشم خاص و عام حسن پیمبران متحیر به خویش می گویند بود کدام حسین و بود کدام حسن؟ به خشت خشت ستون های عرش رب کریم نوشته با قلم حسن، یا امام حسن شکست شیشه‌ی خون دل شما روزی به دست سوده‌ی الماس های شام حسن صلات ظهر، چه تشییع بی نظیری شد به لطف بدرقه‌ی تیرها ز بام حسن @raziolhossein
امشب ز لب ماه خدا خنده بر آمد کز خانه خورشید ولایت قمر آمد یا از دل دریا نبوت گهر آمد یا مهر فروزنده ببام سحر آمد پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد در ماه خدا ماه خدا جلوه گر آمد هم آینه حسن خداوند جمالش هم خلق و خصال نبوی  خلق و خصالش هم پیر خرد آمده مبهوت جلالش هم عقل ملک آمده حیران کمالش هم مفتخر از او شده پیغمبر  و آلش هم او ز نبی و ز علی مفتخر آمد در گلشن دین باغ گل یاسمنش بین در لعل لب بسته عقیق یمنش بین شادابی جان را ز گلستان تنش بین آیات خدا در لب شکر شکنش بین آیینه شو و حسن حسن در حسنش بین گوئی به جهان باز رسول دگر آمد ای ختم رسل بوسه بزن بر سر و رویش ای شیر خدا عطر جنان جوی ز بویش ای عصمت حق شانه بزن شانه به مویش ای مهر ، ستان وام ز رخسار نکویش ای ماه ببر سجده به خاک سر کویش رشگ ملک است این که به شکل بشر آمد در شب نفس صبحدمِ عید ببینید در ماه خدا صورت خورشید ببینید روئی که نبی دید و علی دید ببینید حسنی که ورا فاطمه بوسید ببینید رخسار خداوند درخشید ببینید کز وصف من و مدح شما خوبتر آمد با طلعت او ماه خریدار ندارد مهر است کم از ذره و مقدار ندارد بی یار بود هر که چو او یار ندارد بر دشمن او نخل عمل بار ندارد گر بار دهد بار   جز نار ندارد مهرش ثمر جنت و بغضش شرر آمد ای حسن حسن در حسنت حسن خدایی ای صورت زیبایی هستیت فدایی عالم به سر کوی تو مشغول گدایی با مهر تو جان کرده ز تن میل جدایی از آینۀ دل تو کنی زنگ زدائی شادی شب میلاد تو باز از سفر آمد ای باغ گل یاسمن آل محمد ای قرص مه انجمن آل محمد اوصاف تو روح سخن آل محمد گفتار تو نقل دهن آل محمد ای حسن خدا ای حسن آل محمد روح تو در آینه حق جلوه گر آمد لطف تو خدایی و گدای تو کرامت در سایه سرو قدت افتاده قیامت دل آمده و جسته به کوی تو اقامت نازد به تو توحید و کند فخر امامت از صبر تو دین نبوی یافت سلامت با صلح تو از راه سپاه ظفر آمد نور ابد و جلوۀ حسن ازل از تو است مقبولی طاعات و جزای عمل از تو است تو طوری و انوار خدا مشتعل از تو است رسوایی و نابودی خصم  دغل از تو است پیروزی اسلام به جنگ جمل از تو است حقا که علی چون تو پسر را پدر آمد ای صحن بقیع تو چراغ ره انجم وی مهر رخت بوسه گه جد و اب و ام بر فاطمه مانند نبی کرده تکلم اول پسر شیر خدا حجت دوم در پاسخ دشنام به لبهات تبسم از خلق تو گلزار صفا بارور آمد تو شمع شب تار بقیع دل مایی هر جا که  کنی جلوه ، گل محفل مایی گر بحر بلا موج زند ساحل مایی وز نخل عمل بار دهد حاصل مایی ما خواب و تو مهمان دل غافل مایی ویرانۀ دل از تو بهشت دگر آمد جبرئیل شراب از لب شیرین تو نوشد کوثر به همه وسعتش از فیض تو جوشد بی چاره کسی کز کرمت چشم بپوشد دریاست دلی کز غم عشق تو خروشد هر کس به کسی فخر و مباهات فروشد "میثم" به تولای شما مفتخر آمد @raziolhossein
این حرف ها حرف دل یک یا کریم است غصه نخور ای دل خدای ما کریم است از سفرۀ خالی خود بیمی ندارد هرکس که ذکرش لا اله الّا کریم است هرگز دری را در پی روزی نکوبیم روزی ما از روز اول با کریم است آن که خدا ما را گدای او نوشته یک چشمه یک دریا نه یک دنیا کریم است امشب شب تغییر در ضرب المثل هاست هر چه گدا کاهل بود، آقا کریم است @raziolhossein
از بس که حُسن نام تو شد مشق جوهرم عطر بقیع می وزد از باغ دفترم شوق بهشت سهم بقیه، ز من مخواه از گندم مزار شما ساده بگذرم مسکین، یتیم، اسیر، همه زود آمدند مثل همیشه در صف این خانه آخرم نقش است بر کتیبه خلقت هو الکریم ثبت است بر جریده عالم هو الکرم من خواب دیده ام پس از آبادی بقیع نذر ضریح توست النگوی مادرم آنقدر حلقه بر در این خانه کوفتم حالا خودم کلون قدیمی این درم گفتند سائلان که پس از تو کجا رویم گفتی که این شما و سرای برادرم این ها دو واژه اند که با هم غریبه اند بر صفحه چون دو خط موازی: حسن، حرم @raziolhossein
این گل که به جلوه چون عقيق یمنی است عطرش علوی باشد و حُسنش، حسنی استح هم شکل نبی است، هم شبيه زهراست این سوره گمان کنم که مکی - مدنی است! @raziolhossein
کبوتریم و پی دانه ی امام حسن رسیده ایم در خانه ی امام حسن تمام مردم این شهر ، شهرت ما را شناختند به دیوانه ی امام حسن عجیب نیست اگر می شوند دشمن و دوست اسیر لطف کریمانه ی امام حسن اگر تمام جهان میهمان او باشند هنوز جا دارد خانه ی امام حسن نمیرویم سراغ کسی به غیر از او که رزق ماست به پیمانه ی امام حسن دل شکسته ی ما آنقدر طوافش کرد لقب گرفت به پروانه ی امام حسن فقیر بوده ولی پادشاه می گردد به هرکه می رسد عیدانه ی امام حسن به نام قاسمیون مفتخر شدیم و شدیم غلام قاسم دردانه ی امام حسن @raziolhossein
خانه وحی که عطر گل مریم دارد جلوه های علوی جذبه خاتم دارد خانه وحی اگرچه درِ عالم دارد کلبه ای هست که یک قبله نما کم دارد سفره هر سحرش بال ملک میخواهد سفره حضرت زهراست نمک میخواهد جلوه ای کرد خدا باز در این خانه و بعد باز شد پنجره با دست کریمانه و بعد خانه پر شد ز گل و لاله و پروانه و بعد چشم ها مات شد از خنده دردانه و بعد گوئیا روح علی باز به تن آمده است باز اسفند بریزید حسن آمده است چشم وا کردی و دل رفت ز دل هایی که در تماشای تو بودند تماشایی که همه مجنون شده از دیدن لیلایی که برده دل از علی و حضرت زهرایی که با نگاهش به همه عرض و سما عیدی داد نه فقط مادر سادات خدا عیدی داد یکی از کوچه نشینان تو دنیا شده است یکی از کاسه به دستان تو موسی شده است آنکه از جام تو نوشیده مسیحا شده است آنکه روی تو ندیده است زلیخا شده است یوسفان گرم تماشای شما مست شدند کوچه ها وقت عبورت همه بن بست شدند آنکه سودا زده ات نیست که آدم نشود آنکه سر باخته ات نیست که محرم نشود نشود آنکه اسیر تو مکرم نشود نشود هرکه گدایت به جهنم... نشود که خدا بیرق خود را لب بامت زده است هرچه در ملک خودش بود به نامت زده است @raziolhossein