#امام_جواد_شهادت
تو خود مبارکی و رزق بی حساب ،جواد !
ندیده است شبیه تو را تراب ، جواد !
برای وارث جود رضا شدن بی شک
نشد به جز تو کس دیگر انتخاب ، جواد !
مگر به جز تو در این شهر هست خورشیدی
تن تو سوخت چرا زیر آفتاب ، جواد؟
سه روز چشم فلک روی بام بیدار است
دیار کفر خودش را زده به خواب ، جواد !
به زخم های دلت ام فضل می خندد
نمک زده است دلت را کند کباب ، جواد !
اگر چه کل جهان بر سرت خراب شدست
سرت ندیده به خود مجلس شراب ، جواد !
هزارشکر که بعد از شهادتت دیگر
نبود صحبتی از معجر و نقاب ، جواد !
#شهریار_سنجری
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
میسپردند به ارباب چو نوکرها را
به حریم تو رساندند گداترها را
تو مراد دل مایی که نداریم غمی
گر ببندند به این خیل گدا درها را
به جوادی تو سوگند نداریم غمی
غیر زهری که به جانت زده آذرها را
ام فضل آمده تا جعدهی دیگر باشد
باز تکرار کند خدعهی همسرها را
آه رقاصه چرا دوروبرت آمده است
کاش بیرون بکند خیر تو این شرها را
بدنت بر سر بام است مبادا خورشید
قصد آزار کند پیکر رهبرها را
شکر کردیم خدا سایه فراهم کرده است
تا سر بام تو دیدیم کبوتر ها را
داغ جد تو نبایست که تکرار شود
هرم خورشید که آتش زده بی سرها را
#زخم_حسینی
@raziolhossein
#امام_جواد_مناجات
#امام_جواد_شهادت
باز به امید نگاه آمدم
مثل سگ کهف به راه آمدم
نیّتم این نیست جنابم کنند
با تو نشستم که حسابم کنند
گفت کسی،کیستی ای خوش مراد؟
داد زدم کلب سرای جواد!
نسل به نسلیم همه زیر دین
خانه اجدادی ما کاظمین
کرده به من توصیه سلطان طوس
پای جواد ابن رضا را ببوس
پشت درش نعره یاهو بزن
پیش کریم آمده ای رو بزن
سائل او را بده امشب نوید
دشمن او دست ردش را ندید
آمدم از پیش رضا با شتاب
ناله زدم پشت درش بی حساب
جز تو مرا هیچ پناهی مباد..
دست من و دامن تو یا جواد!
کارگرم مزد مرا لطف کن
مزد به من کرببلا لطف کن
رحم بکن رو به تو انداختم
زندگی ام را به خودم باختم
حق بده اینقدر دلم پرغم است
حال تو در حجره چرا درهم است؟!
این خبر آتش به دل افروخته
تازه جوانی جگرش سوخته
بی کس و تنها جگر چاک چاک
صورت ماه تو شده غرق خاک
وا جگر از آن لب عطشان بلند
هلهله جمع کنیزان بلند
محرم تو شاد ز جان دادنت
بوی حسن میدهد امشب تنت
پیش رویت تا که زمین ریخت آب
داغ دلت گفت که وای از رباب
راستی ای حضرت نور تمام
جسم تو رفته ست چرا روی بام؟!
روضه خورشید و تنت باز بود
بین تو و جد تو یک راز بود
گرچه تنت گرمی خورشید دید
نیزه به هرجای تنت هم رسید؟!
سنگ نخورده روی آیینه ات
پای کسی نیست روی سینه ات
صحبت زهر است نه حرف از سنان
شکرخدا نیست دگر ساربان
پیرهن خاکی تو پاره نیست
دختر معصوم تو آواره نیست
#سیدپوریا_هاشمی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
چه حاجتی مگر این قوم خواستند و ندادی؟
که سنگ بود جواب تویی که آینه زادی
تو لب گشودی و بوزینه های رفته به منبر
خجل شدند؛ چه عمر کمی چه علم زیادی!
لب از حلاوت نامت شکر شکن شده شاها
که هم جوان الائمه و هم امام جوادی
نوشت از در پشتی مرو که خلق بداند
تو بعد من پسرم! تا همیشه باب مرادی
...
به "السلام علی جدی الشهید" معطر
لبی که تشنه و مسموم روی خاک نهادی
شهید تشنه شدن ارث خاندان تو بوده
که قاتل تو نفهمیده بود از چه نژادی
...
و روضه خوان چه بخواند به غیر روضه ی اکبر؟
و خاک بر سر دنیا که از سرش تو زیادی
#سعید_تاج_محمدی
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
#تک_بیت
تشنه لب در قتلگاه خانه اش ابن الرضا
گاه می گوید حسن ، گاهی حسین ، گاهی رضا
#محمد_حسین_رحیمیان
@raziolhossein
#امام_جواد_شهادت
روز عزاي حضرت اِبنُ الرّضا شده
در شهر كاظمين قيامت به پا شده
با زجر مي كُشند جوادُ الائمّه را
در خانه اي كه شُعبه اي از كربلا شده
از حال او بپرس نه از اهل خانه اش
از شوكران كه با جگرش آشنا شده
سمّ آنچنان به هر رگ او پا گذاشته
افتاده زود روي زمين تا كه پا شده
با جرأت تمام دف و چنگ مي زنند
روي كنيزكان عجب امروز وا شده
از بسكه گفته"آب"و محلّش نداده اند
مانند شمع سوختنش بي صدا شده
مانند مادرش پي احقاق حق خويش
ابنُ الرّضا به سنّ جواني فدا شده
اصلا كسي نگفته كه هنگام بُردنش
جسمش توسّط چه كسي جابجا شده؟
ديدند جاي شهرنشينان،كبوتران
بالاي بام خانه ، تني را رها شده
اي دل بسوز پاي غم آن شهيد كه
عريان رها به پهنه ي دشت بلا شده
اي دل بسوز پاي غم آن امام كه
تشييع،پيكرش روي سرنيزه ها شده
بايد سؤال كرد فقط از بني اسـد
ارباب ما چرا كفنش بوريا شده ؟
#محمد_قاسمی
@raziolhossein
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
تبریک وصالشان ز دادار رسید
از سفره ی شان به خلق بسیار رسید
بر عالمیان ملک علی می باشد
امروز ملیکه اش به دربار رسید
حق فاطمه هست و مرتضی حق دار است
ای شکر خدا که حق به حق دار رسید
دلدار علی نداشت دلدار آمد
غمخوار علی نداشت غمخوار رسید
در شام زفاف خود چه انفاقی کرد
با رخت عروسی به گرفتار رسید
صد حیف که این وصل دوامش کم بود
صد حیف خلافت به جفاکار رسید
از گوشه ی چشم شعر خون می ریزد
ای وای که قافیه به مسمار رسید
#محمد_حسین_مهدی_پناه
@raziolhossein
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
امشب شب ساغر زدن با ساقی کوثر شده
امشب عروس آسمان خاک در حیدر شده
امشب علی محو رخ صدیقه اطهر شده
امشب به بیت فاطمه غلمان ثنا گستر شده
امشب شب آمرزش خلق از سوی داور شده
زیرا امیر المومنین داماد پیغمبر شده
جن و بشر و حور و ملک گویند امشب با علی
دامادیت ، دامادیت ، بادا مبارک یا علی
مهر و مه اینجا اختری ، گردون هلالی میکند
یا آسمان با اختران بذل لئالی می کند
دل در سرای فاطمه سیر خیالی میکند
طوطی جان در بزم او شیرین مقالی می کند
روح الامین مداحی مولی الموالی میکند
حور و ملک را با دمش حالی به حالی میکند
ریزد چو باران از سما آیات رحمت بر زمین
در مجلس دامادی مولا امیر المومنین
جبریل نازل از سما گردیده بر فخر بشر
آورده پیغام از خدا کی بهترین پیغامبر
ما از ازل این عقد را بستیم در لوح قدر
تو در زمین این خطبه را انشاد کن بار دگر
گیتی ز انجم پر شد با وصل این شمس و قمر
او مادر است و این بود بر یازده مولا پدر
این وصل ، وصل کوثر و ساقی کوثر میشود
این عقد ، عقد حیدر و زهرای اطهر میشود
وصل دو دریا حاصلش دولولوی مرجان شود
کز هر دو تا شام ابد روشن چراغ جان شود
بر پای آن در راه این جان جهان قربان شود
او دین ز صلحش زنده و این کشته قرآن شود
مرجان حسن کز حسن او جان مشعل تابان شود
لولو حسین است و از او دل شعله سوزان شود
مرجان که دیده آنچنان لولو که دیده اینچنین
آدم گدای کوی او عالم فدای روی این
ای فاطمه بنت اسد ناموس حی ذوالمنن
امشب عروس خویش را بنگر کنار بوالحسن
بر روی حیدر خنده کن بر دست زهرا بوسه زن
بنشین و بنشانش ببر مانند جان خویشتن
گردیده در بیت الولاماه رخش پرتو فکن
گوش خدا یعنی علی تا بشنود از او سخن
تهلیل گو ، تقدیس کن تسبیح خوان دل باخته
در سر به شوق فاطمه شوری دگر انداخته
امشب خدیجه در جنان لبخند دیگر می زند
روحش بشوق دیدن داماد خود پر می زند
در خانه شیر خدا با مصطفی سر می زند
گه بوسه بر دست علی ساقی کوثر می زند
گه خنده بر ماه رخ زهرای اطهر می زند
گاهی تبسم بر گل روی پیمبر می زند
ارواح پاک انبیا دور سرای فاطمه
خوانند از بهر علی مدح و ثنای فاطمه
آدم ستاده بر در بیت امیر المومنین
خواند ثنای فاطمه با نوح شیخ المرسلین
خنجر بکف دارد خلیل ان شاهد شور آفرین
تا از ذبیحش شر برد در مقدم آن نازنین
استاده موسی روی پا افتاده عیسی بر زمین
داود مداحی کند با نغمه های دل نشین
یوسف به حسن دلربا خدمتگذاری می کند
یعقوب با ذکر علی شب زنده داری می کند
می خواست تا آید عروس آن شب به بیت شوهرش
پر شد ز افواج ملک هم ایمنش هم ایسرش
جبریل از پیشش رود و میکال از پشت سرش
پا در رکاب ناقه و جا در دل پیغمبرش
رضوان شده جاروب کش با زلف خود در معبرش
سبحانه سبحانه خالی است جای مادرش
حیدر به شوق مقدمش دل بیقراری می کند
استاده در پشت در و لحظه شماری می کند
بگرفت دست مرتضی تا پرده از رخسار او
نقش تبسم شد عیان از لعل گوهر بار او
یار دو عالم را ببین گردیده زهرا یار او
غم خوار عالم را نگر شد فاطمه غم خوار او
افکنده چشمی جانب بیت و در و دیوار او
یاد آمد از حرق در و از قصه ایثار او
گردید دور مرتضی آهسته گفتا با علی
من آمدم تا جان خود سازم فدایت یا علی
در حجله بنهادند پا آن دخت عم این ابن عم
آن روح از سر تا بپا این جان از سر تا قدم
آن وحی را خیر تاکلام این بیت را صاحب حرم
بنهاد دست هر دو را ختم رسل در دست هم
گفتا بزهرا کاین علی شوی تو باشد دخترم
گر او شود از تو رضا راضیست حی ذوالکرم
پس با علی گفتا علی انسیه الحور است این
سر خدا ، روح نبی ناموس تو زهراست این
امشب امانت میدهم من بر تو جان خویش را
بگذاشتم در دست تو روح و روان خویش را
روح و روان خویش ر ا تاب و توان خویش را
پاینده میبینم د راو ، نام و نشان خویش را
در دامن او یافتم من دودمان خویش را
چون جان نگهدای علی ، جان جهان خویش را
هرکس بیازارد و را خسته دل زار مرا
آنکس که آزارد مرا آزرده دادار مرا
ای بوده پیش از پیشتر ناموس داور فاطمه
ای مدحت از سوی خدا تطهیر و کوثر فاطمه
ای دست بوست مصطفی ای کفو حیدر فاطمه
ای زینب کبری تو را پاکیزه دختر فاطمه
ای بر حسین بن علی آزاده مادر فاطمه
ای یازده فرزند تو بر خلق رهبر فاطمه
در شام قدر وصل تو روشن دل عالم شده
مدح تو ذکر علی شیرینی "میثم " شده
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
امشب خدا لطف نهان خود هویدا می کند
امشب تفاخر فرش بس بر عرش أعلا می کند
امشب دو تا را جفت هم، از صنع یکتا می کند
یعنی علی ماهِ رخ زهرا تماشا می کند
با چشم دل در صورت او سیر معنا می کند
امشب حسد بر خاکیان، بی حد برند افلاکیان
خندان چمن؛ رقصان دمن؛ خوش دل زمین؛ خرم زمان
در دست اسرافیل بین، صورش شده ساز و دُهُل
با نور، دعوت نامه بفرستاده هادیّ سُبُل
امضا، ز ختم المرسلین؛ گیرندگان، خیل رُسل
هر کس که آید همرهش نی دسته گل؛ یک باغ گل
در آمد و شد اولیا، در رفت و آمد انبیا
ای غصّه و ای غم برو؛ ای شوق و ای شادی بیا
از بهر این ساعت زمان لحظه شماری کرده است
وز بهر این وصلت زمین نابردباری کرده است
چشم فلک شب تا سحر اختر شماری کرده است
ایوب دهر از شوق امشب، بی قراری کرده است
دست خدا ، وجه خدا را خواستگاری کرده است
امشب علی ،آن عدل کل بر عقل کل داماد شد
شاگرد ممتاز نَبی، داماد بر استاد شد
خوان کرم مخلوق را دعوت به مهمانی کند
صد نعمت از رحمت خدا بر خلق ارزانی کند
وز طور موسی آمده تا آن که در بانی کند
آید خلیل، آرد ذبیحِ خود که قربانی کند
یوسف گرفته مِجمر و اسپند گردانی کند
کرّوبیان در هلهله، قدوسیان در همهمه
عیسی به دنبال علی، مریم کنار فاطمه
امشب به ملک اهل دل مولی الموالی، والی است
بر سینه غم دست رد، شب موسم خوشحالی است
شام سیه بختی شد و روز همایون فالی است
کوثر، کنار ساقی کوثر علیّ عالی است
زهرا به خانه بخت شد، جای خدیجه خالی است
امشب به روی مرتضی، لب های زهرا خنده کرد
آن دل گر از غم مرده بود، از خنده ی خود زنده کرد
میخانه باز و هر کسی جام مکیّف می زند
ناهید، پا می کوبد و تندر به کف دف می زند
رنگین کمان چون مشتری خود را در این صف می زند
لبخند وصل امشب چه خوش کوثر به مصحف می زند
آری نه تنها خاکیان ، هر آسمان کف می زند
منشین غمین امشب دلا، شادی دل کن بر ملا
خیز و مِس خود کن طلا، آیینه ات را ده جلا
عقد علی و فاطمه در آسمان ها بسته شد
در آسمان ها بسته شد در کهکشان ها بسته شد
زین نرگس و سوسن دگر چشم و زبان ها بسته شد
راه یقین ها باز شد، پای گمان ها بسته شد
بازاریانِ حُسن را ، دیگر دکان ها بسته شد
خورشید و ماه و آسمان، آیینه گردانی کنند
چون در زمین خورشید و ماهی نورافشانی کنند
بزمی که حق آراسته الحق تماشایی بُوَد
جبریل مأمورست و فکر مجلس آرایی بود
میکال از عرش آمده گرم پذیرایی بود
چشم کواکب خیره گر از چرخ مینایی بود
درشهر یثرب لاجرم، خوش گِرد هم آیی بُوَد
خیل مَلک از عرش، سوی فرش فرش آورده اند
بهر جلوس انبیا پَرهای خود گسترده اند
امشب ز شادی هر وجودی خویش را گم کند
گردون تماشای زمین با چشم اَنجُم می کند
دریای لطف سرمدی، بی حد تلاطم می کند
اهل زمین را آسمان غرق تَنَعُّم می کند
هر غنچه بهر وا شدن چون گل تبسم می کند
امشب که گاه شادی بی حدّ و بی اندازه شد
با دست جانان دفتر عشق علی، شیرازه شد
امشب صدف، بر گوهری، یک بحر گوهر می دهد
یک گوهر اما از دو عالم پر بهاتر می دهد
صرّاف کل، دردانه ای بر دُرج حیدر می دهد
خود دست دختر را پدر بر دست شوهر می دهد؟
نی نِی ، فلک خورشید را بر ماه انور می دهد؟
تبریک گو بر مصطفی، جبریل از دادار شد
زهرا امانت باشد و حیدر امانت دار شد
امشب علی در خانه خود شمع محفل می برد
کشتی عصمت، نا خدا را سوی ساحل می برد
مشکل گشای عالمی، حل مسائل می برد
انسان کامل را ببین، با خود مکمل می برد
هم آن به این دل می دهد؛ هم این از آن دل می برد
با نغمه ی جادویی اش، داوود مداحی کند
با خامه مانی کِی توان این نقش طراحی کند؟
چشمی ندیده در زمین در هر زمان مانندشان
خورشید و مه تبریک گو بر وصلت و پیوندشان
شادی زهرا و علی پیداست از لبخندشان
لبخندشان دارد نشان از خاطر خرسندشان
شیعه مبارک باد گو، بر یازده فرزندشان
ای شیعه، دست افشان شو و تبریک بر دل ها بگو
بر پای خیز و تهنیت بر مهدی زهرا بگو
ای ساقی کوثر کنار خود بهشتی رو ببین
قامت قیامت را نگر طوبا ببین مینو ببین
زین پس هلال خویش را در آن خَم ابرو ببین
هم روز را در چهره او، هم شب در آن گیسو ببین
هم لاله زار رو ببین ، هم نافه بارِ مو ببین
هر چند ماهِ رُخ عیان امشب به تو آسان کند
روزی رسد کز چشم تو رُخسار خود پنهان کند
#علی_انسانی
@raziolhossein
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
#رباعی
در باغ بهشت،زمزمه جاری شد
لبخند به لبهای همه جاری شد
ذکر صلوات در زمین راه افتاد
تا عقد علی و فاطمه جاری شد
#کمیل_کاشانی
.....
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید
امشب به ستارهها بگو که لبخند زنید
خورشید به عقد ماه در میآید
.......
بر هر چه به غیر عشق میتاخت علی
با خوب و بد زمانه میساخت علی
از غم خبری نداشت تا وقتی که
بر فاطمهاش نظر میانداخت علی
#ایوب_پرندآور
@raziolhossein
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
#دوبیتی
شراب عشق نوش مرتضی شد
که زهرا یاس پوش مرتضی شد
علی را دید همتایی ندارد
خدا خود ساقدوش مرتضی شد
.....
علی در رزم و آتش با خدا بود
شُکوهِ معجزاتش با خدا بود
مگو چیزی ندارد که عروسیش...
تماماً سور و ساتَش با خدا بود
......
علی و جلوهی پروردگاری
ندارد هیچ غیر از ذوالفقاری
به کوریِ فلانی و فلانی
خدا میرفت با او خواستگاری
#حسن_لطفی
@raziolhossein
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
صدای به هم خوردن بال و پر بود
گمانم که جبریل آن دور و بر بود
نگاهش به در بود مهمان بیاید
صدای در آمد ، علی پشت در بود
علی بود امّا نه مثل همیشه
که رخسارش از شبنم شرم تر بود
گُل افتاد بر گونه ی حیدر امّا
مگر خواستگاری از او خوبتر بود؟!
علی خواست لب وا کند،لب فروبست
نگفت و محمّد خودش با خبر بود
فداها ابوها ، نگاهش به زهراست
به نوری که در خانه اش جلوه گر بود
به زهرا که قالو بلی خواند و خندید
به زهرا که شاد از قضا و قدر بود
علی رفت و زهرا جهیزیّه می خواست
علی مردِ میدان و جنگ و خطر بود
زره داشت ، شمشیر و اسب و دگر هیچ
که داراییِ او همین مختصر بود
زره شد جهیزیّه ی عشق اما
از آن روز زهرا برایش سپر بود
#محسن_ناصحی
@raziolhossein
#ازدواج_حضرت_علی_و_حضرت_زهرا
درود!طلعت خورشید روزگار علی
سلام مادر آب و سلام یار علی
کسی که گفته نیاید بهار با یک گل
خبر نداشته اصلاً ز نو بهار علی
کلید جنت و فردوس زیر لفظی بود
برای عقد تو از سمت کردگار علی
عروس خانه ی حیدر مبارکت باشد…
شروع زندگی مشترک کنار علی
سپر فروخت برای عروسی ات مولا
خبر شدند دو عالم ز شاهکار علی
طبق طبق سبد یاس جبرئیل آورد
به افتخار شما و به افتخار علی
دخیل بخت ببند ای ملیکه با چشمت
به چشم های سراسر امیدوار علی
قسم به (واقعه)،(کوثر)پسند کرده (نباء)
و جای باطن (قدر) است در جوار علی
سه بار جلوه گری کن ز صبح تاخود شب
سه بار دیدن این جلوه هاست کار علی
بدون اذن تو دستی به قبضه زد نه نزد
که هست فاطمه مِن بعد ذوالفقار علی
رضایت است سکوت اختیار کردی تو!
که انتخاب گذاری به اختیار علی
خدا کند نظر تنگ چشمتان نزند…
خدا کند نرود طاقت و قرار علی
#علیرضا_وفایی_خیال
@raziolhossein
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
#رباعی
زهرا که شبیه یاس نوخواسته شد
تا گفت بلی... غم علی کاسته شد
در مجلس عقدشان ملائک گفتند:
"گل بود به سبزه نیز آراسته شد"
#حامد_عسگری
.....
با اذن پدر جان جهان گفت: بلی!
بخشیده نبی ولای خود را به ولی
پیوند زمین و آسمان است! همه
تبریک بگویید به زهرا و علی!
#محمد_فرخ_طلب_فومنی
.....
خورشید شدی که ماه کامل برسد
باید که دلت به صاحب دل برسد
بانوی علی شدی! همین کافی بود
تا رخت عروسی ات به سائل برسد!
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
گرچه مـقـامِ رَفْعَت او را كسي نداشت
هنگام خشم، رأفت او را كسي نداشت
شمشير خويش را به عدو داد وقت جنگ
پس شك نكن،مروّت او را كسي نداشت
وقت ركوع بود كه فهــميد آن فقــــير
يك خَرْدَل از سخاوت او را كسي نداشت
بُت هاي كعبه بر قدمش سجده كرده اند
يعني شكوه و هيبت او را كسي نداشت
از قامت رشيد پسرهاي او بِـفَـــهم
"قدْ قامتِ" قيامتِ او را كسي نداشت
هرشب هزار ركعت او تا به عرش رفت
يك لحظه از عبادت او را كسي نداشت
با اينكه شاه بود و جهان زيرِ سُلطه اش
آزاديِ رَعـيّـــتِ او را كسي نداشت
بر كفش وصله دار خودش وصله زد علي
در بُرهه اي كه ثروت او را كسي نداشت
انشاء كرده خطبه ي بي نقطه،بي الف
اقرار كن ، فصاحت او را كسي نداشت
محضِ دعـــايِ فاطمه نورش طلوع كرد
روزي كه درك عصمت او را كسي نداشت
ناموس كردگار، بلي گفت اگر به او
چون غيرِ او لياقت او را كسي نداشت
محراب كوفه ، بهر علي قتــله گاه شد
چون طاقتِ عدالت او را كسي نداشت
#محمد_قاسمي
@raziolhossein
#امیرالمومنین_مدح
بدان ردای خلافت فقط سزای علیست
که جایگاه پیمبر فقط برای علیست
.
که حرف های علی جملگی صدای خداست
که حرف های خدا نیز با صدای علیست
.
خوشم که بین من و او شباهتیست بزرگ
خوشم به این که خدایم همان خدای علیست
.
نیاز نیست به اثبات اقتدار خدا
همین بس است برایم که مقتدای علیست
.
قسم به جان علی آیه های قرآن را
اگر درست بخوانیم ماجرای علیست
.
مگر نه اینکه "یدالله فوق ایدیهم" ؟
مگر نه اینکه یدالله دست های علیست؟
.
به کفر میکشد آیا سوال سادهی من؟؟
"خدا" برای چه هم نام و هم هجای "علی"ست؟
.
قسم به صاحب عرش عظیم ! عرش عظیم،
بعید نیست بفهمیم بوریای علیست
.
به نخ نمایی پیراهنش نگاه نکن
ستون اصلی عالم نخ عبای علیست
.
صفای خانهی پروردگار را بنگر
که ابتدای علی بود و انتهای علیست
.
پس از ولادت او سر به آسمان سایید
زمین از اینکه زمانیست زیر پای علیست
.
هوایی کس و ناکس نمیشوم هرگز
مرا هوای کسی نیست تا هوای علیست
.
بگو به آنکه فراریست سمت کوه از جنگ
میان معرکه جای تو نیست! جای علیست
.
بگو سوار جمل را فرار بیهودهست!
که در قفای شتر اسب تیزپای علیست
.
خروج کرده از اسلام هرکسی گفتهست:
مگر ملاک مسلمان شدن ولای علیست؟؟!
.
قسم به غربت طولانی اش دل شیعه
هنوز هم که هنوز است آشنای علیست
.
هنوز یک نفر از خاندان مولا هست
کسی که شادی زهراست ، دلگشای علیست
.
همان که یوسف گمگشتهی زمانهی ماست
همان عزیز که پشت سرش دعای علیست
.
#علیرضا_نورعلیپور
@raziolhossein
#حضرت_زهرا_مدح
ﮐﺲ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺯَﻫﺮﻩ مدحت ﺯﻫﺮﺍ ﺭﺍ؟
ﺩﺧﺘﺮ ﻧﻪ بلکه امّ ابیها ﺭﺍ
ﻣﺪﺣﺶ ﭼﺴﺎﻥ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻧﻤﯽﺁﯾﻢ-
ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺯ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﺪﺣﺖ ﺍﺳﻤﺎ ﺭﺍ
ﻣﺪﺣﺶ ﭼﺴﺎﻥ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺑﮕﻨﺠﺎﻧﻢ
ﺩﺭ ﺑﻄﻦ ﻟﻔﻆ ﺁنهمه ﻣﻌﻨﺎ ﺭﺍ
ﻣﺪﺣﺶ ﭼﺴﺎﻥ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺑﻨﮕﺬﺍﺭﻡ
ﺁنسوﺗﺮ ﺍﺯ ﮔﻠﯿﻢ ﺍﺩﺏ ﭘﺎ ﺭﺍ
ﻣﺪﺣﺶ ﭼﺴﺎﻥ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻧﮕﻮﯾﻨﺪﻡ
ﮐﺲ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺯﻫﺮﻩ ﻣﺪﺣﺖ ﺯﻫﺮﺍ ﺭﺍ؟
ﮐﻮچکتر ﺍﺳﺖ ﻭﺻﻒ ﺯ ﺗﻮﺻﯿﻔﺶ
ﺩﺭ ﮐﻮﺯﻩ ﮐﺲ ﻧﺮﯾﺨﺘﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ
ﯾﺎﻟﻠﻌﺠﺐ ﮐﻨﻢ ﺑﻪ ﮐﻪ ﺗﺸﺒﯿﻬﺶ؟
ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﺍﻭ ﻧﯿﺎﻓﺘﻪ ﻫﻤﺘﺎ ﺭﺍ
ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﭘﺎﯼ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺍﺳﺖ
ﻣﻌﺬﻭﺭ ﺩﺍﺭ ﻣﺮﯾﻢ ﻋﺬﺭﺍ ﺭﺍ
ﭼﻮﻥ ﺳﺮ ﺯﻧﺪ ﺯ ﺟَﯿﺐ ﺳﺤﺮ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ
ﻣﻮﺳﯽ ﻧﻬﺪ ﺯ ﮐﻒ ﯾﺪ ﺑﯿﻀﺎ ﺭﺍ
ﭼﻮﻥ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﯾﺠﻪﯼ ﮐﺒﺮﺍ ﺯﺍﺩ؟
ﺟﺰ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺯﺍﺩ ﺯﯾﻨﺐ ﮐﺒﺮﺍ ﺭﺍ؟
ﻫﻢ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﺳﺖ ﺳﺎﻗﯽ ﮐﻮﺛﺮ ﺭﺍ
ﻫﻢ ﮐﻮﺛﺮ ﺍﺳﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﻃﺎﻫﺎ ﺭﺍ
ﺗﺎ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻠﯿﻞ ﻣﺤﻤﺪ ﺷﺪ
ﻗﯿﻤﺖ ﺷﮑﺴﺖ ﻫﺎﺟﺮ ﻭ ﺳﺎﺭﺍ ﺭﺍ
ﺑﺮﻫﺎﻥ ﻧﺎﻃﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻪ ﺑﺮﻫﺎﻧﯽ
ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻣﺮ ﺧﺪﺍﯼ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺭﺍ
ﭼﺸﻢ ﻭ ﭼﺮﺍﻍ ﺳﻮﺭﻩﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﻭﯼ ﻧﮕﻪ ﮐﻦ ﺁﯾﺖ ﻋﻈﻤﺎ ﺭﺍ
ﺗﻨﺪﯾﺲ ﻓﺨﺮ ﺑﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻓﻘﺮ ﺍﻧﺪﺭ
هرگز ﻧﮑﺮﺩ ﻋﺮﺿﻪ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺭﺍ
ﺩﺭ ﺍﻭ ببین ﺣﯿﺎﯼ ﻣﺠﺴﻢ ﺭﺍ
ﺑﻨﮕﺮ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺗﺠﺴﻢ ﺗﻘﻮﺍ ﺭﺍ
ﻋﻤﺮﺵ ﭼﻮ ﺩﺳﺖ ﺑﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ
ﭘﻬﻠﻮ ﺯﺩﻩﺳﺖ ﻻﻟﻪﯼ ﺣﻤﺮﺍ ﺭﺍ
ﺩﯾﺪ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻣﺖ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ
ﮔﻮ ﻣﺪﻋﯽ ﺯﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﺷﺎ ﺭﺍ
ﻫﺎﻥ ﺍﯼ ﻋﺼﺎﯼ ﺩﺳﺖ ﺳﺨﻦ ﺍﯼ ﮐﻠﮏ!
ﻣﺸﮑﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﺣﻨﺠﺮﻩ ﻫرّا ﺭﺍ
یکرویه ﮐﻦ ﺣﺪﯾﺚ ﺩﻭﭘﻬﻠﻮ ﺭا
ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﮑﻦ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﺭﺍ
ﻣﺮﻫﻢ ﺻﺮﺍﺣﺖ ﺍﺳﺖ ﺟﺮﺍﺣﺖ ﺭﺍ
ﯾﮑﺴﻮ ﻓﮑﻦ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻭ ﺍﯾﻤﺎ ﺭﺍ
"ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻣﻬﺮﻩﯼ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﺭﺍ
ﺑﮕﺬﺍﺷﺘﻨﺪ لؤلؤ ﻻﻻ ﺭﺍ"
ﺑﺮ ﺳﺮ کله ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺭﺍ
ﺣﺮﻣﺖ ﻧﮕﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻣﻮﻻ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺩﻓﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺍ
ﺑﺮ ﭘﺎﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﻣﺠﻠﺲ ﺷﻮﺭﺍ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﺑﺮﺩﻩ ﺣﺮﻑ ﭘﯿﻤﺒﺮ ﺭﺍ
ﺁﺯﺭﺩﻩ ﭘﺎﺭﻩﯼ ﺗﻦ ﺑﺎﺑﺎ ﺭﺍ
ﺗﺸﻮﯾﺶ ﻭقت ﭘﯿﺮ ﻣﻐﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ
ﺗﻔﺘﯿﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺧﺎﻧﻪﯼ ﺯﻫﺮﺍ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﮐﻒ ﺳﺘﺎﻧﺪﻩ ﻣﺎﻝ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ
ﻣﯿﺮﺍﺙ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺘﻮﻓﺎ ﺭﺍ
ﮐﺞﺑﺮﻧﻬﺎﺩﻩ ﺧﺸﺖ نخستینند
ﺩﯾﻮﺍﺭِ ﺭﻓﺘﻪ ﮐﺞ ﺑﻪ ﺛﺮﯾﺎ ﺭﺍ
ﺍﯾﻨﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﻣﻬﺎﺟﺮ ﻭ ﺍﻧﺼﺎﺭﻧﺪ
ﭘﺲ ﻭﺍ ﻣﻬﺎﺟﺮﺍ ﻭﺍ ﺍﻧﺼﺎﺭﺍ
"ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ پیش ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺴﻮﺯﻧﺪﺵ
ﺧﺮﻣﻦ ﺑﺴﻮﺧﺖ ﻭﺣﺸﺖ ﻭ ﭘﺮﻭﺍ ﺭﺍ"
ﺑﺮ ﻓﺮﻕ ﺁﻥ ﺧﻠﯿﻔﻪﯼ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻧﺪﻩ
ﺁﻭﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺧﻄﺒﻪﯼ ﻏﺮﺍ ﺭﺍ
ﺗﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺩﺭ ﻭﺣﺪﺕ ﻧﯿﺰ
ﺣﯿﺪﺭ ﻧﺪﺍﺩ ﺩﺳﺖ ﻣﺪﺍﺭﺍ ﺭﺍ
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻨﺎﺯﻣﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﯼ
ﺍﺷﮏ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺭﺷﮏ ﺣﻤﯿﺮﺍ ﺭﺍ
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻨﺎﺯﻣﺖ ﮐﻪ ﻧﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﯼ
ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﻏﯿﺮ ﻻﻧﻪﯼ ﻋﻨﻘﺎ ﺭﺍ
ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻨﺎﺯﻣﺖ ﮐﻪ ﺯﻧﯽ ﺍﻣﺎ
ﺁﻣﻮﺧﺖ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺍﻟﻔﺒﺎ ﺭﺍ
ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﯿﺎﻥ ﺳﺮﮐﺶ و سیلآسا
ﮐﻨﺪﯼ ﺯ ﺟﺎﯼ ﺻﺨﺮﻩﯼ صمّا را
"ﺍﻟﺤﻖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺨﻦ ﻫﻨﺮﯼ ﮐﺮﺩﯼ
ﺩﺍﺩﯼ ﻧﺸﺎﻧﺸﺎﻥ ﯾﺪ ﻃﻮﻻ ﺭﺍ"
ﺗﺎ ﺷﻌﻠﻪ ﺩﺭ ﺑﺴﺎﻁ ﺷﺐ ﺍﻧﺪﺍﺯﯼ
ﺯﺍﺩﯼ ﺣﺴﯿﻦ ﺻﺎﻋﻘﻪﺁﺳﺎ ﺭﺍ
ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺁﻧﮑﻪ به جا ﻣﺎﻧﺪﯼ
ﺁﻥ ﺷﯿﺮ ﺷﺮﺯﻩﯼ ﺗﮏ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺭﺍ
ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﻓﺮﺱ ﺭﺍﻧﺪﯼ
ﺁﻥ ﺗﮑﺴﻮﺍﺭ ﺩﻟﺪﻝ ﺷﻬﺒﺎ ﺭﺍ
ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺑﻠﺮﺯﺍﻧﺪﯼ
ﺳﻘﻒ ﻭ ﺳﺘﻮﻥ ﺳﻘﯿﻔﻪﯼ ﺭﺳﻮﺍ ﺭﺍ
ﺩﺭ ﭘﺎﯼ ﺗﻮ ﺍﮔﺮﭼﻪ ﭘﯽﺍﻓﮑﻨﺪﻡ
ﺑﻨﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﭼﮑﺎﻣﻪﯼ ﺷﯿﻮﺍ ﺭﺍ
ﺩﺍﻧﻢ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﺳﻮﯾﯽ ﻧﯿﺴﺖ
ﺷﻌﺮ ﻣﻦ ﻭ ﺳﺘﺎﺭﻩﯼ ﺷِﻌﺮﺍ ﺭﺍ
#سیدحامد_احمدی
@raziolhossein
#امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
ماه هر شب تا سحر محو تماشای علیست
تازه در این خانه زهرا ماه شبهای علیست
چشم دنیا روشن از ماه جمال مرتضاست
چشم زهرا روشن از روی دلارای علیست
با شگفتیهای دنیای علی بیگانهایم
اینکه دنیا پیش او هیچ است دنیای علیست
بارها با اشک خود زخم علی را بسته است
گرمی این دستها تنها مداوای علیست
روز وانفساست محشر، شیعیان لاتحزنوا
این که محشر خاک پای اوست زهرای علیست
یا "علی" امضا کند یا "فاطمه" فرقی که نیست
آخرش امضای زهرا عین امضای علیست
#عباس_شاه_زیدی
@raziolhossein
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
ابرهای رحمت حق درّ و گوهر ریختند
نقد هستی را به خاک پای حیدر ریختند
شب نشینان فلک از چشم گوهر بار خویش
بهر فیض خاکیان از شوق گوهر ریختند
در چنین شب آرزومندان ز شور اشتیاق
صد هزاران دل به پابوسی دلبر ریختند
ساقیان بزم عشق و شور و مستی از شعف
عاشقان را شهد شیدائی به ساغر ریختند
در شب تزویج زهرا با علی از آسمـــان
قدسیان گل بر سر زهرا و حیدر ریختند
تا که چشم مهر و مه افتاد بر انوارشان
بر نثار راه آنان نقره و زر ریختند
در فلک خیل ملائک بال بر هم می زدند
پیش پای شمع دل پروانه سان پر ریختند
در بهشت آرزو از یمن این پیوند نور
حوریان گل در کنار حوض کوثر ریختند
از درخت سبز طوبی بر محبّان علی
برگه آزادی از غوغای محشـر ریختند
ای «وفائی» ماه و خورشید فلک از آسمان
در قدوم مهر و ماه عشق اختر ریختند
#سید_هاشم_وفایی
@raziolhossein
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
#دوبیتی
شکفتنِ گلِ لبخندتان مبارکباد
زمانِ وصل به دلبندتان مبارکباد
عروس: فاطمه؛ داماد: ساقی کوثر
ندا رسید که پیوندتان مبارکباد
#عادل_حسین_قربان
@raziolhossein
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
علی از فاطمه قبل از تولد خواستگاری کرد
پیمبر عقدشان را ظاهرا امروز جاری کرد
علی در قبضه ی زهرا، علی با جذبه ی زهرا؛
جوابش را به تصمیم خودش در اصل آری کرد
علی از خانه راه افتاد و زهرا در پسِ خانه؛
به رسم نوعروسانش نشست و بیقراری کرد
خود تصویر آمد سمت چشم آینه اما؛
نگاهش در دل آیینه هم آیینه داری کرد
به عقد خود درآورد انسیه، زهرا و حورا را
تمام خانه اش را اینچنین آیینه کاری کرد
خیالش داشت راحت می شد از گمراهی مردم
همینکه عقد را خواندند شیطان گریه زاری کرد
قدم برداشت زهرا با علی این سو و ازآن سو؛
بدون زین،اثاث خانه اش دُلْدُل سواری کرد
علی اصل نبوت را و زهرا هم ولایت را
علی خود را و زهرا خویش را اینگونه یاری کرد
#مهدی_رحیمی_زمستان
@raziolhossein
#ازدواج_امیرالمومنین_و_حضرت_زهرا
خدا برای علی آستین که بالا زد
ز اوج عرش در خانه ء نبی را زد
بدون واسطه ناز کنیز خویش کشید
تمام کون و مکان را به نام زهرا زد
برای اینکه بخندد عروس؛روی حریر
هرآنچه خواست نوشتند و مهر و امضازد
نوشت حیدر و زهرا همیشه مال همند
کنار صفحه ء این روز را خودش تا زد
#قاسم_نعمتی
@raziolhossein